1 / 1
تَسمِیَةُ الدُّنیا
الکتاب
«وَ مِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ رَبَّنا آتِنا فِی اَلدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی اَلْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ اَلنّارِ» .(1)
«وَ هُوَ اَللهُ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ لَهُ اَلْحَمْدُ فِی اَلْأُولى وَ اَلْآخِرَةِ وَ لَهُ اَلْحُکْمُ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ» .(2)
«مَنْ کانَ یُرِیدُ اَلْعاجِلَةَ عَجَّلْنا لَهُ فِیها ما نَشاءُ لِمَنْ نُرِیدُ ثُمَّ جَعَلْنا لَهُ جَهَنَّمَ یَصْلاها مَذْمُوماً مَدْحُوراً» .(3)
«فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ وَرِثُوا اَلْکِتابَ یَأْخُذُونَ عَرَضَ هذَا اَلْأَدْنى وَ یَقُولُونَ سَیُغْفَرُ لَنا وَ إِنْ یَأْتِهِمْ عَرَضٌ مِثْلُهُ یَأْخُذُوهُ أَ لَمْ یُؤْخَذْ عَلَیْهِمْ مِیثاقُ اَلْکِتابِ أَنْ لا یَقُولُوا عَلَى اَللهِ إِلاَّ اَلْحَقَّ وَ دَرَسُوا ما فِیهِ وَ اَلدّارُ اَلْآخِرَةُ خَیْرٌ لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ» .(4)
1 / 1
نامگذارى دنیا
قرآن
«و برخى از آنان مىگویند: پروردگارا! در این دنیا به ما نیکى و در آخرت [نیز] نیکى عطا کن و ما را از عذاب آتش، [دور]نگه دار» .
«و اوست خدا [یى که] جز او معبودى نیست. در این [سراىِ] نخستین و در آخرت، ستایش، از آنِ اوست، و فرمان، او راست و به سوى او بازگردانیده مىشوید» .
«هر کس خواهان [دنیاى] زودگذر است، به زودى، هر که را بخواهیم، [نصیبى] از آن مىدهیم آن گاه، جهنّم را که در آن خوار و رانده داخل خواهد شد، براى او مقرّر مىداریم» .
«آن گاه بعد از آنان، جانشینانى وارث کتاب [آسمانى] شدند که متاع این دنیاى پست را مىگیرند و مىگویند: بخشیده خواهیم شد و اگر متاعى مانند آن به ایشان برسد، [باز] آن را مىستانند. آیا از آنان پیمان کتاب [آسمانى] گرفته نشده که جز به حق، نسبت به خدا سخن نگویند، با این که آنچه را که در آن [کتاب]است، آموختهاند؟ و سراى آخرت براى کسانى که پروا پیشه مىکنند، بهتر است. آیا باز تعقّل نمىکنید؟» .
الحدیث
3825 . رسول الله صلى الله علیه و آله: الدُّنیا دَنِیَّةٌ(5) خُلِقَت مِن دونِ الآخِرَةِ، ولَو خُلِقَت مَعَ الآخِرَةِ لَم یَفنَ أهلُها، کَما لا یَفنى أهلُ الآخِرَةِ.(6)
1 / 2
خَصائِصُ الدُّنیا
أ دارُ ابتِلاءٍ
الکتاب
«إِنّا جَعَلْنا ما عَلَى اَلْأَرْضِ زِینَةً لَها لِنَبْلُوَهُمْ أَیُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً» .(7)
«اَلَّذِی خَلَقَ اَلْمَوْتَ وَ اَلْحَیاةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَ هُوَ اَلْعَزِیزُ اَلْغَفُورُ» .(8)
«وَ هُوَ اَلَّذِی خَلَقَ اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیّامٍ وَ کانَ عَرْشُهُ عَلَى اَلْماءِ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَ لَئِنْ قُلْتَ إِنَّکُمْ مَبْعُوثُونَ مِنْ بَعْدِ اَلْمَوْتِ لَیَقُولَنَّ اَلَّذِینَ کَفَرُوا إِنْ هذا إِلاّ سِحْرٌ مُبِینٌ» .(9)
حدیث
3825 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: دنیا پست و نزدیک [به ما] و پیش از آخرت، آفریده شده است. اگر دنیا همزمان با آخرت آفریده شده بود، اهل آن فانى نمىشدند، چنان که اهل آخرت، فنا نمىپذیرند
1 / 2
ویژگىهاى دنیا
الف سراى آزمایش
قرآن
«در حقیقت، ما آنچه بر زمین است، زیورى براى آن قرار دادیم تا آنان را بیازماییم که کدام یک از ایشان نیکوکارترند» .
