11 / 1
الإِخلاصُ
597 . رسول اللّه صلى الله علیه و آله: العالِمُ إذا أرادَ بِعِلمِهِ وَجهَ اللّهِ عز و جل هابَهُ کُلُّ شَیءٍ، وإذا أرادَ بِعِلمِهِ أن یَکنِزَ بِهِ الکُنوزَ هابَ مِن کُلِّ شَیءٍ.(1)
11 / 2
المُواساةُ بَینَ المُتَعَلِّمینَ
598 . رسول اللّه صلى الله علیه و آله: أبعَدُ الخَلقِ مِنَ اللّهِ رَجُلانِ: رَجُلٌ یُجالِسُ الاُمَراءَ فَما قالوا مِن جَورٍ صَدَّقَهُم عَلَیهِ، ومُعَلِّمُ الصِّبیانِ لا یُواسی بَینَهُم ولا یُراقِبُ اللّهَ فِی الیَتیمِ.(2)
11 / 3
تَوقیرُ المُتَعَلِّمِ
599 . رسول اللّه صلى الله علیه و آله: وَقِّروا مَن تُعَلِّمونَهُ العِلمَ.(3)
فصل یازدهم: آدابِ آموختن
11 / 1
اخلاص
597 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: دانشمند، اگر با دانشش خشنودى خداوند عز و جل را بخواهد، همه چیز از او مىهراسد و اگر بخواهد با دانشش زر اندوزد، از همه چیز مىهراسد.
11 / 2
رفتار برابر با علمآموزان
598 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: دورترینِ مردم از خداوند، دو کساند: کسى که با فرمانروایان مىنشیند و هر سخن ستمى را که مىگویند، تأیید مىکند، و آموزگار کودکان که با آنان یکسان رفتار نمىکند و درباره یتیم، خدا را در نظر نمىگیرد.
11 / 3
بزرگداشت علمآموزان
599 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: کسانى را که به آنها دانش مىآموزید، بزرگ بدارید.
11 / 4
الإِحسانُ
600 . رسول اللّه صلى الله علیه و آله: إنَّ النّاسَ لَکُم تَبَعٌ، وإنَّ رِجالًا یَأتونَکُم مِن أقطارِ الأَرَضینَ یَتَفَقَّهونَ فِی الدّینِ، فَإِذا أتَوکُم فَاستَوصوا بِهِم خَیراً.(4)
11 / 5
الرِّفقُ
601 . رسول اللّه صلى الله علیه و آله: لینوا لِمَن تُعَلِّمونَ ولِمَن تَتَعَلَّمونَ مِنهُ.(5)
602 . عنه صلى الله علیه و آله: عَلِّموا ویَسِّروا، عَلِّموا ویَسِّروا ثَلاثَ مَرّاتٍ وإذا غَضِبتَ فَاسکُت مَرَّتَینِ.(6)
603 . عنه صلى الله علیه و آله: إنَّ اللّهَ لَم یَبعَثنی مُعَنِّتاً ولا مُتَعَنِّتاً، ولکِن بَعَثَنی مُعَلِّماً مُیَسِّراً.(7)
604 . عنه صلى الله علیه و آله: عَلِّموا ولا تُعَنِّفوا، فَإِنَّ المُعَلِّمَ خَیرٌ مِنَ المُعَنِّفِ(8)(9)
605 . مسند ابن حنبل عن ابن عبّاس: إنَّ النَّبِیَّ صلى الله علیه و آله قالَ: عَلِّموا ویَسِّروا ولا تُعَسِّروا.(10)
606 . صحیح مسلم عن معاویة بن الحکم السّلمیّ: بَینا أنَا اُصَلّی مَعَ رَسولِ اللّهِ صلى الله علیه و آله إذ عَطَسَ رَجُلٌ مِنَ القَومِ، فَقُلتُ: یَرحَمُکَ اللّهُ، فَرَمانِی القَومُ بِأَبصارِهِم.
فَقُلتُ: وا ثُکلَ اُمِّیاه، ما شَأنُکُم تَنظُرونَ إلَیَّ؟ !
فَجَعَلوا یَضرِبونَ بِأَیدیهِم عَلى أفخاذِهِم، فَلَمّا رَأَیتُهُم یُصَمِّتونَنی، لکِنّی سَکَتُّ.
فَلَمّا صَلّى رَسولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله، فَبِأَبی هُوَ واُمّی، ما رَأَیتُ مُعَلِّماً قَبلَهُ ولا بَعدَهُ أحسَنَ تَعلیما مِنهُ؛ فَوَاللّهِ ما کَهَرَنی(11) ولا ضَرَبَنی ولا شَتَمَنی، قالَ: إنَّ هذِهِ الصَّلاةَ لا یَصلُحُ فیها شَیءٌ مِن کَلامِ النّاسِ، إنَّما هُوَ التَّسبیحُ وَالتَّکبیرُ وقِراءَةُ القُرآنِ.(12)
11 / 4
نیکى
600 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: مردم، پیرو شمایند و مردمانى از اطراف سرزمینها به سوى شما مىآیند تا در دین، تفقّه (ژرفکاوى) کنند. پس هر گاه نزد شما آمدند، سفارشم را درباره نیکى به آنان بپذیرید.
