جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

ویژگى هاى جامع ایشان

زمان مطالعه: 8 دقیقه

340. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خداوند متعال، فضیلت، شرافت، سخاوت، دلیرى، دانش و حکمت را در من و خاندانم گرد آورده است و آخرت، از آنِ ما و دنیا از آنِ شماست.

341. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: به ما اهل بیت، هفت ویژگى داده شده است که به هیچ کس پیش از ما یا پس از ما داده نشده و نخواهد شد: زیبایى، گشاده زبانى، گذشت، دلیرى، بردبارى، دانش، دوست داشتن زنان.

342. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: من از خداوند – تبارک و تعالى – خواسته ام که علم و حکمت را در فرزندان و نوادگان من و در کِشته هاى من و کِشته هاى ایشان تا روز رستاخیز قرار دهد و خداوند هم دعاى مرا مستجاب کرده است.

343. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خداوند عز و جل ده سرشت را در ما گرد آورده که نه براى پیشینیان و نه براى دیگران گرد نیاورده است. در ماست حکمت، بردبارى، دانش، نبوّت، گذشت، دلیرى، میانه روى، راستى، پاکى و پاک دامنى. ماییم کلمه تقوا و راه هدایت و الگوهاى والا و برترین حجّت و دستگیره استوار و ریسمان سخت و ماییم که خداوند به دوستى با ما فرمان داده است: «پس از حق، جز گم راهى چه خواهد بود؟ پس چگونه [از حق] باز گردانده مى شوید؟».

344. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله – در توصیف على علیه السلام ـ: او سَرور اوصیاست. پیوستن به او، نیک بختى است و مرگِ در راه فرمانبرى از او، شهادت است. نام او در تورات، کنار نام من است. همسر او صدّیقه کبرا، دختر من است. دو پسرِ او، سَروران جوانان بهشتى، دو پسر من اند. او با آن دو و امامانِ پس از ایشان، حجّت هاى خدا بر خلق او پس از پیامبران اند. آنها درهاى دانش در میان امّت من اند. هر که از ایشان پیروى کند، از آتش رهایى مى یابد و هر که به آنها اقتدا کند، به راه راست هدایت مى شود. خداوند عز و جل، محبّت آنها را به بنده اى نبخشیده، مگر آن که او را در بهشت وارد کرده است.

345. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: ما اهل بیت، شجره نبوّت و جایگاه رسالت و مکان آمد و شدِ فرشتگان و کان دانشیم.

346. امام على علیه السلام: پنج سرشت، تنها از آنِ ماست: گشاده زبانى، زیبایى، گذشت، دلیرى و منزلت نزد زنان.

347. امام على علیه السلام – هنگامى که از در باره اوصاف قریش پرسیدند ـ: امّا بنى مخزوم، گل خوش بوى قریش اند. هم صحبتى با مردانشان و زناشویى با زنانشان را دوست داریم. امّا بنى عبد شمس، دوراندیش ترینِ قریش اند و در حمایت و نگهدارى آنچه پشت سرشان دارند، استوارترند. و امّا ما در آنچه را که در دستمان است، بخشنده تریم و به جان دادن هنگام مرگ، سخاوتمندتریم و ایشان (بنى عبد شمس) بیشترند و فریبنده تر و زشت روتر و ما فصیح تر و نیکخواه تر و خوش روتریم.

348. امام على علیه السلام – در سخنانى که در باره فضایل اهل بیت علیهم السلام بیان نمود ـ: [آیاتِ مدح و]منقبت قرآن، در باره ایشان نازل شده و آنان گنج هاى خداوند بخشنده اند. اگر به گفتارْ لب بگشایند، راست مى گویند و اگر خاموش باشند، دیگرى بر آنان پیشى نمى گیرد.

349. امام على علیه السلام: سوگند به خدا، رساندن پیغام ها و وفا به وعده ها و همه معانى را یاد گرفتم. ابواب علم و معرفت و راه روشن، در نزد ما اهل بیت است.

