جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

حقوق الولید (حقوق نوزاد)

زمان مطالعه: 13 دقیقه

5 / 1

الأذانُ وَ الإِقامَةُ فی أُذُنِ الوَلیدِ

5228. رسول الله صلى الله علیه و آله: مَن وُلِدَ لَهُ فَأَذَّنَ فی أُذُنِهِ الیُمنى و أَقامَ فی أُذُنِهِ الیُسرى، لَم یَضُرَّهُ أُمُّ الصِّبیانِ(1) (2)

5229. عنه صلى الله علیه و آله: مَن وُلِدَ لَهُ مَولودٌ فَلیُؤَذِّن فی اُذُنِهِ الیُمنى بِأَذانِ الصَّلاةِ، وَلیُقِم فِی الیُسرى؛ فَإِنَّها عِصمَةٌ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیمِ.(3)

5230. سنن أبی داوود عن أبی رافع: رَأَیتُ رَسولَ اللهِ صلى الله علیه و آله أذَّنَ فی اُذُنِ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍ حِینَ وَلَدَتهُ فاطِمَةُ بِالصَّلاةِ.(4)

5 / 1

گفتن اذان و اقامه در گوش نوزاد

5228. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هر کس صاحب فرزند شود و در گوش راست او اذان و در گوش چپ او اقامه بگوید، اُمّ صِبیان(5) به او زیان نمى‌رساند

5229. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: براى هر کس فرزندى زاده شد، باید در گوش راست او اذان نماز و در گوش چپ او اقامه بگوید؛ چرا که مایه ایمنى از شیطانِ رانده شده است

5230. سنن أبى داوود به نقل از ابو رافع : پیامبر خدا را دیدم که وقتى فاطمه علیهاالسلامحسن بن على علیهماالسلام را بزاد، در گوش او اذانِ نماز خواند

5 / 2

التَّحنیکُ

5231. رسول الله صلى الله علیه و آله: یُحَنَّکُ(6) المَولودُ بِالماءِ السُّخنِ.(7)

5232. مسند أبی یعلى عن أبی موسى: وُلِدَ لی غُلامٌ فَأتَیتُ بِهِ رَسولَ الله صلى الله علیه و آله، فَسَمَّاهُ إبراهیمَ و حَنَّکَهُ بِتَمرَةٍ، و دَعا لَهُ بالبَرَکَةِ، و دَفَعَهُ إلَیَ.(8)

5233. صحیح مسلم عن عائشة: إنّ رسولَ اللهِ صلى الله علیه و آله کانَ یُؤتى بالصّبیانِ فَیُبَرِّکُ عَلَیهِم و یُحَنِّکُهُم.(9)

5 / 3

التَّسمِیَةُ

أ اختِیارُ الأسماءِ الحَسَنَةِ

5234. رسول الله صلى الله علیه و آله: إنَّ أوَّلَ ما یَنحَلُ أحَدُکُم وَلَدَهُ: الاسمُ الحَسَنُ، فَلْیُحَسِّنْ أحَدُکُمُ اسمَ وَلَدِهِ.(10)

5235. عنه صلى الله علیه و آله: استَحسِنُوا أسماءَکُم؛ فإنّکُم تُدعَوْنَ بها یَومَ القِیامَةِ: قُمْ یا فُلانَ ابنَ فُلانٍ إلى نورِکَ، وقُمْ یا فُلانَ ابنَ فُلانٍ لا نُورَ لَکَ.(11)

5 / 2

کام برداشتن

5231. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: کام نوزاد، با آب گرمْ برداشته مى‌شود

5232. مسند أبى یعلى به نقل از ابو موسى : براى من پسرى زاده شد او را نزد پیامبر خدا بردم او را ابراهیم نامید و کام او را با خرما برداشت و دعا کرد که مایه برکت باشد. سپس او را به من برگرداند

5233. صحیح مسلم به نقل از عایشه : هنگامى که کودکان را نزد پیامبر خدا مى‌آوردند، ایشان آنان را متبرّک مى‌کرد و کام آنان را بر مى‌داشت

5 / 3

نام‌گذارى

الف انتخاب نام‌هاى نیکو

5234. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: نخستین چیزى که هر یک از شما به فرزندش پیشکش مى‌کند، نام نیکوست بنا بر این، هر کدام از شما، نامى نیکو بر فرزند خویش نهد

5235. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: نام‌هاى نیکو بر خود نهید؛ زیرا در روز قیامت، شما را به نامْ صدا

مى‌زنند [و مى‌گویند] : «فلان پسر فلان! برخیز و به سوى نور خود برو» و «فلان پسر فلان! برخیز که نورى ندارى».

