9 / 1 طَلَبُ ما لا یَعلَمُ أنَّهُ خَیرٌ لَهُ
الکتاب
«وَ یَدْعُ اَلْإِنْسانُ بِالشَّرِّ دُعاءَهُ بِالْخَیْرِ وَ کانَ اَلْإِنْسانُ عَجُولاً».(1)
«قالَ یا نُوحُ إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَیْرُ صالِحٍ فَلا تَسْئَلْنِ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّی أَعِظُکَ أَنْ تَکُونَ مِنَ اَلْجاهِلِینَ».(2)
«کُتِبَ عَلَیْکُمُ اَلْقِتالُ وَ هُوَ کُرْهٌ لَکُمْ وَ عَسى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اَللهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ».(3)
الحدیث
7801 . رسول الله صلى الله علیه و آله: لا تَسخَطوا نِعَمَ اللهِ، ولا تَقتَرِحوا عَلَى اللهِ، وإذَا ابتُلِیَ أحَدُکُم فی رِزقِهِ ومَعیشَتِهِ فَلا یُحدِثَنَّ شَیئا یَسأَ لُهُ، لَعَلَّ فی ذلِکَ حَتفَهُ وهَلاکَهُ، ولکِن لِیَقُل: اللهُمَّ
بِجاهِ مُحَمَّدٍ وآلِهِ الطَّیِّبینَ إن کانَ ما کَرِهتُهُ مِن أمری هذا خَیرا لی وأفضَلَ فی دینی فَصَبِّرنی عَلَیهِ، وقَوِّنی عَلَى احتِمالِهِ، ونَشِّطنی بِثِقلِهِ، وإن کانَ خِلافُ ذلِکَ خَیرا لی فَجُد عَلَیَّ بِهِ، ورَضِّنی بِقَضائِکَ عَلى کُلِّ حالٍ، فَلَکَ الحَمدُ.(4)
9 / 1
درخواست چیزى که نمىداند به صلاح اوست
قرآن
«و انسان [همان گونه که]خیر را فرا مىخواند، [پیشامد]بد را مىخواند و انسان همواره شتابزده است».
«فرمود: اى نوح! او (پسرت) در حقیقت، از کسانِ تو نیست، او [داراى]کردارى ناشایسته است. پس چیزى را که بدان علم ندارى؛ از من مخواه. من به تو اندرز مىدهم که مبادا از نادانان باشى».
«بر شما کارزار واجب شده است، در حالى که براى شما ناگوار است. و بسا چیزى را خوش نمىدارید؛ در حالى که آن براى شما خوب است، و بسا چیزى را دوست مىدارید؛ در حالى که آن براى شما بد است، و خدا مىداند و شما نمىدانید».
حدیث
7801 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: نعمتهاى خدا را ناخوش مدارید و براى خدا تعیینِ تکلیف نکنید. هر گاه یکى از شما در روزى و معیشتش تنگى افتاد، مبادا کارى بکند که خود مىخواهد، که شاید مرگ و نابودى او در آن باشد؛ بلکه بگوید: «بار خدایا! به
آبروى محمّد و خاندان پاک او، اگر این وضع من که آن را ناخوش مىدارم، براى من بهتر و بیشتر به صلاح دینِ من است، مرا بر آن، شکیبا گردان و قدرت تحمّل آن را به من عطا فرما و در به دوش کشیدنِ بار آن، پُرتوانم ساز، و اگر خلاف آن برایم بهتر است، آن را به من ببخش و مرا در هر حال، به قضایت راضى گردان، و تو را سپاس».
7802 . مسند ابن حنبل عن أبی هریرة: جاءَتِ امرَأَةٌ إلَى النَّبِیِّ صلى الله علیه و آله بِها لَمَمٌ.(5) فَقالَت: یا رَسولَ اللهِ ادعُ اللهَ أن یَشفِیَنی.
قالَ صلى الله علیه و آله: إن شِئتِ دَعَوتُ اللهَ أن یَشفِیَکِ، وإن شِئتِ فَاصبِری ولا حِسابَ عَلَیکِ. قالَت: بَل أصبِرُ ولا حِسابَ عَلَیَّ.(6)
7803 . بصائر الدرجات عن أبی عوف عن الإمام الصادق علیه السلام، قال: دَخَلتُ عَلَیهِ فَأَلطَفَنی، وقالَ: إنَّ رَجُلاً مَکفوفَ البَصَرِ أتَى النَّبِیَّ صلى الله علیه و آله، فَقالَ:
یا رَسولَ اللهِ صلى الله علیه و آله، ادعُ اللهَ أن یَرُدَّ عَلَیَّ بَصَری، وقالَ: فَدَعَا اللهَ لَهُ فَرَدَّ عَلَیهِ بَصَرَهُ. ثُمَّ أتاهُ آخَرُ فَقالَ: یا رَسولَ اللهِ صلى الله علیه و آله ادعُ اللهَ لی أن یَرُدَّ عَلَیَّ بَصَری.
قالَ: فَقالَ: الجَنَّةُ أحَبُّ إلَیکَ أن(7) یَرُدَّ عَلَیکَ بَصَرَکَ. قالَ: یا رَسولَ اللهِ وإنَّ ثَوابَهَا الجَنَّةُ؟
فَقالَ: إنَّ اللهَ أکرَمُ مِن أن یَبتَلِیَ عَبدَهُ المُؤمِنَ بِذَهابِ بَصَرِهِ ثُمَّ لا یُثیبَهُ الجَنَّةَ.(8)
7802 . مسند ابن حنبل به نقل از ابو هریره -: زنى که [گاه] نوعى اختلال حواس بر او عارض مىشد،(9) نزد پیامبر صلى الله علیه و آله آمد و گفت: اى پیامبر خدا! دعا کن که خداوند مرا شفا بخشد.
فرمود: «اگر بخواهى، دعا مىکنم که خدا شفایت دهد. اگر هم بخواهى، مىتوانى صبر کنى و حسابى [و تکلیفى] بر تو نباشد».
زن گفت: حاضرم تحمّل کنم و حسابى بر من نباشد.
7803 . بصائر الدرجات به نقل از ابو عوف: خدمت امام صادق علیه السلام رسیدم. مرا مورد لطف قرار داد، و فرمود: مرد نابینایى نزد پیامبر صلى الله علیه و آله آمد و گفت: اى پیامبر خدا! دعا کن خدا بینایىام را به من برگردانَد.
پیامبر صلى الله علیه و آله برایش دعا کرد و خداوند بینایىاش را به او باز گرداند. سپس نابیناى دیگرى آمد و گفت: اى پیامبر خدا! دعا کن خدا بینایىام را به من برگردانَد.
[پیامبر صلى الله علیه و آله]فرمود: «بهشت را دوستتر دارى از(10) این که بینایىات را به تو باز گرداند؟».
گفت: اى پیامبر خدا! پاداشش بهشت است؟
پبامبر صلى الله علیه و آله فرمود: «خدا بزرگوارتر از آن است که بنده مؤمنش را به نابینایى مبتلا سازد و سپس بهشت را به او پاداش ندهد».
