جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

الوسوسة (وسوسه)

زمان مطالعه: 8 دقیقه

10 / 1

الوسوسة فی العقائد

1080. کنزالعمال عن ابن مسعود: سألنا رسول الله صلی الله علیه و آله عن الرجل یجد الشیء لو خر من السماء فتخطفه الطیر کان أحب الیه من أن یتکلم به، قال: ذاک محض الایمان، أو صریح الایمان.(1).

1081. کنزالعمال عن الزهری: ان اناسا من أصحاب رسول الله صلی الله علیه و آله أتوا رسول الله فقالوا لرسول الله صلی الله علیه و آله أرأیت شیئا نجدها فی صدورنا وسوسة الشیطان، لأن یقع أحدنا من الثریا أحب الیه من أن یتکلم بها! فقال رسول الله صلی الله علیه و آله: أقد وجدتم ذلک؟ قالوا: نعم، قال: ذلک صریح الایمان. ان الشیطان یرید العبد فیما دون ذلک، فاذا عصم العبد منه وقع فیما هنالک.(2).

1082. الامام الجواد علیه السلام- و قد کتب الی رجل یشکو الیه لمما یخطر علی باله-: ان الله عزوجل ان شاء ثبتک فلا یجعل لابلیس علیک طریقا، قد شکا قوم الی النبی صلی الله علیه و آله لمما یعرض

10 / 1

وسوسه اعتقادات

1080. کنزالعمال- به نقل از عبدالله بن مسعود-: از پیامبر خدا سؤال کردیم که گاهی اوقات چیزهایی از ذهن انسان می گذرد که اگر از آسمان سقوط کند و در وسط آسمان، پرنده او را برباید، برایش خوش تر است تا این که آن خطورات ذهنی را به زبانش آورد.

پیامبر خدا فرمود: «این، ایمان محض است، یا ایمان ناب است».

1081. کنزالعمال- به نقل از زهری-: عده ای ای از اصحاب، خدمت پیامبر خدا آمدند و گفتند: [گاهی اوقات] در سینه های خود، وسوسه ی شیطان را می یابیم که اگر هر یک از ما از ستاره ی ثریا سقوط کند، برایش خوش تر از آن است که آن وسوسه ی ذهنی را به زبان آورد.

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «آیا به راستی، چنین احساسی (ترس از اظهار آن) می یابید؟».

گفتند: آری.

فرمودک «این، ایمان ناب است. شیطان در پایین تر از این چیزها، قصد [منحرف ساختن] بنده را می کند و هر گاه بنده از [خطر] او مصون ماند، با این گونه وسوسه ها به سراغ او می آید».

1082. امام جواد علیه السلام- در پاسخ به نامه ی مردی که به ایشان نوشته بود و در آن، از وسوسه هایی که به ذهنش خطور می کند، شکایت کرده بود-: اگر خداوند عزوجل بخواهد، تو را ثبات [-عقیده] می بخشد

لهم لأن تهوی بهم الریح(3) أو یقطعوا أحب الیهم من أن یتکلموا به، فقال رسول الله صلی الله علیه و آله: أتجدون ذلک؟ قالوا: نعم، فقال: والذی نفسی بیده ان ذلک لصریح لاایمان، فاذا وجدتموه فقولوا: آمنا بالله و رسوله و لا حول و لا قوة الا بالله.(4).

1083. الامام الباقر علیه السلام: ان رجلا أتی رسول الله صلی الله علیه و آله فقال: یا رسول الله اننی نافقت، فقال: والله، ما نافقت ولو نافقت ما أتیتنی تعلمنی، ما الذی رابک؟ أظن العدو الحاضر(5) أتاک فقال لک: من خلقک؟ فقلت: الله خلقنی، فقال لک: من خلق الله؟ قال: ای والذی بعثک بالحق لکان کذا.

فقال: ان الشیطان أتاکم من قبل الأعمال فلم یقو علیکم، فأتاکم من هذا الوجه لکی یستزلکم، فاذا کان کذلک فلیذکر أحدکم الله وحده.(6).

