قرآن
(به راستى، ابراهیم، امّتى مطیعِ خدا و حق گرا بود و از مشرکان نبود. [و] نعمت هاى او را شکرگزار بود. [خدا] او را برگزید و به راهى راست، هدایتش کرد).
حدیث
346. پیامبر خدا صلی الله علیه وآله: هیچ بنده اى نیست که امّتى به نفع او گواهى دهند، مگر آن که خداوند، گواهى آنان را مى پذیرد. امّت، یک مرد به بالاست. خداوند مى فرماید: (ابراهیم، امّتى مطیع خدا و حق گرا بود و از مشرکان نبود).
347. امام باقر علیه السلام ـ درباره ی این سخن خداوند متعال: (به راستی، ابراهیم، امّتی (پیشوایی) مطیعِ خدا و حق گرا بود) ـ: و این [امّت بودن او] از آن جهت است که وی، بر دینی بود که هیچ کس جز او بر آن دین نبود. پس امّتی یگانه بود. (قانتاً) یعنی فرمان بُردار و (حَنیفاً)، یعنی مسلمان [و تسلیم].
348. امام صادق علیه السلام ـ درباره ی این سخن خداوند متعال: (به راستی، ابراهیم، امّتی مطیع خدا و حق گرا بود) ـ: خدا او را [به تنهایی] یک امّت نامید.
349. امام باقر و امام صادق علیهما السلام ـ درباره ی این سخن خداوند عز و جل: (ابراهیم، امّتى مطیعِ خدا و حق گرا بود) ـ: این، امتیازى است که خداوند به او بخشید.
350. الکافى ـ به نقل از سَماعة بن مهران ـ: بنده ی صالح (امام کاظم علیه السلام) به من فرمود: «اى سماعه! آنان (مدّعیان تشیّع و دوستى ائمّه)، خود در بسترهایشان آسودند و [به سبب افشاى اسرار و ترک تقیّه] مرا به هراس افکندند. هان! به خدا سوگند، زمانى بود که در دنیا جز یک تن، کسى خدا را نمى پرستید، که اگر کس دیگرى هم مى بود، خداوند عز و جل او را نیز اضافه مى کرد، آن جا که مى فرماید: (به راستى، ابراهیم، امّتى مطیعِ خدا و حق گرا بود و از مشرکان نبود). روزگارى بدین منوال گذشت. سپس خداوند، اسماعیل و اسحاق را همدم او قرار داد و سه تن شدند.
به خدا سوگند که مؤمن، اندک است و پیروان کفر، بسیارند. مى دانى چرا چنین است؟».
گفتم: نمى دانم، قربانت گردم!
فرمود: «آنان (مدّعیان تشیّع)، همدم مؤمنان قرار داده شدند تا مؤمنان، با آنان درد دل کنند و بدین وسیله، آسوده شوند و آرام گیرند».
351. الکافى ـ به نقل از مَسعَدة بن صَدَقه ـ: از امام صادق علیه السلام سؤال شد که: آیا امر به معروف و نهى از منکر، بر همه ی امّت، واجب است؟
فرمود: «خیر».
گفته شد: چرا؟
فرمود: «چون این کار بر کسى واجب است که قدرت داشته باشد و از او اطاعت شود و معروف را از منکر، باز شناسد، نه بر شخص ناتوانى که راه را از بیراهه، باز نمى شناسد و نمى داند از چه به چه فرا بخوانَد. ـ مى فرماید: حق را از باطل ـ (1) دلیل بر این، کتاب خداوند عز و جل است که مى فرماید: (و باید از شما، امّتى (گروهى) باشند که به نیکى دعوت کنند و امر به معروف و نهى از منکر نمایند). پس این [دستور]، خاص است، نه عام [و متوجّه عموم مردم].
همچنین مى فرماید: (و از میان قوم موسى، جماعتى هستند که به حق، راه نمایى مى کنند و به حق، داورى مى نمایند). نفرمود: بر امّت موسى، یا بر همه ی قوم او، که در آن روز، امّت هاى گوناگونى بودند. امّت، از یک نفر به بالا را شامل مى شود، چنان که خداوند عز و جل فرموده است: (به راستى، ابراهیم، امّتى قانت براى خدا بود)؛ یعنى مطیع در برابر خدا».
352. دعائم الإسلام: امام صادق علیه السلام به پرسنده اى درباره ی این سخن خداى متعال: (شما بهترین امّتى هستید که در میان مردم، پدیدار شده اید)، فرمود: «اگر مقصود خداوند عز و جل [از: (شما بهترین امّتى هستید که…)] همه ی مسلمانان بود که بهترین امّتى هستند که در میان مردم، پدید آورده شده اند، آن وقت، معلوم نبود آن مردمى که همه ی مسلمانان در میان آنان پدید آورده شده اند، چه کسانى هستند. خیر! هرگز مقصود خداوند، توده ی عوام ـ که شما مى پندارید ـ نیست؛ بلکه مقصود خداوند، امّتى است که محمّد صلی الله علیه وآله را در میان آنان برانگیخت».
پرسنده گفت: [در آن زمان] با ایشان، کسى جز علىِ تنها نبود.
امام صادق علیه السلام فرمود: «فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام نیز با على علیه السلام بودند. اینان، همان کسانى هستند که خداوند، پلیدى را از ایشان زدود و پاکِ پاکشان نمود. اصحاب کسا، آن کسانى هستند که قرآن به پاک گردیدن آنان، گواهى داده است.
پیامبر خدا، به تنهایى، یک امّت بود؛ چرا که خداوند سبحان مى فرماید: (به راستى، ابراهیم، امّتى مطیعِ خدا و حق گرا بود). پس ابراهیم علیه السلام به تنهایى یک امّت بود. سپس خداوند، در بزرگ سالى اش به او اسماعیل علیه السلام و اسحاق علیه السلام را بخشید و پیامبرى و کتاب را در نسل آن دو قرار داد. پیامبر خدا نیز به تنهایى یک امّت بود. سپس خداوند، على علیه السلام و فاطمه علیهاالسلام را به او بخشید و به واسطه ی حسن علیه السلام و حسین علیه السلام [نسل] او را فزونى داد، چنان که ابراهیم را به واسطه ی اسماعیل و اسحاق افزون ساخت و امامت را ـ که جانشین نبوّت است ـ، در ذریّه ی او از نسل حسین بن على نهاد، چنان که نبوّت را در ذریّه ی اسحاق نهاد و آن را با ذریّه ی اسماعیل، پایان داد و خاتم پیامبران صلی الله علیه وآله را از نسل اسماعیل، قرار داد. همچنین، امامت در حسن بن على قرار گرفت، چون جلوتر بود».
353. الدرّ المنثور ـ به نقل از ابن عبّاس، درباره ی این سخن خداوند متعال: (به راستی، ابراهیم، امّتی مطیعِ خدا و حق گرا بود) ـ: او بر دین اسلام بود و در آن زمان، از قوم او کسى جز او بر دین اسلام نبود. لذا خداوند فرمود: (به راستى، ابراهیم، امّتى مطیعِ خدا و حق گرا بود).
1) ظاهراً این جمله از راوی است (ر. ک: الکافی: ج 5 ص 59 ح 16). در بحارالأنوار (ج 100 ص 93 ح 92) آمده است: «به حق یا به باطل؟».