ب سُنَّةُ أَهلِ البَیتِ فِی التَّسمِیَةِ

5236. سنن الترمذی عن عمرو بن شعیب عن أبیه عن جدّه: إنَّ النَّبِیَ صلى الله علیه و آله أَمَرَ بِتَسمِیِةَ المَولودِ یَومَ سابِعِهِ، و وَضعِ الأَذى عَنهُ، وَالعَقِّ.(12)

ج أفضَلُ الأَسماءِ و حَقُّ بَعضِها

5237. رسول الله صلى الله علیه و آله: نِعمَ الأَسماءُ: عَبدُ اللهِ و عَبدُ الرَّحمنِ؛ الأَسماءُ المُعَبَّدَةُ.(13)

5238. عنه صلى الله علیه و آله: ألا إِنّ خَیرَ الأَسماءِ: عَبدُ اللهِ و عَبدُ الرَّحمنِ و حارِثَةُ و هَمّامٌ.(14)

5239. عنه صلى الله علیه و آله: إِذا سَمَّیتُمُ الوَلَدَ مُحَمَّدا فَأَکرِمُوه، و أَوسِعوا لَه فِی المَجلِسِ، و لا تُقَبِّحوا لَهُ وَجها.(15)

5240. عنه صلى الله علیه و آله: إِذا سَمَّیتُم مُحَمَّدا فلا تُقَبِّحوهُ، و لا تَجبَهوهُ(16)، و لا تَضرِبوهُ، بورِکَ لِبَیتٍ فیهِ مُحَمَّدٌ، و مَجلِسٍ فیهِ مُحَمَّدٌ، و رِفقَةٍ فیها مُحَمَّدٌ.(17)

5241. عنه صلى الله علیه و آله: ما مِن بَیتٍ فیهِ اسمُ مُحَمَّدٍ الّا أَوسَعَ اللهُ عَلَیهِمُ الرِّزقَ، فَإِذا سَمَّیتُموهُم فَلا تَضرِبوهُم، و لا تَشتِموهُم.(18)

ب سنّت اهل بیت در نام‌گذارى

5236. سنن الترمذى به نقل از عمرو بن شعیب، از پدرش، از جدّش : همانا پیامبر صلى الله علیه و آله به نام‌گذارىِ کودک در روز هفتم تولّد و برگرفتن مو از او و عقیقه کردن، فرمان داد

ج برترین نام‌ها و حقّ برخى از نام‌ها

5237. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: بهترین نام‌ها، عبد الله و عبد الرحمان و دیگر نام‌هاى بندگى است

5238. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: آگاه باشید که بهترین نام‌ها عبد الله، عبد الرحمان، حارثه و هَمّام است

5239. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هر گاه فرزند را «محمّد» نام نهادید، او را اکرام کنید و در مجلس، برایش جا باز کنید و به رویش چهره در هم نکشید

5240. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هر گاه کسى را «محمّد» نام نهادید، او را زشت مشمارید و با چهره در هم با او روبه‌رو نشوید و او را نزنید مبارک باد خانه‌اى که در آن، محمّد باشد و مجلسى که در آن، محمّد باشد و هم‌سفرانى که در میانشان محمّد باشد!

5241. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هیچ خانه‌اى نیست که نام «محمّد» در آن باشد، مگر آن که خداوند، روزى را بر آنها مى‌گسترد پس هر گاه آنان را [محمّد] نامیدید، آنان را نزنید و دشنام ندهید

5242. عنه صلى الله علیه و آله: تُسَمُّونَ مُحَمَّدا ثُمَّ تَسُبّونَهُ!(19)

5243. عنه صلى الله علیه و آله: مَن وُلِدَ لَهُ أَربَعَةُ أَولادٍ لَم یُسَمِّ أَحَدَهُم بِاسمی، فَقَد جَفانی.(20)

5244. عنه صلى الله علیه و آله: سَمُّوا أولادَکُم أسماءَ الأنبیاءِ.(21)

5245. عنه صلى الله علیه و آله: تَسَمَّوا بِأَسماءِ الأَنبِیاءِ.(22)