«همان که مرگ و زندگى را پدید آورد تا شما را بیازماید که کدامتان نیکوکارترید؛ و اوست ارجمند آمرزنده» .
«و اوست کسى که آسمانها و زمین را در شش هنگام آفرید و عرش او بر آب بود، تا شما را بیازماید که کدام یک، نیکوکارترید. و اگر بگویى: شما پس از مرگ، برانگیخته خواهید شد، قطعاً کسانى که کافر شدهاند، خواهند گفت: این [ادّعا] جز سِحرى آشکار نیست» .
«وَ لا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلى ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ زَهْرَةَ اَلْحَیاةِ اَلدُّنْیا لِنَفْتِنَهُمْ فِیهِ وَ رِزْقُ رَبِّکَ خَیْرٌ وَ أَبْقى» .(10)
الحدیث
3826 . رسول الله صلى الله علیه و آله: الدُّنیا دارُ بَلاءٍ(11)، ومَنزِلُ بُلغَةٍ(12) وعَناءٍ، قَد نزَعَت(13) عَنها نُفوسُ السُّعَداءِ، وَانتُزِعَت بِالکُرهِ مِن أیدِی الأَشقِیاءِ.(14)
ب دارُ مِحنَةٍ
3827 . رسول الله صلى الله علیه و آله: الدُّنیا دارُ مِحنَةٍ(15).(16)
ج دارُ تَرَحٍ
3828 . رسول الله صلى الله علیه و آله فِی التَّحذیرِ مِنَ الدُّنیا : أیُّهَا النّاسُ! هذِهِ دارُ تَرَحٍ(17) لا دارُ فَرَحٍ، ودارُ التِواءٍ لا دارُ استِواءٍ، فَمَن عَرَفَها لَم یَفرَح لِرَجاءٍ، ولَم یَحزَن لِشَقاءٍ.(18)
«و زنهار! به سوى آنچه اصنافى از ایشان را از آن برخوردار کردیم [و فقط]زیور زندگى دنیاست تا ایشان را در آن بیازماییم، دیدگان خود را مدوز و [بدان که] روزىِ پروردگار تو، بهتر و پایدارتر است» .
حدیث
3826 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: دنیا، سراى آزمایش است و منزلگاه روزىِ گذران زندگى و رنج جانهاى نیکبختان از [علاقه به] آن، کَنده شده و از دست شوربختان به زور گرفته مىشود.
ب محنتکده
3827 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: دنیا، سراى محنت(19) است.
