قرآن
(همانان که از این فرستاده، پیامبر درس نخوانده ـ که [نام] او را نزد خود، در تورات و انجیل نوشته مى یابند ـ پیروى مى کنند؛ [همان پیامبرى که] آنان را به کار پسندیده، فرمان مى دهد و از کار ناپسند، باز مى دارد و براى آنان، چیزهاى پاکیزه را حلال و چیزهاى ناپاک را حرام مى گردانَد و از [دوش] آنان، قید و بندهایى را که بر ایشان بوده است، برمى دارد. پس کسانى که به او ایمان آوردند و بزرگش داشتند و یارى اش کردند و نورى را که با او نازل شده است، پیروى کردند، آنان، همان رستگاران اند).
(ماه رمضان [همان ماهى] است که در آن، قرآن، فرو فرستاده شده است؛ [کتابى] که مردم را راهبر است و [متضمّن] دلایل آشکار هدایت و [میزان] تشخیص حق از باطل است. پس هر کس از شما این ماه را درک کند، باید آن را روزه بدارد و کسى که بیمار یا در سفر است، [باید به شماره ی آن،] تعدادى از روزهاى دیگر را [روزه بدارد]. خدا براى شما آسانى مى خواهد و براى شما، دشوارى نمى خواهد؛ تا شماره [ى مقرّر] را تکمیل کنید و خدا را به پاس آن که ره نمونتان کرده است، به بزرگى بستایید؛ و باشد که شکرگزارى کنید).
(خداوند، بر هیچ کس، جز به قدرِ توانایى اش تکلیف نمى کند. آنچه [از خوبى] به دست آورده، به سود اوست و آنچه [از بدى] به دست آورده، به زیان اوست. پروردگارا! اگر فراموش کردیم یا به خطا رفتیم، بر ما مگیر. پروردگارا! هیچ بارِ گرانى بر [دوش] ما مگذار؛ همچنان که بر [دوشِ] کسانى که پیش از ما بودند، نهادى. پروردگارا! و آنچه تاب آن را نداریم، بر ما تحمیل مکن و از ما درگذر و ما را ببخشاى و بر ما رحمت آور. سروَر ما تویى. پس ما را بر گروه کافران، پیروز کن).
حدیث
173. امام صادق علیه السلام: خداوند ـ تبارک و تعالى ـ شریعت هاى نوح و ابراهیم و موسى و عیسى علیهم السلام را به محمّد داد: یکتاپرستى و اخلاص و نفى [وجود] شریکان [براى خدا]، و آیین راستین آسان. نه رهبانیّت رواست، نه گوشه نشینى. چیزهاى پاکیزه را در این شریعت ها روا شمُرد و ناپاک ها را ناروا دانست و کُنْد و زنجیرهایى را که بر آنان بود، از ایشان (امّت اسلام) برداشت. (1) آن گاه، در این [شریعت] بر او (محمّد صلی الله علیه وآله) نماز و زکات و روزه و حج و امر به معروف و نهى از منکر و حلال و حرام و میراث ها و حدود و فرایض و جهاد در راه خدا را واجب فرمود. افزون بر اینها، وضو و فاتحة الکتاب و آیات پایانى سوره ی بقره و سوره هاى پُر بَند (2) را به او عطا فرمود و غنیمت و فَىء را براى او روا شمرد و او را با رعب [افکندن در دل دشمن]، نصرت بخشید و زمین [و خاک] را برایش سجده گاه و [نیز] پاک کننده [در تیمّم] قرار داد و به سوى همگان، از سفید و سیاه، و جنّ و اِنس، فرستاد و [اجازه ی] گرفتن جزیه و اسیر کردن مشرکان و فِدْیه گرفتن از آنها را به او داد. سپس، تکلیفى به او محوّل شد که به هیچ یک از پیامبران، محوّل نشد و از آسمان، شمشیرى بدون غلاف برایش فرود آورده و به او گفته شد: «در راه خدا بجنگ. جز عهده دار خود نیستى».