5246. عنه صلى الله علیه و آله: ما مِن أَهلِ بَیتٍ فیهِم اسمُ نَبِیٍ إلّا بَعَثَ اللهُ عز و جل إِلَیهِم مَلَکا یُقَدِّسُهُم مِن صَلاةِ الغَداةِ إلَى العِشاءِ.(23)

د الأسماءُ المَذمومَةُ

5247. رسول الله صلى الله علیه و آله: لا تُسَمّوا أَولادَکُم الحَکَمَ، و لا أَبَا الحَکَمِ؛ فَإِنَّ اللهَ هُوَ الحَکَمُ.(24)

5248. عنه صلى الله علیه و آله: إِنَّ شِهابَا اسمُ شَیطانٍ.(25)

5249. عنه صلى الله علیه و آله: لا تُسَمُّوا شِهابَ فَإِنَّ شِهابَ اسمٌ مِن أَسماءِ النّارِ.(26)

5250. عنه صلى الله علیه و آله: إنَّ الحُبابَ اسمُ شَیطانٍ.(27)

5251. عنه صلى الله علیه و آله: لا تُسَمِّیَنَّ غُلامَکَ یَسارا، و لا رَباحا، و لا نَجیحا، و لا أفلَحَ.(28)

5242. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: محمّد مى‌نامید و آن گاه، دشنامش مى‌دهید؟ !

5243. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هر کس صاحب چهار فرزند شود و یکى را به نام من ننامد، بر من جفا کرده است

5244. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: فرزندان خود را به نام پیامبران، نام‌گذارى کنید

5245. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: به نام‌هاى پیامبران، نام‌گذارى کنید

5246. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هیچ خانواده‌اى نیست که نام پیامبرى در آن باشد، مگر این که خداوند عز و جل فرشته‌اى را برایشان بر مى‌انگیزد تا آنان را صبح و شب، تقدیس کند

د نام‌هاى نکوهیده

5247. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: فرزندانتان را حَکَم و ابو الحَکَم ننامید؛ چرا که تنها خداوند، حَکَم (داور) است

5248. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: شهاب، نام یک شیطان است.

5249. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: شهاب، نام نگذارید؛ چرا که شهاب، نامى از نام‌هاى دوزخ است

5250. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: حُباب، نام یک شیطان است.

5251. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هرگز فرزندت را یسار و رَباح و نَجیح و اَفلح، نام مگذار

5252. عنه صلى الله علیه و آله: شَرُّ الأَسماءِ: ضِرارٌ، و مُرَّةُ، و حَربٌ، و ظالِمٌ.(29)

ه تغییر الأسماءِ القَبِیحةِ

5253. الإمام الباقر علیه السلام: کانَ رسولُ اللهِ صلى الله علیه و آله یُغَیِّرُ الأسماءَ القَبیحَةَ فی الرِّجالِ والبُلدانِ.(30)

5254. اُسد الغابة فی تَرجمةِ حبیبِ بنِ مَروانَ : وَفَدَ على النَّبِیِّ صلى الله علیه و آله فقالَ: ما اسمُکَ؟ فقالَ: بَغِیضٌ، فقالَ: أنتَ حَبِیبٌ فَسَمّاهُ حَبیبا.(31)

5255. مجمع الزوائد عن عبد الرحمن بن أبی سبرة: دَخَلتُ أنَا وَ أَبی عَلى رَسولِ اللهِ صلى الله علیه و آله فَقالَ لِأَبی: هذا ابنُکَ؟ قُلتُ: نَعَم. قالَ: مَا اسمُهُ؟ قالَ: الحُبابُ.

قالَ: لا تُسَمِّهِ الحُبابَ؛ فَإِنَّ الحُبابَ شَیطانٌ، وَ لکِن هُوَ عَبدُ الرَّحمنِ.(32)

5256. المعجم الکبیر عن ابن بریدة عن أبیه: نَهى رَسولُ اللهِ صلى الله علیه و آله أَن یُسَمَّى کَلبٌ أَو کُلَیبٌ.(33)

و سَبَبُ النَّهیِ عَن بَعضِ الأَسماءِ

5257. رسول الله صلى الله علیه و آله: أَکرَهُ «مُبارَکٌ» و «نافِعٌ» و «بَشیرٌ» و «مَیمونٌ»(34)؛ لِئَلّا یُقالَ: ثَمَّ مُبارَکٌ، ثَمَّ بَشیرٌ، ثَمَّ مَیمُونٌ؟ فَیُقالُ: لا.(35)