9 / 2
الاِعتِداءُ
الکتاب
«اُدْعُوا رَبَّکُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْیَةً إِنَّهُ لا یُحِبُّ اَلْمُعْتَدِینَ».(11)
الحدیث
7804 . مسند ابن حنبل عن مولى لسعد: إنَّ سَعدا سَمِعَ ابنا لَهُ یَدعو وهُوَ یَقولُ: اللهُمَّ إنّیأسأَ لُکَ الجَنَّةَ ونَعیمَها وإستَبرَقَها، ونَحوا مِن هذا، وأعوذُ بِکَ مِنَ النّارِ وسَلاسِلِها وأغلالِها.
فَقالَ: لَقَد سَأَلتَ اللهَ خَیرا کَثیرا، وتَعَوَّذتَ بِاللهِ مِن شَرٍّ کَثیرٍ! وإنّی سَمِعتُ رَسولَ اللهِ صلى الله علیه و آله یَقولُ: إنَّهُ سَیَکونُ قَومٌ یَعتَدونَ فِی الدُّعاءِ، وقَرَأَ هذِهِ الآیَةَ: «اُدْعُوا رَبَّکُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْیَةً إِنَّهُ لا یُحِبُّ اَلْمُعْتَدِینَ» ، وإنَّ حَسبَکَ أن تَقولَ: اللهُمَّ إنّی أسأَ لُکَ الجَنَّةَ وما قَرَّبَ إلَیها مِن قَولٍ أو عَمَلٍ، وأعوذُ بِکَ مِنَالنّارِ وما قَرَّبَ إلَیها مِن قَولٍ أو عَمَلٍ.(12)
7805 . مسند ابن حنبل عن عبد الله بن مغفّل وقَد سَمِعَ ابنا لَهُ یَقولُ: اللهُمَّ إنّی أسأَلُکَ القَصرَ الأبیضَ من الجَنَّةِ إذا دَخَلتُها عَن یَمینی : یا بُنَیَّ سَلِ اللهَ الجَنَّةَ وتَعَوَّذهُ مِنَ النّارِ؛ فَإِنّی سَمِعتُ رَسولَ اللهِ صلى الله علیه و آله یَقولُ:
سَیَکونُ بَعدی قَومٌمِن هذِهِ الاُمَّةِ یَعتَدونَ فِی الدُّعاءِ وَالطَّهورِ.(13)
9 / 2
از حدْ گذشتن
قرآن
«پروردگار خود را به زارى و نهانى بخوانید، که او از حد گذرندگان را دوست نمىدارد» .
حدیث
7804 . مسند ابن حنبل به نقل از غلام سعد : سعد شنید که یکى از پسرانش دعا مىکند و مىگوید: بار خدایا! من بهشت و نعمتهایش و دیباى بهشتى و مانند اینها را از تو درخواست مىکنم و از دوزخ و کُند و زنجیرهاى آن، به تو پناه مىبرم.
سعد گفت: از خداوند، خیر فروان خواستى و از شرّ فراوان به خدا پناه بردى. من از پیامبر خدا شنیدم که مىفرماید: «به زودى مردمانى خواهند آمد که در دعا، از حدّ مىگذرند» و این آیه را خواند: «پروردگارتان را به زارى و نهانى بخوانید، که او زیادهروان را دوست نمىدارد» . کافى است بگویى: بار خدایا! بهشت و هر گفتار و کردارى را که موجب نزدیک شدن به آن مىشود، از تو درخواست مىکنم و از دوزخ و از هر گفتار و کردارى که سبب نزدیک شدن به آن مىشود، به تو پناه مىبرم.
7805 . مسند ابن حنبل به نقل از عبد الله بن مغفّل، خطاب به فرزندش، چون شنید که مىگوید: بار خدایا! من قصر سفید بهشتى را از تو مىخواهم، که هنگامى داخل مىشوم، در طرف راست من باشد -: فرزندم! از خداوند، بهشت بخواه و از دوزخ به او پناه ببر [همین و بس]؛ زیرا از پیامبر خدا شنیدم که مىفرماید: «به زودى پس از من، مردمانى از این امّت مىآیند که در دعا و وضو (آب ریختن براى وضو و غسل) زیادهروى مىکنند».
توضیحى درباره از حدْ گذشتن در دعا
یکى از کارهایى که انجام دادن آن، براى نیایشگر، شایسته نیست، «اعتداء» (یعنى تجاوز از حد) در دعاست. قرآن، تصریح مىکند که:
«اُدْعُوا رَبَّکُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْیَةً إِنَّهُ لا یُحِبُّ اَلْمُعْتَدِینَ.(14)
پروردگارتان را با زارى و در حال پنهانى بخوانید، [چرا] که او از حدْگذرندگان را دوست ندارد» .
این آیه به مؤمنان توصیه مىکند که پروردگار خود را بخوانند و خواستههاى خود را از او بخواهند؛ اما در دعا و خواستن از خداوند متعال، از حد، تجاوز نکنند. در این جا، این پرسشْ مطرح مىشود که حدّ دعا چیست که تجاوز از آن، نکوهیده است و متجاوز از آن، محبوب خدا نیست؟
اکتفا به خواستههاى منطقى و مشروع و رعایت ادب در بیان آنها در محضر خداوند متعال، حدّ دعاست. از این رو، طرح خواستههاى نامعقول یا نامشروع و بىادبى در گفتار و هر عملى که از نیایشگر نکوهیده است، تجاوز از حدّ دعا شمرده مىشود.
بنا بر این، کسى که گستاخانه در محضر خداوند متعال، با فریادْ چیزى را مىخواهد، یا کسى را نفرین مىکند که مستحقّ نفرین نیست یا بیش از استحقاقْ
نفرین مىکند، یا انجام شدن کارى نامشروع (مانند قطع رحم) را از خدا مىخواهد، یا درخواستى غیرمنطقى دارد مانند این که از خدا، نابودىِ خود و یا نیستىِ آسمان و زمین را مىطلبد-، در واقع، از حدود دعا تجاوز کرده است.
با این حال، باید توجّه داشت که تجاوز از حدّ دعا، به معناى نفى بلندْ همّتى در دعا و داشتن خواستهاى بزرگ و معقول نیست. بلندْ همّتى در دعا، نه تنها نکوهیده نیست، بلکه ممدوح نیز هست.
بر این اساس، آنچه در دو روایت اخیر از سعد و عبدالله بن مغفّل در تبیین سخن پیامبر صلى الله علیه و آله درباره تفسیر تجاوز در دعا آمده، قابل قبول نیست.
9 / 3
الاِستِعجالُ
7806 . رسول الله صلى الله علیه و آله: یُستَجابُ لِأَحَدِکُم ما لَم یَعجَل؛ یَقولُ: دَعَوتُ فَلَم یُستَجَب لی.(15)
7807 . سنن الترمذی عن أبی هریرة عن رسول الله صلى الله علیه و آله: ما مِن عَبدٍ یَرفَعُ یَدَیهِ حَتّى یَبدُوَ إبطُهُ، یَسأَلُ اللهَ مَسأَلَةً، إلّا آتاها إیّاهُ ما لَم یَعجَل.
