5 / 1
الحُسنُ
1563 . رسول الله صلى الله علیه و آله فِی الدُّعاءِ : هُوَ العَزیزُ الغَفورُ، جَمیلُ الثَّناءِ، حَسَنُ البَلاءِ، سَمیعُ الدُّعاءِ، حَسَنُ القَضاءِ.(1)
5 / 2
العَدْلُ
1564 . الکافی: أتى جَبرَئیلُ علیه السلام إلَى النَّبِیِّ صلى الله علیه و آله فَقالَ لَهُ: إنَّ رَبَّکَ یَقولُ لَکَ: إذا أرَدتَ أن تَعبُدَنی یَوما ولَیلَةً حَقَّ عِبادَتی فَارفَع یَدَیکَ إلَیَّ وقُل: «. . . اللهُمَّ لَکَ الحَمدُ حَمدا أبَدا، أنتَ حَسَنُ البَلاءِ، جَلیلُ الثَّناءِ، سابِغُ(2) النَّعماءِ، عَدلُ القَضاءِ، جَزیلُ العَطاءِ» .(3)
5 / 1
نیکى
1563 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله در دعا : او (خداوند)، ارجمند بسیار آمرزنده، زیبا ثنا، نیکو آزماینده، شنواى دعا، و نیکو حُکم کننده است
5 / 2
دادگرى
1564 . الکافى: جبرئیل علیه السلام به حضور پیامبر صلى الله علیه و آله رسید و گفت: پروردگارت به تو مىفرماید: «هر گاه خواستى روز و شبى را، چنان که شایسته من است، عبادتم نمایى، دستانت را به سویم بر آور و بگو: «. . خدایا! ستایش جاوید، از آنِ توست تو نیکو آزماینده، زیبا ثنا، بسیار نعمت دهنده، به دادگرىْ داورى کننده، و بسیارْ بخشندهاى» .
5 / 3
الخِیَرَةُ لِلمُؤمِنِ
1565 . رسول الله صلى الله علیه و آله: فی کُلِّ قَضاءِ اللهِ عز و جل خِیَرَةٌ لِلمُؤمِنِ.(4)
1566 . عنه صلى الله علیه و آله: اِختِیارُ اللهِ لِلعَبدِ ما یَسوؤُهُ، خَیرٌ مِنِ اختِیارِهِ لِنَفسِهِ ما یَسُرُّهُ.(5)
1567 . عنه صلى الله علیه و آله: عَجَبا لِلمُؤمِنِ لا یَقضِی اللهُ عَلَیهِ قَضاءً إلّا کانَ خَیرا لَهُ، سَرَّهُ أو ساءَهُ، إنِ ابتَلاهُ کانَ کَفَّارَةً لِذَنبِهِ، وإن أعطاهُ وأکرَمَهُ کانَ قَد حَباهُ(6) (7)
1568 . عنه صلى الله علیه و آله: عَجِبتُ لِلمُؤمِنِ، إنَّ اللهَ لَم یَقضِ قَضاءً إلّا کانَ خَیرا لَهُ.(8)
1569 . عنه صلى الله علیه و آله: عَجَبا لِأَمرِ المُؤمِنِ، إنَّ أمرَهُ کُلَّهُ خَیرٌ، ولَیسَ ذاکَ لِأَحَدٍ إلّا لِلمُؤمِنِ، إن أصابَتهُ سَرّاءُ شَکَرَ فَکانَ خَیرا لَهُ، وإن أصابَتهُ ضَرّاءُ صَبَرَ فَکانَ خَیرا لَهُ.(9)
1570 . عنه صلى الله علیه و آله: المُؤمِنُ کُلٌّ لَهُ فیهِ خَیرٌ، ولَیسَ ذاکَ لِأَحَدٍ إلّا لِلمُؤمِنِ، إن أصابَهُ سَرّاءُ فَشَکَرَ اللهَ فَلَهُ أجرٌ، وإن أصابَهُ ضَرّاءُ فَصَبَرَ فَلَهُ أجرٌ، فَکُلُّ قَضاءِ اللهِ لِلمُسلِمینَ خَیرٌ.(10)
1571 . المعجم الکبیر عن صهیب: صَلَّیتُ مَعَ رَسولِ اللهِ صلى الله علیه و آله إحدى صَلاتَیِ العِشاءِ، فَلَمَّا انصَرَفَ أقبَلَ إلَینا بِوَجهِهِ ضاحِکا فَقالَ: ألا تَسأَلُونِّی مِمَّ ضَحِکتُ؟ قالوا: اللهُ ورَسولُهُ أعلَمُ!