350. امام على علیه السلام: آن هنگام که در تاریکى [گم راهى و نادانى] بودید، به وسیله ما به راه راست قدم نهادید و بر کوهان بلندى سوار شدید، و به واسطه ما از تیرگى [شب]، داخل روشنایى [صبح] گشتید. کر باد گوشى که از فریاد راه نما، پند نگرفته است! چگونه گوشى که از صداى رسا سنگین و کر گشته، صداى آهسته را مى شنود؟ و [چگونه] دلى که از خوف خدا مضطرب و نگران است، مطمئن باشد؟

351. امام على علیه السلام: آگاه باشید! ما اهل بیت، درهاى حکمت و پرتو تاریکى ها و نور امّت هاییم.

352. امام على علیه السلام: ما نورهاى آسمان ها و زمین، و کشتى هاى نجاتیم. نهفته هاى دانش، در میان ماست و سرنوشت امور، در دست ماست. با مهدىِ ماست که حجّت ها تمام مى شوند و اوست خاتم امامان و رهایى بخش امّت و پایانه روشنى و سرّ سَر به مُهر. پس خوش حال باشد کسى که به حلقه ما چنگ در مى زند و بر محبّت ما بر انگیخته مى شود!

353. امام على علیه السلام: اى مردم! ماییم درهاى حکمت و کلیدهاى رحمت و سَروران امّت و معتمدان قرآن و سخن پایانى. خداوند به سبب ما پاداش مى دهد و به سبب ما کیفر مى کند.

354. بصائر الدرجات – به نقل از ابو حمزه ثمالى ـ: امیر مؤمنان علیه السلام خطبه خواند و خدا را ستود و ستایش کرد و سپس فرمود: «همانا خداوند، محمّد صلى الله علیه و آله را براى رسالت بر انگیخت و او را با وحى، آگاه ساخت و سنگرهاى دانش و دروازه هاى حکمت و پرتو امور را در میان مردم و ما اهل بیت قرار داد. پس هر که از شما ما را دوست بدارد، ایمانش بدو سود مى رساند و عملش پذیرفته مى گردد و هر که از شما ما را دوست نداشته باشد، ایمانش به او سود نمى رساند و عملش پذیرفته نمى گردد».

355. فاطمه علیهاالسلام – در کلامى که در آن، ابو بکر، عمر و گروهى از مهاجران و انصار را مخاطب قرار مى دهد ـ: خداوند، ایمان را بر شما واجب کرده تا از شرک پاک شوید… و فرمانبرى از ما را واجب کرده تا نظام یابید و پیشوایى ما را واجب کرده تا از پراکندگى امان یابید…. ما پیوسته به شما فرمان مى داده ایم و شما فرمان مى بردید، تا این که آسیاى اسلام با ما به گردش در آمد و باران برکات بر مردم فرو بارید و نعره شرک فرو نشست و آتش جنگ، خاموشى گرفت و دعوت هرج و مرج، به آرامى گرایید و سامانه دین نظم یافت.

356. فاطمه علیهاالسلام: پروامندى از خدا را آن گونه که باید، در پیش گیرید…. ما وسیله خداییم در میان بندگانش و ما خواصّ اوییم و ما جایگاه قدس اوییم و ما حجّت او در غیب اوییم و ما وارثان پیامبرانیم.

357. امام حسین علیه السلام – در روز عاشورا ـ:

من پسرِ على، برگزیده خاندان هاشم هستم.

براى به خود بالیدن، همین افتخار برایم کافى است.

نیاى من، پیامبر خدا صلى الله علیه و آله است که بهترینِ خلق خداست.

ما چراغ خداییم که در زمین مى درخشد.

فاطمه، مادر من است که از سلاله احمد است.

عموى من جعفر است که «دارنده دو بال» نامیده مى شود.

کتاب خدا در میان ما به حق نازل شد.

هدایت در میان ماست و وحى، از ما به نیکى یاد مى کند.

ما امان خداییم براى همه خلایق

و این را در میان مردم، پنهان و پیدا مى گوییم.

ماییم عهده داران حوض کوثر که دوستان خود را سیراب مى کنیم

با جام پیامبر خدا و این چیزى است که هرگز انکار نمى شود.