قالوا: یا رَسولَ اللهِ، وکَیفَ عَجَلَتُهُ؟
قالَ: یَقولُ: قَد سَأَلتُ وسَأَلتُ ولَم اُعطَ شَیئا.(16)
7808 . مسند ابن حنبل عن أنس عن رسول الله صلى الله علیه و آله: لا یَزالُ العَبدُ بِخَیرٍ ما لَم یَستَعجِل، قالوا: یا رَسولَ اللهِ کَیفَ یَستَعجِلُ؟
قالَ: یَقولُ: دَعَوتُ رَبّی فَلَم یُستَجَب لی.(17)
7809 . صحیح مسلم عن أبی هریرة عن رسول الله صلى الله علیه و آله: لا یَزالُ یُستَجابُ لِلعَبدِ ما لَم یَدعُ بِإِثمٍ أو قَطیعَةِ رَحِمٍ ما لَم یَستَعجِل.
قیلَ: یا رَسولَ اللهِ، مَا الاِستِعجالُ؟
قالَ: یَقولُ: قَد دَعَوتُ ، وقَد دَعَوتُ، فَلَم أرَ یَستَجیبُ لی، فَیَستَحسِرُ(18) عِندَ ذلِکَ ویَدَعُ الدُّعاءَ.(19)
9 / 3
شتاب کردن
7806 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: دعاى هر یک از شما، مادام که عجله نکند و نگوید: «دعا کردم؛ ولى مستجاب نشد» ، به اجابت مىرسد.
7807 . سنن الترمذى به نقل از ابو هریره -: پیامبر خدا فرمود: «هیچ بندهاى نیست که دو دستش را به دعا بلند کند، چندان که زیر بغلش پیدا شود و از خدا درخواستى کند، مگر آن که خداوند، خواستهاش را به او مىدهد، به شرط آن که شتاب نکند».
گفتند: اى پیامبر خدا! شتاب کردنش چگونه است؟
فرمود: «بگوید: بارها خواستم؛ ولى چیزى به من داده نشد!».
7808 . مسند ابن حنبل به نقل از انس : پیامبر خدا فرمود: «بنده، همواره در خیر است، تا زمانى که شتاب نورزد».
گفتند: اى پیامبر خدا! چگونه شتاب مىورزد؟
فرمود: «بگوید: پروردگارم را خواندم؛ امّا پاسخ داده نشدم!».
7809 . صحیح مسلم به نقل از ابو هریره : پیامبر خدا فرمود: «دعاى بنده، همیشه مستجاب مىشود، تا زمانى که براى گناهى یا بُریدن پیوند خویشاوندى دعا نکند و تا زمانى که شتاب به خرج ندهد».
گفته شد: اى پیامبر خدا! شتاب کردن چیست؟
فرمود: «بگوید: بارها دعا کردم؛ ولى اجابتى ندیدم! و خسته شود و دعا کردن را وا نهد».
7810 . مسند إسحاق بن راهویه عن أبی هریرة عن رسول الله صلى الله علیه و آله: ما مِن أحَدٍ یَدعُو اللهَ بِشَیءٍ إلَا استَجابَ لَهُ؛ إمّا أن یُعَجِّلَهُ وإمّا أن یُکَفِّرَ عَنهُ مِن خَطایاهُ بِمِثلِ ما دَعا، ما لَم یَدعُ بِإِثمٍ أو قَطیعَةِ رَحِمٍ، أو یَستَعجِل.
قیلَ: یا رَسولَ اللهِ! وکَیفَ یَستَعجِلُ؟
قالَ: یَقولُ: دَعَوتُ رَبّی فَلَم یَستَجِب لی، أو ما اُغنیتُ شَیئا.(20)
7811 . الأدب المفرد عن أبی هریرة عن رسول الله صلى الله علیه و آله: ما مِن مُؤمِنٍ یَنصَبُ وَجهَهُ إلَى اللهِ یَسأَلُ مَسأَلَةً، إلّا أعطاهُ إیّاها، إمّا عَجَّلَها لَهُ فِی الدُّنیا، وإمّا ذَخَرَها لَهُ فِی الآخِرَةِ، ما لَم یَعجَل.
قالوا: یا رَسولَ اللهِ، وما عَجَلَتُهُ؟
قالَ: یَقولُ: دَعَوتُ ودَعَوتُ، ولا أراهُ یُستَجابُ لی.(21)
7812 . رسول الله صلى الله علیه و آله: لا یَقولُ أحَدُکُم: قَد دَعَوتُ فَلَم یُستَجَب لی.(22)
9 / 4
التَّکَلُّفُ فِی السَّجعِ
7813 . رسول الله صلى الله علیه و آله: إیّاکُم وَالسَّجعَ فِی الدُّعاءِ، حَسبُ أحَدِکُم أن یَقولَ: اللهُمَّ إنّی أسأَ لُکَ الجَنَّةَ وما قَرَّبَ إلَیها مِن قَولٍ وعَمَلٍ، وأعوذُ بِکَ مِنَ النّارِ وما قَرَّبَ إلَیها مِن قَولٍ [أو عَمَلٍ](23)(24)
7810 . مسند اسحاق بن راهویه به نقل از ابو هریره -: پیامبر خدا فرمود: «هیچ کس نیست که از خدا چیزى بخواهد، مگر آن که خواستهاش را اجابت مىکند؛ یا در همین دنیا به او مىدهد، یا گناهانش را به اندازه آنچه دعا کرده است، از او مىزداید، به شرط آن که براى گناهى یا قطع رَحِمى، دعا نکرده باشد و یا [براى برآورده شدن دعایش]شتاب نورزیده باشد».
گفته شد: اى پیامبر خدا! چگونه شتاب مىورزد؟
فرمود: «بگوید: پروردگارم را خواندم؛ امّا اجابتم نکرد، یا نیازم برآورده نشد!».
7811 . الأدب المفرد به نقل از ابو هریره: پیامبر خدا فرمود: «هیچ مؤمنى نیست که رو به درگاه خدا کند و چیزى بخواهد، جز آن که خداوند، عطایش مىکند؛ یا در همین دنیا به او مىدهد و یا آن را براى آخرتش ذخیره مىکند، به شرط آن که عجله نکند».
گفتند: اى پیامبر خدا! عجله کردنش چگونه است؟
فرمود: «بگوید: بارها دعا کردم؛ امّا گمان نمىکنم دعایم مستجاب شود!».
7812 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هیچ یک از شما نگوید: دعا کردم؛ ولى دعایم مستجاب نشد!
9 / 4
تکلّف در سجعپردازى
7813 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: از سجعگویى در دعا بپرهیزید. کافى است که هر یک از شما بگوید: «بار خدایا! بهشت را و هر آن گفتار و کردارى را که بدان نزدیک مىگردانَد، از تو درخواست مىکنم و از آتش و هر آن گفتار و کردارى که موجب نزدیک شدن به آن مىشود، به تو پناه مىبرم».
