2 / 1
الأُترُجُّ
10785.رسول اللّه صلى الله علیه و آله : عَلَیکُم بِالاُترُجِّ ؛ فَإِنَّهُ یُنیرُ الفُؤادَ ، ویَزیدُ فِی الدِّماغِ.(1)
2 / 2
الأَرُزُ
10786.رسول اللّه صلى الله علیه و آله : الأَرُزُّ فِی الأَطعِمَةِ کَالسَّیِّدِ فِی القَومِ.(2)
10787.عنه صلى الله علیه و آله : سَیِّدُ طَعامِ أهلِ الدُّنیا وَالآخِرَةِ اللَّحمُ ، ثُمَّ الأَرُزُّ.(3)
10788.عنه صلى الله علیه و آله : نِعمَ الدَّواءُ الأَرُزُّ ، بارِدٌ صَحیحٌ سَلیمٌ مِن کُلِّ داءٍ.(4)
2 / 1
تُرَنج
10785.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : بر شما باد تُرَنج (بالنگ) ؛ چرا که دل را نورانى مى سازد و بر توان مغز مى افزاید.(5)
2 / 2
برنج
10786.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : برنج در میان خوراکى ها ، به سان مِهتر (رئیس) در میان قوم است.
10787.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : مهترِ همه خوراکى هاى ساکنان این سراى و آن سراى ، گوشت و سپس برنج است.
10788.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : برنج ، نیکو دارویى است ؛ سرد است و سالم و برکنار از هر بیمارى.
2 / 3
الباذَروجُ (الحَوکُ)
10789.رسول اللّه صلى الله علیه و آله : الحَوکُ بَقلَةٌ طَیِّبَةٌ ، کَأَنّی أراها نابِتَةً فِی الجَنَّةِ.(6)
10790.الإمام علیّ علیه السلام : نَظَرَ رَسولُ اللّه ِ إلَى الباذَروجِ(7) ، فَقالَ : هذَا الحَوکُ ، کَأَنّی أنظُرُ إلى مَنبِتِهِ فِی الجَنَّةِ.(8)
10791.عنه علیه السلام : ذُکِرَ لِرَسولِ اللّه ِ صلى الله علیه و آله الحَوکُ وهُوَ الباذَروجُ ، فَقالَ : بَقلَتی وبَقلَةُ الأَنبِیاءِقَبلی ، وإنّی لَاُحِبُّها وآکُلُها.(9)
10792.عنه علیه السلام : کانَ یُعجِبُ رَسولَ اللّه ِ صلى الله علیه و آله مِنَ البُقولِ الحَوکُ.(10)
10793.الإمام الصادق علیه السلام : کانَ أحَبَّ الصِّباغِ إلى رَسولِ اللّه ِ صلى الله علیه و آله الخَلُّ ، وأحَبَّ البُقولِ إلَیهِ الحَوکُ ، یَعنِی : الباذَروجَ.(11)
2 / 4
الباذَنجانُ
10794.الدعوات : کانَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله فی دارِ جابِرٍ فَقَدَّمَ إلَیهِ الباذَنجانَ ، فَجَعَلَ صلى الله علیه و آله یَأکُلُ ، فَقالَ جابِرٌ : إنَّ فیهِ لَحَرارَةً. فقال صلى الله علیه و آله : یا جابِرُ مَه ، إنَّها أوَّلُ شَجَرَةٍ آمَنَت بِاللّه ِ ، اِقلوهُ وَأنضِجوهُ وزَیِّتوهُ ولَیِّنوهُ ؛ فَإِنَّهُ یَزیدُ فِی الحِکمَةِ.(12)
2 / 3
بادروج (بادرنجبویه)
10789.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : بادرنجبویه ،(13) سبزى پاکیزه اى است. گویا مى بینم که در بهشت روییده است.
10790.امام على علیه السلام : پیامبر صلى الله علیه و آله به بادروج نگریست و فرمود : «این ، بادرنجبویه است. گویا که رویشگاه آن را در بهشت مى نگرم».
10791.امام على علیه السلام : نزد پیامبر صلى الله علیه و آله از بادرنجبویه ـ که همان بادروج است ـ سخن به میان آوردند. فرمود : «سبزىِ من و سبزىِ پیامبرانِ پیش از من است. من آن را دوست دارم و مى خورم».
10792.امام على علیه السلام : پیامبر صلى الله علیه و آله از میان سبزى ها ، به بادرنجبویه ، علاقه داشت.
10793.امام صادق علیه السلام : نزد پیامبر صلى الله علیه و آله ، سرکه ، دوست داشتنى ترین نانْ خورِش ، و بادرنجبویه (یعنى بادروج) ، دوست داشتنى ترین سبزى بود.
2 / 4
بادِمجان
10794.الدعوات : پیامبر خدا در خانه جابر بود. نزد ایشان بادمجان آوردند و ایشان خوردن آغازید. جابر گفت : این ، گرم است. فرمود : «اى جابر ! نه. این ، نخستین درختى است که به خداوند ، ایمان آورْد. آن را در آب بجوشانید و بپزید و به روغن بیامیزید و نرم کنید ؛ چرا که بر حکمت مى افزاید».
2 / 5
الباقِلاءُ
10795.رسول اللّه صلى الله علیه و آله : کانَ طَعامُ عیسى علیه السلام الباقِلّى حَتّى رُفِعَ. ولَم یَأکُل عیسى علیه السلام شَیئا غَیَّرَتهُ النّارُ حَتّى رُفِعَ.(14)
10796.عنه صلى الله علیه و آله : مَن أکَلَ فولَةً بِقِشرِها ، أخرَجَ اللّه ُ عز و جل مِنهُ مِنَ الدّاءِ مِثلَها.(15)
2 / 6
البَصَلُ
10797.رسول اللّه صلى الله علیه و آله : إذا دَخلتُم بَلدَةً وَبیئا فَخِفتُم وَباءَها فَعَلَیکُم بِبَصَلِها ؛ فَإِنَّهُ یُجلِی البَصَرَ ، ویُنَقِّی الشَّعرَ ، ویَزیدُ فی ماءِ الصُّلبِ ، ویَزیدُ فِی الخُطى ، ویَذهَبُ بِالحَمّاءِ ـ وهُوَ السَّوادُ فِی الوَجهِ ـ وَالإِعیاءِ أیضا.(16)
10798.عنه صلى الله علیه و آله : إذا دَخَلتُم بِلادا فَکُلوا مِن بَصَلِها ؛ یَطرُد عَنکُم وَباءَها.(17)
2 / 5
باقلا
10795.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : خوراک عیسى علیه السلام ، تا آن هنگام که به آسمان برده شد ، باقلا بود. عیسى علیه السلام ، تا هنگامى که به آسمان برده شد ، چیزى را که آتش آن را دیگرگون کرده باشد (غذاى پُخته) ، نخورد.
10796.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : هر کس یک عدد باقلا را با پوستش بخورد، خداوند عز و جل مرضى را به همان اندازه از او خارج مى کند.
2 / 6
پیاز
10797.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : اگر به آبادى اى وبا زَده(18) رفتید و از وباى آن ترسیدید ، بر شما باد پیاز آن جا ؛ چرا که چشم را جلا مى دهد ، مو را تمیز مى کند ، آب کمر را افزون مى سازد ، بر گام ها مى افزاید ، و آفتاب زدگى (سیاهىِ چهره) و نیز خستگى را از میان مى برد.
10798.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : چون به سرزمینى درآمدید ، از پیاز آن بخورید تا وباى آن را از شما دور کند.
2 / 7
البِطّیخُ
10799.رسول اللّه صلى الله علیه و آله : عَلَیکُم بِالبِطّیخِ ؛ فَإِنَّ فیهِ عَشرَ خِصالٍ : هُوَ طَعامٌ ، وشَرابٌ ، واُشنانٌ ، ورَیحانٌ ، ویَغسِلُ المَثانَةَ ، ویَغسِلُ البَطنَ ، ویُکثِرُ ماءَ الظَّهرِ ، ویَزیدُ فِی الجِماعِ ، ویَقطَعُ البُرودَةَ ، ویُنَقِّی البَشَرَةَ.(19)
10800.عنه صلى الله علیه و آله : تَفَکَّهوا بِالبِطّیخِ ؛ فَإِنَّها فاکِهَةُ الجَنَّةِ ، وفیها ألفُ بَرَکَةٍ وألفُ رَحمَةٍ ، وأکلُها شِفاءٌ مِن کُلِّ داءٍ.(20)
10801.عنه صلى الله علیه و آله : تَفَکَّهوا بِالبِطّیخِ ؛ فَإِنَّ ماءَهُ رَحمَةٌ ، وحَلاوَتَهُ مِن حَلاوَةِ الجَنَّةِ.(21)
10802.طبّ النبیّ صلى الله علیه و آله : اُهدِیَ إلَى النَّبِیِّ صلى الله علیه و آله بِطّیخٌ مِنَ الطّائِفِ فَشَمَّهُ وقَبَّلَهُ ، ثُمَّ قالَ : عَضُّوا البِطّیخَ ؛ فَإِنَّهُ مِن حُلَلِ الأَرضِ ، وماؤُهُ مِن رَحمَةِ اللّه ِ ، وحَلاوَتُهُ مِنَ الجَنَّةِ.(22)
10803.رسول اللّه صلى الله علیه و آله : ما مِنِ امرَأَةٍ حامِلَةٍ أکَلَتِ البِطّیخَ ، إلّا یَکونُ مَولودُها حَسَنَ الوَجهِ وَالخُلُقِ.(23)
10804.عنه صلى الله علیه و آله : البِطّیخُ قَبلَ الطَّعامِ یَغسِلُ البَطنَ غَسلاً ، ویَذهَبُ بِالدّاءِ أصلاً.(24)
10805.عنه صلى الله علیه و آله : عَضَّ البِطّیخَ ولا تَقطَعها قَطعا ؛ فَإِنَّها فاکِهَةٌ مُبارَکَةٌ طَیِّبَةٌ ، مُطَهِّرَةٌ الفَمِ ، مُقَدِّسَةُ القَلبِ ، تُبَیِّضُ الأَسنانَ ، وتُرضِی الرَّحمنَ ، ریحُها مِنَ العَنبَرِ ، وماؤُها مِنَ الکَوثَرِ ، ولَحمُها مِنَ الفِردَوسِ ، ولَذَّتُها مِنَ الجَنَّةِ ، وأکلُها مِنَ العِبادَةِ.(20)
2 / 7
خربزه
10799.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : بر شما باد خربزه؛(25) چرا که در آن ، ده ویژگى است : خوراک است ؛ نوشیدنى است ؛ شست و شو دهنده است ؛(26) خوش بوکننده است ؛ مثانه را مى شوید ؛ شکم را مى شوید ؛ آب کمر را فراوان مى سازد ؛ نیروى هم بسترى را مى افزاید ؛ سردىِ مزاج را از میان بر مى دارد ؛ و پوست را تمیز مى کند.
10800.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : نیاز خود به میوه را با خربزه بر آورید ؛ چرا که میوه بهشت است. در آن ، هزار برکت و هزار رحمت است و خوردنش شفاى هر درد است.
10801.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : نیاز خود به میوه را با خربزه بر آورید ؛ چرا که آب آن ، رحمت است و شیرینىِ آن ، از شیرینى بهشت است.
10802.طبّ النبىّ صلى الله علیه و آله : به پیامبر صلى الله علیه و آله خربزه اى از طائف ، هدیه دادند. آن را بویید و بوسید و سپس فرمود : «خربزه را دندان بزنید ؛ چرا که از زیورهاى زمین است. آبش از رحمت خداوند و شیرینى اش از بهشت است».
10803.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : هیچ زن باردارى نیست که خربزه بخورد ، مگر این که نوزادش خوش چهره و خوش خوى خواهد شد.
10804.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : خربزه پیش از غذا ، شکم را کاملاً مى شوید و بیمارى را از ریشه مى کَند.
10805.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : خربزه را دندان بزن و آن را قطعه قطعه مخور ؛ چرا که میوه اى است خجسته ، خوش ، مایه پاکى دهان و تقدّس بخش دل. دندان ها را سفید مى کند و خداى را خرسند مى سازد. بویش از عنبر و آبش از کوثر و گوشتش از پردیس است. لذّت آن از بهشت ، و خوردن آن ، عبادت است.
2 / 8
البَیضُ
10806.رسول اللّه صلى الله علیه و آله : إنَّ نَبِیّا مِنَ الأَنبِیاءِ شَکا إلَى اللّه ِ عز و جلالضَّعفَ ، فَأَمَرَهُ بِأَکلِ البَیضِ.(27)
10807.عنه صلى الله علیه و آله : اللَّحمُ بِالبَیضِ یَزیدُ فِی الباءَةِ.(28)
2 / 9
التُّفّاحُ
10808.رسول اللّه صلى الله علیه و آله : کُلُوا التُّفّاحَ عَلَى الرِّیقِ ؛ فَإِنَّهُ نَضوحُ المَعِدَةِ.(29)
10809.عنه صلى الله علیه و آله : أربَعَةٌ تَزیدُ فِی العُمُرِ :… وأکلُ التُّفّاحِ بِالأَسحارِ.(30)
10810.عنه صلى الله علیه و آله : اِمنَعِ العَروسَ فی اُسبوعِها مِنَ : الأَلبانِ وَالخَلِّ وَالکُزبُرَةِ وَالتُّفّاحِ الحامِضِ… ؛ لِأَنَّ الرَّحِمَ تَعقِمُ وتَبرُدُ مِن هذِهِ الأَربَعَةِ الأَشیاءِ عَنِ الوَلَدِ ، وَلَحَصیرٌ فی ناحِیَةِ البَیتِ خَیرٌ مِنِ امرَأَةٍ لا تَلِدُ… وَالتُّفّاحُ الحامِضُ ؛ یَقطَعُ حَیضَها فَیَصیرُ داءً عَلَیها.(31)
2 / 8
تخم مرغ
10806.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : یکى از پیامبران ، از «سستى» ، به درگاه خداوند عز و جل نالید. خداوند ، او را به خوردن تخم مرغ ، فرمان داد.
10807.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : گوشت با تخم مرغ ، بر توان جنسى مى افزاید.
2 / 9
سیب
10808.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : سیب را ناشتا بخورید ؛ چرا که تمیز کننده معده است.
10809.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : چهار چیز ، عمر را مى افزاید :… و خوردن سیب در سحرگاهان.
10810.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : عروس را در هفته اوّلش، از شیر ، سرکه ، گشنیز ، وسیب ترش… باز بدار ؛ زیرا از این چهار چیز ، زهدان ، سترون و سرد مى شود ، و پلاسى افتاده در گوشه خانه ، بهتر است از زنى که بچّه نمى آورد…. سیب ترش نیز حیض شدن زن را قطع مى کند و این براى وى، یک بیمارى مى شود.
2 / 10
التَّلبِینَةُ
10811.رسول اللّه صلى الله علیه و آله : إنَّ التَّلبینَةَ تُجِمُّ فُؤادَ المَریضِ ، وتَذهَبُ بِبَعضِ الحُزنِ.(32)
10812.الإمام الصادق علیه السلام : قالَ النَّبِیُ صلى الله علیه و آله لَو أغنى عَنِ المَوتِ شَیءٌ لَأَغنَتِ التَّلبینَةُ. فَقیلَ : یا رَسولَ اللّه ِ ، ومَا التَّلبینَةُ؟ قالَ : الحَسوُ بِاللَّبَنِ ، الحَسوُ بِاللَّبَنِ ، وَکَرَّرَها ثَلاثا.(33)
10813.رسول اللّه صلى الله علیه و آله : عَلَیکُم بِالبَغیضِ النّافِعِ : التَّلبینَةِ ، وَالَّذی نَفسُ مُحَمَّدٍ بِیَدِهِ ، إنَّها لَتَغسِلُ بَطنَ أحَدِکُم کَما یَغسِلُ الوَسیخَ عَن وَجهِهِ الماءُ.(34)
2 / 11
التَّمرُ
10814.رسول اللّه صلى الله علیه و آله : قالَ جَبرَئیلُ : التَّمرُ البَرنِیُّ… یَزیدُ فی ماءِ فَقارِ الظَّهرِ.(35)
10815.عنه صلى الله علیه و آله : عَلَیکُم بِالبَرنِیِّ ؛ فَإِنَّهُ یَذهَبُ بِالإِعیاءِ ، ویُدفِئُ مِنَ القُرِّ ، ویُشبِـعُ مِنَ الجوعِ ، وفیهِ اثنانِ وسَبعونَ باباً مِنَ الشِّفاءِ.(36)
10816.عنه صلى الله علیه و آله : العَجوَةُ مِنَ الجَنَّةِ ، وفیها شِفاءٌ مِنَ السَّمِّ.(37)
2 / 10
تلبینه
10811.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : تَلبینه(38) دل بیمار را آرامش مى دهد و بخشى از اندوه را مى برد.
10812.امام صادق علیه السلام : پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: «اگر چیزى وجود داشت که انسان را در برابر مرگ ، سود مى بخشید ، تلبینه سود مى بخشید». پرسیده شد : اى پیامبر خدا! تلبینه چیست؟ فرمود : «شورباى فراهم آمده با شیر. شورباى فراهم آمده با شیر» و این را سه بار تکرار کرد.
10813.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : بر شما باد آن ناخوشایندِ سودمند : تلبینه. سوگند به آن که جان محمّد در دست اوست ، آن ، شکم را مى شوید ، چنان که کسى از شما چرک را با آب از صورت خود فرو مى شوید.
2 / 11
خرما
10814.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : جبرئیل علیه السلام گفت : «خرماى بَرْنى(39)… آب ستون فقرات را مى افزاید».
10815.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : بر شما باد برنى ؛ چرا که خستگى را از میان مى برد ، در برابر سوزِ سرما گرمى مى دهد ، در برابر گرسنگى سیر مى کند و در آن ، هفتاد و دو باب شفاست.
10816.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : عَجْوه،(40) از بهشت است و درمان زهر ، در آن است.
10817.الإمام الصادق علیه السلام : إنَّ وَفدَ عَبدِالقَیسِ قَدِموا عَلى رَسولِ اللّه ِ صلى الله علیه و آله. قالَ : فَوَضَعوا بَینَ یَدَیهِ جُلَّةَ تَمرٍ. فَقالَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله : أصَدَقَةٌ أم هَدِیَّةٌ؟ قالوا : بَل هَدِیَّةٌ. فَقالَ النَّبِیُ صلى الله علیه و آله : أیُّ تَمَراتِکمُ هذِهِ؟ قالوا : هُوَ البَرنِیُّ یا رَسولَ اللّه ِ. فَقالَ هذا جَبرَئیلُ یُخبِرُنی أنَّ فی تَمرَتِکُم هذِهِ تِسعَ خِصالٍ : تُخَبِّلُ الشَّیطانَ ، وتُقَوِّی الظَّهرَ ، وتَزیدُ فِی المُجامَعَةِ ، وتَزیدُ فِی السَّمعِ وَالبَصَرِ ، وتُقَرِّبُ مِنَ اللّه ِ ، وتُباعِدُ عَنِ الشَّیطانِ ، وتَهضِمُ الطَّعامَ ، وتَذهَبُ بِالدّاءِ ، وتُطَیِّبُ النَّکهَةَ.(41)
10818.رسول اللّه صلى الله علیه و آله : نِعمَ السَّحورُ التَّمرُ.(42)
10819.عنه صلى الله علیه و آله : إذا کانَ أحَدُکُم صائِما فَلیُفطِر عَلَى التَّمرِ ، فَإِن لَم یَجِدِ التَّمرَ فَعَلَى الماءِ ؛ فَإِنَّ الماءَ طَهورٌ.(43)
10820.عنه صلى الله علیه و آله : إنَّ اللّه َ ـ تَبارَکَ وتَعالى ـ ومَلائِکَتَهُ یُصَلّونَ عَلَى المُستَغفِرینَ وَالمُتَسَحِّرینَ بِالأَسحارِ ، فَلیَتَسَحَّر أحَدُکُم ولَو بِشَربَةٍ مِن ماءٍ ، وأفضَلُ السَّحورِ السَّویقُ وَالتَّمرُ.(44)
10821.عنه صلى الله علیه و آله : أطعِمُوا المَرأَةَ فی شَهرِهَا الَّذی تَلِدُ فیهِ ، التَّمرَ ؛ فَإِنَّ وَلَدَها یَکونُ حَلیما نَقِیّا.(45)
10822.عنه صلى الله علیه و آله : أطعِموا نِساءَکُم الوُلَّدَ الرُّطَبَ ، فَإِن لَم یَکُن رُطَبٌ فَالتَّمرَ ، ولَیسَ مِنَ الشَّجَرِ شَجَرَةٌ أکرَمُ عَلَى اللّه ِ مِن شَجَرَةٍ نَزَلَت تَحتَها مَریَمُ بِنتُ عِمرانَ.(46)
10817.امام صادق علیه السلام : هیئت بنى عبد القیس بر پیامبر صلى الله علیه و آله وارد شدند و ظرف خرمایى بافته از شاخه هاى خرما، پیش روى ایشان نهادند. پیامبر خدا پرسید : «صدقه است ، یا هدیه؟». گفتند : هدیه است. پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود : «این خرماها از کدام نوع است؟». گفتند : اى پیامبر خدا ! از خرماى بَرنى است. فرمود : «این ، جبرئیل علیه السلام است. به من خبر مى دهد که در این خرمایتان ، نُه ویژگى است : شیطان را به دیوانگى مى افکند ، پشت را قوى مى کند ، بر توان آمیزش مى افزاید ، بینایى و شنوایى را افزون مى سازد ، انسان را به خدا نزدیک مى کند ، انسان را از شیطانْ دور مى سازد ، غذا را هضم مى کند ، درد را مى برد ، و دهان را خوش بو مى سازد».