11 / 5
مدارا
601 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: با کسى که به او مىآموزید و نیز کسى که از او فرا مىگیرید، نرمى کنید.
602 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: بیاموزید و آسان بگیرید. بیاموزید و آسان بگیرید (سه بار فرمود) و هنگامى که به خشم مىآیى، خاموشى گزین (دو بار فرمود) .
603 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خداوند، مرا سختگیر و آزار دهنده برنینگیخت؛ بلکه مرا آموزگارى آسانگیر برانگیخت.
604 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: یاد دهید و سخت نگیرید که یاددهنده، بهتر از سختگیرنده است.
605 . مسند ابن حنبل به نقل از ابن عبّاس: پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: «یاد دهید و آسان بگیرید و سخت مگیرید» .
606 . صحیح مسلم به نقل از معاویة بن حکَم سلمى: در حالى که با پیامبر خدا نماز مىخواندم، ناگهان، مردى از میان نمازگزاران عطسه کرد.
گفتم: خداوند، تو را رحمت کند!
همه آنان با نگاهشان مرا نشانه گرفتند و من گفتم: مادرم به عزایم بنشیند! شما را چه شده است که به من چشم دوختهاید؟
پس شروع به زدن دستهایشان بر روى رانهایشان کردند و چون دیدم که مرا به خاموشى مىخوانند، ساکت شدم.
هنگامى که پیامبر خدا که پدر و مادرم فدایش باد که نه پیش از او و نه پس از او آموزگارى را نیکوتر از وى در یاد دادن ندیدم نمازش را به پایان برد، به خدا سوگند، نه به من چشمْغرّه رفت و نه مرا کتک زد و نه به من دشنام داد و [فقط]فرمود: «در این نماز، هیچ سخنى از سخنان آدمیان، سزاوار نیست. آن، تنها تسبیح و تکبیر و قرآن خواندن است» .
11 / 6
بَذلُ العِلمِ لِمُستَحِقِّهِ ومَنعُهُ مِن غَیرِ أهلِهِ
607 . رسول اللّه صلى الله علیه و آله: آفَةُ العِلمِ النِّسیانُ، وإضاعَتُهُ أن تُحَدِّثَ بِهِ غَیرَ أهلِهِ.(13)
608 . عنه صلى الله علیه و آله: واضِعُ العِلمِ عِندَ غَیرِ أهلِهِ کَمُقَلِّدِ الخَنازیرِ الجَوهَرَ وَاللُّؤلُؤَ وَالذَّهَبَ.(14)
609 . عنه صلى الله علیه و آله: لا تُعَلِّقُوا الدُّرَّ فی أعناقِ الخَنازیرِ.(15)
610 . عنه صلى الله علیه و آله: لا تَطرَحُوا الدُّرَّ فی أفواهِ الکِلابِ.(16)
611 . عنه صلى الله علیه و آله: إنَّ عیسَى بنَ مَریَمَ علیه السلام قامَ فی بَنی إسرائیلَ، فَقالَ: یا بَنی إسرائیلَ، لا تُحَدِّثوا بِالحِکمَةِ الجُهّالَ فَتَظلِموها، ولا تَمنَعوها أهلَها فَتَظلِموهُم.(17)
11 / 6
علمآموزى به شایستگان و خوددارى از علمآموزى به نااهل
607 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: آفت دانش، فراموشى است و تباهى آن، سپردن آن به نااهلش.
608 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: سپارنده دانش نزد غیر اهل آن، مانند آویزنده گوهر و مروارید و طلا بر گردن خوکان است.
609 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: مروارید [ِ دانش]را به گردن خوکها نیاویزید.
610 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: مروارید [ِ دانش]را در دهان سگها نریزید.
611 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: عیسى بن مریم علیهماالسلام در میان بنى اسرائیل به پا خاست و گفت: «اى بنى اسرائیل! با نادانان سخن از حکمت مگویید، که بدان ستم کردهاید و آن را از اهلش باز مدارید، که به آنان ستم روا داشتهاید» .
11 / 7
عَدَمُ أخذِ الاُجرَةِ لِتَعلیمِ مَعالِمِ الدّینِ
612 . رسول اللّه صلى الله علیه و آله: مَکتوبٌ فِی الکِتابِ الأَوَّلِ: یَا بنَ آدَمَ، عَلِّم مَجّاناً کَما عُلِّمتَ مَجّاناً.(18)
11 / 8
التَّأَنّی فِی الجَوابِ
613 . رسول اللّه صلى الله علیه و آله: مَن تَأنّى أصابَ أو کادَ، ومَن عَجَّلَ أخطأَ أو کادَ.(19)
11 / 9
قَولُ «لا أعلَمُ»
614 . رسول اللّه صلى الله علیه و آله من وَصِیَّتِهِ لِأَبی ذَرٍّ: یا أباذَرٍّ، إذا سُئِلتَ عَن عِلمٍ لا تَعلَمُهُ فَقُل: «لا أعلَمُهُ» تَنجُ مِن تَبِعَتِهِ، ولا تُفتِ النّاسَ بِما لا عِلمَ لَکَ بِهِ تَنجُ مِن عَذابِ یَومِ القِیامَةِ.(20)
11 / 7
مزد نگرفتن براى آموزش معارف دین
612 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: در کتاب نخستین،(21) نوشته شده است: «اى پسر آدم! رایگان یاد بده، همان گونه که رایگان یاد گرفتى» .
