«و لا یکن أهلک أشقی الخلق بک، و لا ترغبن فیمن زهد عنک، و لا یکونن أخوک أقوی علی قطیعتک منک علی صلته، و لا تکونن علی الاساءة أقوی منک علی الاحسان و لا یکبرن علیک ظلم من ظلمک، فانه یسعی فی مضرته و نفعک، و لیس جزاء من سرک أن تسوءه».
ترجمه:
نباید خانواده ات بی بهره ترین مردم از (محبت) تو باشند، درباره ی آن کس که رغبتی به دوستی با تو ندارد، رغبت نشان نده. نباید برادر تو در بریدن از تو نیرومند تر از تو باشد در پیوستن به او، و نباید تو بر بدی کردن
به او توانمندتر باشی از احسان کردن به او و ستم ستمگر بر تو، گران نیاید که او به زیان خود و نفع تو کوشش می کند و پاداش آن کس که تو را شادمان می سازد، این نیست که او را بدحال کنی.
تفسیر و توضیح:
اشقی: محروم تر، بی بهره تر، زهد: از زهد به معنای بی میلی، لا یکونن: اول فعل غایب و فاعل آن اخوک است و لا تکونن: دوم فعل مخاطب و فاعلش ضمیر مستتر مخاطب یعنی بنی است که متأسفانه چند نفر از مترجمان هر دو را فعل غایب ترجمه کرده اند.
در این قسمت امام علیه السلام به چند خصلت بد اشاره نموده و خواسته اند که از آنها اجتناب کند:
1. محروم کردن خانواده از حقوقشان؛ از رسول خدا صلی الله علیه و اله و سلم روایت شده که «الا و ان الله عزوجل و رسوله بریئان ممن اضر بامراته»(1) آگاه باشید که خدای- عزوجل- و رسول او بیزارند از کسی که همسرش را آزار کند. و نیز فرمود: «لا یخدم العیال الا صدیق او شهید او رجل یرید الله به خیر الدنیا و الآخرة»(2) به همسر خود خدمت نمی کند مگر صدیق یا شهید، یا مردی که خداوند خیر دنیا و آخرت را برای او بخواهد. و از امام چهارم علیه السلام آمده که «ان ارضاکم عندالله اسبغکم علی عیاله»(3) خداوند از آن کس خشنودتر
است که خانواده ی خود را بیشتر در رفاه و نعمت قرار دهد.
2. بی رغبتی نسبت به کسی که به تو رغبت ندارد؛
به گفته ی بابا طاهر:
خوش آن بی مهربانی، هر دو سر بی
که یک سر مهربانی درد سر بی
اگر مجنون دل شوریده ای داشت
دل لیلی از او شوریده تر بی
3. عوامل قطع دوستی نباید قوی تر از عوامل وصل آن باشد، یعنی نباید رفتارت با او به گونه ای باشد که برایا بریدن از تو آماده تر باشد تا پیوستن به تو، و نیز بر بدی کردن به دوستت توانمندتر باشی از اینکه احسان و محبت به او کنی.
4. هر گاه نتوانستی از ظالمی انتقام بگیری، چندان بر تو سخت نباشد، زیرا ستمگر به زیان خود و سود تو می کوشد.
5. پاداش آن کس که تو را شاد می سازد، ناشاد ساختن او نیست بلکه باید او را شادتر سازی و بالاتر از آن اینکه اگر با تو بدی کرد، با او نیکی کنی.
1) میزان الحکمة، ج 5، ص 2266.
2) میزان الحکمة، ج 5، ص 2264.
3) همان، ص 2270.