10818.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : خرما ، چه خوش سحرى اى است !(47)
10819.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : اگر کسى از شما روزه بود ، با خرما روزه بگشاید و اگر خرما نیافت ، با آب ؛ چرا که آب ، پاک کننده است.
10820.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : خداوند ـ تبارک و تعالى ـ و فرشتگان او، بر استغفارکنندگان و سحرى خوران در سحرگاهان ، درود مى فرستند. پس ، بایسته است هر کدامتان سحرى بخورید ، هر چند به جرعه اى آب باشد. امّا بهترین سحرى ها ، سَویق و خرماست.
10821.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : به زن ، در ماهى که فرزند به دنیا مى آورد ، خرماى تازه بدهید ؛ چرا که در این صورت ، کودک وى بردبار و پاک خواهد بود.
10822.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : به زنان زائوى خود ، خرماى تازه بدهید و اگر خرماى تازه نبود ، خرمایى دیگر. نزد خداوند ، هیچ درختى عزیزتر از آن درخت که مریم (دختر عمران) در زیر آن فرود آمد ، نیست.
10823.عنه صلى الله علیه و آله : إذا وَلَدَتِ المَرأَةُ فَلیَکُن أوَّلُ ما تَأکُلُ، الرُّطَبَ، فَإِن لَم یَکُن رُطَبٌ فَتَمرٌ ؛ فَإِنَّهُ لَو کانَ شَیءٌ أفضَلَ مِنهُ أطعَمَهُ اللّه ُ مَریَمَ علیهاالسلام حینَ وَلَدَت عیسى علیه السلام.(48)
10824.عنه صلى الله علیه و آله : أطعِموا نِساءَکُم فی نِفاسِهِنَّ التَّمرَ ؛ فَإِنَّهُ مَن کانَ طَعامُها فی نِفاسِهَا التَّمرَ خَرَجَ وَلَدُها ذلِکَ حَلیما ، فَإِنَّهُ کانَ طَعامَ مَریَمَ حینَ وَلَدَت عیسى ، ولَو عَلِمَ اللّه ُ طَعاما هُوَ خَیرٌ لَها مِنَ التَّمرِ أطعَمَها إیّاهُ.(49)
10825.الإمام الصادق علیه السلام : کانَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله یَأکُلُ الرُّطَبَ بِالخِربِزِ.(50)
10826.سنن ابن ماجة عن سهل بن سعد : کانَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله یَأکُلُ الرُّطَبَ بِالبِطّیخِ.(51)
10827.صحیح البخاری عن عبداللّه بن جعفر بن أبی طالب : رَأَیتُ النَّبِیَّ صلى الله علیه و آله یَأکُلُ الرُّطَبَ بِالقِثّاءِ.(52)
10828.الإمام علیّ علیه السلام : حَنِّکوا أولادَکُم بِالتَّمرِ ، هکَذا فَعَلَ النَّبِیُّ صلى الله علیه و آله بِالحَسَنِ وَالحُسَینِ علیهماالسلام.(53)
2 / 12
التّین
10829.مکارم الأخلاق عن أبی ذرّ : اُهدِیَ إلَى النَّبِیِّ صلى الله علیه و آله طَبَقٌ عَلَیهِ تینٌ ، فَقالَ لِأَصحابِهِ : کُلوا ، فَلَو قُلتُ : فَاکِهَةٌ نَزَلَت مِنَ الجَنَّةِ ، لَقُلتُ هذِهِ ؛ لِأَنَّها فاکِهَةٌ بِلا عَجَمٍ فَکُلوها ؛ فَإِنَّها تَقطَعُ البَواسیرَ ، وتَنفَعُ مِنَ النِّقرِسِ.(54)
10823.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : چون زنْ فرزند به دنیا آورْد ، باید نخستین چیزى که مى خورَد ، خرماى تازه باشد و اگر خرماى تازه در اختیار نبود ، خرمایى دیگر ؛ چرا که اگر چیزى برتر از آن وجود مى داشت ، خداوندْ آن را به مریم ، هنگامى که عیسى علیه السلام را زاد ، مى خوراند.
10824.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : به زنان خود در دوره نزدیک زایمان ، خرما بدهید ؛ زیرا هر کس که در دوره نزدیک زایمان غذایش خرما باشد ، فرزندش بردبار ، زاده خواهد شد. خوراک مریم ، هنگامى که عیسى علیه السلام را زاد ، همین بود ، در حالى که اگر خدا غذایى بهتر از خرما براى او سراغ داشت ، همان را به وى مى خوراند.
10825.امام صادق علیه السلام : پیامبر صلى الله علیه و آله خرماى تازه همراه با خربزه مى خورد.
10826.سنن ابن ماجة ـ به نقل از سهل بن سعد ـ: پیامبر خدا ، خرماى تازه با خربزه مى خورد.
10827.صحیح البخارى ـ به نقل از عبد اللّه بن جعفر بن ابى طالب ـ: پیامبر صلى الله علیه و آله را دیدم که خرماى تازه را همراه با خیارچنبر مى خورَد.
10828.امام على علیه السلام : کام کودکان خویش را با خرما بگشایید. پیامبر صلى الله علیه و آله با حسن و حسین ، چنین کرد.
2 / 12
انجیر
10829.مکارم الأخلاق ـ به نقل از ابو ذر ـ: سینى اى از انجیر به پیامبر صلى الله علیه و آله هدیه شد. به اصحابش فرمود : «بخورید ؛ چراکه اگر بنا بود بگویم میوه اى از بهشت است ، همین میوه را مى گفتم ؛ زیرا میوه اى است بدون هسته. آن را بخورید ؛ زیرا بواسیر را ریشه کن مى سازد و براى [درمانِ] نقرس،(55) سودمند است».
10830.رسول اللّه صلى الله علیه و آله : کُلُوا التّینَ الرَّطبَ وَالیابِسَ ؛ فَإِنَّهُ یَزیدُ فِی الجِماعِ ، ویَقطَعُ البَواسیرَ ، ویَنفَعُ مِنَ النِّقرِسِ وَالإِبرِدَةِ.(56)
2 / 13
الثُّومُ
10831.رسول اللّه صلى الله علیه و آله : کُلُوا الثُّومَ وتَداوَوا بِهِ ؛ فَإِنَّ فیهِ شِفاءً مِن سَبعینَ داءً.(57)
10832.عنه صلى الله علیه و آله ـ مِن وَصایاهُ لِعَلِیٍّ علیه السلام ـ: یا عَلِیُّ ، کُلِ الثُّومَ ؛ فَلَولا أنّی اُناجِی المَلَکَ لَأَکَلتُهُ.(58)
10833.الإمام الصادق علیه السلام : قالَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله : «مَن أکَلَ هذِهِ البَقلَةَ فَلا یَقرُب مَسجِدَنا» ، ولَم یَقُل : إنّهَا حَرامٌ.(59)
2 / 14
الجُبنُ
10834.رسول اللّه صلى الله علیه و آله : کُلُوا الجُبنَ ؛ فَإِنَّهُ یورِثُ النُّعاسَ ، ویَهضِمُ الطَّعامَ.(60)
10835.عنه صلى الله علیه و آله : الجُبنُ داءٌ ، فَإِذا اُکِلَ بِالجَوزِ فَهُوَ شِفاءٌ.(61)
10830.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : انجیر ، چه تازه و چه خشک ، بخورید ؛ چرا که بر قدرت هم بسترى مى افزاید ، بواسیر را ریشه کن مى کند ، و براى درمان نقرس و سردىِ مزاج ، سودمند است.
2 / 13
سیر
10831.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : «سیر»(62) بخورید و بدان درمان کنید ؛ چرا که درمان هفتاد درد، در آن هست.
10832.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله ـ در سفارش به امام على علیه السلام ـ: اى على ! «سیر» بخور. اگر نبود که من با فرشته هم سخن مى شوم ، «سیر» مى خوردم.
10833.امام صادق علیه السلام : پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود : «هر کس این سبزى را مى خورد ، به مسجد ما نزدیک نشود» ؛ امّا نفرمود که این ، حرام است.
2 / 14
پنیر
10834.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : پنیر بخورید ؛ چرا که خواب مى آورد و غذا را هضم مى کند.
10835.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : پنیر ، درد است ؛ امّا چون با گردو خورده شود ، درمان است.
10836.عنه صلى الله علیه و آله : الجُبنُ داءٌ ، وَالجَوزُ داءٌ ، فَإِذَا اجتَمَعَا مَعا صارا دَواءً.(63)
10837.عنه صلى الله علیه و آله : ما مِنِ امرَأَةٍ حامِلَةٍ أکَلَتِ البِطّیخَ بِالجُبنِ إلّا یَکونُ مَولودُها حَسَنَ الوَجهِ وَالخُلُقِ.(64)
10838.طبّ النبیّ صلى الله علیه و آله : کانَ صلى الله علیه و آله یَأکُلُ القِثّاءَ بِالمِلحِ ، ویَأکُلُ البِطّیخَ بِالجُبنِ.(23)
10839.رسول اللّه صلى الله علیه و آله : عَشرُ خِصالٍ تورِثُ النِّسیانَ : أکلُ الجُبنِ و….(65)
2 / 15
الجِرجیرُ
10840.رسول اللّه صلى الله علیه و آله : أکرَهُ الجِرجیرَ ، وکَأَنّی أنظُرُ إلى شَجَرَتِها نابِتَةً فی جَهَنَّمَ ، وما تَضَلَّعَ مِنها رَجُلٌ بَعدَ أن یُصَلِّیَ العِشاءَ إلّا باتَ فی تِلکَ اللَّیلَةِ ونَفسُهُ تُنازِعُهُ إلَى الجُذامِ.(66)
10841.عنه صلى الله علیه و آله : مَن أکَلَ الجِرجیرَ ثُمَّ نامَ ، یُنازِعُهُ عِرقُ الجُذامِ فی أنفِهِ.(67)
2 / 16
الحَرمَلُ
10842.رسول اللّه صلى الله علیه و آله : مَن شَرِبَ الحَرمَلَ أربَعینَ صَباحا کُلَّ یَومٍ مِثقالاً ، لَاستَنارَ الحِکمَةُ فی قَلبِهِ ، وعوفِیَ مِنِ اثنَینِ وسَبعینَ داءً ، أهوَنُهُ الجُذامُ.(68)
10836.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : پنیر ، درد است ، گردو هم درد است ؛ امّا چون با هم در یک جا جمع گردند ، درمان مى شوند.
10837.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : هیچ زن باردارى نیست که خربزه با پنیر بخورد ، مگر آن که کودکش خوش روى و خوش خوى مى شود.
10838.طبّ النبىّ صلى الله علیه و آله : پیامبر صلى الله علیه و آله خیار را با نمک ، و خربزه را با پنیر مى خورد.
10839.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : ده چیز ، فراموشى مى آورد : خوردن پنیر….
2 / 15
جِرجیر
10840.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : من ، جِرجیر(69) را خوش نمى دارم و گویا درخت آن را مى نگرم که در دوزخ ، روییده است. هیچ کس پس از گزاردن نماز عشا ، درون را از آن پُر نمى سازد ، مگر این که آن شب را در حالى به خواب مى رود که جانِ او تا صبح با جذام ، دست و پنجه نرم مى کند.
10841.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : هر کس جِرجیر بخورد و بخوابد ، رگ جذام در بینىِ او، با آن در مى آویزد.
2 / 16
هزار اِسپند
10842.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : هر کس به مدّت چهل روز ، هر صبح ، یک مثقال هزار اسپندِ(70) حل شده در آب بخورد ، نور حکمت در دلش روشن مى شود و از هفتاد و دو بیمارى که کمترینِ آنها جذام است ، ایمنى مى یابد.
10843.عنه صلى الله علیه و آله : ما أنبَتَ الحَرمَلُ مِن شَجَرَةٍ ولا وَرَقَةٍ ولا ثَمَرَةٍ إلّا ومَلَکٌ مُوَکَّلٌ بِها ، حَتّى تَصِلَ إلى مَن وَصَلَت إلَیهِ أو تَصیرَ حُطاما. وإنَّ فی أصلِها وفُروعِها لَسِرّا ، وإنَّ فی حَبِّهَا الشِّفاءَ مِنِ اثنَینِ وسَبعینَ داءً ، فَتَداوَوا بِها وبِالکُندُرِ.(71)
2 / 17
الحُلبَةُ
10844.رسول اللّه صلى الله علیه و آله : عَلَیکُم بِالحُلبَةِ ولَو بیعَ وَزنُها ذَهَبا.(72)
10845.عنه صلى الله علیه و آله : تَداوَوا بِالحُلبَةِ ؛ فَلَو تَعلَمُ اُمَّتی ما لَهُم فِی الحُلبَةِ ، لَتَداوَوا بِها ولَو بِوَزنِها ذَهَبا.(73)
2 / 18
الحَلواءُ
10846.رسول اللّه صلى الله علیه و آله : المُؤمِنُ عَذبٌ یُحِبُّ العُذوبَةَ، وَالمُؤمِنُ حُلوٌ یُحِبُّ الحَلاوَةَ.(74)
10847.عنه صلى الله علیه و آله : قَلبُ المُؤمِنِ حُلوٌ یُحِبُّ الحَلاوَةَ.(75)
10848.عنه صلى الله علیه و آله : إنَّ فی بَطنِ المُؤمِنِ زاوِیَةً لا یَملَؤُها إلَا الحَلواءُ.(76)
10849.الإمام علیّ علیه السلام : إنَّ النَّبِیَّ صلى الله علیه و آله کانَ لا یَرُدُّ الطِّیبَ وَالحَلواءَ.(77)
10843.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : هزار اسپند ، هیچ بوته و برگ و میوه اى نمى رویاند ، مگر این که فرشته اى بر آن [بوته و برگ و میوه] گماشته شده است ، تا زمانى که بِدان کس که مى رسد ، برسد یا خُرد شود. در تنه و ریشه هاى آن ، رازى نهفته است و در دانه آن ، درمان هفتاد و دو درد است. با آن و با کُنْدُر ، درمان کنید.
2 / 17
شنبلیله
10844.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : بر شما باد شنبلیله؛(78) هر چند همسنگ طلا فروخته شود.
10845.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : به شنبلیله درمان بجویید. اگر امّت من مى دانستند که شنبلیله برایشان چه سودهایى دارد ، با آن درمان مى کردند ، هر چند همسنگ آن ، طلا مى دادند !
2 / 18
شیرینى
10846.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : مؤمن ، گواراست و گوارایى را دوست دارد ، و مؤمن ، شیرین است و شیرینى را دوست دارد.
10847.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : دل مؤمن ، شیرین است و او شیرینى را دوست دارد.
10848.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : در شکم مؤمن ، کنجى است که جز شیرینى ، آن را پُر نمى کند.
10849.امام على علیه السلام : پیامبر صلى الله علیه و آله ، عطر و شیرینى را بر نمى گردانْد.
2 / 19
الخُبزُ
10850.رسول اللّه صلى الله علیه و آله : اللّهُمَّ بارِک لَنا فِی الخُبزِ ولا تُفَرِّق بَینَنا وبَینَهُ ، فَلَولَا الخُبزُ ما صُمنا ولا صَلَّینا ولا أدَّینا فَرائِضَ رَبِّنا عز و جل.(79)
10851.عنه صلى الله علیه و آله : خَیرُ طَعامِکُمُ الخُبزُ.(80)
10852.کنز العمّال عن عائشة : ما أکَلَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله حَتّى لَقِیَ اللّه َ إلّا خُبزَ شَعیرٍ.(81)
2 / 20
الخَسُّ
10853.رسول اللّه صلى الله علیه و آله : کُلِ الخَسَّ ؛ فَإِنَّهُ یورِثُ النُّعاسَ ، ویَهضِمُ الطَّعامَ.(82)
2 / 21
الخَلُّ
10854.رسول اللّه صلى الله علیه و آله : نِعمَ الإِدامُ الخَلُّ.(83)
10855.عنه صلى الله علیه و آله : ما أقفَرَ أهلُ بَیتٍ مِن اُدمٍ فیهِ خَلٌّ ، وخَیرُ خَلِّکُم خَلُّ خَمرِکُم.(84)
2 / 19
نان
10850.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : خداوندا ! براى ما به نان ، برکت بده و میان ما و آن ، جدایى میفکن. اگر نان نبود ، نه روزه گرفته بودیم ، نه نماز خوانده بودیم و نه واجبات پروردگار خود عز و جل را انجام داده بودیم.
10851.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : نان ، بهترین خوراکىِ شماست.
10852.کنز العمّال ـ به نقل از عایشه ـ: پیامبر خدا ، تا هنگامى که به دیدار خدا شتافت ، جز نان جو نخورد.
2 / 20
کاهو
10853.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : کاهو بخور ؛ چرا که خواب مى آورد و غذا را هضم مى کند.
2 / 21
سرکه
10854.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : سرکه ، نیکو خورشى است.
10855.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : کسانِ هیچ خانه اى که در آن سرکه باشد ، نانشان بى خورش نمى مانَد. برترین سرکه شما نیز سرکه شرابتان(85) است.
2 / 22
الرُّمّانُ
10856.رسول اللّه صلى الله علیه و آله : الرُّمّانُ سَیِّدُ الفاکِهَةِ ، ومَن أکَلَ رُمّانَةً أغضَبَ شَیطانَهُ أربَعینَ صَباحا.(86)
10857.عنه صلى الله علیه و آله : مَن أکَلَ رُمّانَةً حَتّى یَستَتِمَّها ، نَوَّرَ اللّه ُ قَلبَهُ أربَعینَ لَیلَةً.(87)
10858.عنه صلى الله علیه و آله : کُلُوا الرُّمّانَ ؛ فَلَیسَت مِنهُ حَبَّةٌ تَقَعُ فِی المَعِدَةِ إلّا أنارَتِ القَلبَ ، وأخرَجَتِ الشَّیطانَ أربَعینَ یَوما.(88)
10859.عنه صلى الله علیه و آله : کُلُوا الرُّمّانَ بِقِشرِهِ ؛ فَإِنَّهُ دِباغُ البَطنِ.(89)
2 / 23
الزَّبیبُ
10860.رسول اللّه صلى الله علیه و آله : عَلَیکُم بِالزَّبیبِ ؛ فَإِنَّهُ یُطفِئُ المِرَّةَ ، ویُسَکِّنُ البَلغَمَ ، ویَشُدُّ العَصَبَ ، ویُذهِبُ النَّصَبَ ، ویُحَسِّنُ القَلبَ.(90)
10861.عنه صلى الله علیه و آله : عَلَیکُم بِالزَّبیبِ ؛ فَإِنَّهُ یَکشِفُ المِرَّةَ ، ویَذهَبُ بِالبَلغَمِ ، ویَشُدُّ العَصَبَ ، ویَذهَبُ بِالإِعیاءِ ، ویُحَسِّنُ الخُلُقَ ، ویُطَیِّبُ النَّفسَ ، ویَذهَبُ بِالغَمِّ.(91)
2 / 22
انار
10856.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : انار ، مِهتر همه میوه هاست و هر کس یک انار بخورد ، تا چهل پگاه ، شیطان خویش را به خشم مى آورد.
10857.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : هر کس انارى را کامل بخورد ، خداوندْ قلب او را چهل شب ، نورانى مى دارد.
10858.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : انار بخورید ؛ زیرا هیچ دانه اى از آن در معده جاى نمى گیرد ، مگر این که چهل روز ، قلب را نورانى مى سازد و شیطان را برون مى راند.
10859.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : انار را با پیه(92) آن بخورید ؛ چرا که شست وشو دهنده معده است.
2 / 23
مَویز
10860.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : بر شما باد مویز ؛ چرا که تلخه را خاموش مى کند ، بلغم را فرو مى نشاند ، پِى را استحکام مى بخشد ، خستگى را مى برد و قلب را نیکو مى سازد.
10861.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : بر شما باد مویز ؛(93) چرا که تلخه را مى زداید ، بلغم را مى برد ، پِى را استحکام مى بخشد ، رنجیدگى و خستگى را از میان بر مى دارد ، خوى را خوش مى سازد ، دل را پاک (پیراسته) مى دارد و اندوه (پریشانى) را مى برد.