ج غمکده
3828 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله در بر حذر داشتن از دنیا : اى مردم! این جا سراى غم است، نه سراى شادى، و سراى پیچ در پیچ است، نه سراى سرراست. پس هر که دنیا را بشناسد، به امیدى شاد نمىشود و از رنجى اندوهگین نمىگردد
1 / 3
مَثَلُ الدُّنیا
الکتاب
«إِنَّما مَثَلُ اَلْحَیاةِ اَلدُّنْیا کَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ اَلسَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ اَلْأَرْضِ مِمّا یَأْکُلُ اَلنّاسُ وَ اَلْأَنْعامُ حَتّى إِذا أَخَذَتِ اَلْأَرْضُ زُخْرُفَها وَ اِزَّیَّنَتْ وَ ظَنَّ أَهْلُها أَنَّهُمْ قادِرُونَ عَلَیْها أَتاها أَمْرُنا لَیْلاً أَوْ نَهاراً فَجَعَلْناها حَصِیداً کَأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ کَذلِکَ نُفَصِّلُ اَلْآیاتِ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ» .(20)
«وَ اِضْرِبْ لَهُمْ مَثَلَ اَلْحَیاةِ اَلدُّنْیا کَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ اَلسَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ اَلْأَرْضِ فَأَصْبَحَ هَشِیماً تَذْرُوهُ اَلرِّیاحُ وَ کانَ اَللهُ عَلى کُلِّ شَیْءٍ مُقْتَدِراً» .(21)
الحدیث
3829 . الزهد للحسین بن سعید عن عبدالله بن سنان: سمعت أبا عبدالله علیه السلام یقول: دَخَلَ عَلَى النَّبِیِّ صلى الله علیه و آله رَجُلٌ وهُوَ عَلى حَصیرٍ قَد أثَّرَ فی جِسمِهِ، ووِسادَةِ لیفٍ قَد أثَّرَت فی خَدِّهِ فَجَعَلَ یَمسَحُ ویَقولُ: ما رَضِیَ بِهذا کِسرى ولا قَیصَرُ، إنَّهُم یَنامونَ عَلَى الحَریرِ وَالدّیباجِ وأنتَ عَلى هذَا الحَصیرِ؟ !
قالَ: فَقالَ رَسولُ الله صلى الله علیه و آله: لَأَنا خَیرٌ مِنهُما وَاللهِ، لَأَنَا أکرَمُ مِنهُما وَاللهِ، ما أنَا وَالدُّنیا، إنَّما مَثَلُ الدُّنیا کَمَثَلِ رَجُلٍ راکِبٍ مَرَّ عَلى شَجَرَةٍ ولَها فَیءٌ فَاستَظَلَّ تَحتَها، فَلَمّا أن مالَ الظِّلُّ عَنهَا ارتَحَلَ فَذَهَبَ وتَرَکَها.(22)
3830 . رسول الله صلى الله علیه و آله: مَثَلُ هذِهِ الدُّنیا مَثَلُ ثَوبٍ شُقَّ مِن أوَّلِهِ إلى آخِرِهِ، فَبَقِیَ مُتَعَلِّقا بِخَیطٍ فی آخِرِهِ، فَیوشِکُ ذلِکَ الخَیطُ أن یَنقَطِعَ.(23)
1 / 3
مَثَل دنیا
قرآن
«در حقیقت، مَثَلِ زندگى دنیا به سان آبى است که آن را از آسمان فرو ریختیم پس گیاه زمین از آنچه مردم و دامها مىخورند با آن درآمیخت، تا آن گاه که زمین، پیرایه خود را برگرفت و آراسته گردید و اهل آن پنداشتند که آنان بر آن قدرت دارند شبى یا روزى فرمان [ویرانى] ما آمد و آن را چنان درویده کردیم که گویى دیروز وجود نداشته است. این گونه، نشانهها [ى خود] را براى مردمى که اندیشه مىکنند، به روشنى بیان مىکنیم» .
«و براى آنان، زندگى دنیا را مَثَل بزن که مانند آبى است که آن را از آسمان فرو فرستادیم سپس گیاه زمین با آن درآمیخت و [چنان]خشک گردید که بادها پراکندهاش کردند؛ و خداست که همواره بر هر چیزى تواناست» .
حدیث
3829 . الزهد، حسین بن سعید به نقل از عبد الله بن سنان : شنیدم که امام صادق علیه السلام مىفرماید: «مردى بر پیامبر صلى الله علیه و آله وارد شد، در حالى که ایشان بر بوریایى خفته بود و بالشى از لیف خرما زیرِ سر داشت و آن بوریا و بالش بر بدن و گونه پیامبر صلى الله علیه و آله رد انداخته بود. مرد، شروع به دست کشیدن [بر بوریا]کرد و مىگفت: کسرا و قیصر به این چیزها رضایت ندارند و بر بستر حریر و دیبا مىخوابند و تو بر چنین بوریایى؟ !
پیامبر خدا فرمود: “سوگند به خدا که من از آنها بهترم. به خدا سوگند که من، از آنان گرامىترم. مرا چه به دنیا؟ حکایت دنیا، در حقیقت، حکایت مردى سواره است که از درختى مىگذرد و آن درخت را سایهاى است و در سایه آن، فرود مىآید و چون سایهاش مىرود، او مىکوچد و مىرود و درخت را رها مىکند”» .