5258. سنن أبی داوود عن مُحَمَّدِ بنِ عَمرو بنِ عَطاءٍ: أنَّ زَینَبَ بِنتَ أبی سَلمَةَ سَأَلَتهُ: ما سَمَّیتَ ابنَتَکَ؟ قالَ: سَمَّیتُها بَرَّةً.(36)

قالَت: إِنَّ رَسولَ اللهِ صلى الله علیه و آله قَد نَهى عَن هذَا الاِسمِ، سُمِّیتُ بَرَّةً، فَقالَ رَسولُ اللهِ صلى الله علیه و آله: لا تُزَکُّوا أَنفُسَکُم، اللهُ أَعلَمُ بِأَهلِ البِرِّ مِنکُم فَقالوا: ما نُسَمِّیها؟ قالَ: سَمُّوها زَینَبَ.(37)

5252. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: بدترینِ نام‌ها ضِرار، مُرّه، حَرب و ظالم است

ه تغییر نام‌هاى زشت

5253. امام باقر علیه السلام: پیامبر صلى الله علیه و آله نام‌هاى زشت مردها و شهرها را تغییر مى‌داد

5254. اُسد الغابة در شرح حال حبیب بن مروان : به عنوان نماینده اعزامى، خدمت پیامبر صلى الله علیه و آله رسید پیامبر خدا پرسید: «نامت چیست؟».

گفت: بَغیض.

پیامبر خدا فرمود: «تو حبیب(38) هستى» و بدین ترتیب، او را حبیب نام نهاد

5255. مجمع الزوائد به نقل از عبد الرحمان بن ابى سَبره : من و پدرم بر پیامبر خدا وارد شدیم به پدرم فرمود: «این، فرزند توست؟».

گفتم: آرى.

فرمود: «نامش چیست؟».

پدرم گفت: حُباب.

فرمود: «او را حُباب ننام؛ چرا که حُباب، یک شیطان است [از این پس، نام] او عبد الرحمان است».

5256. المعجم الکبیر به نقل از ابن بُرَیده، از پدرش : پیامبر خدا نهى فرمود از این که کسى کَلب (سگ) یا کُلَیب (سگ کوچک) نامیده شود

و علّت نهى از برخى نام‌ها

5257. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: [نام‌هاى] مبارک و نافع و بشیر و میمون را ناخوش مى‌دارم، تا این که گفته نشود: «مبارک، آن جاست؟ بشیر، آن جاست؟ میمون، آن جا هست؟» و در پاسخ گفته شود: نه

5258. سنن أبى داوود درباره محمّد بن عمرو بن عطا : زینب دختر ابو سلمه [و اُمّ سَلَمه]، از او (محمّد بن عمرو بن عطا) پرسید: دخترت را چه نامیدى؟

گفت: او را بَرّه (نیکوکار) نامیدم.

گفت: پیامبر خدا، از این نام، نهى کرد من، بَرّه نامیده شده بودم که پیامبر خدا فرمود: «خودتان را نستایید خداوند، به اهل نیکى، آگاه‌تر است».

گفتند: او را چه بنامیم؟

فرمود: «او را زینب بنامید».

5 / 4

العَقیقَةُ

5259. رسول الله صلى الله علیه و آله: کُلُّ غُلامٍ رَهینَةٌ بِعَقیقَتِهِ، یُذبَحُ عَنهُ یَومَ سابِعِهِ.(39)

5 / 5

الخِتانُ

5260. رسول الله صلى الله علیه و آله: طَهِّروا أَولادَکُم یَومَ السّابِعِ؛ فَإِنَّهُ أَطیَبُ و أَطهَرُ و أَسرَعُ لِنَباتِ اللَّحمِ، و إِنَّ الأَرضَ تَنجُسُ مِن بَولِ الأَغلَفِ أَربَعینَ صَباحا.(40)

5 / 4

عقیقه کردن

5259. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هر پسرى (فرزندى) در گروِ عقیقه‌اش است که روز هفتم، براى او ذبح مى‌شود.

