317. سنن الترمذى – به نقل از زید بن ارقم ـ: پیامبر خدا صلى الله علیه و آله به على و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام فرمود: «من با هر که با شما سر جنگ داشته باشد، سر جنگ دارم و با هر که آشتى شما را در پیش گیرد، آشتى در پیش مى گیرم».
318. تاریخ دمشق – به نقل از زید بن ارقم ـ: پیامبر صلى الله علیه و آله در بیمارى اى که در آن، جان داد – به على و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام مهر ورزید و فرمود: «من با هر که با شما سر جنگ داشته باشد، سر جنگ دارم و با هر که آشتى شما را در پیش گیرد، آشتى در پیش مى گیرم».
319. مسند ابن حنبل – به نقل از ابو هریره ـ: پیامبر صلى الله علیه و آله به على و حسن و حسین و فاطمه علیهم السلام نگریست و فرمود: «من با هر که با شما سر جنگ داشته باشد، سر جنگ دارم و با هر که آشتى شما را در پیش گیرد، آشتى در پیش مى گیرم».
320. شرح نهج البلاغة، ابن ابى الحدید – به نقل از زید بن ارقم ـ: در خدمت پیامبر خدا صلى الله علیه و آله بودیم. به ایشان در اتاقِ خود وحى مى شد و ما منتظر او بودیم، تا این که گرما شدّت گرفت. على بن ابى طالب به همراه فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام آمدند و در سایه دیوارى به انتظار پیامبر صلى الله علیه و آله نشستند. چون پیامبر صلى الله علیه و آله بیرون آمد، آنها را دید و به سوى آنها رفت، در حالى که ما در جاى خود ایستاده بودیم. سپس پیامبر صلى الله علیه و آله به سوى ما آمد، در حالى که با جامه اش بر سر آنها سایه انداخته بود. یک سرِ جامه را پیامبر و سرِ دیگر آن را على علیه السلام گرفته بود و پیامبر صلى الله علیه و آله مى فرمود: «خدایا! من آنها را دوست دارم. پس آنها را دوست بدار. خدایا! من با هر که با آنها آشتى در پیش گیرد، آشتى در پیش مى گیرم و با هر که با آنها سرِ جنگ داشته باشد، سرِ جنگ دارم». پیامبر صلى الله علیه و آله این سخن را سه بار تکرار نمود.
321. المناقب، خوارزمى – به نقل از ابو بکر ـ: پیامبر خدا صلى الله علیه و آله را که خیمه اى برپا کرده و بر کمان عربى تکیه داده بود و در آن خیمه، على و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام بودند. فرمود: «اى گروه مسلمانان! من با هر که با اهل خیمه (على، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام) آشتى در پیش گیرد، آشتى در پیش مى گیرم و با هر که با ایشان سرِ جنگ داشته باشد، سر جنگ دارم و دوستدار کسى هستم که دوستدار آنهاست. آنها را دوست ندارد، مگر انسان نیک بخت حلال زاده و آنها را دشمن نمى دارد، مگر نگون بختِ ناپاک زاده».
322. امام زین العابدین علیه السلام: روزى پیامبر خدا صلى الله علیه و آله نشسته بود و على و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام نزد او بودند، که فرمود: «سوگند به کسى که مرا به حق مژده رسان بر انگیخت، بر روى زمین، هیچ کس نزد خداوند عز و جل محبوب تر و گرامى تر از ما نیست. خداوند – تبارک و تعالى – نام مرا از یکى از نام هاى خودش مشتق ساخت؛ او محمود است و من محمّدم. اى على! خداوند، نام تو را از نام هاى خود، مشتق ساخته است؛ اوست علىِ اعلا و تویى على. و تو – اى حسن ـ، خداوند، نامت را از نام هاى خود بر گرفته؛ او محسن است و تو حسن هستى. و تو – اى حسین ـ، خداوند، نام تو را نیز از نام هاى خود گرفته؛ او ذوالإحسان است و تو حسین هستى. و تو – اى فاطمه ـ، خداوند، نام تو را نیز از نام هاى خود بر گرفته؛ او فاطر است و تو فاطمه اى».
سپس فرمود: «خدایا! تو را گواه مى گیرم که با هر که با ایشان آشتى در پیش گیرد، آشتى در پیش مى گیرم و با هر که با ایشان سر جنگ داشته باشد، سر جنگ دارم و دوستدار کسى هستم که ایشان را دوست داشته باشد و کینه کسى را در دل دارم که کینه ایشان را در دل دارد و دشمن کسى هستم که دشمن آنهاست و دوست کسى هستم که دوست آنهاست؛ زیرا آنها از من اند و من از آنهایم».