جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

باب یکم: عقل و جهل

زمان مطالعه: 3 دقیقه

خِرد انسانى، برترین و مهم‌ترین نعمت الهى در وجود انسان است که از آن در منابع روایى و آموزه‌هاى پیشوایان الهى به «حجّت باطنى» یاد شده است و بر پایه برخى از روایات، «خِرد» در جایگاهى بس بلند و با منزلتى رفیع، در پیشاپیش ارزش‌ها قرار مى‌گیرد. چنین است که گاه محدّثان در تدوین مجموعه‌هاى روایى و

گزارش روایت‌ها، سخن را از «عقل» آغاز کرده‌اند.

در این مجموعه نیز در بخش یکم آن، پیش از بیان سخنان حکمت‌آمیز پیامبر اعظم، ضمن پژوهشى، معناى «عقل» از نظر لغوى و از نگاه روایات اسلامى، مورد بررسى قرار گرفته و توضیح داده شده که واژه «عقل» در متون اسلامى، گاه درباره ادراکات انسان به کار رفته و گاه درباره محصول ادراکات او. همچنین مقصود از «عقل نظرى» و «عقل عملى» و تفاوت میان «عاقل» و «عالم» ، و خطر علمِ بدون عقل، بیان گردیده است.

سپس به منظور فهم درست آیات و احادیثى که در نکوهش جهل و جاهل و ضرورت جهل‌زدایى از جامعه وارد شده، چهار معنا براى «جهل» ارائه مى‌گردد و خطرناک‌ترین جهل براى انسان، تبیین مى‌شود و در پایان، این پژوهش، به این پرسش پاسخ مى‌دهد که: چرا بر خلاف متعارف که «جهل» در برابر «علم» مطرح مى‌گردد، در نصوص اسلامى و به تبعِ آن در منابع حدیثى، «جهل» در برابر «عقل» قرار گرفته است؟

پس از این تحقیق مقدّماتى، ضمن دوازده فصل، سخنان والا و حکیمانه پیامبر خدا درباره عقل و جهل، گزارش شده است. حقیقت عقل، آفرینش عقل و جهل، تشویق بر خِردورزى و ژرف‌اندیشى، هشدار نسبت به فرجام ناهنجارى‌ها و نابه‌سامانى‌هاى گونه گون در به کار نگرفتن خِرد، و بى‌توجّهى به مقتضاى خردورزى و اندیشه‌ورى، در این باب و در ضمن احادیث فصل‌هاى یکم و دوم آمده است و نیز «حُجّیت عقل» در نگاه دین و نقش‌آفرینى آن در دستیابى انسان به جایگاهى ارجمند در این دنیا و پاداش الهى در جهان واپسین که این، موضوع فصل سوم است.

پایگاهى به این والایى و جایگاهى به این ارجمندى، سزامند آن است که انسان، بدان توجّه کند و در فهم استوارى، گستردگى و ژرفایى آن بکوشد. آن گاه در

فصل چهارم، احادیثى گزارش مى‌شوند که به عوامل تقویت عقل و گستردگى خردورزى مى‌پردازند و انسان با توجّه بدانها که برخى مادّى‌اند و برخى دیگر معنوى، حتّى به گستردگى «حفظ» نیز دست مى‌یازد.

فصل پنجم، نشانه‌هاى خِرد و خردورزى را مى‌نمایاند که به واقع، خردمند، چه کسى است و از چه راهى مى‌توان فهمید که: شعاع خِرد در انسانى پرتوافکن است؟ عقل، چه سان کمال مى‌یابد؟ و چه نشانه‌هایى در کس، نمایانگر کمال عقل اوست؟ این همه را روایات فصل پنجم، گزارش کرده است تا زمینه‌اى باشد براى آشنایى با آفت‌ها، آسیب‌ها و ناهنجارى‌هاى خِرد که در فصل ششم آمده است، تا انسان با آن همه همبر شود و با این همه بستیزد تا به خِرد، خِردورزى و ارجمندى‌هاى خِرد، دست یابد و از آفت و آسیب‌هاى خِرد، آگاه گردد و مآلاً از نقش‌آفرینى عقل و راهنمایى و هدایت‌گسترى خِرد در صفحه ذهن و صحنه زندگى بهره‌مند گردد.

در فصل هفتم، سخن از جهل و ابعاد آن است و هشدار نسبت به جهل‌مدارى و گرفتار آمدن در چنگ جهل‌مداران و ضرورت روى بر تافتن از آن گونه کسان و در نهایت، نشانه‌هاى جهل و جهل‌مدارى و. . . و شناسایى و شناساندن این که: جاهل کیست؟ و جهل‌مدار، کدام است؟ . . . و این که: اگر کسى در این تور مرئى یا نامرئى گرفتار آمده بود، چه کند و خود را چه سان از کمند جهل و فضاى جهل‌آلودِ جهل‌مداران، رهایى بخشد؟ این همه در احادیث فصل‌هاى هشتم، نهم و دهم آمده است.

در مفاهیم دینى و معارف قرآنى، مکرّر از «جاهلیت نخستین» سخن رفته است. جاهلیت نخستین چیست و از چه ویژگى‌هایى برخوردار است و در سنجش با آن، «جاهلیت جدید» ، چه مفهومى خواهد داشت و بر چه پایه‌هایى استوار خواهد بود؟

اینها در فصل‌هاى یازدهم و دوازدهم این باب، گزارش شده است، با هشدارى نسبت به این که مبادا جامعه اسلامى به جاهلیت باز گردد و ویژگى جاهلان، دامنگیر آنان شود، با نگاهى به عوامل و زمینه‌هاى «رجعت جاهلى» .