جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

درجات الایمان (مراتب ایمان)

زمان مطالعه: 13 دقیقه

5 / 1

ما یتفاضل به المؤمنون

الکتاب

(هم درجت عندالله والله بصیر بما یعملون).(1).

(أولئک هم المؤمنون حقا لهم درجات عند ربهم و مغفرة و رزق کریم).(2).

(یأیها الذین ءامنوا اذا قیل لکم تفسحوا فی المجلس فافسحوا یفسح الله لکم و اذا قیل انشزوا فانشزوا یرفع الله الذین ءامنوا منکم والذین أوتوا العلم درجت والله بما تعملون خبیر).(3).

(ثم أورثنا الکتب الذین اصطفینا من عبادنا فمنهم ظالم لنفسه و منهم مقتصد و منهم سابق بالخیرت باذن الله ذلک هو الفضل الکبیر).(4).

راجع: طه: 75، آل عمران: 173، الأحزاب: 22، المدثر: 31 .

5 / 1

آنچه مؤمنان را بر یکدیگر برتری می بخشد

قرآن

(ایشان نزد خداوند، درجاتی [گوناگون] دارند؛ و خدا به آنچه می کنند، بیناست).

(آنان هستند که حقا مؤمن اند. برای آنان نزد پروردگارشان، درجاتی [گوناگون] و آمرزش و روزی نیکو خواهد بود).

(ای کسانی که ایمان آورده اید! چون به شما گفته شود: «در مجالس، جای باز کنید»، پس جا باز کنید تا خدا برای شما گشایش حاصل کند، و چون گفته شود: «برخیزید»، پس برخیزید، تا خدا [رتبه ی] کسانی از شما را که گرویده اند و کسانی را که دانشمندند، [بر حسب] درجات، بلند گرداند؛ و خدا به آنچه می کنید، آگاه است).

(سپس این کتاب را به آن بندگان خود که [آنان را] برگزیده بودیم، به میراث دادیم. پس برخی از آنان، بر خود ستمکارند و برخی از ایشان میانه رو، و برخی از آنان در خوبی ها، به اذن خدا پیستازند. این است توفیق بزرگ).

ر.ک: طه: آیه ی 75، آل عمران: آیه ی 173، احزاب: آیه ی 2، مدثر: آیه 31.

الحدیث

911. رسول الله صلی الله علیه و آله- فی قوله تعالی: (فمنهم ظالم لنفسه و منهم مقتصد و منهم سابق بالخیرات باذن الله)-: السابق یدخل الجنة بغیر حساب، و المقتصد یحاسب حسابا یسیرا، والظالم لنفسه یحبس فی یوم مقداره خمسون(5) ألف سنة حتی یدخل الحزن فی جوفه ثم یرحمه فیدخله الجنة.(6).

912. عنه صلی الله علیه و آله: المؤمنون فی الدنیا علی ثلاثة أجزاء: (الذین ءامنوا بالله و رسوله ثم لم یرتابوا و جهدوا بأموالهم و أنفسهم فی سبیل الله)(7)، والذی یأمنه الناس علی أموالهم و أنفسهم، ثم الذی اذا أشرف علی طمع ترکه لله عزوجل.(8).

913. عنه صلی الله علیه و آله: الایمان قول و عمل یزید و ینقص.(9).

914. عنه صلی الله علیه و آله: الایمان ثلاثمائة و ثلاثة و ثلاثون شریعة، من وافی بواحدة منها دخل الجنة.(10).

5 / 2

أعلی درجات الایمان

915. رسول الله صلی الله علیه و آله: الاسلام درجة، والایمان فوق الاسلام درجة، والتقوی فق الایمان

حدیث

911. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله- درباره ی این سخن خداوند: (و برخی از ایشان، میانه رو هستند و برخی از ایشان، به اذن خدا، در کارهای نیک پیشتازند)-: پیشتاز، بدون حسابرسی به بهشت می رود. میانه رو، حسابرسی اندکی می شود و ستم کننده به خویش، یک روز- که اندازه اش پنجاه هزار سال است- نگه داشته می شود، چندان که اندوه وجودش را فرا می گیرد. سپس خداوند به او رحم می آورد و وارد بهشتش می کند.

912. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: مؤمنان در دنیا سه دسته اند: (کسانی که به خدا و پیامبر او ایمان آوردند، سپس تردید نکردند و با مال و جان خود، در راه خدا جهاد کردند)؛ و کسی که مردم او را بر مال و جان خود امین می دانند؛ سپس کسی که هر گاه با طمعی روبه رو شود، برای خداوند عزوجل آن را ترک گوید.

913. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: ایمان، گفتار و کردار است، و افزایش و کاهش می یابد.

914. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: [منظومه ی به هم پیوسته ی] ایمان، عبارت است از سیصد و سی و سه بخش [و شریعه] هر که یکی از آنها را درست و کامل انجام دهد [و از یکی از آن شریعه ها وارد آبگاه ایمان گردد، بهره مند شده]، وارد بهشت می گردد.(11).

5 / 2

بالاترین مراتب ایمان

915. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: اسلام، پله ی اول است. ایمان، یک پله بالاتر از آن است. تقوا، یک پله

درجة، والیقین فوق التقوی درجة(12).

916. عنه صلی الله علیه و آله: ان أعلی منازل الایمان درجة واحدة، من بلغ الیها فقد فاز و ظفر، و هو أن ینتهی بسریرته فی الصلاح الی أن لا یبالی بها اذا ظهرت، و لا یخاف عقابها(13) اذا استترت.(14).

917. عنه صلی الله علیه و آله: ان أفضل الایمان أن تعلم أن الله معک حیثما کنت.(15).

5 / 3

السبیل النیل أعلی درجات الایمان

الکتاب

(انما المؤمنون الذین اذا ذکر الله و جلت قلوبهم و اذا تلیت علیهم ءایته زادتهم ایمنا و علی ربهم یتوکلون).(16).

(و اذا ما أنزلت سورة فمنهم من یقول أیکم زادته هذه ایمنا فأما الذین ءامنوا فزادتهم ایمنا و هم یستبشرون).(17).

(هو الذی أنزل السکینة فی قلوب المؤمنین لیزدادوا ایمنا مع ایمنهم والله جنود السموت والأرض و کان الله علیما حکیما).(18).

(و ما جعلنا أصحب النار الا ملئکة و ما جعلنا عدتهم الا فتنة للذین کفروا لیستیقن الذین

بالاتر از ایمان است و یقین، یک پله بالاتر از تقواست.

916. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: بالاترین مرتبه ی ایمان، یک درجه است که هر کس به آن درجه برسد، برنده و پیروز شده است، و آن این است که باطن او به آن حد از پاکی برسد که هر گاه آشکار شود، باکی نداشته باشد و هر گاه پوشیده بماند، از عاقبت آن [یا از کیفر خدا بر آن] بیم نداشته باشد.

917. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: برترین درجه ی ایمان، این است که بدانی خداوند همه جا با توست.

5 / 3

راه رسیدن به بالاترین مراتب ایمان

قرآن

(مؤمنان، همان کسانی اند که چون خدا یاد شود، دل هایشان بترسد و چون آیات او بر آنان خوانده شود، بر ایمانشان افزوده می شود و بر پروردگار خود توکل می کنند).

(و چون سوره ای نازل شود، از میان آنان کسی است که می گوید: «این [سوره] ایمان کدام یک از شما را افزود؟»، اما کسانی که ایمان آورده اند، بر ایمانشان می افزاید و آنان، شادمانی می کنند).

(اوست آن کس که در دل های مؤمنان، آرامش را فرو فرستاد تا ایمانی بر ایمان خود بیفزایند. و سپاهیان آسمان ها و زمین، از آن خداست؛ و خدا همواره دانای فرزانه است).

(و ما موکلان آتش را جز فرشتگان نگردانیدیم و شماره ی آنها را جز آزمایشی برای کسانی که کافر شده اند، قرار ندادیم، تا آنان که اهل کتاب اند، یقین به هم برسانند، و ایمان کسانی که ایمان آورده اند، افزوده گردد، و آنان که کتاب به ایشان داده شده و [نیز] مؤمنان، به شک نیفتند. و تا کسانی که در دل هایشان بیماری است و کافران، بگویند: «خدا از این وصف کردن، چه چیزی را اراده کرده است؟». این گونه، خدا هر که را بخواهد، بی راه می گذارد و هر که را بخواهد، هدایت می کند و [شماره ی] سپاهیان پروردگارت را جز او کسی نمی داند؛ و این [آیات] جز یادآوری ای برای بشر نیست).