10862.عنه صلى الله علیه و آله : مَن أدمَنَ أکلَ الزَّبیبِ عَلَى الرِّیقِ ، رُزِقَ الفَهمَ وَالحِفظَ وَالذِّهنَ ، ونَقَصَ مِنَ البَلغَمِ.(94)
2 / 24
الزَّیتونُ
10863.رسول اللّه صلى الله علیه و آله : نِعمَ السِّواکُ الزَّیتونُ ، مِن شَجَرَةٍ مُبارَکَةٍ ؛ یُطَیِّبُ الفَمَ ، ویَذهَبُ بِالحَفَرِ ، هُوَ سِواکی وسِواکُ الأَنبِیاءِ قَبلی.(95)
10864.عنه صلى الله علیه و آله : کُلُوا الزَّیتَ وَادَّهِنوا بِالزَّیتِ ؛ فَإِنَّهُ مِن شَجَرَةٍ مُبارَکَةٍ.(96)
10865.عنه صلى الله علیه و آله : کُلُوا الزَّیتَ ؛ فَإِنَّهُ مُبارَکٌ ، وَائتَدِموا بِهِ وَادَّهِنوا بِهِ ؛ فَإِنَّهُ یَخرُجُ مِن شَجَرَةٍ مُبارَکَةٍ.(97)
10866.سنن الترمذی عن زید بن أرقَم : أمَرَنا رَسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله أن نَتَداوى مِن ذاتِ الجَنبِ بِالقُسطِ البَحرِیِّ وَالزَّیتِ.(98)
10867.رسول اللّه صلى الله علیه و آله : عَلَیکُم بِزَیتِ الزَّیتونِ ، فَکُلوهُ وَادَّهِنوا بِهِ ؛ فَإِنَّهُ یَنفَعُ مِنَ الباسورِ.(99)
10868.عنه صلى الله علیه و آله : عَلَیکُم بِهذِهِ الشَّجَرَةِ المُبارَکَةِ زَیتِ الزَّیتونِ ، فَتَداوَوا بِهِ ؛ فَإِنَّهُ مَصَحَّةٌ مِنَ الباسورِ.(100)
10862.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : هر کس به خوردن مَویز در حالت ناشتا عادت کند ، فهم و حافظه و ذهن ، روزىِ او مى شود و بلغمِ وى مى کاهد.
2 / 24
زیتون
10863.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : چه نیکو مسواکى است زیتون : از درختى خجسته است ، دهان را خوش بو مى کند ، جِرم دندان را مى بَرَد ، و مسواک من و پیامبرانِ پیش از من است!
10864.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : روغن زیتون بخورید و خود را با روغن زیتون ، چرب کنید ؛ چرا که آن ، از درختى خجسته است.
10865.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : روغن زیتون بخورید ؛ چرا که خجسته است. از آن ، خورش بسازید و از روغن آن بر خویش بمالید ؛ چرا که از درختى خجسته بیرون مى آید.
10866.سنن الترمذى ـ به نقل از زید بن اَرقَم ـ: پیامبر خدا به ما فرمود که سینه پهلو را با بُستک دریایى و روغن زیتون ، درمان کنیم.
10867.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : بر شما باد روغن زیتون. آن را بخورید و بدن را با آن ، چرب کنید ؛ چرا که براى درمان باسور ، سودمند است.
10868.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : بر شما باد این درخت مبارک ؛ روغن زیتون. با آن ، درمان بجویید ؛ چرا که مایه سلامت از باسور است.
10869.عنه صلى الله علیه و آله : کُلُوا الزَّیتَ وَادَّهِنوا بِهِ ؛ فَإِنَّ فیهِ شِفاءً مِن سَبعینَ داءً مِنهَا الجُذامُ.(101)
10870.عنه صلى الله علیه و آله : الزَّیتُ دُهنُ الأَبرارِ وإدامُ الأَخیارِ ، بورِکَ فیهِ مُقبِلاً وبورِکَ فیهِ مُدبِرا ، اِنغَمَسَ بِالقُدسِ مَرَّتَینِ.(102)
2 / 25
السَّفَرجَلُ
10871.رسول اللّه صلى الله علیه و آله : أکلُ السَّفَرجَلِ یُذهِبُ ظُلمةَ البَصَرِ.(20)
10872.عنه صلى الله علیه و آله : أکلُ السَّفَرجَلِ یَذهَبُ بِطَخاءِ القَلبِ.(103)
10873.عنه صلى الله علیه و آله : کُلُوا السَّفَرجَلَ ؛ فَإِنَّهُ یَجلُو الفُؤادَ. وما بَعَثَ اللّه ُ نَبِیّا إلّا أطعَمَهُ مِن سَفَرجَلِ الجَنَّةِ ، فَیَزیدُ فیهِ قُوَّةَ أربَعینَ رَجُلاً.(104)
10874.عنه صلى الله علیه و آله : إذا وَجَدَ أحَدُکُم طَخاءً عَلى قَلبِهِ ، فَلیَأکُلِ السَّفَرجَلَ.(105)
10875.الإمام علیّ علیه السلام : دَخَلَ طَلحَةُ بنُ عُبَیدِ اللّه ِ عَلى رَسولِ اللّه ِ صلى الله علیه و آله وفی یَدِ رَسولِ اللّه ِ صلى الله علیه و آله سَفَرجَلَةٌ قَد جاءَ بِها إلَیهِ ، وقالَ : خُذها یا أبا مُحَمَّدٍ ؛ فَإِنَّها تُجِمُّ القَلبَ.(106)
10876.الإمام الصادق علیه السلام : إنَّ الزُّبَیرَ دَخَلَ عَلى رَسولِ اللّه ِ صلى الله علیه و آله وبِیَدِهِ سَفَرجَلَةٌ. فَقالَ لَهُ رَسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله : یا زُبَیرُ ، ما هذِهِ بِیَدِکَ؟ فَقالَ لَهُ : یا رَسولَ اللّه ِ ، هذِهِ سَفَرجَلَةٌ. فَقالَ : یا زُبَیرُ ، کُلِ السَّفَرجَلَ ؛ فَإِنَّ فیهِ ثَلاثَ خِصالٍ. قالَ : وما هِیَ یا رَسولَ اللّه ِ؟ قالَ : یُجِمُّ الفُؤادَ ، ویُسَخِّی البَخیلَ ، ویُشَجِّعُ الجَبانَ.(107)
10869.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : روغن زیتون بخورید و خود را با آن ، چرب کنید ؛ زیرا در آن ، درمان هفتاد درد است که جذام ، از جمله آنهاست.
10870.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : روغن زیتون ، روغن پاکان و خورش نیکان است. در آن ، بِدان گاه که روى مى کند و نیز بِدان گاه که پشت مى کند ، برکتْ نهاده شده است و دو بار در پاکى ، غوطه ور شده است.
2 / 25
بِهْ
10871.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : خوردنِ بِه ، تیرگىِ چشم را از میان مى برد.
10872.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : خوردنِ بِه ، سنگینىِ سینه را از میان مى برد.
10873.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : بِهْ بخورید که دل را جلا مى دهد. خداوند ، هیچ پیامبرى را برنگزیده ، مگر این که از بِهِ بهشت به او خورانده و نیروى چهل مرد را به او افزوده است.
10874.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : هر گاه کسى از شما در قلب خود ، سنگینى اى احساس مى کند ، بِهْ بخورد.
10875.امام على علیه السلام : در حالى که پیامبر صلى الله علیه و آله یک بِهْ در دست داشت ، طلحة بن عبید اللّه بر ایشان وارد شد. پیامبر صلى الله علیه و آله آن بِه را نزدیک طلحه برد و فرمود : «اى ابو محمّد! این را بگیر [و بخور] ، که قلب را آرامش و آسایش مى دهد».
10876.امام صادق علیه السلام : زبیر ، در حالى که بِه در دست داشت ، بر پیامبر صلى الله علیه و آله وارد شد. پیامبر صلى الله علیه و آله از او پرسید : «اى زبیر ! این چیست که در دست توست؟». گفت : اى پیامبر خدا ! این ، یک بِهْ است. فرمود : «اى زبیر ! بِه بخور ؛ چرا که داراى سه ویژگى است». پرسید : اى پیامبر خدا ! آن ویژگى ها کدام اند؟ فرمود : «قلب را آسایش و آرامش مى دهد ، بخیل را گشاده دستى مى دهد و ترسو را دلیر مى کند».
10877.المعجم الکبیر عن طَلحَة : أتَیتُ النَّبِیَّ صلى الله علیه و آله وهُوَ فی جَماعَةٍ مِن أصحابِهِ وفی یَدِهِ سَفَرجَلَةٌ یُقَلِّبُها ، فَلَمّا جَلَستُ إلَیهِ دَحا بِها نَحوی ، ثُمَّ قالَ : دونَکَها أبا مُحَمَّدٍ ؛ فَإِنَّها تَشُدُّ القَلبَ ، وتُطَیِّبُ النَّفسَ ، وتَذهَبُ بِطَخاوَةِ الصَّدرِ.(108)
10878.سنن ابن ماجة عن طلحة : دَخَلتُ عَلَى النَّبِیِّ صلى الله علیه و آله وبِیَدِهِ سَفَرجَلَةٌ فَقالَ : دونَکَها یا طَلحَةُ ؛ فَإِنَّها تُجِمُّ الفُؤادَ.(109)
10879.المحاسن عن طلحة بن عمرو : دَخَلَ طَلحَةُ بنُ عُبَیدِاللّه ِ عَلى رَسولِ اللّه ِ صلى الله علیه و آله وفی یَدِهِ سَفَرجَلَةٌ ، فَأَلقاها إلى طَلحَةَ ، وقالَ : کُلها ؛ فَإِنَّها تُجِمُّ الفُؤادَ.(110)
10880.رسول اللّه صلى الله علیه و آله : کُلُوا السَّفَرجَلَ ؛ فَإِنَّه یَزیدُ فِی الذِّهنِ ، ویَذهَبُ بِطَخاءِ الصَّدرِ ، ویُحَسِّنُ الوَلَدَ.(111)
10881.الإمام الصادق علیه السلام : کانَ جَعفَرُ بنُ أبی طالِبٍ عِندَ النَّبِیِّ صلى الله علیه و آله ، فَاُهدِیَ إلَى النَّبِیِّ صلى الله علیه و آله سَفَرجَلٌ ، فَقَطَعَ مِنهُ النَّبِیُّ صلى الله علیه و آله قِطعَةً وناوَلَها جَعفَرا ، فَأَبى أن یَأکُلَها. فَقالَ : خُذها وکُلها ؛ فَإِنَّها تُذَکِّی القَلبَ ، وتُشَجِّعُ الجَبانَ.(112)
10877.المعجم الکبیر ـ به نقل از طلحه ـ: در حالى که پیامبر صلى الله علیه و آله در جمع شمارى از یاران خویش بود و یک دانه بِهْ در دست داشت و مى چرخاند ، نزد ایشان رفتم. چون در برِ ایشان نشستم ، آن بِه را به سوى من انداخت و فرمود : «ابو محمّد ! بگیر ؛ چرا که قلب را تقویت مى کند ، دل را خوش مى دارد و سنگینىِ سینه را از میان مى برد».
10878.سنن ابن ماجة ـ به نقل از طلحه ـ: در حالى که پیامبر صلى الله علیه و آله یک بِهْ در دست داشت ، بر ایشان وارد شدم. فرمود : «طلحه ! بگیر ، که قلب را آرامش و آسایش مى دهد».
10879.المحاسن ـ به نقل از طلحة بن عمرو ـ: در حالى که پیامبر خدا یک بِهْ در دست داشت ، طلحة بن عبید اللّه بر ایشان وارد شد. پیامبر صلى الله علیه و آله آن را به سوى طلحه افکند و فرمود : «آن را بخور ؛ چرا که قلب را آرامش و آسایش مى دهد».
10880.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : بِهْ بخورید ؛ چرا که ذهن را افزون مى سازد ، سنگینىِ سینه را مى برد و فرزند را نکو مى کند.
10881.امام صادق علیه السلام : جعفر بن ابى طالب ، نزد پیامبر صلى الله علیه و آله بود. براى پیامبر صلى الله علیه و آله یک بِهْ ، هدیه آوردند. پیامبر صلى الله علیه و آله قطعه اى را از آن برید و به جعفر داد. جعفر ، از خوردنش خوددارى ورزید. فرمود : «بگیر و بخور ؛ چرا که قلب را هشیارى مى دهد و ترسو را دلیر مى کند».
10882.الإمام الکاظم علیه السلام : کَسَرَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله سَفَرجَلَةً وأطعَمَ جَعفَرَ بنَ أبی طالِبٍ ، وقالَ : کُل ؛ فَإِنَّهُ یُصَفِّی اللَّونَ ، ویُحَسِّنُ الوَلَدَ.(113)
10883.الإمام الرضا علیه السلام : اُهدِیَ لِلنَّبِیِّ صلى الله علیه و آله سَفَرجَلٌ، فَضَرَبَ بِیَدِهِ عَلَى السَّفَرجَلِ فَقَطَعَها، وکانَ یُحِبُّها حُبّا شَدیدا ، فَأَکَلَها وأطعَمَ مَن کانَ بِحَضرَتِهِ مِن أصحابِهِ. ثُمَّ قالَ : عَلَیکُم بِالسَّفَرجَلِ ؛ فَإِنَّهُ یَجلُو القَلبَ ، ویَذهَبُ بِطَخاءِ الصَّدرِ.(114)
10884.رسول اللّه صلى الله علیه و آله : کُلُوا السَّفَرجَلَ عَلَى الرِّیقِ ؛ فَإِنَّهُ یُذهِبُ وَغَرَ الصَّدرِ.(115)
10885.الإمام علیّ علیه السلام : دَخَلتُ عَلى رَسولِ اللّه ِ صلى الله علیه و آله یَوما وفی یَدِهِ سَفَرجَلَةٌ ، فَجَعَلَ یَأکُلُ ویُطعِمُنی ویَقولُ : کُل یا عَلِیُّ ؛ فَإِنَّها هَدِیَّةُ الجَبّارِ إلَیَّ وإلَیکَ. قالَ : فَوَجَدتُ فیها کُلَّ لَذَّةٍ. فَقالَ : یا عَلِیُّ ، مَن أکَلَ السَّفَرجَلَةَ ثَلاثَةً أیّامٍ عَلَى الرِّیقِ صَفا ذِهنُهُ ، وَامتَلَأَ جَوفُهُ حِلما وعِلما ، ووُقِیَ مِن کَیدِ إبلیسَ وجُنودِهِ.(116)
10882.امام کاظم علیه السلام : پیامبر صلى الله علیه و آله ، یک بِهْ را شکست و [پاره اى از آن را] به جعفر بن ابى طالب داد و فرمود : «بخور ؛ چرا که رنگ را صفا مى دهد و فرزند را نکو مى سازد».
10883.امام رضا علیه السلام : یک بِهْ ، به پیامبر صلى الله علیه و آله هدیه شد. پیامبر صلى الله علیه و آله دست خود را بر بِهْ زد و آن را قطعه قطعه کرد. ایشان ، بِهْ را بسیار دوست داشت. آن را خورد و به کسانى از اصحاب که در محضر ایشان بودند نیز داد. سپس فرمود : «بر شما باد بِهْ ؛ چرا که قلب را جلا مى دهد و سنگینىِ سینه را مى برد».
10884.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : ناشتا بِهْ بخورید ؛ چرا که حرارت سینه را از میان مى برد.
10885.امام على علیه السلام : روزى ، در حالى که پیامبر صلى الله علیه و آله یک بِهْ در دست داشت ، بر ایشان وارد شدم. ایشان به خوردن بِهْ و دادن پاره هایى از آن به من پرداخت و مى فرمود : «اى على ! بخور ، که این ، هدیه خداوند به من و توست». من در آن ، همه لذّت ها را دیدم. پیامبر صلى الله علیه و آله همچنین فرمود : «اى على ! هر کس سه روز ناشتا بِهْ بخورد ، ذهنش صفا مى یابد ، درونش از دانش و بردبارى مى آکَنَد و از نیرنگ ابلیس و سپاهیانش نگه داشته مى شود».
10886.رسول اللّه صلى الله علیه و آله : أطعِموا حَبالاکُمُ السَّفَرجَلَ ؛ فَإِنَّهُ یُحَسِّنُ أخلاقَ أولادِکُم.(117)
10887.عنه صلى الله علیه و آله : رائِحَةُ الأَنبِیاءِ علیهم السلام رائِحَةُ السَّفَرجَلِ ، ورائِحَةُ الحورِ العینِ رائِحَةُ الآسِ ، ورائِحَةُ المَلائِکَةِ رائِحَةُ الوَردِ ، ورائِحَةُ ابنَتی فاطِمَةَ الزَّهراءِ علیهاالسلام رائِحَةُ السَّفَرجَلِ وَالآسِ وَالوَردِ ، ولا بَعَثَ اللّه ُ نَبِیّا ولا وَصِیّا إلّا وُجِدَ مِنهُ رائِحَةُ السَّفَرجَلِ ؛ فَکُلوها وأطعِموا حَبالاکُم یُحَسِّن أولادَکُم.(118)
10888.مکارم الأخلاق عن رسول اللّه صلى الله علیه و آله : کُلُوا السَّفَرجَلَ وتَهادَوهُ بَینَکُم ؛ فَإِنَّهُ یَجلُو البَصَرَ، ویُنبِتُ المَوَدَّةَ فِی القَلبِ، وأطعِموهُ حَبالاکُم؛ فَإِنَّهُ یُحَسِّنُ أولادَکُم. وفی رِوایَةٍ : یُحَسِّنُ أخلاقَ أولادِکُم.(119)
2 / 26
السَّمنُ
10889.رسول اللّه صلى الله علیه و آله : لَحمُ البَقَرِ داءٌ ، وسَمنُها شِفاءٌ ، ولَبَنُها دَواءٌ ، وما دَخَلَ الجَوفَ مِثلُ السَّمنِ.(120)
2 / 27
السَّنا
10890.رسول اللّه صلى الله علیه و آله : تَداوَوا بِالسَّنا ، فَإِنَّهُ لَو کانَ شَیءٌ یَرُدُّ المَوتَ لَرَدَّهُ السَّنا.(121)
10886.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : به زنان باردارِ خود ، بِهْ بدهید ؛ چرا که خوى فرزندانتان را نکو مى سازد.
10887.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : بوى پیامبران ، بوى بِهْ است ؛ و بوى حوریه هاى آهوچشم[ـِ بهشت] ، بوى انگبین ؛ و بوى فرشتگان ، بوى گل سرخ ؛ و بوى دخترم فاطمه زهرا ، بوى بِه و انگبین و گل سرخ. خداوند ، هیچ پیامبرى را برنینگیخته است ، مگر این که از او ، بوى بِهْ مى آمده است. بِه بخورید و به زنان باردارِ خود بدهید تا فرزندانتان نکو باشند.
10888.مکارم الأخلاق : پیامبر خدا فرمود : «بِه بخورید و به همدیگر هدیه دهید ؛ چرا که چشم را جلا مى دهد و دوستى را در دل مى رویانَد. به زنان باردارِ خود هم از آن بخورانید ؛ چرا که فرزندانتان را نکو مى سازد». در روایتى دیگر است که : «خوى فرزندانتان را نکو مى سازد».
2 / 26
روغن حیوانى
10889.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : گوشت گاو ، درد است؛ ولى روغن آن ، شفا و شیرش نیز درمان است. هیچ چیز ، همانند روغن گاو ، وارد بدن نشده است.
2 / 27
سَنا
10890.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : با سَنا(122) درمان کنید ؛ زیرا اگر بنا بود چیزى مرگ را برگرداند ، سَیا بود که آن را دفع مى کرد.
