جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

الأنبیاء قبل الإسلام (پیامبران قبل از اسلام)

زمان مطالعه: 29 دقیقه

2 / 1

آدمُ

الکتاب

«یا أَیُّهَا اَلنّاسُ اِتَّقُوا رَبَّکُمُ اَلَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً کَثِیراً وَ نِساءً وَ اِتَّقُوا اَللهَ اَلَّذِی تَسائَلُونَ بِهِ وَ اَلْأَرْحامَ إِنَّ اَللهَ کانَ عَلَیْکُمْ رَقِیباً» .(1)

«وَ إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّی جاعِلٌ فِی اَلْأَرْضِ خَلِیفَةً قالُوا أَ تَجْعَلُ فِیها مَنْ یُفْسِدُ فِیها وَ یَسْفِکُ اَلدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ قالَ إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ – وَ عَلَّمَ آدَمَ اَلْأَسْماءَ کُلَّها ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى اَلْمَلائِکَةِ فَقالَ أَنْبِئُونِی بِأَسْماءِ هؤُلاءِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ – قالُوا سُبْحانَکَ لا عِلْمَ لَنا إِلاّ ما عَلَّمْتَنا إِنَّکَ أَنْتَ اَلْعَلِیمُ اَلْحَکِیمُ – قالَ یا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمائِهِمْ فَلَمّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمائِهِمْ قالَ أَ لَمْ أَقُلْ لَکُمْ إِنِّی أَعْلَمُ غَیْبَ اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضِ وَ أَعْلَمُ ما تُبْدُونَ وَ ما کُنْتُمْ تَکْتُمُونَ» .(2)

الحدیث

1991 . رسول الله صلى الله علیه و آله: النّاسُ وُلدُ آدَمَ علیه السلام، وآدَمُ مِن تُرابٍ.(3)

2 / 1

آدم

قرآن

«اى مردم! از پروردگارتان که شما را از نفسِ واحدى آفرید و جفتش را [نیز]از او آفرید، و از آن دو، مردان و زنان بسیارى پراکنده کرد، پروا دارید؛ و از خدایى که به [نامِ]او از همدیگر درخواست مى‌کنید، پروا نمایید؛ و زنهار از خویشاوندان مَبُرید، که خدا همواره بر شما نگهبان است» .

«و چون پروردگار تو به فرشتگان گفت: «من در زمین، جانشینى خواهم گماشت»، [فرشتگان]گفتند: آیا در آن، کسى را مى‌گمارى که در آن فساد انگیزد و خون‌ها بریزد، حال آن که ما با ستایش تو، [تو را] تنزیه مى‌کنیم و به تقدیست مى‌پردازیم؟ !» . فرمود: «من چیزى مى‌دانم که شما نمى‌دانید» . و [خدا] همه [معانى]نام‌ها را به آدم آموخت؛ سپس آنها را بر فرشتگان عرضه نمود و فرمود: «اگر راست مى‌گویید، از اسامى اینها به من خبر دهید» . گفتند: «منزّهى تو! ما را جز آنچه [خود] به ما آموخته‌اى، هیچ دانشى نیست تویى داناى حکیم» . فرمود: «اى آدم! ایشان را از اسامى آنان، خبر ده» . و چون [آدم] ایشان را از اسامى آنها خبر داد، فرمود: «آیا به شما نگفتم که من، نهفته آسمان‌ها و زمین را مى‌دانم؛ و آنچه را آشکار مى‌کنید، و آنچه را پنهان مى‌داشتید، مى‌دانم؟»» .

حدیث

1991 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: مردم، [همه] فرزندان آدم علیه السلام هستند و آدم، از خاک است

1992 . عنه صلى الله علیه و آله: إنَّ اللهَ خَلَقَ آدَمَ مِن قَبضَةٍ قَبَضَها مِن جَمیعِ الأرضِ، فجاءَ بَنو آدمَ على قَدرِ الأرضِ؛ جاءَ مِنهُمُ الأحمَرُ والأبیَضُ والأسوَدُ وبینَ ذلکَ، والسَّهلُ والحَزنُ والخَبیثُ والطَّیبُ وبینَ ذلکَ.(4)

1993 . علل الشرائع عن عبد الله بن یزید بن سلام: حَدَّثَنی یَزیدُ بنُ سَلامٍ أنَّهُ سَألَ رَسولَ اللهِ صلى الله علیه و آله فَقالَ لَهُ: . . . فَأَخبِرنی عَن آدَمَ لِمَ سُمِّیَ آدَمَ؟ قالَ: لأ نّهُ خُلِقَ مِن طِینِ الأرضِ وأدیمِها.

قالَ: فآدَمُ خُلِقَ مِن الطِّینِ کُلِّهِ أو طِینٍ واحِدٍ؟ قالَ: بَل مِن الطِّینِ کُلِّهِ، ولَو خُلِقَ مِن طینٍ واحِدٍ لَما عَرَفَ النّاسُ بَعضُهُم بَعضا، وکانوا على صُورَةٍ واحِدَةٍ.

قالَ: فلَهُم فی الدُّنیا مَثَلٌ؟ قالَ: التُّرابُ فیه أبیَضُ، وفیهِ أخضَرُ، وفیهِ أشقَرُ، وفیهِ أغبَرُ، وفیهِ أحمَرُ، وفیهِ أزرَقُ، وفیهِ عَذبٌ، وفیهِ مِلحٌ، وفیه خَشِنٌ، وفیه لَیِّنٌ، وفیه أصهَبُ.(5) فلذلکَ صارَ النّاسُ فیهِم لَیِّنٌ، وفیهِم خَشِنٌ، وفیهِم أبیَضُ، وفیهِم أصفَرُ وأحمَرُ وأصهَبُ وأسوَدُ على ألوانِ التُّرابِ.(6)

1994 . رسول الله صلى الله علیه و آله: إنّ اللهَ لَمّا أخرَجَ آدَمَ مِن الجَنّةِ زَوّدَهُ مِن ثِمارِ الجَنّةِ، وعَلّمَهُ صَنعَةَ کُلِّ شَیءٍ.(7)

1995 . عنه صلى الله علیه و آله: لا تَلعَنوا الحاکَةَ؛ فإنَّ أوّلَ مَن حاکَ أبوکُم آدَمُ.(8)

1996 . عنه صلى الله علیه و آله: لَمّا أهبَطَ اللهُ آدمَ إلَى الأرضِ مَکَثَ فیها ماشاءَ اللهُ أن یَمکُثَ، ثُمّ قالَ لَهُ بَنُوهُ: یا أبانا تَکلَّمْ، فقامَ خَطیبا فی أربَعینَ ألفا مِن وُلدِهِ ووُلدِ وُلدِهِ فقالَ: إنّ اللهَ أمَرَنی فقالَ: یا آدَمُ، أقلِلْ کلامَکَ تَرجِعْ إلى جِواری.(9)

1992 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خداوند، آدم علیه السلام را از مُشتى خاک که از همه زمین برداشت، آفرید پس، فرزندان آدم، متناسب با خاک زمین، آفریده شدند: برخى از آنها سرخ‌پوست شدند، برخى سفید، برخى سیاه، برخى میان این رنگ‌ها، برخى نرم، برخى خشن، برخى پاک، برخى ناپاک و برخى میان اینها

1993 . علل الشرائع به نقل از عبد الله بن یزید بن سلّام : روایت کرد مرا یزید بن سلّام که او از پیامبر خدا سؤال کرد و به ایشان گفت: . . به من خبر بده چرا آدم را آدم نامیده‌اند؟

فرمود: «چون از خاک و اَدیمِ زمین آفریده شد» .

گفت: در این صورت، آیا آدم از خاکِ سراسر زمین آفریده شد، یا از یک [گونه] خاک؟

فرمود: «از همه خاک اگر از یک [گونه] خاک آفریده شده بود، در آن صورت، مردم یکدیگر را نمى‌شناختند و همگى یک شکل بودند» .

گفت: پس، آدمیان در دنیا همانند دارند؟

فرمود: «[آرى.] در خاک، سفید هست، سبز هست، زرد هست، خاکى‌رنگ هست، آبى هست، شیرین هست، شور هست، درشت هست، نرم هست، بور [نیز]هست از این رو، در میان مردم نیز نرم هست، درشت هست، سفید هست، و زرد و سرخ و بور و سیاه، به رنگ‌هاى خاک، هست» .

1994 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خداوند، هنگامى که آدم علیه السلام را از بهشت بیرون کرد، توشه او را از میوه‌هاى بهشت قرار داد و مهارتِ ساختن هر چیزى را به او آموخت

1995 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: بافندگان را لعنت نکنید؛ زیرا نخستین کسى که بافندگى کرد، پدرتان آدم علیه السلام بود

1996 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: چون خداوندْ آدم علیه السلام را به زمین فرو فرستاد، او تا وقتى که خدا

مى‌خواست، در زمین باقى ماند سپس فرزندانش به او گفتند: اى پدر! سخن بگو.

آدم علیه السلام در میان چهل هزار تن از فرزندان و نوادگان خود به سخن گفتن ایستاد و گفت: «خداوند به من دستور داد و فرمود: “اى آدم! سخن، کم گوى تا به جوار من، باز گردى”» .

2 / 2

إدریسُ

الکتاب

«وَ اُذْکُرْ فِی اَلْکِتابِ إِدْرِیسَ إِنَّهُ کانَ صِدِّیقاً نَبِیًّا – وَ رَفَعْناهُ مَکاناً عَلِیًّا» .(10)

«وَ إِسْماعِیلَ وَ إِدْرِیسَ وَ ذَا اَلْکِفْلِ کُلٌّ مِنَ اَلصّابِرِینَ – وَ أَدْخَلْناهُمْ فِی رَحْمَتِنا إِنَّهُمْ مِنَ اَلصّالِحِینَ» .(11)

الحدیث

1997 . رسول الله صلى الله علیه و آله: أنزَلَ اللهُ. . . على إدریسَ علیه السلام ثَلاثینَ صَحیفَةً(12) (13)

1998 . عنه صلى الله علیه و آله: أوّلُ مَن خَطَّ بالقَلمِ إدریسُ.(14)

1999 . عنه صلى الله علیه و آله لأبی ذرّ : یا أباذرٍّ، أربَعةٌ مِن الأنبیاءِ سُریانِیّونَ: آدمُ، وشِیثُ، واَخْنوخُ وهُو إدریسُ علیهم السلام، وهوُ أوّلُ مَن خَطَّ بالقَلمِ ونُوحٌ علیه السلام.(15)

2 / 2

ادریس

قرآن

«و در این کتاب، از ادریس یاد کن که او راستگویى پیامبر بود و [ما] او را به مقامى بلند، ارتقا دادیم» .