قالَ: عَجِبتُ مِن قَضاءِ اللهِ لِلعَبدِ المُسلِمِ، إنَّ کُلَّ ما قَضَى اللهُ تَعالى لَهُ خَیرٌ، ولَیسَ أحَدٌ کُلُّ قَضاءِ اللهِ لَهُ خَیرٌ، إلَا العَبدُ المُسلِمُ.(11)
5 / 3
خیر مؤمن
1565 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: در همه قضاهاى خداوند عز و جل براى مؤمن، خیر است
1566 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: این که خداوند براى بنده چیزى را که براى او ناخوشایند است، برگزیند، بهتر است از این که بنده براى خودش چیزى را که مسرورش مىسازد، برگزیند
1567 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: شگفتا از مؤمن، که خداوند درباره او حکمى نمىکند، جز این که برایش خیر است، چه خشنودش نماید و چه ناراحتش سازد! اگر گرفتارش کند، پاک کننده گناهانش مىگردد، و اگر به او بدهد و اکرامش نماید، از او حمایت و دفاع کرده است
1568 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: از مؤمن در شگفتم که خداوند، درباره او حکمى نمىکند، جز این که برایش خیر است
1569 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: شگفتا [از حکم خداوند] درباره کار مؤمن، که همه کارهاى او خیر است و این، براى کسى جز مؤمن نیست اگر ناز و نعمت نصیبش گردد، سپاس مىگزارد که براى او خیر است، و اگر سختى گریبانگیرش شود، شکیبایى مىورزد، که پس [باز هم]براى او خیر است
1570 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: در هر چیزى که براى مؤمن است، خیر است و این، براى کسى جز مؤمن نیست اگر آسایش دامنگیرش شود، سپاس مىگزارد که براى او پاداشى است، و اگر سختى گریبانگیرش گردد، شکیب مىورزد، که [باز هم]براى او پاداشى است بنا بر این، همه حکمهاى خداوند براى مسلمانان، خیر است
1571 . المعجم الکبیر به نقل از صهیب : یکى از دو نماز مغرب و عشا را با پیامبر خدا به جا آوردم وقتى از نماز فارغ شد، خندید و به ما رو کرد و فرمود: «آیا از من نمىپرسید که چرا خندیدم؟» .
گفتند: خدا و پیامبرش داناترند.
فرمود: «از قضاى خداوند براى بنده مسلمان در شگفتم! [زیرا] همه قضاهاى خداى متعال براى او، خیرند و کسى نیست که همه قضاهاى خدا برایش خیر باشد، جز بنده مسلمان» .
1572 . مسند ابن حنبل عن صهیب: بَینا رَسولُ اللهِ صلى الله علیه و آله قاعِدٌ مَعَ أصحابِهِ إذ ضَحِکَ فَقالَ: ألا تَسأَلُونِّی مِمَّ أضحَکُ؟ قالوا: یا رَسولَ اللهِ، ومِمَّ تَضحَکُ؟
قالَ: عَجِبتُ لِأَمرِ المُؤمِنِ، إنَّ أمرَهُ کُلَّهُ خَیرٌ، إن أصابَهُ ما یُحِبُّ، حَمِدَ اللهَ وکانَ لَهُ خَیرٌ، وإن أصابَهُ ما یَکرَهُ، فَصَبَرَ کانَ لَهُ خَیرٌ، ولَیسَ کلُّ أحَدٍ أمرُهُ کُلُّهُ لَهُ خَیرٌ، إلَا المُؤمِنُ.(12)
1573 . التوحید عن عبد الله بن مسعود: بَینَما نَحنُ عِندَ رَسولِ اللهِ صلى الله علیه و آله إذ تَبَسَّمَ، فَقُلتُ لَهُ: ما لَکَ یا رَسولَ اللهِ؟
قالَ: عَجِبتُ مِنَ المُؤمِنِ وجَزَعِهِ مِنَ السُّقمِ(13)، ولَو یَعلَمُ ما لَهُ فِی السُّقمِ مِنَ الثَّوابِ، لَأَحَبَّ أن لا یَزالَ سَقیما حَتّى یَلقى رَبَّهُ عز و جل.(14)
1574 . الإمام زین العابدین علیه السلام: ضَحِکَ رَسولُ اللهِ صلى الله علیه و آله ذاتَ یَومٍ حَتّى بَدَت نَواجِذُهُ(15)، ثُمَّ قالَ: ألا تَسأَلُونّی مِمَّ ضَحِکتُ؟ قالوا: بَلى یا رَسولَ اللهِ.