10891.عنه صلى الله علیه و آله : إیّاکُم وَالشُّبرُمَ ؛ فَإِنَّهُ حارٌّ یارٌّ ، وعَلَیکُم بِالسَّنا فَتَداوَوا بِهِ ، فَلَو دَفَعَ شَیءٌ المَوتَ لَدَفَعَهُ السَّنا.(123)
2 / 28
العَدَسُ
10892.رسول اللّه صلى الله علیه و آله : عَلَیکُم بِالعَدَسِ ؛ فَإِنَّهُ یُرِقُّ القَلبَ ، ویُکثِرُ الدَّمعَةَ ، ولَقَد قَدَّسَهُ سَبعونَ نَبِیّاً.(124)
10893.عنه صلى الله علیه و آله : عَلَیکُم بِالعَدَسِ ؛ فَإِنَّهُ مُبارَکٌ مُقَدَّسٌ ، یُرَقِّقُ القَلبَ ، ویُکثِرُ الدَّمعَةَ ، وقَد بارَکَ فیهِ سَبعونَ نَبِیّاً آخِرُهُم عیسَى بنُ مَریَمَ علیه السلام.(125)
10894.الإمام الباقر علیه السلام : کانَ فیما أوصى بِهِ رَسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله عَلِیّاً علیه السلام أن قالَ : یا عَلِیُّ ، کُلِ العَدَسَ ؛ فَإِنَّهُ مُبارَکٌ مُقَدَّسٌ وهُوَ یُرِقُّ القَلبَ ، ویُکثِرُ الدَّمعَةَ ، وإنَّهُ بارَکَ عَلَیهِ سَبعونَ نَبِیّاً.(126)
10895.الإمام الصادق علیه السلام : بَینَما رَسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله جالِسٌ فی مُصَلّاهُ ، إذ جاءَهُ رَجُلٌ یُقالُ لَهُ عَبدُاللّه ِ بنُ التَّیِّهانِ مِنَ الأَنصارِ ، فَقالَ : یا رَسولَ اللّه ِ ، إنّی لَأَجلِسُ إلَیکَ کَثیراً وأسمَعُ مِنکَ کَثیراً ، فَما یَرِقُّ قَلبی وما تُسرِعُ دَمعَتی ! فَقالَ لَهُ النَّبِیُّ صلى الله علیه و آله ، یَابنَ التَّیِّهانِ ، عَلَیکَ بِالعَدَسِ فَکُلهُ ؛ فَإِنَّهُ یُرِقُّ القَلبَ ، ویُسرِ عُ الدَّمعَةَ ، وقَد بارَکَ عَلَیهِ سَبعونَ نَبِیّاً.(127)
10891.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : از شُبْرُمْ (گاو کُشَک) حذر کنید ؛ چرا که گرم و خشک(128) است ، و بر شما باد سَیا. با آن ، درمان کنید ؛ چرا که اگر بنا بود چیزى مرگ را دور کند ، سَیا آن را دور مى کرد.
2 / 28
عدس
10892.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : بر شما باد عدس ؛ چرا که دل را نازک مى کند و اشک را افزون مى سازد. هفتاد پیامبر ، آن را پاک دانسته اند.
10893.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : بر شما باد عدس ؛ چرا که مبارک و پاک است ، دل را نازک مى کند و اشک را افزون مى سازد. هفتاد پیامبر ـ که آخرینشان عیسى بن مریم علیهماالسلاماست ـ دوام سودمندىِ آن را از خداوند متعال خواسته اند.
10894.امام باقر علیه السلام : از جمله سفارش هاى پیامبر صلى الله علیه و آله به على علیه السلام ، آن بود که فرمود : «اى على ! عدس بخور ؛ چرا که مبارک و مقدّس است ، دل را نازک مى کند و اشک را افزون مى سازد ، و هفتاد پیامبر ، دوام سودمندىِ آن را از خداوند متعال خواسته اند».
10895.امام صادق علیه السلام : در حالى که پیامبر صلى الله علیه و آله در جاى نماز خویش نشسته بود ، مردى از انصار به نام عبد اللّه بن تَیِّهان، نزد ایشان آمد و گفت : اى پیامبر خدا ! من بسیار در محضر تو مى نشینم و بسیار از تو مى شنوم ؛ امّا نه دلم نازک مى شود و نه اشکم فرو مى ریزد. پیامبر صلى الله علیه و آله به او فرمود : «اى پسر تَیِّهان ! بر تو باد عدس. آن را بخور ؛ چرا که دل را نازک مى کند و اشک را شتاب مى دهد. هفتاد پیامبر ، دوام سودمندىِ آن را از خداوند خواسته اند».
10896.رسول اللّه صلى الله علیه و آله : عَلَیکُم بِالعَدَسِ ؛ فَإِنَّهُ قُدِّسَ عَلى لِسانِ سَبعینَ نَبِیّاً.(129)
10897.عنه صلى الله علیه و آله : شَکا نَبِیٌّ مِنَ الأَنبِیاءِ إلَى اللّه ِ عز و جل قَسوَةَ قُلوبِ قَومِهِ ، فَأَوحَى اللّه ُ عز و جلإلَیهِ وهُوَ فِی مُصَلّاهُ أن مُر قَومَکَ أن یَأکُلُوا العَدَسَ ؛ فَإِنَّهُ یُرِقُّ القَلبَ ، ویُدمِعُ العَینَ ، ویَذهَبُ بِالکِبرِ ، وهُوَ طَعامُ الأَبرارِ.(130)
2 / 29
العَسَلُ
الکتاب
» وَ أَوْحَى رَبُّکَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِى مِنَ الْجِبَالِ بُیُوتًا وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا یَعْرِشُونَ – ثُمَّ کُلِى مِن کُلِّ الثَّمَرَ تِ فَاسْلُکِى سُبُلَ رَبِّکِ ذُلُلاً یَخْرُجُ مِن بُطُونِهَا شَرَابٌ مُّخْتَلِفٌ أَلْوَ نُهُ فِیهِ شِفَآءٌ لِّلنَّاسِ إِنَّ فِى ذَ لِکَ لَأَیَةً لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ «.(131)
الحدیث
10898.رسول اللّه صلى الله علیه و آله : العَسَلُ شِفاءٌ.(132)
10899.عنه صلى الله علیه و آله : عَلَیکُم بِالشِّفاءَینِ : العَسَلِ ، وَالقُرآنِ.(133)
10900.عنه صلى الله علیه و آله : ما لِلنَّفساءِ عِندی شِفاءٌ مِثلُ الرُّطَبِ ، ولا لِلمَریضِ مِثلُ العَسَلِ.(134)
10896.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : بر شما باد عدس ؛ چرا که بر زبان هفتاد پیامبر ، تقدیس شده است.
10897.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : یکى از پیامبران ، از سنگ دلىِ قوم خویش ، به درگاه خداوند عز و جل شکایت برد. خداوند عز و جل ، در حالى که او در نمازگه خویش بود ، به او وحى فرستاد که : «به قوم خویش بفرما تا عدس بخورند ؛ چرا که دل را نازک مى کند ، چشم را به اشک مى آورد ، خودبرتربینى را از میان مى برد و خوراک نیکان است».
2 / 29
عسل
قرآن
«و پروردگار تو به زنبور عسل ، وحى کرد که : «از پاره اى کوه ها و از برخى درختان و از آنچه داربست [و چفته سازى] مى کنند، خانه هایى براى خود درست کن. سپس از همه میوه ها بخور، و راه هاى پروردگارت را فرمان بُردارانه، بپوى». [آن گاه] از درون [شکم] آن، شهدى که به رنگ هاى گوناگون است ، بیرون مى آید. در آن براى مردم، درمانى هست. راستى که در این [زندگى زنبوران] براى مردمى که تفکّر مى کنند، نشانه[اى از قدرت الهى] است».
حدیث
10898.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : عسل ، درمان است.
10899.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : بر شما باد دو درمان : عسل و قرآن.
10900.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : نزد من ، براى زن تازه زا ، درمانى همانند خرما و براى بیمار ، درمانى همانند عسل ، وجود ندارد.
10901.عنه صلى الله علیه و آله : إنَّ اللّه َ عز و جل جَعَلَ البَرَکَةَ فِی العَسَلِ ، وفیهِ شِفاءٌ مِنَ الأَوجاعِ ، وقَد بارَکَ عَلَیهِ سَبعونَ نَبِیّاً.(135)
10902.عنه صلى الله علیه و آله : ما طُلِبَ الدَّواءُ بِشَیءٍ أفضَلَ مِن شَربَةِ عَسَلٍ.(136)
10903.عنه صلى الله علیه و آله : نِعمَ الشَّرابُ العَسَلُ ؛ یَرعَى القَلبَ ، ویُذهِبُ بَردَ الصَّدرِ.(137)
10904.عنه صلى الله علیه و آله : العَسَلُ شِفاءٌ ؛ یَطرُدُ الرّیحَ وَالحُمّى.(138)
10905.عنه صلى الله علیه و آله : إن یَکُن فی شَیءٍ شِفاءٌ ، فَفی شَرطَةِ حَجّامٍ أو شَربَةِ عَسَلٍ.(139)
10906.عنه صلى الله علیه و آله : ما تَداوَتِ العَرَبُ بِشَیءٍ أفضَلَ مِن مَصَّةِ حَجّامٍ ، أو شَربَةِ عَسَلٍ.(140)
10907.عنه صلى الله علیه و آله : إن کانَ فی شَیءٍ مِن أدوِیَتِکُم خَیرٌ فَفی شَربَةِ عَسَلٍ ، أو شَرطَةِ مِحجَمٍ ، أو لَذعَةٍ مِن نارٍ ، وما اُحِبُّ أنِ أکتَوِیَ.(141)
10908.عنه صلى الله علیه و آله : الشِّفاءُ فی ثَلاثَةٍ : شَربَةِ عَسَلٍ ، وشَرطَةِ مِحجَمٍ ، وکَیَّةِ نارٍ ، وأنهى اُمَّتی عَنِ الکَیِّ.(142)
10909.المعجم الأوسط عن السّائِب بن یزید : إنَّ رَسولَ اللّه ِ صلى الله علیه و آله أمَرَ بِالحِجامَةِ ، وقالَ : ما نَزَعَ النّاسُ نَزعَةً خَیرا(143) مِنهُ أو شَربَةٍ مِن عَسَلٍ.(144)
10901.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : خداوند عز و جل برکت را در عسل قرار داده است. درمان دردها ، در آن است و هفتاد پیامبر ، دوام سودمندىِ آن را از خداوند خواسته اند.
10902.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : به چیزى برتر از یک شربت عسل ، درمان جسته نشده است.
10903.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : عسل ، چه خوب نوشیدنى اى است! قلب را مراقبت مى کند و سردىِ سینه را از میان مى برد.(145)
10904.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : عسل ، شفایى است که باد و تب را دور مى کند.
10905.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : اگر در چیزى درمانى باشد ، در نیشتر حجامتگر و [در] نوشیدنى اى از عسل است.
10906.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : تازیان ، به چیزى بهتر از مَکشِ حجامتگر یا نوشیدنى اى از عسل ، درمان نکرده اند.
10907.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : اگر در چیزى از این داروهایتان خیرى باشد ، در نوشیدنى اى از عسل ، یا نیشتر حجامتگر و یا گزشى از آتش (داغ کردن) است و البتّه من ، داغ کردن را دوست ندارم.
10908.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : درمان ، در سه چیز است : نوشیدنى اى از عسل ، نیشتر حجامتگر ، و گزشى از آتش (داغ کردن). امّا من ، امّت خویش را از داغ کردن ، باز مى دارم.
10909.المعجم الأوسط ـ به نقل از سائب بن یزید ـ: پیامبر خدا به حجامت ، امر کرد و فرمود : «مردم به هیچ چیزى بهتر از این یا نوشیدن عسل نگراییده اند».
10910.تاریخ دمشق عن عامربن مالک : بَعَثتُ إلَى النَّبِیِّ صلى الله علیه و آله مِن وَعَکٍ بی ألتَمِسُ مِنهُ دَواءً وشِفاءً ، فَبَعَثَ إلَیَّ بِعُکَّةٍ مِن عَسَلٍ.(146)
10911.تاریخ دمشق عن عبداللّه بن بریدة : حَدَّثَنی عَمُّ عامِرِ بنِ الطُّفَیلِ العامِرِیِّ أنَّ عامِرَ بنَ الطُّفَیلِ أهدى إلى رَسولِ اللّه ِ صلى الله علیه و آله فَرَساً ، وکَتَبَ إلَیهِ عامِرٌ : إنَّهُ قَد ظَهَرَت بی دُبَیلَةٌ ، فَابعَث إلَیَّ دَواءً مِن عِندِکَ. قالَ : فَرَدَّ النَّبِیُّ صلى الله علیه و آله الفَرَسَ لِأَنـَّهُ لَم یَکُن أسلَمَ ، وأهدى إلَیهِ عُکَّةً مِن عَسَلٍ ، وقالَ : تَداوِ بِها.(147)
2 / 30
العِنَبُ
10912.رسول اللّه صلى الله علیه و آله : کُلُوا العِنَبَ حَبَّةً حَبَّةً ؛ فَإِنَّهُ أهنَأُ وأمرَأُ.(148)
10913.مکارم الأخلاق : کانَ [النَّبِیُّ صلى الله علیه و آله] رُبَّما أکَلَ العِنَبَ حَبَّةً حَبَّةً ، وکانَ صلى الله علیه و آله رُبَّما أکَلَهُ خَرطا حَتّى تُرى رُوالٌ(149) عَلى لِحیَتِهِ کَتَحَدُّرِ اللُّؤلُؤِ.(150)
10910.تاریخ دمشق ـ به نقل از عامر بن مالک ـ: به سبب تبى که داشتم ، کسى را نزد پیامبر صلى الله علیه و آله فرستادم و از ایشان دارو و درمانى جستم. ایشان برایم ظرفى عسل فرستاد.
10911.تاریخ دمشق ـ به نقل از عبد اللّه بن بریده ـ: عموى عامر بن طُفَیل برایم نقل کرد که عامر بن طفیل ، به پیامبر خدا اسبى هدیه داد. عامر ، همچنین براى ایشان نوشت : «در من دُبَیله اى(151) پدید آمده است. از جانب خویش ، برایم دارویى بفرست». پیامبر صلى الله علیه و آله ، از آن روى که عامر ، هنوز اسلام نیاورده بود ، اسب را برگرداند ؛ ولى خیکى از عسل به وى اهدا کرد و فرمود : «با این ، درمان کن».
2 / 30
انگور
10912.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : انگور را دانه دانه بخورید ؛ چرا که گواراتر و خوش تر است.(152)
10913.مکارم الأخلاق : پیامبر صلى الله علیه و آله گاه ، انگور را دانه دانه مى خورد و گاه خوشه را به دهان مى برد و دانه ها را در دهان فرو مى ریخت تا جایى که قطره هاى آب ، به سان دانه اى مروارید ، بر ریش ایشان مى غلتید.
2 / 31
العُنّابُ
10914.رسول اللّه صلى الله علیه و آله : العُنّابُ یَذهَبُ بِالحُمّى.(153)
2 / 32
الغُبَیراءُ
10915.الإمام الحسین علیه السلام : دَخَلَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله عَلى عَلِیِّ بنِ أبی طالِبٍ علیه السلام وهُوَ مَحمومٌ ، فَأَمَرَهُ بِأَکلِ الغُبَیراءِ.(154)
2 / 33
الفَرفَخُ
10916.رسول اللّه صلى الله علیه و آله : عَلَیکُم بِالفَرفَخِ(155) ؛ فَهِیَ المِکیَسَةُ ، فَإِنَّهُ إن کانَ شَیءٌ یَزیدُ فِی العَقلِ فَهِیَ.(156)
10917.الإمام الصادق علیه السلام : وَطِئَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله الرَّمضاءَ(157) فَأَحرَقَتهُ ، فَوَطِئَ عَلَى الرِّجلَةِ ؛ وهِیَ البَقلَةُ الحَمقاءُ ، فَسَکَنَ عَنهُ حَرُّ الرَّمضاءِ ، فَدَعا لَها وکانَ یُحِبُّها صلى الله علیه و آله ویَقولُ : مِن بَقلَةٍ ما أبرَکَها.(158)
2 / 31
عُنّاب
10914.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : عُنّاب،(159) تب را مى بَرد.
2 / 32
سِنجِد
10915.امام حسین علیه السلام : پیامبر صلى الله علیه و آله بر على بن ابى طالب علیه السلام وارد شد ، در حالى که وى تب داشت. پیامبر صلى الله علیه و آله او را به خوردن سنجد ، سفارش کرد.
2 / 33
خُرفه
10916.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : بر شما باد خُرفه ؛(160) چرا که زیرکى مى دهد و اگر تنها یک چیز باشد که عقل را افزون کند ، همان است.
10917.امام صادق علیه السلام : پیامبر خدا بر زمین سوخته اى پا نهاد و آن زمین ، پایش را سوزاند. پس ، پاى خویش را بر خُرفه نهاد و در نتیجه ، سوزش حاصل از زمین سوخته ، فرو نشست. از آن پس ، پیامبر صلى الله علیه و آله خُرفه را دوست مى داشت ، براى آن دعا مى کرد و مى گفت : «چه گیاه پُربرکتى است!».
10918.الدعوات : کانَ النَّبِیُّ صلى الله علیه و آله وَجَدَ حَرارَةً ، فَعَضَّ عَلى رِجلَةٍ فَوَجَدَ لِذلِکَ راحَـةً. فَقالَ : اللّهُمَّ بارِک فیها ! إنَّ فیها شِفاءً مِن تِسعَةٍ وتِسعینَ داءً ، اُنبُتی حَیثُ شِئتِ.(161)
2 / 34
القِثّاءُ
10919.رسول اللّه صلى الله علیه و آله : عَلَیکُم بِالقِثّاءِ ؛ فَإِنَّ اللّه َ تَعالى جَعَلَ فیهِ الشِّفاءَ مِن کُلِّ داءٍ.(162)
10920.عنه صلى الله علیه و آله : إذا أکَلتُمُ القِثّاءَ فَکُلوهُ مِن أسفَلِهِ.(163)
10921.الإمام الصادق علیه السلام : کانَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله یَأکُلُ القِثّاءَ بِالمِلحِ.(164)
10922.صحیح البخاری عن عبداللّه بن جعفر : رَأَیتُ النَّبِیَّ صلى الله علیه و آله یَأکُلُ الرُّطَبَ بِالقِثّاءِ.(165)
2 / 35
القَرعُ
10923.رسول اللّه صلى الله علیه و آله : عَلَیکُم بِالقَرعِ ؛ فَإِنَّهُ یَزیدُ فِی الدِّماغِ.(166)
10924.عنه صلى الله علیه و آله : عَلَیکُم بِالقَرعِ ؛ فَإِنَّهُ یَزیدُ فِی العَقلِ ، ویُکَبِّرُ الدِّماغَ.(167)
10918.الدعوات : پیامبر صلى الله علیه و آله حرارتى یافت. بر خُرفه اى دندان فشرد و از آن، احساس راحتى کرد. سپس گفت : «خداوندا ! در آن، برکت بنِه. در آن ، شفاى نود و نُه درد است. [اى خُرفه !] در هر جا مى خواهى ، برُوى».
2 / 34
خیار
10919.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : بر شما باد خیار ؛ چرا که خداوند متعال ، درمان هر دردى را در آن نهاده است.
10920.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : هنگام خوردنِ خیار ، آن را از ته بخورید.
10921.امام صادق علیه السلام : پیامبر صلى الله علیه و آله ، خیار را با نمک مى خورد.
10922.صحیح البخارى ـ به نقل از عبد اللّه بن جعفر ـ: پیامبر صلى الله علیه و آله را دیدم که خرما را با خیار مى خورد.
2 / 35
کدو
10923.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : بر شما باد کدو ؛ چرا که مغز را افزون مى سازد.
10924.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : بر شما باد کدو ؛ چرا که عقل را افزون مى سازد و مغز را بزرگ مى کند.
10925.عنه صلى الله علیه و آله : عَلَیکُم بِالدُّبّاءِ ؛ فَإِنَّهُ یُزَکِّی العَقلِ ، ویَزیدُ فِی الدِّماغِ.(168)
10926.عنه صلى الله علیه و آله ـ لِعَلِیٍّ علیه السلام ـ: کُلِ الیَقطینَ ؛ فَإِنَّهُ من أکَلَها حَسُنَ خُلُقُهُ ، ونَضَرَ وَجهُهُ ، وهِیَ طَعامی وطَعامُ الأَنبِیاءِ قَبلی.(169)
10927.الإمام الکاظم علیه السلام : کانَ فیما أوصى بِهِ رَسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله عَلِیّا علیه السلام أنَّهُ قالَ لَهُ : یا عَلِیُّ ، عَلَیکَ بِالدُّبّاءِ فَکُلهُ ؛ فَإِنَّهُ یَزیدُ فِی الدِّماغِ وَالعَقلِ.(170)
10928.رسول اللّه صلى الله علیه و آله : کُلُوا الیَقطینَ فَلَو عَلِمَ اللّه ُ أنَّ شَجَرَةً أخَفُّ مِن هذِهِ لَأَنبَتَها عَلى أخی یونُسَ علیه السلام. إذَا اتَّخَذَ أحَدُکُم مَرَقا فَلیُکثِر فیهِ مِنَ الدُّبّاءِ ، فَإِنَّهُ یَزیدُ فِی الدِّماغِ وفِی العَقلِ.(171)
10929.کنز العمّال عن أنس : کانَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله یُکثِرُ مِن أکلِ الدُّبّاءِ ، فَقُلتُ : یا رَسولَ اللّه ِ ، إنَّکَ لَتُحِبُّ الدُّبّاءَ ! فَقالَ : الدُّبّاءُ یُکثِرُ الدِّماغَ ، ویَزیدُ فِی العَقلِ.(172)
10930.الکافی عن السیّاری رفعه : کانَ النَّبِیُّ صلى الله علیه و آله یُعجِبُهُ الدُّبّاءُ ، وکانَ یَأمُرُ نِساءَهُ إذا طَبَخنَ قِدرا یُکثِرنَ مِنَ الدُّبّاءِ ، وهُوَ القَرعُ.(173)
10931.رسول اللّه صلى الله علیه و آله : إذا طَبَختُم فَأَکثِرُوا القَرعَ ؛ فَإِنَّهُ یَسُرُّ(174) قَلبَ الحَزینِ.(175)
10925.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : بر شما باد کدو ؛ چرا که عقل را مى پالاید و مغز را مى افزاید.