1084. الکافی عن ابن أبی عمیر عن محمد بن مسلم عن الامام الصادق علیه السلام: جاء رجل الی النبی صلی الله علیه و آله فقال: یا رسول الله، هلکت! فقال له صلی الله علیه و آله: أتاک الخبیث فقال لک: من خلقک؟ فقلت: الله، فقال لک: الله من خلقه؟ فقال: ای والذی بعثک بالحق لکان کذا، فقال رسول الله صلی الله علیه و آله: ذاک والله محض الایمان.

قال ابن أبی عمیر: فحدثت بذلک عبدالرحمن بن الحجاج فقال: حدثنی أبی عن أبی عبدالله علیه السلام أن رسول الله صلی الله علیه و آله انما عنی بقوله: «هذا والله محض الایمان» خوفه أن یکون قد هلک حیث عرض له ذلک فی قلبه.(7).

و راه نفوذ شیطان را در تو می بندد. به پیامبر صلی الله علیه و آله نیز عده ای، از وسوسه های ذهنی خود شکایت کردند؛ وسوسه هایی که دوست داشتند باد، آنان را به جاهای دور دست پرتاب کند و یا قطعه قطعه شوند، اما آنها را به زبان نیاورند؛ اما پیامبر خدا به ایشان فرمود: «سوگند به آن که جانم در دست اوست، این همان ایمان ناب است. هر گاه با این وسوسه ها رو به رو شدید، بگویید: آمنا بالله و رسوله و لا حول و لا قوة الا بالله؛ به خدا و پیامبرش ایمان آورده ایم و هیچ نیرو و توانی نیست، مگر به خدا”».

1083. امام باقر علیه السلام: مردی خدمت پیامبر خدا آمد و گفت: من دچار نفاق شده ام.

پیامبر خدا فرمود: «به خدا سوگند، تو منافق نشده ای. اگر منافق بودی، نزد من نمی آمدی تا مرا از آن آگاه کنی. چه چیز تو را به تردید افکنده است؟ گمان می کنم آن دشمن حاضر [در همه جا، شیطان] به سراغت آمده و به تو گفته است: چه کسی تو را آفریده است؟ و تو گفته ای: خدا مرا خلق کرده است، و او به تو گفته است: چه کسی خدا را آفریده است».

مرد گفت: آری، سوگند به آن که تو را به حق برانگیخت، همین گونه است.

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «شیطان از طریق اعمال و کردارهایتان نزد شما آمد و نتوانست بر شما چیره شود. اکنون از این راه (عقاید) به سراغتان آمده است تا شما را بلغزاند. هر گاه چنین چیزی برای یکی از شما پیش آمد، خدا را به یگانگی یاد کند».

1084. الکافی- به نقل از ابن ابی عمیر، از محمد بن مسلم، از امام صادق علیه السلام-: مردی خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و گفت:ای پیامبر خدا! هلاک شدم.

پیامبر صلی الله علیه و آله به او فرمود: «آن خبیث (شیطان) به سراغ تو آمد و گفت: چه کسی تو را آفریده است؟ و تو گفتی: خدا، و او گفت: خدا را چه کسی آفریده است؟».

مرد گفت: آری، سوگند به آن که تو را به حق برانگیخت، مطلب همین گونه است [که می فرمایی].

پیامبر خدا فرمود: «به خدا سوگند که این، ایمان محض است.»

ابن ابی عمیر می گوید: من این حدیث را برای عبدالرحمان بن حجاج گفتم. او گفت: پدرم از امام صادق علیه السلام برایم حدیث کرد که فرمود: مقصود پیامبر صلی الله علیه و آله از این که فرمود: «به خدا سوگند که این، ایمان محض است»، همان ترس از او از این است که نکند با خطور آن افکار در ذهنش، به هلاکت افتاده باشد.

10 / 2

علاج الوسواس

الکتاب

(و قل رب أعوذ بک من همزت الشیطان- و أعوذ بک رب أن یحضرون).(8).

