بازى براى کودک، جدّىترین موضوع حیات است واژه بازى براى بزرگسالان، مساوى با وقتگذرانى، بطالت، غفلت و… است که مانع تکامل و تعالى مىگردد؛ امّا در مورد کودک، بستر رشد و تکامل اوست دوران بازى کودک، دوران تعطیلى تکامل نیست؛ بلکه دوران شکوفایى استعدادهاى او از طریق بازى است از این رو، توصیه شده که به کودکان خود، اجازه بازى بدهید(1) و کودکى که بازىگوش باشد، در بزرگسالى، خوشفهم و بردبار مىشود.(2)
حدیث دوم، نشانگر نقش اساسىِ بازى در رشد و تعالى شخصیتى انسان است کودکى که کودکىِ خود را به وسیله بازى ارضا نکرده باشد، در بزرگسالى، رفتارهاى کودکانه از او سر مىزند. «کودکْصفتى»، از نابههنجارىهایى است که برخى افراد در سنین جوانى و بزرگسالى به آن مبتلا هستند یکى از علل این نابههنجارى، ارضا نشدن کودکى در دوران کودکى است و ارضاى کودکى به وسیله بازى صورت مىگیرد.
ارزشِ بازى از نظر روانشناسى
هر بازى سالم و بارورى که کودک به آن مشغول مىشود، داراى ارزشهاى بس
مهمّى است که با کمى تأمّل، مىتوان به درستى به نقش و اهمّیت آن در رشد روانى و شخصیتى کودک، پى برد.
1. ارزش جسمانى
بازىهاى توأم با فعّالیت در جهت تکامل رشد عضلانى کودک و ورزش دادن قسمتهاى مختلف بدن، از اهمّیت و ارزش بسیارى برخوردار هستند این نوع بازىها، براى صرف انرژى اضافى کودک نیز مىتوانند مفید واقع شوند انرژى اضافى، اگر از طریق صحیح مصرف نشود و به حالت سرکوب در جسم کودک ذخیره گردد، او را ناآرام، عصبى و بد خُلق مىکند.
2. ارزش درمانى
بازى، به کودک فرصت مىدهد که احساسات خود را تخلیه کند او مىتواند از طریق بازى، انرژىِ تحت فشار خود را بیرون بریزد کودک مىتواند احساسات خود، از قبیل: ترس، رنجش، نگرانى، شادى و. را آن طور که دوست دارد، در قالب شخصیتهاى دلخواهش بیان کند و کدورت درونى خویش را نیز از بین ببرد.
3. ارزش تربیتى
شخصیت واقعى کودکان، ضمن بازى شکل مىگیرد و دگرگونىهاى قابل توجّهى در روحیات آنان روى مىدهد که همه اینها، گذر به مرحله عالىتر رشد است و پیشرفت را براى کودکان، تدارک مىبیند از این جاست که امکانات تربیتى بازى، آشکار و مسلّم مىشود.
4. ارزش اجتماعى
کودک، در بازى یاد مىگیرد که چه طور با سایرین روابط اجتماعى برقرار سازد و
چگونه مشکلات و مسائل ناشى از این نوع روابط را حل کند و تطابق اجتماعى را فرا گیرد.
5. ارزش آموزشى
کودک، از طریق بازى با انواع مختلف اسباب بازى، موفّق به آموزش و شناخت رنگها، شکلها، اندازهها، اجناس و اشیا و اهمّیت آنها مىشود بازى، به کودک کمک مىکند تا دنیایى را که در آن زندگى مىکند، بشناسد، بفهمد، لمس کند، احساس نماید و سرانجام، آن را کنترل کند و میان واقعیت و خیال، تفاوت قائل شود.
6. ارزش اخلاقى (معنوى)
در جریان بازى، کودک یاد مىگیرد که چه چیز خوب و چه چیز، بد است کودک در مىیابد که اگر بخواهد در بازى، فرد قابل قبولى به حساب آید، باید صادق، امین، عادل، منضبط، حقیقتطلب، درستکار، مسلّط به خود و. باشد.
تحلیل روانشناختى بازى
نظریههاى مختلفى توسّط روانشناسان در درباره تحلیل و تبیین بازى کودکان، ارائه شده است برخى از این نظریهها عبارتاند از: نظریه نیروى اضافى، نظریه تنشزدایى، نظریه تجدید تکاملى و نظریه پیشْتمرین.
الف نظریه نیروى اضافى
بر اساس این نظریه، هر گاه انرژى بدن از حدّ متعادل، بیشتر شود و اُرگانیسم (سازواره زیستى / بدن)، افزایش انرژى را در خود احساس کند، در بازى جلوهگر مىشود این نظریه، نمىتواند بازىهاى آرام و رمزآلود کودکان را که به جُنب و
جوش نیاز ندارند، توجیه کند.(3)
ب نظریه تنشزدایى (رفع خستگى و تجدید نیرو)
بر اساس این نظریه، بازى، نیروى مصرف شده را بار دیگر برمىگردانَد؛ یعنى تن آدمى، پس از مدّتى کار و فعّالیت خسته کننده، به نوعى فعّالیت که بتوان به وسیله آن تنش را زدود، یعنى به بازى، نیاز دارد بنا بر این، نیاز به بازى، هنگامى هویدا مىشود که نیروى جسم به پایینترین میزان خود رسیده باشد، نه هنگامى که انرژى اضافى دارد این نظریه که توسّط شالر و موریس لازاروس(4) ارائه شده است نیز، بازىهایى را که پس از استراحت کاملِ کودک انجام مىشوند، تبیین نمىکند.