10926.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله ـ به امام على علیه السلام ـ: کدو بخور ؛ زیرا هر کس آن را بخورد ، خویَش نیکو و رویَش شاداب مى شود. آن ، خوراک من و پیامبرانِ پیش از من است.
10927.امام کاظم علیه السلام : از جمله سفارش هایى که پیامبر صلى الله علیه و آله به على علیه السلام کرد ، این بود که به وى فرمود : «اى على ! بر تو باد کدو. آن را بخور ؛ چرا که مغز و عقل را افزون مى سازد».
10928.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : کدو بخورید ، که اگر خداوند مى دانست درختى سبُک تر از این وجود دارد ، آن را براى برادرم یونس علیه السلام مى رویانْد. هر گاه کسى از شما خورشى مى سازد ، در آن، کدوى بسیار بریزد ؛ چرا که مغز و عقل را مى افزاید.
10929.کنز العمّال ـ به نقل از اَنـَس ـ: پیامبر خدا ، فراوان کدو مى خورْد. گفتم : اى پیامبر خدا ! گویا خیلى کدو دوست دارى! فرمود : «کدو ، مغز را زیاد مى کند و بر عقل مى افزاید».
10930.الکافى ـ به نقل از سیّارى ، در حدیثى که سند آن را به اما: پیامبر صلى الله علیه و آله به کدو علاقه داشت و به زنان خود مى فرمود : «اگر در دیگ ، چیزى طبخ مى کنند ، در آن ، کدو بسیار بریزند».
10931.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : اگر خواستید چیزى بپزید ، از کدو زیاد بهره بجویید ؛ چرا که دلِ اندوهگین را شاد مى کند.
2 / 36
الکُرّاثُ
10932.رسول اللّه صلى الله علیه و آله : الکُرّاثُ فِی البُقولِ بِمَنزِلَةِ الخُبزِ فِی الطَّعامِ.(176)
10933.الکافی عن حمّاد بن زکریّا عن الإمام الصادق علیه ا ذُکِرَتِ البُقولُ عِندَ رَسولِ اللّه ِ صلى الله علیه و آله ، فَقالَ : کُلُوا الکُرّاثَ ؛ فَإِنَّ مَثَلَهُ فِی البُقولِ کَمَثَلِ الخُبزِ فی سائرِ الطَّعامِ ـ أو قالَ ـ : الإِدامِ.(177)
10934.الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام : ذُکِرَ البُقولُ عِندَ رَسولِ اللّه ِ صلى الله علیه و آله ، فَقالَ : سَنامُ البُقولِ ورَأسُهَا الکُرّاثُ ، وفَضلُهُ عَلَى البُقولِ کَفَضلِ الخُبزِ عَلى سائِرِ الأَشیاءِ ، وفیهِ بَرَکَةٌ ، وهِیَ بَقلَتی وبَقلَةُ الأَنبِیاءِ قَبلی ، وأنَا اُحِبُّهُ وآکُلُهُ ، وکَأَنّی أنظُرُ إلَى نَباتِهِ فِی الجَنَّةِ یَبرُقُ وَرَقُهُ خُضرَةً وحُسنا.(178)
2 / 37
الکَرَفسُ
10935.رسول اللّه صلى الله علیه و آله : الکَرَفسُ بَقلَةُ الأَنبِیاءِ.(179)
10936.عنه صلى الله علیه و آله : عَلَیکُم بِالکَرَفسِ ؛ فَإِنَّهُ طَعامُ إلیاسَ ، وَالیَسَعِ ، ویوشَعَ بنِ نونٍ.(180)
10937.عنه صلى الله علیه و آله ـ لِلإِمامِ الحُسَینِ علیه السلام ـ: یا بُنَیَّ ، کُلِ الکَرَفسَ ؛ فَإِنَّها بَقلَةُ الأَنبِیاءِ مَغفولٌ عَنها ، وهُوَ طَعامُ الخَضِرِ وَإلیاسَ ، وَالکَرَفسُ یَفتَحُ السُّدَدَ ، ویُذَکِّی القَلبَ ، ویَرِثُ الحِفظَ ، ویَطرُدُ الجُنونَ وَالجُذامَ وَالبَرَصَ وَالجُبنَ.(181)
2 / 36
تَره
10932.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : تره(182) در میان سبزى ها ، همانند نان در میان خوراکى هاست.
10933.الکافى ـ به نقل از حمّاد بن زکریّا ، از امام صادق علیه ا: در محضر پیامبر صلى الله علیه و آله از سبزى ها یاد شد. فرمود : «تره بخورید ؛ چرا که حکایت آن در میان سبزى ها ، حکایت نان در میان همه خوراک ها ـ یا خورش ها ـ است».
10934.امام صادق علیه السلام ـ به نقل از پدرانش علیهم السلام ـ: نزد پیامبر صلى الله علیه و آله از سبزى ها یاد شد. فرمود : «تره ، مهتر و سرآمد همه سبزى هاست و برترىِ آن بر دیگر سبزى ها ، همانند برترىِ نان بر دیگر چیزهاست. در آن ، برکت هست و آن ، سبزىِ من و سبزىِ پیامبرانِ پیش از من است. من آن را دوست دارم و مى خورم. گویا بوته آن را مى نگرم که برگ هایش از سرسبزى و زیبایى، در بهشت مى درخشند».
2 / 37
کَرَفس
10935.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : کرفس ، سبزى پیامبران است.
10936.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : بر شما باد کرفس ؛ چرا که خوراک اِلیاس ، یَسَع و یوشع بن نون علیهم السلام بوده است.
10937.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله ـ به امام حسین علیه السلام ـ: فرزندم ! کرفس بخور ؛ چرا که سبزىِ پیامبران است ، که فراموش شده است و خوراک خضر و الیاس علیهماالسلاماست. کرفس ، انسدادها را مى گشاید ، دل را طراوت مى دهد ، حافظه مى آورد ، و دیوانگى ، جذام ، پیسى و ترس را دور مى کند.
10938.عنه صلى الله علیه و آله : عَلَیکُم بِالکَرَفسِ ؛ فَإِنَّهُ إن کانَ شَیءٌ یَزیدُ فِی العَقلِ فَهُوَ هُوَ.(60)
2 / 38
الکَمأةُ
10939.رسول اللّه صلى الله علیه و آله : الکَمأَةُ – مِن نَبتِ الجَنَّةِ ، وماؤُها نافِعٌ مِن وَجَعِ العَینِ.(183)(184)
10938.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : بر شما باد کرفس ؛ زیرا اگر چیزى باشد که بر عقل بیفزاید ، همان کرفس است.
2 / 38
قارچ
10939.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : قارچ، از گیاهان بهشت است و آب آن براى درد چشم ، سودمند است.
10940.عنه صلى الله علیه و آله : الکَمأَةُ مِنَ المَنِّ(185) وَالمَنُّ مِنَ الجَنَّةِ ، وماؤُها شِفاءٌ لِلعَینِ.(186)
10941.عنه صلى الله علیه و آله : الکَمأَةُ مِنَ المَنِّ الَّذی أنزَلَهُ اللّه ُ عَلى بَنی إسرائیلَ ، وهِیَ شِفاءٌ لِلعَینِ.(187)
10942.عنه صلى الله علیه و آله : عَلَیکُم بِالکَمأَةِ الرَّطبَةِ ؛ فَإِنَّها مِنَ المَنِّ ، وماؤُها شِفاءٌ لِلعَینِ.(188)
2 / 39
الکُمَّثرى
10943.رسول اللّه صلى الله علیه و آله : الکُمَّثرى یُحیِی القَلبَ.(189)
2 / 40
اللُّبانُ
10944.رسول اللّه صلى الله علیه و آله : عَلَیکُم بِاللُّبانِ ؛ فَإِنَّهُ یَمسَحُ الحَرَّ عَنِ القَلبِ کَما یَمسَحُ(190) الإِصبَعُ العَرَقَ عَنِ الجَبینِ ، ویَشُدُّ الظَّهرَ ، ویَزیدُ فِی العَقلِ ، ویُذَکِّی الذِّهنَ ، ویَجلُو البَصَرَ ، ویُذهِبُ النِّسیانَ.(191)
10940.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : قارچ ، از «مَنّ» است و «مَنّ» از بهشت است.(192) آب آن نیز درمانى براى چشم است.
10941.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : قارچ ، از همان «مَنّ» است که خداوند بر بنى اسرائیل نازل کرد(193) ، و آن ، شفایى براى چشم است.
10942.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : بر شما باد قارچ تازه ؛ چرا که از همان «مَنّ» است و آبش ، شفایى براى چشم است.
2 / 39
گلابى
10943.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : گلابى ، قلب را زنده مى سازد.
2 / 40
کُندُر
10944.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : بر شما باد کُندُر؛(194) زیرا آن سان که انگشتان ، عرق را از پیشانى پاک مى کنند ، حرارت را از قلب مى برد. [نیز] پشت را محکم مى کند ، عقل را افزون مى کند ، ذهن را ذکاوت مى دهد ، چشم را جلا مى بخشد و فراموشى را از میان مى برد.
10945.عنه صلى الله علیه و آله : اِدَّهِنوا بِاللُّبانِ ؛ فَإِنَّهُ أحظى لَکُم عِندَ نِسائِکُم.(195)
10946.عنه صلى الله علیه و آله ـ لِعَلِیٍّ علیه السلام ـ: یا عَلِیُّ ، ثَلاثَةٌ یَزِدنَ فِی الحِفظِ ویُذهِبنَ البَلغَمَ : اللُّبانُ ، وَالسِّواکُ ، وقِراءَةُ القُرآنِ.(196)
10947.الإمام الصادق علیه السلام : کانَ النَّبِیُّ صلى الله علیه و آله یَأکُلُ العَسَلَ ویَقولُ : آیاتٌ مِنَ القُرآنِ ومَضغُ اللُّبانِ یُذیبُ البَلغَمَ.(197)
10948.رسول اللّه صلى الله علیه و آله : أطعِموا نِساءَکُم الحَوامِلَ اللُّبانَ ؛ فَإِنَّهُ یَزیدُ فی عَقلِ الصَّبِیِّ.(198)
2 / 41
اللَّبَنُ
10949.رسول اللّه صلى الله علیه و آله : ما أنزَلَ اللّه ُ مِن داءٍ إلّا وقَد أنزَلَ لَهُ شِفاءً ، وفی ألبانِ البَقَرِ شِفاءٌ مِن کُلِّ داءٍ.(199)
10945.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : با کُندُر ، بدن را چرب کنید ؛ چرا که این کار، بهره اى بیشتر براى شما نزد زنانتان ایجاد مى کند.
10946.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله ـ به على علیه السلام ـ: اى على ! سه چیز بر حافظه مى افزاید و بلغم را از میان مى برد : کُندُر ، مسواک زدن و قرائت قرآن.(200)
10947.امام صادق علیه السلام : پیامبر صلى الله علیه و آله عسل مى خورد و مى فرمود : «[قرائتِ] آیاتى از قرآن و جویدن کُندُر ، بلغم را از میان مى برد».
10948.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : به زنان باردار خود ، کُندُر بدهید ؛ چرا که عقل کودک را افزون مى کند.
2 / 41
شیر
10949.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : خداوند ، هیچ دردى فرو نفرستاده ، مگر این که براى آن ، درمانى هم فرستاده است. در شیر گاو ، درمان هر دردى هست.
10950.عنه صلى الله علیه و آله : عَلَیکُم بِأَلبانِ البَقَرِ ؛ فَإِنَّها تَرُمُّ مِن کُلِّ شَجَرٍ ، وهُوَ شِفاءٌ مِن کُلِّ داءٍ.(201)
10951.عنه صلى الله علیه و آله : إنَّ اللّه َ لَم یَضَع داءً إلّا وَضَعَ لَهُ شِفاءً ، وعَلَیکُم بِأَلبانِ البَقَرِ ؛ فَإِنَّها تَرُمُّ مِن کُلِّ الشَّجَرِ.(202)
10952.عنه صلى الله علیه و آله : تَداوَوا بِأَلبانِ البَقَرِ ؛ فَإِنّی أرجو أن یَجعَلَ اللّه ُ فیها شِفاءً ؛ فَإِنَّها تَأکُلُ مِنَ الشَّجَرِ.(203)
10953.الإمام الباقر علیه السلام عن جابر بن عبداللّه : قیلَ [لِرَسولِ اللّه ِ صلى الله علیه و آله] : یا رَسولَ اللّه ِ ، أنَتَداوى؟ فَقالَ : نَعَم ، تَداوَوا ؛ فَإِنَّ اللّه َ ـ تَبارَکَ وتَعالى ـ لَم یُنزِل داءً إلّا وقَد أنزَلَ لَهُ دَواءً. عَلَیکُم بِأَلبانِ البَقَرِ ؛ فَإِنَّها تَرُمُّ مِن کُلِّ الشَّجَرِ.(204)
10954.رسول اللّه صلى الله علیه و آله : فی ألبانِ الإِبِلِ… دَواءٌ لِذَرَبِکُم.(205)
10955.عنه صلى الله علیه و آله : إنَّ فی… ألبانِها شِفاءً لِلذَّرِبَةِ بُطونُهُم.(206)
2 / 42
اللَّحمُ
10956.رسول اللّه صلى الله علیه و آله : اللَّحمُ سَیِّدُ الطَّعامِ فِی الدُّنیا وَالآخِرَةِ.(207)
10950.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : بر شما باد شیر گاو ؛ چرا که گاو از هر درختى مى خورد و شیر آن ، درمانى براى هر درد است.
10951.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : خداوند ، هیچ دردى ننهاده ، مگر این که برایش درمانى نیز نهاده است. بر شما باد شیر گاو ، که از هر گیاهى(208) مى خورد.
10952.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : با شیر گاو درمان کنید. من امیدوارم خداوند در آن ، شفایى نهاده باشد ؛ چرا که گاو ، از [همه نوع] گیاه مى خورد.
10953.امام باقر علیه السلام ـ به نقل از جابر بن عبد اللّه ـ: [به پیامبر صلى الله علیه و آله] گفته شد : اى پیامبر خدا ! آیا درمان کنیم؟ فرمود : «آرى ، درمان کنید ؛ زیرا خداوند ـ تبارک و تعالى ـ هیچ دردى فرو نفرستاده ، مگر این که برایش درمانى نیز فرستاده است. بر شما باد شیر گاو ؛ چرا که آن ، از هر گیاهى مى خورد».
10954.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : در شیر شتر… داروى بیمارى ذَرَب(209) هست.
10955.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : شیر شتر… براى کسانى که به ناراحتىِ معده (سوء هاضمه) مبتلا هستند ، درمان است.
2 / 42
گوشت
10956.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : گوشت ، مِهترِ غذاها در دنیا و آخرت است.
10957.عنه صلى الله علیه و آله : خَیرُ الإِدامِ فِی الدُّنیا وَالآخِرَةِ اللَّحمُ.(210)
10958.عنه صلى الله علیه و آله : سَیِّدُ طَعامِ أهلِ الدُّنیا وَالآخِرَةِ اللَّحمُ ، ثُمَّ الأَرُزُّ.(211)
10959.عنه صلى الله علیه و آله : أکلُ اللَّحمِ یُحَسِّنُ الوَجهَ ، ویُحَسِّنُ الخُلُقَ.(212)
10960.عنه صلى الله علیه و آله : إنَّ لِلقَلبِ فَرحَةً عِندَ أکلِ اللَّحمِ.(213)
10961.عنه صلى الله علیه و آله : اللَّحمُ بِالبَیضِ یَزیدُ فِی الباءَةِ.(214)
10962.عنه صلى الله علیه و آله : شَکا نُوحٌ علیه السلام إلَى رَبِّهِ عز و جل ضَعفَ بَدَنِهِ ، فَأَوحَى اللّه ُ تَعالى إلَیهِ أنِ اطبَخِ اللَّحمَ بِاللَّبَنِ فَکُلها ؛ فَإِنّی جَعَلتُ القُوَّةَ وَالبَرَکَةَ فیهِما.(215)
10963.الدعوات : رَأى رَسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله رَجُلاً سَمیناً ، فَقالَ : ما تَأکُلُ؟ قالَ : لَیسَ بِأَرضی حَبٌّ ، وإنَّما آکُلُ اللَّحمَ وَاللَّبَنَ. فَقالَ صلى الله علیه و آله : جَمَعتَ بَینَ اللَّحمَینِ.(216)
10964.رسول اللّه صلى الله علیه و آله : اللَّحمُ وَاللَّبَنُ ؛ یُنبِتانِ اللَّحمَ ، ویَشُدّانِ العِظامَ ، وَاللَّحمُ یَزیدُ فِی السَّمعِ وَالبَصَرِ ، وَاللَّحمُ بِالبَیضِ یَزیدُ فِی الباءَةِ.(217)
10957.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : بهترین خورش دنیا و آخرت ، گوشت است.
10958.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : مهترِ غذاهاى ساکنان دنیا و آخرت ، گوشت و سپس برنج است.
10959.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : خوردن گوشت ، روى را نکو مى سازد و خوى را هم نکو مى سازد.
10960.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : هنگام خوردن گوشت ، قلب را شادى اى است.
10961.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : گوشت همراه با تخم مرغ ، بر توان جنسى مى افزاید.
10962.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : نوح علیه السلام از ضعف بدن ، به درگاه پروردگار خویش عز و جل شکایت برد. خداوند متعال به او وحى فرستاد که : «گوشت را همراه با شیر ، طبخ کن و بخور ؛ چرا که من ، قدرت و برکت را در آنها نهاده ام».
10963.الدعوات : پیامبر خدا ، مردى چاق دید. پرسید : «چه مى خورى؟». گفت : در سرزمین من ، غلّه نیست. من تنها گوشت و شیر مى خورم. فرمود : «دو گوشت را یک جا جمع کرده اى!».
10964.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : گوشت و شیر ، گوشت را مى رویاند و استخوان ها را استحکام مى بخشد. [افزون بر این،] گوشت ، شنوایى و بینایى را مى افزاید و اگر همراه تخم مرغ باشد، توان جنسى را نیز افزون مى کند.
10965.عنه صلى الله علیه و آله : شَکا نَبِیٌّ قَبلی إلَى اللّه ِ ضَعفاً فی بَدَنِهِ ، فَأَوحَى اللّه ُ تَعالى إلَیهِ أنِ اطبَخِ اللَّحمَ وَاللَّبَنَ ؛ فَإِنّی قَد جَعَلتُ البَرَکَةَ وَالقُوَّةَ فیهِما.(218)
10966.عنه صلى الله علیه و آله : عَلَیکُم بِأَکلِ لُحومِ الإِبِلِ ؛ فَإِنَّهُ لایَأکُلُ لُحومَها إلّا کُلُّ مُؤمِنٍ مُخالِفٍ لِلیَهودِ أعداءِ اللّه ِ.(219)
10967.عنه صلى الله علیه و آله : لایَأکُلُ الجَزورَ إلّا مُؤمِنٌ.(220)
10968.عنه صلى الله علیه و آله : عَلَیکُم بِأَلبانِ البَقَرِ وسُمنانِها وإیّاکُم ولُحومَها ؛ فَإِنَّ ألبانَها وسُمنانَها دَواءٌ وشِفاءٌ ، ولُحومُها داءٌ.(221)
10969.عنه صلى الله علیه و آله : لَحمُ البَقَرِ داءٌ ولَبَنُها دَواءٌ ، ولَحمُ الغَنَمِ دَواءٌ ولَبَنُها داءٌ.(222)
10970.عنه صلى الله علیه و آله : إنَّ اللّه َ عز و جل اختارَ مِن کُلِّ شَیءٍ شَیئاً… ومِنَ الغَنَمِ الضَّأنَ.(223)
10971.عنه صلى الله علیه و آله : مَن سَرَّهُ أن یَقِلَّ غَیظُهُ ، فَلیَأکُل لَحمَ الدُّرّاجِ.(224)
10972.عنه صلى الله علیه و آله : مَنِ اشتَکى فُؤادَهُ وکَثُرَ غَمُّهُ ، فَلیَأکُل لَحمَ الدُّرّاجِ.(225)
10973.الإمام الصادق علیه السلام : کانَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله إذا أکَلَ السَّمَکَ قالَ : اللّهُمَ بارِک لَنا فیهِ ، وأبدِلنا بِهِ خَیرا مِنهُ.(226)
10965.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : یکى از پیامبرانِ پیش از من ، از ضعف بدن ، به درگاه خداوند ، شکایت برد. خداوند متعال به او وحى کرد که : «گوشت و شیر را بپز ؛چرا که من ، برکت و قدرت را در آنها نهاده ام».
