7 / 1 الرَّقابَةُ عَلى أمانَةِ القِیادَةِ
الکتاب
«إِنَّ اَللّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا اَلْأَماناتِ إِلى أَهْلِها وَ إِذا حَکَمْتُمْ بَیْنَ اَلنّاسِ أَنْ تَحْکُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اَللّهَ نِعِمّا یَعِظُکُمْ بِهِ إِنَّ اَللّهَ کانَ سَمِیعاً بَصِیراً» .(1)
الحدیث
3003 . رسول اللّه صلى الله علیه و آله: کُلُّکُم راعٍ وکُلُّکُم مَسؤولٌ عَن رَعِیَّتِهِ، الإِمامُ راعٍ ومَسؤولٌ عَن رَعِیَّتِهِ.(2)
3004 . عنه صلى الله علیه و آله: ما مِن أمیرٍ یُؤَمَّرُ عَلى عَشَرَةٍ، إلّا سُئِلَ عَنهُم یَومَ القِیامَةِ.(3)
3005 . صحیح البخاری عن أبی هریرة: قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله: إذا ضُیِّعَتِ الأَمانَةُ فَانتَظِرِ السَّاعَةَ، قالَ: کَیفَ إضاعَتُها یا رَسولَ اللّهِ؟
قالَ: إذا اُسنِدَ الأَمرُ إلى غَیرِ أهلِهِ، فَانتَظِرِ السّاعَةَ.(4)
7 / 1
پاسدارى از امانت رهبرى
قرآن
«همانا خداوند به شما فرمان مىدهد که امانتها را به صاحبانش باز گردانید و هر گاه میان مردم داورى کردید، به داد، داورى کنید خدا شما را نیکو پند مىدهد خدا، شنوا و بیناست» .(5)
حدیث
3003 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: همه شما سرپرست هستید و همهتان درباره زیردست خود، بازخواست مىشوید پیشوا نیز سرپرست است و درباره زیر دستانش مسئول است
3004 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هیچ امیرى نیست که بر ده نفر امیر شود، مگر آن که روز قیامت، درباره آنان از او بازخواست گردد
3005 . صحیح البخارى به نقل از ابو هُرَیره : پیامبر خدا فرمود: «هر گاه امانت تباه شود (امانتدارى از بین برود) ، منتظر قیامت باش» . گفت [م] تباه کردن آن، چگونه است، اى پیامبر خدا؟
فرمود: «هر گاه کار به نااهلش واگذار شود، منتظر قیامت باش» .
7 / 2 اِستِعمالُ الأَفضَلِ
3006 . رسول اللّه صلى الله علیه و آله: مَنِ استَعمَلَ رَجُلاً مِن عِصابَةٍ (6) ، وفِی تِلکَ العِصابَةِ مَن هُوَ أرضى للّهِِ مِنهُ؛ فَقَد خانَ اللّهَ، وخانَ رَسولَهُ، وخانَ المُؤمِنینَ.(7)
3007 . عنه صلى الله علیه و آله: أیُّما رَجُلٍ استَعمَلَ رَجُلاً عَلى عَشَرَةِ أنفُسٍ، عَلِمَ أنَّ فِی العَشَرَةِ أفضَلَ مِمَّن استَعمَلَ؛ فَقَد غَشَّ اللّهَ وغَشَّ رَسولَهُ.(8)
3008 . عنه صلى الله علیه و آله: مَنِ استَعمَلَ عامِلاً مِنَ المُسلِمینَ، وهُوَ یَعلَمُ أنَّ فیهِم أولى بِذلِکَ مِنهُ، وأعلَمَ بِکتابِ اللّهِ وسُنَّةِ نَبِیِّهِ؛ فَقَد خانَ اللّهَ ورَسولَهُ وجَمیعَ المُسلِمینَ.(9)
3009 . عنه صلى الله علیه و آله: مَنِ استَعمَلَ غُلاما فی عِصابَةٍ فیها مَن هُوَ أرضى للّهِِ مِنهُ، فَقَد خانَ اللّهَ.(10)
3010 . عنه صلى الله علیه و آله مِن کِتابٍ کَتَبَهُ لِعَتّابِ بنِ اُسَیدٍ عَهدا عَلى أهلِ مَکَّةَ : . . قَد قَلَّدَ مُحَمَّدٌ رَسولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله عَتَّابَ بنَ اُسَیدٍ أحکامَکُم ومَصالِحَکُم، [و](11) قَد فَوَّضَ(12) إلَیهِ تَنبیهَ غافِلِکُم، وتَعلیمَ جاهِلِکُم، وتَقویمَ أوَدِ مُضطَرِبِکُم، وتَأدیبَ مَن زالَ عَن أدَبِ اللّهِ مِنکُم، لِما عَلِمَ مِن فَضلِهِ عَلَیکُم. ولا یَحتَجَّ مُحتَجٌّ مِنکُم فی مُخالَفَتِهِ بِصِغَرِ سِنِّهِ، فَلَیسَ الأَکبَرُ هُوَ الأَفضَلَ، بَلِ الأَفضَلُ هُوَ الأَکبَرُ.(13)
7 / 2
به کار گماشتن برترینها
3006 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هر کس از میان گروهى، مردى را به کار گمارد و در میان آن گروه، شخص خدا پسندتر از او وجود داشته باشد، به خدا خیانت کرده، به پیامبر او خیانت کرده و به مؤمنان، خیانت کرده است
3007 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هر کس مردى را بر ده نفر ریاست دهد با آن که مىداند در میان آن ده نفر، برتر از کسى که ریاستش داده است، وجود دارد، به خدا و پیامبر او ناراستى [و خیانت] کرده است
3008 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هر کس از میان مسلمانان کارگزارى برگمارَد، در حالى که مىداند در میان آنان شایستهتر از او به این کار و داناتر به کتاب خدا و سنّت پیامبرش وجود دارد، بىگمان به خدا و پیامبر او و همه مسلمانان، خیانت ورزیده است
3009 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هر کس نورسیدهاى را بر گروهى بگمارد که در آن گروه، خدا پسندتر از او وجود دارد، به خدا خیانت ورزیده است
3010 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله از نامهاى که در مورد عتّاب بن اُسَید در هنگام گماشتن او بر مکیّان نوشت : . . . محمّد، پیامبر خدا، زمام احکام و مصالح شما را به عتّاب بن اُسَید سپرد و به او مأموریت داد تا بىخبرانِ شما را آگاه گرداند و نادانانتان را دانش بیاموزد و کژروى سستْ عنصران شما را راست کند، و آن کسان شما را که از آداب الهى به دورند، ادب آموزد. او را به این دلیل برگزیده است که مىداند بر شما برترى دارد، و هیچ یک از شما را نسِزَد که به دلیل کم سن و سال بودنش،(14) اعتراض کند؛ چرا که بزرگتر برتر نیست؛ بلکه برتر، بزرگتر است
7 / 3 عَدَمُ استِعمالِ الحَریصِ عَلَى الرِّئاسَةِ
3011 . رسول اللّه صلى الله علیه و آله: إنّا لا نَستَعمِلُ عَلى عَمَلِنا مَن طَلَبَهُ، ولا مَن یَحرِصُ عَلَیهِ.(15)
3012 . صحیح البخاری عن أبی موسى: دَخَلتُ عَلَى النَّبِیِّ صلى الله علیه و آله أنَا ورَجُلانِ مِن قَومی، فَقالَ أحَدُ الرَّجُلَینِ: أمِّرنا یا رَسولَ اللّهِ، وقالَ الآخَرُ مِثلَهُ.
فَقالَ: إنّا لا نُوَلّی هذا مَن سَأَلَهُ، ولا مَن حَرَصَ عَلَیهِ.(16)
3013 . سنن أبی داوود عن أبی بردة عن أبی موسى: اِنطَلَقتُ مَعَ رَجُلَینِ إلَى النَّبِیِّ صلى الله علیه و آله، فَتَشَهَّدَ أحَدُهُما، ثُمَّ قالَ: جِئنا لِتَستَعینَ بِنا عَلى عَمَلِکَ، وقالَ الآخَرُ مِثلَ قَولِ صاحِبِهِ.
فَقالَ: إنَّ أخوَنَکُم عِندَنا مَن طَلَبَهُ.