7814 . صحیح البخاری عن ابن عبّاس: فَانظُرِ السَّجعَ مِنَ الدُّعاءِ فَاجتَنِبهُ؛ فَإِنّی عَهِدتُ رَسولَ اللهِ صلى الله علیه و آله وأصحابَهُ لا یَفعَلونَ إلّا ذلِکَ(25)(26)
7815 . مسند ابن حنبل عن عائشة- لاِبنِ السّائِبِ قاصِّ أهلِ مَکَّةَ -: اِجتَنِبِ السَّجعَ مِنَ الدُّعاءِ؛ فَإِنَّ رَسولَ اللهِ صلى الله علیه و آله وأصحابَهُ کانوا لا یَفعَلونَ ذلِکَ.(27)
7814 . صحیح البخارى به نقل از ابن عبّاس -: مراقب سجعگویى در دعا باش و از آن، دورى کن؛ زیرا من به یاد دارم که پیامبر خدا و یارانش، جز این(28) نمىکردند.
7815 . مسند ابن حنبل به نقل از عایشه، خطاب به ابن سائب، داستانسَراى اهل مکّه: از دعاى مسجّع، دورى کن؛ زیرا پیامبر خدا و یارانش، چنین نمىکردند.
سخنى درباره به کارگیرى فُنون ادبى در دعا
بررسى دعاهایى که از پیامبر صلى الله علیه و آله و اهلبیت علیهم السلام به ما رسیده، نشان مىدهد که این دعاها نه تنها از نظر محتوا، سرشار از بلندترین مفاهیم معرفتى هستند؛ بلکه از نظر زیبایى و جذّابیت الفاظ نیز، غالبا در شمار شاهکارهاى ادبىِ صدر اسلام قرار مىگیرند.
اصولاً به کارگیرىِ فنون و صنایع ادبى در ساختن الفاظ و عبارات دعا، بر جاذبه آن مىافزاید و موجب تقویت ارتباط نیایشگر با خداوند متعال مىگردد. از این رو، مقصود از به کار نبردن سجع در دعا در احادیثى که ملاحظه شد، خود را به زحمت انداختن براى بافتن الفاظ زیبا و تکلّف به خرج دادن در زیباسازى الفاظ، خصوصا هنگام خواندن دعاست، که خشوع را از نیایشگر سلب مىکند و با روح دعا منافات دارد. محدّث بزرگوار، فقیه و عالم ربّانى، فیض کاشانى در این باره مىگوید:
مقصود از سجع، کلام متکلّفانه است؛ چرا که با فروتنى و افتادگى سازگار نیست، و گر نه، در دعاهاى نقل شده از پیامبر خدا، سخنان متوازن و آهنگینى هست؛ امّا تکلّف در آنها نیست. مانند این دعا: «أسأَلُکَ الأَمنَ یَومَ الوَعیدِ، و الجَنَّةَ یَومَ الخُلودِ مَعَ المُقرَّبینَ الشُّهودِ، والرُّکَّعِ السُّجودِ، والموفینَ بالعُهودِ، إنَّکَ رَحیمٌ وَدودٌ، و
أنتَ تَفعَلُ ما تُریدُ؛ از تو درخواست امنیت مىکنم در روز قرار، و بهشت را مىخواهم در روز ماندگار، بههمراه مقرّبانِ گواهىکننده و رکوعگزارانِ سجدهکننده و به پیمانها وفا کننده؛ چرا که تویى مهربان و دلسوزى کننده، و تو هر چه بخواهى، مىکنى» و از این دست سخنان. پس یا باید بر دعاهاى مأثور، اکتفا شود و یا با ناله و زارى و بدون سجع و تکلّف، دعا و درخواست شود؛ چرا که در پیشگاه خداوند، زارى و ناله، دوستداشتنى است [و نه الفاظ زیبا و مسجّع].(29)
9 / 5
اِستِکثارُ المَطلوبِ
7816 . رسول الله صلى الله علیه و آله: یَقولُ اللهُ تَعالى: یا عِبادی کُلُّکُم ضالٌّ إلّا مَن هَدَیتُهُ؛ فَسَلونِی الهُدى أهدِکُم، وکُلُّکُم فَقیرٌ إلّا مَن أغنَیتُ؛ فَسَلونی أرزُقکُم، وکُلُّکُم مُذنِبٌ إلّا مَن عافَیتُ؛ فَمَن عَلِمَ مِنکُم أنّی ذو قُدرَةٍ عَلَى المَغفِرَةِ فَاستَغفَرَنی غَفَرتُ لَهُ ولا اُبالی.
ولَو أنَّ أوَّلَکُم وآخِرَکُم، وحَیَّکُم ومَیِّتَکُم، ورَطبَکُم ویابِسَکُمُ، اجتَمَعوا عَلى أتقى قَلبِ عَبدٍ مِن عِبادی، ما زادَ ذلِکَ فی مُلکی جَناحَ بَعوضَةٍ!
ولَو أنَّ أوَّلَکُم وآخِرَکُم، وحَیَّکُم ومَیِّتَکُم، ورَطبَکُم ویابِسَکُمُ، اجتَمَعوا عَلى أشقَى قَلبِ عَبدٍ مِن عِبادی، ما نَقَصَ ذلِکَ مِن مُلکی جَناحَ بَعوضَةٍ!
ولَو أنَّ أوَّلَکُم وآخِرَکُم، وحَیَّکُم ومَیِّتَکُم، ورَطبَکُم ویابِسَکُمُ، اجتَمَعوا فی صَعیدٍ واحِدٍ، فَسَأَلَ کُلُّ إنسانٍ مِنکُم ما بَلَغَت اُمنِیَّتُهُ، فَأَعطَیتُ کُلَّ سائِلٍ مِنکُم، ما نَقَصَ ذلِکَ مِن مُلکی إلّا کَما لَو أنَّ أحَدَکُم مَرَّ بِالبَحرِ فَغَمَسَ فیهِ إبرَةً ثُمَّ رَفَعَها إلَیهِ؛ ذلِکَ بِأَنّی جَوادٌ ماجِدٌ، أفعَلُ ما اُریدُ، عَطائی کَلامٌ، وعَذابی کَلامٌ، إنَّما أمری لِشَیءٍ إذا أرَدتُهُ أن أقولَ لَهُ: کُن، فَیَکونُ.(30)
7817 . عنه صلى الله علیه و آله: إنَّ اللهَ یَقولُ: . . . ولَو أنَّ قُلوبَ عِبادِی اجتَمَعَت عَلى قَلبِ أسعَدِ عَبدٍ لی، ما زادَ ذلِکَ [فی سُلطانی جَناحَ بَعوضَةٍ، ولَو أنّی أعطَیتُ کُلَّ عَبدٍ ما سَأَلَنی ما کانَ ذلِکَ](31) إلّا مِثلَ إبرَةٍ جاءَ بِها عَبدٌ مِن عِبادی فَغَمَسَها فِی بَحرٍ، وذلِکَ أنَّ عَطائی
کَلامٌ، وعِدَتی کَلامٌ، وإنَّما أقولُ لِلشَّیءِ: کُن فَیَکونُ.(32)
9 / 5
خواستههاى فراوان داشتن
7816 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خداى متعال مىفرماید: «اى بندگان من! همه شما در گمراهى هستید، مگر آن کس که من هدایتش کنم. پس، از من هدایت بخواهید تا هدایتتان کنم. و همه شما نیازمندید، مگر آن کسى که من، بىنیازش سازم. پس، از من بخواهید تا روزىتان دهم. و همه شما گنهکارید، مگر آن کس که من، او را به سلامت دارَم. پس هر آن کس از شما که دانست من بر آمرزیدن، توانایم و از من آمرزش خواست، او را مىآمرزم و باکى ندارم.