3830 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: مَثَل این دنیا، مَثَل جامهاى است که از سر تا به تَه، دریده و در انتهایش
به نخى آویخته است. زود است که آن نخ نیز بگُسلد!
1 / 4
مَثَلُ أهلِ الدُّنیا
3831 . روضة الواعظین: قیلَ لِلنَّبِی صلى الله علیه و آله: کَیفَ یَکونُ الرَّجُلُ فِی الدُّنیا؟
قالَ: مُتَشَمِّرا(24) کَطالِبِ القافِلَةِ.
قیلَ: فی کَمِ القَرارُ فیها؟
قالَ: کَقَدرِ المُتَخَلِّفِ عَنِ القافِلَةِ.
قیلَ: فَکَم ما بَینَ الدُّنیا وَالآخِرَةِ؟
قالَ: غَمضَةُ عَینٍ؛ قالَ اللهُ عز و جل: «کَأَنَّهُمْ یَوْمَ یَرَوْنَ ما یُوعَدُونَ لَمْ یَلْبَثُوا إِلاّ ساعَةً مِنْ نَهارٍ»(25).(26)
3832 . رسول الله صلى الله علیه و آله: إنَّ النّاسَ فِی الدُّنیا ضَیفٌ، وما فی أیدیهِم عارِیَةٌ، وإِنَّ الضَّیفَ راحِلٌ، وإنَّ العارِیَةَ مَردودَةٌ.(27)
3833 . عنه صلى الله علیه و آله: ما أصبَحَ فِی الدُّنیا أحَدٌ إلّا ضَیفا ومالُهُ عارِیَةٌ، فَالضَّیفُ مُنطَلِقٌ وَالعارِیَةُ مُؤَدّاةٌ.(28)
1 / 4
مَثَل اهل دنیا
3831 . روضة الواعظین: به پیامبر صلى الله علیه و آله گفته شد: آدمى در دنیا چگونه به سر بَرَد؟
فرمود: «کوشا، همچون جوینده کاروان» .
گفته شد: چند در آن بماند؟
فرمود: «به اندازه شخص عقب مانده از کاروان» .
گفته شد: فاصله میان دنیا و آخرت، چند است؟
فرمود: «چشم بستنى. خداى عز و جل مىفرماید: «روزى که آنچه را وعده داده مىشوند، بنگرند، گویى که آنان، جز ساعتى از روز را [در دنیا] نماندهاند»» .
3832 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: مردم در دنیا، میهمان هستند و آنچه در اختیار دارند، عاریت است. میهمان، رفتنى است و عاریت، پس دادنى
3833 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هیچ کسى در دنیا، جز مهمان نیست و مالش هم عاریتى است مهمان، رفتنى است و مال، پس دادنى
1 / 5
الدُّنیَا الحَمیدَةُ
3834 . رسول الله صلى الله علیه و آله: إنَّ الدُّنیا مَلعونَةٌ مَلعونٌ ما فیها، إلّا مَا ابتُغِیَ بِهِ وَجهُ اللهِ.(29)
3835 . عنه صلى الله علیه و آله: الدُّنیا مَلعونَةٌ مَلعونٌ ما فیها، إلّا ما کانَ للهِِ عز و جل.(30)
3836 . عنه صلى الله علیه و آله: یُؤتى بِالدُّنیا یَومَ القِیامَةِ، فَیُمازُ(31) ما کانَ للهِِ، ثُمَّ یُقَدَّمُ سائِرُهُ إلَى النّارِ.(32)
3837 . عنه صلى الله علیه و آله لِأَبی ذَرٍّ : یا أبا ذَرٍّ، لا یَصیرُ مِنَ الدُّنیا ما کانَ لِلآخِرَةِ، إنَّما یَصیرُ مِنَ الدُّنیا ما کانَ لِلدُّنیا.(33)
3838 . عنه صلى الله علیه و آله: الدُّنیا مَلعونَةٌ مَلعونٌ ما فیها، إلّا بُلغَةَ المُؤمِنِ لِمَعادِهِ، أو ذِکرَ اللهِ، أو ما والاهُ عالِمٌ أو مُتَعَلِّمٌ.(34)
1 / 6
ما رُوِیَ فی عُمُرِ الدُّنیا
3839 . رسول الله صلى الله علیه و آله: عُمُرُ الدُّنیا سَبعَةُ أیّامٍ مِن أیّامِ الآخِرَةِ، قالَ اللهُ تَعالى: «وَ إِنَّ یَوْماً عِنْدَ رَبِّکَ کَأَلْفِ سَنَةٍ مِمّا تَعُدُّونَ»(35).(36)
1 / 5
دنیاى پسندیده
3834 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: دنیا، لعنت شده است و آنچه در آن است نیز لعنت شده، مگر آنچه با آن رضایت خدا طلب شود.
