جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

باب هشتم: ایمان به معاد

زمان مطالعه: 3 دقیقه

معاد، زندگى واپسین و فرجام انسان پس از این دنیا ، هماره براى بشر، دلْ‌مشغولى مهم و اندیشه‌سوزى بوده است. انسانى که روزگارى بر گستره این زمین زندگى کرده، از آنچه در آن بوده، بهره برده، اوج گرفته و آن گاه، سیر نزولى یافته، فرسوده شده و نقطه‌اى بر پایان زندگى او نهاده شده که از آن به «مرگ» تعبیر مى‌کنیم، پس از آن چه مى‌شود؟ کجا مى‌رود و چه مى‌کند؟

تکیه بر چگونگى حیات اُخروى، درون‌مایه آموزه‌هاى رسولان الهى بوده است و مرگ‌اندیشى و راهبرى انسان به مرگ‌اندیشى و این که هماره بر این باور باشد که روز و روزگار، رفتنى است، از جمله آموزه‌هایى است که همه پیامبران الهى بر آن پاى مى‌فشردند و مى‌کوشیدند با نمودن اندکى از آنچه مى‌توان از آن سوى حیات دنیوى گفت، انسان را به «آخرت» و حیات اُخروى توجّه دهند. در این باب، حکمت‌هاى نبوى درباره آخرت، چرایىِ نام‌گذارى آن، سنجشى میان دنیا و آخرت، ویژگى‌هاى آخرت: دار البقاء (خانه ماندگارى) ، دار الجزاء (خانه پاداش) و. . . گزارش مى‌شود.

ترغیب به آخرت‌اندیشى، هشدار نسبت به این که انسان، مرگ و آخرت را فراموش کند، حدود اهتمام بدان، آثار اهتمام به آخرت‌گرایى، یاد مرگ و مرگ‌اندیشى، آنچه باعث مى‌شود که انسان، مرگ را فراموش کند و در وادى غفلت در غلتد و. . . این همه، در عناوین بعدى این فصل آمده است. آن مرحله «اقامتگاه» است، اقامتگاهى جاودان. چه چیزى این اقامتگاه (آخرت) را آباد مى‌کند و چه چیزى آن را ویران مى‌سازد و احادیثى که این حقایق را مى‌آموزد، در این فصل، گزارش شده است. شگفتا که در روایات، این مرحله زندگى (دنیا) ، گاه به «بازار» مانند شده است؛ بازارى با حاضرانى بسیار. این مانندى، یعنى چه؟ چگونه کسانى دنیا را مى‌دهند و آخرت را مى‌خرند و یا آخرت را وا مى‌نهند و دنیا را فرا چنگ مى‌آورند؟ این داد و ستد چیست؟ آیا این همه را جز از طریق «وحى» مى‌توان آموخت؟ در عناوین باقى مانده فصل یکم، این موضوعات و حکمت‌هاى بیانگر اینها مى‌آید.

در فصل دوم، سخن از «مرگ» است؛ تفسیر مرگ، مرگ‌هاى گونه‌گون، مرگ مؤمن، مرگ کافر، یاد مرگ و آمادگى براى آن، دشوارى‌ها و سختى‌هاى آستانه مرگ و آنچه انسان در آن لحظه شکننده و شگفت خواهد دید. این حقایق بیدارگر و آموزه‌هاى تنبّه‌آفرین، در فصل دوم این باب آمده است. «قبر» چیست؟ کجاست؟ در هنگامه‌اى که انسان بدان وارد مى‌گردد، چه مى‌شود؟ از چه پرسیده مى‌شود؟ عذابش چیست؟ چه چیزى به او بهره مى‌رساند؟ احادیث و حکمت‌هاى نشانگر این مسائل، در فصل سوم این باب آمده است و به مناسبت، سخن از زیارت قبور، زیارت قبر پیامبر صلى الله علیه و آله و امامان علیهم السلام و مؤمنان به میان مى‌آید.

فصل چهارم، ویژه «قیامت» است. نام‌هاى قیامت، نشانه‌هاى ظهور و تحقّق قیامت، چگونگى حشر، پرواپیشگان در قیامت، مؤمنان و مجرمان در آن روز، صراط و گونه‌هاى مردمان در عبور از صراط، آنچه موجب مى‌شود تا انسان بر

صراط، استوار گام بگذارد و بر آن بگذرد و. . . حکمت‌هاى نشانگر این حقایق تکان دهنده و بیدارگر، در این فصل آمده است.

پس از آن، فصل پنجم، ویژه «حساب» است و چگونگى آن، با عناوینى چون: تجسّم اعمال، محاسبه اعمال، گونه‌هاى انسان در برابر اعمال، آنچه حساب را آسان مى‌کند و سرانجام، این که چه کسانى بدون محاسبه وارد بهشت مى‌شوند و یا به جهنّم در مى‌افتند.

در فصل ششم، «شفاعت» و چگونگى‌هاى آن گزارش شده است که در آن، حکمت‌ها و سخنان پیامبر صلى الله علیه و آله درباره انواع شفیعان، شرایط شفاعت، نیازمندى تمام انسان‌ها از آغازین تا فرجامین به شفاعت، محرومان از شفاعت و سزاوارترین کسان به شفاعت، آمده است.

فصل هفتم، ویژه احادیث نبوى درباره «بهشت» است. بهشت و عظمت آن، بهاى بهشت، زمینه‌هاى ورود بدان، کسانى که بهشت، فرا روى آنان است و کسانى که از دستیابى بدان سراى مینوى محروم‌اند، درهاى بهشت، درجات بهشت و جز اینها، در احادیث فصل هفتم، نشان داده شده‌اند. آن گاه، در فصل هشتم، چگونگى جهنّم و چرایى ورود بدان به همراه موضوعاتى چون: خوردنى‌ها و نوشیدنى‌ها در جهنّم، درهاى آن، کسانى که بدان وارد مى‌شوند و آنان که در آتش خشم الهى، جاودان باقى مى‌مانند و آنان که سرانجام از جهنّم رهایى مى‌یابند و این که جهنّم، کافران را فرا مى‌گیرد، در حکمت‌هاى ارائه شده در فصل هشتم، تبیین مى‌شوند و با این فصل، بخش دوم، پایان مى‌پذیرد.