فَاعتَذَرَ أبو موسى إلَى النَّبِیِّ صلى الله علیه و آله وقالَ: لَم أعلَم لِما جاءا لَهُ! فَلَم یَستَعِن بِهِما عَلى شَیءٍ حَتّى ماتَ.(17)
3014 . صحیح البخارى عن أبی موسى: أقبَلتُ إلَى النَّبِیِّ صلى الله علیه و آله ومَعی رَجُلانِ مِنَ الأَشعَرِیّینَ، فَقُلتُ: ما عَمِلتُ(18) أنَّهُما یَطلُبانِ العَمَلَ.
فَقالَ [رَسولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله]: لَن أو لا نَستَعمِلَ عَلى عَمَلِنا مَن أرادَهُ.(19)
7 / 3
به کار نگماشتن افراد تشنه ریاست
3011 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: ما کسى را که طالب ریاست و یا آزمند بر آن باشد، برکار خود نمىگماریم
3012 . صحیح البخارى به نقل از ابو موسى : من و دو نفر دیگر از قومم خدمت پیامبر صلى الله علیه و آله رسیدیم یکى از آن دو گفت: اى پیامبر خدا! مرا امیر قرار ده.
آن دیگرى نیز چنین درخواستى کرد.
پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: «ما این کار را به کسى که آن را درخواست یا آزمند بر آن باشد، نمىسپاریم» .
3013 . سنن أبى داوود به نقل از ابو برده، از ابو موسى : با دو نفر خدمت پیامبر صلى الله علیه و آله رفتیم یکى از آن دو شهادتین گفت و سپس افزود: آمدهایم که در کار خود از ما کمک بگیرى.(20)
دیگرى نیز سخنى همانند او گفت.
فرمود: «خیانتکارترینِ شما در نزد ما، کسى است که طالب آن باشد» .
ابو موسى از پیامبر صلى الله علیه و آله پوزش خواست و گفت: من نمىدانستم که این دو براى چه آمدهاند!
پیامبر صلى الله علیه و آله تا زمانى که از دنیا رفت، از این دو در کارى کمک نگرفت
3014 . صحیح البخارى به نقل از ابو موسى : من به همراه دو مرد اَشعرى به نزد پیامبر صلى الله علیه و آله رفتیم گفتم: من نمىدانستم که این دو در جستجوى کارگزارى (حکومت) هستند.
فرمود: «ما هرگز کارگزارى خود را به کسى که خود، خواهان آن است، نمىسپاریم» .
7 / 4 العَدلُ وَالإِحسانُ
الکتاب
«إِنَّ اَللّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ اَلْإِحْسانِ وَ إِیتاءِ ذِی اَلْقُرْبى وَ یَنْهى عَنِ اَلْفَحْشاءِ وَ اَلْمُنْکَرِ وَ اَلْبَغْیِ یَعِظُکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ» .(21)
الحدیث
3015 . رسول اللّه صلى الله علیه و آله: مَن وَلِیَ مِن اُمورِ اُمَّتی شَیئا فَحَسُنَت سیرَتُهُ رَزَقَهُ اللّهُ الهَیبَةَ فی قُلوبِهِم، ومَن بَسَطَ کَفَّهُ إلَیهِم بِالمَعروفِ رَزَقَهُ اللّهُ المَحَبَّةَ مِنهُم، ومَن کَفَّ عَن أموالِهِم وفَّرَ اللّهُ مالَهُ، ومَن أخَذَ لِلمَظلومِ مِنَ الظالِمِ کانَ مَعی فِی الجَنَّةِ مُصاحِبا، ومَن کَثُرَ عَفوُهُ مُدَّ فی عُمُرِهِ، ومَن عَمَّ عَدلُهُ نُصِرَ عَلى عَدُوِّهِ، ومَن خَرَجَ مِن ذُلِّ المَعصِیَةِ إلى عِزِّ الطّاعَةِ آنَسَهُ اللّهُ بِغَیرِ أنیسٍ، وأعَزَّهُ بِغَیرِ عَشیرَةٍ، وأعانَهُ بِغَیرِ مالٍ.(22)
3016 . عنه صلى الله علیه و آله: مَن وَلِیَ مِن أمرِ اُمَّتی شَیئا فَحَسُنَت سَریرَتُهُ(23) رُزِقَ الهَیبَةَ مِن قُلوبِهِم، وإذا بَسَطَ یَدَهُ لَهُم بِالمَعروفِ رُزِقَ المَحَبَّةَ مِنهُم، وإذا وَفَّرَ عَلَیهِم أموالَهُم وَفَّرَ اللّهُ عَلَیهِ مالَهُ، وإذا أنصَفَ الضَّعیفَ مِنَ القَوِیِّ قَوَّى اللّهُ سُلطانَهُ، وإذا عَدَلَ مَدَّ اللّهُ فی عُمُرِهِ.(24)
3017 . عنه صلى الله علیه و آله: الإِمامُ جُنَّةٌ، فَإِن أحسَنَ فَلَهُ ولَکُم.(25)
3018 . عنه صلى الله علیه و آله: أفضَلُ عِبادِ اللّهِ مَنزِلَةً یَومَ القِیامَةِ إمامٌ عَدلٌ رَقیقٌ، وشَرُّ عِبادِ اللّهِ عِندَ اللّهِ مَنزِلَةً یَومَ القِیامَةِ إمامٌ جائِرٌ خَرِقٌ(26) (27)
7 / 4
دادگرى و نیکرفتارى
قرآن
«در حقیقت، خدا به دادگرى و نیکوکارى و بخشش به خویشاوندان، فرمان مىدهد و از کار زشت و ناپسند و ستم، باز مىدارد. به شما اندرز مىدهد، باشد که پند گیرید» .
حدیث
3015 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هر کس زمام امرى از امور امّت مرا به دست گیرد و نیکو رفتار کند، خداوند، هیبت او را در دلهاى ایشان مىافکند و هر کس دست نیکى به سوى آنان گشاید، خداوند، محبّت او را در دلهاى ایشان قرار مىدهد و هر کس از دست یازیدن به دارایىهاى آنان، باز ایستد، خداوند دارایىاش را بسیار مىگردانَد و هر کس داد ستمدیده را از ستمگر بستاند، در بهشتْ همراه من خواهد بود و هر کس گذشتش بسیار باشد، عمرش دراز شود و هر کس دادگستر باشد، در برابر دشمنش یارى مىشود و هر کس از خوارى گناه به سرافرازى طاعت درآید، خداوند، او را بى هیچ انیسى، اُنس مىدهد و بى هیچ عشیرهاى، قدرت مىدهد و بىهیچ مالى، کمکش مىکند
3016 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هر کس زمامدار امرى از امور امّت من شود و حُسن نیّت داشته باشد، [احترام و]هیبت داشتن دلهاى آنان، روزىاش مىشود و هر گاه دست نیکى به سوى آنان گشاید، محبوبیّت نزد ایشانروزىاش مىشود و هر گاه دارایىهاى آنان را بسیار گردانَد، خداوند، دارایى او را فزون مىگردانَد و هر گاه دادِ ناتوان را از زورمند بستانَد، خداوند، حکومت او را نیرومند مىسازد و هر گاه دادگرى کند، خداوند، عمر او را دراز مىگردانَد
3017 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: امام سپر است اگر نیکى کند، هم به سود اوست و هم شما
3018 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: ارجمندترینِ بندگان خدا در روز رستاخیز، پیشواى دادگرِ ملایم
است و بدترین بندگان خدا نزد خداوند در روز رستاخیز، پیشواى ستمگرِ خشن است
3019 . عنه صلى الله علیه و آله: أحسِنوا إذا وُلِّیتُم، وَاعفوا عَمّا مَلَکتُم.(28)
7 / 5 المَحَبَّةُ وَالرَّحمَةُ لِجَمیعِ النّاسِ
3020 . رسول اللّه صلى الله علیه و آله: لا یَزالُ الإِمامُ بِخَیرٍ ما إذَا استُرحِمَ رَحِمَ.(29)
3021 . عنه صلى الله علیه و آله: اللّهُمَّ مَن وَلِیَ مِن أمرِ اُمَّتی شَیئا فَشَقَّ عَلَیهِم فَاشقُق عَلَیهِ، ومَن وَلِیَ مِن أمرِ اُمّتی شَیئا فَرَفَقَ بِهِم فَارفُق بِهِ.(30)
7 / 6 الاتِّصالُ المُباشِرُ بِالنّاسِ
