12 / 1
فِی العَشرِ الأَواخِرِ
8755.رسول اللّه صلى الله علیه و آله : تَحَرَّوا لَیلَةَ القَدرِ فِی العَشرِ الأَواخِرِ مِن رَمَضانَ .(1)
8756.عنه صلى الله علیه و آله : تَحَرَّوا لَیلَةَ القَدرِ فِی الوَترِ مِنَ العَشرِ الأَواخِرِ مِن رَمَضانَ .(2)
8757.عنه صلى الله علیه و آله – عِندَما سُئِلَ صلى الله علیه و آله عَن لَیلَةِ: اِلتَمِسوها فی العَشرِ الأواخِرِ مِن شَهرِ رَمَضانَ .(3)
8758.عنه صلى الله علیه و آله – فی إخبارِهِ عَن لَیلَةِ القَدرِ -: هِیَ فی شَهرِ رَمَضانَ ، فَالتَمِسوها فِی العَشرِ الأَواخِرِ ؛ فَإِنَّها وَترٌ لَیلَةُ إحدى وعِشرینَ ، أو ثَلاثٍ وعِشرینَ ، أو خَمسٍ وعِشرینَ ، أو سَبعٍ وعِشرینَ ، أو آخِرُ لَیلَةٍ مِن رَمَضانَ ، مَن قامَهَا احتِساباً ، غُفِرَ لَهُ ما تَقَدَّمَ مِن ذَنبِهِ .(4)
12 / 1
در دهه آخر است
8755.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : شب قدر را در دهه آخِر ماه رمضان بجویید.
8756.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : شب قدر را در شبى طاق (فرد) از شب هاى دهه آخِر ماه رمضان بجویید.
8757.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله – زمانى که از شب قدر پرسیده شد -: آن را در دهه آخِر ماه رمضان بجویید.
8758.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله – در خبر دادن از شب قدر -: آن ، در ماه رمضان است. پس آن را در دهه آخِر بجویید ، که شبِ طاق است: شب بیست و یکم ، یا بیست و سوم ، یا بیست و پنجم ، یا بیست وهفتم و یا شب آخِر ماه رمضان. هر که به خاطر خدا آن را به عبادتْ زنده بدارد ، گناهان گذشته اش آمرزیده مى شود .
12 / 2
لَیلَةُ ثَلاثٍ وعِشرینَ
8759.رسول اللّه صلى الله علیه و آله : لَیلَةُ القَدرِ لَیلَةُ ثَلاثٍ وعِشرینَ .(5)
8760.المصنّف لعبد الرزاق عن عبد اللّه بن اُنیس : أمَرَنِیَ النَّبِیُّ صلى الله علیه و آله أن أنزِلَ المَدینَةَ لَیلَةَ ثَلاثٍ وعِشرینَ مِن رَمَضانَ .(6)
8761.المصنّف لعبد الرزاق عن أبی النضر : إنَّ عَبدَاللّه ِ بنِ اُ نَیسٍ الجُهَنِیَّ قالَ : یا رَسولَ اللّه ِ ، إنّی رَجُلٌ شاسِعُ الدَّارِ فَأمُرنی بِلَیلَةٍ أنزِلُ فیها . فَقالَ النَّبِیُّ صلى الله علیه و آله : اِنزِل لَیلَةَ ثَلاثٍ وعِشرینَ .(7)
8762.السنن الکبرى عن عبد اللّه بن اُنیس : کُنّا بِالبادِیَةِ فَقُلنا : إن قَدِمنا بِأَهلینا شَقَّ عَلَینا ، وإن خَلَّفناهُم أصابَتهُم ضَیقَةٌ . فَبَعَثونی – وکُنتُ أصغَرَهُم – إلى رَسولِ اللّه ِ صلى الله علیه و آله ، فَذَکَرتُ لَهُ قَولَهُم ، فَأَمَرَنا بِلَیلَةِ ثَلاثٍ وعِشرینَ .(8)
8763.المصنّف لعبد الرزاق عن ابن جریج : اُخبِرتُ أنَّ الجُهَنِیَّ عَبدَاللّه ِ بنَ اُ نَیسٍ جاءَ النَّبِیَّ صلى الله علیه و آله فَقالَ : یا رَسولَ اللّه ِ ، إنّی ذو ثَقِلَةٍ وضَیعَةٍ – وکانَ صاحِبَ زَرعٍ – فَأمُرنی بِلَیلَةٍ ، قالَ : أو لَیلَتَینِ؟ قالَ : بَل لَیلَةٍ ، فَدَعاهُ فَسارَّهُ مَرَّتَینِ أو ثَلاثا ، فَأَمَرَهُ بِلَیلَةِ ثَلاثٍ وعِشرینَ . فَکانَ یُمسی تِلکَ اللَّیلَةِ فِی المَسجِدِ ، و لا یَخرُجُ مِنهُ حَتّى یُصبِحَ ، ولا یَشهَدُ شَیئا مِن رَمَضانَ قَبلَها ولا بَعدَها ، ولا یَومَ الفِطرِ .(9)
12 / 2
شب بیست و سوم
8759.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : شب قدر ، شبِ بیست و سوم [ماه رمضان] است .
8760.المصنَّف ، عبد الرزاق – به نقل از عبد اللّه بن اُ نَیس -: پیامبر صلى الله علیه و آله به من دستور داد که شبِ بیست و سوم ماه رمضان ، به مدینه وارد شوم.
8761.المصنَّف ، عبد الرزاق – به نقل از ابو نضر -: عبد اللّه بن اُ نَیس جُهَنى گفت: اى پیامبر خدا! من مردى هستم که خانه ام دور است. یک شب را تعیین کن که بیایم و در مدینه بمانم. پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: «شبِ بیست و سوم بیا».
8762.السنن الکبرى – به نقل از عبد اللّه بن اُ نَیس -: در صحرا بودیم. گفتیم که اگر با خانواده خود [به مدینه براى احیاى شب قدر] بیاییم ، بر ما سخت خواهد بود و اگر آنان را وا نهیم و خود بیاییم ، بر آنانْ تنگنا خواهد شد. مرا که کوچک ترینِ آنان بودم ، نزد پیامبر خدا فرستادند . سخن آنان را به ایشان ، باز گفتم. به ما دستور داد که شبِ بیست و سوم بیاییم .
8763.المصنَّف ، عبد الرزاق – به نقل از ابن جُرَیج -: خبر یافتم که عبد اللّه بن اُنَیس جُهَنى ، نزد پیامبر صلى الله علیه و آله آمده و گفته است: اى پیامبر خدا! من ، امانتدار کالاها و کِشت هاى مردمم (وى خودش کشاورزى داشت). یک یا دو شب را تعیین کن تا [براى شب قدر]بیایم. سپس گفت: بلکه یک شب را. پیامبر صلى الله علیه و آله او را فرا خواند و دو یا سه بار با او به آهستگى سخن گفت و به او دستور داد که شبِ بیست و سوم بیاید. از این رو ، او آن شب (شب بیست و سوم) را در مسجد مى مانْد و تا صبح ، بیرون نمى رفت و پیش از آن و پس از آن ، نه در ماه رمضان ، و نه در روز عید فطر ، به مسجد نمى آمد.