اگر اوّلین و آخرینِ شما، و زنده و مُردهتان، و تَر و خشکتان، همرتبه باتقواترین دلِ بندهاى از بندگان من شوند، این، به اندازه بال پشهاى بر مُلک من نمىافزاید.
و اگر اوّلین و آخرینِ شما، و زنده و مُردهتان، و تَر و خشکتان، همانند شقىترین دلِ بندهاى از بندگان من شوند، این، به اندازه بال پشهاى از مُلک من نمىکاهد.(33)
و اگر اوّلین و آخرینِ شما، و زنده و مُردهتان، و تَر و خشکتان، در یک بیابان گِرد آیند و هر فردى از شما هر آرزویى که به ذهنش مىرسد، بخواهد و من آرزوهاى تکتک شما را برآوَرَم، این، از مُلک من نمىکاهد، مگر آن اندازه که اگر یکى از شما به دریایى رسد و سوزنى در آن فرود بَرَد و بیرونش کشد. این، از آن روست که من بخشندهاى بزرگوارم. آنچه بخواهم، انجام مىدهم. دِهِش من، به گفتارى است و عذابم نیز به گفتارى. هر گاه چیزى را اراده کنم، کافى است که به آن بگویم: «باش!»، پس هست مىشود».
7817 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خداوند مىفرماید: «. . . اگر دلهاى بندگانم، همه در دلِ خوشبختترین بندهام جمع شوند (همه خلایق در توحید و تقوا یکدل شوند) ، به اندازه بال پشهاى هم بر سلطنت من نمىافزاید و اگر به هر بندهاى آنچه بخواهد، عطا کنم، این نباشد، مگر به مانندِ
سوزنى که بندهاى از بندگانم بردارد و در دریایى فرو بَرَد؛ زیرا دِهِش من، به گفتارى است و وعدهام به گفتارى. به شىء مىگویم: «باش!» ، پس هست مىشود».
7818 . عنه صلى الله علیه و آله: أوحَى اللهُ إلى بَعضِ أنبِیائِهِ: . . . لَو أنَّ أهلَ سَبَعِ سَماواتٍ وأرَضینَ سَأَلونی جَمیعا فَأَعطَیتُ کُلَّ واحِدٍ مِنهُم مَسأَلَتَهُ، ما نَقَصَ ذلِکَ مِن مُلکی مِثلَ جَناحِ بَعوضَةٍ، وکَیفَ یَنقُصُ مُلکٌ أنَا قَیِّمُهُ؟!(34)
7819 . عنه صلى الله علیه و آله: قالَ اللهُ تَبارَکَ وتَعالى: یا عِبادی، کُلُّکُم جائِعٌ إلّا مَن أطعَمتُهُ، فَاستَطعِمونی اُطعِمکُم. یا عِبادی، کُلُّکُم عارٍ إلّا مَن کَسَوتُهُ، فَاستَکسونی أکسُکُم. یا عِبادی، إنَّکُم تُخطِئونَ بِاللَّیلِ وَالنَّهارِ وأنَا أغفِرُ الذُّنوبَ جَمیعا، فَاستَغفِرونی أغفِر لَکُم. یا عِبادی، إنَّکُم لَن تَبلُغوا ضَرّی فَتَضُرّونی، ولَن تَبلُغوا نَفعی فَتَنفَعونی. یا عِبادی، لَو أنَّ أوَّلَکُم وآخِرَکُم، وإنسَکُم وجِنَّکُم کانوا عَلى أتقى قَلبِ رَجُلٍ واحِدٍ مِنکُم، ما زادَ ذلِکَ فی مُلکی شَیئا. یا عِبادی، لَو أنَّ أوَّلَکُم وآخِرَکُم، وإنسَکُم وجِنَّکُم، کانوا عَلى أفجَرِ قَلبِ رَجُلٍ واحِدٍ، ما نَقَصَ ذلِکَ مِن مُلکی شَیئا. یا عِبادی، لَو أنَّ أوَّلَکُم وآخِرَکُم، وإنسَکُم وجِنَّکُم قاموا فی صَعیدٍ واحِدٍ، فَسَأَلونی فَأَعطَیتُ کُلَّ إنسانٍ مَسأَلَتَهُ، ما نَقَصَ ذلِکَ مِمّا عِندی إلّا کَما یَنقُصُ المِخیَطُ إذا اُدخِلَ البَحرَ. یا عِبادی، إنَّما هِی أعمالُکُم اُحصیها لَکُم ثُمَّ اُوَفّیکُم إیّاها، فَمَن وَجَدَ خَیرا فَلیَحمَدِ اللهَ، ومَن وَجَدَ غَیرَ ذلِکَ فَلا یَلومَنَّ إلّا نَفسَهُ.(35)
7818 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خداوند به یکى از پیامبرانش وحى فرمود: «. . . اگر اهل هفت آسمان و زمین، همگى از من درخواست کنند و خواسته یکایک آنان را برآورم، این، به اندازه بال پشهاى از مُلک من نمىکاهد. چگونه مُلکى که من مُلکدار آنم، کاهش یابد؟!».
7819 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خداوند تبارک- و تعالى- فرمود: «اى بندگان من! همه شما گرسنهاید، مگر آن کس که من سیرش کنم. پس، از من خوراک بخواهید تا شما را خوراک دهم.
اى بندگان من! همه شما برهنهاید، مگر آن کس که من بپوشانمش. پس، از من پوشاک خواهید تا شما را بپوشانم.
اى بندگان من! شما شب و روز گناه مىکنید و من همه گناهان را مىآمرزم. پس، از من آمرزش بخواهید تا شما را بیامرزم.
اى بندگان من! شما را هرگز نرسد که به من زیانى برسانید و هرگز نرسد که به من سودى برسانید.
اى بندگان من! اگر همه شما از آغاز تا انجامتان، و انس و جنّ شما، یکسره داراى باتقواترین دل شوید، این بر مُلک من، ذرّهاى نمىافزاید.
اى بندگان من! اگر همه شما از آغاز تا انجامتان، و انس و جنّ شما، یکسره داراى گنهکارترین دل شوید، این از مُلک من، ذرّهاى نمىکاهد.
