18 / 1
تَحذیرُ النَّبِیِّ مِن ظُلمِهِم
3446 . رسول الله صلى الله علیه و آله: وَیلٌ لِأَعداءِ أهلِ بَیتِیَ المُستَأثِرینَ عَلَیهِم، لا نالَتهُم شَفاعَتی، ولا رَأَوا جَنَّةَ رَبّی.(1)
3447 . عنه صلى الله علیه و آله: اِشتَدَّ غَضَبُ اللهِ عَلى مَن آذانی فی عِترَتی.(2)
3448 . عنه صلى الله علیه و آله: اِشتَدَّ غَضَبُ اللهِ وغَضَبی عَلى مَن أهرَقَ دَمی وآذانی فی عِترَتی.(3)
3449 . عنه صلى الله علیه و آله: أیُّهَا النّاسُ، لا تَأتونی غَدًا بِالدُّنیا تَزِفّونَها زَفًّا، ویَأتی أهلُ بَیتی شُعثًا غُبرًا مَقهورینَ مَظلومینَ تَسیلُ دِماؤُهُم.(4)
18 / 1
هشدار پیامبر درباره ستمکردن به اهل بیت
3446 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: واى بر دشمنان و اختصاص دهندگان حقوق اهل بیت من به خود! شفاعتم نصیب آنان مباد و بهشت پروردگارم را نبینند!
3447 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خشم خداوند بر کسى که مرا با آزردن عترت من بیازارد، سخت است.
3448 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خشم خدا و خشم من بر کسى که با ریختن خون عترت من و [یا]آزردن آنان، خون مرا بریزد و مرا بیازارد، سخت است.
3449 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: اى مردم! نکند فرداى قیامت با دنیایى آراسته نزد من بیایید، در حالى که اهل بیت من، آشفتگان و خاکآلودگان و ستم کشیدگانى باشند که خونشان روان است؟
3450 . عنه صلى الله علیه و آله: مَن سَبَّ أهلَ بَیتی فَأَنَا بَریءٌ مِنهُ.(5)
3451 . عنه صلى الله علیه و آله: مَن آذانی فی أهلی فَقَد آذَى اللهَ.(6)
3452 . عنه صلى الله علیه و آله: سِتَّةٌ لَعَنتُهُم ولَعَنَهُمُ اللهُ وکُلُّ نَبِیٍّ مُجابٍ: الزّائِدُ فی کِتابِ اللهِ، وَالمُکَذِّبُ بِقَدَرِ اللهِ، وَالمُتَسَلِّطُ بِالجَبَروتِ لِیَذِلَّ مَن أعَزَّ اللهُ ویَعِزَّ مَن أذَلَّ اللهُ، وَالتّارِکُ لِسُنَّتی، وَالمُستَحِلُّ مِن عِترَتی ما حَرَّمَ اللهُ، وَالمُستَحِلُّ لِحَرَمِ اللهِ.(7)
3453 . عنه صلى الله علیه و آله: خَمسَةٌ لَعَنتُهُم وکُلُّ نَبِیٍّ مُجابٍ: الزّائِدُ فی کِتابِ اللهِ، وَالتّارِکُ لِسُنَّتی، وَالمُکَذِّبُ بِقَدَرِ اللهِ، وَالمُستَحِلُّ مِن عِترَتی ما حَرَّمَ اللهُ، وَالمُستَأثِرُ بِالفَیءِ (و) المُستَحِلُّ لَهُ.(8)
3454 . عنه صلى الله علیه و آله: إنَّ اللهَ عز و جل اشتَدَّ غَضَبُهُ عَلَى الیَهودِ أن قالوا: عُزَیرٌ اِبنُ اللهِ، وَاشتَدَّ غَضَبُهُ عَلَى النَّصارى أن قالُوا: المَسیحُ ابنُ اللهِ، و إنَّ اللهَ اشتَدَّ غَضَبُهُ عَلى مَن أراق دَمی و آذانی فی عِترَتی.(9)
3455 . الأمالی للطوسی عن أبی سَعیدٍ الخُدرِیُّ: لَمّا کانَ یَومُ اُحُدٍ شُجَّ النَبِیُّ صلى الله علیه و آله فی وَجهِهِ وکُسِرَت رَباعِیَتُهُ، فَقامَ علیه السلام رافِعًا یَدَیهِ یَقولُ: إنَّ اللهَاشتَدَّ غَضَبُهُ عَلَى الیَهودِ أن قالوا: عُزَیرٌ اِبنُ اللهِ، وَاشتَدَّ غَضَبُهُ عَلَى النَّصارى أن قالُوا: المَسیحُ ابنُ اللهِ، وإنَّ اللهَ اشتَدَّ غَضَبُهُ عَلى مَن أراق دَمی وآذانی فی عِترَتی.(10)
3450 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هر کس به اهل بیت من ناسزا گوید، من از او بیزارم.
3451 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هر که مرا با آزردن اهل بیتم بیازارد، هر آینه، خدا را آزرده است.
3452 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: شش نفرند که من و خداوند و هر پیامبر مستجاب الدعوهاى آنان را لعنت کردهایم: کسى که به کتاب خدا چیزى بیفزاید؛ کسى که تقدیر خدا را دروغ شمارد؛ کسى که با قهر و زور، مسلّط شود براى این که کسى را که خدا عزّت بخشیده، ذلیل گرداند و کسى را که خدا ذلیل کرده است، بر سریر عزّت [و قدرت] بنشاند؛ کسى که سنّت مرا فرو بگذارد؛ کسى که آنچه را خداوند درباره عترتم حرام کرده است، حلال شمارد؛ و کسى که حرامهاى خدا را روا گرداند.
3453 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: پنج نفرند که من و هر پیامبر مستجاب الدعوهاى آنان را لعنت کردهایم: کسى که به کتاب خدا چیزى بیفزاید؛ کسى که سنّت مرا فرو گذارد؛ کسى که تقدیر خدا را باور نداشته باشد؛ کسى که آنچه را خدا درباره عترتم حرام کرده، حلال شمارد؛ و کسى که غنایم را [که حقّ همه مسلمانان است،]به خود اختصاص دهد و آن را براى خود، روا شمارد.
3454 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خداوند عز و جل بر یهود به شدّت، خشم گرفت؛ چون گفتند: عُزَیر، پسر خداست. بر نصارا نیز به شدّت خشم گرفت؛ چون گفتند: مسیح، پسر خداست. خشم خدا بر کسى که با ریختن خون و آزردن عترت من، [در واقع،] خون مرا بریزد و مرا بیازارد، سخت است.
