جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

نهى از دشنام

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

106.وقعة صفّین – به نقل از عبد الله بن شریک -: حُجربن عَدى و عمرو بن حَمِق، بیرون شدند، در حالى که برائت و لعن بر شامیان را آشکار مى کردند. على علیه السلام به آنان پیغام داد که از آنچه به من خبر رسیده، خوددارى کنید.

آن دو نزد على علیه السلام آمدند و گفتند: اى امیرمؤمنان! مگر ما برحق نیستیم؟

فرمود: «چرا».

گفتند: مگر آنان بر باطل نیستند؟

فرمود: «چرا».

گفتند: پس چرا ما را از دشنام دادن آنان، باز داشتى؟

فرمود: «دوست نداشتم شما جزو لعن کننده ها و دشنام دهنده ها باشید که دشنام بدهید و برائت بجویید؛ امّا اگر بدى هاى رفتارى آنان را بازگو مى کردید و مى گفتید: «روش آنان چنین است و رفتارشان چنان است»، به سخن حق، نزدیک تر بود و در عذرآورى، رساتر؛ و اگر به جاى لعن آنان و برائت جُستن از آنها مى گفتید: «بار خدایا! خون ما و آنان را حفظ کن، میان ما و آنان را اصلاح کن و آنان را از گم راهى برَهان، تا آن که حق را نمى داند، بشناسد و آن که به گم راهى و دشمنى آزمند است، از آن، باز ایستد»، این، نزد من دوست داشتنى تر بود و براى شما بهتر».

آن دو گفتند: اى امیر مؤمنان! پندت را مى پذیریم و ادب (تربیتْ) از تو مى آموزیم.

107.امام على علیه السلام: از دشمنت عیبجویى مکن، گرچه او از تو عیبجویى کند.