اى بندگان من! اگر همه شما از اوّلین تا آخرینتان، و انس و جنّ شما، همگى در یک بیابان گِرد آیید و از من درخواست کنید و خواستههاى یکایک افراد را عطا کنم، این از آنچه نزد من است، نمىکاهد، مگر آن اندازه که اگر سوزنى در دریا فرو بُرده شود، از دریا مىکاهد.
اى بندگان من! جز این نیست که من، از اعمال شما آمار مىگیرم و سپس پاداش آنها را کامل به شما مىدهم. پس هر که خیرى یافت، باید خدا را سپاس گوید و هر که جز آن یافت، جز خویشتن را سرزنش نکند».
9 / 6
اِستِصغارُ الحاجَةِ
7820 . رسول الله صلى الله علیه و آله: لِیَسأَل أحَدُکُم رَبَّهُ حاجَتَهُ کُلَّها، حَتّى یَسأَلَ شِسعَ نَعلِهِ إذَا انقَطَعَ.(36)
7821 . عنه صلى الله علیه و آله: لِیَسأَل أحَدُکُم رَبَّهُ حاجَتَهُ، حَتّى یَسأَلَهُ المِلحَ، وحَتّى یَسأَلَهُ شِسعَ نَعلِهِ إذَا انقَطَعَ.(37)
7822 . عنه صلى الله علیه و آله: سَلُوا اللهَ عز و جل ما بَدا لَکُم مِن حَوائِجِکُم، حَتّى شِسعِ نَعلِ أحَدِکُم؛ فَإِنَّهُ إن لَم یُیَسِّرهُ لَم یَتَیَسَّر.(38)
7823 . عنه صلى الله علیه و آله: إنَّ اللهَ تَبارَکَ وتَعالى أحَبَّ شَیئا لِنَفسِهِ وأبغَضَهُ لِخَلقِهِ؛ أبغَضَ لِخَلقِهِ المَسأَلَةَ، وأحَبَّ لِنَفسِهِ أن یُسأَلَ. ولَیسَ شَیءٌ أحَبَّ إلَى اللهِ عز و جل مِن أن یُسأَلَ، فَلا یَستَحیی أحَدُکُم أن یَسأَلَ اللهَ ولَو بِشِسعِ نَعلٍ.(39)
9 / 7 تَعلیمُ اللهِ مَصلَحَتَهُ
7824 . رسول الله صلى الله علیه و آله: قالَ اللهُ تَبارَکَ وتَعالى: یَابنَ آدَمَ، أطِعنی فیما أمَرتُکَ، ولا تُعَلِّمنی ما یُصلِحُکَ.(40)
9 / 6
کوچک شمردن حاجت
7820 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هر یک از شما باید تمام حاجتهایش را از پروردگارش بخواهد؛ حتّى بند کفشش را هر گاه پاره شد، از او بخواهد.
7821 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هر یک از شما حاجتش را از پروردگارش بخواهد؛ حتّى نمک را از او بخواهد و حتّى بند کفشش را، هر گاه پاره شد، از او درخواست کند.
7822 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هر حاجتى دارید، از خداوند عز و جل بخواهید؛ حتّى بند کفش خود را؛ چرا که اگر خداوند برایش فراهم نکند، فراهم نمىشود.
7823 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خداوند تبارک و تعالى یک چیز را براى خودش دوست دارد و همان را براى خَلقش دشمن مىدارد: درخواست شدن از خلقش را دشمن مىدارد و درخواست شدن از خودش را دوست مىدارد. هیچ چیز نزد خداوند عز و جل محبوبتر از آن نیست که از او درخواست شود. پس هیچ یک از شما شرم نکند از این که از خداوند، درخواست کند؛ حتّى بند کفشى را.
9 / 7
مصلحتْ آموختن به خدا
7824 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خداوند تبارک و تعالى فرموده است: «اى فرزند آدم! مرا در فرمانى که به تو دادهام، اطاعت کن و صلاحِ کار خود را به من نیاموز!».
9 / 8 طَلَبُ المَوتِ
7825 . رسول الله صلى الله علیه و آله: لا یَتَمَنَّیَنَّ أحَدُکُمُ المَوتَ لِضُرٍّ نَزَلَ بِهِ، فَإِن کانَ لابُدَّ مُتَمَنِّیا لِلمَوتِ فَلیَقُل: اللهُمَّ أحیِنی ما کانَتِ الحَیاةُ خَیرا لی، وتَوَفَّنی إذا کانَتِ الوَفاةُ خَیرا لی.(41)
7826 . عنه صلى الله علیه و آله: لا یَتَمَنَّیَنَّ أحَدُکُمُ المَوتَ؛ إمّا مُحسِنا فَلَعَلَّهُ أن یَزدادَ خَیرا، وإمّا مُسیئا فَلَعَلَّهُ أن یَستَعتِبَ(42)(43)
7827 . عنه صلى الله علیه و آله: لا تَمَنَّوُا المَوتَ؛ فَإِنَّهُ یَقطَعُ العَمَلَ، ولا یُرَدُّ الرَّجُلُ فَیَستَعتِبَ.(44)
7828 . عنه صلى الله علیه و آله: لا یَتَمَنّى أحَدُکُمُ المَوتَ، ولا یَدعو بِهِ مِن قَبلِ أن یَأتِیَهُ؛ إنَّهُ إذا ماتَ أحَدُکُمُ انقَطَعَ عَمَلُهُ عَنهُ، وإنَّهُ لا یَزیدُ المُؤمِنَ عُمُرُهُ إلّا خَیرا.(45)
7829 . عنه صلى الله علیه و آله: لا تَمَنَّوُا المَوتَ؛ فَإِنَّ هَولَ المُطَّلَعِ شَدیدٌ، وإنَّ مِنَ السَّعادَةِ أن یَطولَ عُمُرُ العَبدِ، ویَرزُقَهُ اللهُ الإِنابَةَ.(46)
7830 . عنه صلى الله علیه و آله: لا یَتَمَنَّ أحَدُکُمُ المَوتَ؛ فَإِنَّهُ لا یَدری ما قَدَّمَ لِنَفسِهِ.(47)
7831 . عنه صلى الله علیه و آله: لا تَمَنَّ المَوتَ؛ فَإِن کُنتَ مِن أهلِ الجَنَّةِ فَالبَقاءُ خَیرٌ لَکَ، وإن کُنتَ مِن أهلِ النّارِ فَما یُعجِلُکَ إلَیها.(48)
9 / 8
درخواست مرگ
7825 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: مبادا کسى از شما به خاطر گرفتارىاى که به او رسیده است، تمنّاى مرگ کند، و اگر ناچار شد تمنّاى مرگ کند، بگوید: «بار خدایا! تا زمانى که زندگى براى من خیر است، مرا زنده بدار و هر گاه خیرِ من در مرگ بود، مرا بمیران».
7826 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هیچ یک از شما نباید تمنّاى مرگ کند؛ زیرا اگر نیکوکار است، شاید که بیشتر نیکى کند و اگر بدکار است، شاید که از بدى دست بشوید».
7827 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: آرزوى مرگ نکنید؛ زیرا با مُردن، عمل به پایان مىرسد و انسان [به دنیا]بازگردانده نمىشود تا توبه کند و رضایت خداوند را به دست آورد.
