2 / 1
فَضْلُ المُبَلِّغِ
الکتاب
«وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلاً مِمَّنْ دَعا إِلَى اَلله وَ عَمِلَ صالِحاً وَ قالَ إِنَّنِی مِنَ اَلْمُسْلِمِینَ».(1)
الحدیث
4919. رسول الله صلى الله علیه و آله: نَضَّرَ اللهُ عَبدا سَمِعَ مَقالَتی فَوَعاها وحَفِظَها، وبَلَّغَها مَن لَم یَسمَعها.(2)
4920. عنه صلى الله علیه و آله: نَضَّرَ اللهُ امرَأً سَمِعَ مِنّا شَیئا فَبَلَّغَهُ کَما سَمِعَ؛ فَرُبَّ مُبَلِّغٍ أوعى مِن سامِعٍ.(3)
4921. عنه صلى الله علیه و آله: مَن أمَرَ بِالمَعروفِ ونَهى عَنِ المُنکَرِ فَهُوَ خَلیفَةُ اللهِ فی أرضِهِ، وخَلیفَةُ رَسول اللهِ، وخَلیفَةُ کِتابِهِ.(4)
2 / 1
فضیلت مبلّغ
قرآن
«و کیست خوشگفتارتر از آن کس که به سوى خدا دعوت نماید و کار نیک کند و بگوید: «من [در برابر خدا] از تسلیمشدگانم»؟».
حدیث
4919. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خداوند، شاد گردانَد آن کسى را که سخنم را بشنود و آن را بفهمد و حفظ کند و به کسى که آن را نشنیده، برسانَد!
4920. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خداوند، کسى را که چیزى از ما بشنود و آن را همان گونه که شنیده، به دیگران برسانَد، شاد کند! و چه بسا رسانندهاى که از شنونده، گنجایشش بیشتر است
4921. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هر کس امر به معروف و نهى از منکر کند، جانشین خداوند در زمین و جانشین فرستاده خدا و جانشین کتاب خداست
4922. عنه صلى الله علیه و آله: خِیارُ اُمَّتی مَن دَعا إلَى اللهِ تَعالى، وحَبَّبَ عِبادَهُ إلَیهِ.(5)
4923. عنه صلى الله علیه و آله: لا خَیرَ فِی العَیشِ إلّا لِمُستَمِعٍ واعٍ، أو عالِمٍ ناطِقٍ.(6)
2 / 2
مَسؤولِیَّةُ المُبَلِّغِ
الکتاب
«فَلَنَسْئَلَنَّ اَلَّذِینَ أُرْسِلَ إِلَیْهِمْ وَ لَنَسْئَلَنَّ اَلْمُرْسَلِینَ».(7)
«ما عَلَى اَلرَّسُولِ إِلاَّ اَلْبَلاغُ وَ اَللهُ یَعْلَمُ ما تُبْدُونَ وَ ما تَکْتُمُونَ».(8)
«فَإِنْ أَعْرَضُوا فَما أَرْسَلْناکَ عَلَیْهِمْ حَفِیظاً إِنْ عَلَیْکَ إِلاَّ اَلْبَلاغُ وَ إِنّا إِذا أَذَقْنَا اَلْإِنْسانَ مِنّا رَحْمَةً فَرِحَ بِها وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَیِّئَةٌ بِما قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ فَإِنَّ اَلْإِنْسانَ کَفُورٌ».(9)
الحدیث
4924. رسول الله صلى الله علیه و آله: یا مَعاشِرَ قُرّاءِ القُرآنِ، اِتَّقُوا اللهَ عز و جل فی ما حَمَّلَکُم مِن کِتابِهِ؛ فَإِنّی مَسؤولٌ وإنَّکُم مَسؤولونَ؛ إنّی مَسؤولٌ عَن تَبلیغِ الرِّسالَةِ، وأمّا أنتُم فَتُسأَلونَ عَمّا حُمِّلتُم مِن کِتابِ اللهِ وسُنَّتی.(9)
4925. سنن الترمذی عن أنس بن مالک عن رسول الله صلى الله علیه و آله: ما مِن داعٍ دَعا إلى شَیءٍ إلّا کانَ مَوقوفا یَومَ القِیامَةِ، لازِما بِهِ لا یُفارِقُهُ، وإن دَعا رَجُلٌ رَجُلاً ثُمَّ قَرَأَ قَولَ اللهِ:
«وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ ما لَکُمْ لا تَناصَرُونَ»(10) (11)
4922. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: بهترینِ امّت من، کسى است که به سوى خداوند متعال فرا خوانَد و بندگانش را با او دوست سازد.
4923. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: زندگى، جز براى شنونده پذیرا یا عالم گویا، سودمند نیست
2 / 2
مسئولیت مبلّغ
قرآن
«پس، قطعاً از کسانى که [پیامبران] به سوى آنان فرستاده شدهاند، خواهیم پرسید و قطعاً از [خود] فرستادگان [نیز] خواهیم پرسید».
«بر پیامبر [خدا، وظیفهاى] جز ابلاغ [رسالت] نیست و خداوند، آنچه را آشکار و آنچه را پوشیده مىدارید، مىداند».
«پس اگر روى برتابند، ما تو را بر آنان، نگهبان نفرستادهایم. بر عهده تو، جز رسانیدن [پیام] نیست، و ما چون رحمتى از جانب خود به انسان بچشانیم، بِدان شاد و سرمست مىگردد و چون به [سزاى] عملکرد پیشین آنها، به آنان بدى رسد، انسان، ناسپاسى مىکند».