«و اسماعیل و ادریس و ذو الکِفل را [یاد کن] که همه از شکیبایان بودند و آنان را در رحمت خود، داخل نمودیم؛ چرا که ایشان از شایستگان بودند» .

حدیث

1997 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: فرستاد خداوند. بر ادریس علیه السلام، سى صحیفه.(16)

1998 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: نخستین کسى که با قلم نوشت، ادریس بود

1999 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله به ابو ذر : اى ابو ذر! چهار تن از پیامبران، سُریانى هستند: آدم، شیث، اَخنوخ که همان ادریس علیه السلام است و نخستین کسى است که با قلم نوشت و نوح

2 / 3

نُوحٌ

الکتاب

«لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى قَوْمِهِ فَقالَ یا قَوْمِ اُعْبُدُوا اَللهَ ما لَکُمْ مِنْ إِلهٍ غَیْرُهُ إِنِّی أَخافُ عَلَیْکُمْ عَذابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ» .(17)

«وَ اُتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ نُوحٍ إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ یا قَوْمِ إِنْ کانَ کَبُرَ عَلَیْکُمْ مَقامِی وَ تَذْکِیرِی بِآیاتِ اَللهِ فَعَلَى اَللهِ تَوَکَّلْتُ فَأَجْمِعُوا أَمْرَکُمْ وَ شُرَکاءَکُمْ ثُمَّ لا یَکُنْ أَمْرُکُمْ عَلَیْکُمْ غُمَّةً ثُمَّ اُقْضُوا إِلَیَّ وَ لا تُنْظِرُونِ» .(18)

الحدیث

2000 . رسول الله صلى الله علیه و آله: أوّلُ نَبیٍّ اُرسِلَ نُوحٌ علیه السلام.(19)

2001 . عنه صلى الله علیه و آله: أوّلُ الأنبیاءِ آدَمُ، ثُمّ نُوحٌ، وبَینَهُما عَشرَةُ آباءٍ.(20)

2002 . عنه صلى الله علیه و آله: بَعَثَ اللهُ نُوحا لأربَعینَ سَنةً، ولَبِثَ فی قَومهِ ألفَ سَنةٍ إلّا خَمسینَ عاما یَدعُوهم، وعاشَ بعدَ الطُّوفانِ سِتّینَ سَنةً حتّى کَثُرَ النّاسُ وفَشَوا.(21)

2003 . الدرّ المنثور عن أبی اُمامة الباهِلی: إنّ رجُلاً قالَ: یارسولَ اللهِ، أنَبیٌّ کانَ آدَمُ؟ قالَ: نَعَم مُکلَّمٌ قالَ: کَم بَینَهُ وبینَ نُوحٍ؟ قالَ: عَشرَةُ قُرونٍ، قالَ: کَم بینَ نُوحٍ وبینَ إبراهیمَ؟ قالَ: عَشرَةُ قُرونٍ قالَ: یارسولَ اللهِ، کَمِ الأنبیاءُ؟ قالَ: مِئةُ ألفٍ وأربعَةٌ وعِشرونَ ألفا قالَ: یارسولَ اللهِ، کَم کانتِ الرُّسُلُ مِن ذلکَ؟ قالَ: ثلاثَمِائةٍ وخَمسَةَ عَشَرَ جَمّا غَفیرا.(22)

2 / 3

نوح

قرآن

«همانا نوح را به سوى قومش فرستادیم. پس گفت: «اى قوم من! خدا را بپرستید که براى شما معبودى جز او نیست من از عذاب روزى سترگ بر شما بیمناکم»» .

«و خبر نوح را بر آنان بخوان، آنگاه که به قوم خود گفت: اى قوم من! اگر ماندن من [در میان شما]و اندرز دادن من به آیات خدا، بر شما گران آمده است، [بدانید که من]بر خدا توکّل کرده‌ام. پس [در]کارتان با شریکان خود، همداستان شوید، تا کارتان بر شما پوشیده نماند سپس در باره من تصمیم بگیرید و مهلتم ندهید» .

حدیث

2000 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: نخستین پیامبرِ مُرسَل، نوح علیه السلام است

2001 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: نخستینِ پیامبران، آدم است و سپس نوح و میان آن دو، ده پدر فاصله بود

2002 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خداوند، نوح را در چهل سالگى مبعوث کرد و او نهصد و پنجاه سال، قوم خود را دعوت مى‌کرد و بعد از توفان، شصت سال زنده ماند، تا آن که تعداد مردم، بسیار و فراوان شد

2003 . الدرّ المنثور به نقل از ابو اُمامه باهلى : مردى گفت: اى پیامبر خدا! آیا آدم، پیامبر بود؟

فرمود: «آرى، پیامبرى بود که خداوند با او سخن گفت» .

گفت: میان او و نوح، چه قدر فاصله بوده است؟

فرمود: «ده قرن یا نسل» .

گفت: میان نوح و ابراهیم، چه قدر؟

فرمود: «ده قرن یا نسل» .

گفت: اى پیامبر خدا! پیامبران، چه تعداد بوده‌اند؟

فرمود: «یکصد و بیست و چهار هزار» .

گفت: اى پیامبر خدا! از آن میان، چند نفر مُرسَل بوده‌اند؟

فرمود: «خیلى زیاد، سیصد و پانزده نفر» .

2 / 4

إبراهیم

الکتاب

«وَ مَنْ أَحْسَنُ دِیناً مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ وَ اِتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْراهِیمَ حَنِیفاً وَ اِتَّخَذَ اَللهُ إِبْراهِیمَ خَلِیلاً» .(23)

«ثُمَّ أَوْحَیْنا إِلَیْکَ أَنِ اِتَّبِعْ مِلَّةَ إِبْراهِیمَ حَنِیفاً وَ ما کانَ مِنَ اَلْمُشْرِکِینَ» .(24)

«وَ إِذِ اِبْتَلى إِبْراهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِی قالَ لا یَنالُ عَهْدِی اَلظّالِمِینَ» .(25)

الحدیث

2004 . رسول الله صلى الله علیه و آله: أمّا إبراهیمُ علیه السلام فانظُروا إلى صاحِبِکُم.(26)

2005 . عنه صلى الله علیه و آله: اُتیَ بإبراهیمَ یَومَ النّارِ إلَى النّارِ، فلَمّا أبصَرَها قالَ: حَسبُنا اللهُ ونِعمَ الوَکیلُ.(27)

2006 . عنه صلى الله علیه و آله: قَولُنا: إنّ إبراهیمَ خَلیلُ اللهِ فإنّما هُو مُشْتَقٌّ مِن الخَلَّةِ والخُلَّةِ، فأمّا الخَلّةُ فإنّما مَعناها الفَقرُ والفاقَةُ، فَقَد کانَ خَلیلاً إلى ربِّهِ فَقیرا وإلَیهِ مُنقَطِعا وعَن غَیرِهِ مُتَعَفِّفا

مُعرِضا مُستَغنیا، وذلکَ لَمّا اُریدَ قَذفُهُ فی النّارِ فرُمِیَ بهِ فی المنجَنیقِ فبَعَثَ اللهُ تعالى جَبرئیلَ علیه السلام وقالَ لَهُ: أدرِکْ عَبدی، فجاءَهُ فلَقِیَهُ فی الهَواءِ، فقالَ: کَلِّفْنی ما بَدا لکَ فَقَد بَعَثَنی اللهُ لِنُصرَتِکَ، فقالَ: بَل حَسبیَ اللهُ ونِعمَ الوَکیلُ، إنّی لا أسألُ غَیرَهُ ولا حاجَةَ لی إلّا إلَیهِ، فسَمّاهُ خَلیلَهُ، أی فَقیرَهُ ومُحتاجَهُ والمُنقَطِعَ إلَیهِ عَمّن سِواهُ.(28)

2 / 4

ابراهیم

قرآن

«و دینِ چه کسى بهتر است از آن کس که خود را تسلیم خدا کرده و نیکوکار است و از آیین ابراهیم حق‌گرا پیروى نموده است؟ و خدا، ابراهیم را دوست گرفت» .

«سپس به تو وحى کردیم که: «از آیین ابراهیم حق‌گرا پیروى کن؛ [چرا که]او از مشرکان نبود» .

«و چون ابراهیم را پروردگارش با کلماتى بیازمود و وى، آن همه را به انجام رسانید، [خدا به او]فرمود: «من، تو را پیشواى مردم قرار دادم» . [ابراهیم]پرسید: «از دودمانم [چه طور؟]» . فرمود: «پیمان من به ستمگران [از آنها] نمى‌رسد»» .

حدیث

2004 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: امّا [براى مشاهده] ابراهیم علیه السلام، به همنشین خودتان (من) بنگرید

2005 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: روزى که مى‌خواستند ابراهیم را به آتش افکنند، او را به سوى آتش بردند چون چشمش به آتش افتاد، فرمود: «خداوند، ما را کافى است و او نیکو حمایتگرى است» .

2006 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: این که مى‌گوییم: ابراهیم، خلیل خداست، کلمه «خلیل»، برگرفته از «خَلَّة» یا «خُلَّة» است. «خَلَّة»، به معناى فقر و نیازمندى است؛ چرا که او به پروردگار خود، نیازمند و محتاج بود و از همه بُرید و به او روى آورد و از غیر او

روى گردانْد و اظهار بى‌نیازى کرد و این، در زمانى بود که خواستند او را در آتش افکنند و با منجنیق پرتابش کنند خداوند، جبرئیل علیه السلام را فرستاد و به او فرمود: «بنده‌ام را دریاب» . جبرئیل، خود را به ابراهیم که در میان هوا بود رسانید و گفت: هر فرمانى دارى به من بگو؛ زیرا خداوند، مرا براى یارى تو فرستاده است.