3022 . رسول اللّه صلى الله علیه و آله: ما مِن إمامٍ یَغلِقُ بابَهُ دونَ ذَوِی الحاجَةِ وَالخَلَّةِ(31) وَالمَسکَنَةِ، إلّا أغلَقَ اللّهُ أبوابَ السَّماءِ دونَ خَلَّتِهِ وحاجَتِهِ ومَسکَنَتِهِ.(32)
3023 . عنه صلى الله علیه و آله: مَن وَلّاهُ اللّهُ عز و جل شَیئا من أمرِ المُسلِمینَ، فَاحتَجَبَ دونَ حاجَتِهِم وخَلَّتِهِم وفَقرِهِمُ، احتَجَبَ اللّهُ عَنهُ دونَ حاجَتِهِ وخَلَّتِهِ وفَقرِهِ.(33)
3019 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هر گاه فرمانروایى داده شدید، به نیکى رفتار کنید و از مملوکین خود، گذشت نمایید
7 / 5
محبّت و مهربانى با عموم مردم
3020 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: پیشوا تا زمانى که از او رحم خواهند، رحم کند، پیوسته در خیر است
3021 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: بار خدایا! هر کس زمام چیزى از امّت مرا به دست گیرد و بر آنانْ سخت گیرد، تو بر او سخت گیر و هر کس زمام چیزى از امّتم را به دست گیرد و با آنان نرمش کند، تو با او به نرمى رفتار کن
7 / 6
ارتباط مستقیم با مردم
3022 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هیچ پیشوایى نیست که درِ [خانه]خود را به روى نیازمندان و درویشان و مستمندان ببندد، مگر آن که خداوند، درهاى آسمان را بر روى نیاز و درویشى و مستمندى او فرو مىبندد
3023 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هر کس خداوند عز و جل زمام امرى از امور مسلمانان را به دست او بسپارد و او مانع آن شود که مردم، نیازها و گرفتارىها و نادارى خود را به گوش او برسانند، خداوند، مانع آن مىشود که حاجت و نیاز و نادارىاش به درگاه او برسد
3024 . عنه صلى الله علیه و آله: مَن وَلِیَ أمرا مِن أمرِ النّاسِ، ثُمَّ أغلَقَ بابَهُ دونَ المِسکینِ وَالمَظلومِ أو ذِی الحاجَةِ، أغلَقَ اللّهُ تَبارَکَ وتَعالى دونَهُ أبوابَ رَحمَتِهِ عِندَ حاجَتِهِ وفَقرِهِ أفقَرَ ما یَکونُ إلَیها.(34)
3025 . عنه صلى الله علیه و آله: مَن وَلِیَ مِن أمرِ المُسلِمینَ شَیئا، فَاحتَجَبَ عَن ضَعَفَةِ المُسلِمینَ، احتَجَبَ اللّهُ عَنهُ یَومَ القِیامَةِ.(35)
3026 . عنه صلى الله علیه و آله: یا أَیُّهَا النّاسُ، مَن وَلِیَ مِنکُم عَمَلاً فَحَجَبَ بابَهُ عَن ذی حاجَةِ المُسلِمینَ(36) ، حَجَبَهُ اللّهُ أن یَلِجَ(37) بابَ الجَنَّةِ.(38)
7 / 7 تَقدیمُ المُستَضعَفینَ
3027 . رسول اللّه صلى الله علیه و آله مِن کَلامٍ قالَهُ لِعَلِیٍّ علیه السلام لَمَّا استَعمَلَهُ عَلَى الیَمَنِ : قَدِّمِ الوَضیعَ قَبلَ الشَّریفِ، وقَدِّمِ الضَّعیفَ قَبلَ القَوِیِّ.(39)
7 / 8 اِختِصاصُ وَقتٍ لِذَوِی الحاجاتِ مِنهُ
3028 . رسول اللّه صلى الله علیه و آله: مَن وَلِیَ مِن أمرِ المُسلِمینَ شَیئا، لَم یَنظُرِ اللّهُ لَهُ فی حاجَةٍ، حَتّى یَنظُرَ فی حاجاتِهِم ویُؤَدِّیَ إلَیهِم حُقوقَهُم.(40)
3024 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هر کس زمامدار امرى از امور مردم شود، و درِ [خانه]خود را بر روى مستمند و ستمدیده یا نیازمند ببندد، خداوند تبارک و تعالى درهاى رحمت خود را در هنگام نیازمندى و فقرش، آن گاه که بیشترین نیاز را به این رحمت دارد، بر روى او مىببندد
3025 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هر کس زمام کارى از کارهاى مسلمانان را به دست گیرد و خود را از دسترسِ مسلمانان مستضعف به دور دارد،(41) خداوند، در روز رستاخیز، خویشتن را از دسترس او دور نگه مىدارد
3026 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هان، اى مردم! هر کس از شما متصدّى کارى شود و درِ [خانه] خود را بر روى مسلمان نیازمند ببندد، خداوند، مانع او شود که از درِ بهشت وارد شود.
7 / 7
مقدّم داشتن مستضعفان
3027 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله از سخنان ایشان به على علیه السلام در هنگام که او را بر یمن گماشت : «فرودست را بر فَرادست، مقدّم بدار و ناتوان را بر زورمند» .
7 / 8
اختصاص دادن وقتى به نیازمندان
3028 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هر کس متصدّى کارى از کارهاى مسلمانان شود، خداوند به هیچ حاجت او توجّه نمىکند تا آن گاه که وى به نیازهاى مردم رسیدگى کند و حقوق آنان را به جاى آورَد
3029 . الإمام الحسین علیه السلام: سَأَلتُ أبی عَن دُخولِ النَّبِیِّ صلى الله علیه و آله، فَقالَ: کانَ دُخولُهُ لِنَفسِهِ مَأذونا لَهُ فی ذلِکَ، فَکانَ إذا أوى إلى مَنزِلِهِ جَزَّأَ دُخولَهُ ثَلاثَةَ أجزاءٍ: جُزءا للّهِِ، وجُزءا لِأَهلِهِ، وجُزءا لِنَفسِهِ.
ثُمَّ جَزَّأَ جُزأَهُ بَینَهُ وبَینَ النّاسِ، فَیَسرُدُ(42) ذلِکَ عَلَى العامَّةِ بِالخاصَّةِ، ولا یَدَّخِرُ عَنهُم شَیئا، وکانَ مِن سیرَتِهِ فی جُزءِ الأُمَّةِ إیثارُ أهلِ الفَضلِ نادِیَهُ، وقِسمُهُ عَلى قَدرِ فَضلِهِم فِی الدّینِ، فَمِنهُم ذُو الحاجَةِ ومِنهُم ذُو الحاجَتَینِ، ومِنهُم ذُو الحَوائِجِ، فَیَتَشاغَلُ بِهِم ویَشغَلُهُم فیما أصلَحَهُم وَالأُمَّةَ مِن مَسأَلَتِهِ عَنهُم، وإخبارِهِم بِالَّذی یَنبَغی لَهُم، ویَقولُ: لِیُبلِغِ الشاهِدُ الغائِبَ، وأبلِغونی حاجَةَ مَن لا یَستطیعُ إبلاغی حاجَتَهُ، فَإِنَّهُ مَن أبلَغَ سُلطانا حاجَةَ مَن لا یَستَطیعُ إبلاغَها إیّاهُ، ثَبَّتَ اللّهُ قدَمَیهِ یَومَ القِیامَةِ.(43)
7 / 9 مُلازَمَةُ النُّصْحِ
3030 . رسول اللّه صلى الله علیه و آله: أیُّما والٍ وَلِیَ شَیئا مِن أمرِ اُمَّتی، فَلَم یَنصَح لَهُم ویَجتَهِد لَهُم کَنَصیحَتِهِ وجَهدِهِ لِنَفسِهِ، کَبَّهُ اللّهُ(44) عَلى وَجهِهِ یَومَ القِیامَةِ فِی النّارِ.(45)
3031 . عنه صلى الله علیه و آله: ما مِن أمیرٍ یَلی أمرَ المُسلِمینَ ثُمَّ لا یَجهَدُ لَهُم ویَنصَحُ، إلّا لَم یَدخُل مَعَهُمُ الجَنَّةَ.(46)
3029 . امام حسین علیه السلام: از پدرم درباره ورود پیامبر صلى الله علیه و آله [به خانهاش] پرسیدم فرمود: «ورود او در اختیار خودش بود و هر زمان که مىخواست، وارد مىشد، و چون به خانهاش مىرفت، اوقاتش را به سه بخش تقسیم مىکرد: یک بخش براى خدا [عبادت و نیایش]، یک بخش براى خانوادهاش، و یک بخش براى خودش.
