جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

نرم خویى تا زمانى که توطئه در کار نباشد

زمان مطالعه: 2 دقیقه

108. امام على علیه السلام: نرم خویى، تیزى مخالفت را کند مى سازد.

109.امام على علیه السلام – در حکمت هاى منسوب به ایشان -: به دشمنت، به اندازه اى نزدیک شو که به خواسته ات برسى، و در نزدیکى به او زیاده روى منما تا خود و یاورت را خوار سازى. در چوبى که در برابر خورشید نصب شده، بنگر. اگر آن را مایل کنى، سایه اش افزوده مى شود و اگر در مایل کردن آن زیاده روى کنى، سایه کم مى گردد.

110.تاریخ الطبرى – به نقل از عبد الملک بن ابى حُرّه حنفى -: على علیه السلام روزى براى ایراد سخنرانى بیرون رفت. او در حال سخنرانى بود که خوارج، در گوشه هاى مسجد، شعار «لا حُکمُ إلّا للّهِ؛ حکمرانى جز براى خداوند نیست»، سر دادند.

على علیه السلام فرمود: «اللّه اکبر! سخن حقّى است که از آن، باطلْ اراده مى شود. اگر ساکت شوند، با آنان مانند دیگران برخورد مى کنیم، و اگر سخن گویند، با آنان احتجاج مى ورزیم (استدلال مى کنیم)، و اگر بر ما خروج کنند (دست به سلاح ببرَند)، با آنان پیکار خواهیم کرد».

111.السنن الکبرى – به نقل از کثیر بن نَمِر -: در حالى که در نماز جمعه بودم و على علیه السلام بر منبر بود، مردى به پا خاست و گفت: «لا حکم إلّا للّه؛ حکمرانى جز براى خداوند نیست!». مردى دیگر هم به پا خاست و گفت: «لا حکم إلّا للّه!». آن گاه خوارج از گوشه هاى مسجد، به پا خاستند. على علیه السلام با دست به آنان اشاره کرد که بنشینند [و فرمود:] «آرى؛ لا حکم إلّا للّه! سخنى که از آن، باطلْ طلب مى شود. بر پایه حکم خداوند به شما مى نگریم. بدانید که براى شما نزد من، سه ویژگى است: تا زمانى که با ما هستید، شما را از مساجد خداوند باز نداریم که در آن، نام خدا را بر زبان آورید؛ و تا زمانى که دستان شما با دستان ماست، شما را از ثروت هاى عمومى محروم نسازیم؛ و با شما پیکار نکنیم، مگر آن که نبرد کنید». آن گاه به ادامه خطبه پرداخت.

112.الأموال – به نقل از کثیر بن نَمِر -: مردى، مردى از خوارج را نزد على علیه السلام آورد و گفت: اى امیر مؤمنان! دیدم که این مرد، تو را دشنام مى دهد.

فرمود: «به او دشنام ده، همان گونه که به من دشنام داد».

گفت: تو را دوزخى مى انگاشت!

فرمود: «آن را که با من پیکار نکند، نمى کُشم».

[سپس] فرمود: «آنها بر ما سه حق دارند: آنان را از مساجد، باز نداریم، که در آن یاد خدا کنند؛ و آنان را از ثروت هاى عمومى باز نداریم، تا زمانى که دستان آنان با دست هاى ماست؛ و با آنان پیکار نکنیم، تا زمانى که با ما پیکار نکنند».

113.المصنَّف، ابن ابى شَیبه – به نقل از کثیر بن نَمِر -: مردى، مردى [دیگر] را نزد على علیه السلام آورد و گفت: اینان، تو را دوزخى مى انگاشتند! امّا فرار کردند و من این [مرد] را گرفتم.

فرمود: «آیا آن را که با من پیکار نکرده است، بکُشم؟».

گفت: تو را دشنام داد! فرمود: «او را دشنام ده، یا رها کن».

ر. ک: دانش نامه امیر المؤمنین علیه السلام: ج 6 ص 419 (بخش ششم / پیکار سوم / فصل سوم / شکیبایى امام بر آزارِ خوارج و مدارا با ایشان).