ابراهیم علیه السلام فرمود: «نه خداوند، مرا بسنده است و او نیکو حمایتگرى است من از غیر او چیزى نمى‌خواهم و به هیچ کس جز او نیازى ندارم» .

پس، خداوند، او را خلیل خود نامید، یعنى نیازمند و محتاج به خود و کسى که از همه بُریده و به او روى آورده است

2007 . عنه صلى الله علیه و آله: ما اتَّخَذَ اللهُ إبراهیمَ خَلیلاً إلّا لإطعامهِ الطَّعامَ، وصَلاتِهِ باللَّیلِ والنّاسُ نِیامٌ.(29)

2008 . عنه صلى الله علیه و آله: إنَّ اللهَ تبارکَ وتعالى اختارَ مِن کلِّ شَیءٍ أربَعةً: . . . اختارَ مِن الأنبیاءِ أربَعةً للسَّیفِ: إبراهیمَ، وداودَ، وموسى، وأنا.(30)

2 / 5

یَعقوبُ ویُوسُفُ

الکتاب

«وَ وَصّى بِها إِبْراهِیمُ بَنِیهِ وَ یَعْقُوبُ یا بَنِیَّ إِنَّ اَللهَ اِصْطَفى لَکُمُ اَلدِّینَ فَلا تَمُوتُنَّ إِلاّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ – أَمْ کُنْتُمْ شُهَداءَ إِذْ حَضَرَ یَعْقُوبَ اَلْمَوْتُ إِذْ قالَ لِبَنِیهِ ما تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِی قالُوا نَعْبُدُ إِلهَکَ وَ إِلهَ آبائِکَ إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ وَ إِسْحاقَ إِلهاً واحِداً وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ» .(31)

الحدیث

2009 . رسول الله صلى الله علیه و آله: اُعطِیَ یُوسُفُ علیه السلام شَطرَ الحُسنِ.(32)

2007 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خداوند، ابراهیم را به خلیلى نگرفت، مگر براى آن که اطعام مى‌کرد و شب هنگام که مردم خواب بودند، نماز مى‌گزارد

2008 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خداوند تبارک و تعالى از هر چیزى، چهار تا برگزید: . . از میان انبیا چهار نفر را براى شمشیر برگزید: ابراهیم و داوود و موسى و من

2 / 5

یعقوب و یوسف

قرآن

«و ابراهیم و یعقوب، پسران خود را به همان [آیین]سفارش کردند؛ [و هر دو در وصیّتشان چنین گفتند:] «اى پسران من! خداوند براى شما این دین را برگزید پس، البته نباید جز مسلمان بمیرید. آیا وقتى که مرگ یعقوب فرا رسید، حاضر بودید؟ هنگامى که به پسران خود گفت: «پس از من، چه را خواهید پرستید؟»، گفتند: «معبود تو، و معبود پدرانت، ابراهیم و اسماعیل و اسحاق، معبود یگانه را مى‌پرستیم و در برابر او تسلیم هستیم» .

حدیث

2009 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: نصف زیبایى، به یوسف علیه السلام داده شد

2010 . عنه صلى الله علیه و آله: الکریمُ ابنُ الکریمِ ابنِ الکریمِ ابنِ الکریمِ: یُوسفُ بنُ یَعقوبَ بنِ إسحاقَ بنِ إبراهیمَ علیهم السلام.(33)

2011 . عنه صلى الله علیه و آله: رَحِمَ اللهُ أخی یُوسُفَ، لَو أنا أتانی الرَّسولُ بعدَ طُولِ الحَبسِ لأسرَعتُ الإجابَةَ حِینَ قالَ: «اِرْجِعْ إِلى رَبِّکَ فَسْئَلْهُ ما بالُ اَلنِّسْوَةِ» .(34)

2 / 6

أیُّوبُ

الکتاب

«وَ أَیُّوبَ إِذْ نادى رَبَّهُ أَنِّی مَسَّنِیَ اَلضُّرُّ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ اَلرّاحِمِینَ – فَاسْتَجَبْنا لَهُ فَکَشَفْنا ما بِهِ مِنْ ضُرٍّ وَ آتَیْناهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ ذِکْرى لِلْعابِدِینَ» .(35)

الحدیث

2012 . رسول الله صلى الله علیه و آله: کانَ أیُّوبُ علیه السلام أحلَمَ النّاسِ، وأصبَرَ النّاسِ، وأکظَمَ النّاسِ لِغَیظٍ.(36)

2013 . عنه صلى الله علیه و آله: قالَ اللهُ عز و جل لأیُّوبَ: أتَدری ما کانَ جُرمُکَ إلَیَّ حتَّى ابتَلَیتُکَ؟

قالَ: لا یاربِّ! قالَ: لأ نّکَ دَخَلتَ على فِرعَونَ فَدَاهَنتَ فی کَلِمَتینِ.(37)

2 / 7

شُعَیبٌ

الکتاب

«وَ إِلى مَدْیَنَ أَخاهُمْ شُعَیْباً قالَ یا قَوْمِ اُعْبُدُوا اَللهَ ما لَکُمْ مِنْ إِلهٍ غَیْرُهُ قَدْ جاءَتْکُمْ بَیِّنَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ

فَأَوْفُوا اَلْکَیْلَ وَ اَلْمِیزانَ وَ لا تَبْخَسُوا اَلنّاسَ أَشْیاءَهُمْ وَ لا تُفْسِدُوا فِی اَلْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ» .(38)

2010 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: بزرگوار، پور بزرگوار، پور بزرگوار، پور بزرگوار، یوسف پور یعقوب پور اسحاق پور ابراهیم علیهم السلام است

2011 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: رحمت خدا بر برادرم یوسف! اگر بعد از آن مدّت درازِ زندان، پیکْ نزد من مى‌آمد، من هم بى‌درنگ، همان جوابى را مى‌دادم که یوسف داد و گفت: «نزد اربابت برگرد و از او بپرس که: حال آن زنان چگونه است» .

2 / 6

ایّوب

قرآن

«و ایّوب را [یاد کن] هنگامى که پروردگارش را ندا داد که: «به من آسیب رسیده است و تویى مهربان‌ترینِ مهربانان» . پس، [دعاى]او را اجابت نمودیم و آسیبِ وارد بر او را برطرف کردیم و کسان او و نظیرشان را همراه با آنان [مجدّداً] به وى عطا کردیم [تا]رحمتى از جانب ما و عبرتى براى عبادت کنندگان باشد» .

حدیث

2012 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: ایّوب علیه السلام، بردبارترینِ مردم و شکیباترینِ مردمان بود و بیش از همه مردم، خشمش را فرو مى‌خورد

2013 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خداوند عز و جل به ایّوب فرمود: «آیا مى‌دانى جُرم تو در پیشگاه من چه بود که مبتلایت کردم؟» .

گفت: [نه،] پروردگار من!

فرمود: «چون بر فرعون وارد شدى، دو کلمه با مماشاتْ سخن گفتى» .

2 / 7

شعیب

قرآن

«و به سوى [مردمِ]مَدیَن، برادرشان شعیب را [فرستادیم گفت: «اى قوم من! خدا را

بپرستید که براى شما هیچ معبودى جز او نیست. در حقیقت، شما را از جانب پروردگارتان، برهانى روشن آمده است. پس پیمانه و ترازو را تمام نهید، و اموال مردم را کم مدهید و در زمین، پس از اصلاح آن، فساد مکنید. این] ره‌نمودها [اگر مؤمنید، براى شما بهتر است» .

«اَلَّذِینَ کَذَّبُوا شُعَیْباً کَأَنْ لَمْ یَغْنَوْا فِیهَا اَلَّذِینَ کَذَّبُوا شُعَیْباً کانُوا هُمُ اَلْخاسِرِینَ» .(39)

الحدیث

2014 . رسول الله صلى الله علیه و آله: کانَ شُعَیبٌ خَطیبَ الأنبیاءِ.(40)

2 / 8

موسى وهارونُ

الکتاب

«وَ لَقَدْ آتَیْنا مُوسى وَ هارُونَ اَلْفُرْقانَ وَ ضِیاءً وَ ذِکْراً لِلْمُتَّقِینَ» .(41)

«وَ رُسُلاً قَدْ قَصَصْناهُمْ عَلَیْکَ مِنْ قَبْلُ وَ رُسُلاً لَمْ نَقْصُصْهُمْ عَلَیْکَ وَ کَلَّمَ اَللهُ مُوسى تَکْلِیماً» .(42)

الحدیث

2015 . رسول الله صلى الله علیه و آله: أوّلُ نَبیٍّ من بَنی إسرائیلَ موسى علیه السلام، وآخِرُهُم عیسى علیه السلام، وسِتُّمِئةِ نَبیٍّ.(43)

2016 . عنه صلى الله علیه و آله: کلَّمَ اللهُ موسى ببَیتِ لَحمٍ.(44)

2017 . عنه صلى الله علیه و آله: لَمّا کَلّمَ اللهُ موسى کانَ یُبصِرُ دَبیبَ النَّملِ علَى الصَّفا فی اللّیلَةِ الظَّلماءِ مِن مَسیرَةِ عَشرَةِ فَراسِخَ.(45)

«کسانى که شعیب را تکذیب کرده بودند، گویى خود در آن] دیار [سکونت نداشتند. کسانى که شعیب را تکذیب کرده بودند، خود، همان زیانکاران بودند» .

حدیث

2014 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: شعیب، خطیبِ پیامبران بود

2 / 8

موسى و هارون

قرآن

«و در حقیقت، به موسى و هارون فرقان دادیم و] کتابشان [براى پرهیزگاران، روشنایى و اندرزى است» .

«و پیامبرانى] را فرستادیم [که در حقیقت،] ماجراى [آنان را قبلاً بر تو حکایت نمودیم؛ و پیامبرانى] را نیز برانگیخته‌ایم [که] سرگذشتِ [ایشان را بر تو بازگو نکرده‌ایم. و خدا با موسى، آشکارا سخن گفت» .