آن گاه، بخش مربوط به خودش را میان خود و مردم، قسمت مىکرد و آن را از طریق خواص به توده مردم منتقل مىکرد(47) و چیزى را از آنان، دریغ نمى ورزید در قسمت مربوط به امّت نیز روش ایشان چنین بود که اهل فضل را در انجمنش مقدّم مىداشت و به هر یک، به فراخور فضل و منزلت دینىاى که داشت، زمانى را تخصیص مىداد برخى از آنان، یک حاجت و کار داشتند، برخى دو حاجت و برخى چند حاجت پس، آن طور که صلاح ایشان و امّت بود، به خواستههایشان رسیدگى مىکرد و در خور آنان، مطالبى را بیان مىداشت و مىفرمود: «حاضران به غایبان برسانند» و [مىفرمود:] «حاجت کسى را که نمىتواند حاجتش را به من برساند، به من برسانید؛ زیرا هر کس حاجت کسى را که نمىتواند آن را به زمامدار برساند، به گوش او برسانَد، خداوند، گامهایش را در روز رستاخیز، استوار مىدارد» .
7 / 9
خیرخواهى همیشگى
3030 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هر زمامدارى که متصدّى امرى از امور امّت من شود و همچنان که خیر و صلاح خود را مىخواهد و براى خود تلاش مىکند، براى آنان خیرخواهى و تلاش نکند، خداوند، روز رستاخیزْ او را در آتش سرنگون مىکند
3031 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هر فرمانروایى زمامدار مسلمانان شود و براى آنان تلاش و خیرخواهى نکند، هرگز با ایشان به بهشت درنخواهد آمد.
3032 . عنه صلى الله علیه و آله: وَیلٌ لِلرّاعی مِنَ الرَّعِیَّةِ، إلّا والِیا یَحوطُهُم مِن وَرائِهِم بِالنَّصیحَةِ.(48)
3033 . عنه صلى الله علیه و آله: ما مِن عَبدٍ یَستَرعیهِ اللّهُ رَعِیَّةً فَلَم یُحِطها بِنُصحِهِ، إلّا لَم یَجِد رائِحَةَ الجَنَّةِ.(49)
3034 . عنه صلى الله علیه و آله: ما مِن اُمَّتی أحَدٌ وَلِیَ مِن أمرِ المُسلِمینَ شَیئا، لَم یَحفَظهُم بِما یَحفَظُ بِهِ نَفسَهُ وأهلَهُ، إلّا لَم یَجِد رائِحَةَ الجَنَّةِ.(50)
3035 . عنه صلى الله علیه و آله: أیُّما راعٍ استُرعِیَ رَعِیَّةً فَلَم یَحفَظها بِالأَمانَةِ وَالنَّصیحَةِ، ضاقَت عَلَیهِ رَحمَةُ اللّهِ الَّتی وَسِعَت کُلَّ شَیءٍ.(51)
7 / 10 مُجانَبَةُ الغِشِّ وَالخِیانَةِ
3036 . رسول اللّه صلى الله علیه و آله: أیُّما والٍ باتَ غاشّا لِرَعِیَّتِهِ، حَرَّمَ اللّهُ عَلَیهِ الجَنَّةَ.(52)
3037 . عنه صلى الله علیه و آله: ما مِن وَالٍ یَلی رَعِیَّةً مِن المُسلِمینَ فَیَموتُ وهُوَ غاشٌّ لَهُم، إلّا حَرَّمَ اللّهُ عَلَیهِ الجَنَّةَ.(53)
3038 . عنه صلى الله علیه و آله: أیُّما راعٍ استُرعِیَ رَعِیَّةً فَغَشَّها، فَهُوَ فِی النّارِ.(54)
3032 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: واى بر حکمرانِ بر مردم، مگر آن حکمرانى که خیرخواهانه از [حقوق]مردم، پاسدارى و پشتیبانى کند!
3033 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هر بندهاى که خداوند، او را سرپرست مردمى قرار دهد و او خیرخواهانه از آنان حمایت نکند، قطعا بوى بهشت را استشمام نخواهد کرد
3034 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هر فردى از امّت من، متصدّى چیزى از امور مسلمانان شود و همچنان که از خود و خانوادهاش نگهدارى مىکند، از آنان نگهدارى نکند، بوى بهشت را نخواهد یافت
3035 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هر کس نگهدارى از مردمى به او سپرده شود و او با امانت و خیرخواهى از آنان نگهدارى نکند، رحمت خداوند که بر همه چیز گسترده است بر او تنگ مىشود
7 / 10
دورى کردن از ناراستى و خیانت
3036 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هر حکمرانى شب را در اندیشه ناراستى و خیانت به مردمش به سر برد، خداوند، بهشت را بر او حرام مىگردانَد
3037 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هیچ کس نیست که بر مردمى از مسلمانان حاکم شود و با خیانت وناراستى نسبت به آنان از دنیا برود، مگر آن که خداوند، بهشت را بر او حرام مىگردانَد
3038 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هر کس حکومتِ بر مردمى به وى سپرده شود و او با آنان ناراستى کند، چنین کسى در آتش است
3039 . عنه صلى الله علیه و آله: مَنِ استُرعِیَ رَعِیَّةً فَغَشَّها، لَقِیَ رَبَّهُ وهُوَ عَلَیهِ غَضبانُ.(55)
3040 . عنه صلى الله علیه و آله: إنّی لَعَنتُ ثَلاثَةً، فَلَعَنَهُمُ اللّهُ تَعالى: الإِمامُ یَتَّجِرُ فی رَعِیَّتِهِ. .(56) (57)
3041 . عنه صلى الله علیه و آله: مِن أخوَنِ الخِیانَةِ تِجارَةُ الوالی فی رَعِیَّتِهِ. (58)
7 / 11 قَضاءُ دَینِ المُعسِرِ
3042 . رسول اللّه صلى الله علیه و آله: مَن تَرَکَ مالاً فَلِوَرَثَتِهِ، ومَن تَرَکَ کَلّاً(59) فَإِلَینا.(60)
3043 . عنه صلى الله علیه و آله: ما مِن غَریمٍ ذَهَبَ بِغَریمِهِ إلى والٍ مِن وُلاةِ المُسلِمینَ وَاستَبانَ لِلوالی عُسرَتُهُ، إلّا بَرِئَ هذَا المُعسِرُ مِن دَینِهِ، وصارَ دَینُهُ عَلى والِی المُسلِمینَ فیما فی یَدَیهِ مِن أموالِ المُسلِمینَ.(61)
3044 . عنه صلى الله علیه و آله أنَّهُ کانَ یَقولُ : أنَا أولى بِکُلِّ مُؤمِنٍ مِن نَفسِهِ، فَأَیُّما رَجُلٍ ماتَ وتَرَکَ دَینا فَإِلَیَّ، ومَن تَرَکَ مالاً فَلِوَرَثَتِهِ.(62)
3039 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هر کس سرپرستىِ مردمى به او سپرده شود و او به آنان، خیانت و ناراستى ورزد، پروردگارش را در حالى دیدار مىکند که از او در خشم است
3040 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: من، سه کس را لعنت کردم و خداى متعال هم لعنتشان فرمود: پیشوایى که با مردمش تجارت کند(63). . .