8764.الإمام الباقر علیه السلام : إنَّ الجُهَنِیَّ أتى إلى رَسولِ اللّه ِ صلى الله علیه و آله فَقالَ لَهُ : یا رَسولَ اللّه ِ ، إنَّ لی إبِلاً وغَنَما وغِلمَةً ، فَاُحِبُّ أن تَأمُرَنی لَیلَةً أدخُلُ فیها فَأَشهَدُ الصَّلاةَ – وذلِکَ فی شَهرِ رَمَضانَ – فَدَعاهُ رَسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله فَسارَّهُ فی اُذُنِهِ . – قالَ : – فَکانَ الجُهَنِیُّ إذا کانَت لَیلَةُ ثَلاثٍ وعِشرینَ دَخَلَ بِإِبِلِهِ وغَنَمِهِ وأهلِهِ ووُلدِهِ وغِلمَتِهِ ، فَکانَ تِلکَ اللَّیلَةُ لَیلَةَ ثَلاثٍ وعِشرینَ بِالمَدینَةِ ، فَإِذا أصبَحَ خَرَجَ بِأَهلِهِ وغَنَمِهِ وإ بِلِهِ إلى مَکانِهِ .(10)
8765.الإمام الباقر أو الإمام الصادق علیهماالسلام : لَیلَةُ ثَلاثٍ وعِشرینَ وهِیَ لَیلَةُ الجُهَنِیِّ ، وحَدیثُهُ أ نَّهُ قالَ لِرَسولِ اللّه ِ صلى الله علیه و آله : إنَّ مَنزِلی ناءٍ عَنِ المَدینَةِ ، فَمُرنی بِلَیلَةٍ أدخُلُ فیها ، فَأَمَرَهُ بِلَیلَةِ ثَلاثٍ وعِشرینَ .(11)
8766.مستدرک الوسائل عن ضمرة بن عبد اللّه : کُنتُ فی جَماعَةٍ مِن بَنی سَلَمَةَ ، فَقالُوا : مَنِ الَّذی یَذهَبُ إلى رَسولِ اللّه ِ صلى الله علیه و آله ، فَیَسأَلُهُ عَن لَیلَةِ القَدرِ؟ فَقُلتُ : أنَا . فَأَتَیتُ المَدینَةَ لَیلاً ، وذَهَبتُ إلى بابِ بَیتِ رَسولِ اللّه ِ صلى الله علیه و آله ، فَأَمَرَ لی بِطَعامٍ فَأَکَلتُ ، فَقالَ : إیتِنی بِنَعلی ، فَوَضَعتُهُ بَینَ یَدَیهِ ، وخَرَجَ وأتى إلَى المَسجِدِ ، فَقالَ : ألَکَ حاجَةٌ؟ فَقُلتُ : إنَّ بَنی سَلَمَةَ أرسَلونی لِأَسأَلَکَ عَن لَیلَةِ القَدرِ ، أیُّ لَیلَةٍ هِیَ؟ فَقالَ : أیُّ لَیلَةٍ هذِهِ اللَّیلَةُ مِنَ الشَّهرِ؟ قُلتُ : الثّانِیَةِ وَالعِشرینَ . فَقالَ صلى الله علیه و آله : اللَّیلَةُ الآتِیَةُ لَیلَةُ الثّالِثَةِ وَالعِشرینَ .(12)
8764.امام باقر علیه السلام : جُهَنى نزد پیامبر خدا آمد و گفت: اى پیامبر خدا! من ، شتران و گوسفندان و غُلامانى دارم. دوست دارم که یک شب را تعیین کنى که به مسجد بیایم و در نماز ، حاضر شوم. و این ، در ماه رمضان بود. پیامبر صلى الله علیه و آله او را فرا خوانْد و در گوش او آهسته چیزى گفت. از آن پس ، هر گاه شب بیست و سوم [رمضان] مى شد ، جُهَنى با شتران و گوسفندان و خانواده و فرزندان و غلامانش وارد مى شد ، آن شب (شبِ بیست و سوم) را در مدینه مى مانْد و صبح که مى شد ، با خانواده و گوسفندان و شترانش به جاى خود بر مى گشت.
8765.امام باقر یا امام صادق علیهماالسلام : شبِ بیست و سوم [رمضان] ، شبِ جُهَنى است. داستان او چنین است که وى به پیامبر خدا گفت: خانه من ، دور از مدینه است. یک شب را برایم تعیین کن که همان شب بیایم. پیامبر صلى الله علیه و آله هم به او دستور داد که شبِ بیست و سوم بیاید.
8766.مستدرک الوسائل – به نقل از ضَمْرَة بن عبد اللّه -: با گروهى از بنى سَلَمه بودم. گفتند: کیست که نزد پیامبر خدا برود و درباره شب قدر از او بپرسد؟ گفتم: من. شبانه به مدینه آمدم و به خانه پیامبر خدا رفتم. دستور داد برایم غذا آوردند. خوردم. فرمود: «کفش مرا بیاور». کفش او را پیشِ پایش نهادم. وى به سوى مسجد به راه افتاد و گفت: «کارى دارى؟». گفتم: بنى سَلَمه مرا فرستاده اند که از شما بپرسم: شب قدر ، کدام شب است؟ فرمود: «امشب ، شب چندم ماه است؟». گفتم: بیست و دوم. فرمود: «فردا شب ، شبِ بیست و سوم ، همان [شب قدر] است» .
12 / 3
سَتَرَها نَظَراً للنّاس
8767.مجمع الزوائد عن عبد اللّه بن اُنیس : یا رَسولَ اللّه ِ ، أخبِرنی أیُّ لَیلَةٍ تُبتَغى فیها لَیلَةُ القَدرِ؟ فَقالَ : لَولا أن تَترُکَ النّاسُ الصَّلاةَ إلّا تِلکَ اللَّیلَةَ لَأَخبَرتُکَ .(13)
12 / 4
مَن یُدرِکُ لَیلَةَ القَدرِ
8768.الإمام الباقر علیه السلام : إنَّ النَّبِیَّ صلى الله علیه و آله لَمَّا انصَرَفَ مِن عَرَفاتٍ وسارَ إلى مِنى ، دَخَلَ المَسجِدَ فَاجتَمَعَ إلَیهِ النّاسُ یَسأَلونَهُ عَن لَیلَةِ القَدرِ ، فَقامَ خَطیبا ، فَقالَ – بَعدَ الثَّناءِ عَلَى اللّه ِ عز و جل – : أمّا بَعدُ ، فَإِنَّکُم سَأَلتُمونی عَن لَیلَةِ القَدرِ ولَم أطوِها عَنکُم لِأَنّی لَم أکُن بِها عالِما ، اِعلَموا أیُّهَا النّاسُ أ نَّهُ مَن وَرَدَ عَلَیهِ شَهرُ رَمَضانَ وهُوَ صَحیحٌ سَوِیٌّ فَصامَ نَهارَهُ ، وقامَ وِردا مِن لَیلِهِ ، وواظَبَ عَلى صَلاتِهِ وهَجَّرَ إلى جُمُعَتِهِ ، وغَدا إلى عیدِهِ ؛ فَقَد أدرَکَ لَیلَةَ القَدرِ ، وفازَ بِجائِزَةِ الرَّبِّ عز و جل .(14)
8769.رسول اللّه صلى الله علیه و آله : مَن صَلّى مِن أوَّلِ شَهرِ رَمَضانَ إلى آخِرِهِ فی جَماعَةٍ ، فَقَد أخَذَ بِحَظٍّ مِن لَیلَةِ القَدرِ .(15)
8770.عنه صلى الله علیه و آله : مَن صلّى لَیلَةَ القَدرِ العِشاءَ وَالفَجرَ فی جَماعَةٍ ، فَقَد أخَذَ مِن لَیلَةِ القَدرِ بِالنَّصیبِ الوافِرِ .(16)
12 / 3
پوشیده بودن آن ، به سود مردم است
8767.مجمع الزوائد – به نقل از عبد اللّه بن اُ نَیس -: [به پیامبر صلى الله علیه و آله گفتم :] اى پیامبر خدا! مرا خبر بده که کدام شب است که در آن ، شب قدر را باید جُست . فرمود : «اگر نبود بیم آن که مردم جز در آن شب ، نماز را ترک کنند ، به تو خبر مى دادم».
