جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

باز گرداندن امانت در هر حال

زمان مطالعه: 2 دقیقه

32. امام على علیه السلام: از آنان مباش که… در وقت عافیت و خوشى، امانتدارى مى کند و در هنگام ناخشنودى و گرفتارى، خیانت مى ورزد. هرگاه عافیت یافت، مى پندارد که توبه کرده است، و اگر گرفتار شود، گمان مى بَرَد که مجازات شده است.

33. دلائل النبوّة ـ به نقل از موسى بن عقبه ـ: بنده اى سیاه حبشى از اهالى خیبر، با گوسفندان سَروَرش بود. چون دید خیبریان سلاح برگرفته اند، از آنها پرسید: مى خواهید چه کنید؟

گفتند: مى خواهیم با این مردى که مى گوید پیامبر است، بجنگیم.

نام پیامبر صلی الله علیه وآله در دلِ آن بنده نشست و گوسفندانش را برداشت و به سوى پیامبر خدا روانه شد. چون به ایشان رسید. پرسید: تو چه مى گویى و به چه مى خوانى؟

پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: «به اسلام مى خوانم و این که گواهى دهى معبودى جز خدا نیست و من، محمّد فرستاده ی خدا هستم، و این که جز خدا را بندگى نمى کنیم».

بنده گفت: اگر گواهى دادم و به خدا ایمان آوردم، چه به من مى رسد؟

فرمود: «اگر بر اسلام بمیرى، به بهشت خواهى رفت».

آن بنده ایمان آورد. سپس گفت: اى پیامبر خدا! این گوسفندها نزد من امانت است. پیامبر خدا فرمود: «آنها را از اُردوى ما بیرون ببَر و در حصباء رهایشان کن. به زودى خداوند، امانتت را از سوى تو [به صاحبش] باز خواهد گردان».

او چنین کرد و گوسفندها به نزد صاحبشان برگشتند و یهودى دریافت که غلامش مسلمان شده است.

پیامبر خدا، برخاست و مردم را پند داد و از دادن پرچم به على و نزدیک شدنشان به قلعه و کُشتن مَرحَب سخن گفت.

از مسلمانان، همان غلام سیاه کشته شد و سپاه مهاجم یهود، بازگشت.

مسلمانان، پیکر بنده ی سیاه را به اردوگاه خود حمل کردند و به درون خیمه بردند. مى گویند: پیامبر خدا، سرى به خیمه زد. سپس رو به یارانش کرد و فرمود: «خداوند، این بنده ی سیاه را گرامى داشت و او را به خیر و سعادت کشانْد. او به راستى اسلام آورد. من در بالین او، دو حور العین دیدم».