أوتوا الکتب و یزداد الذین ءامنوا ایمنا و لا یرتاب الذین أوتوا الکتاب و المؤمنون و لیقول الذین فی قلوبهم مرض والکفرون ماذا أراد الله بهذا مثلا کذلک یضل الله من یشاء و یهدی من یشاء و ما یعلم جنود ربک الا هو و ما هی الا ذکری للبشر).(19).

(یستبشرون بنعمة من الله و فضل و أنالله لا یضیع أجر المؤمنین- الذین استجابوا لله والرسول من بعد ما أصابهم القرح للذین أحسنوا منهم و اتقوا أجر عظیم- الذین قال لهم الناس ان الناس قد جمعوا لکم فاخشوهم فزادهم ایمنا و قالوا حسبنا الله و نعم الوکیل).(20) (و لما رءا المؤمنون الأحزاب قالوا هذا ما وعدنا الله و رسوله و صدق الله و رسوله و ما زادهم الا ایمنا و تسلیما)(21).

918. رسول الله صلی الله علیه و آله: لا یکون المؤمن مؤمنا و لا یستکمل الایمان حتی یکون فیه ثلاث خصال: اقتباس العلم، والصبر علی المصائب، و یرفق(22) فی المعاش(23).

919. عنه صلی الله علیه و آله: من أحب أن یلقی الله و قد کمل ایمانه و حسن اسلامه فلیوال الحجة صاحب الزمان القائم المنتظر المهدی م ح م د بن الحسن.(24).

920. عنه صلی الله علیه و آله: من أعطی لله و منع لله و أحب لله و أبغض لله و أنکح لله فقد استکمل ایمانه.(25).

921. عنه صلی الله علیه و آله: ان أفضل عری الایمان الحب فی الله والبغض فی الله.(26).

(بر نعمت و فضل خدا و این که خداوند، پاداش مؤمنان را تباه نمی گرداند، شادی می کنند. کسانی که [در نبرد احد] پس از آن که زخم برداشته بودند، دعوت خدا و پیامبر [او] را اجابت کردند، برای کسانی از آنان که نیکی و پرهیزگاری کردند، پاداشی بزرگ است؛ همان کسانی که [برخی از] مردم به ایشان گفتند: «مردمان برای [جنگ با] شما، گرد آمده اند؛ پس، از آن بترسید»؛ و[لی این سخن] ب ایمانشان افزود و گفتند: «خدا ما را بس است؛ و نیکو حمایتگری است»).

(و چون مؤمنان دسته های دشمن را دیدند، گتند: «این، همان است که خدا و فرستاده اش به ما وعده دادند و خدا و فرستاده اش راست گفتند»، و جز بر ایمان و فرمان برداری آنان نیفزود).

حدیث

918. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: مؤمن، مؤمن نباشد و ایمانش کامل نمی گردد، مگر آن که سه خصلت در او باشد: فرا گرفتن دانش، شکیبایی در گرفتاری ها، و مدارا در امر معاش.

919. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: هر که دوست دارد خداوند را با ایمان کامل واسلام نیکو دیدار کند، باید حجت خدا، صاحب زمان قائم منتظر مهدی م ح م د بن الحسن را دوست بدارد.

920. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: هر که دادن و ندادنش و مهر و کینش، برای خدا باشد و برای [اطاعت از] خدا ازدواج کند، ایمانش را به کمال رسانده است.

921. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: بهترین دستگیره ی ایمان، دوست داشتن برای خدا و دشمن داشتن برای خداست.

922. عنه صلی الله علیه و آله- لما سأله معاذ عن أفضل الایمان-: أفضل الایمان أن تحب لله، و تبغض فی الله، و تعمل لسانک فی ذکر الله.(27).

923. عنه صلی الله علیه و آله: لا یستکمل العبد الایمان حتی یکون قلة الشیء أحب الیه من کثرته، و حتی یکون أن لا یعرف أحب الیه من أن یعرف.(28).