12 / 4
آن که شب قدر را در مى یابد
8768.امام باقر علیه السلام : پیامبر صلى الله علیه و آله ، چون از عرفات برگشت و به مِنا رفت ، وارد مسجد شد. مردم ، گِرد او جمع شدند و از شب قدر مى پرسیدند. پیامبر صلى الله علیه و آله به سخن ایستاد و پس از ثناى خداوند ، چنین فرمود: «امّا بعد ، شما درباره شب قدر از من پرسیدید . بیان نکردن آن براى این نبود که نسبت به آن عالِم نبودم. بدانید – اى مردم – هر کس ماه رمضان بر او وارد شود و او سالم باشد ، پس ، روزِ آن را روزه بدارد و بخشى از شب آن را به عبادت برخیزد و مواظب نمازش باشد و در گرماى آن ، به نماز جمعه اش برود و سحرگاه به نماز عیدش برود ، به یقین ، شبِ قدر را دریافته و به جایزه پروردگار ، دست یافته است».
8769.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : هر کس از آغاز تا پایان ماه رمضان ، نماز را به جماعت بخواند ، بهره اى از شب قدر برده است.
8770.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : هر کس شب قدر ، نماز عشا و صبح را به جماعت بخواند ، بهره سرشارى از شب قدر بُرده است.
8771.عنه صلى الله علیه و آله : مَن صَلَّى المَغرِبَ وَالعِشاءَ فی جَماعَةٍ ، حَتّى یَنقَضِیَ شَهرُ رَمَضانَ ، فَقَد أصابَ مِن لَیلَةِ القَدرِ بِحَظٍّ وافِرٍ .(17)
8772.عنه صلى الله علیه و آله : مَن صَلَّى العِشاءَ الآخِرَةَ فی جَماعَةٍ فی رَمَضانَ ، فَقَد أدرَکَ لَیلَةَ القَدرِ .(18)
8771.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : هر کس نماز مغرب و عشا را به جماعت بخواند تا آن که ماه رمضان سپرى شود ، بهره سرشارى از شب قدر بُرده است .
8772.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : هر کس در [ماه] رمضان ، نماز عشا را به جماعت بخوانَد ، شب قدر را دریافته است.
پژوهشى درباره شب قدر
سخن درباره شب قدر است ؛ شب شکوهمند به سبب نزول قرآن : «إِنَّآ أَنزَلْنَهُ فِى لَیْلَةِ الْقَدْرِ .(19) ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم» . سخن از شبى است که والاترین و پُر برکت ترینِ شب هاى سال به شمار مى رود؛ شبى بزرگ که پیامبر خدا ، آن را چنین ستوده است : شَهرُ رَمَضانَ سَیِّدُ الشُّهورِ ، و لَیلَةُ القَدرِ سَیِّدَةُ اللَّیالى .(20) ماه رمضان ، سَرور ماه ها و شب قدر ، سَرور شب هاست. جایگاه والاى این شب و نقش مهمّ آن در میهمان سراى خداوند و بهره ورى از برکات و دستاوردهاى این ضیافت الهى ، تا آن جاست که امام صادق علیه السلام آن را «قلبِ» این ماه نامیده است: قَلبُ شَهرِ رَمَضانَ لَیلَةُ القَدرِ .(21) قلب ماه رمضان ، شب قدر است.
کسى که بخواهد ماه رمضان براى او ماهى زنده ، بانشاط ، حیات آفرین و سرشار و پُربار باشد ، باید از این قلب ، مواظبت کند. مراقبت از این قلب ، ممکن است سرنوشت ساز و بیمه کننده همه عمر انسان باشد ؛ چرا که » لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ ؛ شب قدر ، بهتر از هزار ماه است» . براى شناخت قلب ماه رمضان و به خاطر دست یافتن به دستاوردهاى خوب این شب بزرگ و پُرثمر ، نکاتى را که برگرفته از ره نموده هاى روشنگر و زندگى ساز اهل بیت علیهم السلام اند ، تقدیم مى داریم:
یک . معناى شب قدر
آیه شریف : » وَ مَآ أَدْرَلکَ مَا لَیْلَةُ الْقَدْرِ ؛ و تو چه مى دانى که شب قدر چیست؟» ، به روشنى بر این نکته دلالت دارد که دست یافتن به معناى حقیقى شب قدر ، بسیار دشوار و فراتر از سطح ادراک توده هاى مردم است. پرسش از پیامبر صلى الله علیه و آله در این آیه ، نشان دهنده عظمت و ارج شب قدر است ، هر چند مفهوم شب قدر ، هرگز بر شخصیّت بزرگ پیامبر صلى الله علیه و آله که قرآن بر دلِ پاک او فرود آمده و جان او جایگاه شب قدر است و فرشتگان در آن شب ، براى سامان بخشى به امور جهان و تقدیر هستى نزد او مى آیند ، ناشناخته نیست . افزون بر این ، فراهم آمدن زمینه شناخت و شهود حقیقت شب قدر (هر چند اندک) براى شمارى از اهل سیر و سلوک – که با بهره گیرى از تعالیم اهل بیت علیهم السلام در این زمینه ، به آن رسیده اند – گویاى این حقیقت است. عالم ربّانى ، آیة اللّه میرزا جواد آقا ملکى تبریزى رحمه الله ، در پاسخ این سؤال که: «معناى دیدار شب قدر و لذّت آن چیست؟» ، مى گوید: دیدار شب قدر ، عبارت است از: کشف فرود آمدن امرِ آسمانى به زمین در این
شب ، آن گونه که براى امام زمان علیه السلام آشکار مى شود .(22) دیدن این حقیقت و توفیق یافتن به چنین دیدار و شهودى ، بس والاست ، همان گونه که امام صادق علیه السلام توصیف فرموده است : إنَّ القَلبَ الَّذى یُعایِنُ ما یُنزَلُ فى لَیلَةِ القَدرِ لَعَظیمُ الشَّأنِ .(23) دلى که آنچه را در شب قدر فرود آورده مى شود ، مى بیند ، بس والاست . البتّه اسلام ، مردم را در همین سطح به خود وا نگذارده است . احادیث اهل بیت علیهم السلام ، براى آن که توده مردم ، شناختى اجمالى از معناى شب قدر دریابند ، تصویرى از آن حقیقت را در ضمن بیان ویژگى ها و فضایل آن شب ارائه داده اند که به نمونه هایى از آنها در ادامه اشاره مى شود.