حدیث

2015 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: نخستین پیامبر بنى اسرائیل، موسى علیه السلام بود و آخرینشان عیسى علیه السلام آنان ششصد پیامبر بودند

2016 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خداوند در بیت لحم، با موسى علیه السلام سخن گفت

2017 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: زمانى که خداوند با موسى علیه السلام سخن گفت، وى از فاصله ده فرسنگى،

حرکت مورچه را بر روى سنگِ سیاه در دل شبِ تار مى‌دید

2018 . عنه صلى الله علیه و آله: إنّ اللهَ تبارکَ وتعالى اختارَ مِن کلِّ شیءٍ أربَعةً: . . . و اختارَ مِن الأنبیاءِ أربَعةً للسَّیفِ: إبراهیمَ، وداوودَ، وموسى علیهم السلام وأنا.(46)

2019 . عنه صلى الله علیه و آله: أکثِروا مِن الصّلاةِ على موسى، فما رأیتُ أحَدا من الأنبیاءِ أحوَطَ على اُمّتی مِنهُ.(47)

2020 . عنه صلى الله علیه و آله: بُعِثَ موسى وهُو یَرعى غَنَما على أهلِهِ، وبُعِثتُ أنا وأنا أرعى غَنَما لأهلی بجِیادٍ.(48)

2021 . عنه صلى الله علیه و آله: إنّ الأنبیاءَ یَتَکاثَرونَ باُمَمِهِم وکَثرَتِهِم إلّا موسَى بنَ عِمرانَ.(49)

2022 . الطبقات الکبرى عن ابن عبّاس: قالَ رسولُ اللهِ صلى الله علیه و آله إنّی رَأیتُ عیسى وموسى وإبراهیمَ؛ فأمّا عیسى فجَعْدٌ أحمَرُ عَریضُ الصَّدرِ، وأمّا موسى فآدمُ جَسِیمٌ سَبْطٌ کأنّهُ مِن رِجالِ الزُّطِّ، فقالوا لَهُ: إبراهیمُ؟ فقالَ: انظُروا إلى صاحِبِکُم؛ یَعنی رسولَ اللهِ صلى الله علیه و آله نفسَهُ.(50)

2 / 9

موسى والخِضْرُ

الکتاب

«وَ إِذْ قالَ مُوسى لِفَتاهُ لا أَبْرَحُ حَتّى أَبْلُغَ مَجْمَعَ اَلْبَحْرَیْنِ أَوْ أَمْضِیَ حُقُباً – فَلَمّا بَلَغا مَجْمَعَ بَیْنِهِما نَسِیا حُوتَهُما فَاتَّخَذَ سَبِیلَهُ فِی اَلْبَحْرِ سَرَباً – فَلَمّا جاوَزا قالَ لِفَتاهُ آتِنا غَداءَنا لَقَدْ لَقِینا مِنْ سَفَرِنا هذا نَصَباً – قالَ أَ رَأَیْتَ إِذْ أَوَیْنا إِلَى اَلصَّخْرَةِ فَإِنِّی نَسِیتُ اَلْحُوتَ وَ ما أَنْسانِیهُ إِلاَّ اَلشَّیْطانُ أَنْ أَذْکُرَهُ وَ اِتَّخَذَ سَبِیلَهُ فِی اَلْبَحْرِ عَجَباً – قالَ ذلِکَ ما کُنّا نَبْغِ فَارْتَدّا عَلى آثارِهِما قَصَصاً – فَوَجَدا عَبْداً مِنْ عِبادِنا آتَیْناهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنّا عِلْماً – قالَ لَهُ مُوسى هَلْ أَتَّبِعُکَ عَلى أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمّا عُلِّمْتَ رُشْداً – قالَ إِنَّکَ لَنْ تَسْتَطِیعَ مَعِیَ صَبْراً – وَ کَیْفَ تَصْبِرُ عَلى ما لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْراً – قالَ سَتَجِدُنِی إِنْ شاءَ اَللهُ صابِراً وَ لا أَعْصِی لَکَ أَمْراً – قالَ فَإِنِ اِتَّبَعْتَنِی فَلا تَسْئَلْنِی عَنْ شَیْءٍ حَتّى أُحْدِثَ لَکَ مِنْهُ ذِکْراً – فَانْطَلَقا حَتّى إِذا رَکِبا فِی اَلسَّفِینَةِ خَرَقَها قالَ أَ خَرَقْتَها لِتُغْرِقَ أَهْلَها لَقَدْ جِئْتَ شَیْئاً إِمْراً – قالَ أَ لَمْ أَقُلْ إِنَّکَ لَنْ تَسْتَطِیعَ مَعِیَ صَبْراً – قالَ لا تُؤاخِذْنِی بِما نَسِیتُ وَ لا تُرْهِقْنِی مِنْ أَمْرِی عُسْراً – فَانْطَلَقا حَتّى إِذا لَقِیا غُلاماً فَقَتَلَهُ قالَ أَ قَتَلْتَ نَفْساً زَکِیَّةً بِغَیْرِ نَفْسٍ لَقَدْ جِئْتَ شَیْئاً نُکْراً – قالَ أَ لَمْ أَقُلْ لَکَ إِنَّکَ لَنْ تَسْتَطِیعَ مَعِیَ صَبْراً – قالَ إِنْ سَأَلْتُکَ عَنْ شَیْءٍ بَعْدَها فَلا تُصاحِبْنِی قَدْ بَلَغْتَ مِنْ لَدُنِّی عُذْراً – فَانْطَلَقا حَتّى إِذا أَتَیا أَهْلَ قَرْیَةٍ اِسْتَطْعَما أَهْلَها فَأَبَوْا أَنْ یُضَیِّفُوهُما فَوَجَدا فِیها جِداراً یُرِیدُ أَنْ یَنْقَضَّ فَأَقامَهُ قالَ لَوْ شِئْتَ لاَتَّخَذْتَ عَلَیْهِ أَجْراً – قالَ هذا فِراقُ بَیْنِی وَ بَیْنِکَ سَأُنَبِّئُکَ بِتَأْوِیلِ ما لَمْ تَسْتَطِعْ عَلَیْهِ صَبْراً – أَمَّا اَلسَّفِینَةُ فَکانَتْ لِمَساکِینَ یَعْمَلُونَ فِی اَلْبَحْرِ فَأَرَدْتُ أَنْ أَعِیبَها وَ کانَ وَراءَهُمْ مَلِکٌ یَأْخُذُ کُلَّ سَفِینَةٍ غَصْباً – وَ أَمَّا اَلْغُلامُ فَکانَ أَبَواهُ مُؤْمِنَیْنِ فَخَشِینا أَنْ یُرْهِقَهُما طُغْیاناً وَ کُفْراً – فَأَرَدْنا أَنْ یُبْدِلَهُما رَبُّهُما خَیْراً مِنْهُ زَکاةً وَ أَقْرَبَ رُحْماً – وَ أَمَّا اَلْجِدارُ فَکانَ لِغُلامَیْنِ یَتِیمَیْنِ فِی اَلْمَدِینَةِ وَ کانَ تَحْتَهُ کَنْزٌ لَهُما وَ کانَ أَبُوهُما صالِحاً فَأَرادَ رَبُّکَ أَنْ یَبْلُغا أَشُدَّهُما وَ یَسْتَخْرِجا کَنزَهُما رَحْمَةً مِنْ رَبِّکَ وَ ما فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِی ذلِکَ تَأْوِیلُ ما لَمْ تَسْطِعْ عَلَیْهِ صَبْراً» .(51)

2018 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خداوند تبارک و تعالى از هر چیزى چهار تا برگزید: . . و از پیامبران، چهار تن را براى شمشیر(52) برگزید: ابراهیم و داوود و موسى علیهم السلام و من

2019 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: بر موسى زیاد درود بفرستید؛ زیرا هیچ یک از پیامبران را ندیدم که به اندازه او از امّت من حمایت کرده باشد

2020 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: موسى در حالى برانگیخته شد که گوسفندان خانواده خود را مى‌چرانْد و من نیز در حالى برانگیخته شدم که گوسفندان خانواده‌ام را در جیاد مى‌چراندم

2021 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: پیامبران به امّت‌هاى خود و فراوانىِ آنها مباهات مى‌کنند، مگر موسى بن عمران

2022 . الطبقات الکبرى: به نقل از ابن عباس : پیامبر خدا فرمود: «من، عیسى و موسى و ابراهیم را دیدم عیسى، موهایى مجعّد داشت و سرخ‌روى و فراخ‌سینه بود موسى، مردى تنومند با موهاى صافِ فروهشته و به شکل مردم زُط(53) بود» .