5 / 5

ختنه کردن

5260. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: روز هفتم [تولّد]، فرزندتان را [با ختنه] پاک کنید؛ چرا که مایه تمیزى و پاکیزگىِ بیشتر و رویِش شتابنده‌ترِ گوشت است و همانا زمین تا چهل روز، از بول شخص ختنه نشده، آلوده مى‌شود.(41)

سخنى درباره حقوق نوزاد

بررسى ره‌نمودهاى پیشوایان اسلام درباره حقوق نوزاد، نشان مى‌دهد که کودک، در آغاز تولّد، هشت حق بر خانواده خود دارد. این حقوق، عبارت‌اند از:

1 بزرگداشت تولّد

روزى که خداوند متعال، نعمتى به انسان عنایت کند، «عید»(42) است و فرخنده و مبارک نوزاد، نعمت بزرگى براى خانواده است و جشن تولّد، در حقیقت، جشن سپاس‌گزارى از این نعمت بزرگ الهى است و تهنیتِ گفتن آن و ولیمه دادن براى بزرگداشت آن، مطلوب است.

جشن تولّد، بزرگداشت روزى است که نخستین نعمت الهى که خلعت وجود است، انسان را فرا مى‌گیرد و او با کمال عزّت و بزرگوارى، دیده به جهان مى‌گشاید.

امام على علیه السلام در پاسخ سؤال پیامبر خدا که: «نخستین نعمتى که خداوند به تو عنایت کرد، چیست؟»، فرمود:

أنْ خَلَقَنى جلَّ ثَناؤُه وَلَم‌أَکُ شَیْئا مَذکورا.(43)

این است که مرا آفرید، در حالى که چیز در خور ذکرى نبودم

بنا بر این، تکرار همه ساله جشن تولّد، به منظور سپاس‌گزارى از نخستین نعمت الهى، شایسته و نیکوست، هرچند دلیل خاصّى که استحباب این جشن را اثبات نماید، وجود ندارد، مانند جشن تکلیف.

2 غُسل دادن(44)

درباره غسل نوزاد، چند نکته قابل توجّه است:

الف مقصود از این غُسل، شستشوى نوزاد نیست؛ بلکه مقصود، غُسل به مفهوم شرعى آن است بنا بر این، کسى که نوزاد را غُسل مى‌دهد، باید احکام غسل (مانند: قصد قربت و ترتیب) را رعایت نماید.

ب استحباب این غسل، مشروط است به ضرر نداشتن آن براى کودک.(45)

ج استحباب غسل نوزاد، هنگام تولّد است و تأخیر در آن، تا دو سه روز، مانعى ندارد.(46)

د برخى از فقهاى گذشته، غسل نوزاد را واجب دانسته‌اند.(47)

3 اذان و اقامه گفتن در گوش نوزاد

نکاتى که در مورد این کار، قابل توجّه است، اینهاست:

الف اذان، باید در گوش راست نوزاد گفته شود و اقامه، در گوش چپ او.(48)

ب هنگام گفتن اذان و اقامه در گوش نوزاد، در برخى احادیث، پس از بلند شدن صداى طفل و در برخى، قبل از افتادن ناف او ذکر شده است.

ج این سنّت اسلامى، حاکى از نقش‌آفرینى نخستین صداها در طبیعت کودک و تأثیر آن در تربیت و سرنوشت اوست.

4 برداشتن کام کودک

مقصود از این عمل، مالیدن مقدارى تربت سیّد الشهدا علیه السلام و آب فرات به کام نوزاد است.

حکمت این کار، آن است که حق‌طلبى، عدالت‌خواهى و دوستى اهل بیت علیهم السلام در آغاز زندگى، در جان کودک نفوذ کند، چنان که در برخى احادیث به این معنا اشاره شده است.

در شمارى از احادیث، برداشتن کام کودک با آب باران، آب گرم، خرما و عسل نیز توصیه شده است و از این رو، در صورت امکان، بهتر است قدرى عسل و خرما با کمى آب فرات یا آب باران مخلوط کنند و به کام کودک بمالند.(49)

این ره‌نمود نیز نشان دهنده نقش نخستین خوردنى‌ها، مانند نخستین شنیدنى‌ها، در سرنوشت کودک است.