دو . ویژگى هاى شب قدر
الف – برنامه ریزى سال
در بسیارى از احادیث ، به عنوان نخستین ویژگى شب قدر ، بر این تأکید شده است که تقدیر امور مردم و سامان بخشى اوضاع و احوال آنان در طول سال ، در این شب رقم زده مى شود؛ شبى که سرنوشت و فیصله یافتن همه کارهایى که تا سال آینده پیش خواهد آمد ، در این شبْ فرود مى آید. شاید نزول قرآن – که کتابى است که برنامه زندگى انسان را ارائه مى کند – در این شب ، به همین جهت بوده است . از همین جاست که انسان مى تواند با بهره گیرى از برنامه اى که قرآنْ آن را ترسیم نموده ، سرنوشت خود و زندگى اش را در شب قدر ، عوض کند و براى سال آینده
خویش ، بهترین سرنوشت و سودمندترین کسب و کار را تحقّق بخشد . در این جا دو مطلب مهم است : مطلب اوّل . رقم خوردن سرنوشت انسان در شب قدر ، در چارچوب مقدّرات او در علم اَزَلى خداوند است. به دیگر سخن ، بر اساس احادیث اهل بیت علیهم السلام ، آنچه در علمِ حضرت حق ، در طول سال براى مردمْ مقدّر است ، به صورت برنامه اى نوشته شده ، آشکار مى شود که فرشتگان ، آن را مى نویسند و به امام عصر علیه السلام تحویل مى دهند ، و این ، به تناسب کارى است که انسان در شب قدر انجام مى دهد. مطلب دوم . بر اساس شمارى از احادیث ، تعیین سرنوشت انسان در شب قدر و رقم خوردن آنچه در یک سال آینده بر او خواهد گذشت ، به معناى آن نیست که او به طور کامل در برابر این سرنوشت ، بى اختیار باشد ، بدان سان که براى تغییر آن ، هیچ کارى از او بر نیاید؛ بلکه او مى تواند در سایه دعا و توسّل و با انجام دادن کارهاى شایسته ، مقدّرات حتمى خود را که در شب قدر ، رقم خورده اند ، تغییر دهد. از این رو ، امام باقر علیه السلام فرموده است : فَما قُدِّرَ فى تِلک اللَّیلَةِ وقُضِىَ فَهُوَ مِنَ المَحتُومِ و للّه ِِ عز و جل فیهِ المَشِیَّةُ .(24) آنچه در آن شب ، مقدّر (معیّن) شده ، حتمى است و البته خدا مى تواند در آنها ، آن گونه که بخواهد ، عمل کند. با توجّه به ساختار و مضمون این گونه احادیث و افزودن آن به ادلّه قطعى اى که بر «اجابت دعا در طول سال ، بخصوص در عرفات و حرم هاى مطهّر» دلالت دارند ، نمى توان ظاهر برخى احادیث را که مقدّرات شب قدر را تغییرناپذیر مى دانند ، پذیرفت .
ب – آغاز سال تقدیر
باید دانست آغاز سال ، به اعتبارهاى مختلف ، متفاوت است. احادیثى که «شب قدر» را آغاز سال مى دانند – که برخى از آنها در این کتاب آمده اند – ، به اعتبار سال برنامه ریزى امور مردم و سامان بخشى وضع آنان و آنچه پیش خواهد آمد ، صادر شده اند. با همین اعتبار ، شب قدر ، پایان سال نیز به شمار مى رود؛ پایان سالِ برنامه ریزى شده اى که سپرى شده و اوّلِ سال برنامه ریزى شده نو است .
ج – اختصاص داشتن به امام زمان
سومین ویژگى شب قدر ، این است که خداى سبحان ، کامل ترین و شایسته ترین و برترین انسان را از برنامه ریزى و حکم خود ، آگاه مى سازد. در تفسیر القمّى ، در ذیل آیه » تَنَزَّلُ الْمَلَلءِکَةُ وَ الرُّوحُ فِیهَا ؛ در آن شب ، فرشتگان و «روح» ، به فرمان پروردگارشان در پىِ هر کارى فرود مى آیند» ، چنین آمده است : فرشتگان و روح القُدُس ، بر امام هر زمانى فرود مى آیند و از این امور ، آنچه را نوشته اند ، به او تقدیم مى کنند.(25) این نکته ، هر چند با صراحتْ به امام علیه السلام نسبت داده نشده ، ولى جمع بندى مضمون همه احادیثى است که در این باب آمده اند . پس مى توان گفت: از ویژگى هاى شب قدر ، اختصاص داشتن آن به امام مهدى علیه السلام در این زمان است . از این رو ، توسّل به امام زمان علیه السلام در این شب خاص ، نقش مؤثّرى در گشایش کارهاى انسان و گشودن آفاق در پیشِ او دارد و مى تواند سرنوشت
او را در جهتى که دستاوردهاى بیشترى را در سال آینده نصیب او سازد ، تنظیم کند.
د – بهتر بودن از هزار ماه
به تصریح قرآن کریم ، «لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ ؛ شب قدر ، بهتر از هزار ماه است» و این ، نشانگر استثنایى بودن این زمان خاص و برکاتى است که در بر دارد ، چنان که کار شایسته در آن ، با کار شایسته در عمرى طولانى (بیش از هشتاد سال) برابر است. از این رو ، در تفسیر این آیه آمده است: العَمَلُ الصّالِحُ فیها مِنَ الصَّلاةِ وَالزَّکاةِ وأنواعِ الخَیرِ ، خَیرٌ مِنَ العَمَلِ فى ألفِ شَهرٍ لَیسَ فیها لَیلَةُ القَدرِ .(26) کار شایسته در آن شب (از قبیل: نماز ، زکات و انواع نیکى ها) ، بهتر از عمل در هزار ماهى است که شب قدر نداشته باشد. این برکات گسترده و سرشار شب قدر ، تفسیرکننده تأکید و تشویق پیامبر صلى الله علیه و آله و امامان علیهم السلام است که مسلمانان را بر بهره بردن از لحظه لحظه شب قدر ، فرا خوانده اند ، تا آن جا که پیامبر صلى الله علیه و آله از خوابیدن در شب بیست و سوم ، نهى فرموده است و فاطمه زهرا علیهاالسلام ، دختر گرامى پیامبر صلى الله علیه و آله نیز نمى گذاشت در آن شب ، کسى از اهل خانه اش بخوابد. آرى! کسى که از نعمت ایمان به قرآنْ برخوردار است و مى داند که عمل در یک شب ، از نظر برکات ، برابر با حیات او و موجب بهره مندى او در طول حیات ابدى است ، نمى تواند این فرصت گران بها و موهبت بى نظیر را رایگان از دست بدهد .