3835 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: دنیا، لعنت شده است و آنچه در آن است نیز لعنت شده، مگر آنچه براى خداوند عز و جل باشد
3836 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: روز قیامت، دنیا را مىآورند و آنچه براى خدا بوده، به کنارى نهاده مىشود سپس، بقیّه آن به آتش برده مىشود.
3837 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله به ابو ذر : اى ابو ذر! از دنیا آنچه براى آخرت باشد، دنیایى به شمار نمىآید؛ بلکه آنچه براى دنیا باشد، دنیایى به حساب مىآید.
3838 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: دنیا و آنچه در آن است، لعنت شده است، مگر رهتوشه مؤمن براى معادش، یا ذکر خدا، یا آنچه دانشمند یا دانشجویى در پىِ آن باشد.
1 / 6
گزارشهایى درباره عمر دنیا
3839 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: عمر دنیا، هفت روز از روزهاى آخرت است. خداى متعال مىفرماید: «یک روز در نزد پروردگار تو، مانند هزار سال است از آنچه شما مىشمرید» .
3840 . عنه صلى الله علیه و آله: الدُّنیا سَبعَةُ آلافِ سَنَةٍ، وأنَا فی آخِرِها ألفا. لا نَبِیَّ بَعدی ولا اُمَّةَ بَعدَ اُمَّتی.(37)
3841 . عنه صلى الله علیه و آله: مَن قَضى حاجَةَ المُسلِمِ فِی اللهِ کَتَبَ اللهُ لَهُ عُمُرَ الدُّنیا سَبعَةَ آلافٍ؛ صِیامَ نَهارِهِ وقِیامَ لَیلِهِ.(38)
3842 . عنه صلى الله علیه و آله: لَو أنَّ عَبدا عَبَدَ اللهَ سَبعَةَ آلافِ سَنَةٍ وهُوَ عُمُرُ الدُّنیا ثُمَّ أتَى اللهَ عز و جلیُبغِضُ عَلِی بنَ أبی طالِبٍ جاحِدا(39) لِحَقِّهِ ناکِثا لِوِلایَتِهِ، لَأَتعَسَ اللهُ خَیرَهُ وجَدَعَ أنفَهُ.(40)
3840 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: دنیا، هفت هزار سال است و من، در هزاره آخر آن هستم. . . پس از من، پیامبرى و پس از امّت من، امّتى نیست.
3841 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هرکس براى خدا نیاز مسلمانى را برآورَد، خداوند به اندازه عمر دنیا که هفت هزار سال است، روزهایش را براى او روزه مىنویسد و شبهایش را عبادت
3842 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: اگر بندهاى به اندازه عمر دنیا که هفت هزار سال است، خدا را عبادت کند، ولى با بغض على بن ابى طالب و انکار حقّ او و شکستن پیمان ولایت او بر خداوند عز و جل در آید، خدا خوبىهایش را تباه مىکند و بینىاش را مىبُرد.