(و من یعش عن ذکر الرحمن نقیص له شیطانا فهو له قرین).(9).

الحدیث

1085. رسول الله صلی الله علیه و آله: ان للوسواس خطما کخطم الطائر، فاذا غفل ابن آدم وضع ذلک المنقار فی اذن القلب یوسوس، فان ابن آدم ذکر الله عزوجل نکص و خنس، فذلک سمی الوسواس.(10).

1086. عنه صلی الله علیه و آله: ان ابلیس له خرطوم کخرطوم الکلب واضعه علی قلب ابن آدم یذکره الشهوات واللذات، و یأتیه بالأمانی، و یأتیه بالوسوسة علی قلبه لیشککه فی ربه، فاذا قال العبد: «أعوذ بالله المیع العلیم من الشیطان الرجیم و أعوذ بالله أن یحضرون ان الله هو السمیع العلیم» خنس الخرطوم عن القلب.(11).

1087. عنه صلی الله علیه و آله: من وجد من هذا الوسواس فلیقل: آمنت بالله و رسوله ثلاثا، فان ذلک یذهب عنه.(12).

1088. الامام الصادق علیه السلام: أتی النبی صلی الله علیه و آله رجل فقال: لقد لقیت من وسوسة صدری شدة و أنا

10 / 2

درمان وسوسه

قرآن

(و بگو: پروردگارا! از وسوسه های شیطان ها به تو پناه می برم. و پروردگارا! از این که [آ«ها] به پیش من حاضر شوند، به تو پناه می برم).

(و هر کس از یاد [خدای] رحمان، دل بگرداند، بر او شیطانی می گماریم تا برای وی دمسازی باشد).

حدیث

1085. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: وسواس، منقاری چون منقار پرنده دارد و هر گاه آدمی دچار غفلت شود، آن منقار را در گوش دل او می گذارد و وسوسه می کند. در این هنگام، اگر آدمی خداوند عزوجل را یاد کند، وسواس منصرف می شود و کنار می رود. به همین دلیل، شیطان را «وسواس» گفته اند.

1086. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: شیطان، پوزه ای مانند پوزه ی سگ دارد که آن را بر روی دل آدمی می گذارد و شهوت ها و لذت ها را به او یادآوری می کند و آرزوها را به سراغش می آورد و در دلش وسوسه می کند تا او را درباره ی پروردگارش به شک اندازد. در این هنگام، اگر آدمی بگوید: «أعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان الرجیم و أعوذ بالله ان یحضرون ان الله هو السمیع العلیم؛ از شیطان رانده شده، به خدای شنوای دانا پناه می برم، و به خدا پناه می برم از این که [شیطان ها] نزد من حاضر شوند، به راستی که خداوند، همان شنوای داناست»، پوزه اش را از روی دل کنار می برد.

1087. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: هر کس از این وسوسه چیزی در خود دید، سه مرتبه بگوید: «آمنت بالله و رسوله؛ به خدا و پیامبرش ایمان آوردم»، وسوسه اش از بین می رود.

1088. امام صادق علیه السلام: مردی خدمت پیامبر خدا آمد و گفت: در دلم وسوسه ی شدیدی افتاده، د حالی که من مردی عیالوار و بدهکار ونیازمند هستم.

رجل معیل مدین محوج فقال له: کرر هذه الکلمات «توکلت علی الحی الذی لا یموت، والحمدلله الذی لم یتخذ صاحبة ولا ولدا، و لم یکن له شریک فی الملک، و لم یکن له ولی من الذل و کبره تکبیرا» فلم یلبث الرجل أن عاد الیه، فقال: یا رسول الله، أذهب الله عنی وسوسة صدری، وقضی دینی و وسع رزقی.(13).

10 / 3

تجاوزالله عن الوسوسة

1089. رسول الله صلی الله علیه و آله: تجاوز الله لامتی عما حدثت به أنفسها مالم تنطق به أو تعمل.(14).