سه . تداوم شب قدر
بررسى آیات سوره قدر و تأمّل در احادیث ، نشان مى دهند که شب قدر ، ویژه زمان نزول قرآن و دوران پیامبر صلى الله علیه و آله نیست؛ بلکه همیشگى است و از آغاز آفرینش انسان بوده و تا پایان جهان و وجود انسان در آن ، تداوم خواهد داشت ، به چند دلیل : یکم . شب قدر ، ظرف نزول قرآن است و ظرف باید پیش از مظروف ، وجود داشته باشد. دوم . در سوره قدر ، فعل مضارع «تَنَزَّلُ (فرود مى آیند)» به کار رفته که بر استمرار ، دلالت مى کند. نیز جمله اسمیه: » سَلَمٌ هِىَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ ؛(27) آن شب تا دمیدن سپیده ، ایمن است» ، مفهوم تداوم دارد. سوم . قرآن کریم ، بارها تأکید کرده که سنّت خداوند در تدبیر جهان ، تغییرناپذیر است.(28) از این رو ، این سنّت که مربوط به تدبیر امور انسان ها و سرنوشت آنان است ، همه امّت ها و اقوام گذشته و حال و آینده را در بر مى گیرد. چهارم . احادیث فراوانى بر این نکته دلالت دارند که شب قدر ، پس از پیامبر خدا نیز تداوم خواهد داشت . شمارى از این احادیث ، استمرار این شب را از آغاز خلقت و همراه انسان تا پایان عمر جهان ، تأیید مى کنند. پس آنچه در تفسیر الدرّ المنثور ، از پیامبر صلى الله علیه و آله روایت شده که: «خداوند ، شب قدر را به امّت من بخشید و آن را به پیشینیان عطا نکرده بود» ، علاوه بر ضعف سند ، در برابر قرائن و دلایل گذشته ، قابل اعتماد نیست.
چهار . تعیین شب قدر
قرآن کریم ، نزول قرآن را در ماه رمضان مى داند: » شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِى أُنزِلَ فِیهِ الْقُرْءَانُ ؛ ماه رمضان ، ماهى است که قرآن ، در آن نازل شده است» و از سوى دیگر ، با صراحت ، نزول آن را در شب قدر مى داند: » إِنَّآ أَنزَلْنَهُ فِى لَیْلَةِ الْقَدْرِ ؛ ما آن را در شب قدر ، نازل کردیم» . مقتضاى جمع میان این دو آیه ، آن است که شب قدر ، حتما در ماه رمضان باشد . این ، در حالى است که در احادیث اهل سنّت ، در بیان این که شب قدر ، کدام شب از شب هاى ماه رمضان است ، اختلافات فراوانى است ، به گونه اى که جمع میان آنها ممکن نیست. احادیثى که از اهل بیت علیهم السلام در تعیین شب قدر نقل شده اند ، به پنج دسته قابل تقسیم اند: دسته اوّل . احادیثى که شب قدر را در دهه آخِر ماه رمضانْ تعیین مى کنند. دسته دوم . احادیثى که : شب قدر را یکى از سه شبِ: نوزدهم ، بیست و یکم و بیست و سوم مى دانند .(29) دسته سوم . احادیثى که مى گویند: شب قدر ، در یکى از دو شبِ بیست و یکم و بیست و سوم است.(30) دسته چهارم . احادیثى که شب بیست و سوم را به طور معیّن ، شب قدر مى دانند. دسته پنجم . احادیثى که دلالت مى کنند بر این که شب هاى: نوزدهم ، بیست و یکم و بیست و سوم ، هر کدام به گونه اى در تعیین سرنوشت انسان ها و امور آنان ، نقش
دارد؛ ولى نقش اساسى و نهایى ، مربوط به شب بیست و سوم است. تأمّل در این پنج دسته از احادیث ، نشان مى دهد که نه تنها میان آنها تعارضى نیست ، بلکه آنها مؤیّد یکدیگرند. توضیح ، این که از دیدِ احادیث اهل بیت علیهم السلام و شمار قابل توجّهى از احادیث اهل سنّت ، شب قدر ، شب بیست و سوم است. از این رو ، ابن بابویِه صدوق (م 381 ق) مى گوید : بزرگان شیعه ، درباره شب قدر ، همه یک سخن اند که: آن ، شب بیست و سوم ماه رمضان است .(31) احادیث دسته اوّل ، دوم و سوم که براى درک فضیلت شب قدر ، به اِحیا و کارهاى خوب در دهه آخر ماه رمضان توصیه دارند ، همچنین احادیثى که به اِحیاى شب هاى نوزدهم ، بیست و یکم و بیست و سوم سفارش مى کنند ، همگى به دو نکته بر مى گردند: نخست . مسلمانان از شب زنده دارى شب هاى ماه رمضان ، بیشترین بهره را از عطایا و دستاوردهاى آن داشته باشند ، چنان که در حدیثى ، رازِ پوشیده بودن شب قدر در میان شب هاى مختلف ، این گونه بیان شده است : إنَّ اللّه َ إنَّما یَستُرُها عَنکم نَظَرا لَکم .(32) خداوند ، آن را از شما پنهان داشته است تا عنایت بیشترى به شما نماید . دوم . گر چه شب قدر ، شب بیست و سوم است ، امّا به آن معنا نیست که آن دو شب دیگر ، هیچ نقشى نداشته و در تقدیر امور و سرنوشت انسان ، بى اثرند .