گفتند: ابراهیم چگونه بود؟

فرمود: «به همراه خودتان بنگرید» و مراد پیامبر خدا، خودش بود

2 / 9

موسى و خضر

قرآن

و] یاد کن [هنگامى را که موسى به جوانِ] همراه [خود گفت: «دست‌بردار نیستم تا به محلّ برخورد دو دریا برسم، هر چند سال‌ها] ىِ سال [سیر کنم. پس چون به محلّ برخورد آن دو] دریا [رسیدند، ماهىِ خودشان را فراموش کردند، و ماهى در دریا، راه خود را در پیش

گرفت] و رفت] و هنگامى که [از آن جا] گذشتند، [موسى] به جوان خود گفت: «غذایمان را بیاور که راستى ما از این سفر، رنج بسیار دیدیم» . گفت: «دیدى؟ وقتى به سوى آن صخره پناه جُستیم، من ماهى را فراموش کردم، و جز شیطان، [کسى] آن را از یاد من نبرد، تا به یادش باشم، و به طور عجیبى راه خود را در دریا پیش گرفت» . گفت: «این، همان بود که ما مى‌جستیم» . پس جستجوکنان، ردّ پاى خود را گرفتند و برگشتند، تا بنده‌اى از بندگان ما را یافتند که از جانب خود به او رحمتى عطا کرده و از نزد خود، بدو دانشى آموخته بودیم. موسى به او گفت: «آیا تو را به شرط این که از بینشى که آموخته شده‌اى به من یاد دهى، پیروى کنم؟» . گفت: «تو هرگز نمى‌توانى همپاى من شکیبایى کنى. و چگونه مى‌توانى بر چیزى که به شناخت آن احاطه ندارى، شکیبایى کنى؟» . گفت: «ان شاء الله مرا شکیبا خواهى یافت و در هیچ کارى، تو را نافرمانى نخواهم کرد» . گفت: «اگر از من پیروى مى‌کنى، پس از چیزى سؤال مکن، تا [خود] از آن با تو سخن آغاز کنم» . پس ره‌سپار گردیدند، تا وقتى که سوار کشتى شدند [وى] آن را سوراخ کرد. [موسى]گفت: «آیا کشتى را سوراخ کردى تا سرنشینانش را غرق کنى؟ واقعاً به کار ناروایى مبادرت ورزیدى» . گفت: «آیا نگفتم که تو هرگز نمى‌توانى همپاى من شکیبایى کنى؟» . [موسى] گفت: «به سبب آنچه فراموش کردم، مرا مؤاخذه مکن و در کارم بر من سخت مگیر» . پس رفتند تا به نوجوانى برخوردند. [بنده ما] او را کُشت. [موسى به او] گفت: «آیا شخص بى‌گناهى را بدون این که کسى را به قتل رسانده باشد، کُشتى؟ ! واقعاً کار ناپسندى مرتکب شدى» . گفت: «آیا به تو نگفتم که هرگز نمى‌توانى همپاى من شکیبایى کنى؟» [موسى] گفت: «اگر از این پس، چیزى از تو پرسیدم، دیگر با من همراهى مکن [و] از جانب من، قطعاً معذور خواهى بود» . پس رفتند تا به اهل قریه‌اى رسیدند. از مردم آن جا خوراکى خواستند؛ و [لى آنها] از میهمان نمودن آن دو خوددارى کردند. پس در آن جا دیوارى یافتند که مى‌خواست فرو ریزد، و [بنده ما] آن را استوار کرد. [موسى]گفت: «اگر مى‌خواستى [مى‌توانستى]براى آن مزدى بگیرى» . گفت: «این [بار، دیگر وقت]جدایى میان من و توست. به زودى، تو را از تأویل آنچه که نتوانستى بر آن شکیبایى کنى، آگاه خواهم ساخت: امّا کشتى، از آنِ بینوایانى بود که در دریا کار مى‌کردند خواستم آن را معیوب کنم؛ [چرا که] پیشاپیش آنان، پادشاهى بود که هر کشتى [درستى] را به زور مى‌گرفت. و امّا نوجوان، پدر و مادرش [هر دو] مؤمن بودند پس ترسیدیم [مبادا] آن دو را به طغیان و کفر بِکشد. پس خواستیم که پروردگارشان، آن دو را به پاک‌تر و مهربان‌تر از او عوض دهد. و امّا دیوار، از آنِ دو پسر [بچه] یتیم در آن شهر بود و زیرِ آن، گنجى متعلّق به آن دو بود، و پدرشان [مردى]نیکوکار بود پس پروردگار تو خواست آن دو [یتیم] به حدّ رشد برسند و گنجینه خود را که رحمتى از جانب پروردگارت بود بیرون آورند. و این [کارها] را من، خودسرانه انجام ندادم. این بود تأویل آنچه که نتوانستى بر آن شکیبایى ورزى» .

الحدیث

2023 . رسول الله صلى الله علیه و آله: رَحِمَ اللهُ أخی موسى علیه السلام استَحیا فقالَ ذلکَ، لَو لَبِثَ مَع صاحِبهِ لأبصَرَ

أعجَبَ الأعاجِیبِ.(54)

حدیث

2023 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خداوند، برادرم موسى علیه السلام را رحمت کند! حیا کرد و آن حرف را زد اگر با هم‌سفر خود مى‌ماند، بى‌گمان، شگفت‌ترین عجایب را مى‌دید

2024 . عنه صلى الله علیه و آله: رَحمَةُ اللهِ علَینا وعلى موسى، لَو صَبَرَ لرأى مِن صاحِبِهِ العَجَبَ، ولکنّهُ قالَ:«إِنْ سَأَلْتُکَ عَنْ شَیْءٍ بَعْدَها فَلا تُصاحِبْنِی قَدْ بَلَغْتَ مِنْ لَدُنِّی عُذْراً»(55) (56)

2 / 10

إلیاسُ

الکتاب

«وَ إِنَّ إِلْیاسَ لَمِنَ اَلْمُرْسَلِینَ – إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ أَ لا تَتَّقُونَ – أَ تَدْعُونَ بَعْلاً وَ تَذَرُونَ أَحْسَنَ اَلْخالِقِینَ – اَللهَ رَبَّکُمْ وَ رَبَّ آبائِکُمُ اَلْأَوَّلِینَ – فَکَذَّبُوهُ فَإِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ – إِلاّ عِبادَ اَللهِ اَلْمُخْلَصِینَ – وَ تَرَکْنا عَلَیْهِ فِی اَلْآخِرِینَ – سَلامٌ عَلى إِلْ‌یاسِینَ – إِنّا کَذلِکَ نَجْزِی اَلْمُحْسِنِینَ – إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا اَلْمُؤْمِنِینَ» .(57)

الحدیث

2025 . رسول الله صلى الله علیه و آله: علَیکُم بالکَرَفْسِ؛ فإنّهُ طَعامُ إلیاسَ والیَسعَ ویُوشعَ بنِ نُونٍ علیهم السلام.(58)

2 / 11

داوودُ

الکتاب

«اِصْبِرْ عَلى ما یَقُولُونَ وَ اُذْکُرْ عَبْدَنا داوُدَ ذَا اَلْأَیْدِ إِنَّهُ أَوّابٌ – إِنّا سَخَّرْنَا اَلْجِبالَ مَعَهُ یُسَبِّحْنَ بِالْعَشِیِّ وَ اَلْإِشْراقِ – وَ اَلطَّیْرَ مَحْشُورَةً کُلٌّ لَهُ أَوّابٌ – وَ شَدَدْنا مُلْکَهُ وَ آتَیْناهُ اَلْحِکْمَةَ وَ فَصْلَ اَلْخِطابِ – وَ هَلْ أَتاکَ نَبَأُ اَلْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا اَلْمِحْرابَ – إِذْ دَخَلُوا عَلى داوُدَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ قالُوا لا تَخَفْ خَصْمانِ بَغى بَعْضُنا عَلى بَعْضٍ فَاحْکُمْ بَیْنَنا بِالْحَقِّ وَ لا تُشْطِطْ وَ اِهْدِنا إِلى سَواءِ اَلصِّراطِ – إِنَّ هذا أَخِی لَهُ تِسْعٌ وَ تِسْعُونَ نَعْجَةً وَ لِیَ نَعْجَةٌ واحِدَةٌ فَقالَ أَکْفِلْنِیها وَ عَزَّنِی فِی اَلْخِطابِ – قالَ لَقَدْ ظَلَمَکَ بِسُؤالِ نَعْجَتِکَ إِلى نِعاجِهِ وَ إِنَّ کَثِیراً مِنَ اَلْخُلَطاءِ لَیَبْغِی بَعْضُهُمْ عَلى بَعْضٍ إِلاَّ اَلَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا اَلصّالِحاتِ وَ قَلِیلٌ ما هُمْ وَ ظَنَّ داوُدُ أَنَّما فَتَنّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَ خَرَّ راکِعاً وَ أَنابَ – فَغَفَرْنا لَهُ ذلِکَ وَ إِنَّ لَهُ عِنْدَنا لَزُلْفى وَ حُسْنَ مَآبٍ – یا داوُدُ إِنّا جَعَلْناکَ خَلِیفَةً فِی اَلْأَرْضِ فَاحْکُمْ بَیْنَ اَلنّاسِ بِالْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعِ اَلْهَوى فَیُضِلَّکَ عَنْ سَبِیلِ اَللهِ إِنَّ اَلَّذِینَ یَضِلُّونَ عَنْ سَبِیلِ اَللهِ لَهُمْ عَذابٌ شَدِیدٌ بِما نَسُوا یَوْمَ اَلْحِسابِ» .(59)

2024 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: رحمت خدا بر ما و بر موسى! اگر شکیبایى مى‌کرد، بى‌گمان از هم‌سفر خود، شگفتى‌ها مى‌دید؛ امّا گفت: «اگر از این پس، چیزى از تو پرسیدم، دیگر با من همراهى مکن، و از جانب من، قطعاً معذور خواهى بود» .

2 / 10

الیاس

قرآن

«و به راستى، الیاس از فرستادگان [ما] بود، چون به قوم خود گفت: «آیا پروا نمى‌دارید؟ آیا بَعل را مى‌پرستید و بهترین آفرینندگان را وا مى‌گذارید؟ ! [یعنى:]خدا را که پروردگارِ شما و پروردگارِ پدران پیشین شماست؟ !» . پس او را دروغگو شمردند، و قطعاً آنها [در آتش]احضار خواهند شد، مگر بندگان پاک‌دین خدا. و براى او در [میان] آیندگان [آوازه نیک] به جاى گذاشتیم. درود بر پیروان الیاس! ما نیکوکاران را این گونه پاداش مى‌دهیم؛ زیرا او از بندگان باایمان ما بود» .