حدیث
4924. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: اى گروه قاریان قرآن! در آنچه خداوند در قرآن به شما آموخته، تقواى الهى پیشه کنید که من و شما، مسئولیم از من از تبلیغ رسالت سؤال خواهد شد؛ امّا از شما از آنچه از قرآن و سنّت من که به شما یاد داده شده، سؤال خواهد شد.
4925. سنن الترمذى به نقل از اَنَس بن مالک : پیامبر خدا فرمود: «هر کس به چیزى فرا بخوانَد، روز قیامتْ رهینش خواهد بود و آن چیز، ملازم اوست و از او جدا نخواهد شد، اگرچه شخصى یک نفر را فرا خوانده باشد». آن گاه، این سخن خداوند را قرائت نمود: «و بازداشتشان نمایید که آنها مسئولاند. شما را چه شده است که همدیگر را یارى نمىکنید؟».
4926. رسول الله صلى الله علیه و آله: إنَّما أنَا مُبَلِّغٌ، وَاللهُ یَهدی.(12)
4927. عنه صلى الله علیه و آله: بُعِثتُ داعِیا ومُبَلِّغا، ولَیسَ إلَیَّ مِنَ الهُدى شَیءٌ وخُلِقَ إبلیسُ مُزَیِّنا، ولَیسَ إلَیهِ مِنَ الضَّلالَةِ شَیءٌ.(13)
4928. عنه صلى الله علیه و آله: إنَّ اللهَ تَعالى یَسأَلُ العَبدَ عَن فَضلِ عِلمِهِ کَما یَسأَلُهُ عَن فَضلِ مالِهِ.(14)
4929. عنه صلى الله علیه و آله: ما أخَذَ اللهُ المیثاقَ عَلَى الخَلقِ أن یَتَعَلَّموا حَتّى أخَذَ عَلَى العُلَماءِ أن یُعَلِّموا.(15)
4930. عنه صلى الله علیه و آله: لا یَنبَغی لِلعالِمِ أن یَسکُتَ عَلى عِلمِهِ، ولا یَنبَغی لِلجاهِلِ أن یَسکُتَ عَلى جَهلِهِ؛ قالَ اللهُ جَلَّ ذِکرُهُ: «فَسْئَلُوا أَهْلَ اَلذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ»(16) (17)
2 / 3
حُقوقُ المُبَلِّغِ
4931. سنن أبی داوود عن تمیم الداریّ: یا رَسول اللهِ، مَا السُّنَّةُ فِی الرَّجُلِ یُسلِمُ عَلى یَدَیِ الرَّجُلِ مِنَ المُسلِمینَ؟ قالَ: هُوَ أولَى النّاسِ بِمَحیاهُ ومَماتِهِ.(18)
4926. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: من، تنها ابلاغ کنندهام و این، خداوند است که هدایت مىکند.
4927. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: من، دعوت کننده و رساننده، برانگیخته شدم و چیزى از هدایت، در دست من نیست و ابلیس، به عنوان زینت دهنده، آفریده شده است و گمراهى در توان او نیست
4928. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خداوند متعال، از زیادى دانشِ بنده سؤال خواهد کرد، همان گونه که از زیادى مالش خواهد پرسید.
4929. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خداوند، پیش از آن که از مردم براى فرا گرفتن دانش پیمان بگیرد، از عالمان براى تعلیم آن، پیمان گرفته است.
4930. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: سزاوار نیست عالم با داشتن علم، خاموشى گزیند و سزاوار نیست جاهل بر جهل خود، سکوت کند خداوند متعال مىفرماید: «پس اگر نمىدانید، از اهل ذکر، جویا شوید».
2 / 3
حقوق مبلّغ
4931. سنن أبى داوود به نقل از تمیمِ دارى : [از پیامبر صلى الله علیه و آله پرسیده شد:] اى پیامبر خدا! سنّت، درباره مردى که به دست مسلمانى اسلام آورَد، چیست؟
فرمود: «آن مسلمان، به زندگى و مرگ او، از همه مردم، سزاوارتر است».
4932. رسول الله صلى الله علیه و آله: مَن تَعَلَّمتَ مِنهُ حَرفا صِرتَ لَهُ عَبدا.(19)
4933. منیة المرید: قالَ رَسولُ اللهِ صلى الله علیه و آله: مَن عَلَّمَ أحَدا مَسأَ لَةً مَلَکَ رِقَّهُ قیلَ: أیَبیعُهُ ویَشتَریهِ؟ قالَ: لا، بَل یَأمُرُهُ ویَنهاهُ.(20)
4934. رسول الله صلى الله علیه و آله: المُعَلِّمونَ خَیرُ النّاسِ؛ کُلَّما(21) اُخلِقَ الذِّکرُ جَدَّدوهُ أعطوهُم، ولا تَستَأجِروهُم فَتُحرِجوهُم؛ فَإِنَّ المُعَلِّمَ إذا قالَ لِلصَّبِیِ: قُل: بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ، فَقالَ، کَتَبَ اللهُ بَراءَةً لِلصَّبِیِّ، وبَراءَةً لِلمُعَلِّمِ، وبَراءَةً لِأَبَوَیهِ مِنَ النّارِ.(22)
2 / 4
ثَوابُ المُبَلِّغِ
4935. رسول الله صلى الله علیه و آله: حَبِّبُوا اللهَ إلى عِبادِهِ یُحِبَّکُمُ اللهُ.(23)
4936. عنه صلى الله علیه و آله: مَن أسلَمَ عَلى یَدَیهِ رَجُلٌ وَجَبَت لَهُ الجَنَّةُ.(24)
4937. عنه صلى الله علیه و آله: مَن أدّى إلى اُمَّتی حَدیثا یُقیمُ بِهِ سُنَّةً أو یَثلِمُ بِهِ بِدعَةً، فَلَهُ الجَنَّةُ.(25)
4938. مشکاة الأنوار: قالَ رَسولُ اللهِ صلى الله علیه و آله: ألا اُحَدِّثُکُم عَن أقوامٍ لَیسوا بِأَنبِیاءَ ولا شُهَداءَ، یَغبِطُهُم یَومَ القِیامَةِ الأَنبِیاءُ وَالشُّهَداءُ بِمَنازِلِهِم مِنَ اللهِ، عَلى مَنابِرَ مِن نورٍ؟ قیلَ: مَن هُم یا رَسول اللهِ؟ قالَ: هُمُ الذَّینَ یُحَبِّبونَ عِبادَ اللهِ إلَى اللهِ، ویُحَبِّبونَ اللهَ إلى عِبادِهِ.