7828 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هیچ یک از شما آرزوى مرگ نکند و پیش از آمدنش آن را [از خدا]نخواهد؛ زیرا با مُردن هر یک از شما، رشته عملش قطع مىشود، و عمر مؤمن، براى او جز خیر نمىافزاید.
7829 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: مرگ را تمنّا نکنید؛ چرا که صحنه قیامت، سختْ وحشتناک است. این از سعادت است که عمر بنده طولانى شود و خداوند، توبه را روزىِ او کند.
7830 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هیچ یک از شما درخواستِ مرگ نکند؛ زیرا نمىداند چه براى [آخرتِ]خود فرستاده است.
7831 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: آرزوى مرگ نکن؛ چرا که اگر اهل بهشت باشى، زنده ماندن برایت بهتر است و اگر از اهل دوزخ باشى، چرا براى آن شتاب مىکنى؟
7832 . صحیح البخاری عن قیس: أتَیتُ خَبّابا وقَدِ اکتَوى سَبعا فی بَطنِهِ فَسَمِعتُهُ یَقولُ: لَولا أنَّ النَّبِیَّ صلى الله علیه و آله، نَهانا أن نَدعُوَ بِالمَوتِ لَدَعَوتُ بِهِ.(49)
7833 . مسند ابن حنبل عن اُمّ الفضل: إنَّ النَّبِیَّ صلى الله علیه و آله دَخَلَ عَلَى العَبّاسِ وهُوَ یَشتَکی، فَتَمَنَّى المَوتَ، فَقالَ [النَّبِیُّ صلى الله علیه و آله]: یا عبّاسُ، یا عَمَّ رَسولِ اللهِ لا تَتَمَنَّ المَوتَ، إن کُنتَ مُحسِنا تَزدادُ إحسانا إلى إحسانِکَ خَیرٌ لَکَ، وإن کُنتَ مُسیئا؛ فَأَن تُؤَخِّر تَستَعتِبُ خَیرٌ لَکَ، فَلا تَتَمَنَّ المَوتَ.(50)
7834 . مسند ابن حنبل عن أبی اُمامة: جَلَسنا إلى رَسولِ اللهِ صلى الله علیه و آله فَذَکَّرَنا ورَقَّقَنا، فَبَکى سَعدُ بنُ أبی وَقّاصٍ فَأَکثَرَ البُکاءَ، فَقالَ: یا لَیتَنی مِتُّ.
فَقالَ النَّبِیُّ صلى الله علیه و آله: یا سَعدُ، أعِندی تَتَمَنَّى المَوتَ؟! فَرَدَّدَ ذلِکَ ثَلاثَ مَرّاتٍ، ثُمَّ قالَ: یا سَعدُ، إن کُنتَ خُلِقتَ لِلجَنَّةِ، فَما طالَ عُمُرُکُ أو حَسُنَ مِن عَمَلِکَ فَهُوَ خَیرٌ لَکَ.(51)
7835 . المستدرک على الصحیحین عن الحسن: قالَ الحَکَمُ بنُ عَمرٍو الغِفارِیُّ: یا طاعونُ خُذنی إلَیکَ، فَقالَ لَهُ رَجُلٌ مِنَ القَومِ: لِمَ تَقولُ هذا، وقَد سَمِعتُ رَسولَ اللهِ صلى الله علیه و آله یَقولُ: لا یَتَمَنَّیَنَّ أحَدُکُمُ المَوتَ لِضُرٍّ نَزَلَ بِهِ؟
قالَ: قَد سَمِعتُ ما سَمِعتُم، ولکِنّی اُبادِرُ سِتّا: بَیعَ الحُکمِ(52)، وکَثرَةَ الشُّرَطِ(53)،
وإمارَةَ الصِّبیانِ، وسَفکَ الدِّماءِ، وقَطیعَةَ الرَّحِمِ، ونَشوا(54) یَکونونَ فی آخِرِ الزَّمانِ یَتَّخِذونَ القُرآنَ مَزامیرَ.(55)
7832 . صحیح البخارى به نقل از قیس -: به دیدن خَبّاب رفتم که [براى درمان زخمش]هفت مرتبه شکمش را داغ نهاده بود. شنیدم که مىگوید: اگر نبود که پیامبر صلى الله علیه و آله ما را از تمنّاىِ مرگْ نهى فرمود، از خدا مرگم را مىخواستم.
7833 . مسند ابن حنبل به نقل از اُمّ فضل : پیامبر صلى الله علیه و آله به دیدن عبّاس رفت که بیمار بود. او آرزوى مرگ کرد. پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: «اى عبّاس، اى عموى پیامبر خدا! آرزوى مرگ مکن. اگر نیکوکار باشى، بر نیکوکارى خویش مىافزایى و این، براى تو بهتر است، و اگر گنهکار باشى، چنانچه بیشتر زنده بمانى تا توبه کنى و گناهانت را جبران کنى، باز برایت بهتر است. پس آرزوى مرگ نکن».
7834 . مسند ابن حنبل به نقل از ابو اُمامه : خدمت پیامبر خدا نشستیم. ایشان ما را اندرز داد [و از خدا و آخرت یاد کرد] و ما منقلب شدیم. سعد بن ابى وقّاص به گریه افتاد و بسیار گریست و گفت: کاش مُرده بودم.
پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: «اى سعد! در حضور من، تمنّاى مرگ مىکنى؟ !» و این جمله را سه بار تکرار کرد. سپس فرمود: «اى سعد! اگر براى بهشت آفریده شده باشى، پس چنانچه عمرت طولانى باشد و کردار نیک کنى، این برایت بهتر است».
7835 . المستدرک على الصحیحین- به نقل از حسن(56)-: حَکَم بن عمرو غِفارى گفت: الهى طاعون بگیریم!
مردى از میان جمع گفت: چرا این را مىگویى، در حالى که من از پیامبر خدا شنیدم که مىفرماید: «هیچ یک از شما نباید به خاطر گزندى که به او رسیده، آرزوى مرگ کند» .
حکم گفت: من هم آنچه را شما شنیدهاید، شنیدهام؛ لیکن مىخواهم شش چیز را
نبینم: فروختن حکم(57)[ِ- الهى]، فراوانىِ گَزمهها، فرمانروایىِ کودکان، ریختن خونها، بُریدن پیوندهاى خویشاوندى، و نوجوانانى که در آخر زمان مىآیند و قرآن را به آواز مىخوانند.
9 / 9 الدُّعاءُ عَلَى النَّفسِ
7836 . رسول الله صلى الله علیه و آله: لا تَدعوا عَلى أنفُسِکُم إلّا بِخَیرٍ؛ فَإِنَّ المَلائِکَةَ یُؤَمِّنونَ عَلى ما تَقولونَ.(58)
9 / 9
نفرین به خود
7836 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: براى خود، جز دعاى خیر نکنید؛ چرا که فرشتگان، بر آنچه بگویید، «آمین» مىگویند.
1) الإسراء:11.