حدیث

2025 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: کَرَفس بخورید؛ زیرا خوراک الیاس و یَسَع و یُوشِع بن نون علیهم السلام بوده است

2 / 11

داوود

قرآن

«بر آنچه مى‌گویند، شکیبایى کن و داوود، بنده ما را که داراى امکانات [متعدّد]بود، به یاد آور؛ آرى او بسیار بازگشت کننده [به سوى خدا] بود. ما کوه‌ها را با او مسخّر ساختیم [که]

شامگاهان و بامدادان، خداوند را نیایش مى‌کردند. و پرندگان را از هر سو [بر او] گِرد آوردیم همگى [به نواى دلنوازش] به سوى او بازگشت کننده [و خدا را ستایشگر] بودند. و پادشاهى‌اش را استوار کردیم و او را حکمت و کلامِ فیصله دهنده عطا کردیم. و آیا خَبرِ دادخواهان، چون از نمازخانه [ى او] بالا رفتند، به تو رسید؟ وقتى [به طور ناگهانى] بر داوود درآمدند و او از آنان به هراس افتاد، گفتند: «مترس! [ما] دو مدّعى هستیم که یکى از ما بر دیگرى تجاوز کرده پس میان ما به حق داورى کن و از حق، دور مشو و ما را به راه راست، راهبر باش. این [شخص]، برادر من است. او را نود و نُه میش، و مرا یک میش است، و مى‌گوید: آن را به من بسپار، و در سخنورى، بر من غالب آمده است» . [داوود] گفت: «قطعا او در مطالبه میش تو [اضافه] بر میش‌هاى خودش، بر تو ستم کرده است و در حقیقت، بسیارى از شریکان به همدیگر ستم روا مى‌دارند، به استثناى کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده‌اند و اینها بس اندک‌اند، و داوود دانست که ما او را آزمایش کرده‌ایم. پس، از پروردگارش آمرزش خواست و به رو در افتاد و توبه کرد. و بر او این [ماجرا] را بخشودیم؛ و در حقیقت، براى او پیش ما تقرّب و فرجامى خوش خواهد بود. اى داوود! ما تو را در زمین، جانشین گردانیدیم پس میان مردم، به حق داورى کن و زنهار، از هوس پیروى مکن که تو را از راه خدا به در کند! در حقیقت، کسانى که از راه خدا به در مى‌روند، به [سزاى] آن که روز حساب را فراموش کرده‌اند، عذابى سخت خواهند داشت» .

«وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی اَلزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ اَلذِّکْرِ أَنَّ اَلْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ اَلصّالِحُونَ» .(60)

الحدیث

2026 . رسول الله صلى الله علیه و آله: أوحى اللهُ عز و جل إلى داوودَ علیه السلام: یا داوودُ، کما لا تَضیقُ الشَّمسُ على مَن جَلَسَ فیها کذلکَ لا تَضیقُ رَحمَتی على مَن دَخَلَ فیها، وکما لا تَضُرُّ الطِّیرَةُ مَن لا یَتَطیَّرُ مِنها کذلکَ لا یَنجو مِن الفِتنَةِ المُتَطَیِّرونَ.(61)

2027 . عنه صلى الله علیه و آله: کانَ داوودُ أعبَدَ البَشَرِ.(62)

2028 . عنه صلى الله علیه و آله: کانَ النّاسُ یَعودُونَ داوودَ ویَظُنّونَ أنّ بهِ مَرَضا، وما بهِ إلّا شِدَّةُ الخَوفِ مِن اللهِ تعالى.(63)

«و در حقیقت، در زبور، پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهند برد» .

حدیث

2026 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خداوند عز و جل به داوود علیه السلام وحى فرمود: «اى داوود! همچنان که آفتاب بر کسى که در آن مى‌نشیند، تنگ نمى‌آید، رحمت من نیز بر کسى که به آن در آید، تنگ نمى‌آید و همچنان که فال بد به کسى که فال بد نمى‌زند، زیان نمى‌رساند، کسانى هم که فال بد مى‌زنند، از فتنه نجات نمى‌یابند» .

2027 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: داوود، عابدترینِ انسان‌ها بود

2028 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: مردم خیال مى‌کردند داوود، دچار بیمارى است و به عیادت او مى‌رفتند، حال آن که او را چیزى نبود، مگر شدّت ترس از خداوند متعال

2 / 12

زَکریّا

الکتاب

«وَ زَکَرِیّا إِذْ نادى رَبَّهُ رَبِّ لا تَذَرْنِی فَرْداً وَ أَنْتَ خَیْرُ اَلْوارِثِینَ – فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ وَهَبْنا لَهُ یَحْیى وَ أَصْلَحْنا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ کانُوا یُسارِعُونَ فِی اَلْخَیْراتِ وَ یَدْعُونَنا رَغَباً وَ رَهَباً وَ کانُوا لَنا خاشِعِینَ» .(64)

الحدیث

2029 . رسول الله صلى الله علیه و آله: خَرَجَت بَنو إسرائیلَ فی طَلَبِ زَکَرِیّا علیه السلام لیَقتُلوهُ، فخَرَجَ هارِبا فی البَرِّیَّةِ، فانفَرَجَت لَهُ شَجَرَةٌ فدَخَلَ فیها فَبَقِیَت هُدبَةٌ مِن ثَوبهِ، فجاؤوا حتّى قامُوا علَیها فنَشَروهُ بالمِنشارِ.(65)

2030 . عنه صلى الله علیه و آله: کانَ زَکریّا نَجّارا.(66)

2 / 13

یحیى

الکتاب

«یا زَکَرِیّا إِنّا نُبَشِّرُکَ بِغُلامٍ اِسْمُهُ یَحْیى لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِیًّا – قالَ رَبِّ أَنّى یَکُونُ لِی غُلامٌ وَ کانَتِ اِمْرَأَتِی عاقِراً وَ قَدْ بَلَغْتُ مِنَ اَلْکِبَرِ عِتِیًّا – قالَ کَذلِکَ قالَ رَبُّکَ هُوَ عَلَیَّ هَیِّنٌ وَ قَدْ خَلَقْتُکَ مِنْ قَبْلُ وَ لَمْ تَکُ شَیْئاً – قالَ رَبِّ اِجْعَلْ لِی آیَةً قالَ آیَتُکَ أَلاّ تُکَلِّمَ اَلنّاسَ ثَلاثَ لَیالٍ سَوِیًّا – فَخَرَجَ عَلى قَوْمِهِ مِنَ اَلْمِحْرابِ فَأَوْحى إِلَیْهِمْ أَنْ سَبِّحُوا بُکْرَةً وَ عَشِیًّا – یا یَحْیى خُذِ اَلْکِتابَ بِقُوَّةٍ وَ آتَیْناهُ اَلْحُکْمَ صَبِیًّا – وَ حَناناً مِنْ لَدُنّا وَ زَکاةً وَ کانَ تَقِیًّا – وَ بَرًّا بِوالِدَیْهِ وَ لَمْ یَکُنْ جَبّاراً عَصِیًّا – وَ سَلامٌ عَلَیْهِ یَوْمَ وُلِدَ وَ یَوْمَ یَمُوتُ وَ یَوْمَ یُبْعَثُ حَیًّا» . $$(67)

2 / 12

زکریّا

قرآن

«و زکریّا را [یاد کن]هنگامى که پروردگار خود را خواند: «پروردگارا! مرا تنها مگذار، و تو بهترین ارث بَرَندگانى» . پس [دعاى]او را اجابت نمودیم و یحیى را بدو بخشیدیم و همسرش را براى او شایسته [و آماده حمل]کردیم؛ زیرا آنان در کارهاى نیک، شتاب مى‌نمودند و ما را از روى رغبت و بیم مى‌خواندند و در برابر ما فروتن بودند» .

حدیث

2029 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: بنى اسرائیل، در جستجوى زکریّا علیه السلام بر آمدند تا او را بکُشند زکریّا به صحرا گریخت درختى براى او دهان باز کرد و زکریّا داخل آن رفت؛ امّا ریشه‌اى از لباس او، بیرون ماند بنى اسرائیل آمدند و روى درخت رفتند و او را ارّه کردند

2030 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: زکریّا، نجّار بود

2 / 13

یحیى

قرآن

«اى زکریا! ما تو را به پسرى که نامش یحیى است مژده مى‌دهیم، که قبلاً همنامى براى او قرار نداده‌ایم. گفت: «پروردگارا! چگونه مرا پسرى خواهد بود، حال آن که زنم نازاست و من از سالخوردگى ناتوان شده‌ام؟» . [فرشته]گفت: «[فرمان] چنین است. پروردگار تو گفته که این [کار]بر من آسان است، و تو را در حالى که چیزى نبودى، قبلاً آفریده‌ام» . گفت: «پروردگارا! نشانه‌اى براى من قرار ده» فرمود: «نشانه تو این است که سه شبانه [روز]با این که سالمى، با مردم سخن نمى‌گویى» . پس، از محراب بر قوم خویش درآمد و

ایشان را آگاه گردانید که: «روز و شب به نیایش بپردازید» . اى یحیى! کتاب [خدا] را به جدّ و جهد بگیر و از کودکى به او نبوّت دادیم. و [نیز] از جانب خود، مهربانى و پاکى [به او دادیم] و تقواپیشه بود. و با پدر و مادر خود، نیک‌رفتار بود و زورگویى نافرمان نبود. و درود بر او، روزى که زاده شد و روزى که مى‌میرد و روزى که زنده برانگیخته مى‌شود!» .

الحدیث

2031 . رسول الله صلى الله علیه و آله: قالَ یحیى بنُ زکریّا علیهماالسلام لعیسَى بنِ مریمَ: أنتَ رُوحُ اللهِ وکَلِمَتُهُ وأنتَ خَیرٌ مِنّی، فقالَ عیسى: بَل أنتَ خَیرٌ مِنّی، سَلَّمَ اللهُ علَیکَ وسَلَّمتُ على نَفسِی.(68)

2032 . عنه صلى الله علیه و آله: رَحِمَ اللهُ أخی یحیى حِینَ دَعاهُ الصِّبیانُ إلَى اللَّعِبِ وهُو صَغیرٌ فقالَ: ألِلَّعبِ خُلِقتُ؟ ! فکیفَ بمَن أدرَکَ الحِنْثَ مِن مَقالِهِ؟ !(69)

2 / 14

عیسى

الکتاب

«إِنَّ مَثَلَ عِیسى عِنْدَ اَللهِ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ» .(70)

«وَ قَوْلِهِمْ إِنّا قَتَلْنَا اَلْمَسِیحَ عِیسَى اِبْنَ مَرْیَمَ رَسُولَ اَللهِ وَ ما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ وَ لکِنْ شُبِّهَ لَهُمْ وَ إِنَّ اَلَّذِینَ اِخْتَلَفُوا فِیهِ لَفِی شَکٍّ مِنْهُ ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلاَّ اِتِّباعَ اَلظَّنِّ وَ ما قَتَلُوهُ یَقِیناً – بَلْ رَفَعَهُ اَللهُ إِلَیْهِ وَ کانَ اَللهُ عَزِیزاً حَکِیماً – وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ اَلْکِتابِ إِلاّ لَیُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَ یَوْمَ اَلْقِیامَةِ یَکُونُ عَلَیْهِمْ شَهِیداً» .(71)

الحدیث

2033 . رسول الله صلى الله علیه و آله: أوّلُ نَبیٍّ مِن بَنی إسرائیلَ موسى علیه السلام، وآخِرُهُم عیسى علیه السلام وسِتُّمِئَةِ نَبیٍّ.(43)

حدیث

2031 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: یحیى علیه السلام به عیسى بن مریم علیهماالسلام گفت: تو روح خدا و کلمه او هستى تو از من بهترى.