ج نظریه تجدید تکاملى
بر اساس این نظریه که توسّط استانلى هال(5) مطرح شده، کودکان در بازىهاى خود، صحنهها و فعّالیتهاى نیاکان خویش را که بر حسب نیاز زندگى آنان تولید شده است، تجدید مىکنند براى مثال، کودک در بازىهایى مانند ماهیگیرى، قایقرانى، شکار و… فرآیند زندگىِ نیاکان غارنشین خود را تکرار مىکند.
د نظریه پیشْتمرین
بر اساس این نظریه که توسّط کارل گروس(6) ارائه شده، بازى، نوعى آمادگى کودک براى فعّالیتهاى وى در آینده دانسته شده است. بر پایه این دیدگاه، محتواى بازى را فعّالیتهایى تشکیل مىدهد که کودک باید در دوران بلوغ و بزرگسالى
داشته باشد.
هرچند این نظریه به نقش بازى در اجتماعى کردن کودک که در نظریههاى پیش، گفته نشده بود اشاره دارد، ولى باز هم نمىتواند همه بازىهاى کودکانه (مثل تقلید از حیوانات) را توجیه کند(7) (8)
سنّ بازى
مسئله دیگر، سنّ بازى کردن است در روایات آمده که تا هفت سال، به کودک اجازه دهید بازى کند آیا این به آن معناست که او بعد از این سن، اجازه بازى ندارد؟ در روایت، هفت سال اوّل، سنّ بازى شمرده شده و هفت سال دوم، سنّ تأدیب لذا بیشتر بر این تکیه دارد که در هفت سال اوّل، تأدیب صورت نگیرد البتّه شکّى نیست که روایت، دلالت بر این دارد که هفت سال اوّل، اختصاص به بازى دارد و در این سن، کودک باید اجازه بازى داشته باشد حال سؤال این است که در هفت سال دوم، آیا کلّاً بازى ممنوع است و یا از انحصار این مقطع در بازى کردن، نهى شده و هرچند تأدیب آغاز مىشود، امّا بازى کردن نیز به تناسب سن و شرایط، آزاد است؟
به نظر مىرسد که وجه دوم، مناسبتر باشد؛ یعنى در هفت سال دوم، تأدیب آغاز مىشود؛ ولى کودک به تناسب شرایط خود، بازى نیز مىکند البتّه این بازى کردن، مطلق و بدون حد (همانند هفت سال اوّل) نیست و به تناسب دوره تأدیب، مىتواند محدودیتهایى داشته باشد این مطلب، باید در تحقیقات روانشناختى، بیشتر مورد بررسى قرار گیرد.
بازى والدین با کودک
گذشته از اجازه بازى دادن، بازى والدین با کودک، خود موضوع مهمّ دیگرى است از طرفى بازى، رکن مهمّ حیات کودک است و از طرف دیگر، والدین، جزئى از زندگى کودک هستند که براى وى، از جایگاه ویژهاى برخوردارند به همین جهت، براى کودک خیلى مهم است که پدر و مادرش در دنیاى او وارد شوند این جاست که بازى با کودک، اهمّیت مىیابد چون والدین، مهمترین افراد براى کودک هستند، بازى کردن آنها با کودک، موجب تکریم کودک و بالا رفتن عزّت نفس او مىگردد و احساس خودْ ارزشمندى و کرامت نفس را براى وى به وجود مىآورد همچنین، رابطه کودک با والدین را تحکیم مىکند و در گرم شدن و صمیمى شدن رابطه (که از ضرورتهاى رابطه مطلوب میان والدین و کودک است)، نقش اساسى دارد.
خرید اسباببازىهاى گوناگون، پیشرفته و گرانقیمت، موجب احساس رضایت کودک از رابطهاش با والدین نمىشود او مایل است که والدین، او و دنیاى او را درک کنند و همراه او باشند.
بر همین اساس، دو مطلب در آموزههاى دین وارد شده است: یکى بازى کردن والدین با کودک (که در سیره پیامبر خدا، بسیار دیده مىشود) و دیگرى این که والدین باید با فرزند خود، «کودکانه» بازى کنند (التَّصابى مع الصَّبىّ) بازىِ بزرگانه، براى کودک، شیرین و ارضاکننده نیست تنها بازى کودکانه، کودک را ارضا مىکند و شخصیت وى را مىپرورانَد و مهارتهاى زندگى را به وى مىآموزد لذا پیامبر خدا با کودکان، بازى کودکانه مىکرد.
نکته مهم، این است که بازى کردن بزرگان با کودکان، لهو و لعب نیست؛ بلکه کارى خردمندانه، بزرگسالانه و حکیمانه است و موجب کسر شأن نمىگردد.
1) ر ک: حکمتنامه کودک: ص 243 (اجازه بازى دادنِ به کودک).
2) ر ک: حکمتنامه کودک: ص 243 (ستایش بازىگوشى کودک).
3) این نظریه را به اسپنسر (Spencer) و شالر (Schaller) نسبت دادهاند.
4) M Lazarus.
5) S Hall.
6) K. Groos.
7) بازى، یک سلسله «پیشْتمرین» عمومى است که هدفش برقرار کردن زمینه اعمال سازمان یافته براى آینده کودک است این نظریه، توسّط کارل گروس، ارائه شده است.
8) در تدوین این بحث، از کتاب بازى کودک در اسلام، نوشته محمّدصادق شجاعى استفاده شده است.