174. امام على علیه السلام ـ در خطبه اى در وصف پیامبر صلی الله علیه وآله و خاندان او و پیروان دینش ـ: او را با نورِ تابان، برهان آشکار، راه هویدا و کتاب راه نما فرستاد. خاندانش، بهترین خاندان اند و درختش (تیره و قبیله اش)، بهترین درخت؛ شاخه هایش راست و میوه هایش آویزان (در دسترس) است. زادگاهش مکّه است و هجرتگاهش طَیبه. (3) در آن جا، نام او بلند شد و صدایش از آن جا [به همه جا] کشیده شد. خداوند، او را با حجّتى بسنده و اندرزى شفابخش و دعوتى اصلاحگر فرستاد. به واسطه ی او مقرّرات و شریعت هاى ناشناخته را پدیدار نمود و بدعت هاى مجعول را در هم کوبید و احکام قطعى را بیان فرمود. پس هر که جز اسلام، دینى بجوید، به رنج و فلاکت درمى افتد و دستگیره اش از هم مى گُسَلد و سخت به سر درمى آید و فرجامش، اندوه بى پایان و عذاب شدید باشد.
175. الإقبال ـ در یادکرد از کتاب آدم علیه السلام که شیث، آن را به ارث بُرد و نزد فرستادگان محمّد صلی الله علیه وآله به نجران بود و در آن آمده است ـ: به نام خداى بخشنده ی مهربان. منم خدا که معبودى جز من نیست. زنده و پایدارم. در پىِ هم آورنده ی روزگاران و جدا کننده ی کارهایم. خواست خود را بر سبب ها پیش افکنده ام و با قدرت خویش، سختى ها را رام و مقهور ساخته ام. پس منم شکست ناپذیر استوارکارِ بخشنده ی مهربان. رحم کن تا به تو رحم شود. مهر من، بر خشم من و گذشتم بر کیفرم پیشى دارد. بندگانم را براى این آفریده ام که مرا پرستش کنند و حجّتم را بر آنان تمام کردم. فرستادگان خویش را در میانشان برانگیختم و کتاب هایم را بر آنان فرو فرستادم و این را از زمان نخستین بشرى که آفریدم تا پیامبرم و خاتم فرستادگانم احمد، ادامه دادم؛ همو که درودهایم را براى او قرار دادم و برکت هایم را در دلش روان ساختم و [سلسله ی] پیامبرانم و هشدار دهندگانم [رسولان] را به واسطه ی او کامل کردم.
آدم علیه السلام گفت: معبودا! این فرستادگان، کیستند؟ و این احمد که او را بزرگى و ارجمندى بخشیدى، کیست؟
خداوند فرمود: «همگى از نسل تو هستند و احمد، واپسینِ آنها و وارث آنهاست».
گفت: پروردگارا! آنان را براى چه [پیامى] برمى انگیزى و مى فرستى؟
فرمود: «براى [ابلاغ] یکتایى ام، و براى این کار، سیصد و سى شریعتِ پیاپى مى فرستم و همه ی آنها را در شریعت احمد، منظّم و کامل مى گردانم. پس براى کسى که با یکى از این شریعت ها، همراه با ایمانِ به من و به فرستادگانم، نزد من بیاید، روا دارم که او را به بهشت درآورم».
176. کمال الدین ـ به نقل از عبد العظیم بن عبد اللّه حسنى ـ: خدمت سَروَرم امام هادى علیه السلام رسیدم. چشمش که به من افتاد، فرمود: «خوش آمدى، اى ابو القاسم! تو حقیقتاً دوست مایى».
گفتم: اى فرزند پیامبر خدا! مى خواهم دینم را بر تو عرضه بدارم که اگر [براى شما] رضایتبخش بود، تا زنده هستم، بر آن، پایدارى ورزم.
فرمود: «بگو، اى ابو القاسم!».
گفتم: من معتقدم که خداوند ـ تبارک و تعالى ـ یکى است و هیچ چیزى همانند او نیست… و محمّد صلی الله علیه وآله بنده و فرستاده ی او و خاتم پیامبران است و پس از او، تا روز رستاخیز، پیامبرى نخواهد آمد و شریعت او پایان بخشِ همه ی شریعت هاست، و تا قیام قیامت، دیگر هیچ شریعتى نخواهد آمد….
امام هادى صلی الله علیه وآله فرمود: «اى ابو القاسم! به خدا سوگند، این، همان دینى است که خداوند آن را براى بندگانش برگزیده و پسندیده است. پس بر آن پایدار بمان. خداوند، در زندگى دنیا و آخرت، تو را بر عقیده ی حق، پایدار بدارد».