10966.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : بر شما باد خوردن گوشت شتر ؛ زیرا این گوشت را تنها مؤمنان مخالف یهود (که دشمنان خدایند) مى خورند.
10967.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : شتر را جز مؤمن، نمى خورد.
10968.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : بر شما باد شیر و روغن گاو ؛ امّا از گوشت آن ، حذر کنید ؛ چرا که شیر و روغنش دارو و درمان اند؛ ولى گوشتش بیمارى است.
10969.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : گوشت گاو ، [مایه] درد است و شیرش ، درمان ؛ امّا گوشت گوسفند ، درمان است و شیرش ، درد.
10970.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : خداوند عز و جل از هر چیز ، چیزى را برگزید… و از [میان انواع] گوسفند ، میش(227) را.
10971.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : هر کس دوست دارد خشمش کاستى بگیرد ، گوشت کَبکَنجیر(کبک انجیر) بخورد.
10972.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : هر کس از بیمارىِ روحى ، رنج مى برد و اندوهش بسیار است ، گوشت کبکنجیر بخورد.
10973.امام صادق علیه السلام : پیامبر صلى الله علیه و آله ، چون ماهى مى خورد ، مى گفت : «خداوندا ! براى ما در این ، برکت قرار بده و بهتر از این را برایمان جاى گزین ساز».
10974.رسول اللّه صلى الله علیه و آله : أکلُ السَّمَکِ ، یَذهَبُ بِالجَسَدِ.(228)
10975.عنه صلى الله علیه و آله : إدمانُ أکلِ السَّمَکِ الطَّرِیِّ ، یُذیبُ اللَّحمَ.(229)
2 / 43
المِلحُ
10976.رسول اللّه صلى الله علیه و آله : إنَّ اللّه َ عز و جل أوحى إلى موسَى بنِ عِمرانَ أن : اِبدَأ بِالمِلحِ وَاختِم بِالمِلحِ ؛ فَإِنَّ فِی المِلحِ دَواءً مِن سَبعینَ داءً ، أهوَنُهَا الجُنونُ ، وَالجُذامُ ، وَالبَرَصُ ، ووَجَعُ الحَلقِ وَالأَضراسِ ، ووَجَعُ البَطنِ.(230)
10977.الإمام الباقر علیه السلام : کانَ فیما أوصى بِهِ رَسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله عَلِیّا علیه السلام أن قالَ : یا عَلِیُّ ، اِفتَتِح طَعامَکَ بِالمِلحِ ؛ فَإِنَّ فیهِ شِفاءً مِن سَبعینَ داءً ، مِنهَا: الجُنونُ، وَالجُذامُ، وَالبَرَصُ ، ووَجَعُ الحَلقِ وَالأَضراسِ، ووَجَعُ البَطنِ.(231)
10978.رسول اللّه صلى الله علیه و آله : مَن أکَلَ المِلحَ قَبلَ کُلِّ شَیءٍ وبَعدَ کُلِّ شَیءٍ ، رَفَعَ اللّه ُ عَنهُ ثَلاثَمِئَةٍ وثَلاثینَ نَوعا مِنَ البَلاءِ ، أهوَنُهَا الجُذامُ.(232)
10979.الکافی عن محمّد بن مسلم [عن الإمام الباقر علیه ال الکافی عن محمّد بن مسلم [عن الإمام الباقر علیه السلام](233) : إنَّ العَقرَبَ لَسَعَت رَسولَ اللّه ِ صلى الله علیه و آله ، فَقالَ: لَعَنَکِ اللّه ُ ! فَما تُبالینَ مُؤمنا آذَیتِ أم کافِرا. ثُمَّ دَعا بِالمِلحِ فَدَلَکَهُ فَهَدَأَت.(234) ثُمَّ قالَ أبوجَعفَرٍ علیه السلام : لَو یَعلَمُ النّاسُ ما فِی المِلحِ ما بَغَوا مَعَهُ دِریاقا.(235)
10974.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : [پیوسته] خوردن ماهى ، بدن را از میان مى برد.
10975.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : پیوسته خوردن ماهىِ تازه ، گوشت را ذوب مى کند.
2 / 43
نمک
10976.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : خداوند عز و جل به موسى بن عمران وحى کرد که : «[غذا خوردنت را] با نمک ، آغاز کن و با نمک ، پایان ده ؛ چرا که درمان هفتاد درد ، در نمک است و کمترینِ این دردها دیوانگى ، جذام ، پیسى ، گلودرد ، دندان درد و شکم درد است».
10977.امام باقر علیه السلام : از سفارش هاى پیامبر صلى الله علیه و آله به على علیه السلام این بود که فرمود : «اى على ! غذاى خویش را با نمک آغاز کن ؛ چرا که درمان هفتاد درد ، در نمک است و دیوانگى ، جذام، پیسى ، گلودرد ، دندان درد و شکم درد ، از جمله این دردهایند».
10978.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : هر کس پیش از هر چیز و پس از هر چیز ، نمک بخورد ، خداوندْ سیصد و سى نوع بلا را که کمترینش جذام است ، از او برمى دارد.
10979.الکافى : امام باقر علیه السلام فرمود : کژدمى ، پیامبر صلى الله علیه و آله را نیش زد. [پیامبر علیه السلام] فرمود : «خدایَت لعنت کند که هیچ برایت تفاوتى نمى کند که مؤمنى را بگزى یا کافرى را !». سپس قدرى نمک خواست و بر جاى گزِش مالید و در نتیجه، درد فرو نشست. سپس امام باقر فرمود : اگر مردم از آنچه در نمک هست ، آگاهى داشتند ، با وجود آن ، دیگر هیچ پادزهرى نمى جستند.
2 / 44
الهَریسَة
10980.رسول اللّه صلى الله علیه و آله : أتانی جَبرَئیلُ علیه السلام فَأَمَرَنی بِأَکلِ الهَریسَةِ ، لِیَشتَدَّ ظَهری ، وأقوى بِها عَلى عِبادَةِ رَبّی.(236)
10981.الإمام الصادق علیه السلام : إنَّ رَسولَ اللّه ِ صلى الله علیه و آله شَکا إلى رَبِّهِ عز و جل وَجَعَ الظَّهرِ ، فَأَمَرَهُ بِأَکلِ الحَبِّ بِاللَّحمِ ، ـ یَعنِی الهَریسَةَ ـ.(237)
2 / 45
الهِندَباءُ
10982.رسول اللّه صلى الله علیه و آله : الهِندَباءُ سَیِّدُ البُقولِ.(238)
2 / 44
هَلیم
10980.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : جبرئیل علیه السلام ، نزد من آمد و مرا به خوردن هَلیم،(239) فرمان داد تا پُشتم قوى شود و با آن ، توان بندگىِ پروردگار خویش را بیابم.
10981.امام صادق علیه السلام : پیامبر صلى الله علیه و آله ، از درد پشت ، به درگاه پروردگار خویش عز و جل نالید. خداوند ، او را به خوردن گندم همراه با گوشت (یعنى همان هَلیم) فرمان داد.
2 / 45
کاسنى
10982.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : کاسنى ،(240) مِهترِ همه سبزى هاست.
1) طبّ النبیّ صلى الله علیه و آله : ص 8 ، بحار الأنوار : ج 62 ص 297 ؛ الفردوس : ج 3 ص 30 ح 4062 عن عبد الرحمن بن دلهم وفیه «یشدّ» بدل «ینیر».
2) طبّ النبیّ صلى الله علیه و آله : ص 6 ، بحار الأنوار : ج 62 ص 294 ؛ الفردوس : ج 1 ص 127 ح 440 عن الإمام علیّ علیه السلام عنه صلى الله علیه و آله.
3) عیون أخبار الرضا علیه السلام : ج 2 ص 35 ح 79 عن سلیمان بن داوود الفراء عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام ، بحار الأنوار : ج 66 ص 58 ح 5 وص 262 ح 7 ؛ سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1099 ح 3305 عن أبی الدرداء وفیه «أهل الجنّة» بدل «الآخرة» ولیس فیه «ثمّ الأرزّ».
4) الفردوس : ج 4 ص 267 ح 6785 عن أنس ؛ مکارم الأخلاق : ج 1 ص 335 ح 1078 عن الإمام الصادق علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 66 ص 262 ح 7.
5) در الفردوس ، به جاى «نورانى مى سازد» ، «نیرو مى بخشد» آمده است.
6) مکارم الأخلاق : ج 1 ص 388 ح 1310 ، بحار الأنوار : ج 66 ص 215 ح 14.
7) الباذَرُوج : بقلة معروفة یقوّی جدّاً ویقبض إلّا أن یصادف فضلة فیسهل. والمشهور أنّه الریحان الجبلی وشبیه بالریحان البستانی ، إلّا أنّ ورقه أعرض (بحار الأنوار : ج 66 ص 213).
8) المحاسن : ج 2 ص 319 ح 2075 عن عبداللّه العلوی عن أبیه ، بحار الأنوار : ج 66 ص 213 ح 2.
9) مکارم الأخلاق : ج 1 ص 387 ح 1306 ، بحار الأنوار : ج 66 ص 214 ح 13.
10) الکافی : ج 6 ص 364 ح 1 عن السکونی عن الإمام الصادق علیه السلام ، بحارالأنوار : ج 16 ص 268 ح 77.
11) جامع الأحادیث للقمّی : ص 227 ، بحار الأنوار : ج 66 ص 304 ح 18.
12) الدعوات : ص 158 ح 432 ، بحار الأنوار : ج 66 ص 224 ح 9.
13) این گیاه ، نام هاى بسیار دارد و ما در این جا به بخشى از آنها اشاره مى کنیم و از لغت نامه دهخدا شرح مختصرى درباره آنها مى آوریم و براى توضیح بیشتر ، خوانندگان محترم را به نشانى هاى کتاب مذکور که در زیر خواهیم آورد ، ارجاع مى دهیم : لغت نامه مذکور ، در لغت «باذروج» آورده : گیاهى معطّر [است] و بادروج ، ریحان کوهى ، بادرنجبویه ، بارنگ ، حَوک ، ریحان جبلى ، باذروق ، باذرو [، نام هاى دیگر آن است]. در «باذرو» آورده : همان بادرو باشد ؛ باذروج. در لغت «باذرنجبویه» آورده : بادرنگبویه باشد ؛ بادرنجبویه (لغت نامه دهخدا : ج3 ص3451). همچنین در لغت «حَوک» مى نویسد : بادروچ که ریحان کوهى باشد ؛ بورنگ ، باذروج و آن هبق است. پادرو ، بارنگ بویه ، بادرنگ بویه. سبزى[اى] است مثل سپرغم که آن را بونیک گویند و نازبو نیز نامند (لغت نامه دهخدا : ج6 ص8114). در «بادرنبویه» آورده : یک قسم ریحان است که معرَّب آن ، بادرنجبویه است. در «بادرنجبویه» هم مى نویسد : معرَّب بادرنگبویه است (لغت نامه دهخدا : ج3 ص3419). در کلمه «بادرنگبویه» آورده : گیاهى است خوش بوى و از جمله ریاحین و آن را بادرود و بادرونه نیز گفته اند و مُهلِک عقرب است و دافع سم است و معرّب آن بادرنجبویه است. و آن ، امراض سوداوى و بلغمى را نافع (لغت نامه دهخدا : ج3 ص3420). و در «بادرو» هم آورده است : ریحانى است که آن را بادرنجبویه گویند. تره خراسانى که ریحان کوهى نیز گویند و باذروج ، معرَّب آن است (لغت نامه دهخدا : ج3 ص3421) در دائرة المعارف بزرگ طب اسلامى (مصطفى نورانى) ، «بادروج» مى خوانیم : دانه آن را «تخم شربتى» مى گویند.
14) مکارم الاخلاق : ج 1 ص 397 ح 1345 عن أنس ، بحار الأنوار : ج 66 ص 266 ح 5 ؛ الفردوس : ج 3 ص 272 ح 4814 عن أنس.
15) مکارم الأخلاق : ج 1 ص 397 ح 1346 ، بحار الأنوار : ج 66 ص 266 ح 5 ؛ الفردوس : ج 3 ص 588 ح 5843 عن عائشة.
16) بحار الأنوار : ج 66 ص 252 ح 21 نقلاً عن الفردوس عن أبی الدرداء.
17) الکافی : ج 6 ص 374 ح 5 عن عبد الرحمان بن زید بن أسلم عن الإمام الصادق علیه السلام ،بحار الأنوار : ج 66 ص 249 ح 8.
18) مقصود از وبا ، طاعون یا هر بیمارىِ واگیردارِ دیگرى است (القاموس المحیط : ج 1 ص 31).
19) طبّ النبیّ صلى الله علیه و آله : ص 8 عن ابن عبّاس ، بحار الأنوار : ج 62 ص 297 ؛ الفردوس : ج 3 ص 138 ح 4371 عن ابن عبّاس نحوه.
20) طبّ النبیّ صلى الله علیه و آله : ص 8 ، بحار الأنوار : ج 62 ص 296.
21) مکارم الأخلاق : ج 1 ص 399 ح 1359 عن الإمام علیّ علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 66 ص 194 ح 8 ؛ الفردوس : ج 2 ص 57 ح 2325.
22) طبّ النبیّ صلى الله علیه و آله : ص 10 ، بحار الأنوار : ج 62 ص 298.
23) طبّ النبیّ صلى الله علیه و آله : ص 10 ، بحار الأنوار : ج 62 ص 299.
24) تاریخ دمشق : ج 6 ص 102 وج 36 ص 141 ؛ طبّ النبیّ صلى الله علیه و آله : ص 10 ولیس فیه «غسلاً» ، بحار الأنوار : ج 62 ص 299.
25) در متن عربى ، واژه «البِطّیخ» آمده است. در فرهنگ هاى واژگان عربى ، این واژه را گاه به هندوانه و گاه به خربزه ترجمه کرده اند. بر اساس برداشت مترجم ، این واژه در متون قدیمى ، ناظر به «گونه» هندوانه و خربزه بوده است ؛ امّا به نظر مؤلّف ، با عنایت به فوایدى که در احادیث براى آن ذکر شده ، مقصود ، خربزه است ، چنان که در لغت نامه دهخدا نیز «بطّیخ» (بدون قید) ، به معناى خربزه آمده است. از این رو، در همه موارد ، ترجمه این واژه، مطابق با نظر مؤلّف آورده شد. م.
26) در متن حدیث ، «اُشنان» آمده و آن ، نام گیاهى است که در شست و شو به عنوان مادّه کمکى ، از آن استفاده مى شده است. این واژه ، اساساً پارسى است که به زبان عربى رفته و شکل و تلفّظ پیشین خود را نیز حفظ کرده است. م.
27) شعب الإیمان : ج 5 ص 102 ح 5950 عن ابن عمر.
28) دعائم الإسلام : ج 2 ص 145 ح 511 ، بحار الأنوار : ج 62 ص 273.
29) مکارم الأخلاق : ج 1 ص 375 ح 1248 ، بحار الأنوار : ج 66 ص 177 ح 37.
30) المواعظ العددیّة : ص 211.
31) کتاب من لا یحضره الفقیه : ج 3 ص 552 ح 4899 عن أبی سعید الخدری ، بحار الأنوار : ج 103 ص 280 ح 1.
32) صحیح البخاری : ج 5 ص 2154 ح 5365 وص 2067 ح 5101 کلاهما عن عائشة.
33) الکافی : ج 6 ص 321 ح 3 عن مسمع بن عبد الملک ، بحار الأنوار : ج 66 ص 96 ح 7.
34) السنن الکبرى للنسائی : ج 4 ص 372 ح 7575 عن عائشة.
35) المحاسن : ج 2 ص 345 ح 2189 ، بحار الأنوار : ج 104 ص 82 ح 31.
36) مکارم الأخلاق : ج 1 ص 365 ح 1203 ، بحار الأنوار: ج 66 ص 141 ح 58.
37) المحاسن : ج 2 ص 342 ح 2178 عن عبد الرحمن بن زید بن أسلم ، بحار الأنوار : ج 66 ص 133 ح 29 ؛ سنن الترمذی : ج 4 ص 401 ح 2066 عن أبی هریرة.
38) آشى که از سبوس و شیر و عسل سازند (لغت نامه دهخدا : همین مادّه). ابن اثیر در النهایة (ج4 ص229) آورده است: تلبینه و تلبین ، شوربایى است که از آرد یا سبوس فراهم مى سازند و گاه نیز قدرى عسل بدان مى آمیزند. این شوربا به سبب شباهت به شیر (لبن) و نیز غلظت کم آن ، «تلبینه» نام گرفته که اسم مرّه است از «تلبین»، مصدر «لَبَّنَ القوم» به معناى : به آنان شیر نوشاند. در قاموس (ج4 ص265) نیز آمده است : «تلبین» و همین واژه با افزوده «هاء» در آخر آن ، شوربایى است فراهم آمده از : سبوس، شیر و عسل و یا فقط از سبوس.
39) بَرنى ، نوعى از خرماى مرغوب است که به شکل دایره و به رنگ سرخ مایل به زرد است (المعجم الوسیط : ج1 ص52).
40) عَجوه ، نوعى از خرماى مدینه است، بزرگ تر از خرمایى به نام صیحانى، و رنگ آن ، سرخ تیره مایل به سیاه و از کاشته هاى پیامبر صلى الله علیه و آله است (النهایة : ج 3 ص 188).
41) المحاسن : ج 1 ص 76 ح 37 وج 2 ص 344 ح 2188 کلاهما عن الحسین بن علوان ، بحار الأنوار : ج 66 ص 128 ح 11.
42) المعجم الکبیر: ج 7 ص 159 ح 6689 عن السائب بن یزید ؛ بحار الأنوار : ج 62 ص 296.
43) سنن أبی داوود : ج 2 ص 305 ح 2355 عن سلمان بن عامر.
44) کتاب من لا یحضره الفقیه : ج 2 ص 136 ح 1961 عن الإمام علیّ علیه السلام.
45) مکارم الأخلاق : ج 1 ص 365 ح 1202 ، بحار الأنوار : ج 66 ص 141 ح 58.
46) مسند أبی یعلى : ج 1 ص 241 ح 451 عن عروة بن رویم عن الإمام علیّ علیه السلام.
47) در طبّ النبىّ صلى الله علیه و آله ، پس از واژه «سحرى اى» ، «براى مؤمن» آمده است.
48) مکارم الأخلاق : ج 1 ص 508 ح 1764 ، بحار الأنوار : ج 62 ص 295.
49) تاریخ بغداد : ج 8 ص 366 الرقم 4465 عن سلمة بن قیس.
50) الکافی : ج 6 ص 361 ح 2 ، بحار الأنوار : ج 66 ص 193 ح 3.
51) سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1104 ح 3326 ؛ بحار الأنوار : ج 62 ص 284.
52) صحیح البخاری : ج 5 ص 2073 ح 5124 ؛ مکارم الأخلاق : ج 1 ص 72 ح 96 عن أنس وفیه «القثّاء بالرطب» بدل «الرطب بالقثّاء» ، بحار الأنوار : ج 66 ص 253 ح 3.
53) الکافی : ج 6 ص 24 ح 5 عن أبی بصیر عن الإمام الصادق علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 66 ص 128 ح 10.
54) مکارم الأخلاق : ج 1 ص 376 ح 1251 ، بحار الأنوار : ج 66 ص 186 ح 4 ؛ الفردوس : ج 3 ص 243 ح 4716 نحوه.
55) نقرس ، ورمى است همراه با درد که در مفاصل پایین پا و انگشتان ، بروز مى کند (مجمع البحرین : ج 3 ص 1823).
56) مکارم الأخلاق : ج 1 ص 377 ح 1254 عن کعب ، بحار الأنوار : ج 66 ص 186 ح 6.
57) مکارم الأخلاق : ج 1 ص 394 ح 1335 ؛ الفردوس : ج 3 ص 245 ح 4721 کلاهما عن الإمام علیّ علیه السلام.
58) مکارم الأخلاق : ج 1 ص 394 ح 1336 عن الإمام علیّ علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 66 ص 251 ح 14 ؛ تاریخ دمشق : ج 64 ص 304 ح 13145 عن حبّة.
59) علل الشرائع : ص 520 ح 3 عن داوود بن فرقد ، بحار الأنوار : ج 66 ص 247 ح 3.
60) طبّ النبیّ صلى الله علیه و آله : ص 11 ، بحار الأنوار : ج 62 ص 300.
61) تاریخ بغداد : ج 7 ص 403 الرقم 3947 عن ابن عبّاس ؛ بحار الأنوار : ج 62 ص 294.
