6 / 1
الأَمرُ بِالمَعروفِ وَالنَّهیُ عَنِ المُنکَرِ
الکتاب
«کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ اَلْمُنْکَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللهِ وَ لَوْ آمَنَ أَهْلُ اَلْکِتابِ لَکانَ خَیْراً لَهُمْ مِنْهُمُ اَلْمُؤْمِنُونَ وَ أَکْثَرُهُمُ اَلْفاسِقُونَ» .(1)
«إِنَّ اَللهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ اَلْإِحْسانِ وَ إِیتاءِ ذِی اَلْقُرْبى وَ یَنْهى عَنِ اَلْفَحْشاءِ وَ اَلْمُنْکَرِ وَ اَلْبَغْیِ یَعِظُکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ» .(2)
الحدیث
3650 . رسول الله صلى الله علیه و آله: إذا رَأَیتُم اُمَّتی تَهابُ الظّالِمَ أن تَقولَ لَهُ: إنَّکَ أنتَ ظالِمٌ، فَقَد تُوُدِّعَ(3) مِنهُم.(4)
6 / 1
امر به معروف و نهى از منکر
قرآن
«شما بهترین امّتى هستید که براى مردم، پدیدار شدهاید: به کار پسندیده، فرمان مىدهید و از کار ناپسند، باز مىدارید و به خدا ایمان دارید. و اگر اهل کتاب، ایمان آورده بودند، قطعاً برایشان بهتر بود برخى از آنان مؤمناند، و [لى] بیشترشان نافرماناند» .
«در حقیقت، خدا به دادگرى و نیکوکارى و بخشش به خویشاوندان، فرمان مىدهد و از کار زشت و ناپسند و ستم، باز مىدارد. به شما اندرز مىدهد، باشد که پند گیرید» .
حدیث
3650 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هر گاه دیدید امّتم از این که به ستمگر بگوید: «تو ستمگرى» مىهراسد، بىگمان [از جانب خدا] به حال خود رها شده است.(5)
3651 . عنه صلى الله علیه و آله: إنَّهُ سَیَکونُ فی آخِرِ هذِهِ الاُمَّةِ قَومٌ لَهُم مِثلُ أجرِ أوَّلِهِم، یَأمُرونَ بِالمَعروفِ، ویَنهَونَ عَنِ المُنکَرِ، ویُقاتِلونَ أهلَ الفِتَنِ.(6)
6 / 2
الاِعتِدالُ
الکتاب
«وَ کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَى اَلنّاسِ وَ یَکُونَ اَلرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهِیداً وَ ما جَعَلْنَا اَلْقِبْلَةَ اَلَّتِی کُنْتَ عَلَیْها إِلاّ لِنَعْلَمَ مَنْ یَتَّبِعُ اَلرَّسُولَ مِمَّنْ یَنْقَلِبُ عَلى عَقِبَیْهِ وَ إِنْ کانَتْ لَکَبِیرَةً إِلاّ عَلَى اَلَّذِینَ هَدَى اَللهُ وَ ما کانَ اَللهُ لِیُضِیعَ إِیمانَکُمْ إِنَّ اَللهَ بِالنّاسِ لَرَؤُفٌ رَحِیمٌ» .(7)
الحدیث
3652 . رسول الله صلى الله علیه و آله فی قَولِهِ تَعالى: «وَ کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ أُمَّةً وَسَطاً» : قال: عدلاً.(8)
6 / 3
رُهبانٌ بِاللَّیلِ اُسدٌ بِالنَّهارِ
3653 . رسول الله صلى الله علیه و آله: صِفَتی: أحمَدُ المُتَوَکِّلُ، لَیسَ بِفَظٍّ ولا غَلیظٍ، یَجزی بِالحَسَنَةِ الحَسَنَةَ، ولا یُکافِئُ السَّیِّئَةَ، مَولِدُهُ بِمَکَّةَ ومُهاجَرُهُ طَیبَةُ، واُمَّتُهُ الحَمّادونَ، یَأتَزِرونَ عَلى أنصافِهِم ویُوضِّئونَ(9) أطرافَهُم، أناجیلُهُم فی صُدورِهِم، یَصُفّونَ لِلصَّلاةِ کما یَصُفّونَ لِلقِتالِ، قُربانُهُمُ الَّذی یَتَقَرَّبونَ بِهِ إلَیَّ دِماؤُهُم، رُهبانٌ بِاللَّیلِ لُیوثٌ بِالنَّهارِ.(10)
3651 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: در آخر این امّت، مردمى خواهند بود که آنان را پاداشى همانند پاداش نخستین کسانِ آنان است [آنان] امر به معروف و نهى از منکر مىکنند و با فتنهگران مىجنگند
6 / 2
میانهروى
قرآن
«و بدین گونه، شما را امّتى میانه قرار دادیم تا بر مردم، گواه باشید و پیامبر، بر شما گواه باشد. و قبلهاى را که [چندى] بر آن بودى، مقرّر نکردیم، جز براى آن که کسى را که از پیامبر پیروى مىکند، از آن کس که از عقیده خود بر مىگردد، باز شناسیم، و البتّه [این کار]جز بر کسانى که خدا [آنان را] هدایت کرده، سخت گران بود و خدا بر آن نبود که ایمان شما را ضایع گرداند، [که] خدا [نسبت] به مردم، دلسوز و مهربان است» .