924. عنه صلی الله علیه و آله: ثلاث خصال من کن فیه استکمل خصال الایمان: اذا رضی لم یدخله رضاه فی باطل، و اذا غضب لم یخرجه الغضب من الحق، و اذا قدر لم یتعاط ما لیس له.(29).

925. عنه صلی الله علیه و آله: لا یستکمل العبد الایمان حتی یحسن خلقه و لا یشفی غیظه.(30).

926. عنه صلی الله علیه و آله: لا یکمل الایمان بالله حتی یکون فیه خمس خصال: التوکل علی الله والتفویض الی الله، والتسلیم لأمر الله والرضا بقضاء الله، والصبر علی بلاء الله. انه من أحب لله، و أبغض لله و أعطی لله و منع لله فقد استکمل الایمان.(31).

927. عنه صلی الله علیه و آله: ثلاث من کن فیه استکمل ایمانه: لا یخاف فی الله لومة لائم، و لا یرائی بشیء من عمله، و اذا عرض علیه أمران أحدهما للدنیا و الآخر للآخرة آثر أمر الآخرة علی أمر الدنیا.(32).

928. عنه صلی الله علیه و آله عن جبرئیل علیه السلام: لا تکمل شجرة الا بالثمر، کذلک الایمان لا یکمل الا بالکف

922. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله- در پاسخ به معاذ که از ایشان درباره ی برترین ایمان پرسید-: برترین [درجه ی] ایمان، این است که برای خدا دوست بداری و برای خدا دشمن بداری، و زبانت را در یاد خدا به کار اندازی.

923. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: ایمان بنده کامل نمی گردد، مگر آن گاه که کم داشتن را از بسیار داشتن، دوست تر بدارد و آن گاه که ناشناخته بودن، نزد او محبوب تر از معروف بودن باشد.

924. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: سه خصلت است که هر کس داشته باشد، خصلت های ایمان را کامل دارد: هر گاه خشنود می شود، خشنودی اش او را به ناحق نکشاند؛ و هر گاه خشمگین می شود، خشمش او را از حق برون نبرد؛ و هر گاه قدرت می یابد، به آنچه از او نیست، دست دراز نکند.

925. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: ایمان بنده کامل نمی گردد، مگر آن گاه که اخلاقش را نیکو گرداند و انتقام گیری نکند.(33).

926. پیامبر خد صلی الله علیه و آله: ایمان به خدا کامل نمی گردد. مگر آن گاه که پنج خصلت در بنده باشد: توکل به خدا، واگذاردن [کارها] به خدا، گردن نهادن به فرمان خدا، خشنود بودن به قضای خدا، و شکیبایی در بلا [و آزمایش] خدا. هر کس برای خدا دوست بدارد و برای خدا دشمن بدارد، و برای خدا بخشش کند و برای خدا [از دادن] خودداری کند، ایمان را کامل گردانیده است.

927. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: سه چیز است که در هر کس وجود داشته باشند، ایمانش کامل است: در راه خدا از نکوهش هیچ نکوهشگری نهراسد، در هیچ کار خود ریا نکند، و هر گاه و امر برایش پیش آید که یکی دنیایی و دیگری آخرتی بود، کار آخرت را بر کار دنیا برگزیند.

928. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله- به نقل از جبرئیل علیه السلام-: درخت به کمال نمی رسد، مگر آن گاه که به

عن المحارم.(34).

929. عنه صلی الله علیه و آله: والذی نفسی بیده ان القرآن والذکر لینبتان الایمان فی القلب کما ینبت الماء العشب.(35).

930. عنه صلی الله علیه و آله: أکمل المؤمنین من سلم المسلمون من لسانه و یده.(36).

931. عنه صلی الله علیه و آله: لا یؤمن أحدکم حتی یحب لأخیه ما یحب لنفسه.(37).

932. عنه صلی الله علیه و آله: من رأی منکرا فلینکر بیده، و من لم یستطع فبلسانه و من لم یستطع فبقلبه و ذلک أضعف الایمان.(38).

933. عنه صلی الله علیه و آله: الایمان بضع و سبعون- أو بضع و ستون- شعبة، فأفضلها قول لا اله الا الله، و أناها اماطة الأذی عن الطریق.(39).