5 انتخاب نام نیکو

در احادیث اسلامى، انتخاب نام نیکو براى نوزاد، نخستین نیکى خانواده به فرزند، شمرده شده است شایسته است خانواده‌هاى مسلمان، با بهره‌گیرى از ره‌نمودهاى پیشوایان خود، بهترین نام را براى فرزندان خویش انتخاب نمایند این ره‌نمودها عبارت‌اند از:

الف خانواده‌ها مى‌توانند هر نام زیبایى را براى کودک خود، انتخاب کنند؛

ب صادق‌ترین نام‌ها، نام‌هایى‌اند که حاکى از عبودیت و پیوند انسان با آفریدگار خود باشند؛

ج بهترین نام‌ها، نام انبیاى الهى و پیشوایان دینى و بهتر از همه، نام «محمّد» است؛

د کسانى که خداوند متعال، چهار فرزند پسر به آنها عنایت کرده، نکوهیده است که نام یکى از آنها را «محمّد» نگذارند؛

ه نام‌گذارى فرزند قبل از تولّد، انجام شود و اگر معلوم نیست که جنین، دختر است یا پسر، نامى که با هر دو تناسب دارد، انتخاب گردد البتّه تغییر نام پس از تولّد مانعى ندارد؛

و نام‌گذارى پسر به «محمّد» تا هفت روز پس از تولّد، و تغییر آن پس از گذشتن این مدّت، در صورت تمایل؛

ز برخى نام‌ها مانند: محمّد و فاطمه، به دلیل ارتباط آنها با شخصیت‌هاى بزرگ اسلامى، احترام ویژه‌اى دارند که باید رعایت گردد؛

ح نام‌گذارى به نام‌هایى مانند: شهاب، حریق، حباب، کلب، فرار، حرب و ظالم، که حاکى از شر و یا اشرارند، مکروه است؛

ط نام‌هایى که حاکى از خودستایى اند یا هنگام نفى آنها در گفتگو، فال بد زده

مى‌شود (مانند: مبارک)، نکوهیده شمرده شده‌اند.

ى نام‌هایى که شایسته خداوند متعال اند (مانند: قُدّوس، حَکَم، و خالق)، نباید در نام‌گذارى مورد استفاده قرار گیرند و برخى، این گونه نام‌گذارى را تحریم کرده‌اند.(50)

6 تراشیدن سرِ نوزاد

مستحب است که روز هفتم ولادت، موهاى سر نوزاد، تراشیده شود و هم‌وزن آن، طلا یا نقره، صدقه داده شود در استحباب این عمل، تفاوتى میان نوزاد دختر و پسر نیست.

7 عقیقه کردن براى نوزاد

عقیقه کردن، عبارت است از ذبح گوسفند(51) هنگام ولادت براى اطعام.(52)

نکاتى که در این باره باید مورد توجّه قرار گیرد، عبارت است از:

الف عقیقه کردن براى فرزند، مستحبّ مؤکّد است؛ بلکه برخى از فقها(53) آن را واجب دانسته‌اند.

ب مستحب است براى پسر، گوسفند نر عقیقه شود و براى دختر، گوسفند ماده.

ج زمان عقیقه کردن، روز هفتم ولادت است و اگر در آن تأخیر بیفتد، استحباب آن ساقط نمى‌شود؛ بلکه اگر پدر و مادر براى فرزند عقیقه نکردند،

مستحب است شخص پس از بلوغ، براى خود، عقیقه کند.

د مستحب است که گوشت عقیقه را میان مؤمنان تقسیم کنند و از آنان بخواهند براى نوزاد، دعا کنند؛ ولى بهتر است عقیقه را بپزند و حد اقل، ده نفر از اهل ایمان را براى خوردن آن، دعوت کنند تا از آن بخورند و براى نوزاد، دعا نمایند.

ه مستحب است در تقسیم کردن گوشت عقیقه، استخوان‌هاى آن را نشکنند و پا و ران، بلکه یک چهارم آن را براى ماما بفرستند.

و براى پدر و مادر نوزاد و عائله پدر، مکروه است از عقیقه نوزادشان بخورند و این کراهت، براى مادر نوزاد، بیشتر است.(54)

ز دعا کردن هنگام ذبح عقیقه، مستحب است دعاهایى که در این باره از اهل بیت علیهم السلام وارد شده، بسیارند.(55)

8 ختنه کردن نوزاد

ختنه کردن پسر در روز هفتم ولادت، مستحب است و تأخیر آن تا هنگام بلوغ، جایز است احتیاط، آن است که اولیاى کودک، او را قبل از بلوغ، ختنه کنند؛ امّا پس از بلوغ، ختنه، واجبِ فورى است و تأخیر آن جایز نیست.