62) علّامه مجلسى مى گوید : سیر ، بر دو گونه است: بیابانى و باغى. جالینوس مى گوید: «گرم و خشک و در زمره طبع سوم است و برخى هم گفته اند از چهارم». براى رفع تیرگىِ رنگ خون ، سودمند است. شپش و تخم شپش را مى کُشد و از آن روى که حل کنندگى و خشک کنندگى قوى اى دارد ، چنانچه بیش از اندازه پیاز مصرف شود ، سردرد مى آورد و به چشم زیان مى رساند. براى درد پشت و سرین ، سودمند است و در برابر گاز گرفتن درندگان ، براى افرادى که داراى طبع سرد هستند ، کار تریاک را مى کند. در کل ، براى حفظ سلامت سردْطبعان و پیران ، بسیار مفید است ؛ حرارت غریزىِ آنان را تقویت مى کند، بادهاى سخت را از بدن مى برد و براى بهبود ریزش قطره قطره اىِ پیشابِ پیران ، سودمند است. بهترین روش آماده کردن آن ، این است که در آب و نمک جوشانده، سپس از آب ، بیرون آورده و با روغن بادام، پخته و آن گاه خورده شود و پس از آن هم انار و سیب ، مکیده شود. اگر هم آن را بسوزانند و بسایند و با عسل ، خمیر کنند و بر روى محلّ مارگزیدگى بگذارند ، بهبود مى بخشد. سیر ، در کُشتن کرم کدو هم منفعت شگفت آورى دارد (بحار الأنوار : ج 66 ص 251).
63) طبّ النبیّ صلى الله علیه و آله : ص 6 ، بحار الأنوار : ج 62 ص 294.
64) بحار الأنوار : ج 62 ص 299 نقلاً عن طبّ النبیّ صلى الله علیه و آله.
65) طبّ النبیّ صلى الله علیه و آله : ص 6 ، بحار الأنوار : ج 62 ص 295.
66) المحاسن : ج 2 ص 324 ح 2097 عن حمّاد بن زکریّا عن الإمام الصادق علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 66 ص 236 ح 2.
67) الدعوات : ص 160 ح 441 ، بحار الأنوار : ج 66 ص 237 ح 7.
68) بحار الأنوار : ج 62 ص 235 ح 5 نقلاً عن الفردوس.
69) جِرجیر ، گیاهى است که بر آب مى روید، داراى برگ هاى بریده بریده و ساقه سفید است و نوعى از آن ، دشتى و نوع دیگر ، بستانى(باغى) است (القانون فى الطبّ : ص 56). گیاهى است داراى گل هاى سفید ریز و برگ هاى مرکّب و سبز پُررنگ. در خشکى ، در مناطق معتدل اروپا و آسیادر نزدیک چشمه ها و آبگیرها مى روید. در سالاد از آن استفاده مى شود و به آن ، مزه اى لذیذ مى دهد(المنجد : ص 84). علّامه مجلسى مى گوید : آنچه از کتاب هاى بیشتر اطبّا برمى آید ، این است که آنچه در فارس به نام تره تیزک [یا شاهى] شناخته شده ، همان «جِرجیر» عربى نیست ؛ بلکه «رشاد» عربى است. ابن بیطار گوید: «جرجیر ،داراى دو نوع است: بستانى (باغى) و دشتى…».
70) هزار اِسپند : حَرمَل ، اسفند ، سفند ، اسپند و سپند سوختنى. چیزى است که براى دفع چشم زخم، آن را مى سوزانند. حمد اللّه مستوفى گوید : «حرمل : سپند و در دفع چشم بد ، سپند سوختن ، مجرَّب است» و صاحب اختیارات گوید : «ابن سمحون گوید : دو نوع است : سرخ و سفید ؛ و نوع سپید ، که حَرمَل عربى خوانند و به یونانى مولى و در پارسى ، صندل وانج ، و ورق آن ، مانند ورق بید بُوَد و کوچک تر ، و گل وى ، مانند یاسمن ، مطلق و سپید و خوش بوى بُوَد و به سریانى بسباسا خوانند. و نوع دیگر ، سرخ حرمل عامى خوانند و در پارسى ، اسپند گویند و به شیرازى نیوند و هزار اسپند نیز گویند» (ر. ک : لغت نامه دهخدا : ج6 ص7790).
71) طبّ الأئمّة لابنی بسطام : ص 67 عن زید بن علیّ رفعه إلى آبائه علیهم السلام ، بحار الأنوار : ج 62 ص 233 ح 1.
72) جامع الأحادیث للقمّی : ص 100 ، بحار الأنوار : ج 62 ص 233 ح 1.
73) الجعفریّات : ص 245 عن الإمام الکاظم عن آبائه علیهم السلام ، بحار الأنوار : ج 62 ص 233 ح 3.
74) المحاسن : ج 2 ص 175 ح 1492 عن أبی الحسن الأحمسی عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام ، بحار الأنوار : ج 66 ص 285 ح 2.
75) تاریخ بغداد : ج 3 ص 113 الرقم 1122 عن أبی موسى ؛ طبّ النبیّ صلى الله علیه و آله : ص 7 ، بحار الأنوار : ج 62 ص 295.
76) مجمع البیان : ج 3 ص 365 ، بحار الأنوار : ج 65 ص 113.
77) الکافی : ج 6 ص 513 ح 4 عن عیسى بن عبداللّه عن أبیه عن جدّه.
78) شنبلیله گیاهى است داراى دانه هاى زرد. براى درمان ، از آن استفاده مى گردد و کاشته و خورده مى شود. براى درد سینه، سرفه، نفَس تنگى، بلغم، بواسیر و دردِ پشت، کبد و مثانه ، و براى تقویت توان جنسى، سودمند است (تاج العروس : ج 1 ص 439).
79) الکافی : ج 6 ص 287 ح 6 وج 5 ص 73 ح 13.
80) مکارم الأخلاق : ج 1 ص 377 ح 1258 عن عائشة ، بحار الأنوار : ج 66 ص 149 ح 12 ؛ الفردوس : ج 2 ص 176 ح 2883 عن عائشة.
81) کنز العمّال : ج 7 ص 188 ح 18613 نقلاً عن الخطیب فی المتّفق والمفترق.
82) مکارم الأخلاق : ج 1 ص 396 ح 1344 عن الإمام علیّ علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 66 ص 239 ح 2 ؛ الفردوس : ج 3 ص 244 ح 4717 عن الإمام علیّ علیه السلام عنه صلى الله علیه و آله.
83) سنن أبی داوود : ج 3 ص 360 ح 3821 عن جابر بن عبداللّه ؛ المحاسن : ج 2 ص 284 ح 1920 عن جابر بن عبداللّه ، بحار الأنوار : ج 62 ص 297.
84) السنن الکبرى : ج 6 ص 63 ح 11203 عن جابر.
85) علّامه مجلسى مى گوید : گفته شده : مقصود از سرکه شراب ، آن شرابى است که با عمل آورى ، به سرکه تبدیل مى شود ، یا مقصود ، هر سرکه اى است که در اصل ، شراب بوده است ، البتّه مشروط به آن که تبدیل انگور به سرکه ، بدون آن که تبدیل به شراب شود ، امکان پذیر باشد ، چنان که این گونه بسیار ادّعا مى شود. [فیروزآبادى] در القاموس گفته است : «سرکه ، حالت اسیدى شده آب انگور و مانند آن است. بهترین نوع آن هم سرکه شراب است که ترکیب یافته از دو جوهرِ گرم و سرد. و سودمند براى : معده ، لثه ، زخم هاى بدخیم ، خارش ، نیش زدگى گزندگان ، [درمان] افیون خوارى ، سوختگى با آتش ، دندان درد ، بخارهاى داغ درونى حاصل از استسقا ، و سرانجام [درمان] دشوارىِ شنوایى ، پیچیدن صدا در گوش ، و وِز وِز کردن آن». ظاهراً مقصود از سرکه شراب ، سرکه اى است که از شراب انگور حاصل مى آید ؛ چرا که آن را غالبا به همین نامِ «شراب» مى خوانند. صاحب بحر الجواهر گفته است : «سرکه شراب ، آن است که [در تهیّه اش ،] از شراب ، افشره اى بسازند و از صافى بگذرانند و به هر ده رطل از صد رطل ، یک رطل سرکه انگورِ درجه یک بیفزایند و آن گاه آن را در خمره اى قیراندود ، در آفتاب بگذارند» (بحار الأنوار : ج62 ص 162).
86) المحاسن : ج 2 ص 359 ح 2249 عن مسعدة بن زیاد عن الإمام الصادق عن أبیه علیهماالسلام ، بحار الأنوار : ج 66 ص 163 ح 43.
87) مکارم الأخلاق : ج 1 ص 371 ح 1224 عن الإمام علیّ علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 66 ص 165 ح 50.
88) عیون أخبار الرضا علیه السلام : ج 2 ص 35 ح 80 عن داوود بن سلیمان الفراء عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام ، بحار الأنوار : ج 66 ص 154 ح 1 ؛ کنز العمّال : ج 14 ص 187 ح 38319 نقلاً عن علیّ بن الفرج الصقلی فی فوائده عن أسد عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام عنه صلى الله علیه و آله نحوه.
89) المحاسن : ج 2 ص 356 ح 2236 ، بحار الأنوار : ج 66 ص 160 ح 31.
90) طبّ النبیّ صلى الله علیه و آله : ص 9 ، بحار الأنوار : ج 62 ص 298.
91) الخصال : ص 343 ح 9 عن أحمد الطائی عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام ، بحار الأنوار : ج 66 ص 151 ح 1 ؛ کنز العمّال : ج 10 ص 41 ح 28265 نقلاً عن أبی نعیم عن الإمام علیّ علیه السلام عنه صلى الله علیه و آله.
92) پیه انار ، سپیدى اى است که در درون انار است و دانه ها بر آن تعبیه شده است (لغت نامه دهخدا).
93) این حدیث ، در : عیون أخبار الرضا علیه السلام (ج2 ص35 ح81) ، صحیفة الإمام الرضا علیه السلام (ص107 ح58) ، مکارم الأخلاق (ج1 ص415 ح1405) و الدعوات (ص147 ح386) هم وجود دارد ؛ لیکن در آنها به جاى «زبیب (مویز)» ، واژه «زیت (روغن زیتون)» آمده که با توجّه به نزدیک بودن نگارش این دو کلمه به همدیگر در زبان عربى ، احتمال تصحیف در یکى از آن دو ، وجود دارد و چون خواص و آثار ذکرشده در این حدیث ، کم و بیش در احادیث دیگر درباره مویز هم وارد شده ، ما نسخه زبیب را ترجیح داده ، حدیث را در این فصل آوردیم و در فصل زیتون نیاوردیم.
94) بحار الأنوار : ج 62 ص 271 ح 70 نقلاً عن کتاب الجنّة للکفعمی عن ابن مسعود.
95) المعجم الأوسط: ج 1 ص 210 ح 678 عن معاذ بن جبل ؛ مکارم الأخلاق : ج 1 ص 115 ح 261 ، بحار الأنوار : ج 76 ص 135 ح 48.
96) الکافی : ج 6 ص 331 ح 1 عن ابن القدّاح عن الإمام الصادق علیه السلام ؛ سنن الترمذی : ج 4 ص 285 ح 1851 عن عمر.
97) سنن الدارمی : ج 1 ص 534 ح 1980 عن أبی اُسید الأنصاری.
98) سنن الترمذی : ج 4 ص 407 ح 2079.
99) کنز العمّال : ج 10 ص 47 ح 28295 نقلاً عن ابن السنی عن عقبة بن عامر.
100) المعجم الکبیر : ج 17 ص 281 ح 774 عن عقبة بن عامر.
101) کنز العمّال : ج 10 ص 48 ح 28299 نقلاً عن أبی نعیم فی الطبّ عن أبی هریرة.
102) الکافی : ج 6 ص 332 ح 6 عن عبد المؤمن الأنصاری عن الإمام الباقر علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 66 ص 183 ح 21.
103) کنز العمّال : ج 10 ص 40 ح 28261 نقلاً عن القالی فی أمالیه عن أنس.
104) مکارم الأخلاق : ج 1 ص 373 ح 1242 ، بحار الأنوار : ج 66 ص 177 ح 37.
105) نثر الدرّ : ج 1 ص 211 ، بحار الأنوار : ج 66 ص 169 ؛ النهایة فی غریب الحدیث : ج 3 ص 116.
106) عیون أخبار الرضا علیه السلام : ج 2 ص 41 ح 132 عن داوود بن سلیمان الفراء عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام ، بحار الأنوار : ج 66 ص 177 ح 38.
107) الخصال : ص 157 ح 199 عن شهاب بن عبد ربّه ،بحار الأنوار : ج 66 ص 166 ح 2.
108) المعجم الکبیر : ج 1 ص 117 ح 219.
109) سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1118 ح 3369.
110) المحاسن : ج 2 ص 366 ح 2278 ، بحار الأنوار : ج 66 ص 171 ح 16.
111) مکارم الأخلاق : ج 1 ص 374 ح 1243 ، بحار الأنوار : ج 66 ص 177 ح 37.
112) الکافی : ج 6 ص 357 ح 2 عن السکونی ، بحار الأنوار : ج 66 ص 169 ح 9.
113) المحاسن : ج 2 ص 365 ح 2272 عن سلیمان بن جعفر الجوهری ، بحار الأنوار : ج 66 ص 170 ح 10 ؛ ربیع الأبرار : ج 1 ص 262 من دون إسنادٍ إلیه علیه السلام.
114) المحاسن : ج 2 ص 364 ح 2270 عن إبراهیم بن عبدالحمید وزیاد بن مروان ، بحار الأنوار : ج 66 ص 169 ح 8.
115) کنز العمّال : ج 10 ص 40 ح 28259 نقلاً عن ابن السنی وأبی نعیم عن أنس.
116) عیون أخبار الرضا علیه السلام : ج2 ص73 ح 338 عن دارم بن قبیصة عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام ، بحار الأنوار : ج 66 ص 167 ح4.
117) الدعوات : ص 151 ح 405 ، بحار الأنوار : ج 66 ص 177 ح 38.
118) جامع الأحادیث للقمّی : ص 82 ، بحار الأنوار : ج 66 ص 177 ح 39.
119) مکارم الأخلاق : ج 1 ص 372 ح 1230 ، بحار الأنوار: ج 66 ص 176 ح 37.
120) دعائم الإسلام : ج 2 ص 111 ح 365 ، بحار الأنوار: ج 66 ص 77 وص89 ح 7.
121) قرب الإسناد : ص 110 ح 379 عن الحسین بن علوان عن الإمام الصادق عن أبیه علیهماالسلام عن جابر بن عبداللّه ، بحارالأنوار : ج 26 ص 218 ح 1.
122) سَنا : سَیا را گویند و آن ، دارویى است که در مُسهلات به کار برند و سَیا ، اسم فارسى سناست و گفته اند عصاره آن است ، و گفته اند عصاره نبات دیگر است (لغت نامه دهخدا). سَنا ، چوبى باشد که بِدان ، مسواک کنند. گیاهى است مُسهل و بهترینِ آن ، مکّى است. گیاهى است از تیره پروانه داران که داراى چند گونه است و از گیاهان بومىِ نواحى گرم سودان و آسیاى صغیر و عربستان و جنوب ایران مى باشد. برگ هایش متناوب و مرکّب ، بدون برگچه انتهایى است. گل هایش زردرنگ و میوه اش نیاک و محتوى چند دانه است (ر. ک : لغت نامه دهخدا).
123) دعائم الإسلام : ج2 ص149 ح543 ، بحار الأنوار : ج 62 ص 219 ح 4 و ص274.
124) دعائم الإسلام : ج 2 ص 112 ح 370 ، بحار الأنوار : ج 66 ص 259 ح 9.
125) عیون أخبار الرضا علیه السلام : ج 2 ص 41 ح 136 عن داوود بن سلیمان الفراء عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام ، بحار الأنوار : ج 14 ص 254 ح 48؛ تفسیر القرطبی : ج 1 ص 427.
126) المحاسن : ج 2 ص 307 ح 2019 عن الإمام الکاظم عن أبیه علیهماالسلام ، بحار الأنوار : ج 66 ص 258 ح 5.
127) المحاسن : ج 2 ص 306 ح 2018 عن عبد الرحمن بن زید بن أسلم التبوکی ، بحار الأنوار : ج 66 ص 258 ح 4.
128) در متن ، چنین آمده است ؛ امّا محدّث نورى ، معتقد است شاید چنان که در النهایةى ابن اثیر و در حدیث اُمّ سلمه آمده ، این واژه «جار» باشد (مستدرک الوسائل : ج 16 ص 460). در چنین صورتى ، معنا، «جریان یابنده» خواهد بود. امّا علّامه مجلسى ، به نقل از الفائق ، این واژه را «یار» و از نوع توابع لفظى دانسته است که معنایى جز تأکیدِ همان واژه پیشین ندارد. همین گونه است در مستدرک سفینة البحار : ج 5 ص 337.
129) المعجم الکبیر: ج 22 ص 63 ح 152 عن واثلة.
130) الفردوس : ج2 ص368 ح3643 عن أبی هریرة؛ مکارم الأخلاق : ج1 ص408 ح1384 ، بحار الأنوار : ج66 ص259 ح8.
131) النحل : 68 و 69.
132) دعائم الإسلام : ج 2 ص 148 ح 526 ، بحار الأنوار: ج 66 ص 294 ح 19.
133) سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1142 ح 3452 عن عبد اللّه بن مسعود ؛ مکارم الأخلاق : ج 1 ص 357 ح 1162 عن الإمام الصادق علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 66 ص 290 ح 2.
134) کنز العمّال : ج 10 ص 44 ح 28279 نقلاً عن أبی الشیخ وأبی نعیم فی الطبّ عن أبی هریرة.
135) مکارم الأخلاق : ج 1 ص 359 ح 1173 عن الإمام الرضا علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 66 ص 294 ح 18.
136) کنز العمّال : ج 10 ص 20 ح 28168 نقلاً عن أبی نعیم فی الطبّ عن عائشة.
137) مکارم الأخلاق : ج 1 ص 358 ح 1168 ، بحار الأنوار : ج 62 ص 295؛ الفردوس : ج 4 ص 265 ح 6780 عن عائشة وفیه «بوحر» بدل «برد».
138) جامع الأحادیث للقمّی : ص 101 ، بحار الأنوار : ج 66 ص 294 ح 19 نقلاً عن الإمامة والتبصرة عن إسماعیل بن موسى بن جعفر عن أبیه عن آبائه علیهم السلام عنه صلى الله علیه و آله.
139) عیون أخبار الرضا علیه السلام : ج 2 ص 35 ح 83 عن داوود بن سلیمان الفراء عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام ، بحار الأنوار : ج 66 ص 290 ح 3.
140) المصنّف لعبد الرزّاق : ج 11 ص 30 ح 19819.
141) صحیح البخاری : ج 5 ص 2157 ح 5375 عن جابر.
142) صحیح البخاری : ج 5 ص 2151 ح 5356 عن ابن عبّاس ؛ عوالی اللآلی : ج 1 ص 175 ح 213 ، بحار الأنوار : ج 62 ص 135.
143) فی المصدر «خیرٌ» والصحیح ما أثبتناه.
144) المعجم الأوسط : ج 8 ص 53 ح 7944.
145) در الفردوس ، به جاى «سردىِ سینه را از میان مى برد» ، چنین آمده است: «کینه و حالت دل چرکینى را از میان مى برد».
146) تاریخ دمشق : ج 26 ص 98.
147) تاریخ دمشق : ج 26 ص 99 ح 5506.
148) عیون أخبار الرضا علیه السلام : ج 2 ص 35 ح 82 عن داوود بن سلیمان الفراء عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام ، بحار الأنوار : ج 66 ص 123 ح 15 ؛ الفردوس : ج 3 ص 243 ح 4715 عن الإمام علیّ علیه السلام.
149) فی بحار الأنوار: «حتّى نرى رواله» وهو المناسب للسیاق. والروّال : الماءُ الذی یَخرجُ من تحت القِشر.
150) مکارم الأخلاق : ج 1 ص 72 ح 99 ، بحار الأنوار : ج 66 ص 119 ح 10.
151) وَرَم کلان مدوّر. آبله بزرگ و سیاه که بر آید. نزد پزشکان ، هر وَرَم عارضى را ـ اگر در اندرون آن ، موضعى باشد که مادّه در آن جمع شود ـ دُبَیله گویند (لغت نامه دهخدا).
152) این حدیث در المحاسن از امام صادق علیه السلام نقل شده ، با این تفاوت که در آغاز آن آمده است: «اگر خواستید انگور بخورید،…».
153) طبّ النبیّ صلى الله علیه و آله : ص 9 ، بحار الأنوار : ج 62 ص 232 ح 1.
