جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

ستایش

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

موضوع فصل سى و هفتم، «ستایش» و مسائل مربوط به آن است.

ستودن کسانى که نباید ستوده مى‌شدند، در روزگارى که تعالیم آسمانى اسلام عرضه مى‌شد، فرهنگ شده بود؛ فرهنگى که مردم با آن مى‌زیستند و شاید بخش

عظیمى از جامعه، بدان خو گرفته بودند. یکى از صحابیان مى‌گوید:

أمَرَنا رسولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله أن نَحثُوَ فى وُجوهِ المَدّاحِینَ التُّرابَ.(1)

پیامبر خدا، به ما فرمود که به صورتِ مدح‌گویان، خاک بپاشیم.

از فضاى تاریخى و گونه‌هاى مختلف نقل‌ها، روشن است که این ثناگویى‌ها، مدّاحى‌ها و ستایش‌پراکنى‌ها، در جهت برکشیدن کسى و یا کسانى بوده است که سزاوار قرار گرفتن در آن جایگاه نبودند. کمترین اثر سوء رفتارهایى از این دست، به توهّم افکندن ممدوح و ریختن تخم عُجب در جان اوست. چنین است که آموزه‌هاى دینىِ بسیارى با این موضوع و نیز با «خودستایى» برخورد کرده‌اند و آموزه‌هاى نبوى در این زمینه، بیدارگر است و شگفتى‌آفرین. پیامبر خدا فرموده است:

إیّاکُم و المَدحَ؛ فإنّهُ الذَّبحُ.(2)

از مدح [دیگران]بپرهیزید، که سر بُریدن است.

به واقع، ستایش‌هاى بى‌مورد و ستودن‌هاى بى‌پایه، برکشیدن‌هاى بى‌بنیاد و منزلت‌تراشى‌هاى بى‌اساس، کمترین بازتابش، پذیرش ممدوح و مبتلا گشتن به توهّم، ایستایى و حرکت نکردن در جهت پیرایش نفس و آرایش آن به دانش، بینش و منش است و این همه، یعنى: سر بُریدن!


1) سنن ابن ماجة: ج 2 ص 1232 ح 3742.

2) کنز العمّال: ج 3 ص 651 ح 8331.