2) هود:46.
3) البقرة:216.
4) عدّة الداعی: ص 30، بحار الأنوار: ج 71 ص 149 ح 46.
5) اللَّمَم: طرفٌ من الجنون یُلِمُّ بالإنسان: أی یقرب منه ویعتریه (النهایة: ج 4 ص 272 «لمم»).
6) مسند ابن حنبل: ج 3 ص 444 ح 9695.
7) فی بحار الأنوار: «أو».
8) بصائر الدرجات: ص 272 ح 8، بحار الأنوار: ج 18 ص 5 ح 4.
9) لَمَم: نوعى جنون خفیف است که انسان را مىگیرد (النهایة: ج 4 ص 272 «لمم») . به قرینه حدیث دیگرى شبیه این، ممکن است به معناى صرع باشد.
10) در بحار الأنوار، «یا» آمده است.
11) الأعراف:55.
12) مسند ابن حنبل: ج 1 ص 365 ح 1483.
13) مسند ابن حنبل: ج 5 ص 629 ح 16801.
14) اعراف: آیه 55.
15) صحیح البخاری: ج 5 ص 2335 ح 5981 عن أبی هریرة؛ مکارم الأخلاق: ج 2 ص 158 ح 2390، بحار الأنوار: ج 93 ص 371 ح 9.
16) سنن الترمذی: ج 5 ص 348 ح 3619.
17) مسند ابن حنبل: ج 4 ص 385 ح 13007 وص 420 ح 13197؛ تنبیه الخواطر: ج 1 ص 6 نحوه.
18) أی یملّ؛ وهو استفعال فی حسر إذا أعیا وتعب (النهایة: ج 1 ص 384 «حسر»).
19) صحیح مسلم: ج 4 ص 2096 ح 92.
20) مسند إسحاق بن راهویه: ج 1 ص 321 ح 306.
21) الأدب المفرد: ص 213 ح 711.
22) حلیة الأولیاء: ج 7 ص 260 عن أنس.
23) سقط ما بین المعقوفین من المصدر وأثبتناه من شرح نهج البلاغة: ج 6 ص 196.
24) ربیع الأبرار: ج 2 ص 229.
25) قال البخاری بعد نقل الخبر: «یعنی: لا یفعلون إلّا ذلک الاجتناب».
26) صحیح البخاری: ج 5 ص 2334 ح 5978.
27) مسند ابن حنبل: ج 10 ص 39 ح 25878.
28) بخارى، بعد از نقل خبر مىگوید: یعنى پرهیز از مسجّعگویى.
29) المحجّة البیضاء: ج 2 ص 293.
30) سنن الترمذی: ج 4 ص 656 ح 2495 عن أبی ذرّ؛ التفسیر المنسوب إلى الإمام العسکری علیه السلام: ص 42 ح 19، بحار الأنوار: ج 93 ص 293 ح 20.
31) ما بین المعقوفین أثبتناه من بحار الأنوار، والظاهر أنّه سقط من طبعة الأمالی المعتمدة لدینا.
32) الأمالی للطوسی: ص 675 ح 1424 عن الفضیل بن یسار عن الإمام الباقر علیه السلام، بحار الأنوار: ج 77 ص 136 ح 48.
33) گر جمله کائنات کافر گردندبر دامن کبریاش ننشیند گرد.
34) الأمالی للطوسی: ص 584 ح 1208 عن محمّد بن عبد الله بن علیّ بن الحسین عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام، بحارالأنوار: ج 71 ص 154 ح 67؛ کنز العمّال: ج 6 ص 629 ح 17145 نقلاً عن ابن النجّار نحوه.
35) صحیح مسلم: ج 4 ص 1994 ح 55 عن أبی ذرّ.
36) سنن الترمذی: ج 5 ص 349 ح 3623 عن أنس؛ مکارم الأخلاق: ج 2 ص 10 ح 1997، بحار الأنوار: ج 93 ص 295 ح 23.
37) سنن الترمذی: ج 5 ص 349 ح 3624 عن ثابت البنانی.
38) الفردوس: ج 2 ص 305 ح 3378 عن ابن عبّاس؛ مکارم الأخلاق: ج 2 ص 10 ح 1996، بحار الأنوار: ج 93 ص 295 ح 23.
39) الکافی: ج 4 ص 20 ح 4 عن إبراهیم بن عثمان عن الإمام الصادق علیه السلام.
40) الخصال: ص 4 ح 8، بحار الأنوار: ج 85 ص 319 ح 3؛ ربیع الأبرار: ج 4 ص 373 من دون إسنادٍ إلیه صلى الله علیه و آله وفیه «فی التوراة:» بدل «قال الله تبارک وتعالى:».
41) صحیح البخاری: ج 5 ص 2337 ح 5990 عن أنس؛ بحار الأنوار: ج 82 ص 176 ح 16 نقلاً عن منتهى المطلب.
42) أی یرجع عن الإساءة ویطلب الرضا. واستعتبَ: طلب أن یَرضى عنه (النهایة: ج 3 ص 175 «عتب»).
43) صحیح البخاری: ج 5 ص 2147 ح 5349 عن أبی هریرة.
44) المعجم الکبیر: ج 18 ص 34 ح 57 عن عابس الغفاری.
45) السنن الکبرى: ج 3 ص 529 ح 6564 عن أبی هریرة.
46) مسند ابن حنبل: ج 5 ص 87 ح 14570 عن جابر بن عبد الله؛ الدعوات: ص 122 ح 297 بزیادة «إلى دار الخلود» فی آخره، بحار الأنوار: ج 6 ص 138 ح 45.
47) تاریخ بغداد: ج 6 ص 125 الرقم 3153 عن ابن عبّاس.
48) کنز العمّال: ج 15 ص 553 ح 42148 نقلاً عن المروزی فی الجنائز عن القاسم مولى معاویة.
49) صحیح البخاری: ج 5 ص 2337 ح 5989 وص 2362 ح 6066 و ج 6 ص 2643 ح 6807.
50) مسند ابن حنبل: ج 10 ص 256 ح 26938؛ الأمالی للطوسی: ص 385 ح 837 نحوه، بحار الأنوار: ج 6 ص 128 ح 16.
51) مسند ابن حنبل: ج 8 ص 304 ح 22356.
52) قال المنّاوی: بَیعُ الحُکْمِ بأخذ الرشوة علیه، فالمراد به هنا معناه اللغوی، وهو مقابلة شیء بشیء (فیض القدیر: ج 3 ص 253).
53) جمع شرطی.
54) جمع ناشئ کخادم وخَدَم. یرید جماعةً أحداثا (النهایة: ج 5 ص 51 «نشأ»).
55) المستدرک على الصحیحین: ج 3 ص 501 ح 5871.
56) مقصود، امام حسن علیه السلام یا حسن بصرى است.
57) مناوى مىگوید: مقصود، فروختن حکم با رشوه (رشوه گرفتن در قضاوت) است (فیض القدیر: ج 3 ص 253).
58) صحیح مسلم: ج 2 ص 634 ح 7 عن اُمّ سلمة.