154) عیون أخبار الرضا علیه السلام : ج 2 ص 43 ح 152 عن داوود بن سلیمان الطائى عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام ، بحار الأنوار : ج 66 ص 188 ح 1.
155) الفرفخ : الرجلة ، معرّب پرپهن ؛ أی عریض الجناح (مجمع البحرین : ج 3 ص 1387 «فرفخ»).
156) المحاسن : ج 2 ص 323 ح 2094 عن حمّاد بن زکریّا عن الإمام الصادق علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 66 ص 234 ح 3.
157) الرَّمضاء : الأرض الشدیدة الحرارة (القاموس المحیط : ج 2 ص 332).
158) الکافی : ج 6 ص 367 ح 2 ، بحار الأنوار : ج 66 ص 234 ح 1.
159) عُنّاب ، درختى است مشهور ، و چنان که ادّعا کرده اند ، برگ آن براى چشم دردهاى گرم ، سودمند است و میوه اش نیز رطوبت را از خون مى گیرد. حتّى گفته اند که دست زدن به عنّاب نیز همین اثر را دارد. از همین روى ، هر گاه بخواهند آن را از شهرى به شهر دیگر ببرند ، هر روز ، آن را بر پشت یک مَرکَب مى نهند تا یک مرکب ، به تنهایى آن را حمل نکند و خونش خشک نشود ! جالینوس ، درباره آن گفته است : خون را خشک نمى کند. تنها بر غلظت آن مى افزاید. ابن بیطار ، به نقل از مسیح علیه السلام آورده است : گرم و مرطوب و در میانه درجه نخست است و در آن ، حرارت ، بیش از رطوبت است. چون خودِ عنّاب یا آبش خورده شود ، خلطى خوب مى آورد. این میوه ، تندى و سوزندگى خون را نیز تسکین مى دهد و براى سرفه ، نفَس تنگى ، درد کلیه و مثانه و درد سینه ، سودمند است. نوع برگزیده آن ، عُنّابى است که هسته اش نیز بزرگ باشد. اگر پیش از غذا خورده شود ، مناسب تر است.
160) خُرفه : نام گیاهى است و آن را به پارسى ، پَرپَهَن گویند و معرَّب آن ، فَرفَخ است و آن در عربى به «البقلة الحَمقاء (سبزه کودن)» معروف است (لغت نامه دهخدا).
161) الدعوات : ص 155 ح 421 ، بحار الأنوار : ج 66 ص 235 ح 5.
162) کنز العمّال : ج 10 ص 45 ح 28281 نقلاً عن ابن السنی وأبی نعیم عن أبی هریرة.
163) الفردوس : ج 1 ص 274 ح 1069 عن وابصة.
164) الکافی : ج 6 ص 373 ح 1 ، بحار الأنوار : ج 66 ص 252 ح 2.
165) صحیح البخاری : ج 5 ص 2073 ح 5124 ؛ بحار الأنوار : ج 66 ص 253 نقلاً عن العامّة فی صحاحهم من دون اسنادٍ إلى الراوی.
166) عیون أخبار الرضا : ج 2 ص 36 ح 86 عن داوود بن سلیمان الفراء عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام ، بحار الأنوار: ج 66 ص 225 ح 3؛ المعجم الکبیر : ج 22 ص 63 ح 152 عن واثلة.
167) شُعب الإیمان : ج 5 ص 102 ح 5947 عن عطاء.
168) دعائم الإسلام: ج 2 ص 113 ح 376 ، بحار الأنوار : ج 66 ص 229 ح 18.
169) الدعوات : ص 154 ح 419 ، بحار الأنوار : ج 66 ص 229 ح 17.
170) الکافی : ج 6 ص 371 ح 7 ،بحار الأنوار : ج 66 ص 227 ح 10.
171) مکارم الأخلاق : ج 1 ص 383 ح 1283 عن الإمام الحسین علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 66 ص 228 ح 16 ؛ الفردوس : ج 3 ص 244 ح 4719 عن الإمام الحسن علیه السلام.
172) کنز العمّال : ج 15 ص 455 ح 41808 نقلاً عن الدیلمی.
173) الکافی : ج 6 ص 371 ح 6 ، بحار الأنوار : ج 66 ص 228 ح 14.
174) فی المصدر : «یسلّ» ، والتصویب من بحار الأنوار والمصادر الاُخرى.
175) عیون أخبار الرضا علیه السلام : ج 2 ص 36 ح 85 عن داوود بن سلیمان الفراء عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام ، بحار الأنوار : ج 66 ص 225 ح 2.
176) الفردوس : ج 1 ص 127 ح 440 عن الإمام علیّ علیه السلام.
177) الکافی : ج 6 ص 365 ح 5 ، بحار الأنوار : ج 66 ص 203 ح 15.
178) المحاسن : ج 2 ص 318 ح 2071 عن وهب بن وهب ، بحار الأنوار : ج 66 ص 204 ح 17.
179) المحاسن: ج 2 ص 322 ح 2085 عن إسماعیل بن مسلم عن الإمام الصادق علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 62 ص 297 وج 66 ص 239 ح 1.
180) الکافی : ج 6 ص 366 ح 1 عن حمّاد بن زکریّا عن الإمام الصادق علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 66 ص 240 ح 3.
181) الفردوس : ج 5 ص 370 ح 8468 عن الإمام الحسین علیه السلام.
182) علّامه مجلسى مى گوید : در القانون آمده است: «تره ، داراى نوع شامى، نبطى و نوعى دیگر است که آن را تره دشتى مى گویند. این تره ، میانِ تره معمولى و سیر است و به دارو ، شباهت بیشترى دارد تا به غذا. نبطىِ آن هم بیش از شامى، در معالجات به کار مى آید…» تا جایى که مى گوید: «به صورت آب پز، خواه خوردنى و خواه به عنوان پماد، سودمند است، نیروى جنسى را تحریک مى کند و تخم آب پزِ آن همراه با دانه آس ، براى اسهال و خونریزى مَقعدى به کار مى رود» (بحار الأنوار : ج 62 ص 196 ح 2).
183) المحاسن : ج 2 ص 335 ح 2149 عن إبراهیم بن علیّ الرافعی عن الإمام الصادق علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 66 ص 232 ح 3.
184) علّامه مجلسى مى گوید : قارچ یا «کَمْ ء» ـ که مفرد غیر قیاسى «کمأة» است ـ گیاهى شناخته شده است. طبیبان گفته اند: نه ریشه اى دارد و نه برگى ، و رنگ آن ، به قرمز متمایل است. در فصل بهار و به هنگام فراوانىِ برف و یخ ، دیده مى شود. آن را پخته و خام مى خورند. قارچ داراى گونه هایى با نام هاى مختلف است : یکى از انواع آن را «فطر» گویند. در قاموس آمده است: «فطر (با ضمّه فاء یا به ضمّه فاء و طا) نوعى کشنده از قارچ است». ابن بیطار به نقل از دیسکوریدس گفته است: «برخى از انواع فطر ، قابل خوردن هستند و برخى دیگر از انواع آن ، قابل خوردن نیستند و کشنده اند ، از آن روى که در نزدیکى میخ هاى زنگ زده یا پارچه اى متعفّن ، یا لانه هاى برخى از درندگان زیان رسان و یا نزدیک برخى درختان ـ که خاصیّت آنها مسمومیت بخشى به فطر ، در صورت روییدن در نزدیکى آنهاست ـ روییده اند. ممکن است این نوع از فطر ، پوشش لغزنده و مرطوب داشته باشد و چون این پوشش ، برداشته شود و این نوع از قارچ در جایى نهاده شود ، بسیار زود فاسد مى شود و بو مى گیرد. امّا نوع دیگر از همین قارچ ، در آب گوشت استفاده مى شود. خوش مزه است و تنها در صورتى که از آن زیاد مصرف شود ، زیان مى رساند و از آن ، نوعى احساس خفگى و بدگوارى پدید مى آید». جالینوس نیز گفته است: «نیروى فطر ، نیرویى سرد و بسیار مرطوب است و از همین روى به داروهاى کشنده ، نزدیک است و چیزى در آن وجود دارد که مى کشد، بویژه در آن انواعى که در نهاد آنها چیزى از عفونت درآمیخته است». یکى دیگر از انواع آن ، «فَقْع» است. فیروزآبادى در این باره گفته است: «فقع (با فتحه فاء و کسره آن) قارچ سفید و نرم است و جمع آن بر وزن عِنَبَه است». ابن بیطار گفته است: «چیزى است که در زیر زمین و نزدیک آب ها شکل مى گیرد. دایره اى و سفید و بزرگ تر از کمأة (قارچ دنبلان) است و در روى زمین نیز دیده مى شود. چتر هر یک از این قارچ ها داراى سه یا چهار پاره است، هر چند که این پاره ها به همدیگر چسبیده اند. این قارچ از فطر ، سالم تر است و بر خلاف فطر ، چیزى کشنده در آن وجود ندارد و طبع آن سرد، مرطوب و غلیظ است. برخى از همین انواع را در فارسى ، کشنج یا گل کنده نامند. در ماسه زار مى روید و در خراسان و ماوراء النهر ، بیشتر دیده مى شود. گفته اند: مست کننده است. درون تهى است و رطوبت آن ، هم اندازه یک گردوى بزرگ است. همچنین گفته اند: این نوع نیز سرد و غلیظ و داراى گوارشى کُند است». یکى دیگر از انواع قارچ ، «غرشنه» است. ابن بیطار گفته است: این نوع ، در سرزمین بیت المقدس بسیار است و آن جا با نام «کرشته» شناخته مى شود. ابن سینا گفته است: «این خود یکى از انواع کمأة و فطر است. شکلى همانند یک کاسه کوچک دارد، مایه تبسّم و تشنّج است، و در هنگام لمس ، نرم احساس مى شود. جامه را با آن مى شویند و آن را همراه با چیزهاى ترش مى خورند». ابن بیطار به نقل از برخى ، درباره قارچ آورده است: قارچ سرخ ، کشنده است. خوش مزه ترین قارچ ها نیز قارچى است که نرم تر و به رنگ سفید ، متمایل تر باشد. نوع خال خال و سست آن ، کاملاً نامرغوب است و در معده گرم ، بسیار مفید است. اگر به دلیل زیاد خوردن از آن یا به دلیل ضعف معده ، هضم نشود ، مانده آن در دستگاه گوارش ، بسیار غلیظ مى گردد و دردهایى را در قسمت هاى تحتانىِ پشت و سینه بر جاى مى گذارد. از ابن ماسه نقل شده که در این باره گفته است: سرد و مرطوب و در درجه دوم است. از مسیح علیه السلام نقل شده است: اگر خورده شود ، انسداد پدید مى آورد ؛ امّا اگر با آن سرمه کشیده شود ، دیده را جلا مى دهد. از غافقى در این باره چنین نقل شده است: یکى از خواصّ قارچ ، آن است که اگر کسى آن را بخورد و در حالى که هنوز این قارچ در معده وى است ، گزنده اى او را نیش بزند ، از آن نیش مى میرد و هیچ دارویى او را سود نمى افتد ؛ امّا آب قارچ ، یکى از بهترین درمان هاى چشم است، البتّه در صورتى که به سنگ سرمه مالیده و آن گاه با آن ، سرمه کشیده شود. این کار ، مژه ها را تقویت مى کند و حسّ بینایى را توان و دقّت مى افزاید و آب ریزش را از چشم ، دور مى کند (بحار الأنوار : ج 66 ص 232).
185) المَنّ : شیء حلو کان یسقط من السماء على الشجر فیجتنونه (مجمع البحرین : ج 3 ص 1725).
186) الکافی : ج 6 ص 370 ح 2 عن عبد الرحمن بن زید عن الإمام الصادق علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 62 ص 152 ح 28 ؛ صحیح البخاری : ج 4 ص 1627 ح 4208 عن سعید بن زید ولیس فیه «والمنّ من الجنّة».
187) عیون أخبار الرضا علیه السلام : ج2 ص75 ح 349 عن دارم بن قبیصة عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام ، بحار الأنوار : ج66 ص 231 ح 1.
188) کنز العمّال : ج 10 ص 50 ح 28311 نقلاً عن ابن السنی وأبی نعیم عن صهیب.
189) مستدرک الوسائل : ج 16 ص 405 ح 20345 نقلاً عن طبّ النبیّ صلى الله علیه و آله.
190) فی المصدر : «یلسح» ، والتصویب من بحار الأنوار.
191) طبّ النبیّ صلى الله علیه و آله : ص 6 ، بحار الأنوار : ج 76 ص 321 ح 4.
192) در صحیح البخارى و صحیح مسلم ، عبارت «و مَنّ ، از بهشت است» نیامده است.
193) اشاره به آیاتى است که بر فرود آمدن «مَنّ» بر بنى اسرائیل دلالت دارند ، از جمله، آیه 57 سوره بقره. در مجمع البحرین (ج 2 ص 1725) آمده است : «مَنّ ، چیزى شیرین بوده که از آسمان براى بنى اسرائیل بر روى درخت مى افتاده و آنها آن را مى چیده اند».
194) کُندُر : صمغى است که آن را مصطکى خوانند و بعضى گویند مصطکى هم نوعى کندر است و کندر ، همان لُبان باشد. و بعضى گویند کندر ، درختى است شبیه به درخت پسته ؛ لیکن بارى و میوه اى و تخمى ندارد. صمغ آن را به نام آن درخت خوانند (ر. ک : لغت نامه دهخدا : ج11 ص16423).
195) الفردوس : ج 1 ص 91 ح 295 عن الإمام علیّ علیه السلام.
196) کتاب من لایحضره الفقیه : ج 4 ص 365 ح 5762 عن حمّاد بن عمرو وأنس بن محمّد عن أبیه عن الإمام الصادق عن أبیه عن جدّه عن الإمام علیّ علیهم السلام ، بحار الأنوار : ج 66 ص 443 ح 3.
197) الکافی : ج 6 ص 332 ح 4 عن سکین ، بحار الأنوار : ج 66 ص 292 ح 12.
198) مکارم الأخلاق : ج 1 ص 423 ح 1439 ، بحار الأنوار : ج 66 ص 444 ح 8 ؛ الفردوس : ج 1 ص 101 ح 331 عن ابن عمر.
199) المستدرک على الصحیحین : ج 4 ص 218 ح 7423 عن عبداللّه.
200) در الخصال ، به جاى «بلغم» ، واژه «سُقْم» به معناى بیمارى آمده است.
201) المستدرک على الصحیحین : ج 4 ص 446 ح 8224 عن عبداللّه بن مسعود وراجع : الکافی : ج 6 ص 337 ح 3.
202) السنن الکبرى للنسائی : ج 4 ص 194 ح 6864 عن طارق بن شهاب.
203) المعجم الکبیر : ج 10 ص 14 ح 9788 عن عبداللّه بن مسعود.
204) قرب الإسناد : ص 110 ح 380 عن الإمام الصادق علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 66 ص 99 ح 12 ؛ مسند ابن الجعد : ص 307 ح 2073 عن ابن مسعود.
205) المصنّف لعبدالرزّاق : ج 9 ص 259 ح 17135.
206) مسند ابن حنبل : ج 1 ص 629 ح 2677 عن ابن عبّاس.
207) الکافی : ج6 ص308 ح2 عن عیسى بن عبداللّه العلوی عن أبیه عن جدّه عن الإمام علیّ علیه السلام ، بحار الأنوار : ج66 ص59 ح12.
208) «شجر» که در متن حدیث آمده ، عبارت است از : گیاهان با ساق و بى ساق.
209) ذَرَب ، بیمارىِ معده است که مانع هضم و جذب غذا مى شود و در نتیجه، موجب شکم رَوش مى گردد.
210) طبّ النبیّ صلى الله علیه و آله : ص 5 ، بحار الأنوار : ج 66 ص 293؛ الفردوس : ج 2 ص 180 ح 2909 عن بریدة الأسلمی.
211) عیون أخبار الرضا علیه السلام : ج 2 ص 35 ح 79 عن داوود بن سلیمان الفراء عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام ، بحار الأنوار : ج 66 ص 58 ح 5 وص 262 ح 7 ؛ سنن ابن ماجة : ج 2 ص 1099 ح 3305 عن أبی الدرداء وفیه «أهل الجنّة» بدل «الآخرة» ولیس فیه «ثمّ الأرزّ».
212) تاریخ دمشق : ج 49 ص 323 ح 10556 عن ابن عبّاس.
213) کنز العمّال : ج 15 ص 282 ح 41006 نقلاً عن شعب الإیمان عن سلمان.
214) دعائم الإسلام : ج 2 ص 145 ح 511 ، بحار الأنوار : ج 62 ص 273 نقلاً عن کتاب السرائر.
215) طبّ الأئمّة لابنی بسطام : ص 64 عن السکونی عن الإمام الصادق عن أبیه علیهماالسلام ، بحارالأنوار : ج 66 ص 97 ح 8.
216) الدعوات : ص 153 ح 418 ، بحار الأنوار : ج 66 ص 75 ح 70.
217) دعائم الإسلام : ج 2 ص 145 ح 511 ، بحار الأنوار : ج 66 ص 76 ح 73.
218) المحاسن : ج 2 ص 257 ح 1812 عن جعفر بن عمرو عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام ، بحار الأنوار : ج 66 ص 68 ح 47.
219) مکارم الأخلاق : ج 1 ص 348 ح 1129 عن معاذ بن جبل ، بحار الأنوار : ج 66 ص 74 ح 69؛ الفردوس : ج 3 ص 30 ح 4064 عن معاذ بن جبل.
220) دعائم الإسلام: ج 2 ص110 ح 356 ، بحار الأنوار: ج 66 ص 76 ح 73.
221) المستدرک على الصحیحین : ج 4 ص 448 ح 8232 عن عبداللّه بن مسعود.
222) طبّ النبیّ صلى الله علیه و آله : ص 7 ، بحار الأنوار : ج 62 ص 296.
223) الغیبة للنعمانی : ص 67 ح 7 عن أبی بصیر عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام ، بحارالأنوار : ج 64 ص 140 ح 42.
224) الکافی : ج 6 ص 312 ح 3 عن الإمام الصادق علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 66 ص 75 ح 69.
225) مکارم الأخلاق : ج 1 ص 350 ح 1136 ، بحار الأنوار : ج 66 ص 74 ح 69.
226) الکافی : ج 6 ص 323 ح 2 ، بحار الأنوار : ج 65 ص 217 ح 74.
227) میش : گوسفند ، گوسپند. مطلق گوسفند باشد ، خواه ماده و خواه نر…. گویا در قدیم ، میش ، به جنسى مى گفته اند که امروز گوسفند مى گوییم و اعم از نر و ماده و پشمدار است ؛ و گوسفند ، اطلاق مى شده است هم بر میش (یعنى گوسفند در معناى امروزى که پشم دارد) و هم بر بز ، اعم از نر و ماده (ر. ک : لغت نامه دهخدا).
228) الفردوس : ج 1 ص 420 ح 1705 عن أبی اُمامة.
229) دعائم الإسلام : ج 2 ص 151 ح 539 ، بحار الأنوار : ج 65 ص 190 ح 1.
230) المحاسن : ج 2 ص 425 ح 2490 عن الإمام الصادق علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 66 ص 398 ح 21.
231) المحاسن : ج 2 ص 425 ح 2488 عن الإمام الکاظم عن أبیه علیهماالسلام ، بحار الأنوار : ج 66 ص 398 ح 20.
232) مکارم الأخلاق : ج 1 ص 412 ح 1395 عن عائشة ، بحارالأنوار : ج 62 ص 293 ؛ الفردوس : ج 3 ص 589 ح 5845 عن عائشة.
233) ما بین المعقوفین أثبتناه من المحاسن : ج 2 ص 422 ح 2477.
234) فی المصدر : «فهدّت» ، والتصویب من بحار الأنوار.
235) الکافی : ج 6 ص 327 ح 9 ، بحار الأنوار : ج 64 ص 273 ح 41.
236) المحاسن : ج 2 ص 169 ح 1470 عن عبداللّه بن سنان عن الإمام الصادق علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 66 ص 86 ح 2.
237) الکافی : ج 6 ص 320 ح 3 ، بحار الأنوار : ج 66 ص 86 ح 1 وص 174 ح 16.
238) المحاسن : ج 2 ص 313 ح 2049 عن مسعدة بن زیاد عن الإمام الصادق عن أبیه علیهماالسلام ، بحار الأنوار : ج 66 ص 208 ح 16.
239) هَلیم یا همان هَریسه که به غلط با املاى «حلیم» نوشته مى شود ، غذایى است که از پختن گندم و گوشت و کوبیدن آنها به دست مى آید (ر.ک : فرهنگ معین).
240) این گیاه ، داراى دو نوعِ دشتى و باغى است، و خود ، دو گونه است: پهن برگ و باریک برگ ، و از نظر طبع ، حکم کاهو را دارد (القانون فى الطبّ : ص 68).