عیسى گفت: «نه تو از من بهترى، [بدین جهت که] خداوند بر تو سلام فرستاده و من، خودم بر خودم سلام فرستاده‌ام» .

2032 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خدا رحمت کند برادرم یحیى را! وقتى او کودک بود و بچّه‌ها او را به بازى دعوت کردند، گفت: «مگر براى بازى، خلق شده‌ام؟ !» . چنین کسى وقتى به سنّ بلوغ برسد، چه خواهد گفت؟

2 / 14

عیسى

قرآن

«در واقع، مَثَلِ عیسى نزد خدا، همچون مَثَلِ [خلقت]آدم است [که]او را از خاک آفرید؛ سپس بدو گفت: «باش!»، پس وجود یافت» .

«و گفته ایشان که: ما مسیح، عیسى بن مریم، پیامبر خدا را کُشتیم، و حال آن که آنان، او را نکُشتند و به صلیب نکشیدند؛ لیکن امر بر آنان مشتبه شد؛ و کسانى که در باره او اختلاف کردند، قطعاً در مورد آن، دچار شکّ شده‌اند و هیچ علمى بدان ندارند، جز آن که از گمان، پیروى مى‌کنند و یقیناً او را نکشتند؛ بلکه خدا او را به سوى خود، بالا بُرد، و خدا توانا و حکیم است. و از اهلِ کتاب، کسى نیست، مگر آن که پیش از مرگ خود، حتماً به او ایمان مى‌آورَد، و روز قیامت [عیسى نیز] بر آنان شاهد خواهد بود» .

حدیث

2033 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: بنى اسرائیل، ششصد پیامبر داشتند که اوّلینِ آنها موسى علیه السلام بود و آخرینشان عیسى علیه السلام

2034 . عنه صلى الله علیه و آله: أوّلُ أنبیاءِ بَنی إسرائیلَ موسى، وآخِرُهُم عیسى.(14)

2035 . عنه صلى الله علیه و آله: علَیکُم بالعَدَسِ؛ فإنّهُ مُبارَکٌ مُقَدَّسٌ، یُرَقِّقُ القَلبَ، ویُکثِرُ الدَّمعَةَ، وقد بارَکَ فیهِ سَبعونَ نَبیّا، آخِرُهُم عیسَى بنُ مَریَم علیه السلام.(72)

2036 . عنه صلى الله علیه و آله: کانَ طَعامُ عیسَى الباقِلّاءَ حتّى رُفِعَ، ولَم یأکُلْ عیسى شیئا غَیَّرَتهُ النّارُ حتّى رُفِعَ.(73)

2037 . عنه صلى الله علیه و آله لأُمّ أیمن : یا اُمَّ أیمَنَ! أما عَلِمتِ أنّ أخی عیسى کانَ لا یُخبئُ عَشاءً لِغَداءٍ ولا غَداءً لِعَشاءٍ؟ ! یأکُلُ مِن وَرَقِ الشَّجَرِ، ویَشرَبُ مِن ماءِ المَطَرِ، یَلبَسُ المُسُوحَ، ویَبِیتُ حَیثُ یُمسی، ویَقولُ: یأتی کُلُّ یَومٍ برِزقِهِ.(74)

2038 . عنه صلى الله علیه و آله: رَأیتُ عیسَى بنَ مَریمَ فإذا هُو رجُلٌ أبیَضُ مُبَطَّنٌ(75) مِثلُ السَّیفِ.(76)

2 / 15

عُزَیر

الکتاب

«أَوْ کَالَّذِی مَرَّ عَلى قَرْیَةٍ وَ هِیَ خاوِیَةٌ عَلى عُرُوشِها قالَ أَنّى یُحْیِی هذِهِ اَللهُ بَعْدَ مَوْتِها فَأَماتَهُ اَللهُ مِائَةَ عامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قالَ کَمْ لَبِثْتَ قالَ لَبِثْتُ یَوْماً أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ قالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عامٍ فَانْظُرْ إِلى طَعامِکَ وَ شَرابِکَ لَمْ یَتَسَنَّهْ وَ اُنْظُرْ إِلى حِمارِکَ وَ لِنَجْعَلَکَ آیَةً لِلنّاسِ وَ اُنْظُرْ إِلَى اَلْعِظامِ کَیْفَ نُنْشِزُها ثُمَّ نَکْسُوها لَحْماً فَلَمّا تَبَیَّنَ لَهُ قالَ أَعْلَمُ أَنَّ اَللهَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ» .(77)

2034 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: نخستینِ پیامبران بنى اسرائیل، موسى بود و آخرینشان عیسى

2035 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: عدس بخورید؛ چرا که با برکت و مقدّس است، دل را نازک مى‌کند و گریه را بسیار مى‌گرداند هفتاد پیامبر در آن، برکت قرار داده‌اند که آخرینشان عیسى بن مریم است

2036 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خوراک عیسى تا زمانى که به آسمان برده شد، باقلا بود عیسى تا زمانى که به آسمان برده شد، غذایى که با آتش پخته شده باشد، نخورد

2037 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله براى اُمّ اَیمَن : اى اُمّ اَیمَن! مگر نمى‌دانى که برادرم عیسى، نه شامى را براى صبحانه نگه مى‌داشت و نه صبحانه‌اى را براى شام؟ او از برگ درختان تغذیه مى‌کرد و از آب باران مى‌آشامید، پلاس مى‌پوشید و هر جا که شب مى‌رسید، بیتوته مى‌کرد و مى‌گفت: «هر روز، روزىِ خود را مى‌آورَد» .

2038 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: من، عیسى بن مریم را دیدم او مردى بود سفیدپوست و میان‌باریک، چون شمشیر

2 / 15

عُزَیر

قرآن

«یا چون آن کس که به شهرى که بام‌هایش یکسر فرو ریخته بود، عبور کرد؛ [و با خود مى]گفت: «چگونه خداوند، [اهلِ]این [ویرانکده]را پس از مرگشان زنده مى‌کند؟» . پس خداوند، او را [به مدّت]صد سال میراند. آن گاه او را برانگیخت [و به او]فرمود: «چه قدر درنگ کردى؟» . گفت: «یک روز یا پاره‌اى از روز را درنگ کردم» . فرمود: «[نه؛]بلکه صد سال درنگ کردى به خوراک و نوشیدنىِ خود بنگر [که طعم و رنگِ آن]تغییر نکرده است، و به درازگوش خود نگاه کن [که چگونه متلاشى شده است. این ماجرا براى آن است که هم به تو پاسخ گوییم] و هم تو را [در مورد معاد]نشانه‌اى براى مردم قرار دهیم. و به [این] استخوان‌ها بنگر چگونه آنها را برداشته، به هم پیوند مى‌دهیم؛ سپس گوشت بر آن مى‌پوشانیم؟» . پس هنگامى که [چگونگىِ زنده ساختن مُرده] براى او آشکار شد، گفت: «[اکنون]مى‌دانم که خداوند بر هر چیزى تواناست»» .

الحدیث

2039 . رسول الله صلى الله علیه و آله: أوحَى اللهُ إلى أخی العُزَیرِ علیه السلام: یا عُزَیرُ، إن أصابَتکَ مُصیبَةٌ فلا تَشکُنی إلى خَلقی، فقد أصابَنی مِنکَ مَصائبُ کَثیرَةٌ ولَم أشکُکَ إلى مَلائکتی.

یا عُزَیرُ، اعصِنی بقَدرِ طاقَتِکَ على عَذابی، وسَلْنی حَوائجَکَ على مِقدارِ عَمَلِکَ، ولا تأمَنْ مَکری حتّى تَدخُلَ جَنَّتی، فاهتَزَّ عُزَیرٌ یَبکی، فأوحَى اللهُ إلَیهِ: لا تَبکِ یا عُزَیرُ! فإن عَصَیتَنی بجَهلِکَ غَفَرتُ لکَ بحِلمی؛ لأنّی حَلیمٌ لا أعجَلُ بالعُقوبَةِ على عِبادی وأنا أرحَمُ الرّاحِمینَ.(78)

2 / 16

یُونُس

الکتاب

«وَ إِنَّ یُونُسَ لَمِنَ اَلْمُرْسَلِینَ – إِذْ أَبَقَ إِلَى اَلْفُلْکِ اَلْمَشْحُونِ – فَساهَمَ فَکانَ مِنَ اَلْمُدْحَضِینَ – فَالْتَقَمَهُ اَلْحُوتُ وَ هُوَ مُلِیمٌ – فَلَوْ لا أَنَّهُ کانَ مِنَ اَلْمُسَبِّحِینَ – لَلَبِثَ فِی بَطْنِهِ إِلى یَوْمِ یُبْعَثُونَ – فَنَبَذْناهُ بِالْعَراءِ وَ هُوَ سَقِیمٌ – وَ أَنْبَتْنا عَلَیْهِ شَجَرَةً مِنْ یَقْطِینٍ – وَ أَرْسَلْناهُ إِلى مِائَةِ أَلْفٍ أَوْ یَزِیدُونَ – فَآمَنُوا فَمَتَّعْناهُمْ إِلى حِینٍ» .(79)

الحدیث

2040 . رسول الله صلى الله علیه و آله: لایَنبَغی لأحَدٍ أن یَقولَ: أنا عندَ اللهِ خَیرٌ مِن یُونُسَ بنِ مَتّى.(80)

2041 . عنه صلى الله علیه و آله: لایَنبَغی لنَبیٍّ أن یقولَ: أنا خَیرٌ عِندَ اللهِ مِن یُونُسَ بنِ مَتّى.(81)

حدیث

2039 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خداوند به برادرم عُزَیر علیه السلام، وحى فرمود: «اى عُزَیر! اگر گرفتارى و مصیبتى به تو رسید، از من نزد خَلقم شکایت مکن؛ زیرا از تو نیز مصایب بسیارى به من رسیده و من از تو نزد فرشتگانم شکایت نکرده‌ام.