پنج . شب قدر در مناطق مختلف
یکى از مسائل مهم درباره شب قدر ، این است که : آیا شب قدر در مناطق مختلف ، یکى است یا متفاوت است؟ بررسى این موضوع ، به چند نظریّه مى انجامد که به آنها اشاره مى شود : 1 . نظریّه منسوب به مشهور فقهاى شیعه که معتقدند آغاز ماه هاى قمرى در همه شهرها ، یکسان نیست؛ بلکه اتّحاد اُفق،(33) شرط ثبوت هلال است. بنا بر این نظریّه ، شب قدر ، در همه مناطق و شهرها یکى نخواهد بود. 2. شمارى از محقّقان(34) بر این عقیده اند که آغاز ماه هاى قمرى ، در همه مناطق ، یکى است و اگر در یک منطقه ، هلال ماه رمضان دیده شود ، در مناطق دیگر هم ماه رمضان آغاز مى شود.(35) بر اساس این نظریّه ، شب قدر در همه مناطق ، یک شب
معیّن خواهد بود. 3. شب قدر ، عبارت است از: یک دوره کامل شب در همه کره زمین. پس فرقى نیست که آغاز ماه هاى قمرى در همه مناطق و سرزمین ها ، یکى باشد یا مختلف. توضیح این نظریّه ، چنین است : شب ، همان سایه نیم کره زمین است که بر نیم کره دیگر مى افتد و مى دانیم این سایه ، همراه گردش زمین ، در حرکت است و یک دوره کامل آن ، در بیست و چهار ساعت ، انجام مى شود. بنا بر این ، ممکن است شب قدر ، یک دوره کامل شب به دور زمین باشد؛ یعنى مدّت بیست و چهار ساعت تاریکى (که تمام نقاط زمین را زیر پوشش خود قرار مى دهد) شب قدر است که آغاز آن ، از یک نقطه شروع مى شود و در نقطه اى دیگر ، پایان مى گیرد.(36)
بر این اساس ، جدا کردن حکم شب قدر از حکم روز اوّل ماه ، درست نیست . حال اگر استدلال نظریّه سوم را بپذیریم و شب قدر را یک «بیست و چهار ساعت» بدانیم ، به همین گونه مى توان با روز اوّل ماه نیز برخورد کرد و آن را در همه مناطق و سرزمین ها یکى شمرد ، بخصوص که اطلاق احادیث هم مؤیّد آن است . در نتیجه ، این نظریّه با نظریّه دوم ، یکى مى شود . البتّه به نظر ما ، نظریّه دوم ، به ظواهر قرآن و احادیث و به مقتضاى عقل و اعتبار ، نزدیک تر است، چنان که معتقدیم گذشته از همه استدلال هایى که براى تعیّن و وحدت لیلة القدر شده ، اهمّیت فوق العاده این شب بزرگ ، اقتضا مى کرده که اهل بیت علیهم السلام – بخصوص هنگامى که در اثر فتوحات بزرگ ، اسلام تا دورترین ممالک جهان پیشروى کرده بود – متعدّد بودن شب قدر را تذکّر دهند . با این همه ، با عنایت به نظریّه مشهور ، رعایت احتیاط ، بى تردید ، موجب بهره گیرى بیشتر از برکات ماه رمضان خواهد شد . و خوشا آنان که از این نعمت برخوردارند که براى شناخت و تعیین شب قدر ، نیازى به این گونه حرف ها ندارند و با چشمِ دل ، حقایق شب قدر و فرود آمدن فرشتگان و «روح» را مى بینند و از برکات آن به بهترین شکل ، بهره هاى سرشار مى برند. نعمتى که اینان از آن برخوردارند ، به شناخت شب قدرْ پایان نمى گیرد ؛ بلکه در تعیین اوّل ماه نیز چنین اند و نیازى به استهلال و گواهىِ شاهدان و بهره گیرى از ابزارهاى علمى و نجومى ندارند. عارف بزرگوار و فقیه وارسته ، سیّد بن طاووس رحمه الله ، این حالت را چنین توصیف مى کند: بدان که وقتى خداوند بخواهد مراد خود را به بندگانش بفهمانَد ، آن منحصر به ادراک عقلى یا نگاه شرعى نیست؛ چرا که خداوند ، قدرت ذاتى دارد و مى تواند
هر چه را هر وقت اراده کند ، به بندگانش بشناسانَد . من ، کسى را به یقین مى شناسم که اوّل ماه ها را مى داند ، بى آن که به هلال بنگرد ، یا شاهدانْ پیش او گواهى دهند ، یا به احادیثى که گذشت ، عمل کند ، یا به سخن منجّم یا به استخاره یا به گفته اهل عدد و یا به خواب ، تکیه کند؛ بلکه او بر اساس فضل پروردگار جهان – که به او فروغِ خِرد بخشیده است ، بى آن که خواسته باشد و [نیز] علم به بدیهیّات را به او عطا کرده ، بى آن که آن را طلبیده باشد – مى داند؛ لیکن تنها خودِ او مکلّف به آن یقینى است که به نحو معیّن به آن رسیده است.(37) به نظر مى رسد که در متن یاد شده ، اشاره سیّد بن طاووس به خودش باشد و براى پرهیز از خودستایى ، به آن تصریح نکرده است .
شش . علم آموزى و عبادت ، بهترین اعمال در شب قدر
محدّث بزرگوار ، ابن بابویِه رحمه الله ، در مجلس 93 از کتاب الأمالى ، پس از بیان نوافل شب هاى ماه رمضان و صد رکعت نماز براى هر یک از شب هاى بیست و یکم و بیست و سوم ، مى گوید: هر کس این دو شب را با گفتگوى علمى اِحیا بدارد ، بهتر است.(38) به نظر مى رسد که این مطلب ، برگرفته از سخن پیامبر خدا به ابو ذر است که در آن ، برترى علم را بر عبادت ، به تفصیل ، بیان کرده و در پایان آن ، فرموده است : یا أبا ذَرٍّ! الجُلوسُ ساعَةً عِندَ مُذاکرَةِ العِلمِ خَیرٌ لَک مِن عِبادَةِ سَنَةٍ صِیامِ نَهارِها وَ قِیامِ لَیلِها .(39)
اى ابو ذر! یک ساعت نشستن براى گفتگوى علمى ، براى تو ، از عبادت یک سال که روزش را روزه بدارى و شبش را به نماز بِایستى ، بهتر است. افزون بر این حدیث ، منابع حدیثى ، احادیث بى شمارى از اهل بیت علیهم السلام نقل کرده اند که مى رسانَد آموختن دانش ، به مراتب ، برتر از عبادت است؛(40) لیکن براى روشن تر شدن این موضوع ، توجّه به چند مطلب ، ضرور است:
الف – برترىِ کدام علم بر کدام عبادت؟
از دیدگاه فقهى ، «آموختن علم» ، احکام پنجگانه را دارد و بررسى متن احادیث فراوانى که علم را برتر از عبادت مى دانند ، به روشنى مى رساند که مقصود ، برترىِ آموختن واجب یا مستحب بر عبادات مستحب است.(41)
ب – نقش عبادت در پیدایش نور علم
از نگاه متون اسلامى ، عبادات ، نقشى بنیادى در پیدایش و تداوم فروغ علم دارند.(42) از این رو ، هدف احادیثى که علم را برتر از عبادت مى دانند ، تضعیف یا انکار نقش سازنده عبادت نیست؛ بلکه تأکید بر همراه ساختن عبادت با علم و بر حذر داشتن از عبادتِ ناآگاهانه است که نه تنها بى ارزش ، بلکه خطرآفرین است.
