جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

ما ینبغی فی معاشرة الجاهل (آنچه در معاشرت با جاهل، شایسته است )

زمان مطالعه: 3 دقیقه

10 / 1

السَّلامُ عِندَ المُخاطَبَةِ

الکتاب

«وَ عِبادُ اَلرَّحْمنِ اَلَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَى اَلْأَرْضِ هَوْناً وَ إِذا خاطَبَهُمُ اَلْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً».(1)

«وَ إِذا سَمِعُوا اَللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ وَ قالُوا لَنا أَعْمالُنا وَ لَکُمْ أَعْمالُکُمْ سَلامٌ عَلَیْکُمْ لا نَبْتَغِی اَلْجاهِلِینَ».(2)

الحدیث

179 . مسند ابن حنبل عن النّعمان بن مُقرّن: سَبَّ رَجُلٌ رَجُلاً عِندَهُ [صلى الله علیه و آله]فَجَعَلَ الرَّجُلُ المَسبوبُ، یَقولُ: عَلَیکَ السَّلامُ.

قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله: أما إنَّ مَلَکاً بَینَکُما یَذُبُّ عَنکَ، کُلَّما یَشتِمُکَ هذا قالَ لَهُ: بَل أنتَ، وأنتَ أحَقُّ بِهِ، وإذا قالَ(3) لَهُ: عَلَیکَ السَّلامُ قالَ: لا، بَل لَکَ، أنتَ أحَقُّ بِهِ.(4)

10 / 1

سلام کردن، هنگام رویارویى

قرآن

«و بندگان خداى رحمان، کسانى‌اند که روى زمین به نرمى گام برمى‌دارند و چون نادانان، ایشان را طرف خطاب قرار دهند، به ملایمت پاسخ مى‌دهند» .

«و چون لغوى بشنوند، از آن روى برمى‌تابند و مى‌گویند: «کردارهاى ما از آن ما و کردارهاى شما از آن شماست. سلام بر شما! جویاى [مصاحبت]نادانان نیستیم»» .

حدیث

179 . مسند ابن حنبل به نقل از نعمان بن مُقرّن: مردى، شخصى را در نزد پیامبر صلى الله علیه و آله دشنام مى‌داد و او در جواب مى‌گفت: بر تو سلام!

پیامبر صلى الله علیه و آله [خطاب به فردى که با سلام، به دشنامْ دهنده جواب مى‌داد،]فرمود: «آگاه باش! فرشته‌اى در میان شما دو نفر است که از تو دفاع مى‌کند. هر گاه او تو را دشنام مى‌دهد، فرشته [به او]مى‌گوید: «تو چنینى؛ بلکه تو سزاوارترى»، و وقتى تو در پاسخ مى‌گویى: بر تو سلام، [آن فرشته]مى‌گوید: «نه؛ بلکه تو سزاوار [سلام]هستى»» .

10 / 2

السُّکوتُ عِندَ المُنازَعَةِ

180 . رسول اللّه صلى الله علیه و آله: إنَّ موسى علیه السلام لَقِیَ الخِضْرَ علیه السلام فَقالَ: أوصِنی.

فَقالَ الخِضْرُ: . . . یا موسى، تَفَرَّغ لِلعِلمِ إن کُنتَ تُریدُهُ، فَإِنَّمَا العِلمُ لِمَن تَفَرَّغَ لَهُ. . . وأعرِض عَنِ الجُهّالِ، وَاحلُم عَنِ السُّفَهاءِ، فَإِنَّ ذلِکَ فَضلُ الحُلَماءِ وزَینُ العُلَماءِ، إذا شَتَمَکَ الجاهِلُ فَاسکُت عَنهُ سَلَماً وجانِبهُ حَزماً، فَإِنَّ ما بَقِیَ مِن جَهلِهِ عَلَیکَ وشَتمِهِ إیّاکَ أکثَرُ.(5)

10 / 3

الحِلم

181 . رسول اللّه صلى الله علیه و آله: ثَلاثٌ مَن لَم یَکُنَّ فیهِ لَم یَتِمَّ لَهُ عَمَلٌ: وَرَعٌ یَحجِزُهُ عَن مَعاصِی اللّهِ، وخُلُقٌ یُداری بِهِ النّاسَ، وحِلمٌ یَرُدُّ بِهِ جَهلَ الجاهِلِ.(6)

10 / 4

الإِعراض

الکتاب

«خُذِ اَلْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ اَلْجاهِلِینَ».(7)

10 / 2

خاموشى، هنگام کشمکش

180 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: موسى علیه السلام، خضر علیه السلام را ملاقات کرد و گفت: مرا پند ده.

خضر علیه السلام گفت: «اى موسى! اگر دانش مى‌خواهى، خودت را وقف آن ساز؛ زیرا دانش، از آنِ کسى است که خود را وقف آن سازد. . . ، و از نادانان، کناره‌گیرى کن و در برابر ابلهان، بردبار باش؛ زیرا این براى بردباران، فضیلت و براى آگاهان، زینت است. اگر نادانىْ تو را دشنام داد، به ملایمت سکوت کن و با دوراندیشى، از او کناره بگیر؛ زیرا ثوابى که از نادانى و دشنام او به تو برایت باقى مانده، بیشتر است» .

10 / 3

بردبارى

181 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: سه خصلت است که اگر در کسى نباشد، کارى [درست]از او به انجام نمى‌رسد: تقوایى که او را از نافرمانىِ خداوند باز دارد؛ خُلق و خویى که با آن، با مردم مدارا کند؛ و بردبارى‌اى که با آن، نادانىِ نادان را پاسخ دهد.

10 / 4

کناره‌گیرى

قرآن

«گذشت پیشه کن، و به [کار]پسندیده فرمان ده، و از نادانان رُخ برتاب» .

الحدیث

182 . رسول اللّه صلى الله علیه و آله: أحکَمُ النّاسِ مَن فَرَّ مِن جُهّالِ النّاسِ.(8)

183 . عنه صلى الله علیه و آله: إنَّمَا النّاسُ رَجُلانِ: مُؤمِنٌ وجاهِلٌ، فَلا تُؤذِ المُؤمِنَ، ولا تُجاوِرِ الجاهِلَ.(9)

حدیث

182 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: حکیم‌ترینِ مردم، کسى است که از مردمِ نادان بگریزد.

183 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: مردمان، دو گروه‌اند: مؤمن و نادان. مؤمن را میازار و با نادان، همنشینى مکن.


1) الفرقان:63.

2) القصص:55.

3) کذا فی المصدر، والصحیح: «قلتَ» کما فی کنز العمّال.

4) مسند ابن حنبل: ج 9 ص 191 ح 23806، کنز العمّال: ج 3 ص 642 ح 8302.

5) منیة المرید: ص 140، بحار الأنوار: ج 1 ص 226 ح 18؛ المعجم الأوسط: ج 7 ص 78 ح 6908 وفیه «الحکماء» بدل «الحلماء» عن عمر بن الخطّاب.

6) الکافی: ج 2 ص 116 ح 1 عن السکونی عن الإمام الصادق علیه السلام، بحار الأنوار: ج 71 ص 422 ح 59 وراجع شعب الإیمان: ج 6 ص 339 ح 8423.

7) الأعراف:199.

8) کتاب من لا یحضره الفقیه: ج 4 ص 395 ح 5840 عن یونس بن ظبیان عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام، بحار الأنوار: ج 1 ص 202 ح 13.

9) المعجم الأوسط: ج 8 ص 302 ح 8698 عن عبداللّه بن عمرو.