قالَ: عَجِبتُ لِلمَرءِ المُسلِمِ، أنَّهُ لَیسَ مِن قَضاءٍ یَقضیهِ اللهُ عز و جل إلّا کانَ خَیرا لَهُ فی عاقِبَةِ أمرِهِ.(16)
1572 . مسند ابن حنبل به نقل از صهیب : پیامبر خدا با یارانش نشسته بود که ناگهان خندید و فرمود: «آیا از من نمىپرسید که چرا خندیدم؟» .
گفتند: اى پیامبر خدا! چرا خندیدى؟
فرمود: «از کار مؤمن در شگفتم! [زیرا] همه کارهایش خیر است اگر چیز مورد علاقهاش نصیبش گردد، خدا را مىستاید، که این برایش خیر است، و اگر ناخوشایندى گریبانگیرش شود، شکیبایى مىورزد، که [باز هم]برایش خیر است و چنین نیست که کسى همه کارهایش برایش خیر باشد، جز مؤمن» .
1573 . التوحید به نقل از عبد الله بن مسعود : در محضر پیامبر خدا بودیم که ناگهان تبسّم نمود گفتم: اى پیامبر خدا! چه شد؟
فرمود: «از مؤمن و ناله او از بیمارىاش در شگفتم! [زیرا]اگر مىدانست که در بیمارى، برایش چه ثوابى است، بىتردید، دوست داشت پیوسته بیمار باشد تا این که پروردگارش را ملاقات نماید» .
1574 . امام زین العابدین علیه السلام: روزى، پیامبر خدا چنان خندید که دندانهایش هویدا شد آن گاه فرمود: «آیا از من نمىپرسید که چرا خندیدم؟» .
گفتند: چرا، اى پیامبر خدا!
فرمود: «براى مسلمان در شگفتم! [زیرا] هیچ حُکمى از سوى خداوند عز و جل نیست، جز این که در سرانجام کارش براى او خیر است» .
1575 . رسول الله صلى الله علیه و آله: المُؤمِنُ بِخَیرٍ عَلى کُلِّ حالٍ، تُنزَعُ نَفسُهُ مِن بَینِ جَنبَیهِ وهُوَ یَحمَدُ اللهَ.(17)
1576 . عنه صلى الله علیه و آله: إنَّ العَبدَ المُؤمِنَ لَیَطلُبُ الإِمارَةَ وَالتِّجارَةَ، حَتّى إذا أشرَفَ مِن ذلِکَ عَلى ما کانَ یَهوى، بَعَثَ اللهُ مَلَکا وقالَ لَهُ: عُق(18) عَبدی وصُدَّهُ عَن أمرٍ لَوِ استَمکَنَ مِنهُ أدخَلَهُ النّارَ فَیُقبِلُ المَلَکُ فَیَصُدُّهُ بِلُطفِ اللهِ فَیُصبِحُ وهُوَ یَقولُ: لَقَد دُهیتُ ومَن دَهانی فَعَلَ اللهُ بِهِ.
وقالَ: ما یَدری أنَّ اللهَ النّاظِرُ لَهُ فی ذلِکَ، ولَو ظَفِرَ بِهِ أدخَلَهُ النّارَ.(19)
1577 . عنه صلى الله علیه و آله: قالَ اللهُ عز و جل: إنَّ مِن عِبادِیَ المُؤمِنینَ عِبادا لا یَصلُحُ لَهُم أمرُ دینِهِم إلّا بِالغِنى وَالسَّعَةِ وَالصِّحَّةِ فِی البَدَنِ، فَأَبلوهُم(20) بِالغِنى وَالسَّعَةِ وصِحَّةِ البَدَنِ، فَیَصلُحُ لَهُم أمرُ دینِهِم.
وإنَّ مِن عِبادِیَ المُؤمِنینَ لَعِبادا لا یَصلُحُ لَهُم أمرُ دینِهِم، إلّا بِالفاقَةِ وَالمَسکَنَةِ وَالسُّقمِ فی أبدانِهِم فَأَبلوهُم بِالفاقَةِ وَالمَسکَنَةِ وَالسُّقمِ، فَیَصلُحُ عَلَیهِم أمرُ دینِهِم.(21)
1578 . عنه صلى الله علیه و آله عن جبرئیل عن الله عز و جل، قال: قالَ اللهُ تَبارَکَ وتَعالى: مَن أهانَ وَلِیّا لی فَقَد بارَزَنی بِالمُحارَبَةِ، وما تَرَدَّدتُ فی شَیءٍ أنَا فاعِلُهُ، مِثلِ ما تَرَدَّدتُ فی قَبضِ نَفسِ المُؤمِنِ، یَکرَهُ المَوتَ وأکرَهُ مَساءَتَهُ، ولابُدَّ لَهُ مِنهُ.