934. المعجم الکبیر عن ابن عباس: قال رسول الله صلی الله علیه و آله: لیس بمؤمن مستکمل الایمان من لم یعد البلاء نعمة والرخاء مصیبة، قالوا: کیف یا رسول الله؟ قال: لأن البلاء لا یتبعه الا الرخاء و کذلک الرخاء لا تتبعه الا المصیبة، و لیس بمؤمن مستکمل الایمان من لم یکن فی غم ما لم یکن فی صلاة، قالوا: و لم یا رسول الله؟ قال: لأن المصلی یناجی ربه، و اذا کان فی غیر صلاة انما یناجی ابن آدم.(40).

بار بنشیند. ایمان نیز به کمال نمی رسد، مگر با خودداری از حرام ها.

929. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: سوگند به آن که جانم در دست اوست، قرآن و ذکر خدا، ایمان را همان گونه در دل می رویانند که آب، گیاه را می رویاند.

930. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: کامل ترین مؤمنان، کسی است که مسلمانان از دست و زبان او آسوده باشند.

931. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: هیچ یک از شما مؤمن نباشد، مگر آن که آنچه را برای خود دوست دارد، برای برادرش نیز دوست بدارد.

932. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: هر یک از شما منکری را دید، با دستش مخالفت کند، اگر نتوانست، با زبانش، و اگر نتوانست، با دلش و این، ضعیف ترین مرتبه ی ایمان است.

933. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: ایمان، هفتاد و چند (یا شصت و چند)(41) شاخه دارد که برترین آنها گفتن «لا اله الا الله» [و عقیده ی توحید] است و کمترینشان کنار زدن چیزهای آزارنده، از سر راه مردم.

934. المعجم الکبیر- به نقل از ابن عباس-: پیامبر خدا فرمود: «کسی که گرفتاری را نعمت و آسایش را مصیبت نشمارد، مؤمن کمل ایمان نیست».

اصحاب پرسیدند: چرا، ای پیامبر خدا؟

فرمود: «چون بلا و گرفتاری، حتما آسایش در پی دارد و آسایش نیز حتما مصیبت به دنبال دارد. همچنین مؤمن کامل ایمان نیست کسی که وقتی در حال ماز نیست، در غم و اندوه نباشد».

اصحاب پرسیدند: چرا، ای پیامبر خدا؟

فرمود: «چون نمازگزار، با پروردگارش سخن می گوید و هر گاه در غیر نماز باشد، لاجرم با آدمیزاد سخن می گوید».

935. الأمالی للصدوق عن الأصبغ بن نباتة: سمعت أمیرالمؤمنین علی بن أبی طالب علیه السلام یقول: سألت رسول الله صلی الله علیه و آله عن صفة المؤمن، فنکس رأسه ثم رفعه فقال: فی المؤمنین عشرون خصلة، فمن لم تکن فیه لم یکمل ایمانه.

یا علی ان المؤمنین هم الحاضرون للصالة، و المسارعون الی الزکاة، والحاجون لبیت الله الحرام، و الصائمون فی شهر رمضان، والمطعمون المسکین، و الماسحون رأس الیتیم، المطهرون أظفارهم، المتزرون علی أوساطهم، الذین ان حدثوا لم یکذبوا، و اذا وعدوا لم یخلفوا، و اذا ائتمنوا لم یخرنوا، و ان تکلموا صدقوا، رهبان باللیل اسد بالنهار، صائمون بالنهار، قائمون باللیل، لا یؤذون جارا، و لا یتأذی بهم جار، الذین مشیهم علی الأرض هون(42)، و خطاهم الی بیوت الأرامل، و علی أثر الجنائز، جعلنا لله و ایاکم من المتقین(43)(44).

936. الامام الصادق علیهالسلام: ثلاث تناسخها الأنبیاء(45) من آدم علیه السلام حتی وصلن الی رسول الله صلی الله علیه و آله.

کان اذا أصبح یقول: اللهم انی أسألک ایمانا تباشر به قلبی(46) و یقینا حتی أعلم أنه لا یصیبنی الا ما کتبت لی و رضنی بما قسمت لی.(47).