3455 . الأمالى، طوسى به نقل از ابو سعید خُدرى : در جنگ اُحد، هنگامى که چهره پیامبر صلى الله علیه و آله شکاف برداشت و دندان پیشین ایشان شکست، دستهایش را به سوى آسمان برداشت و فرمود: «خشم خدا، سخت است بر یهود که گفتند: عزیر، پسر خداست و خشم خدا سخت است بر نصارا که گفتند: مسیح، پسر خداست و
خشم خدا سخت است بر کسى که خون مرا بریزد و با آزردن عترتم مرا بیازارد» .
18 / 2
الجَنَّةُ مُحَرَّمَةٌ عَلى مَن ظَلَمَهُم
3456 . رسول الله صلى الله علیه و آله: إنَّ اللهَ حَرَّمَ الجَنَّةَ عَلى مَن ظَلَمَ أهلَ بَیتی أو قاتَلَهم أو أغارَ عَلَیهِم أو سَبَّهُم.(11)
3457 . عنه صلى الله علیه و آله: حُرِّمَتِ الجَنَّةُ عَلى مَن ظَلَمَ أهلَ بَیتی وآذانی فی عِترَتی.(12)
3458 . عنه صلى الله علیه و آله: حُرِّمَتِ الجَنَّةُ عَلى مَن ظَلَمَ أهلَ بَیتی، وعَلى مَن قاتَلَهُم، وعَلَى المُعینِ عَلَیهِم، وعَلى مَن سَبَّهُم «أُولئِکَ لا خَلاقَ لَهُمْ فِی اَلْآخِرَةِ وَ لا یُکَلِّمُهُمُ اَللهُ وَ لا یَنْظُرُ إِلَیْهِمْ یَوْمَ اَلْقِیامَةِ وَ لا یُزَکِّیهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ»(13).(14)
3459 . المعجم الکبیر عن أنَس بن مالِکٍ: دَخَلتُ عَلى رَسولِ اللهِ صلى الله علیه و آله فَقالَ: قَد اُعطیتُ الکَوثَرَ، قُلتُ: یا رَسولَ اللهِ، ومَا الکَوثَرُ؟ قالَ: نَهرٌ فِی الجَنَّةِ عَرضُهُ وطولُهُ ما بَینَ المَشرِقِ وَالمَغرِبِ، ولا یَشرَبُ مِنهُ أحَدٌ فَیَظمَأَ، ولا یَتَوَضَّأُ مِنهُ أحَدٌ فَیَشعَثَ، لا یَشرَبُهُ إنسانٌ خَفَرَ ذِمَّتی ولا قَتَلَ أهلَ بَیتی.(15)
18 / 2
حرام بودن بهشت بر ستمکننده به اهل بیت
3456 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خداوند، بهشت را بر کسى که به اهل بیت من ستم کند یا با آنان بجنگد یا آنها را مورد تاخت و تاز قرار دهد یا به آنها ناسزا بگوید، حرام کرده است.
3457 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: بهشت بر کسى که به اهل بیت من ستم کند و با آزردن عترتم مرا بیازارد، حرام گردیده است.
3458 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: بهشت بر کسى که به اهل بیت من، ستم کند و بر کسى که با آنان بجنگد و بر کسى که علیه آنان یارى رسانَد و بر کسى که به آنها ناسزا گوید، حرام شده است. «اینان را در آخرت، بهرهاى نیست و خدا روز قیامت، با آنان سخن نمىگوید و به ایشان نمىنگرد و پاکشان نمىگرداند و عذابى دردناک خواهند داشت» .
3459 . المعجم الکبیر به نقل از اَنَس بن مالک : بر پیامبر خدا وارد شدم. ایشان فرمود: «کوثر به من داده شد» .
گفتم: اى پیامبر خدا! کوثر چیست؟
فرمود: «نهرى است در بهشت که طول و عرض آن، از مشرق تا مغرب است. هر کس از آن بیاشامد، دیگر هرگز تشنه نمىشود و هر کس با آب آن، خود را بشوید، دیگر هرگز خاکآلود نمىشود. هر انسانى که پیمان مرا بشکند یا اهل بیت مرا به قتل برساند، از آن نخواهد آشامید» .
18 / 3
عَذابُ ظالِمیهِم
3460 . رسول الله صلى الله علیه و آله: الوَیلُ لِظالِمی أهلِ بَیتی، عَذابُهُم مَعَ المُنافِقینَ فِی الدَّرَکِ الأَسفَلِ مِنَ النّارِ.(16)
3461 . عنه صلى الله علیه و آله: فِی الجَنَّةِ ثَلاثُ دَرَجاتٍ، وفِی النّارِ ثَلاثُ دَرَکاتٍ. وفی أسفَلِ دَرَکٍ مِنَ النّارِ مَن أبغَضَنا بِقَلبِهِ وأعانَ عَلَینا بِلِسانِهِ ویَدِهِ وفِی الدَّرَکِ الثّانِیَةِ مِنَ النّارِ مَن أبغَضَنا بِقَلبِهِ وأعانَ عَلَینا بِلِسانِهِ وفِیالدَّرَکِ الثّالِثَةِ مِنَ النّارِ مَن أبغَضَنا بِقَلبِهِ.(17)
18 / 4
إخبارُ النَّبِیِّ بِما یَقَعُ عَلَیهِم مِنَ الظُّلمِ
3462 . رسول الله صلى الله علیه و آله: وَیحَ الفِراخِ فِراخِ آلِ مُحَمَّدٍ مِن خَلیفَةٍ مُستَخلِفٍ مُترَفٍ.(18)
3463 . عنه صلى الله علیه و آله: یَجیءُ یَومَ القِیامَةِ المُصْحَفُ وَالمَسجِدُ وَالعِترَةُ، فَیَقولُ المُصحَفُ: یا رَبِّ حَرَّقونی ومَزّقونی، ویَقولُ المَسجِدُ: یا رَبِّ خَرَّبونی وعَطَّلونی وضَیَّعونی، وتَقولُ العِترَةُ: یا رَبِّ طَرَدونا وقَتَّلونا وشَرَّدونا وأجثو بِرُکبَتَیَّ لِلخُصومَةِ، فَیَقولُ اللهُ: ذلِکَ إلَیَّ وأنَا أولى بِذلِکَ.(19)
18 / 3
عذاب ستم کنندگان به اهل بیت
3460 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: واى بر ستمگرانِ به اهل بیت من! آنان به همراه منافقان، در پایینترین طبقه دوزخ، عذاب مىشوند.
3461 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: بهشت، سه درجه دارد و دوزخ، سه دَرَک. . . در پایینترین دَرَک دوزخ، کسى جاى مىگیرد که ما را در دلش دشمن بدارد و با زبان و دستش، علیه ما یارى رسانَد. در دَرَک دوم دوزخ، کسى جاى مىگیرد که ما را در دلش دشمن بدارد و با زبانش به زیان ما کار کند و در دَرَک سوم دوزخ، کسى جاى مىگیرد که در دلش ما را دشمن بدارد.