حدیث
3652 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله درباره این سخن خداوند متعال: «و بدین گونه شما را امّتى میانه قرار دادیم» : یعنى معتدل
6 / 3
پارسایان شب و دلیرمردان روز
3653 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: اوصاف من، این است: ستودنىتر، توکّل کنندهاى که نه خشن است و نه سنگدل نیکى را به نیکى پاداش مىدهد و بدى را جبران نمىکند زادگاهش مکّه است و هجرتگاهش طَیْبه (مدینه) امّتش ستاینده [ى خدا] هستند دامن [همّت] به میان مىبندند و دستها و پاهایشان را [به وضو] مىشویند.
اِنجیلهایشان در سینههاى آنان است براى نماز، چنان صف مىکشند که براى جنگ، صف مىکشند وسیله تقرّبشان به من، خونشان است پارسایانِ شباند و شیرانِ روز
3654 . عنه صلى الله علیه و آله: إنَّ موسَى بنَ عِمرانَ علیه السلام کانَ یَمشی ذاتَ یَومٍ فِی الطّریقِ فَناداهُ الجَبّارُ جَلَّ جَلالُهُ: یا موسى. وعِزَّتی وجَلالی، إنَّ الجَنَّةَ مُحَرَّمَةٌ عَلى جَمیعِ خَلقی حَتّى یَدخُلَها مُحَمَّدٌ واُمَّتُهُ.
قالَ موسى: ومَن اُمَّةُ مُحَمَّدٍ؟
قالَ: اُمَّتُهُ الحَمّادونَ، یَحمَدون اللهَ صُعودا وهُبوطا وعَلى کُلِّ حالٍ، یَشُدّونَ أوساطَهُم، ویُطَهِّرونَ أطرافَهُم، صائِمونَ بِالنَّهارِ، رُهبانٌ(11) بِاللَّیلِ، أقَبَلُ مِنهُمُ الیَسیرَ، واُدخِلُهُمُ الجَنَّةَ بِشَهادَةِ أن لا إلهَ إلَا اللهُ.
قالَ: فَاجعَلنی نَبِیَّ تِلکَ الاُمَّةِ! قالَ: نَبِیُّها مِنها قالَ: اجعَلنی مِن اُمَّةِ ذلِکَ النَبِیِّ!
قالَ: استَقدَمتَ واستَأخَروا یا موسى، ولکِن سَأَجَمعُ بَینَکَ وبَینَهُ فی دارِ الجَلالِ.(12)
3654 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: روزى موسى بن عمران علیه السلام در راه مىرفت که خداوند عز و جل او را ندا داد: «اى موسى! . . . به عزّت و جلالم سوگند که بهشت بر همه آفریدگانم حرام است تا آن گاه که [نخست] محمّد و امّت او، بِدان در آیند» .
موسى علیه السلام گفت: امّت محمّد کیستند؟
فرمود: «امّت او ستایشگراناند خداوند را در هر بلندى و پستى و در همه حال مىستایند کمرهایشان را [براى عبادت] مىبندند و دستها و پاهایشان را پاکیزه مىکنند روزهدارانِ در روزند و پارسایانِ شب [طاعتِ] اندک را از آنان مىپذیرم و با شهادت دادن به این که معبودى جز خداى یگانه نیست، ایشان را به بهشت مىبرم» .
موسى علیه السلام گفت: پس مرا پیامبر آن امّت قرار ده.
خداوند فرمود: «پیامبرِ آنان، از خودِ آنان است» .
موسى علیه السلام گفت: مرا از امّت آن پیامبر، قرار ده.
خداوند فرمود: «اى موسى! تو جلوترى و آنان، پس از تو مىآیند؛ امّا در سراى شُکوه، تو را با او (محمّد صلى الله علیه و آله) گِرد خواهم آورد» .
1) آل عمران:110.
2) النحل:90.
3) تُوُدِّعَ منهم: أی اُسلِموا إلى ما استَحقّوه من النَّکیرِ علیهم. وهو من المجاز؛ لأنّ المعتنی بإصلاحِ شأن الرجل إذا یَئِسَ من صلاحه تَرَکَه واستَراحَ من معاناة النَّصَب معه (النهایة: ج 5 ص 166 «ودع»).
4) مسند ابن حنبل: ج 2 ص 561 ح 6531 و ص 619 ح 6790 کلاهما عن عبد الله بن عمرو.
5) به تعبیر عامیانه، یعنى کارَش تمام و فاتحهاش خوانده شده است. «تُوُدّع» که در متن عربى حدیث آمده، از تودیع است؛ یعنى با او خداحافظى شده است.
6) دلائل النبوّة للبیهقی: ج 6 ص 513 عن عبد الرحمن بن العلاء الحضرمی.
7) البقرة:143.
8) صحیح البخاری: ج 6 ص 2675 ح 6917 عن أبی سعید الخدری؛ التبیان فی تفسیر القرآن: ج 2 ص 6، بحار الأنوار: ج 23 ص 351 ح 63.
9) فی المصدر: «ویوصون» ، والتصویب من الدرّ المنثور: ج 3 ص 576 وکنزالعمّال: ج 11 ص 401 ح 31866.
10) المعجم الکبیر: ج 10 ص 89 ح 10046 عن عبد الله بن مسعود.
11) فی المصدر: «رهبانا» ، والصّواب ما أثبتناه کما فی السُّنَّة لابن أبی عاصم: ص 306 ح 696.
12) حلیة الأولیاء: ج 3 ص 375 عن أنس.