پژوهشى درباره عمر دنیا
احادیث گذشته، دلالت مىکنند که عمر دنیا هفت هزار سال است اگر مقصود از این سخن، آن باشد که پس از گذشت این مدّت، قیامت کبرا برپا مىشود چنان که به حسب ظاهر، مقصود، همین است این معنا بىتردید، قابل قبول نیست؛ زیرا:
اوّلاً، سند این احادیث، معتبر نیست؛(41) بلکه برخى، این احادیث را از مجعولات شمردهاند.(42)
ثانیا، معیّن بودن وقت قیامت، خلاف گفته قرآن است؛ چرا که از نظر قرآن، قیامت، ناگهان فرا مىرسد و کسى جز خداوند عز و جل، وقت آن را نمىداند.(43)
ثالثا، اگر هیچ یک از اشکالات گذشته هم وجود نداشت، در این گونه موارد، صحّت سند، کافى نیست و قطع به صدور، ضرورى است.
امّا اگر مقصود، این باشد که عمر دنیا در هنگام صدور احادیث، در آستانه هزاره هفتم است، احتمال صحّت آن بعید نیست، و شاید متن احادیث، در نقل به معنا
و در اثر کجفهمى راوى، بدین گونه که ملاحظه مىشود، تحریف شده است گفتنى است که روایت عیسى بن ابى حمزه، مؤیّد این تحلیل است او مىگوید: مردى به امام صادق علیه السلام گفت: فدایت گردم! مردم مىگویند که عمر دنیا هفت هزار سال است.
امام علیه السلام ضمن ردّ این سخن و ارائه توضیحاتى در مورد آنچه پیش از آفرینش آدم در زمین روى داده، فرمود:
ثُمَّ بَدَأَ اللهُ فَخَلَقَ آدَمَ، وَ قَدَّرَ لَهُ عَشرَةَ آلافِ عامٍ، وَ قَدْ مَضى مِن ذَلِکَ سَبعةُ آلافِ عامٍ ومِئَتانِ وَأنتُم فى آخِرِ الزَّمان.(44)
آن گاه خداوند، آغاز کرد پس آدم را آفرید و براى او ده هزار [سال] مقرّر کرد و از آن، هفت هزار و دویست سال مىگذرد و اکنون شما در آخِر زمان به سر مىبرید
علّامه سیّد محمّد حسین طباطبایى در این باره آورده است:
تاریخ یهود مىگوید که عمر نوع بشر، به فراتر از قریب هفت هزار سال نمىرسد این مطلب، چندان هم بىوجه نیست؛ چرا که اگر ما زن و مردى را در نظر بگیریم که داراى عمر متوسّطى بودهاند و با مزاج معتدل زیستهاند و در وضعیت میانگینى از امنیت و فراوانى و رفاه و سایر عوامل و شرایط تأثیرگذار در زندگى قرار داشتهاند، آن گاه در نظر بگیریم که آن دو با هم ازدواج کرده و در وضعیت متوسّط و متناسب، تولید نسل کردهاند و دقیقا همین فرض را درباره فرزندانشان (چه دختر و چه پسر) ، بر حسب آنچه از میانگین حال انسانها به دست مىآید، در نظر بگیریم، خواهیم دید که دو نفر اوّلى که ابتدا در نظر گرفتیم در یک قرن (در سر سده) ، متجاوز از هزار نفر شدهاند؛ یعنى هر یک نفر در طول یکصد سال، به قریب پانصد نفر افزایش پیدا کرده است.
حال اگر صدماتى را که از سوى عوامل گوناگون و بلایاى عمومى (از قبیل: سرما، گرما، توفان، زلزله، وبا، طاعون، فرو رفتن در زمین، خرابى، نسلکشى و سایر بلایا) به انسان وارد مىشوند، محاسبه کنیم و آنها را در بالاترین حد، به گونهاى که عوامل نابود کننده همه را در بر بگیرند، در نظر بگیریم، یعنى فرض کنیم که در هر یکصد سال، از هزار نفر، تنها یک نفر بماند و 999 نفر از بین بروند و در نتیجه، عامل تناسل، در هر یکصد سال، تنها یک در هزار را باقى بگذارد، آن گاه این عدد را به هفت هزار سال یعنى هفتاد قرن، ضرب کنیم، خواهیم دید که جمعیت انسانها در دنیا به دو و نیم میلیارد نفر مىرسد، یعنى تعداد جمعیت امروز جهان(45) بر اساس آمارهاى جهانى.