18 / 4
پیشگویى پیامبر درباره ستم رفتن بر اهل بیت
3462 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: آه و اندوها از ستمهایى که از جانب خلیفهاى مسلّط و عیّاش، به جوجههاى (کودکان) خاندان محمّد مىرسد!
3463 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: روز قیامت، قرآن و مسجد و عترت مىآیند قرآن مىگوید: پروردگارا! مرا سوزاندند و تکّه پاره کردند. مسجد مىگوید: پروردگارا! مرا ویران کردند و خالىام گذاشتند و تباهم ساختند. عترت مىگویند: پروردگارا! ما را راندند و کُشتند و آواره ساختند. من براى دادخواهى، زانو مىزنم؛ ولى خداوند مىفرماید: «اینها به من مربوط مىشوند و من نسبت به آنها سزاوارترم» .
3464 . عنه صلى الله علیه و آله: إنَّ أهلَ بَیتی سَیَلقَونَ مِن بَعدی مِن اُمَّتی قَتلاً وتَشریدًا، وإنَّ أشَدَّ قَومِنا لَنا بُغضًا بَنو اُمَیَّةَ وبَنُو المُغیرَةِ وبَنو مَخزومٍ.(20)
3465 . الإمام الباقر علیه السلام: لَمّا نَزَلَت هذِهِ الآیَةُ: «یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ»(21) قالَ المُسلِمونَ: یا رَسولَ اللهِ، ألَستَ إمامَ النّاسِ کُلِّهِم أجمَعینَ؟ قالَ: فَقالَ رَسولُ اللهِ صلى الله علیه و آله: أنَا رَسولُ اللهِ صلى الله علیه و آله إلَى النّاسِ أجمَعینَ، ولکِن سَیَکونُ مِن بَعدی أئِمَّةٌ عَلَى النّاسِ مِنَ اللهِ مِن أهلِ بَیتی، یَقومونَ فِیالنّاسِ فَیُکَذَّبونَ، ویَظلِمُهُم أئِمَّةُ الکُفرِ وَالضَّلالِ وأشیاعُهُم، فَمَن والاهُم وَاتَّبَعهُم وصَدَّقَهُم فَهُوَ مِنّی ومَعی وسَیَلقانی، ألا ومَن ظَلَمَهُم وکَذَّبَهُم فَلَیسَ مِنّی ولا مَعی وأنَا مِنهُ بَریءٌ.(22)
3466 . رسول الله صلى الله علیه و آله: الحَسَنُ وَالحُسَینُ إماما اُمَّتی بَعدَ أبیهِما وسَیِّدا شَبابِ أهلِ الجَنَّةِ، واُمُّهُما سَیِّدَةُ نِساءِ العالَمینَ، وأبوهُما سَیِّدُ الوَصِیّینَ ومِن وُلدِ الحُسَینِ تِسعَةُ أئِمَّةٍ، تاسِعُهُمُ القائِمُ مِن وُلدی، طاعَتُهُم طاعَتی، ومَعصِیَتُهُم مَعصِیَتی، إلَى اللهِ أشکُو المُنکِرینَ لِفَضلِهِم، وَالمُضَیِّعینَ لِحُرمَتِهِم بَعدی، وکَفى بِاللهِ وَلیًّا وناصِرًا لِعِترَتی وأئِمَّةِ اُمَّتی، ومُنتَقِمًا مِنَ الجاحِدینَ لِحَقِّهم «وَ سَیَعْلَمُ اَلَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ»(23).(24)
3467 . کفایة الأثر عن جُنادَة بن أبی اُمَیَّةَ: دَخَلتُ عَلَى الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ علیهماالسلام فی مَرَضِهِ الَّذی تُوُفِّیَ فیهِ، وبَینَ یَدَیهِ طَشتٌ یَقذِفُ فیهِ الدَّمَ مِنَ السَّمِّ الَّذی أسقاهُ مُعاوِیَةُ، فَقُلتُ: یا مَولایَ، ما لَکَ لا تُعالِجُ نَفسَکَ؟ فَقالَ: یا عَبدَ اللهِ، بِماذا اُعالِجُ المَوتَ؟ !
قُلتُ: إنّا للهِِ وإنّا إلَیهِ راجِعونَ ثُمَّ التَفَتَ إلَیَّ وقالَ: وَاللهِ، إنَّهُ لَعَهدٌ عَهِدَهُ إلَینا رَسولُ اللهِ صلى الله علیه و آله: أنَّ هذَا الأَمرَ یَملِکُهُ اثنا عَشَرَ إمامًا مِن وُلدِ عَلِیٍّ وفاطِمَةَ علیهماالسلام، ما مِنّا إلّا مَسمومٌ أو مَقتولٌ، ثُمَّ رَفَعتُ الطَّشتَ وَاتَّکَأَ صَلَواتُ اللهِ عَلَیهِ.(25)
3465 . امام باقر علیه السلام: وقتى آیه: «روزى که هر گروهى را با پیشوایشان فرا مىخوانیم» نازل شد، مسلمانان گفتند: اى پیامبر خدا! مگر شما، پیشواى همه مردم نیستى؟
پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: «من، فرستاده خدا به سوى همه مردم هستم؛ ولى بعد از من، پیشوایانى الهى از اهل بیتم براى مردم خواهند بود که در میان مردم [به رهبرى] بر مىخیزند؛ لیکن [از سوى آنان]تکذیب مىشوند و پیشوایان کفر و ضلالت و پیروانشان، بر ایشان، ستم روا مىدارند. هر که آنان را دوست بدارد و از ایشان پیروى کند و تصدیقشان نماید، از من است و با من است و مرا ملاقات خواهد کرد. آگاه باشید که هر که به ایشان ستم روا دارد و تکذیبشان کند، از من نیست و با من نیست و من از او بیزارم» .
3466 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: حسن و حسین، بعد از پدرشان، امامان امّت من و سَرور جوانان اهل بهشتاند و مادر آن دو، بانوى زنان جهان است و پدرشان سَرور اوصیاست. از نسل حسین، نُه امام پدید مىآید که نهمینِ ایشان، قائم از نسل من است. اطاعت از ایشان، اطاعت از من است و نافرمانى از آنان، نافرمانى از من است. به خدا شکایت مىبرم از کسانى که فضل ایشان را انکار مىکنند و پس از من، حرمت آنان را مىشکنند. کافى است که خدا، پشتیبان و یاور عترت و امامان امّت من باشد و انتقام گیرنده از منکران حقّ آنان. «و کسانى که ستم کردهاند، به زودى خواهند دانست که چه فرجامى در انتظار آنان است» .