قُلنا: هذا حَبَّبُوا اللهَ إلى عِبادِهِ، فَکَیفَ یُحَبِّبونَ عِبادَ اللهِ إلَى اللهِ؟ قالَ: یَأمُرونَهُم بِما یُحِبُّ اللهُ، ویَنهَونَهُم عَمّا یَکرَهُ اللهُ، فَإِذا أطاعوهُم أحَبَّهُمُ اللهُ.(26)
4932. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: از هر کس یک حرف بیاموزى، بندهاش شدهاى.
4933. منیة المرید: پیامبر خدا فرمود: «هر کس به شخصى یک مسئله بیاموزد، مالک او شده است».
گفته شد: آیا [مىتواند] او را بفروشد و بخرد؟
فرمود: «نه؛ بلکه [مىتواند] به او امر یا نهى کند».
4934. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: آموزگاران، بهترینِ مردماند که هر گاه یاد خدا کهنه شود، احیایش مىکنند. به آنها [مال] عطا کنید و اجیرشان نگیرید، که مایه حَرَج [و سختى] آنان خواهد شد وقتى معلّم به کودک بگوید: «بگو: بسم الله الرحمن الرحیم» و او [آن را] بر زبان جارى کند، خداوند، براى کودک و معلّم و پدر و مادر معلّم، برائت از آتش مىنویسد
2 / 4
پاداش مبلّغ
4935. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خدا را براى مردم، محبوب سازید تا خداوند، شما را دوست داشته باشد.
4936. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هر کس به دست او شخصى اسلام آورد، بهشت، برایش واجب خواهد شد.
4937. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هر کس حدیثى را به امّتم برساند که با آن، سنّتى را برپا دارد، یا بدعتى را در هم شکند، بهشت، از آنِ او خواهد بود.
4938. مشکاة الأنوار: پیامبر خدا فرمود: «آیا براى شما از اقوامى بگویم که با آن که پیامبر و یا شهید نبودند، امّا در روز قیامت، پیامبران و شهیدان، به خاطر مقامى که آنان نزد خداوند دارند و بر روى منبرهایى از نورند، به آنان غبطه مىخورند؟».
گفته شد: اى پیامبر خدا! آنان کیاناند؟
فرمود: «آنان، کسانى هستند که خدا را در نظر مردم و مردم را در نظر خداوند، محبوب مىسازند».
گفتیم: این که خداوند را در نظر بندگان، محبوب مىسازند، روشن است؛ امّا چگونه بندگان خدا را در نظر خداوند، محبوب مىسازند؟
فرمود: «آنان را بدانچه خداوند دوست مىدارد، فرمان مىدهند و از آنچه خداوند ناپسند مىشمارد، نهىشان مىکنند. وقتى مردم از آنان اطاعت کنند، خداوند، ایشان را دوست خواهد داشت».
4939. رسول الله صلى الله علیه و آله: یَجیءُ الرَّجُلُ یَومَ القِیامَةِ ولَهُ مِنَ الحَسَناتِ کَالسَّحابِ الرُّکامِ أو کَالجِبالِ الرَّواسی، فَیَقولُ: یا رَبِّ، أنّى لی هذا ولَم أعمَلها؟ ! فَیَقولُ: هذا عِلمُکَ الَّذی عَلَّمتَهُ النّاسَ یُعمَلُ بِهِ مِن بَعدِکَ.(27)
4940. عنه صلى الله علیه و آله: مَن عَلَّمَ عِلما فَلَهُ أجرُ مَن عَمِلَ بِهِ، لا یَنقُصُ مِن أجرِ العامِلِ.(28)
4941. عنه صلى الله علیه و آله: ما مِن داعٍ یَدعو إلى هُدىً إلّا کانَ لَهُ مِثلُ أجرِ مَنِ اتَّبَعَهُ، لا یَنقُصُ ذلِکَ مِن اُجورِهِم شَیئا.(29)
4942. عنه صلى الله علیه و آله: أیُّما داعٍ دَعا إلَى الهُدى فَاتُّبِعَ فَلَهُ مِثلُ اُجورِهِم، مِن غَیرِ أن یَنقُصَ مِن اُجورِهِم شَیءٌ.(30)
4943. عنه صلى الله علیه و آله: إنَّ الرَّجُلَ لَیَتَکَلَّمُ بِالکَلِمَةِ مِن رِضوانِ اللهِ عز و جل ما یَظُنُّ أن تَبلُغَ ما بَلَغَت، یَکتُبُ اللهُ عز و جللَهُ بِها رِضوانَهُ إلى یَومِ القِیامَةِ وإنَّ الرَّجُلَ لَیَتَکَلَّمُ بِالکَلِمَةِ مِن سَخَطِ اللهِ عز و جل ما یَظُنُّ أن تَبلُغَ ما بَلَغَت، یَکتُبُ اللهُ عز و جل بِها عَلَیهِ سَخَطَهُ إلى یَومِ القِیامَةِ.(31)
4944. عنه صلى الله علیه و آله: مَن دَعا عَبدا مِن شِرکٍ إلَى الإِسلامِ، کانَ لَهُ مِنَ الأَجرِ کَعِتقِ رَقَبَةٍ مِن وُلدِ إسماعیلَ.(32)
4939. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: شخصى روز قیامت مىآید، در حالى که حسنات او به سانِ ابر متراکم یا همچون کوههاى استوار است. مىگوید: پروردگارا! چگونه اینها از من است، در حالى که بدانها عمل نکردهام؟!