این محاسبه تأیید مىکند که عمر نوع بشر، همان مقدارِ گفته شده است؛ امّا دانشمندان زمینشناس (دانش شناخت طبقات زمین) گفتهاند که عمر زمین، بیش از میلیونها سال است آنها فسیل انسانها و اجساد و آثار آنها را یافتهاند که فراتر از پانصد هزار سال عمر دارند (بنا بر آنچه آنان گفتهاند) این، یافته آنهاست؛ امّا دلیل قانع کنندهاى ندارند تا دل را راضى کند که این نسلها پى در پى و بدون انقطاع ادامه یافتهاند پس رواست که گفته شود: این نوع [از موجودات،] در زمین پدید آمده، سپس زیاد شده و رشد کرده و زیسته و منقرض شده و مجدّدا پدید آمده و منقرض شده است و این وضع چندین بار تا نسل کنونى که آخرین بار است ادامه یافته است.(46)
بنا بر این، به فرض صحّت این سخن که عصر زندگى پیامبر خدا، آغاز هزاره هفتم عمر دنیا از ابتداى آفرینش آدم ابو البشر است، مىتوان گفت احادیثى که عمر
دنیا را هفت هزار سال مىدانند، در اصل، ناظر به این معنا بودهاند و در اثر تحریف، به گونهاى نقل شدهاند که خلاف مقصود را مىرسانند و ظاهرشان این گونه است که پس از هفت هزار سال از آغاز جهان، قیامت برپا مىگردد.
گفتنى است که درباره عمر دنیا، آراى فراوان دیگرى نیز وجود دارد که نیازى به ذکر یکایک آنها نیست.(47)
1) البقرة:201.
2) القصص:70.
3) الإسراء:18.
4) الأعراف:169 قال العلّامة المجلسی قدسسره فی توضیح معنى «الأدنى» فی الآیة الشریفة: یعنی الدنیا؛ من الدنوّ بمعنى القرب وقال سبحانه: (وَ لَنُذِیقَنَّهُم مِّنَ الْعَذَابِ الْأَدْنَى) السجدة:21 وبالجملة: الأدنى والدنیا یصرفان على وجوه، فتارة یعبّر به عن الأقلّ فیقابل بالأکثر والأکبر، وتارة عن الأرذل والأحقر فیقابل بالأعلى والأفضل، وتارة عن الأقرب فیقابل بالأقصى، وتارة عن الاُولى فیقابل بالآخرة، وبجمیع ذلک ورد التنزیل على بعض الوجوه وقال الجزری: الدنیا اسم لهذه الحیاة لبُعد الآخرة عنها (بحار الأنوار: ج57 ص356).
5) قال العلّامة المجلسی قدسسره: أی أخسّ؛ لِبعد الآخرة عنها (بحار الأنوار: ج 57 ص 356).
6) علل الشرائع: ص 470 ح 33 عن یزید بن سلام، بحار الأنوار: ج 57 ص 356 ح 2.
7) الکهف:7.
8) الملک:2.
9) هود:7.
10) طه:131.
11) البلاء: الاختبار؛ ویکون بالخیر والشرّ (الصحاح: ج 6 ص 2285 «بلا»).
12) دارُ بُلْغَة: أی دارُ عملٍ یُتبلّغ فیها من صالح الأعمال ویُتزوّد (مجمع البحرین: ج 1 ص 187 «بلغ»).
13) نَزَع عن الشیء: کَفَّ وأقْلَعَ عنه (المصباح المنیر: ص600 «نزع»).
14) أعلام الدین: ص 342 ح 32، بحار الأنوار: ج 77 ص 185 ح 10.
15) المِحْنة: واحدة المِحَن التی یُمْتَحَنُ بها الإنسان من بلیّة ومَحَنتُه وامتَحَنتُه: أی اختبرته، والاسم المحنة (الصحاح: ج 6 ص 2201 «محن»).
16) عوالی اللآ لی: ج 1 ص 285 ح 130، بحار الأنوار: ج 77 ص 164 ح 2.
17) تَرِحَ تَرَحا فهو تَرِح: إذا حَزِن (المصباح المنیر: ص 74 «ترح»).