3467 . کفایة الأثر به نقل از جُنادة بن ابى امیّه : هنگامى که حسن بن على علیهماالسلام در بستر بیمارىاى که به درگذشت او انجامید، افتاده بود، بر ایشان وارد شدم دیدم در برابرش تشتى است و ایشان بر اثر زهرى که معاویه به او خورانده بود، در آن تشت، خون استفراغ مىکرد. گفتم: مولاى من! چرا خودت را معالجه نمىکنى؟
فرمود: «اى عبد الله! مرگ را با چه علاج کنم؟ !»
گفتم: إنّا لله و إنّا إلیه راجعون!
رو به من کرد و فرمود: «به خدا سوگند، پیامبر خدا به ما سفارش فرمود که این امر (پیشوایى امّت) را دوازده امام از نسل على و فاطمه علیهماالسلام به عهده خواهند گرفت و هیچ یک از ما نیست، مگر این که به او زهر خورانده مىشود و یا به قتل مىرسد» .
در این هنگام، من تشت را برداشتم و ایشان که درودهاى خدوند بر او باد تکیه داد.
3468 . الإمام الصادق علیه السلام: إنَّ رَسولَ اللهِ صلى الله علیه و آله نَظَرَ إلى عَلِیٍّ وَالحَسَنِ وَالحُسَینِ علیهم السلام فَبَکى وقالَ: أنتُمُ المُستَضعَفونَ بَعدی.(26)
3469 . عنه علیه السلام: لَمَّا احتُضِرَ رَسولُ اللهِ صلى الله علیه و آله غُشِیَ عَلَیهِ، فَبَکَت فاطِمَةُ علیهاالسلام فَأَفاقَ وهِیَ تَقولُ: مَن لَنا بَعدَکَ یا رَسولَاللهِ؟ ! فَقالَ: أنتُمُ المُستَضعَفونَ بَعدی وَاللهِ(27).
3470 . رسول الله صلى الله علیه و آله لِبَنی هاشِمٍ : أنتُمُ المُستَضعَفونَ بَعدی.(28)
3471 . الأمالی للصدوق عن ابن عَبّاسٍ: قالَ عَلِیٌّ علیه السلام لِرَسولِ اللهِ صلى الله علیه و آله: یا رَسولَ اللهِ، إنَّکَ لَتُحِبُّ عَقیلاً؟ قالَ: إی وَاللهِ إنّی لَاُحِبُّهُ حُبَّینِ: حُبًّا لَهُ، وحُبًّا لِحُبِّ أبی طالِبٍ لَهُ وإنَّ وَلَدَهُ لَمَقتولٌ فی مَحَبَّةِ وَلَدِکَ، فَتَدمَعُ عَلَیهِ عُیونُ المُؤمِنینَ، وتُصَلّی عَلَیهِ المَلائِکَةُ المُقَرَّبون ، ثُمَّ بَکى رَسولُ اللهِ صلى الله علیه و آله حَتّى جَرَت دُموعُهُ عَلى صَدرِهِ، ثُمَّ قالَ: إلَى اللهِ أشکو ما تَلقى عِترَتی مِن بَعدی.(29)
3472 . المستدرک على الصحیحین عن أنسِ بنِ مالِکٍ: دَخَلتُ مَعَ النَّبِیِّ صلى الله علیه و آله عَلى عَلِیِّ بنِ أبی طالِبٍ علیه السلام یَعودُهُ وهُوَ مَریضٌ وعِندَهُ أبو بَکرٍ وعُمَرُ، فَتَحَوَّلا حَتّى جَلَسَ رَسولُ اللهِ صلى الله علیه و آله فَقالَ أحَدُهُما لِصاحِبِهِ: ما أراهُ إلّا هالِکًا(30)، فَقالَ رَسولُ اللهِ صلى الله علیه و آله: إنَّهُ لَن یَموتَ إلّا مَقتولاً، ولَن یَموتَ حَتّى یُملَأَ غَیظًا.(31)
3468 . امام صادق علیه السلام: پیامبر صلى الله علیه و آله به على و حسن و حسین علیهم السلام نگاه کرد و سپس گریست و فرمود: «پس از من، شما را تضعیف خواهند کرد» .
3469 . امام صادق علیه السلام: پیامبر صلى الله علیه و آله، هنگام احتضار از هوش رفت و فاطمه علیهاالسلامشروع به گریه کرد. پیامبر صلى الله علیه و آله به هوش آمد. [شنید که] فاطمه علیهاالسلام مىگوید: اى پیامبر خدا! بعد از تو چه بر سر ما خواهد آمد؟
پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: «به خدا سوگند که شما را بعد از من، تضعیف خواهند کرد» .
3470 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله به بنى هاشم : بعد از من، شما به استضعاف کشانده مىشوید.
3471 . الأمالى، صدوق به نقل از ابن عبّاس : على علیه السلام به پیامبر خدا گفت: اى پیامبر خدا! عقیل را دوست دارى؟
پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: «آرى. به خدا او را به دو سبب دوست دارم: یکى براى خودش و دیگرى براى آن که ابو طالب، او را دوست مىداشت. همانا فرزند او، در راه دوستىِ فرزند تو، کشته خواهد شد و دیدگان مؤمنان، برایش خواهند گریست و فرشتگان مقرّب، بر او درود مىفرستند» .
سپس پیامبر خدا چندان گریست که اشکهایش بر سینهاش جارى شد آن گاه فرمود: «به خدا شِکوه مىکنم از ستمهایى که پس از من به عترتم مىرسد» .
3472 . المستدرک على الصحیحین به نقل از انس بن مالک : با پیامبر صلى الله علیه و آله به عیادت على بن ابى طالب علیه السلام که بیمار بود، رفتیم. ابو بکر و عمر نیز نزد على علیه السلام بودند. آن دو، کنار رفتند تا پیامبر خدا نشست. یکى از آنها به دیگرى گفت: حتماً مىمیرد.
پیامبر خدا فرمود: «او جز با کشته شدن، از دنیا نخواهد رفت. او زمانى خواهد مُرد که از خشم، لبریز شده باشد» .