[خداوند] مىفرماید: «این، دانش توست که به مردم آموختى و پس از تو بِدان، عمل شده است».
4940. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هر کس [دانشى را] تعلیم دهد، پاداش آن که به آن عمل کند، از آنِ اوست، بى آن که از پاداش عمل کننده، کاسته شود
4941. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: دعوت کنندهاى نیست که دعوت به هدایت کند، مگر این که همسان با پاداش آن که از او پیروى مىکند، پاداش خواهد داشت، بى آن که چیزى از پاداش آنان (پیروى کنندگان) کاسته شود.
4942. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هر کس به هدایت دعوت کند و مورد پذیرش واقع شود، همسان با پاداش هدایت شوندگان، پاداش خواهد داشت، بى آن که از پاداش آنان، چیزى کاسته شود
4943. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: شخصى سخنى از رضوان الهى مىگوید و حدس نمىزند تا کجا پیش خواهد رفت خداوند عز و جل براى او به خاطر این سخن، خشنودى خود را تا روز قیامت مىنویسد و شخصى سخنى از خشم الهى مىگوید و حدس نمىزند تا کجا پیش خواهد رفت خداوند عز و جل براى او به خاطر این سخن، خشم خود را تا روز قیامت مىنویسد.
4944. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هر کس که بندهاى را از شرک به سوى اسلام فرا خوانَد، به سان آزاد
ساختن بندهاى از فرزندان اسماعیل، پاداش خواهد داشت.
4945. عنه صلى الله علیه و آله فی وَصِیَّتِهِ إلى رَجُلٍ مِن أهلِهِ : أبلِغ مَن لَقیتَ مِنَ المُسلِمینَ عَنِّی السَّلامَ، وَادعُ النّاسَ إلَى الإِسلامِ، وأیقِن أنَّ لَکَ بِکُلِّ مَن أجابَکَ عِتقَ رَقَبَةٍ مِن وُلدِ یَعقوبَ.(33)
4946. عنه صلى الله علیه و آله: الآمِرُ بِالمَعروفِ کَفاعِلِهِ.(34)
4947. عنه صلى الله علیه و آله: الدّالُّ عَلَى الخَیرِ کَفاعِلِهِ.(35)
4948. عنه صلى الله علیه و آله: مَن أمَرَ بِمَعروفٍ، أو نَهى عَن مُنکَرٍ، أو دَلَّ عَلى خَیرٍ، أو أشارَ بِهِ، فَهُوَ شَریکٌ ومَن أمَرَ بِسوءٍ، أو دَلَّ عَلَیهِ، أو أشارَ بِهِ، فَهُوَ شَریکٌ.(36)
4949. عنه صلى الله علیه و آله: أشَدُّ مِن یُتمِ الیَتیمِ الَّذِی انقَطَعَ عَن اُمِّهِ وأبیهِ یُتمُ یَتیمٍ اِنقَطَعَ عَن إمامِهِ، ولا یَقدِرُ عَلَى الوُصولِ إلَیهِ، ولا یَدری کَیفَ حُکمُهُ فی ما یُبتَلى بِهِ مِن شَرائِعِ دینِهِ ألا فَمَن کانَ مِن شیعَتِنا عالِما بِعُلومِنا، وهذَا الجاهِلُ بِشَریعَتِنا المُنقَطِعُ عَن مُشاهَدَتِنا یَتیمٌ فی حِجرِهِ؛ ألا فَمَن هَداهُ و أرشَدَهُ و عَلَّمَهُ شَریعَتَنا کانَ مَعَنا فِی الرَّفیقِ الأَعلى.(37)
4945. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله در سفارش به مردى از خاندانش : به هر مسلمانى که برمىخورى، سلامم را به او برسان، مردم را به اسلام فرا خوان و یقین بدان که به ازاىِ هر کس که [دعوت] تو را اجابت کند، [به اندازه] آزاد کردن بندهاى از فرزندان یعقوب، پاداش خواهى داشت.
4946. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: امر کننده به معروف، به سانِ انجام دهنده آن معروف است.
4947. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: راهنمایى کننده به خیر، به سانِ انجام دهنده آن است.
4948. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هر کس امر به معروف یا نهى از منکر کند یا به کار خیر راهنمایى یا اشاره نماید، [با انجام دهنده این کارها] شریک است و هر کس به بدى فرمان دهد یا به آن، راهنمایى یا اشاره نماید، [با انجام دهنده آن] شریک است
4949. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: سختتر از یتیمىِ آن که مادر و پدرش را از کف داده، یتیمىِ کسى است که از امامش دور افتاده و توانِ دسترس به او را ندارد و در موارد ابتلا به احکام دینىاش، نمىداند حکمِ امام چیست. آگاه باشید! هر کس از شیعیان ما که دانا به علوم ماست، این جاهل به شریعت ما و دور افتاده از دیدار ما، چون یتیمى در دامن اوست بدانید هر کس او را هدایت و ارشاد کند و شریعت ما را به او بیاموزد، در رفیق اَعلى با ما خواهد بود.
