در فصل یکم این باب، از دنیا سخن رفته است و چرایىِ نامگذارى این مرحله از زندگى انسان به «دنیا» و ویژگىهاى آن. نیز به امثال لطیفى که در حکمتهاى نبوى، دنیا به چیزهایى مانند شده است، اشاره دارد، که از آن جمله است:
مَثَلُ هذِهِ الدُّنیا مَثَلُ ثَوبٍ شُقَّ مِن أوَّلِهِ إلى آخِرِهِ، فَبَقِىَ مُتَعَلِّقا بِخَیطٍ فى آخِرِهِ، فَیوشِکُ ذلِکَ الخَیطُ أن یَنقَطِعَ.(1)
مَثَل این دنیا، مَثَل جامهاى است که از سر تا به تَه، دریده و در انتهایش به نخى آویخته است. زود است که آن نخ نیز بگُسلد!
آن گاه، روایاتى درباره «عمر دنیا» آورده شده است و بدین مناسبت، در فصل دوم، پژوهش کوتاهى درباره عمر دنیا، جایگاه دنیا و نقش آن در شکلگیرى آخرت انسان، آمده است، با مطالبى شامل: نگاه اسلام به دنیا و آخرت، و این که مسلمان بر هر دو با زاویه و نگاه ویژهاى مهر مىورزد و این که «دنیا، کشتگاه آخرت است» .
فصل سوم، گزارشگر احادیثى است نشانگر این که چگونه مىتوان به بهترینهاىِ دنیا و آخرت، دست یافت و. . . . مجموعه آموزههاى دینى و حکمتهاى نبوى، انسانِ مؤمن را در پیوند با دنیا، به بهرهورى هوشمندانه و استفاده آگاهانه فرا مىخواند، بدان سان که بر زورق دنیا سوار شود و با بهرهگیرى از امواج، زندگى را بشکافد و در ساحل کرامت، استوار قامت و فرازمند بِایستد. مقهور دنیا بودن و مرعوب جذبهها و کششهاى آن شدن را آموزههاى دینى و پیشتر و بیشتر از همه، حکمتهاى نبوى، نکوهش کرده است. بدین سان، در
فصل چهارم، احادیثى آورده مىشود نشانگر آن سوى چهره دنیا. چهره مذموم و منفور دنیا، فریفته شدن به آن، اعتماد داشتن به جذبهها وکششهاى آن، آخرتزدایى از صفحه ذهن و زندگى با دنیاگرایى و. . . است. احادیث این فصل که با عناوین گوناگون، درازْ دامن شده، بسیار تنبّهآفرین است. مَثَل دنیا، جایگاه دنیا، فریبگرى دنیا، عشق به دنیا و فریفتگى دنیا و فرایندهاى ناخوشایند آن، چون: غفلت، آزمندى، هلاکت، شقاوت و. . . اینها و جز اینها در این فصل، گزارش شده است.
1) شُعب الإیمان: ج 7 ص 260 ح 10240؛ تنبیه الخواطر: ج 1 ص 148.