طرفداران ما در میان مردم، بهترین ها هستند

و بدخواه ما، در روز رستاخیز، زیان مى کند.

358. امام زین العابدین علیه السلام – در سخنرانى اى در مجلس یزید ـ: اى مردم! به ما شش سرشت بخشیده شده و به هفت امر فضیلت داده شده ایم. به ما علم، بردبارى، گذشت، گشاده زبانى، دلیرى و محبّت در دل مؤمنان بخشیده شده است، و برترى داده شده ایم به این که پیامبرِ برگزیده، محمّد صلى الله علیه و آله، از ماست و صدّیق، از ماست و طیّار، از ماست و شیر خدا و شیر پیامبر، از ماست و سَرور بانوان جهان، فاطمه بتول، از ماست و دو نوه این امّت و سالار جوانان بهشتى، از مایند.

359. امام زین العابدین علیه السلام – در توصیف اهل بیت علیهم السلام ـ: آنها از شاخه هاى شجره مبارک و باقى مانده برگزیدگانى هستند که خداوند، هر گونه پلشتى را از آنها زدوده و کاملاً پاکشان گردانیده و از آفات، مبرّایشان داشته و دوستى با آنها را در کتابش واجب کرده است.

آنها دستاویز استوار و کان پرهیزگارى

و نیکو ریسمانى استوار براى جهانیان اند.

360. امام باقر علیه السلام:

ما حجّت خداییم. ما درِ خداییم. ما زبان خداییم. ما وجه خداییم. ما چشم خدا در میان مردمیم. ما عهده داران امر خدا در میان بندگان اوییم.

361. امام باقر علیه السلام: ما، اهل خانه رحمت، و درخت نبوّت و معدن حکمت و جایگاه فرشتگان و مکان فرو آمدن وحى ایم.

362. امام باقر علیه السلام: ما کسانى هستیم که با ما آغاز و با ما پایان مى پذیرد. ما، امامانِ هدایت و چراغ هاى تاریکى و گل دسته راه نمایى هستیم. ماییم نخستینیان و پایانیان.

363. امام باقر علیه السلام: ما هر گاه فردى را ببینیم، حقیقت ایمان وحقیقت نفاق را در او در مى یابیم.

364. امام صادق علیه السلام: ما گروهى هستیم که خداوند عز و جل فرمانبرى از ما را واجب کرده است. انفال1و برگزیده اموال، از آنِ ماست. ما راسخانِ در دانشیم. ما آن گرفتاران حسادت دیگرانیم که خداوند در باره آنها فرموده: «یا مردم بر آنها به سبب آنچه خداوند از فضلِ خود بدیشان داده، حسادت مى ورزند».

365. امام صادق علیه السلام: ما خاندانى هستیم که سنگرهاى دانش و نشانه هاى نبوّت و آگاهى از قرآن و داورى بین مردم، در میان ما نهاده شده است.

366. امام صادق علیه السلام: خداوند عز و جل با امامانِ هدایت که از خاندان پیامبر ما هستند، از دینش پرده بر داشته و با آنها راه روشنش را آشکار نموده و با ایشان کلید از نهفته هاى دانشش بر گرفته است.

367. امام صادق علیه السلام: ما، درخت نبوّت و خانه رحمت و کلیدهاى حکمت و کان دانش و جایگاه رسالت و مکان آمد و شدِ فرشتگان و جاى اسرار الهى هستیم. ما سپرده خدا در میان بندگان اوییم. ما حرم بزرگ خداییم. ما پیمان خداییم. پس هر کس به پیمان ما وفا کند، به پیمان خدا وفا کرده و هر که آن را پاس ندارد، عهد و پیمان خدا را پاس نداشته است.

368. امام صادق علیه السلام: ما، درخت نبوّت و کان رسالت و جایگاه آمد و شدِ فرشتگان و عهد و پیمان خداییم. ماییم سپرده هاى خدا و حجّت او.