2 / 5
المُبَلِّغُ المِثالِیُّ
الکتاب
«لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى قَوْمِهِ فَقالَ یا قَوْمِ اُعْبُدُوا اَللهَ ما لَکُمْ مِنْ إِلهٍ غَیْرُهُ إِنِّی أَخافُ عَلَیْکُمْ عَذابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ قالَ اَلْمَلَأُ مِنْ قَوْمِهِ إِنّا لَنَراکَ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ قالَ یا قَوْمِ لَیْسَ بِی ضَلالَةٌ وَ لکِنِّی رَسُولٌ مِنْ رَبِّ اَلْعالَمِینَ أُبَلِّغُکُمْ رِسالاتِ رَبِّی وَ أَنْصَحُ لَکُمْ وَ أَعْلَمُ مِنَ اَللهِ ما لا تَعْلَمُونَ».(38)
«وَ إِلى عادٍ أَخاهُمْ هُوداً قالَ یا قَوْمِ اُعْبُدُوا اَللهَ ما لَکُمْ مِنْ إِلهٍ غَیْرُهُ أَ فَلا تَتَّقُونَ قالَ اَلْمَلَأُ اَلَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ إِنّا لَنَراکَ فِی سَفاهَةٍ وَ إِنّا لَنَظُنُّکَ مِنَ اَلْکاذِبِینَ قالَ یا قَوْمِ لَیْسَ بِی سَفاهَةٌ وَ لکِنِّی رَسُولٌ مِنْ رَبِّ اَلْعالَمِینَ أُبَلِّغُکُمْ رِسالاتِ رَبِّی وَ أَنَا لَکُمْ ناصِحٌ أَمِینٌ».(39)
«وَ إِلى ثَمُودَ أَخاهُمْ صالِحاً قالَ یا قَوْمِ اُعْبُدُوا اَللهَ ما لَکُمْ مِنْ إِلهٍ غَیْرُهُ قَدْ جاءَتْکُمْ بَیِّنَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ هذِهِ ناقَةُ اَللهِ لَکُمْ آیَةً فَذَرُوها تَأْکُلْ فِی أَرْضِ اَللهِ وَ لا تَمَسُّوها بِسُوءٍ فَیَأْخُذَکُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ وَ اُذْکُرُوا إِذْ جَعَلَکُمْ خُلَفاءَ مِنْ بَعْدِ عادٍ وَ بَوَّأَکُمْ فِی اَلْأَرْضِ تَتَّخِذُونَ مِنْ سُهُولِها قُصُوراً وَ تَنْحِتُونَ اَلْجِبالَ بُیُوتاً فَاذْکُرُوا آلاءَ اَللهِ وَ لا تَعْثَوْا فِی اَلْأَرْضِ مُفْسِدِینَ قالَ اَلْمَلَأُ اَلَّذِینَ اِسْتَکْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لِلَّذِینَ اُسْتُضْعِفُوا لِمَنْ آمَنَ مِنْهُمْ أَ تَعْلَمُونَ أَنَّ صالِحاً مُرْسَلٌ مِنْ رَبِّهِ قالُوا إِنّا بِما أُرْسِلَ بِهِ مُؤْمِنُونَ قالَ اَلَّذِینَ اِسْتَکْبَرُوا إِنّا بِالَّذِی آمَنْتُمْ بِهِ کافِرُونَ فَعَقَرُوا اَلنّاقَةَ وَ عَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ وَ قالُوا یا صالِحُ اِئْتِنا بِما تَعِدُنا إِنْ کُنْتَ مِنَ اَلْمُرْسَلِینَ فَأَخَذَتْهُمُ اَلرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِی دارِهِمْ جاثِمِینَ فَتَوَلّى عَنْهُمْ وَ قالَ یا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُکُمْ رِسالَةَ رَبِّی وَ نَصَحْتُ لَکُمْ وَ لکِنْ لا تُحِبُّونَ اَلنّاصِحِینَ».(40)
2 / 5
مبلّغ نمونه
قرآن
«همانا نوح را به سوى قومش فرستادیم. پس گفت: اى قوم من! خدا را بپرستید که براى شما معبودى جز او نیست من از عذاب روزى سترگ بر شما بیمناکم سران قومش گفتند: واقعاً ما تو را در گمراهى آشکارى مىبینیم گفت: اى قوم من! هیچ گونه گمراهىاى در من نیست؛ بلکه من، فرستادهاى از جانب پروردگار جهانیانم. پیامهاى پروردگارم را به شما مىرسانم و اندرزتان مىدهم و چیزهایى از خدا مىدانم که [شما] نمىدانید».
«و به سوى عاد، برادرشان هود را [فرستادیم] گفت: اى قوم من! خدا را بپرستید که براى شما معبودى جز او نیست پس آیا پرهیزگارى نمىکنید؟ سرانِ قومش که کافر بودند، گفتند: در حقیقت، ما تو را در [نوعى] سفاهت مىبینیم و جدّاً تو را از دروغگویان مىپنداریم گفت: اى قوم من! در من، سفاهتى نیست؛ لیکن من، فرستادهاى از جانب پروردگار جهانیانم. پیامهاى پروردگارم را به شما مىرسانم و براى شما، خیرخواهى امینم».