3041 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: از بدترین خیانتها، تجارت کردن حکمران با مردمش است
7 / 11
پرداخت بدهى تنگدستان
3042 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هر کس مالى بر جاى گذاشت، از آنِ وارثان اوست، و هر کس عائلهاى(64) برجاى گذاشت، [عائلهاش] به ما مراجعه کند.(65)
3043 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هر بدهکارى که بدهىِ خویش را نزد حکمرانى از حکمرانان مسلمانان ببَرد و در سختى بودن او براى حکمران ثابت شود، آن بدهکار از بدهکارىاش تبرئه مىشود و بدهى او بر عهده حکمرانِ مسلمانان است و باید آن را از بیت المال مسلمانان که در اختیار اوست، پرداخت کند
3044 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله بارها فرمود : من به هر مؤمنى از خود او سزاوارترم بنا بر این، هر مردى بمیرد و قرضى بر جاى گذارَد، [پرداخت آن] برعهده من است و هر کس مالى برجاى گذارَد، از آنِ وارثان اوست
3045 . عنه صلى الله علیه و آله: ما مِن مُؤمِنٍ إلّا وأنَا أولى بِهِ فِی الدُّنیا وَالآخِرَةِ، اِقرَؤوا إن شِئتُم: «اَلنَّبِیُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ»(66)، فَأَیُّما مُؤمِنٍ ماتَ وتَرَکَ مالاً فَلیَرِثهُ عَصَبَتُهُ مَن کانوا، ومَن تَرَکَ دَینا أو ضَیاعا فَلیَأتِنی فَأَنَا مَولاهُ.(67)
3046 . مسند ابن حنبل عن أبی هریرة: کانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله إذا شَهِدَ جَنازَةً سَأَلَ: هَل عَلى صاحِبِکُم دَینٌ؟ فَإِن قالوا: نَعَم، قالَ: هَل لَهُ وَفاءٌ؟ فَإِن قالوا: نَعَم، صَلّى عَلَیهِ، و إن قالوا: لا، قالَ: صَلّوا عَلى صاحِبِکُم.
فَلَمّا فَتَحَ اللّهُ عز و جل عَلَیهِ الفُتوحَ، قالَ: أنَا أولى بِالمُؤمِنینَ مِن أنفُسِهِم، فَمَن تَرَکَ دَینا فَعَلَیَّ، ومَن تَرَکَ مالاً فَلِوَرَثَتِهِ.(68)
3047 . الإمام الصادق علیه السلام: قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله: أیُّما مُؤمِنٍ أو مُسلِمٍ ماتَ وتَرَکَ دَینا لَم یَکُن فی فَسادٍ و لا إسرافٍ، فَعَلَى الإِمامِ أن یَقضِیَهُ، فَإِن لَم یَقضِهِ فَعَلَیهِ إثمُ ذلِکَ، إنَّ اللّهَ تَبارَکَ و تَعالى یَقولُ:«إِنَّمَا اَلصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَ اَلْمَساکِینِ»(69) الآیَةُ. فَهُوَ مِنَ الغارِمینَ(70) ، ولَهُ سَهمٌ عِندَ الإِمامِ، فَإِن حَبَسَهُ فَإِثمُهُ عَلَیهِ.(71)
3048 . الإمام الصّادق علیه السلام: مَن کانَ لَهُ عَلى رَجُلٍ مالٌ أخَذَهُ ولَم یُنفِقهُ فی إسرافٍ أو فی مَعصِیَةٍ، فَعَسَرَ عَلَیهِ أن یَقضِیَهُ، فَعَلى مَن لَهُ المالُ أن یُنظِرَهُ حَتّى یَرزُقَهُ اللّهُ فَیَقضِیَهُ، وإن کانَ الإِمامُ العادِلُ قائِما فَعَلَیهِ أن یَقضِیَ عَنهُ دَینَهُ، لِقَولِ رَسولِ اللّهِ صلى الله علیه و آله: «مَن تَرَکَ مالاً فَلِوَرَثَتِهِ، ومَن تَرَکَ دَینا أو ضَیاعا فَعَلَى الإِمامِ ما ضَمِنَهُ الرَّسولُ» .(72)
3045 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هیچ مؤمنى نیست، مگر آن که من در دنیا و آخرت به او سزاوارترم اگر خواستید، بخوانید: «پیامبر به مؤمنان، از خود آنان سزاوارتر است» . پس، هر مؤمنى بمیرد و مالى برجاى بگذارَد، بازماندگان او، هر که باشند، وارث آناند، و هر کس بدهى یا عائلهاى برجاى گذارْد، نزد من آید؛ زیرا من، سرپرست او هستم
3046 . مسند ابن حنبل به نقل از ابو هُرَیره : پیامبر خدا، هر گاه بر جنازهاى حاضر مىشد، مىپرسید: «آیا این میّتِ شما بدهى داشته است؟» . اگر مىگفتند: آرى، مىفرمود: «آیا پرداخت کرده است؟» . اگر مىگفتند: «آرى» ، بر او نماز مىخواند و اگر مىگفتند: خیر، مىفرمود: «خود بر مُردهتان نماز بخوانید» .
امّا پس از آن که خداوند عز و جل فتوحات را نصیب ایشان کرد، فرمود: «من به مؤمنان از خودشان صاحب اختیارترم پس، هر کس بدهى برجاى گذارَد، برعهده من است و هر کس مالى برجاى گذارْد، از آنِ وارثان اوست» .
3047 . امام صادق علیه السلام: پیامبر خدا فرمود: «هر مؤمن یا مسلمانى بمیرد و قرضى داشته باشد، به شرط آن که از بابت فساد یا اسراف نباشد، بر پیشواست که آن را بپردازد و اگر نپردازد، گناهش به گردن اوست خداوند تبارک و تعالى مىفرماید: «صدقات، در حقیقت، از آنِ فقیران و مستمندان است» تا آخر آیه چنین کسى از جمله بدهکاران(73) است و نزد پیشوا، سهمى دارد، و اگر آن را نگه دارد، گناهش بر اوست
3048 . امام صادق علیه السلام: هر کس از مردى پولى طلبکار باشد که از او قرض گرفته؛ امّا آن را به اسراف یا در راه گناه خرج نکرده باشد و بدهکار نتواند آن را به او برگردانَد، صاحب مال باید به وى مهلت دهد تا آن که خداوند، او را گشایش دهد و بدهىاش را پرداخت کند، و اگر پیشواى دادگر روى کار باشد، برعهده اوست که بدهى وى را بپردازد؛ زیرا پیامبر خدا فرموده است: «هر کس مالى از خود برجاى گذارد، از آنِ وارثان اوست و هر کس بدهى یا عائلهاى برجاى گذارد، بر پیشواست آنچه را پیامبر، ضمانتش کرده است» .
3049 . الکافی عن سفیان بن عیینة عن الإمام الصادق علیه السلام: إنَّ النَّبِیَّ صلى الله علیه و آله قالَ: «أنَا أولى بِکُلِّ مُؤمِنٍ مِن نَفسِهِ، وعَلِیٌّ أولى بِهِ مِن بَعدی» .
فَقیلَ لَهُ: ما مَعنى ذلِکَ؟ فَقالَ:
قَولُ النَّبِیِّ صلى الله علیه و آله: مَن تَرَکَ دَینا أو ضَیاعا فَعَلَیَّ، ومَن تَرَکَ مالاً فَلِوَرَثَتِهِ، فَالرَّجُلُ لَیسَت لَهُ عَلى نَفسِهِ وِلایَةٌ إذا لَم یَکُن لَهُ مالٌ، ولَیسَ لَهُ عَلى عِیالِهِ أمرٌ وَلا نَهیٌ إذا لَم یُجرِ عَلَیهِمُ النَّفَقَةَ، وَالنَّبِیُّ وأمیرُ المُؤمِنینَ علیهماالسلام ومَن بَعدَهُما ألزَمَهُم هذا.
فَمِن هُناکَ صاروا أولى بِهِم مِن أنفُسِهِم، وما کانَ سَبَبُ إسلامِ عامَّةِ الیَهودِ إلّا مِن بَعدِ هذَا القَولِ مِن رَسولِ اللّهِ صلى الله علیه و آله، وإنَّهُم أمِنوا عَلى أنفُسِهِم وعَلى عِیالاتِهِم.(74)
7 / 12 التَّقَشُّفُ فِی النَّفَقَةِ مِن بَیتِ المالِ
3050 . رسول اللّه صلى الله علیه و آله: لا یَحِلُّ لِلخَلیفَةِ مِن مالِ اللّهِ إلّا قَصعَتانِ؛ قَصعَةٌ یَأکُلُها هُوَ وأهلُهُ، وقَصعَةٌ یَضَعُها بَینَ یَدَیِ النّاسِ.(75)
3051 . عنه صلى الله علیه و آله: لا یَحِلُّ لِلخَلیفَةِ مِن مالِ اللّهِ إلّا قَصعَتَینِ؛ قَصعَةً یَأکُلُها هُوَ وأهلُهُ، وقَصعَةً یُطعِمُهَا النّاسَ. (76)
3049 . الکافى به نقل از سفیان بن عُیَینَه : [امام صادق علیه السلام] فرمود که پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: «من نسبت به هر مؤمنى از خود او سزاوارترم و پس از من، على نسبت به او سزاوارتر است» .