177. الکافى ـ به نقل از سماعة بن مهران ـ: از امام صادق علیه السلام درباره ی این سخن خداوند عز و جل پرسیدم که: (پس تو نیز شکیبایى کن، چنان که فرستادگان اولوالعزم، شکیبایى کردند». فرمود: «[پیامبران اولوالعزم، عبارت اند از:] نوح و ابراهیم و موسى و عیسى و محمّد ـ که درود بر او و خاندان او و بر این پیامبران باد ـ».
گفتم: چرا اینان، اُولوالعزم هستند؟
فرمود: «چون نوح با کتاب و شریعت، فرستاده شد و هر پیامبرى که پس از نوح آمد، کتاب و شریعت و روش او را ادامه داد، تا آن که ابراهیم علیه السلام با صُحُف و به عزم کنار نهادن کتاب نوح آمد، نه از باب کافر شدن به آن کتاب. سپس هر پیامبرى که پس از ابراهیم علیه السلام آمد، شریعت و روش ابراهیم و [پیروى از] صُحُف را ادامه داد، تا آن گاه که موسى علیه السلام با تورات و شریعت و روش خاصّ خود و به عزم کنار نهادن صُحُف آمد. آن گاه، هر پیامبرى که پس از موسى علیه السلام آمد، تورات و شریعت و روش او را ادامه داد، تا آن که مسیح علیه السلام با انجیل و به عزم کنار نهادن شریعت و روش موسى علیه السلام آمد. سپس، هر پیامبرى پس از مسیح علیه السلام آمد، شریعت و روش او را دنبال کرد تا آن که محمّد صلی الله علیه وآله آمد و قرآن را و شریعت و روش خاصّ خود را آورد و از آن پس، حلال او تا روز قیامت، حلال و حرامش تا قیام قیامت، حرام است. پس پیامبران اولوا العزم، اینان هستند».
178. الکافى ـ به نقل از زُراره ـ: از امام صادق علیه السلام درباره ی حلال و حرام پرسیدم. فرمود: «حلالِ محمّد براى همیشه، تا روز قیامت، حلال است و حرام او براى همیشه، تا روز قیامت، حرام است. جز آن، حلال و حرامى نیست و جز آن، حلال و حرامى نمى آید (/ جز او پیامبرى نمى آید)».
179. امام صادق علیه السلام: خداوند ـ تبارک و تعالى ـ محمّد صلی الله علیه وآله را فرستاد و سلسله ی پیامبران را بدو ختم کرد. بنابراین، بعد از او پیامبرى نیست. نیز کتابى را بر او فرو فرستاد و آن را پایان بخشِ همه ی کتاب ها [ى آسمانى] قرار داد. بنابراین، پس از آن دیگر کتابى نمى آید. در این کتاب، حلالى قرار داد و حرامى وضع کرد. پس حلال آن، تا قیام قیامت، حلال است و حرامش، تا قیام قیامت، حرام. شریعتِ (احکام و مقرّراتِ) شما در این کتاب است و اخبار پیشینیان و پسینیانِ شما در آن آمده است.
180. پیامبر خدا صلی الله علیه وآله: خداوند عز و جل حقّ هر حقدارى را به او داد. بدانید که خداوند، وظایفى را مقرّر داشت و قوانینى را بر نهاد و حدودى را تعیین نمود و چیزهایى را حلال و چیزهایى را حرام قرار داد و دین را وضع کرد و آن را نرم و آسان و گسترده، قرار داد و تنگ قرارش نداد.
181. المصنّف، عبد الرزاق ـ به نقل از محمّد بن واسع ـ: مردى گفت: اى پیامبر خدا! دوست تر مى دارى که از یک سبوى درپوشدارِ نو وضو بگیرى یا از آنچه [بقیه ی] مردم وضو مى گیرند؟
فرمود: «محبوب ترینِ دین ها نزد خداوند، دین حنیف است».
گفتند: حنیف چیست؟
فرمود: «آسانگیر».
[سپس] فرمود: «اسلامِ فَراخ».
182. مسند ابن حنبل ـ به نقل از ابن عبّاس ـ: به پیامبر خدا صلی الله علیه وآله گفته شد: کدام دین، نزد خدا محبوب تر است؟
فرمود: «دین راستینِ آسانگیر».