3473 . المعجم الکبیر عن جابر: قالَ رَسولُ اللهِ صلى الله علیه و آله لِعَلِیٍّ علیه السلام: إنَّکَ امرُؤٌ مُستَخلَفٌ، وإنَّکَ مَقتولٌ، وهذِهِ مَخضوبَةٌ مِن هذِهِ لِحَیتُهُ مِن رَأسِهِ.(32)
3474 . مسند أبی یعلى عن عائِشَة: رَأَیتُ النَّبِیَّ صلى الله علیه و آله التَزَمَ عَلِیًّا وقَبَّلَهُ ویَقولُ: بِأَبِی الوَحیدُ الشَّهیدُ، بِأَبِیَ الوَحیدُ الشَّهیدُ.(33)
3475 . الإمام علیّ علیه السلام: بَینَما رَسولُ اللهِ صلى الله علیه و آله آخِذٌ بِیَدی، ونَحنُ نَمشی فی بَعضِ سِکَکِ المَدینَةِ، إذ أتَینا عَلى حَدیقَةٍ، فَقُلتُ: یا رَسولَ اللهِ، ما أحسَنَها مِن حَدیقَةٍ! قالَ: لَکَ فِی الجَنَّةِ أحسَنُ مِنها ثُمَّ مَرَرنا بِاُخرى فَقُلتُ: یا رَسولَ اللهِ، ما أحسَنَها مِن حَدیقَةٍ! قالَ: لَکَ فِی الجَنَّةِ أحسَنُ مِنها حَتّى مَرَرنا بِسَبعِ حَدائِقَ، کُلّ ذلِکَ أقولُ: ما أحسَنَها! ویَقولُ: لَکَ فِی الجَنَّةِ أحسَنُ مِنها.
فَلَمّا خَلا لَهُ الطَّریقُ اعتَنَقَنی، ثُمَّ أجهَشَ باکِیًا [قالَ: قُلتُ: یا رَسولَ اللهِ، ما یُبکیکَ؟ قالَ: ضَغائِنُ فی صُدورِ أقوامٍ لا یُبدونَها لَکَ إلّا مِن بَعدی] قالَ: قُلتُ: یارَسولَ اللهِ فی سَلامةٍ مِن دینی؟ قالَ: فی سَلامةٍ مِن دینِکَ.(34)
3476 . رسول الله صلى الله علیه و آله: یُقتَلُ ابنِیَ الحَسَنُ علیه السلام بِالسَّمِّ.(35)
3473 . المعجم الکبیر به نقل از جابر : پیامبر خدا به على علیه السلام فرمود: «تو کسى هستى که خلافتت را مىگیرند، کشته مىشوى و این [محاسنت] از این [خون سرت]، رنگین خواهد شد».
3474 . مسند أبى یعلى به نقل از عایشه : پیامبر صلى الله علیه و آله را دیدم که على علیه السلام را در آغوش کشید و بوسید و فرمود: «پدرم فداى تو شهید تنها! پدرم فداى تو شهید تنها!».
3475 . امام على علیه السلام: پیامبر صلى الله علیه و آله، دست مرا گرفته بود و با هم در یکى از کوچههاى مدینه راه مىرفتیم تا این که به باغى رسیدیم. من گفتم: اى پیامبر خدا! چه باغ زیبایى.
فرمود: «از این زیباتر در بهشتْ براى توست».
سپس از باغ دیگرى گذشتیم و من دوباره گفتم: اى پیامبر خدا! عجب باغ زیبایى.
فرمود: «از این زیباتر در بهشتْ براى توست».
ما از هفت باغ گذشتیم و هر بار من مىگفتم: عجب باغ زیبایى! و پیامبر مىفرمود: «از این زیباتر در بهشتْ براى توست».
چون پیامبر خدا به جاى خلوتى رسید، مرا در آغوش گرفت و ناگهان گریست. من گفتم: اى پیامبر خدا! چرا گریه مىکنى؟
فرمود: «به سبب کینههاى نهفته در دلهاى گروهى از مردم که پس از من، آنها را نسبت به تو آشکار خواهند کرد.
گفتم: اى پیامبر خدا! آیا دینم سالم خواهد ماند؟
فرمود: «دینت سالم خواهد ماند».
3476 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: فرزندم حسن، با زَهْر کشته خواهد شد.
3477 . المستدرک على الصحیحین عن اُمّ سَلَمَةَ: إنَّ رَسولَ اللهِ صلى الله علیه و آله اضطَجَعَ ذاتَ لَیلَةٍ لِلنَّومِ فَاستَیقَظَ وهُوَ حائِرٌ(36)، ثُمَّ اضطَجَعَ فَرَقَدَ، ثُمَّ استَیقَظَ وهُوَ حائِرٌ دونَ ما رَأَیتُ بِهِ المَرَّةَ الاُولى، ثُمَّ اضطَجَعَ فَاستَیقَظَ وفی یَدِهِ تُربَةٌ حَمراءُ یُقَبِّلُها، فَقُلتُ: ما هذِهِ التُّربَةُ یا رَسولَ اللهِ؟ قالَ: أخبَرَنی جَبرَئیلُ عَلَیهِ الصَّلاةُ وَالسَّلامُ أنَّ هذا یُقتَلُ بِأَرضِ العِراقِ [یَعنِی] الحُسَینَ فَقُلتُ لِجَبرَئیلَ: أرِنی تُربَةَ الأَرضِ الَّتی یُقتَلُ بِها، فَهذِهِ تُربَتُها.(37)
3478 . دلائل النبوّة لأبی نعیم عن سُحَیم عَن أنَسِ بنِ الحارِثِ: سَمِعتُ رَسولَ اللهِ صلى الله علیه و آله یَقولُ: إنَّ ابنی هذا یُقتَلُ بِأَرضِ العِراقِ، فَمَن أدرَکَهُ مِنکُم فَلیَنصُرهُ قالَ: فَقُتِلَ أنَسٌ مَعَ الحُسَینِ علیه السلام.(38)
3479 . مسند ابن حنبل عن أنَس بن مالِکٍ: إنَّ مَلَکَ المَطَرِ استَأذَنَ رَبَّهُ أن یَأتِیَ النَّبِیَّ صلى الله علیه و آله فَأَذِنَ لَهُ، فَقالَ لِاُمِّ سَلَمَةَ: اِملِکی عَلَینَا البابَ لا یَدخُل عَلَینا أحَدٌ قالَ: وجاءَ الحُسَینُ لِیَدخُلَ فَمَنَعَتهُ، فَوَثَبَ فَدَخَلَ، فَجَعَلَ یَقعُدُ عَلى ظَهرِ النَّبِیِّ صلى الله علیه و آله وعَلى مَنکِبِهِ وعَلى عاتِقِهِ، فَقالَ المَلَکُ لِلنَّبِیِّ صلى الله علیه و آله: أتُحِبُّهُ؟ قالَ: نَعَم، قالَ: أما إنَّ اُمَّتَکَ سَتَقتُلُهُ، وإن شِئتَ أرَیتُکَ المَکانَ الَّذی یُقتَلُ فیهِ، فَضَرَبَ بِیَدِهِ فَجاءَ بِطینَةٍ حَمراءَ، فَأَخَذَتها اُمُّ سَلَمَةَ فَصَرَّتها فِی خِمارِها قالَ ثابِتٌ [مِن رُواةِ الحَدیثِ]: بَلَغَنا أنَّها کَربَلاءُ.(39)