اى عُزَیر! به اندازه تحمّلت در برابر عذاب من، مرا نافرمانى کن و نیازهایت را به اندازه عملت از من بخواه و از مکر من، آسوده‌خاطر مباش، تا به بهشت من در آیى» .

عُزَیر بر خود لرزید و گریست خداوند به او وحى فرمود: «اى عُزَیر! گریه مکن؛ زیرا اگر از روى نادانى‌ات مرا نافرمانى کردى، من با بردبارى خود، تو را مى‌بخشم؛ چرا که من بردبارم و در کیفر بندگانم، شتاب نمى‌ورزم و من، مهربان‌ترینِ مهربانانم» .

2 / 16

یونس

قرآن

«و در حقیقت، یونس از زمره فرستادگان بود. آن گاه که به سوى کشتى پُر، بگریخت. پس [یونس بین سرنشینان کشتى] قرعه انداخت و خود از بازندگان شد [او را به دریا افکندند]و عنبرماهى او را بلعید، در حالى که او نکوهشگر خویش بود. و اگر او از زمره تسبیح کنندگان نبود، قطعاً تا روزى که برانگیخته مى‌شوند، در شکم آن [ماهى] مى‌مانْد. پس او را در حالى که ناخوش بود، به زمین خشکى افکندیم و بر بالاى [سَرِ]او درختى از [نوع] کدو بُن رویانیدیم و او را به سوى یکصدهزار [نفر از ساکنان نینوا] یا بیشتر روانه کردیم. پس ایمان آوردند و تا چندى برخوردارشان کردیم».

حدیث

2040 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هیچ کس را نسزد که بگوید: «من در نزد خداوند، بهتر از یونس بن متّى هستم» .

2041 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هیچ پیامبرى را نسزد که بگوید: «من در نزد خداوند، بهتر از یونس ابن متّى هستم» .


1) النساء:1.

2) البقرة:30 33.

3) کنز العمال: ج 6 ص 130 ح 15134 نقلاً عن ابن سعد عن أبی هریرة.

4) کنز العمال: ج 6 ص 128 ح 15126 عن أبی موسى.

5) الأشقر: الأحمر. الصَّهَب محرّکة: حُمرة أو شُقرة فی الشَّعر کالصُّهبة، والأصهب: بعیر لیس بشدید البیاض (القاموس المحیط: ج 2 ص 62 وج 1 ص 94).

6) علل الشرائع: ص 470 471 ح 33، بحار الأنوار: ج 11 ص 101 ح 6.

7) الدرّ المنثور: ج 1 ص 137 عن أبی موسى الأشعری.

8) کنز العمال: ج 3 ص 617 ح 8190 نقلاً عن الرافعی عن أنس.

9) الدرّ المنثور: ج 1 ص 148 عن أنس.

10) مریم:56 و 57.

11) الأنبیاء:85 و 86.

12) وفی خبر: . . . أنزل على إدریس خمسین صحیفة، وهو اَخنوخ، وهو أوّل من خطّ بالقلم (بحار الأنوار: ج 11 ص 60 ح 68).

13) معانی الأخبار: ص 334 ح 1 عن أبی ذرّ، بحار الأنوار: ج 11 ص 277 ح 5.

14) کنز العمال: ج 11 ص 480 ح 32269 نقلاً عن الحکیم عن أبی ذرّ.

15) الخصال: ص 524 ح 13 عن أبی ذرّ، بحار الأنوار: ج 11 ص 32 ح 24.

16) در خبرى آمده است: . . . «پنجاه صحیفه بر ادریس، نازل کرد او همان اَخنوخ است و نخستین کسى است که خطّ نوشت» .

17) الأعراف:59.

18) یونس:71.

19) کنز العمال: ج 11 ص 512 ح 32391 عن ابن عساکر عن أنس.

20) کنز العمال: ج 11 ص 482 ح 32274 نقلاً عن معجم الاوسط عن أبی ذرّ.

21) المستدرک على الصحیحین: ج 2 ص 595 ح 4005 عن ابن عبّاس.

22) الدرّ المنثور: ج 1 ص 126.

23) النساء:125.

24) النحل:123.

25) البقرة:124.

26) کنز العمال: ج 11 ص 484 ح 32289 عن ابن عبّاس.

27) کنز العمال: ج 11 ص 484 ح 32288 نقلاً عن حلیة الأولیاء عن أنس.

28) التفسیر المنسوب إلى الإمام العسکری علیه السلام: ص 533 ح 323 عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام، بحار الأنوار: ج 9 ص 259 ح 2.

29) علل الشرائع: ص 35 ح 4 عن جابر بن عبد الله الأنصاری، بحار الأنوار: ج 12 ص 4 ح 10.

30) الخصال: ص 225 ح 58 عن موسى بن بکر عن الإمام الکاظم علیه السلام، بحار الأنوار: ج 16 ص 323 ح 13.

31) البقرة:132 و 133.

32) کنز العمال: ج 11 ص 514 ح 32400 عن أنس.

33) کنز العمال: ج 11 ص 514 ح 32404 عن ابن عمر.

34) کنز العمال: ج 11 ص 514 ح 32402 نقلاً عن ابن حنبل فی الزهد وابن المنذر.

35) الأنبیاء:83 و 84.

36) کنز العمال: ج 11 ص 491 ح 32316 نقلاً عن الحکیم عن ابن ابزی.

37) الفردوس: ج 3 ص 174 ح 4468 عن عقبة بن عامر، کنز العمال: ج 11 ص 491 ح 32318.

38) الأعراف:85.

39) الأعراف:92.

40) مجمع البیان: ج 5 ص 287.

41) الأنبیاء:48.

42) النساء:164.

43) الخصال: ص 524 ح 13 عن أبی ذرّ، بحار الأنوار: ج 13 ص 7 ح 5.

44) کنز العمال: ج 11 ص 505 ح 32364 نقلاً عن ابن عساکر عن أنس.

45) کنز العمال: ج 11 ص 510 ح 32381 عن أبی هریرة.

46) الخصال: ص 225 ح 58 عن موسی بن بکر عن الإمام الکاظم علیه السلام، بحار الأنوار: ج 13 ص 6 ح 3.

47) کنز العمال: ج 11 ص 505 ح 32367 نقلاً عن ابن عساکر عن أنس.

48) کنز العمال: ج 11 ص 509 ح 32378 عن أبی سعید.

49) کنز العمال: ج 11 ص 512 ح 32390 عن عوف بن مالک.

50) الطبقات الکبرى: ج 1 ص 417.

51) الکهف:60 82.

52) کنایه از برخورد قاطعانه با معاندان است.

53) زُطّ: در منتهى الأرب و أقرب الموارد آمده است که نام طایفه‌اى از هندوان و معرّب «جت» است.

54) بحار الأنوار: ج 13 ص 284 ح 1 نقلاً عن البیضاوی.

55) الکهف:76.

56) کنز العمال: ج 11 ص 509 ح 32379 عن ابی بن کعب.

57) الصافات:123 132.

58) الکافی: ج 6 ص 366 ح 1 عن حماد بن زکریا عن الإمام الصادق علیه السلام، بحار الأنوار: ج 13 ص 397 ح 3.

59) ص:17 26.

60) الأنبیاء:105.

61) الأمالی للصدوق: ص 382 ح 487 عن إسماعیل بن مسلم السکونیّ عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام، بحار الأنوار: ج 14 ص 34 ح 4.

62) کنز العمال: ج 11 ص 493 ح 32322 عن أبی الدرداء.

63) کنز العمال: ج 11 ص 493 ح 32323 نقلاً عن ابن عساکر عن ابن عمرو.

64) الأنبیاء:89 و 90.

65) کنز العمال: ج 11 ص 496 ح 32330 نقلاً عن الدیلمی عن أبی هریرة.

66) کنز العمال: ج 11 ص 495 ح 32329 عن أبی هریرة.

67) مریم:7 15.

68) کنز العمال: ج 11 ص 481 ح 32273 نقلاً عن ابن عساکر.

69) کنز العمال: ج 11 ص 520 ح 32425 نقلاً عن ابن عساکر عن معاذ.

70) آل عمران:59.

71) النساء:157 159.

72) عیون أخبار الرضا علیه السلام: ج 2 ص 41 ح 136 عن داوود بن سلیمان الفراء عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام، بحار الأنوار: ج 14 ص 254 ح 8.4.

73) کنز العمال: ج 11 ص 504 ح 32357 نقلاً عن الدیلمی عن أنس.

74) کنز العمال: ج 11 ص 504 ح 32358 نقلاً عن الحکیم عن أنس.

75) المبطَّن: الضامر البطن (النهایة: ج 1 ص 137).

76) کنز العمال: ج 11 ص 504 ح 32359 نقلاً عن الخطّابی فی غریب الحدیث عن أمّ سلمة.

77) البقرة:259.

78) کنز العمال: ج 11 ص 500 ح 32341 نقلاً عن الدیلمی عن أبی هریرة.

79) الصافات:139 148.

80) کنز العمال: ج 11 ص 519 ح 32422 نقلاً عن المعجم الکبیر عن ابن عبّاس.

81) کنز العمال: ج 11 ص 519 ح 32423 نقلاً عن معجم الکبیر عن عبدالله بن جعفر.