183. المعجم الأوسط ـ به نقل از ابن عمر ـ: گفتم: اى پیامبر خدا! وضو گرفتن از سبوى نوِ درپوشدار را دوست تر مى دارى یا از آفتابه ها را؟
فرمود: «از آفتابه ها را. دین خدا، راستین و آسانگیر است».
184. پیامبر خدا صلی الله علیه وآله: مهار زدن [بر خود]، حلقه در بینى کردن، رَهبانیت، ترک زن کردن و گوشه نشینى، در اسلام نیست. (4)
185. المعجم الکبیر ـ به نقل از سعید بن عاص ـ: عثمان بن مَظعون (5) گفت: اى پیامبر خدا! اجازه مى دهى که خودم را خواجه سازم.
فرمود: «اى عثمان! خداوند به ما، به جاى رهبانیت، آیین راستین آسانگیر و تکبیر گفتن بر هر بلندى را داده است. پس اگر از ما هستى، همان کارى را بکن که ما مى کنیم».
186. عوالى اللآلى: روایت شده است که قصاص در شریعت موسى علیه السلام لازم الإجرا بود و دیه در شریعت عیسى علیه السلام؛ امّا آیین راستینِ تسامح پذیر، هر دو را تجویز کرد. (6)
187. کتاب من لا یحضره الفقیه: از امام على علیه السلام پرسیده شد: آیا وضو گرفتن از اضافه ی آبِ وضوى عموم مسلمانان را خوش تر مى دارى یا وضو گرفتن از مَشکچه ی سفید سرپوشیده را؟
فرمود: «[وضو گرفتن] از اضافه ی آب وضوى عموم مسلمانان را؛ زیرا محبوب ترین دین شما نزد خداوند، [دین] حنیف تسامح پذیرِ آسان است».
188. امام على علیه السلام ـ از خطبه اى که در آن، امتیازات اسلام را بیان مى فرماید ـ: سپاس، خداوند را که شریعت اسلام را بنا نهاد و آبشخورهاى آن (احکام و قوانینش) را براى تشنگانش آسان نمود….
189. المعجم الکبیر ـ به نقل از محجن بن اَدرع ـ: پیامبر خدا صلی الله علیه وآله فرمود: «خداوند متعال براى این امّت، آسانى پسندیده است و سختى و دشوارى را برایش خوش نداشته است». این جمله را سه بار فرمود.
190. پیامبر خدا صلی الله علیه وآله: شما امّتى هستید که برایتان، آسانى خواسته شده است.
191. پیامبر خدا صلی الله علیه وآله: خداوند، [مجازات] خطا و فراموشى و آنچه را بر آن مجبور شوند، از امّت من برداشته است.
192. النوادر، اشعرى ـ به نقل از رِبْعى ـ: از امام صادق علیه السلام نقل شده که: پیامبر خدا صلی الله علیه وآله فرمود: «سه چیز از امّت من، بخشوده شده است: خطا، فراموشى، و اجبار».
امام صادق علیه السلام افزود: «و چهارم، آنچه از طاقتشان خارج است».
193. پیامبر خدا صلی الله علیه وآله: چهار چیز از [افراد] امّت من، برداشته شده است: خطا کردن، فراموشى، آنچه به زور به آن وادار شوند، و آنچه تاب آن را ندارند. این فرموده ی خداوند عز و جل است که: (پروردگارا! اگر فراموش یا خطا کردیم، ما را مؤاخذه مفرما. پروردگارا! تکلیف هاى سنگین را بر ما بار مکن، چنان که بر پیشینیان ما بار کردى. پروردگارا! و بر ما آنچه را که تاب آن را نداریم، تحمیل مکن)، و نیز این فرموده ی او: (مگر آن که وادار شود، به ناخواه، در حالى که دلش مطمئن به ایمان است).
194. پیامبر خدا صلی الله علیه وآله: [مسئولیتِ] نُه چیز، از امّت من، برداشته شده است: خطا، فراموشى، آنچه ندانند، آنچه نتوانند، آنچه بِدان ناچار باشند، آنچه به زور به آن وادار شوند، فالِ بد زدن، وسوسه در اندیشیدن در آفرینش، و رَشک بردن تا زمانى که به زبان یا دست، آشکار نشود.