1090. عنه صلی الله علیه و آله: وضع عن امتی تسع خصال: الخطأ، والنسیان، و ما لا یعلمون، و ما لا یطیقون، و ما اضطروا الیه، و ما استکرهوا علیه، والطیرة، والوسوسة فی التفکر فی الخلق، الحسد مالم یظهر بلسان أو ید.(15).

1091. عنه صلی الله علیه و آله: لکل قلب وسواس، فاذا فتق الوسواس حجاب القلب نطق به اللسان و اخذ به العبد، و اذا لم یفتق القلب و لم ینطق به اللسان فلا حرج.(16).

پیامبر خدا فرمود: «این جملات را تکرار کن: “توکلت علی الحی الذی لا یموت والحمدلله الذی لم یتخذ صاحبة و لا ولدا، و لم یکن له شریک فی الملک و لم یکن له ولی من الذل، و کبره تکبیرا؛ توکل می کنم بر زنده ای که نمی میرد و ستایش، برای خداوندی است که همراه و فرزندی اختیار نکرده است و در جهانداری، شریکی ندارد و یاری از سر ذلت نگرفته است، و او را بسیار بزرگ بشمار”».

دیری نگذشت که آن مرد، نزد پیامبر صلی الله علیه و آله بازگشت و گفت: ای پیامبر خدا! خداوند، وسوسه ی سینه ام را از بین برد و بدهی مرا ادا کرد و روزی ام را وسعت بخشید.

10 / 3

گذشت خدا از وسوسه

1089. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: خداوند، از وسوسه ها و تشکیکات ذهنی امت من، تا زمانی که آنها را به زبان یا به مرحله ی عمل نیاورده باشند، گذشت کرده است.

1090. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: مجازات نه چیز، از امت من برداشته شده است: خطا، فراموشی، آنچه ندانند، آنچه نتوانند، آنچه بدان مضطر شوند، آنچه به زور به آن واداشته شوند، فال بد زدن، وسوسه در تفکر درباره ی آفرینش، و رشک بردن؛ در صورتی که به زبان یا دست آشکار نشود.

1091. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: هر دلی وسواس دارد. پس هر گاه این وسواس، پرده ی دل را بدرد و به زبان آورده شود، بنده به سبب آن، مؤاخذه می گردد؛ اما اگر پرده ی دل را ندرد و زبان به آن گویا نشود، گناهی صورت نگرفته است.


1) کنزالعمال: ج 1 ص 398 ح 1709 نقلا عن ابن عساکر.

2) کنزالعمال: ج 1 ص 400 ح 1715 نقلا عن محمد بن عثمان الآذرعی فی کتاب الوسوسة.

3) هوی: أی هلک، و أصله أن یسقط من جبل، و قوله تعالی: (أو تهوی به الریح) أی عصفت به حتی هوت به فی المطارح البعیدة (مجمع البحرین: ج 3 ص 1889).

4) الکافی: ج 2 ص 425 ح 4 عن علی بن مهزیار.

5) فی بعض النسخ: «الخاطر». (کما فی هامش المصدر).

6) الکافی: ج 2 ص 425 ح 5 عن حمران.

7) الکافی: ج 2 ص 425 ح 3، بحارالأنوار: ج 55 ص 324.

8) المؤمنون: 97 و 98.

9) الزخف: 36.

10) کنزالعمال: ج 1 ص 21 ح 1267 نقلا عن ابن شاهین فی الترغیب فی الذکر عن أنس.

11) کنزالعمال: ج 1 ص 251 ح 1266 نقلا عن الدیلمی عن معاذ.

12) کنزالعمال: ج 1 ص 247 ح 1245 نقلا عن ابن السنی عن عائشة.

13) کتاب من لا یحضره الفقیه: ج 1 ص 338 ح 986 عن أبی حمزة الثمالی.

14) تنبیه الخواطر: ج 2 ص 120.

15) الکافی: ج 2 ص 463 ح 2 عن الامام الصادق علیه اسلام، بحارالأنوار: ج 22 ص 443 ح 3.

16) کنزالعمال: ج 1 ص 251 ح 1268 عن عائشة.