ج – سیره اهل بیت علیهم السلام
بررسى و تأمّل در سیره عملى اهل بیت علیهم السلام درباره شب قدر و عنایت ویژه آنان به عبادت و ذکر در شب هاى نوزدهم ، بیست و یکم و بیست و سوم ، و توجّه به
ره نمودها و سفارش هایى که به بهره گیرى بیشتر از این شب ها داشته اند ، همگى به روشنى نشان مى دهند که این شب ها ، جز در موارد استثنایى ، باید صرفِ عبادت و ذکر و نیایش و اُنس با خداى سبحان شوند. البتّه این ، بِدان معنا نیست که نتوان بخشى از شب قدر را به تألیف(43) یا بیان معارف و علومى پرداخت که سطح آگاهى و معرفت مردم را بالا مى بَرَد؛ بلکه مقصود ، هشدار دادن به این نکته است که به بهانه و به استناد احادیثى که علم را بر عبادات ترجیح مى دهند ، نباید در شب قدر ، از برکات اُنس با خداوند و بهره بردن از تضرّع در پیشگاه او ، غافل شد .
1) صحیح البخاری : ج 2 ص 710 ح 1916 عن عائشة.
2) صحیح البخاری : ج 2 ص 710 ح 1913 عن عائشة.
3) دعائم الاسلام : ج 1 ص 282 عن الإمام علیّ علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 97 ص 10.
4) مسند ابن حنبل : ج 8 ص 414 ح 22827 و ص 408 ح 22805 و ص 402 ح 22776 وفیهما بزیادة «أو تسع وعشرین» بعد «أو سبع وعشرین» کلّها عن عبادة بن الصامت ؛ مستدرک الوسائل : ج 7 ص 476 ح 8698 نقلاً عن ابن أبی جمهور فی درر اللآلی.
5) الإقبال : ج 1 ص 375 عن ضمرة الأنصاری عن أبیه ، بحار الأنوار : ج 98 ص 160 ح 4.
6) المصنّف لعبد الرزّاق : ج 4 ص 251 ح 7694 و 7692.
7) المصنّف لعبد الرزاق : ج 4 ص 250 ح 7691.
8) السنن الکبرى : ج 4 ص 509 ح 8537.
9) المصنّف لعبد الرزّاق : ج 4 ص 250 ح 7690.
10) الإقبال : ج 1 ص 375 عن محمّد بن یوسف عن أبیه ، بحارالأنوار : ج 83 ص 128 ح 82.
11) تهذیب الأحکام : ج 4 ص 196 ح 561 عن زرارة ، بحار الأنوار : ج 81 ص 16 ح 23.
12) مستدرک الوسائل : ج 7 ص 476 ح 8697 نقلاً عن أبی الفتوح الرازی فی تفسیره.
13) مجمع الزوائد : ج 3 ص 414 ح 5062.
14) کتاب من لا یحضره الفقیه : ج 2 ص 97 ح 1834 عن زرارة ، بحار الأنوار : ج 97 ص 18 ح 40.
15) کنز العمّال : ج 8 ص 545 ح 24090 نقلاً عن تاریخ بغداد عن أنس.
16) تاریخ بغداد : ج 5 ص 330 عن أنس بن مالک.
17) شعب الإیمان : ج 3 ص 340 ح 3707 عن أنس.
18) صحیح ابن خزیمة : ج 3 ص 333 ح 2195 عن أبی هریرة.
19) قدر : آیه 1.
20) بحار الأنوار : ج 40 ص 54 ح 89.
21) الکافى : ج 4 ص 66 ح 1 ، تهذیب الأحکام : ج 4 ص 192 ح 546 ، فضائل الأشهر الثلاثة : ص 87 ح 66 ، الأمالى ، صدوق : ص 118 ح 105 ، کتاب من لا یحضره الفقیه : ج 2 ص 99 ح 1843 ، بحار الأنوار : ج 58 ص 376 ح 9.
22) المراقبات : ص 137.
23) بصائر الدرجات : ص 243 ح 14.
24) ثواب الأعمال : ص 93 ح 11.
25) بحار الأنوار : ج 97 ص 14 ح 23.
26) الکافى : ج 4 ص 158 ح 6.
27) قدر : آیه 5.
28) از جمله در: فاطر : آیه 43 ، اسراء : آیه 77 ، احزاب : آیه 38 و 62 ، فتح : آیه 23.
29) ر . ک : المصنّف ، عبد الرزاق : ج 4 ص 251 ح 7696، کنز العمّال: ج 8 ص 539 ح 24057؛ مجمع البیان : ج 10 ص 787.
30) ر . ک : الکافى : ج 4 ص 156 ح 1 و 2، تهذیب الأحکام: ج 3 ص 58 ح 200 و 201، کتاب من لا یحضره الفقیه: ج 2 ص 159 ح 2029، الأمالى ، طوسى: ص 689 ح 1466 وص 690 ح 1467، بحار الأنوار: ج 97 ص 4.
31) الخصال : ص 519 ح 7 ، بحار الأنوار : ج 97 ص 16 ح 31.
32) بحار الأنوار : ج 34 ح 346.
33) مگر در مواردى که هلال با رؤیت قطعى ، ثابت مى شود.
34) اگر اُفق ، مختلف باشد و هلال در مناطق غربى دیده شود ، آیا براى مناطق شرقى کفایت مى کند (مثل: سوریه نسبت به عراق) ، یا نه؟ مشهور ، دومى (عدم کفایت) است؛ چون معتقد به اتّحاد اُفق اند. بعضى از محقّقان نیز بر اوّلى (کفایت) معتقدند و ثبوت ماه در یک جا را براى همه جا کافى مى دانند ، از جمله: علّامه حلّى در المنتهى و مؤلّفِ الوافى و الحدائق و المستند و مرحوم خوانسارى و دیگران. صاحب جواهر نیز به این نظر متمایل است. شهید نیز در الدروس ، آن را محتمل دانسته است (مستند العروة الوثقى ، کتاب الصوم : ج 2 ص 116).