به ایشان (امام صادق علیه السلام) گفته شد: معناى این سخن چیست؟
فرمود: «این سخن پیامبر صلى الله علیه و آله که: «هر کس بمیرد و بدهى یا عائلهاى [بىسرپرست] برجاى گذارد، برعهده من است و هر کس بمیرد و مالى برجاى گذارد، از آنِ وارثان اوست» پس، هر گاه مردى مالى نداشته باشد، برخود ولایتى [و قدرت تصرّف] ندارد و هر گاه هزینه عائله خویش را نپردازد، بر آنان اختیار امر و نهى ندارد و پیامبر و امیرمؤمنان و امامان پس از آن دو، ملزم بدان (تأمین مخارج عائلهاش) هستند.
از این جاست که ایشان از خودِ آنان به آنان سزاوارترند علّت اسلام آوردن عموم یهود هم چیزى جز همین سخن پیامبر خدا نبود؛ چرا که نسبت به خود و خانوادههایشان آسودهخاطر گشتند
7 / 12
صرفهجویى در هزینه کردن از بیت المال
3050 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: براى خلیفه از مال خدا، بیش از دو کاسه روا نیست: کاسهاى که خود و خانوادهاش بخورند؛ و کاسهاى که در برابر مردم بگذارد
3051 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: براى خلیفه از مال خدا، جز دو کاسه روا نیست: کاسهاى که خود و خانوادهاش بخورند؛ و کاسهاى که به مردم بخورانَد
7 / 13 جَوامِعُ واجِباتِ الإِمامِ
3052 . رسول اللّه صلى الله علیه و آله لِمُعاذٍ لَمّا بَعَثَهُ إلَى الیَمَنِ : یا مُعاذُ! عَلِّمهُم کِتابَ اللّهِ، وأحسِن أدَبَهُم عَلَى الأَخلاقِ الصَّالِحَةِ، وأنزِلِ النّاسَ مَنازِلَهُم؛ خَیرَهُم وشَرَّهُم، وأنفِذ فیهِم أمرَ اللّهِ، و لا تُحاشِ فی أمرِهِ ولا مالِهِ أحَدا، فَإِنَّها لَیسَت بِوِلایَتِکَ ولا مالِکَ، وأَدِّ إلَیهِمُ الأَمانَةَ فی کُلِّ قَلیلٍ و کَثیرٍ.
وعَلَیکَ بِالرِّفقِ وَالعَفوِ فی غَیرِ تَرکٍ لِلحَقِّ! یَقولُ الجاهِلُ: قَد تَرَکتَ مِن حَقِّ اللّهِ، وَاعتَذِر إلى أهلِ عَمَلِکَ مِن کُلِّ أمرٍ خَشیتَ أن یَقَعَ إلَیکَ مِنهُ عَیبٌ(77) حَتّى یَعذِروکَ، وأمِت أمرَ الجاهِلِیَّةِ إلّا ما سَنَّهُ الإِسلامُ، وأظهِر أمرَ الإِسلامِ کُلَّهُ صَغیرَهُ وکَبیرَهُ، وَلیَکُن أکثَرُ هَمِّکَ الصَّلاةَ، فَإِنَّها رأسُ الإِسلامِ بَعدَ الإِقرارِ بِالدّینِ، وذَکِّرِ النّاسَ بِاللّهِ وَالیَومِ الآخِرِ، وَاتَّبِعِ المَوعِظَةَ، فَإِنَّهُ أقوى لَهُم عَلَى العَمَلِ بِما یُحِبُّ اللّهُ، ثُمَّ بُثَّ فیهِمُ المُعَلِّمینَ، وَاعبُدِ اللّهَ الَّذی إلَیهِ تَرجِعُ، ولا تَخَف فِی اللّهِ لَومَةَ لائِمٍ.(78)
3053 . عنه صلى الله علیه و آله فی وَصِیَّتِهِ لِعَلِیٍّ علیه السلام عِندَما وَجَّهَهُ إلى بَعضِ الوُجوهِ : یا عَلِیُّ، قَد بَعَثتُکَ وأنَا بِکَ ضَنینٌ(79)، فَلا تَدَعَنَّ حَقّا لِغَدٍ فَإِنَّ لِکُلِّ یَومٍ ما فیهِ، وَابرُز لِلنّاسِ، وقَدِّمِ الوَضیعَ عَلَى الشَّریفِ، وَالضَّعیفَ عَلَى القَوِیِّ، وَالنِّساءَ قَبلَ الرِّجالِ، ولا تُدخِلَنَّ أحَدا یَغلِبُکَ عَلى أمرِکَ، وشاوِرِ القُرآنَ فَإِنَّهُ إمامُکَ.(80)
3054 . عنه صلى الله علیه و آله: عَلَى الوالی خَمسُ خِصالٍ: جَمعُ الفَیءِ(81) مِن حَقِّهِ، ووَضعُهُ فِی حَقِّهِ، وأن یَستَعینَ عَلى اُمورِهِم بِخَیرِ مَن یَعلَمُ، ولا یُجَمِّرَهُم(82) فَیُهلِکَهُم، ولا یُؤخِّرَ أمرَهُم لِغَدٍ.(83)
7 / 13
کلّیاتى درباره وظایف امام
3052 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله به مُعاذ، در هنگام فرستادن او به یمن : اى مُعاذ! کتاب خدا را بدیشان بیاموز و آنان را بر خوىهاى نیک، پرورش ده و هر یک از مردم را در جایگاه خود بنشان، نیک باشند یابد،(84) و فرمان خدا را درباره آنان به کار بند و در زمینه فرمان او و اموال او از هیچ کس هراس مدار؛ زیرا که اینها در اختیار تو و مال تو نیست، و امانت را در هر کم و بیشى، به آنان باز گردان.
بر تو باد نرمش و بخشایش، جز در مورد فرو نهادن حق که نادان بگوید: «حق خدا را فرو گذاشتى» . در هر کارى که ترسیدى از آن بر تو خُرده گرفته شود، دلیل انجام دادن آن را براى کارگزارانت بگو تا تو را معذور بدارند [و بىجهت بر تو خُرده نگیرند] روشهاى جاهلیت را از میان بردار، مگر آنچه را اسلام روا شمرده است، و اوامر اسلام را سراسر، از خُرد و کلان، زنده بدار. بیشترین اهتمامت به نماز باشد؛ زیرا که نماز، پس از اقرار به دین، در رأس احکام اسلام است خدا و فرداى قیامت را همواره به مردم یادآور شو و پیاپى، اندرز ده، که این کار آنان را در به کار بستن آنچه خدا دوست مىدارد، تواناتر مىسازد دیگر آن که، همه جا آموزگارانى در میان ایشان بگمار و بندگى و پرستش آن خدایى را کن که به سوى او باز مىگردى و در راه خدا، از سرزنش هیچ سرزنشگرى باک مدار
3053 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله در سفارش به على علیه السلام هنگامى که او را به یکى از نواحى روانه نمود : اى على! تو را با آن که برایم بس عزیزى، مىفرستم پس هیچ وظیفهاى [و کارى] را به فردا وا مگذار، زیرا که هر روز را کار و وظیفهاى است و براى مردم، نشستِ عمومى بگذار و دونْ پایه را بر بلند پایه و ناتوان را بر قدرتمند و زنان را بر مردان، مقدّم بدار و با کسى که تو را در کارت سرگردان کند، مشورت مکن و از قرآن، مشورت بخواه، که قرآن، پیشواى توست
3054 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: زمامدار، پنج وظیفه دارد: گِردآورىِ به جاى فَىء (اموال عمومى) و هزینه کردن به جاى آن؛ و این که براى [تصدّى] امور مردم، از بهترین کسى که مىشناسد، کمک بگیرد؛ و مردم را [در مرزها و سرزمین دشمن] معطّل نکند؛ و آنها را به نابودى نکشانَد؛ و کار مردم را به فردا نیفکند
3055 . عنه صلى الله علیه و آله: مَن وَلِیَ مِن أمرِ المُسلِمینَ شَیئا فَأَمَّرَ عَلَیهِم أحَدا مُحاباةً، فَعَلَیهِ لَعنَةُ اللّهِ، لا یَقبَلُ اللّهُ مِنهُ صَرفا ولا عَدلاً حَتّى یُدخِلَهُ جَهَنَّمَ ومَن أعطى أحَدا حِمَى اللّهِ(85) فَقَدِ انتَهَکَ فی حِمَى اللّهِ شَیئا بِغَیرِ حَقِّهِ، فَعَلَیهِ لَعنَةُ اللّهِ.(86)
3056 . رسول اللّه صلى الله علیه و آله: السُّلطانُ وَلِیُّ مَن لا وَلِیَّ لَهُ.(87)
3057 . تفسیر القمی: إنَّما صارَت لِلإِمامِ وَحدَهُ مِنَ الخُمسِ ثَلاثَةُ أسهُمٍ، لِأَنَّ اللّهَ قَد ألزَمَهُ ما أَلزَمَ النَّبِیَّ مِن تَربِیَةِ الأَیتامِ، ومُؤَنِ المُسلِمینَ، وقَضاءِ دُیونِهِم، وَحَملِهِم فِی الحَجِّ وَالجِهادِ، وذلِکَ قَولُ رَسولِ اللّهِ صلى الله علیه و آله لَمّا أنزَلَ اللّهُ عَلَیهِ: «اَلنَّبِیُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ أَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ»(66) وهُوَ أبٌ لَهُم، فَلَمّا جَعَلَهُ اللّهُ أباً لِلمُؤمِنینَ لَزِمَهُ ما یَلزَمُ الوالِدَ لِلوَلَدِ.