«و به سوى [قوم] ثمود، برادرشان صالح را [فرستادیم] گفت: اى قوم من! خدا را بپرستید براى شما معبودى جز او نیست در حقیقت، براى شما از جانب پروردگارتان، دلیلى آشکار آمده است. این، ماده شتر خدا، براى شما پدیدهاى شگرف است. پس آن را بگذارید تا در زمین خدا بخورَد و گزندى به او نرسانید تا [مبادا] شما را عذابى دردناک فرو گیرد. و به یاد آورید هنگامى را که شما را پس از [قوم] عاد، جانشینان [آنان] گردانید و در زمین، به شما جاى [مناسب] داد. در دشتهاى آن [براى خود] کاخهایى اختیار مىکنید و از کوهها خانههایى [زمستانى] مىتراشید پس نعمتهاى خدا را به یاد آورید و در زمین، سر به فساد بر مدارید سران قوم او که استکبار مىورزیدند، به مستضعفانى که ایمان آورده بودند، گفتند: آیا مىدانید که صالح از طرف پروردگارش فرستاده شده است؟ گفتند: بىتردید، ما به آنچه وى بِدان رسالت یافته است، مؤمنیم کسانى که استکبار مىورزیدند، گفتند: ما به آنچه شما بِدان ایمان آوردهاید، کافریم پس آن ماده شتر را پِى کردند و از فرمان پروردگار خود، سر پیچیدند و گفتند: اى صالح! اگر از پیامبرانى، آنچه را به ما وعده مىدهى، براى ما بیاور آن گاه، زمینلرزه آنان را فرو گرفت و در خانههایشان از پا در آمدند. پس [صالح] از ایشان روى بر تافت و گفت: اى قوم من! به راستى، من پیام پروردگارم را به شما رساندم و خیرِ شما را خواستم؛ ولى شما خیرخواهان [و نصیحتگران] را دوست نمىدارید».
«وَ اِضْرِبْ لَهُمْ مَثَلاً أَصْحابَ اَلْقَرْیَةِ إِذْ جاءَهَا اَلْمُرْسَلُونَ إِذْ أَرْسَلْنا إِلَیْهِمُ اِثْنَیْنِ فَکَذَّبُوهُما فَعَزَّزْنا بِثالِثٍ فَقالُوا إِنّا إِلَیْکُمْ مُرْسَلُونَ قالُوا ما أَنْتُمْ إِلاّ بَشَرٌ مِثْلُنا وَ ما أَنْزَلَ اَلرَّحْمنُ مِنْ شَیْءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلاّ تَکْذِبُونَ قالُوا رَبُّنا یَعْلَمُ إِنّا إِلَیْکُمْ لَمُرْسَلُونَ وَ ما عَلَیْنا إِلاَّ اَلْبَلاغُ اَلْمُبِینُ قالُوا إِنّا تَطَیَّرْنا بِکُمْ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهُوا لَنَرْجُمَنَّکُمْ وَ لَیَمَسَّنَّکُمْ مِنّا عَذابٌ أَلِیمٌ قالُوا طائِرُکُمْ مَعَکُمْ أَ إِنْ ذُکِّرْتُمْ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ وَ جاءَ مِنْ أَقْصَا اَلْمَدِینَةِ رَجُلٌ یَسْعى قالَ یا قَوْمِ اِتَّبِعُوا اَلْمُرْسَلِینَ اِتَّبِعُوا مَنْ لا یَسْئَلُکُمْ أَجْراً وَ هُمْ مُهْتَدُونَ وَ ما لِیَ لا أَعْبُدُ اَلَّذِی فَطَرَنِی وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ أَ أَتَّخِذُ مِنْ دُونِهِ آلِهَةً إِنْ یُرِدْنِ اَلرَّحْمنُ بِضُرٍّ لا تُغْنِ عَنِّی شَفاعَتُهُمْ شَیْئاً وَ لا یُنْقِذُونِ إِنِّی إِذاً لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ إِنِّی آمَنْتُ بِرَبِّکُمْ فَاسْمَعُونِ قِیلَ اُدْخُلِ اَلْجَنَّةَ قالَ یا لَیْتَ قَوْمِی یَعْلَمُونَ بِما غَفَرَ لِی رَبِّی وَ جَعَلَنِی مِنَ اَلْمُکْرَمِینَ».(41)
«وَ قالَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَکْتُمُ إِیمانَهُ أَ تَقْتُلُونَ رَجُلاً أَنْ یَقُولَ رَبِّیَ اَللهُ وَ قَدْ جاءَکُمْ بِالْبَیِّناتِ مِنْ رَبِّکُمْ وَ إِنْ یَکُ کاذِباً فَعَلَیْهِ کَذِبُهُ وَ إِنْ یَکُ صادِقاً یُصِبْکُمْ بَعْضُ اَلَّذِی یَعِدُکُمْ إِنَّ اَللهَ لا یَهْدِی مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ کَذّابٌ یا قَوْمِ لَکُمُ اَلْمُلْکُ اَلْیَوْمَ ظاهِرِینَ فِی اَلْأَرْضِ فَمَنْ یَنْصُرُنا مِنْ بَأْسِ اَللهِ إِنْ جاءَنا قالَ فِرْعَوْنُ ما أُرِیکُمْ إِلاّ ما أَرى وَ ما أَهْدِیکُمْ إِلاّ سَبِیلَ اَلرَّشادِ وَ قالَ اَلَّذِی آمَنَ یا قَوْمِ إِنِّی أَخافُ عَلَیْکُمْ مِثْلَ یَوْمِ اَلْأَحْزابِ مِثْلَ دَأْبِ قَوْمِ نُوحٍ وَ عادٍ وَ ثَمُودَ وَ اَلَّذِینَ مِنْ بَعْدِهِمْ وَ مَا اَللهُ یُرِیدُ ظُلْماً لِلْعِبادِ وَ یا قَوْمِ إِنِّی أَخافُ عَلَیْکُمْ یَوْمَ اَلتَّنادِ یَوْمَ تُوَلُّونَ مُدْبِرِینَ ما لَکُمْ مِنَ اَللهِ مِنْ عاصِمٍ وَ مَنْ یُضْلِلِ اَللهُ فَما لَهُ مِنْ هادٍ وَ لَقَدْ جاءَکُمْ یُوسُفُ مِنْ قَبْلُ بِالْبَیِّناتِ فَما زِلْتُمْ فِی شَکٍّ مِمّا جاءَکُمْ بِهِ حَتّى إِذا هَلَکَ قُلْتُمْ لَنْ یَبْعَثَ اَللهُ مِنْ بَعْدِهِ رَسُولاً کَذلِکَ یُضِلُّ اَللهُ مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ مُرْتابٌ».(42)