همچنین، مستحب است که هنگام ختنه کردن کودک، دعاى مأثور (رسیده از پیامبر صلى الله علیه و آله و اهل‌بیت علیهم السلام) خوانده شود.


1) ریح تعرض الصبیان (لسان العرب: ج 2 ص 582).

2) مسند أبی یعلى: ج 6 ص 181 ح 6747 عن الإمام الحسین علیه السلام.

3) الکافی: ج 6 ص 24 ح 6 عن السکونی عن الإمام الصادق علیه السلام، بحارالأنوار: ج 104 ص 126 ح 86.

4) سنن أبی داوود: ج 4 ص 328 ح 5105.

5) امّ صبیان، به نوعى بیمارى مى‌گویند که در آن، فرد، دچار حالتى مى‌شود که در اصطلاح، به آن «باد گرفتن» مى‌گویند و گاهى موجب بیهوشى فرد مى‌گردد همچنین، گفته شده که امّ صبیان، نوعى جن است که کودکان را مى‌آزارد. در فارسى، امّ صبیان، برابرِ مادرْ دیو و دیوزدگى دانسته شده است (ر. ک: دانش‌نامه احادیث پزشکى: ج 1 ص 677).

6) الحَنَک: ما تحت الذَّقَن من الإنسان وغیره؛ الأعلى داخل الفم، والأسفل فی طرف مقدّم اللَّحیَین [واللَّحیُ هو منبت اللِّحیَة] من أسفَلِهما واتَّفقوا على تحنیک المولود عند ولادته بتَمرٍ، فإن تعذّر فبما فی معناه من الحلو فیُمضع حتّى یصیر مائعا فیوضع فی فیه لیصل شیءٌ إلى جَوفِه ویستحبّ تحنیکه بالتربة الحسینیّة والماء؛ کأن یُدخَل ذلک إلى حَنَکِهِ وهو أعلى داخل الفَم (مجمع البحرین: ج 1 ص 467 «حنک»).

7) جامع الأحادیث للقمّی: ص 141.

8) مسند أبی یعلى: ج 6 ص 414 ح 7278.

9) صحیح مسلم: ج 3 ص 1691 ح 27.

10) النوادر للراوندی: ص 96 عن الإمام الکاظم عن آبائه علیهم السلام، بحار الأنوار: ج 104 ص 130 ح 20.

11) الکافی: ج 6 ص 19 ح 10 عن الحسین بن زید عن الإمام الصادق علیه السلام، بحارالأنوار: ج 104 ص 131 ح 29.

12) سنن الترمذی: ج 5 ص 132 ح 2832.

13) النوادر للراوندی: ص 104 ح 75 عن الإمام الکاظم عن آبائه علیهم السلام، بحار الأنوار: ج 104 ص 130 ح 21.

14) الخصال: ص 251 ح 118 عن جابر عن الإمام الباقر علیه السلام، بحار الأنوار: ج 104 ص 127 ح 2.

15) تاریخ بغداد: ج 3 ص 91 عن زید بن الحسن عن أبیه عن الإمام علیّ علیه السلام.

16) جَبِهَهُ: ضَرَبَ جبهته وَرَدَّهُ (مجمع البحرین: ج 1 ص 270 «جبه»).

17) مکارم الأخلاق: ج 1 ص 65 ح 67 عن أبی رافع، بحار الأنوار: ج 16 ص 239.

18) تنبیه الخواطر: ج 1 ص 32؛ شرح نهج البلاغة: ج 19 ص 366 کلاهما عن جابر.

19) کنز العمّال: ج 16 ص 422 ح 45222 نقلاً عن عبد بن حمید عن أنس.

20) الکافی: ج 6 ص 19 ح 6 عن عاصم الکوزی عن الإمام الصادق علیه السلام، بحارالأنوار: ج 17 ص 39 ح 8.

21) مکارم الأخلاق: ج 1 ص 474 ح 1626، بحارالأنوار: ج 104 ص 92 ح 18.

22) سنن أبی داوود: ج 4 ص 288 ح 4950 عن أبی وهب الجشمی.

23) الأمالی للطوسی: ص 511 ح 1117 عن الأصبغ عن الإمام علیّ علیه السلام، بحار الأنوار: ج 104 ص 129 ح 14.