11 / 8
درنگ کردن در جواب
613 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: آن که درنگ کند، [به پاسخِ درست]مىرسد و یا نزدیک است که برسد؛ ولى آن که عجله کند، خطا مىکند یا به خطا نزدیک مىشود.
11 / 9
گفتنِ «نمىدانم»
614 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله در سفارشش به ابو ذر: اى ابو ذر! هر گاه از دانشى پرسیده شدى که آن را نمىدانى، بگو: «نمىدانم» تا از پیامدهاى آن، رهایى یابى و در آنچه نمىدانى، به مردم فتوا مده تا از کیفرِ روز قیامت بِرَهى.
1) الفردوس: ج 3 ص 71 ح 4201 عن أنس وراجع: المحجّة البیضاء: ج 3 ص 264.
2) کنزالعمّال: ج 16 ص 22 ح 43761 نقلاً عن ابن عساکر عن أبی اُمامة.
3) الفردوس: ج 4 ص 387 ح 7125 عن ابن عمر؛ تنبیه الخواطر: ج 2 ص 115 وفیه «وَقِّرُوا مَن تَتَعَلَّمونَ مِنهُ العِلمَ وتُعَلِّمُونَهُ».
4) سنن الترمذی: ج 5 ص 30 ح 2650 عن أبی سعید الخدری؛ منیة المرید: ص 194، بحارالأنوار: ج 2 ص 62 ح 8.
5) منیة المرید: ص 193، بحارالأنوار: ج 2 ص 62 ح 7.
6) الأدب المفرد: ص 381 ح 1320 وص 83 ح 245 نحوه کلاهما عن ابن عبّاس.
7) صحیح مسلم: ج 2 ص 1105 ح 33 عن جابر بن عبداللّه.
8) التعنیف: التوبیخ والتقریع واللّوم (النهایة: ج 3 ص 309).
9) منیة المرید: ص 193، بحارالأنوار: ج 77 ص 175 ح 9؛ الفردوس: ج 3 ص 9 ح 4004 عن أبی هریرة.
10) مسند ابن حنبل: ج 1 ص 515 ح 2136.
11) الکَهر: الانتهار، وقد کَهَرَهُ یکهَرُه؛ إذا زَبَرَهُ واستقبله بوَجهٍ عَبوس (النهایة: ج 4 ص 212 «کهر»).
12) صحیح مسلم: ج 1 ص 381 ح 537 وراجع: بحارالأنوار: ج 76 ص 52.
13) جامع بیان العلم وفضله: ج 1 ص 108 عن الأعمش.
14) سنن ابن ماجة: ج 1 ص 81 ح 224 عن أنس؛ بحارالأنوار: ج 65 ص 70.
15) تاریخ بغداد: ج 9 ص 350 عن أنس؛ منیة المرید: ص 184 عن الإمام علیّ علیه السلام وفیه «الجواهر» بدل «الدرّ».
16) تاریخ بغداد: ج 11 ص 310 عن أنس؛ عوالی اللآلی: ج 1 ص 269 ح 76، بحارالأنوار: ج 108 ص 15.
17) کتاب من لا یحضره الفقیه: ج 4 ص 400 ح 5858 عن جمیل بن صالح عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام، بحارالأنوار: ج 2 ص 66 ح 7؛ المستدرک على الصحیحین: ج 4 ص 301 ح 7707 عن محمّد بن کعب القرضی.
18) الفردوس: ج 4 ص 125 ح 6387 عن ابن مسعود.
19) المعجم الأوسط: ج 3 ص 259 ح 3082 عن عقبة بن عامر.
20) الأمالی للطوسی: ص 527 ح 1162 عن أبی ذرّ، بحارالأنوار: ج 77 ص 76.
21) در برخى از متون تاریخى، مانند الإرشاد، شیخ مفید و المناقب، ابن شهرآشوب، آمده است که قریش، یهودیان را اهل کتاب نخستین (الکتاب الأوّل) مىدانستهاند و ممکن است که منظور از کتاب نخستین، تورات باشد که زبور را نیز در بر دارد. در حلیة الأبرار نیز آمده است که یکى از حنفاى قریش در جستجوى دین حنیف، به شام و به میان «اهل کتاب اوّل» رفته است که در هر حال، مىتواند اشاره به اوّلین کتاب آسمانىِ نازل شده از سوى خداوند باشد (ر. ک: الإرشاد: ج 1 ص 95، المناقب، ابن شهر آشوب: ج 1 ص 310، حلیة الأبرار: ج 1 ص 55) . م.