«تبلیغ» ، «ابلاغ» ، بیان و گستراندن حق، از جمله مسئولیتهاى مهمّ انبیا و نیز پیامبر خدا بوده است. حقایق، هر چه ارجمند و بزرگ، و آموزهها هر اندازه والا و سترگ باشند، اگر به گوشها رسانده نشوند و دلهاى مستعد را نلرزانند و قلبهاى آماده را تسخیر نکنند و در لابهلاى سطور و یا در صفحه ذهن و یا سینه متفکّر بمانند، چه سود؟ !
این است که آموزگاران الهى، «رسول» اند و رسالت دارند و به قرار گرفتن در جایگاه «ابلاغ» ، ستوده مىشوند. پیامبر خدا، فراوان بر ضرورت شنیدن، فهم حقایق و آن گاه رساندن آنها به دیگران، تأکید کرده است:
نَضَّرَ اللّهُ عَبدا سَمِعَ مَقالَتى فَوَعاها و حَفِظَها، و بَلَّغَها مَن لَم یَسمَعها.(1)
خداوند، شاداب و خرّم گردانَد بندهاى را که سخن مرا بشنود و آن را خوب فرا بگیرد و سپس به دیگران برساند!
بخشى از حکمتهاى نبوى، ویژه تبلیغ است. جایگاه تبلیغ، مکانت مبلّغ، رسالت و اهداف ابلاغ کننده، ویژگىهاى مبلّغ: ویژگىهاىِ علمى، اخلاقى، عملى او، مانند این که باید نسبت به دین، شناخت داشته باشد، مردمشناس باشد، اخلاص پیشه کند، دلیر و بُرنادل باشد، شکیبایى کند و شرحِ صدر داشته باشد، در ابلاغ، نصیحت کند، پیراسته جان باشد، مدارا کند و. . . ، این همه، در فصلهاى یکم تا چهارم این باب آمده است و آن گاه، وسایل تبلیغ و بهرهگیرى از ابزارهاى مختلف براى رساندن حقیقت، بویژه «اَمثال» و آن گاه، آداب تبلیغ آمده است. پایانبخش این باب، معرّفى آفات تبلیغ و مهمترین آنها «دروغ» ، «کتمان حقیقت» ،
«تکلّف» و. . . است. در فرجام این باب، بحثى آمده است درباره «اجرت تبلیغ» و چگونگى آن.
1) الکافى: ج 1 ص 403 ح 1، بحار الأنوار: ج 2 ص 148 ح 22؛ سنن ابن ماجة: ج 1 ص 86 ح 236.