فَقالَ عِندَ ذلِکَ: مَن تَرَکَ مالاً فَلِوَرَثَتِهِ، ومَن تَرَکَ دَینا أو ضَیاعا(88) فَعَلَى الوالی، فَلَزِمَ الإِمامَ ما لَزِمَ الرَّسولَ، فَلِذلِکَ صارَ لَهُ مِنَ الخُمسِ ثَلاثَةُ أسهُمٍ.(89)
راجع: ص 500 (قضاء دین المعسر)
3055 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هر کس زمام امرى از امور مسلمان را به دست گیردو کسى را جانبدارانه بر آنان امیر گردانَد، لعنت خدا بر او باد! و خداوند، توبه و عدالتى را از او نمىپذیرد تا آن که به دوزخش بَرَد و هر کس قُرُقگاه خدا را به کسى ببخشد، به قُرُقگاه خداوند، به ناحق تجاوز کرده است و لعنت خدا بر او باد!
3056 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: فرمانروا، سرپرست کسانى است که سرپرستى ندارند
3057 . تفسیر القمّى: علّت آن که سه سهم از خمس، تنها به امامْ اختصاص یافته، آن است که خداوند، او را همانند پیامبر، ملزم به سرپرستى و تربیت یتیمان، و تأمین هزینه مسلمانان، پرداخت بدهى آنان و بُردنشان به حج و جهاد کرده است. این، فرموده پیامبر خداست آن گاه که خداوند، این آیه را به او فرو فرستاد: «پیامبر، نسبت به مؤمنان، از خودشان سزاوارتر است و همسرانش مادران ایشاناند» . و او پدر آنان است پس چون خداوند او را پدرِ مؤمنان قرار داد، همان وظیفه را یافت که پدر نسبت به فرزند دارد» .
در این هنگام فرمود: «هر کس از خود، دارایىاى بر جاى گذارَد، از آنِ وارثان اوست و هر کس بدهکارى یا عائلهاى برجاى گذارد، [پرداخت بدهکارى و سرپرستى عائله] بر عهده زمامدار است بنا بر این، امام، همان وظیفهاى را دارد که پیامبر داشت از این رو، سه سهم خمس، متعلّق به او شد
ر ک: ص 501 (پرداخت بدهى تنگدست)
1) النساء:58.
2) صحیح البخاری: ج 1 ص 304 ح 853 و ج 3 ص 1010 ح 2600 کلاهما عن عبد اللّه بن عمر.
3) المعجم الکبیر: ج 11 ص 325 ح 12166 عن ابن عبّاس.
4) صحیح البخاری: ج 5 ص 2382 ح 6131 و ج 1 ص 33 ح 59؛ العمدة: ص 426 ح 891.
5) منظور از امانت در این آیه شریف، امامت است و این معنا آن گاه بیشتر خود را روشن مىنمایانَد که ما در احادیثى درباره شرایط امامت، مانند تعیین شدن از جانب خداوند و احادیث ذیل این شرط، دقّت کنیم. پس امامت از جهت این که منصبى الهى براى امام است، نوعى امانت خداوند نزد امام به حساب مىآید و بر او، واجب است که آن را نگهدارى کند و رعایت و نگهدارى شایسته آن، عمل به دستورهاى خداوند و تسلیم کردن لوازم امامت، از قبیل کتاب و اسلحه به امام بعدى، هنگام وفات است.
6) العِصابَةُ: الجماعة من الناس (الصحاح: ج 1 ص 183 «عصب»).
7) المستدرک على الصحیحین: ج 4 ص 104 ح 7023 عن ابن عبّاس.
8) المطالب العالیة: ج 2 ص 233 ح 2102.
9) السنن الکبرى: ج 10 ص 201 ح 20364 عن ابن عبّاس.
10) المناقب لابن شهر آشوب: ج 1 ص 258 عن أبی ذرّ، بحار الأنوار: ج 23 ص 75 ح 24.
11) الزیادة من بحار الأنوار.
12) فَوَّضَ إلیه الأمر: إذا ردّه إلیه وجعله الحاکم فیه (النهایة: ج 3 ص 479 «فوض»).
13) التفسیر المنسوب إلى الإمام العسکری علیه السلام: ص 556 ح 329 عن الإمام العسکری عن الإمام زین العابدین علیهماالسلام، بحار الأنوار: ج 21 ص 123 ح 20.
14) اُسَید در آن هنگام، بنا به قولى، هجده سال و به قولى دیگر، بیست و اندى سال داشته است.
15) الفردوس: ج 1 ص 55 ح 151 عن أبی موسى الأشعری.
16) صحیح البخاری: ج 6 ص 2614 ح 6730.
17) سنن أبی داوود: ج 3 ص 130 ح 2930.
18) هکذا فی المصدر، والظاهر: «ما علمتُ».
19) صحیح البخاری: ج 2 ص 789 ح 2142 وج 6 ص 2537 ح 6525.
20) یعنى: ما را حاکم و کارگزار جایى قرار دهى.
21) النّحل:90.
22) أعلام الدین: ص 315، بحار الأنوار: ج 75 ص 359 ح 75.
23) السَّریرَةُ: ما یُکتمُ ویُسَرّ (المعجم الوسیط: ج 1 ص 427 «سرر»).
24) نوادر الأصول: ج 1 ص 356 عن ابن عبّاس.
25) التاریخ الکبیر: ج 6 ص 519 الرقم 3178 عن أبی شریح.
26) الخُرقُ: الجهلُ والحُمق (النهایة: ج 2 ص 26 «خرق»).
27) المعجم الأوسط: ج 1 ص 112 ح 348 عن عمر.
28) مسند الشهاب: ج 1 ص 413 ح 712 عن أبی سعید.
29) التاریخ الکبیر: ج 3 ص 509 ح 1690 عن أنس.
30) صحیح مسلم: ج 3 ص 1458 ح 19 عن عائشة؛ عوالی اللآلی: ج 1 ص 371 ح 79، بحار الأنوار: ج 75 ص 352 ح 62.
31) الخَلَّةُ بالفتح: الحاجة والفقر (النهایة: ج 2 ص 72 «خلل»).
32) سنن الترمذی: ج 3 ص 619 ح 1332 عن عمرو بن مرّة.
33) سنن أبی داوود: ج 3 ص 135 ح 2948؛ عوالی اللآلی: ج 2 ص 343 ح 6 کلاهما عن أبی مریم.
34) مسند ابن حنبل: ج 5 ص 315 ح 15651 عن أبی الشماخ الأزدی عن ابن عمّ له.
35) المعجم الکبیر: ج 20 ص 152 ح 316 عن معاذ.