935. الأمالی، صدوق- به نقل از اصبغ بن نباته-: از امیرمؤمنان علی بن ابی طالب علیه السلام شنیدم که می فرماید: از پیامبر خدا درباره ی اوصاف مؤمن پرسیدم. ایشان سرش را پایین انداخت و سپس سر برداشت و فرمود: «در مرمن، بیست خصلت هست که در هر کس وجود نداشته باشند، ایمانش کامل نیست. ای علی! مؤمنان، در نماز [جماعت] حاضر می شوند؛ در زکات دادن می شتابند؛ حج خانه ی محترم خدا را به جا می آورند؛ در ماه رمضان روزه می دارند؛ بینوا را اطعام می کنند؛ دست نوازش بر سر یتیم می کشند؛ ناخن های خود را تمیز نگه می دارند؛ بر میان تنه خود لباس می پوشند؛(48) کسانی هستند که هر گاه سخن بگویند، دروغ نمی گویند؛ هر گاه وعده دهند، خلف وعده نمی کنند؛ هر گاه به آنان امانتی سپرده شود، خیانت نمی کنند؛ هر گاه سخن بگویند، راست می گویند؛ پارسایان شب و شیران روزند؛ روزها روزه دارند؛ شب ها به عبادت می پردازند؛ نه همسایه ای را می آزارند و نه همسایه ای به سبب آنها آزار می بیند؛ کسانی هستند که بر زمین، آرام گام می زنند؛ به بیوه زنان کمک می رسانند؛ در تشیع جنازه شرکت می کنند؛ و خداوند ما و شما را از تقوا پیشگان قرار دهد».(49).

936. امام صادق علیه السلام: سه خصلت است که پیامبران آنهار ا یکی پس از دیگری، از آدم علیه السلام به ارث بردند، تا آن که به پیامبر خدا رسیدند. ایشان چون صبح می شد، می گفت: «بار خدایا! از تو نان ایمانی را درخواست می کنم که آن را به قلبم در آمیزی؛ و چنان یقینی را که بدانم جز آنچه تو برایم رقم زده ای، چیزی به من نمی رسد؛ و [سوم آن که] مرا به آنچه برایم قسمت کرده ای، خشنود بداری».


1) آل عمران: 163.

2) الأنفال: 4.

3) المجادلة: 11.

4) فاطر: 32.

5) فی المصدر: «خمسین» والتصحیح من بحارالأنوار.

6) تفسیر فرات: ص 350 ح 477 عن أبی الدرداء، بحارالأنوار: ج 7 ص 199 ح 75؛ الفردوس: ج 5 ص 466 ح 8774 عن حذیفة نحوه.

7) الحجرات: 15.

8) مسند ابن حنبل: ج 4 ص 18 ح 11050 عن أبی سعید الخدری.

9) کنزالعمال: ج 1 ص 95 ح 422 نقلا عن ابن النجار عن عبدالله بن أبی أوفی.

10) المعجم الأوسط: ج 7 ص 215 ح 7310 عن المغیرة بن عبدالرحمن بن عبید عن أبیه عن جده.

11) زیرا ایمان، مظنومه ی به هم پیوسته ای ات که التزام درست و کامل به هر بخشی منجر به التزام به سایر بخش ها می گردد. به عبارت دیگر، ورود صحیح و درست از هر شریعه ای از نهر ایمان، انسان را وارد مجموعه ی جاری زلال ایمان می کند. ابن فارس، درباره ی معنای ریشه ای «وفی» می گوید: «کلمة تدل علی اکمال و اتمام» (معجم مقاییس اللغة: ج 6 ص 129). همچنین، در بیان معنای شرع، آورده است؛ «الشریعة: مورد الشاربة الماء؛ و اشتق من ذلک الشرعة فی الدین والشریعة»؛ یعنی: شریعهعبارت است از ورود به آبگاه (رود یا چشمه) و شریعت دین نیز به از همین واژه گرفته شده است (معجم مقاییس اللغة: ج 3 ص 262).

12) الفردوس: ج 1 ص 115 ح 390 عن عبدالله الرومی.

13) فی المصدر: «عقباها» و ما أثبتناه من بحارالأنوار و تنبیه الخواطر.

14) عدة الداعی: ص 214، بحارالأنوار: ج 71 ص 369 ح 19.