3480 . المعجم الکبیر عن اُمّ سَلَمَةَ: کانَ رَسولُ اللهِ صلى الله علیه و آله جالِسًا ذاتَ یَومٍ فی بَیتی فَقالَ: لا یَدخُل عَلَیَّ أحَدٌ، فَانتَظَرتُ فَدَخَلَ الحُسَینُ علیه السلام، فَسَمِعتُ نَشیجَ رَسولِ اللهِ صلى الله علیه و آله یَبکی، فَاطَّلَعتُ فَإِذا حُسَینٌ فی حِجرِهِ وَالنَّبِیُّ صلى الله علیه و آله یَمسَحُ جَبینَهُ وهُوَ یَبکی، فَقُلتُ: وَاللهِ، ما عَلِمتُ حینَ دَخَلَ، فَقالَ: إنَّ جَبرَئیلَ علیه السلام کانَ مَعَنا فِی البَیتِ فَقالَ: تُحِبُّهُ؟ قُلتُ: أمّا مِنَ الدُّنیا فَنَعم، قالَ: إنَّ اُمَّتَکَ سَتَقتُلُ هذا بِأَرضٍ یُقالُ لَها کَربَلاءُ، فَتَناولَ جَبرَئیلُ علیه السلام مِن تُربَتِها، فَأَراهَا النَّبِیَّ صلى الله علیه و آله فَلَمّا اُحیطَ بِحُسَینٍ حینَ قُتِلَ، قالَ: مَا اسمُ هذِهِ الأَرضِ؟ قالوا: کَربَلاءَ، قالَ: صَدَقَ اللهُ ورَسولُهُ أرضُ کَربٍ وبَلاءٍ.(40)
3477 . المستدرک على الصحیحین به نقل از امّ سلمه : شبى پیامبر خدا براى خواب به بستر رفت؛ ولى حیرتزده بیدار شد. بار دیگر به بستر رفت و خوابید و باز، بیدار شد؛ امّا این بار از دفعه قبلى که دیده بودم، کمتر متحیّر بود. سپس به بستر رفت و بعد از مدّتى مجدّداً بیدار شد، در حالى که مُشتى خاک سرخرنگ در دست داشت و آن را مىبوسید. من گفتم: این خاک چیست، اى پیامبر خدا؟
فرمود: «جبرئیل که بر او درود و سلام باد به من خبر داد که این (حسین) در خاک عراق، کشته خواهد شد من به جبرئیل علیه السلام گفتم: خاک آن سرزمینى را که او در آن کُشته خواهد شد، به من نشان بده این، خاک آن جاست» .
3478 . دلائل النبوّة، ابو نعیم به نقل از سُحَیم : اَنَس بن حارث گفت که شنیدم پیامبر خدا مىفرمود: «این فرزندم، در خاک عراق کشته خواهد شد. پس هر یک از شما او را یافت، یارىاش رسانَد».
اَنَس به همراه حسین علیه السلام کشته شد.
3479 . مسند ابن حنبل به نقل از انس بن مالک : فرشته باران از پروردگارش اجازه خواست که نزد پیامبر صلى الله علیه و آله برود. خدا به او اجازه داد. پیامبر صلى الله علیه و آله به امّ سلمه فرمود: «بیرون، مواظب در باش که کسى بر ما وارد نشود»
حسین علیه السلام آمد و خواست وارد اتاق شود؛ امّا اُمّ سلمه مانع او شد. حسین علیه السلام، جَستى زد و داخل شد و شروع کرد به سوار شدن بر پشت پیامبر صلى الله علیه و آله و بر روى شانه و گردن ایشان آن فرشته به پیامبر صلى الله علیه و آله گفت: او را دوست دارى؟
فرمود: «آرى»
فرشته گفت: بدان که امّت تو، او را خواهند کُشت و اگر بخواهى، مکانى را که در آن کشته مىشود، به تو نشان مىدهم.
سپس دستش را بُرد و مقدارى گِل سرخرنگ آورد. امّ سلمه، آن را گرفت و در گوشه چارقد خود بست.
ثابت [، یکى از راویان این حدیث] مىگوید: اطّلاع یافتیم که آن سرزمین، کربلاست.
3480 . المعجم الکبیر به نقل از امّ سلمه : روزى پیامبر خدا در اتاق من نشسته بود و فرمود: «کسى بر من وارد نشود» .
من، [بیرون اتاق،] منتظر ماندم. در این هنگام، حسین علیه السلام وارد اتاق شد. صداى هِق هِق پیامبر خدا را شنیدم که مىگریست. به داخل اتاق، نگاهى افکندم. دیدم حسین علیه السلام در بغل پیامبر صلى الله علیه و آله است و ایشان به پیشانى او دست مىکشد و مىگِرید. گفتم: به خدا، متوجّه نشدم که او وارد شد.
پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: «جبرئیل علیه السلام در اتاق با ما بود و گفت: او را دوست دارى؟
گفتم: از دنیا، آرى.
جبرئیل علیه السلام گفت: بدان که امّت تو، او را در سرزمینى به نام کربلا خواهند کُشت»
جبرئیل علیه السلام، از خاک آن جا مقدارى برداشت و به پیامبر صلى الله علیه و آله نشان داد.
حسین علیه السلام زمانى که محاصرهاش کردند تا او را به قتل برسانند، فرمود: «نام این سرزمین چیست؟»
گفتند: کربلا.
فرمود: «خدا و فرستاده او راست گفتهاند. این جا سرزمین کرب (اندوه) و بلاست» .