18) أعلام الدین: ص 343 عن ابن عمر، بحار الأنوار: ج 77 ص 187 ح 10؛ کنز العمّال: ج 3 ص 211 ح 6203 نقلاً عن الدیلمی عن ابن عمر.
19) مِحنت: بلایى که خداوند، آدمى را بدان بیازماید (صحاح: ج 6 ص 2201 «محن»).
20) یونس:24.
21) الکهف:45.
22) الزهد للحسین بن سعید: ص 50 ح 134، بحار الأنوار: ج 73 ص 126 ح 124.
23) شُعب الإیمان: ج 7 ص 260 ح 10240 عن أنس؛ تنبیه الخواطر: ج 1 ص 148 وفیه «هذه» بدل «مثل هذه».
24) التَّشمِیرُ فی الأمر: السرعة فیه والخفّة وشمّر ثوبه: رفعه ومنه قیل: شمَّر فی العبادة؛ إذا اجتهد وبالغ (المصباح المنیر: ص 322 «شمر»).
25) الأحقاف:35.
26) روضة الواعظین: ص 491، بحار الأنوار: ج 73 ص 122 ح 110.
27) إرشاد القلوب: ص 23، بحار الأنوار: ج 77 ص 187 ح 10.
28) الفردوس: ج 4 ص 63 ح 6197 عن أبی سعید الخدری.
29) الأمالی للطوسی: ص 531 ح 1162 عن أبی ذرّ، بحار الأنوار: ج 77 ص 80 ح 3.
30) الزهد لابن حنبل: ص 37 عن محمّد بن المنکدر.
31) مُزتُ الشیءَ فانماز: عزلته وفرزته (الصحاح: ج 3 ص 897 «میز»).
32) الفردوس: ج 5 ص 460 ح 8754 عن أبی هریرة.
33) الفردوس: ج 5 ص 341 ح 8375 عن ابن عبّاس.
34) الفردوس: ج 2 ص 231 ح 3111 عن أبی هریرة.
35) الحجّ:47.
36) الفردوس: ج 3 ص 57 ح 4151 عن أنس.
37) المعجم الکبیر: ج 8 ص 303 ح 146 عن ضحّاک بن زمل الجهنی.
38) تاریخ دمشق: ج 23 ص 133 ح 5026 عن أنس.
39) فی الطبعة المعتمدة: «جاهدا» ، والتصویب من طبعة مرکز الغدیر.
40) الغدیر: ج 2 ص 301 نقلاً عن الحافظ السمّان فی أمالیه.
41) الإصابة: ج 4 ص 540 ش 4703، أخبار الزمان: ص 310، تفسیر الثعالبى: ج 5 ص 335، ردّ اعتبار الجامع الصغیر: ص 150، فیض القدیر: ج 3 ص 731 ح 4278، کشف الخفاء: ج 2 ص 315.
42) الموضوعات: ج 3 ص 243، سبل الهدى: ج 3 ص 315، تذکرة الموضوعات: ص 223، أضواء على السنّة المحمّدیّة: ص 288.
43) ر. ک: انعام: آیه 31، اعراف: آیه 187، یوسف: آیه 107، حج: آیه 55، لقمان: آیه 34، احزاب: آیه 63، شورا: آیه 170، زخرف: آیه 85، محمّد: آیه 18، نازعات: آیه 43، قیامت: آیه 6.
44) تفسیر العیّاشى: ج 1 ص 31 ح 8.
45) مقصود، زمان تألیف این صفحات از المیزان فى تفسیر القرآن است.
46) المیزان فى تفسیر القرآن: ج 4 ص 139.
47) براى اطّلاع بیشتر، ر. ک: شرح نهج البلاغة: ج 10 ص 195 و ج 13 ص 133، تفسیر ابن کثیر: ج 8 ص 249، بحار الأنوار: ج 57 ص 223، ینابیع المودّة: ج 3 ص 212، المستدرک على الصحیحین: ج 2 ص 654، مجمع الزوائد: ج 6 ص 26، المعجم الکبیر: ج 11 ص 79، تفسیر القرطبى: ج 17 ص 125.