و ما تَقَرَّبَ إلَیَّ عَبدی بِمِثلِ أداءِ مَا افتَرَضتُ عَلَیهِ، ولا یَزالُ عَبدی یَتَنَفَّلُ(22) لی حَتّى اُحِبَّهُ، ومَتى أحبَبتُهُ کُنتُ لَهُ سَمعا وبَصَرا ویَدا ومُؤَیِّدا، إن دَعانی أجَبتُهُ، وإن سَأَلَنی أعطَیتُهُ.
وإنَّ مِن عِبادِیَ المُؤمِنینَ لَمَن یُریدُ البابَ مِنَ العِبادَةِ فَأَکُفُّهُ عَنهُ، لِئَلّا یَدخُلَهُ عُجبٌ فَیُفسِدَهُ ذلِکَ، وإنَّ مِن عِبادِیَ المُؤمِنینَ لَمَن لا یَصلُحُ إیمانُهُ إلّا بِالفَقرِ ولَو أغنَیتُهُ لَأَفسَدَهُ ذلِکَ، وإنَّ مِن عِبادِیَ المُؤمِنینَ لَمَن لا یَصلُحُ إیمانُهُ إلّا بِالغَناءِ ولَو أفقَرتُهُ لَأَفسَدَهُ ذلِکَ، وإنَّ مِن عِبادِیَ المُؤمِنینَ لَمَن لا یَصلُحُ إیمانُهُ إلّا بِالسُّقمِ ولَو صَحَّحتُ جِسمَهُ لَأَفسَدَهُ ذلِکَ، وإنَّ مِن عِبادِیَ المُؤمِنینَ لَمَن لا یَصلُحُ إیمانُهُ إلّا بِالصِّحَّةِ ولَو أسقَمتُهُ لَأَفسَدَهُ ذلِکَ، إنّی اُدَبِّرُ عِبادی لِعِلمی بِقُلوبِهِم، فَإِنّی عَلیمٌ خَبیرٌ.(23)
1575 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: مؤمن، در هر حال، همراه خیر است او در حالى که جان از تنش کَنْده مىشود، خدا را مىستاید
1576 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: همانا بنده مؤمن، در تکاپوى ریاست و تجارت مىافتد هنگامى که در آستانه رسیدن به خواستههاى خود قرار مىگیرد، خداوند، فرشتهاى را مىفرستد و به او مىگوید: «بندهام را از کارى که اگر به آن دست یابد، او را به جهنّم مىافکند، باز دار و جلوى او را بگیر» .
آن گاه، فرشته مىرود و او را به لطف خداوند، [از آن کار]باز مىدارد این جاست که مىگوید: در حقّ من، خدعه [و خیانت] شده است هر که به من نیرنگ زده، خداوند با او همان کند و نمىداند که خداوند برایش بدان گونه نظر داشت و چنانچه آن را به چنگ مىآورد، داخل جهنّمش مىکرد
1577 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خداوند عز و جل فرمود: «همانا برخى از بندگان مؤمن من، بندگانى هستند که کار دینشان جز با ثروت و رفاه و سلامت بدن، سامان نمىگیرد بدین خاطر، آنان را با [دادن] ثروت و رفاه و سلامت مىآزمایم اینچنین است که دینشان درست مىشود.
و برخى از بندگان مؤمن من، بندگانى هستند که کار دینشان، جز به فقر و تنگدستى و بیمارى، سامان نمىگیرد بدین خاطر، آنان را با فقر و تنگدستى و بیمارى مىآزمایم اینچنین است که دینشان سامان مىیابد» .
1578 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله به نقل از جبرئیل : خداوند تبارک وتعالى فرمود: «هر کس دوست مرا خوار کند، همانا، با من به جنگ برخاسته است، و در چیزى که من انجام دهنده آن باشم، تردید نمىکنم، همانند گرفتن جان مؤمن که در آن تردید مىکنم او مرگ را نمىپسندد و من، بدىِ او را نمىپسندم؛ ولى براى او از آن چارهاى
نیست (مرگ او حتمى است) .
و بنده من، به مانند اداى فریضهاى که بر عهدهاش گذاشتهام، به من نزدیک نمىگردد بنده من، پیوسته نافله انجام مىدهد تا او را دوست بدارم، و هر گاه او را دوست داشتم، من براى او گوش و چشم و دست و تأیید کنندهام اگر مرا بخواند، اجابتش مىکنم، و اگر از من چیزى بخواهد، عطایش مىنمایم.