36) هکذا فی المصدر، ویحتمل کونها: «من المسلمین».
37) وَلَجَ یَلِجُ: أی دَخَلَ (الصحاح: ج 1 ص 347 «ولج»).
38) المعجم الکبیر: ج 22 ص 301 ح 765 عن أبی الدحداح.
39) السنن الکبرى: ج 10 ص 227 ح 20452 عن عبد اللّه بن عبد العزیز العمری.
40) تاریخ بغداد: ج 6 ص 76 الرقم 3112 عن ابن عبّاس.
41) یعنى: براى خود حاجِب و دربان بگیرد و اجازه ندهد مسلمانان به راحتى و مستقیما با او تماس بگیرند.
42) هکذا فی المصدر، وفی المعجم الکبیر: «فیردّ» ، وهو الأنسب للسیاق.
43) الطبقات الکبرى: ج 1 ص 423 عن ابن لأبی هالة التمیمی؛ معانی الأخبار: ص 81 ح 1 عن عبد الرحمن، بحار الأنوار: ج 16 ص 150 ح 4.
44) کَبَّهُ اللّهُ لِوَجهِه: أی صرعه (الصحاح: ج 1 ص 207 «کبب»).
45) تاریخ بغداد: ج 8 ص 472 الرقم 4587 عن معقل بن یسار.
46) صحیح مسلم: ج 1 ص 126 ح 229 و ج 3 ص 1460 ح 22 کلاهما عن معقل بن یسار؛ عوالی اللآلی: ج 1 ص 452 ح 184.
47) یعنى: در این بخش با خواص، ملاقات مىکرد و مطالب و رهنمودهاى لازم را به آنان مىفرمود و آنها هم آن مطالب را به مردم، منتقل مىکردند.
48) مسند الرویانی: ج 2 ص 90 ح 877 عن عبد اللّه بن مغفّل.
49) صحیح البخاری: ج 6 ص 2614 ح 6731 عن معقل.
50) المعجم الصغیر: ج 2 ص 54 عن ابن عبّاس.
51) تاریخ بغداد: ج 10 ص 127 الرقم 5262 عن عبد الرحمن بن سمرة.
52) حلیة الأولیاء: ج 6 ص 136؛ تنبیه الخواطر: ج 2 ص 275 کلاهما عن عطیّة بن بشیر.
53) صحیح البخاری: ج 6 ص 2614 ح 6732 عن معقل بن یسار.
54) مسند ابن حنبل: ج 7 ص 284 ح 20311 عن معقل بن یسار.
55) تاریخ بغداد: ج 3 ص 379 الرقم 1497 عن معقل بن یسار.
56) قوله: «یتّجر فی رعیّته» وذلک بأن یزید أو ینقص علیهم فی الأسعار والقیمة کما یفعله أهل الجور، وقیل: یرید أن یجعلهم کالتجارة کلّما أراد أن یأخذ شیئا أخذه منهم لنفسه لا لمصلحة عامة المسلمین أو یرید أنّه إذا باع شیئا وعُرف أنّه للإمام أخذه المشتری غالیا، وإذا أخذ منهم شیئا للإمام أعطوه رخیصا بالکره منهم (درر الأحادیث النبویّة: ص 114).
57) مسند زید: ص 255 عن زید بن على عن أبیه عن جده عن الإمام علیّ علیهم السلام.
58) مسند الشامیّین: ج 2 ص 272 ح 1323 عن أبی الأسود المالکی عن أبیه عن جدّه.
59) الکَلُّ: العِیالُ والثِقْلُ (الصحاح: ج 5 ص 1811 «کلل»).
60) صحیح البخاری: ج 2 ص 845 ح 2268 عن أبی هریرة.
61) تفسیر القمّی: ج 1 ص 94 عن عائشة، بحار الأنوار: ج 103 ص 148 ح 1.
62) سنن أبی داوود: ج 3 ص 137 ح 2956؛ المناقب لابن شهر آشوب: ج 2 ص 187 نحوه وکلاهما عن جابر بن عبد اللّه، بحار الأنوار: ج 38 ص 339 ح 13.
63) یعنى: قیمت اجناس و مایحتاج آنان را افزایش و کاهش دهد، همان کارى که حاکمان جور مىکنند بعضى گفتهاند: مراد این است که آنان را چون کالاى تجارى قرار دهد و هر گاه خواست چیزى از آنان بگیرد، براى خودش بستانَد، نه براى مصلحت عموم مردم شاید هم مقصود این است که: هر گاه چیزى فروخت و معلوم شد که آن چیز متعلّق به پیشواست، مشترى آن را گران بخرد و هر گاه خواست چیزى از آنان براى پیشوا خریدارى کند، على رغم میل خود به او ارزان بدهند.
64) واژه «کَلّ» در متن حدیث، به معناى یتیم، وَرَثه، عائله، بدهى و کلاله است.
65) یعنى: سرپرستى آن عائله و تأمین زندگىشان برعهده ماست.
66) الأحزاب:6.
67) صحیح البخاری: ج 2 ص 845 ح 2269 و ج 4 ص 1795 ح 4503 کلاهما عن أبی هریرة.
68) مسند ابن حنبل: ج 3 ص 141 ح 7904.
69) التوبة:60 ونصّها: «إِنَّمَا اَلصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَ اَلْمَساکِینِ وَ اَلْعامِلِینَ عَلَیْها وَ اَلْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَ فِی اَلرِّقابِ وَ اَلْغارِمِینَ».
70) الغارم: الذی یلتزم ما ضمنه وتکفّل به ویؤدّیه، والغُرم أداء شیء لازم (النهایة: ج 3 ص 363 «غرم»).
71) الکافی: ج 1 ص 407 ح 7 عن صباح بن سیابة، بحار الأنوار: ج 27 ص 249 ح 9.
72) تفسیر القمّی: ج 1 ص 94، بحار الأنوار: ج 103 ص 148 ح 1.
73) کلمه «غارمین (بدهکاران)» بعد از فقیران و مستمندان در آیه شریف آمده است.
74) الکافی: ج 1 ص 406 ح 6، بحار الأنوار: ج 27 ص 248 ح 8.
75) مسند ابن حنبل: ج 1 ص 169 ح 578 عن عبد اللّه بن زریر عن الإمام علیّ علیه السلام.
76) مسند الشامیّین: ج 1 ص 150 ح 240 عن عبد اللّه الغافقی عن الإمام علیّ علیه السلام.
77) فى تاریخ دمشق: «. . . فی کُلِّ أمرٍ خَشیتَ أن یَقَعَ فی أنفُسِهِم عَلَیکَ عَتبٌ. . .».
78) تحف العقول: ص 25، بحار الأنوار: ج 77 ص 126 ح 33 و راجع: کنز العمّال: ج 10 ص 595 ح 30292.
79) ضَنَّ بالشیء: بخل، فهو ضَنین (المصباح المنیر: ص 365 «ضنن»).
80) نثر الدرّ: ج 1 ص 158.
81) الفَیْءُ: الخَراجُ والغَنیمَةُ (الصحاح: ج 1 ص 63 «فیأ»).
82) تَجمِیرُ الجیش: جمعهم فی الثغور وحبسهم عن العود إلى أهلهم (النهایة: ج 1 ص 292 «جمر»).
83) کنز العمّال: ج 6 ص 47 ح 14789 عن واثلة و ص 78 ح 14917 عن واصلة وکلاهما نقلاً عن الضعفاء الکبیر.
84) یعنى: هر کس را در مقام و مرتبهاى که شایسته آن است قرار بده و با هر یک، چنان که درخور اوست، رفتار کن.
85) حِمَى اللّه ورسوله: ما یُحمى للخیل التی تُرصَد للجهاد، والإبل التی یُحمَل علیها فی سبیل اللّه، وإبل الزکاة وغیرها (اُنظر النهایة: ج 1 ص 447 «حما»).
86) مسند ابن حنبل: ج 1 ص 24 ح 21 عن أبی بکر.
87) سنن أبی داوود: ج 2 ص 229 ح 2083 عن عائشة و ج 1 ص 540 ح 2260 عن ابن عبّاس.
88) الضَّیاعُ: العِیالُ (النهایة: ج 3 ص 107 «ضیع»).
89) تفسیر القمّی: ج 1 ص 278، بحار الأنوار: ج 96 ص 198 ح 3.