195. پیامبر خدا صلی الله علیه وآله: خداوند عز و جل چند چیز به من عطا فرمود: فاتحة الکتاب، اذان، [نماز] جماعت در مسجد، [نماز] روز جمعه، نماز خواندن بر جنازه، بلند خواندن سه نماز [صبح و مغرب و عشا]، رخصت یافتن امّتم در هنگام بیمارى و سفر، و شفاعتِ آن دسته از امّتم که مرتکب گناهان کبیره مى شوند.
196. امام باقر علیه السلام: پیامبر خدا صلی الله علیه وآله فرمود: «خداوند ـ تبارک و تعالى ـ به من و امّتم هدیه اى داد که آن را به هیچ یک از امّت ها اهدا نکرد و این، لطف و کرامتى بود از جانب خداوند به ما».
گفتند: آن هدیه چیست، اى پیامبر خدا؟
فرمود: «روزه نگرفتن در سفر و شکسته خواندن نماز. هر که چنین نکند، هدیه ی خداوند عز و جل را رد کرد است».
1) اشاره است به آیه ی 157 سوره ی اعراف.
2) از سوره ی محمّد یا فتح تا آخر قرآن، سوره هایى که داراى آیه هاى کوتاه تر یا فصل هاى (بندهاى) بیشترى هستند.
3) به دستور پیامبر صلی الله علیه وآله شهر یثرب، «طَیْبه» و «طابه» نامیده شد که از «طیب» به معناى «پاکى» گرفته شده است؛ چون «یثرب» به معناى «فساد» است.
4) ابن قتیبه در شرح این حدیث مى گوید: «زمام، مهار زدن در بینى است و در غیر آن به کار نمى رود. خزام، حلقه اى مویین است که در یکى از دو پرده ی بینى قرار مى دهند. اگر این حلقه، مِسى باشد، به آن «بره» گویند. مراد پیامبر صلی الله علیه وآله کارى است که عابدان بنى اسرائیل مى کردند؛ یعنى ترقوه هاى خود را مى سوزاندند و در بینى شان مهار مى زدند. منظور از رَهبانیت، عمل راهبان است که روزه ی پى در پى مى گرفتند و گلیم مى پوشیدند و گوشت نمى خوردند و…. مراد از «تبتّل»، ترک ازدواج است. تبتّل، در اصل به معناى قطع و بریدن است. مراد از «سیاحت» نیز ترک شهرها گفتن و سیر و سفر در زمین است. کارى که یحیى بن زکریا علیه السلام کرد و به سیاحت و سیر در اطراف و اکناف پرداخت. عابدان بنى اسرائیل نیز چنین مى کردند. مقصود پیامبر صلی الله علیه وآله این است که خداوند عز و جل این راه و رسم ها را از مسلمانان برداشت و پیامبر صلی الله علیه وآله را با آیین تساهل و تسامح و به دور از سختگیرى هاى آن چنانى فرستاد».
5) ابو سائب عثمان بن مظعون بن حبیب بن وَهْب جمحى، از یاران پیامبر صلی الله علیه وآله و از خِردمندان عرب در زمان جاهلیت بود. او شراب را حرام مى دانست و پس از سیزده نفر، اسلام آورد. وى دوبار به حبشه هجرت کرد. او از سرِ زهد و بى رغبتى به زندگى، خواست ازدواج را ترک کند و صحراگردى اختیار کند؛ امّا پیامبر خدا، او را از این کار، منع فرمود. لذا عثمان، اتاقى درست کرد و به عبادت پرداخت. پیامبر صلی الله علیه وآله نزد او آمد و دو چارچوبِ درِ اتاق را گرفت و فرمود: «اى عثمان! خداوند، مرا براى رَهبانیت نفرستاده است». این جمله را دو یا سه بار فرمود و افزود: «بهترین دین نزد خداوند، آیین راستین تسامح پذیر است». عثمان بن مظعون، در جنگ بدر شرکت داشت و بعد از جنگ، هنگامى که مُرد، پیامبر صلی الله علیه وآله بر جنازه ی او حاضر شد و او را بوسید و حتّى دیده شد که اشک هاى ایشان بر گونه ی عثمان، جارى شد. او نخستین مهاجرى است که در مدینه درگذشت و نخستین مهاجرى است که در بقیع، دفن شد.
6) مى گویند: بر یهود، فقط حکم قصاصْ واجب شد و بر نصارا، حکم عفو و این امّت، میان این دو (قصاص و عفو) و دیه، مخیّر شدند.