35) آیة اللّه خویى رحمه الله براى اثبات این نظریّه ، علاوه بر تمسّک به اطلاق روایات ، به یک مسئله نجومى نیز استدلال کرده ، مى گوید : ماه ، خودش جِرمى تاریک است و به سبب رویارویى با خورشید ، از آن نور مى گیرد. پیوسته ، نیمى از ماه ، روشن و نیم دیگرش تاریک است ، جز آن که آن نیمه روشن ، همیشه براى ما دیدنى نیست؛ بلکه به خاطر اختلاف در گردش ماه ، کم و زیاد دیده مى شود. در شب چهاردهم از هر ماه (بلکه در شب پانزدهم ، اگر ماه سى روز باشد) ، به فاصله کمى از غروب خورشید ، وقتى ماه از افق مشرق طلوع مى کند ، همه نیمه رو به مغربِ آن روشن است؛ چرا که با خورشید ، روبه روست ، همچنان که نیمه رو به شرقِ آن ، تاریک است. سپس این نور در شب هاى بعد ، سیر نزولى مى یابد و بر اساس خطّ سیر ماه ، کم کم از وسعت آن ، کاسته مى شود ، تا آن که در اواخر ماه به سمت مغرب مى رسد و دیگر ، نیمه روشن آن رو به خورشید است و همه نیمه تاریک آن ، رو به ماست. این ، همان است که از آن به «تحت الشعاع» و «محاق» تعبیر مى شود که هیچ جزئى از آن دیده نمى شود؛ چرا که نیمه روشن آن ، نه تمام آن (مثل شب چهاردهم) و نه بخشى از آن (مثل شب هاى پیش یا بعد از شب چهاردهم) ، رو به ما نیست. سپس کم کم از محاق در مى آید و بخشى از آن از سمت مشرق ، آشکار مى شود و به صورت هلال باریک دیده مى شود. این ، معناى پیدایش و تولّد هلال است. پس هر گاه از آن اندکى هم دیده شود ، نشانگر این است که ماه قبلى پایان یافته و آغازى براى ماه جدید است. بنا بر این ، پیدایش هلال ، یعنى: بیرون آمدن آن از تحت الشعاع ، به اندازه اى که اجمالاً دیده شود. این مسئله اى واقعى و یکسان است و در شهرى با شهر دیگر ، تفاوت ندارد و نیز در منطقه اى با منطقه دیگر؛ چون همان گونه که روشن شد ، نسبتى میان ماه و خورشید وجود دارد ، نه میان ماه و زمین. پس اختلاف سرزمین ها تأثیرى در پیدایش این پدیده طبیعى در فضا ندارد . بدین ترتیب ، پیدایش هلال ماه ، آغاز ماه قمرى براى همه مناطق زمین است ، با همه اختلافى که در مشرق و مغرب دارند ، هر چند در بعضى مناطق به سبب مانع بیرونى (مثل: نور خورشید یا حایل شدن کوه ها و شبیه آن) هلال دیده نشود . البتّه این ، در مورد مناطقى که محلّ دیدن آنها در شب ، مشترک یا نزدیک به هم است ، به گونه اى که یک شب براى هر دو منطقه ، شب باشد – هر چند براى یک جا اوّلِ شب و براى جاى دیگر پایانِ شب باشد – ، پذیرفتنى است ، که این مسئله بر یک نیم کره زمین منطبق مى شود ، نه بر نیم کره دیگر که خورشید در هنگام غروب نزد ما در حال تابیدن بر آن است و روشن است که آن هنگام نزد آنان ، روز است و بى معناست که نسبت به آنان هم حکم شود که شب اوّل ماه است. شاید آیه شریف: » رَبُّ الْمَشْرِقَیْنِ وَ رَبُّ الْمَغْرِبَیْنِ ؛ پروردگار دو خاور و پروردگار دو باختر» (الرحمن : آیه 17) به این نکته اشاره مى کند؛ چون زمین به لحاظ رو به خورشید بودن یا نبودن ، دو نیمه دارد و هر نیمه مشرقى دارد و مغربى. هر گاه خورشید بر نیمى مى تابد ، از نیمِ دیگر غروب مى کند و به عکس. از این رو ، زمینْ دو مشرق دارد و دو مغرب. شاهد بر این ، آیه شریف: » یَلَیْتَ بَیْنِى وَ بَیْنَکَ بُعْدَ الْمَشْرِقَیْنِ؛ کاش میان من و تو فاصله میان دو مشرق بود!» (زخرف : آیه 38) که مى رساند این ، بیشترین و طولانى ترین فاصله میان دو نقطه زمین است ، یکى مشرقِ این نیمه و دیگرى مشرقِ آن نیمه . بنا بر این ، اگر در یکى از دو نیم کره ، ماه قابل دیدن باشد ، حکم مى شود که آن شب ، براى ساکنان این نیمه – که در شب بودنِ آن براى آنان ، مشترک اند – اوّلِ ماه است ، هر چند در آغاز و پایان شب ، اختلاف داشته باشند … . مقتضاى این روایات که با واقعیّت هم منطبق است ، آن است که مدار حُکم ، بر اتّحاد اُفق نیست و هیچ مقتضى اى وجود ندارد که روایات را بر این حمل کنیم؛ چون هیچ وجهى براى این تقیید نگفته اند ، مگر مقایسه وضع هلال به اوقات نمازها ، که ضعف آن را شناختى و قیاسى مع الفارق است و توضیح بیشتر نمى خواهد. از سوى دیگر ، آنچه در دعاى نماز عید آمده ، این مطلب را تأیید مى کند ، آن جا که امام علیه السلام مى فرماید: «تو را به حقّ این روز مى خوانم ؛ روزى که آن را براى مسلمانان ، عید قرار داده اى» ، که به روشنى ، از آن فهمیده مى شود که یک روز مشخّص که با کلمه «این» به آن اشاره شده ، عید همه مسلمانانى است که در اطراف کره زمین (با وجود اختلاف در اُفق ها) پراکنده اند ، نه آن که مخصوص شهرى باشد ، نه شهر دیگر . آیه مربوط به شب قدر نیز که مى گوید: «بهتر از هزار ماه است» و «هر کار حکمت آمیزى ، در آن فیصله مى یابد» ، همین گونه است و آیه در این ظهور دارد که: آن ، یک شبِ معیّن براى همه مردم و همه جهانیان است ، با احکام خاص ، نه این که هر منطقه و سرزمینى ، شبى مخصوص داشته باشد ، جدا از سرزمین هاى دیگر» (ر.ک : مستند العروة الوثقى ، کتاب الصوم : ج 2 ص 118 – 122).
36) تفسیر نمونه : ج 27 ص 192.
37) الإقبال : ج 1 ص 61.
38) الأمالى ، صدوق : ص 747.
39) جامع الأخبار : ص 109 ح 195 ، بحار الأنوار : ج 1 ص 203 ح 21.
40) ر . ک : علم و حکمت در قرآن و حدیث : بخش پنجم / فصل دوم : برترى دانشجویى بر عبادت.
41) ر . ک : علم و حکمت در قرآن و حدیث : بخش پنجم / فصل دوم : نکته هایى درباره برترى دانش بر عبادت.
42) ر . ک : علم و حکمت در قرآن و حدیث : بخش سوم / فصل چهارم : مبادى الهام ، دانش نامه عقاید اسلامى : ج 2 ص 481 (فصل چهارم / خاستگاه الهام).
43) شمارى از علماى بزرگ ، تألیف هاى معروف خود را در شب قدر به پایان برده اند ، همچون شیخ محمّد حسن ، صاحب جواهر ، که این کتاب بزرگ را در شب بیست و سوم ماه رمضان ، تمام کرده است. نیز ملّا هادى سبزوارى ، در بیست و سوم رمضان سال 1261 ، تألیف کتاب منظومه را به پایان رسانده است. همین نکته را درباره مفسّر برجسته قرآن ، علّامه طباطبایى نیز مى بینیم که تفسیر ارزشمند خویش المیزان را در بیست و سوم رمضان سال 1392 ، تمام کرده است. خودِ این خدمت گزار کوچکِ احادیث اهل بیت علیهم السلام نیز کار تدوین کتاب میزان الحکمة را در بیست و سوم ماه رمضان سال 1405 ، به فضل الهى به پایان رساندم . همچنین شب بیست و سوم رمضان 1427 (24 مهرماه 1385) متن اولیه حکمت نامه پیامبر أعظم صلى الله علیه و آله تنظیم گردید و شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان 1428 (12 مهرماه 1386) ملاحظه نهایى آن پایان یافت.