3481 . مسند ابن حنبل عن عَبد اللهِ بن نُجَیٍّ عَن أبیهِ: إنَّهُ سارَ مَعَ عَلِیٍّ علیه السلام، وکانَ صاحِبَ مَطهَرَتِهِ، فَلَمّا حاذى نَینَوى وهُوَ مُنطَلِقٌ إلى صِفّینَ فَنادى عَلِیٌّ علیه السلام: اِصبِر أبا عَبدِ اللهِ، اِصبِر أبا عَبدِ اللهِ بِشَطِّ الفُراتِ قُلتُ: وماذا؟ قالَ: دَخَلتُ عَلَى النَّبِیِّ صلى الله علیه و آله ذاتَ یَومٍ وعَیناهُ تَفیضانِ، قُلتُ: یا نَبِیَّ اللهِ، أغضَبَکَ أحَدٌ! ما شَأنُ عَینَیکَ تَفیضانِ؟ قالَ: بَل قامَ مِن عِندی جَبرَئیلُ قَبلُ فَحَدَّثَنی أنَّ الحُسَینَ یُقتَلُ بِشَطِّ الفُراتِ قالَ: فَقالَ: هَل لَکَ إلى أن اُشِمَّکَ مِن تُربَتِهِ؟ قالَ: قُلتُ: نَعَم، فَمَدَّ یَدَهُ فَقَبَضَ قَبضَةً مِن تُرابٍ فَأَعطانیها، فَلَم أملِک عَینَیَّ أن فاضَتا.(41)
3482 . الخصائص الکبرى عن مُحَمَّد بن عَمرِو بنِ حَسَنٍ: کُنّا مَعَ الحُسَینُ علیه السلام بِنَهرِ کَربَلاءَ، فَنَظَرَ إلى شِمرِ بنِ ذِی الجَوشَنِ فَقالَ: صَدَقَ اللهُ ورَسولُهُ، قالَ رَسولُ اللهِ صلى الله علیه و آله: کَأَنّی أنظُرُ إلى کَلبٍ أبقَعَ یَلَغُ فی دِماءِ أهلِ بَیتی، وکانَ شِمرٌ أبرَصَ.(42)
3483 . الإمام علیّ علیه السلام: زارَنا رَسولُ اللهِ صلى الله علیه و آله فَعَمِلنا لَهُ حَریرَةً، وأهدَت لَنا اُمُّ أیمَنَ قَعبًا مِن لَبَنٍ وزُبدًا وصَحفَةً مِن تَمرٍ، فَأَکَلَ النَّبِیُّ وأکَلنا مَعَهُ، ثُمَّ وَضَّأتُ رَسولَ اللهِ، فَقامَ وَاستَقبَلَ القِبلَةَ فَدَعَا اللهَ ما شاءَ ثُمَّ أکَبَّ عَلَى الأَرضِ بِدُموعٍ غَزیرَةٍ مِثلِ المَطَرِ، فَهِبنا رَسولَ اللهِ أن نَسأَلَهُ، فَوَثَبَ الحُسَینُ فَقالَ: یا أبَتی، رَأَیتُکَ تَصنَعُ ما لَم أرَکَ تَصنَعُ مِثلَهُ!
فَقالَ: یا بُنَیَّ، إنّی سُرِرتُ بِکُمُ الیَومَ سُرورًا لَم اُسَرَّ بِکُم مِثلَهُ، وإنَّ حَبیبی جَبرَئیلَ علیه السلام أتانی فَأَخبَرَنی أنَّکُم قَتلى، وأنَّ مَصارِعَکُم شَتّى، فَدَعَوتُ اللهَ لَکُم وأحزَنَنی ذلِکَ فَقالَ الحُسَینُ: یا رَسولَ اللهِ، فَمَن یَزورُنا عَلى تَشَتُّتِنا، ویَتَعاهَدُ قُبورَنا؟ قالَ: طائِفَةٌ مِن اُمَّتی یُریدونَ بِرّی وصِلَتی، فَإِذا کانَ یَومُ القِیامَةِ شَهِدتُها بِالمَوقِفِ، وأخَذتُ بِأَعضادِها فَأَنجَیتُها وَاللهِ مِن أهوالِهِ وشَدائِدِهِ.(43)
3481 . مسند ابن حنبل به نقل از عبد الله بن نُجَى، درباره پدرش : زمانى که على علیه السلام به صِفّین مىرفت، او اِبریقْدار ایشان بود هنگامى که امام علیه السلام در راه صفّین به نینوا رسید، صدا زد: «صبر کن، ابو عبد الله! در کنار شطّ فرات، صبر کن، ابو عبد الله!» .
گفتم: چه شده است؟
فرمود: «روزى خدمت پیامبر صلى الله علیه و آله رسیدم. دیدم چشمانش گریان است. گفتم: اى پیامبر خدا! کسى شما را ناراحت کرده است؟ چرا دیدگانتان گِریان است؟
فرمود: “نه. اندکى پیش، جبرئیل علیه السلام از پیش من رفت. او به من گفت که حسین، نزدیک شطّ فرات به قتل خواهد رسید. جبرئیل علیه السلام به من گفت: آیا مىخواهى از شمیم تربتش به تو ببویانم؟
گفتم: آرى. پس جبرئیل علیه السلام دستش را دراز کرد و مشتى خاک برداشت و آن را به من داد. از این رو بىاختیار، گریان شدم”» .
3482 . الخصائص الکبرى به نقل از محمّد بن عمرو بن حسن : ما به همراه حسین علیه السلام در کنار نهر کربلا بودیم. نگاهى به شمر بن ذى الجوشن کرد و فرمود: «خدا و فرستاده او راست گفتهاند پیامبر خدا فرمود: “گویى سگِ پیسهاى را مىبینم که در خون اهل بیت من، دهان مىزند”» . شمر، پیس بود.
3483 . امام على علیه السلام: پیامبر صلى الله علیه و آله به دیدن ما آمد. براى ایشان، حریرهاى تهیّه کردیم و امّ اَیمَن، قدحى شیر و کره و طبقى خرما آورد. پیامبر صلى الله علیه و آله شروع به خوردن کرد و ما نیز با ایشان خوردیم. سپس پیامبر خدا را وضو دادم و ایشان برخاست و رو به قبله ایستاد و مدّتى دعا کرد. سپس، چشمانش را به زمین دوخت و مانند باران، اشک ریخت. ما جرئت نکردیم علّت را از پیامبر خدا
جویا شویم. حسین علیه السلام از جا پرید و گفت: پدرجان! عملى از شما دیدم که قبلاً ندیده بودم چنان کارى انجام دهى.
پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: «فرزند عزیزم! من امروز از ملاقات شما چنان شاد و خوشحال شدم که سابقه نداشت دوستم جبرئیل علیه السلام نزد من آمد و به من خبر داد که شما کشته خواهید شد و هر کدامتان در جایى دفن خواهید شد. از این رو من براى شما دعا کردم و این خبر، باعث غم و اندوه من شد» .
حسین علیه السلام گفت: اى پیامبر خدا! با این پراکندگى، چه کسى به زیارت ما خواهد آمد و چه کسى از قبرهاى ما مواظبت خواهد نمود؟
پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: «گروهى از امّتم که خواهان نیکى و ارتباط با من هستند. پس چون روز قیامت شود، من این عدّه را در مَوقِف (ایستگاه حسابرسى) مىبینم و بازوانشان را مىگیرم و به خدا سوگند، آنان را از هول و هراسها و سختىهاى موقف، نجات مىدهم» .
1) الأمالی للشجری: ج1 ص154 عن الإمام علیّ علیه السلام.
2) کنز العمّال: ج 12 ص 93 ح 34143 نقلاً عن الدیلمیّ عن أبی سعید الخدری.