الحدیث
4950. الخصال عن عبد الله بن عمر: قالَ رَسولُ اللهِ صلى الله علیه و آله… یَا أَیُّها النَّاسُ أَیُّ یَومٍ هَذَا؟ قَالُوا:
یَومٌ حَرامٌ ثُمَّ قَالَ: یَا أیُّهَا النَّاسُ فَأَیُّ شَهرٍ هَذَا؟ قَالُوا شَهرٌ حَرامٌ قَالَ: أَیُّهَا النَّاسُ أَیُّ بَلَدٍ هَذَا؟ قَالُوا: بَلَدٌ حَرامٌ قَالَ: فإنَّ اللهَ عز و جل حَرَّمَ عَلَیکُم دِماءَکُم وأموالَکُم وأعراضَکُم، کَحُرمَةِ یَومِکُم هذا فی شَهرِکُم هذا فی بَلَدِکُم هذا، إلى یَومِ تَلقَونَهُ ألا فَلیُبَلِّغ شاهِدُکُم غائِبَکُم؛ لا نَبِیَّ بَعدی، ولا اُمَّةَ بَعدَکُم ثُمَّ رَفَعَ یَدَیهِ حَتّى إنَّهُ لَیُرى بَیاضُ إبطَیهِ، ثُمَّ قالَ: اللهُمَّ اشهَد أنّی قَد بَلَّغتُ.(43)
«[داستان] مردم آن شهرى را که رسولان بدان جا آمدند، براى آنان مَثَل زن: آن گاه که دو تن را سوى آنان فرستادیم) و [لى] آن دو را دروغزن پنداشتند، تا با [فرستاده] سومین [آنان را] تأیید کردیم پس [رسولان] گفتند: ما به سوى شما به پیامبرى فرستاده شدهایم. [ناباوران آن دیار] گفتند: شما جز بشرى مانند ما نیستید، و [خداى] رحمان چیزى نفرستاده، و شما جز دروغ نمىپردازید. گفتند: پروردگار ما مىداند که ما واقعاً به سوى شما به پیامبرى فرستاده شدهایم و بر ما [وظیفهاى] جز رسانیدن آشکار [پیام] نیست. پاسخ دادند: ما [حضور] شما را به شگون بد گرفتهایم. اگر دست برندارید، سنگسارتان مىکنیم و قطعاً عذاب دردناکى از ما به شما خواهد رسید. [رسولان] گفتند: شومىِ شما با خود شماست. آیا اگر شما را پند دهند [باز کفر مىورزید؟ نه!] بلکه شما قومى اسرافکارید. و [در این میان] مردى از دورترین جاىِ شهرْ دوان دوان آمد، [و] گفت: اى مردم! از این فرستادگان پیروى کنید. از کسانى که پاداشى از شما نمىخواهند و خود [نیز] بر راه راست قرار دارند، پیروى کنید. آخر چرا کسى را نپرستم که مرا آفریده است و [همه] شما به سوى او بازگشت مىیابید؟ آیا به جاى او خدایانى را بپرستم که اگر [خداى] رحمان بخواهد به من گزندى برساند، نه شفاعتشان به حالم سود مىدهد و نه مىتوانند مرا برهانند؟ در آن صورت، من قطعاً در گمراهى آشکارى خواهم بود. من به پروردگارتان ایمان آوردم. [اقرار] مرا بشنوید. [سرانجام به جرم ایمان کشته شد، و بدو] گفته شد: به بهشت در آى. گفت: اى کاش قوم من مىدانستند که پروردگارم چگونه مرا آمرزید و در زمره عزّتمندان قرارم داد»
«و مردى مؤمن از خاندان فرعون که ایمان خود را نهان مىداشت، گفت: آیا مردى را مىکُشید که مىگوید: پروردگار من خداست؟ و مسلّماً براى شما از جانب پروردگارتان دلایل آشکارى آورده، و اگر دروغگو باشد، دروغش به زیان اوست، و اگر راستگو باشد، برخى از آنچه به شما وعده مىدهد، به شما خواهد رسید؛ چرا که خدا کسى را که افراطکار دروغزن باشد، هدایت نمىکند. اى قوم من! امروز، فرمانروایى از آنِ شماست [و] در این سرزمین مسلّطید، و [لى] چه کسى ما را از بلاى خدا اگر به ما برسد حمایت خواهد کرد؟ فرعون گفت: جز آنچه مىبینم، به شما نمىنمایم و شما را جز به راه راست، راهبر نیستم. و کسى که ایمان آورده بود، گفت: اى قوم من! من از [روزى] مثل روز دستهها [ى مخالف خدا] بر شما مىترسم؛ [از سرنوشتى] نظیر سرنوشت قوم نوح و عاد و ثمود، و کسانى که پس از آنها [آمدند] و [گرنه] خدا بر بندگان [خود،] ستم نمىخواهد. و اى قوم من! من بر شما از روزى که مردم، یکدیگر را [به یارىِ هم] ندا درمىدهند، بیم دارم. روزى که پشتکنان [به عُنْف] باز مىگردید، براى شما در برابر خدا هیچ حمایتگرى نیست؛ و هر که را خدا گمراه کند، او را راهبرى نیست. و به یقین، یوسف پیش از این، دلایل آشکار براى شما آورد و از آنچه براى شما آورد همواره در تردید بودید تا وقتى که از دنیا رفت گفتید: خدا بعد از او هرگز فرستادهاى را بر نخواهد انگیخت. این گونه، خدا هر که را افراطگر شکّاک است، بىراه مىگذارد»
حدیث
4950. الخصال به نقل از عبد الله بن عمر : پیامبر خدا فرمود:… اى مردم! امروز، چه روزى است؟».