24) علل الشرائع: ص 583 ح 23 عن الإمام علیّ علیه السلام، بحار الأنوار: ج 76 ص 175 ح 2.

25) شعب الإیمان: ج 4 ص 313 ح 5227 عن عائشة.

26) النوادر للراوندی: ص 104 ح 75، بحار الأنوار: ج 104 ص 130 ح 21.

27) المصنّف لعبد الرزّاق: ج 11 ص 40 ح 19849 عن الزهری.

28) صحیح مسلم: ج 3 ص 1685 ح 12 عن سمرة بن جندب.

29) الخصال: ص 250 ح 118 عن جابر عن الإمام الباقر علیه السلام، بحار الأنوار: ج 104 ص 127 ح 2.

30) قرب الإسناد: ص 93 ح 310 عن الإمام الصادق علیه السلام، بحار الأنوار: ج 104 ص 127 ح 4.

31) اُسد الغابة: ج 1 ص 681 الرقم 1067.

32) مجمع الزوائد: ج 3 ص 306 ح 4677.

33) المعجم الکبیر: ج 2 ص 23 ح 1163.

34) کذا فی المصدر، و الصحیح: «مبارکا و نافعا و بشیرا و میمونا».

35) الجعفریّات: ص 190 عن الإمام الکاظم عن آبائه علیهم السلام، بحارالأنوار: ج 104 ص 130 ح 21.

36) فی المصدر: «سمّیتها مرّة»، والصحیح «برّة» بقرینة ذیل الحدیث و المصادر الاُخرى، و الظاهر وقوع التصحیف فیه.

37) سنن أبی داوود: ج 4 ص 288 ح 4953.

38) «بغیض» یعنى: کینه‌توز، و «حبیب» یعنى: دوست و دوستدار.

39) سنن الدارمی: ج 1 ص 511 ح 1903 عن سمرة.

40) الکافی: ج6 ص35 ح2 عن السکونی عن الإمام الصادق علیه السلام، بحارالأنوار: ج 25 ص 168.

41) منظور از آلودگى، مخالفت با سنّت است، نه آلودگى و نجاستِ ظاهرى در نابالغ، به خاطر مخالفت پدر و مادرش [با سنّت]، و در بالغ، به خاطر مخالفت خودش.

42) عید، در لغت، از ریشه «عَوْد» به معناى بازگشت است بنا بر این، روزهایى که نعمت‌هاى از دست رفته به فرد یا جامعه باز مى‌گردند، عید نامیده مى‌شود؛ ولى به تدریج این کلمه در مطلقِ روزهاى فرخنده و مبارک به کار رفته است هر چه نعمت الهى بزرگ‌تر باشد، عید از فرخندگى و شکوه بیشترى برخوردار بوده، مایه مسرّت و شادمانى بیشترى است. بر اساس این تعریف، هر روزى که انسان، کارِ ناشایستى انجام ندهد، براى او روز عید محسوب مى‌شود امام على علیه السلام در این باره فرمود: «هر روزى که در آن، خداوندْ نافرمانى نشود، روز عید است».

43) الأمالى، طوسى: ص 492 ح 1077.

44) البتّه برخى از فقها احتمال داده‌اند که مقصود از آن، هر گونه شستشو و نظافت نوزاد باشد (ر. ک: جواهر الکلام: ج 5 ص 71).

45) ر. ک: تحریر الوسیلة: ج 2 ص 310، ش 2.

46) ر. ک: العروة الوثقى: ج 1 ص 344.

47) ر. ک: جواهر الکلام: ج 5 ص 71.

48) ر ک: حکمت‌نامه کودک: ص 91 (اذان و اقامه گفتن در گوش نوزاد).

49) ر. ک: جواهر الکلام: ج 31 ص 252 و 253.

50) ر ک: حکمت‌نامه کودک: ص 107 (نام‌گذارى / نام‌هاى نکوهیده).

51) بز، گاو و شتر را نیز مى‌توان عقیقه کرد و بهتر است شرایط قربانى در آنها رعایت شود.

52) ر. ک: تحریر الوسیلة: ج 2 ص 311.

53) کسانى مانند: اِسکافى، سیّدِ مرتضى و فیض کاشانى (ر. ک: احکام کودکان: ص 196).

54) ر. ک: وسائل الشیعة: ج 15 ص 156.

55) ر. ک: وسائل الشیعة: ج 15 ص 154 156.