برخى از بندگان مؤمن من، کسانىاند که مىخواهند از راه عبادت، به درگاه من وارد شوند؛ ولى من مانع مىشوم، به خاطر این که خودپسندى در آنان به وجود نیاید تا فاسدشان کند.
برخى از بندگان مؤمن من، کسانىاند که ایمانشان جز با فقر، درست نمىشود، که اگر بىنیازشان کنم، هر آینه فاسدشان مىکند.
برخى از بندگان مؤمن من، کسانىاند که ایمانشان جز با ثروتمندى درست نمىشود که اگر نیازمندشان کنم، فاسدشان مىکند.
برخى از بندگان مؤمن من، کسانىاند که ایمانشان جز به بیمارى، سامان نمىگیرد، که اگر جسمشان را سالم کنم، فاسدشان مىکند.
و برخى از بندگان مؤمن من، کسانىاند که ایمانشان جز با تندرستى، سامان نمىگیرد که اگر بیمارشان کنم، فاسدشان مىکند همانا من، بندگانم را از روى آگاهىام به دلهایشان اداره مىنمایم؛ چرا که من، داناىِ آگاهم» .
1) الدروع الواقیة: ص 88، بحار الأنوار: ج 97 ص 140.
2) سُبوغُ النِّعمة: تَمامُها وَسَعَتُها (النهایة: ج 2 ص 338 «سبغ»).
3) الکافی: ج 2 ص 581 ح 16.
4) التوحید: ص 371 ح 11 عن الحسین بن خالد عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام، بحار الأنوار: ج 71 ص 139 ح 25.
5) تنبیه الخواطر: ج 2 ص 118.
6) حَبَاهُ: حَماهُ ومنعه (تاج العروس: ج 19 ص 302 «حبو»).
7) تحف العقول: ص 48، بحار الأنوار: ج 71 ص 152 ح 54.
8) مسند ابن حنبل: ج 4 ص 234 ح 12161 عن أنس؛ الکافی: ج 2 ص 62 ح 8 عن ابن أبی یعفور عن الإمام الصادق علیه السلام نحوه، بحار الأنوار: ج 72 ص 331 ح 15.
9) صحیح مسلم: ج 4 ص 2295 ح 64 عن صهیب.
10) السنن الکبرى: ج 3 ص 526 ح 6554 عن صهیب.
11) المعجم الکبیر: ج 8 ص 40 ح 7317.
12) مسند ابن حنبل: ج 9 ص 241 ح 23985.
13) السُّقْمُ: المرضُ (النهایة: ج 2 ص 380 «سقم»).
14) التوحید: ص 400 ح 3، بحار الأنوار: ج 81 ص 206 ح 12؛ شعب الإیمان: ج 7 ص 186 ح 9937.
15) النواجذُ من الأسنان: الضواحک، وهی التی تبدو عند الضحک (النهایة: ج 5 ص 20 «نجذ»).
16) التوحید: ص 401 ح 5 عن سلیمان بن خالد عن الإمام الصادق عن أبیه علیهماالسلام، بحار الأنوار: ج 71 ص 141 ح 32.
17) سنن النسائی: ج 4 ص 12 عن ابن عبّاس.
18) عاقَهُ عن الشیء عَوقاً وعَیقاً: مَنَعَهُ منه وشَغَلَهُ عنه (المعجم الوسیط: ج 2 ص 637 و 640 «عوق و عیق»).
19) التمحیص: ص 56 ح 113 عن جابر عن الإمام الباقر علیه السلام، بحار الأنوار: ج 67 ص 243 ح 81.
20) الابتلاء: الإختبار والإمتحان، و یکون فی الخیر والشرِّ معا، ومنه قوله تعالى: «وَ نَبْلُوکُمْ بِالشَّرِّ وَ اَلْخَیْرِ» (النهایة: ج 1 ص 155 «بلا») .
21) الکافی: ج 2 ص 60 ح 4 عن أبی عبیدة الحذّاء عن الإمام الباقر علیه السلام بحار الأنوار: ج 72 ص 327 ح 12.
22) النّافِلَةُ: ما تفعله ممّا لم یجب علیک، ومنهُ نافلة الصلاة (تاج العروس: ج 15 ص 747 «نفل»).
23) التوحید: ص 399 ح 1، بحار الأنوار: ج 5 ص 283 ح 3؛ نوادر الاُصول: ج 1 ص 429.