369. امام صادق علیه السلام: ما حجّت خداییم در میان بندگانش و گواهان او در میان خلایقش و معتمدان او در وحیَش و گنجوران او در دانشش و وجه او که بدان روى مى آورند و چشم او در میان مردم و زبان گویاى او و دل دیده ور او و درى که بدان هدایت مى کند. ماییم آگاهان از امر او و دعوتگران به راهش. خدا با ما شناخته و با ما پرستیده مى شود. ما ره نمایان به سوى خداییم و اگر ما نمى بودیم، خداوند پرستش نمى شد.

370. امام صادق علیه السلام: ما ریشه هر گونه خیرى هستیم و هر نیکى، از شاخ و برِ ماست. از این نیکى هاست: یکتاپرستى، نماز، روزه، فرو خوردن خشم، گذشت از بدى کننده، رَحم بر نادار، پرداختن به کار همسایه، اقرار به فضیلتِ فضیلت مندان.

دشمن ما، ریشه هر گونه بدى است و هر زشتى و پلیدکارى اى، از شاخ و برِ ایشان است که از جمله آنهاست: دروغ، تنگ چشمى، سخن چینى، گسستن پیوند، رباخوارى، خوردنه است، ارتکاب پنهان و پیداى پلیدکارى، زنا، دزدى و هر کار زشتى که با اینها همسو باشد. پس دروغ گفته است هر که گمان برده با ماست و به شاخه هاى دیگران چنگ افکنده است.

371. امام کاظم علیه السلام: ما کلید قرآن هستیم. علما در پرتو ما سخن مى گویند و اگر این [کلید]نبود، هر آینه لال مى شدند.

372. امام رضا علیه السلام: ما حجّت هاى خداییم در میان خلایق و جانشینان او در میان بندگانش و معتمدان او در اسرارش. ما کلمه تقوا و دستاویز استواریم.

373. امام رضا علیه السلام: ما خاندان محمّدیم و بر راهِ میانه اى قرار داریم که نه تندرو به ما مى رسد و نه آن که از پس مى آید، از ما پیشى مى گیرد.

374. امام رضا علیه السلام: ما خاندانى هستیم که کوچک ترهاى ما از بزرگ ترهامان ارث مى برند، بى هیچ گونه تفاوتى.

375. امام رضا علیه السلام: ما چشم هایى داریم که به چشم هاى مردم نمى مانَد و در آنها، نورى است و شیطان در آنها بهره اى ندارد.

376. امام جواد علیه السلام: از ما نیست، مگر کسى که به امر خداوند عز و جل کمر بسته و به سوى دین خدا هدایت مى کند.

377. امام جواد علیه السلام: ما گنجوران خداوندیم در علم و غیب و حکمت او و اوصیاى پیامبرانش و بندگان ارجمند او.

378. امام جواد علیه السلام: سپاس، خدایى را که ما را با دست خود از نور خویش آفرید و از میان بندگانش ما را برگزید و ما را معتمدان در میان خلایقش قرار داد.

379. امام هادى علیه السلام: ما کلمات خدا هستیم که پایان نمى پذیرند و فضیلت هاى ما درک نمى شوند.

380. تهذیب الأحکام – به نقل از موسى بن عبد اللّه نخعى ـ: به على بن محمّد بن على بن موسى بن جعفر بن محمّد بن على بن حسین بن على بن ابى طالب علیهم السلام (امام هادى علیه السلام) گفتم: اى فرزند پیامبر خدا! به من کلامى بلیغ و کامل بیاموز که هر گاه به زیارت یکى از شما آمدم، عرض کنم.

فرمود: «هر گاه به در رسیدى، بِایست و شهادتین بگو و این در حالى باشد که تو غسل کرده اى…. سپس بگو: سلام بر شما، اى خاندان نبوّت و معدن رسالت و جایگاه آمد و شدِ فرشتگان و مکان فرود آمدن وحى و کان رحمت و گنجوران دانش و پایان هاى خِرد و ریشه هاى کرامت و جلوداران امّت ها و ولىّ نعمت ها و بنیادهاى نیکان و پایه هاى نیکوکاران و اداره کنندگان بندگان و بنیان هاى شهرها و درهاى ایمان و معتمدان خداى رحمان و سلاله پیامبران و برگزیده رسولان و خاندان نیک خداى جهانیان و رحمت و برکات خدا بر شما باد!…».