3) الأمالی للصدوق: ص 377 ح 7 عن إسماعیل عن أبیه الإمام الکاظم عن آبائه علیهم السلام؛ مقتل الحسین للخوارزمی: ج2 ص 84 عن أحمد بن عامر الطائیّ عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام، بحارالأنوار: ج 27ص 205 ح 9.
4) خصائص الأئمّة علیهم السلام: ص74 عن عیسى الضّریر البجلی عن الإمام الکاظم علیه السلام، بحارالأنوار: ج 22 ص 486 ح 31.
5) ینابیع المودّة: ج 2 ص 378 ح 74 نقلاً عن الجعابی فی الطالبیّین عن فاطمة الصغرى عن أبیها الحسین علیه السلام.
6) کنز العمّال: ج 12 ص 103 ح 34197 نقلاً عن أبی نعیم عن الإمام علیّ علیه السلام.
7) المستدرک على الصحیحین: ج 2 ص 572 ح 3940 عن عبیدالله بن عبد الرحمن بن عبد الله بن موهب عن علیّ بن الحسین عن أبیه عن جدّه علیهم السلام؛ شرح الأخبار: ج 3 ص 11 ح 938 عن سفیان الثوریّ بإسناده عن الإمام زین العابدین علیه السلام عنه صلى الله علیه و آله، بحارالأنوار: ج 44 ص 300 ح 6.
8) الکافی: ج 2 ص 293 ح 14 عن میسّر عن أبیه عن أبی جعفر علیه السلام، بحارالأنوار: ج 72 ص 115 ح 14.
9) کنز العمّال: ج 1 ص 267 ح 1343 نقلاً عن ابن النجّار عن أبی سعید الخدریّ.
10) الأمالی للطوسی: ص 142 ح 231، بحارالأنوار: ج 20 ص 71 ح 8؛ کنز العمّال: ج 10 ص 435 ح 30050 نقلاً عن ابن النجّار.
11) ذخائر العقبى: ص20 عن الإمام علیّ علیه السلام.
12) تفسیر القرطبی: ج16 ص22؛ کشف الغمّة: ج1 ص106، بحارالأنوار: ج 23 ص 235.
13) آل عمران:77.
14) عیون أخبار الرضا علیه السلام: ج 2 ص 34 ح 65 عن داوود بن سلیمان عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام، بحارالأنوار: ج 27 ص 222 ح 10؛ فرائد السمطین: ج 2 ص 278 ح 543 عن أحمد بن عامر الطائیّ عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام.
15) المعجم الکبیر: ج 3 ص 126 ح 2882.
16) صحیفة الإمام الرضا علیه السلام: ص 122 ح 80، بحارالأنوار: ج 27 ص 205 ح 10؛ مقتل الحسین للخوارزمی: ج2 ص83 عن أحمد بن عامر الطائیّ عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام.
17) المحاسن: ج 1 ص 251 ح 472 عن أبی حمزة الثمالیّ عن الإمام زین العابدین علیه السلام، بحارالأنوار: ج 27 ص 93 ح 53.
18) الفردوس: ج 4 ص 307 ح 7147 عن سلمة بن الأکوع؛ بشارة المصطفى: ص202 عن أبی طاهر عن أبیه عن جدّه عن الإمام علیّ علیه السلام.
19) کنز العمّال: ج 11 ص 193 ح 31190 نقلاً عن الطبرانیّ وابن حنبل وسعید بن منصور عن أبی اُمامة والدیلمیّ عن جابر؛ الخصال: ص 175 ح 232 عن جابر نحوه، بحارالأنوار: ج 24 ص 186 ح 6.
20) المستدرک على الصحیحین: ج 4 ص 534 ح 8500؛ الملاحم والفتن: ص28 کلاهما عن أبی سعید الخدریّ.
21) الإسراء:71.
22) الکافی: ج 1 ص 215 ح 1 عن جابر، بحارالأنوار: ج 27 ص 203 ح 5.
23) الشعراء:227.
24) کمال الدین: ص 260 ح 6 عن الحسین بن خالد عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام، بحارالأنوار: ج 36 ص 254 ح 70؛ فرائد السمطین: ج 1 ص 54 ح 19 عن الحسین بن خالد عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام.
25) کفایة الأثر: ص 2262633464 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: به زودى پس از من، اهل بیتم به وسیله امّتم با کشتار و آوارگى مواجه خواهند شد همانا کینهتوزترین قوم ما نسبت به ما، بنى امیّه وبنى مغیره وبنى مخزوماند.
26) معانی الأخبار: ص79 ح1 عن المفضّل بن عمر، بحارالأنوار: ج 24 ص 168 ح 1.
27) دعائم الإسلام: ج1 ص 225، بحارالأنوار: ج 82 ص 168 وراجع: مسند ابن حنبل: ج 10 ص 257 ح 26940.
28) عیون أخبار الرضا علیه السلام: ج 2 ص 61 ح 244 عن الحسن بن عبد الله عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام، بحارالأنوار: ج 28 ص 50 ح 15.
29) الأمالی للصدوق: ص 111 ح 3، بحارالأنوار: ج 22 ص 288 ح 85.
30) فی المصدر: «هالک» ، والصحیح ما أثبتناه.
31) المستدرک على الصحیحین: ج 3 ص 150 ح 4673.
32) المعجم الکبیر: ج 2 ص 247 ح 2038.
33) مسند أبی یعلى: ج 4 ص 318 ح 4558؛ المناقب لابن شهرآشوب: ج2 ص220، بحارالأنوار: ج 38 ص 298 ح 3.
34) مسند أبی یعلى: ج 1 ص 285 ح 561 وراجع: الإیضاح: ص 454.
35) کتاب سلیم بن قیس: ج2 ص 838 عن عبدالله بن جعفر، بحارالأنوار: ج 33 ص 267.
36) أی: متحیّر، وفی بعض المصادر: «وهو خاثر» أو «خاثر النفس» معناه ثقیل النفس غیر طیّب ولا نشیط (النهایة: ج1 ص11).
37) المستدرک على الصحیحین: ج 4 ص 440 ح 8202؛ إعلام الورى: ج 1 ص 93، بحارالأنوار: ج 18 ص 124.
38) دلائل النبوّة لأبی نعیم: ص 554 ح 493.
39) مسند ابن حنبل: ج 4 ص 482 ح 13539.
40) المعجم الکبیر: ج 3 ص 108 ح 2819.
41) مسند ابن حنبل: ج 1 ص 184 ح 648؛ المناقب للکوفی: ج 2 ص 253 ح 19.
42) الخصائص الکبرى: ج2 ص 125.
43) مقتل الحسین للخوارزمی: ج2 ص166؛ بشارة المصطفى: ص195 نحوه وکلاهما عن محمّد بن الحسین عن جدّه الإمام زین العابدین عن الإمام الحسین بن علیّ علیهم السلام.