15) المعجم الأوسط: ج 8 ص 36 ح 8796 عن عبادة بن الصامت.

16) الأنفال: 2.

17) التوبة: 124.

18) الفتح: 4.

19) المدثر: 31.

20) آل عمران: 171- 173.

21) الأحزاب: 22.

22) فی کنزالعمال: «و ترفق» و هو الأنسب.

23) الفردوس: ج 5 ص 170 ح 7854 عن الامام الحسین علیه السلام.

24) الفضائل: ص 140 عن الامام الرضا عن آبائه علیهم السلام، بحارالأنوار: ج 27 ص 108 ح 80.

25) سنن الترمذی: ج 4 ص 670 ح 2521 عن معاذ بن أنس الجهنی.

26) تاریخ بغداد: ج 11 ص 354 الرقم 6205 عن البراء بن عازب.

27) مسند ابن حنبل: ج 8 ص 266 ح 22191 و ح 22193 عن معاذ.

28) تنبیه الخواطر: ج 1 ص 231.

29) الکافی: ج 2 ص 239 ح 29 عن فاطمة بنت الامام الحسین علیه السلام و ص 233 ح 11 عن صفوان الجمال عن الامام الصادق علیه السلام نحوه، بحارالأنوار: ج 67 ص 300 ح 28.

30) الفردس: ج 5 ص 115 ح 7653 عن أنس.

31) تاریخ بغداد: ج 9 ص 444 الرقم 5070؛ أعلام الدین: ص 334 کلاهما عن ابن عمر و ص 144 نحوه، بحارالأنوار: ج 77 ص 177 ح 6.

32) تنبیه الخواطر: ج 1 ص 231 و ج 2 ص 121؛ تاریخ دمشق: ج 38 ص 13 ح 7577 عن أبی هریرة.

33) در متن عربی حدیث، «شفاء الغیظ» آمده است؛ یعنی: دق دلی خالی کردن، زهر خود را ریختن، عصبانیت خود را بر سر کسی ریختن.

34) علل الشرائع: ص 249 ح 5 عن أنس، بحارالأنوار: ج 68 ص 380 ح 30؛ الفردوس: ج 4 ص 145 ح 6447 عن أنس.

35) الفردوس: ج 3 ص 115 ح 4319 عن أنس.

36) المستدرک علی الصحیحین: ج 1 ص 54 ح 23 عن جابر؛ معانی الأخبار: ص 333 ح 1 عن أبی ذر نحوه و فیه «أفضل» بدل «أکمل»، بحارالأنوار: ج 77، ص 70 ح 1.

37) صحیح البخاریک ج 1 ص 14 ح 13 عن انس.

38) سنن الترمذی: ج 4 ص 470 ح 2172 عن أبی سعید الخدری؛ التفسیر المنسوب الی الامام العسکری علیه السلام: ص 480 ح 307 نحوه، بحارالأنوار: ج 100 ص 85 ح 257.

39) صحیح مسلم: ج 1 ص 63 ح 58 عن أبی هریرة.

40) المعجم الکبیر: ج 11 ص 27 ح 10949.

41) تردید، از راوی است.

42) فی المصدر: «هونا» والصواب ما أثبتناه کما فی الکافی.

43) هو کنابة عن أن الصفة العشرین من صفات المؤمن هی التقوی.

44) الأمالی للصدوق: ص 640 ح 866 و راجع: بحارالأنوار: ج 67 ص 276 ح 4.

45) أی ورثوها من التناسخ فی المیراث و هو موت ورثة بعد ورثة و أصل المیراث قائم لم یقسم الوافی.

46) «تباشر به قلبی» أی تجده فی قلبی ول ا یکون ایمانا ظاهریا بمحض اللسان. أو تلی باثباته فی قلبی بنفسک. یقال: باشر الامر اذا ولیه بنفسه.

47) الکافی: ج 2 ص 524 ح 10 عن الفضل بن أبی قرة، بحارالأنوار: ج 86 ص 289 ح 51.

48) «متزر» که در حدیث آمده، به معنای کسی است که لنگب ر کمر بسته باشد. این، کنایه از عفت، و دقت در پوشاندن عورت است.

49) این جمله کنایه از این است که صفتم بیستم مؤمنان، پرهیزگاری است.