گفتند: روز حرام.
سپس فرمود: «اى مردم! امروز، چه ماهى است؟».
گفتند: ماه حرام.
فرمود: «اى مردم! این سرزمین، چه سرزمینى است؟».
گفتند: سرزمینِ حرام.
پیامبر خدا فرمود: «خداوند عز و جل به سانِ حرمت امروز و این ماه و این سرزمین، خون و مال و آبروىِ شما را تا روزى که او را ملاقات کنید، بر شما حرام کرده است. آگاه باشید! باید شاهدان شما [سخنم را] به غایبانتان برسانند پیامبرى پس از من و امّتى پس از شما نخواهد بود».
آن گاه، دو دست خود را چنان بالا برد که سفیدى زیر بغلهایش آشکار شد. آن گاه فرمود: «خداوندا! گواه باش که من، ابلاغ کردم».
4951. بحار الأنوار عن زید بن أرقم: خَرَجنا مَعَ رَسول اللهِ صلى الله علیه و آله حُجّاجا، حَتّى إذا کُنّا بِالجُحفَةِ بِغَدیرِ خُمٍّ صَلَّى الظُّهرَ، ثُمَّ قامَ خَطیبا فینا، فَقالَ: أیُّهَا النّاسُ، هَل تَسمَعونَ؟ إنّی رَسولُ اللهِ إلَیکُم؛ إنّی اُوشِکُ أن اُدعى، وإنّی مَسؤولٌ، وإنَّکُم مَسؤولونَ إنّی مَسؤولٌ؛ هَل بَلَّغتُکُم؟ وأنتُم مَسؤولونَ؛ هَل بُلِّغتُم؟ فَماذا أنتُم قائِلونَ؟ قالَ: قُلنا: یا رَسول اللهِ، بَلَّغتَ وجَهَدتَ قالَ: اللهُمَّ اشهَد، وأنَا مِنَ الشّاهِدینَ.(44)
4952. مسند ابن حنبل عن سمرة بن جندب: قالَ رَسولُ اللهِ صلى الله علیه و آله: أیُّهَا النّاسُ، اُنشِدُکُم بِاللهِ إن کُنتُم تَعلَمونَ أنّی قَصَّرتُ عَن شَیءٍ مِن تَبلیغِ رِسالاتِ رَبّی عز و جل لَمّا أخبَرتُمونی ذاکَ؛ فَبَلَّغتُ رِسالاتِ رَبّی کَما یَنبَغی لَها أن تُبَلَّغَ، وإن کُنتُم تَعلَمونَ أنّی بَلَّغتُ رِسالاتِ رَبّی لَمّا أخبَرتُمونی ذاکَ قالَ: فَقامَ رِجالٌ فَقالوا: نَشهَدُ أنَّکَ قَد بَلَّغتَ رِسالاتِ رَبِّکَ، ونَصَحتَ لاُمَّتِکَ، وقَضَیتَ الَّذی عَلَیکَ.(45)
4953. المستدرک على الصحیحین عن أنس: إنَّ رَسول اللهِ صلى الله علیه و آله کانَ آخِرُ ما تَکَلَّمَ بِهِ: «جَلالَ رَبِّی الرَّفیعَ فَقَد بَلَّغتُ»، ثُمَّ قَضى صلى الله علیه و آله.(46)
4951. بحار الأنوار به نقل از زید بن اَرقَم : همراه پیامبر خدا، پس از انجام دادن حج، خارج شدیم تا آن که در جُحفه به غدیر خم رسیدیم [پیامبر صلى الله علیه و آله] نماز ظهر را اقامه کرد آن گاه، براى خطابه در میان ما برخاست و فرمود: «اى مردم! آیا مىشنوید؟ من، فرستاده خدا به سوى شما هستم من به زودى [به سوى خدا] فرا خوانده خواهم شد و از من و از شما سؤال خواهد شد. از من، پرسش خواهد شد که آیا به شما ابلاغ کردهام، و از شما خواهند پرسید: آیا به شما ابلاغ شده است؟ در این صورت، شما چه خواهید گفت؟».
گفتیم: اى پیامبر خدا! تو ابلاغ کردى و کوشش نمودى.
فرمود: «خدایا! گواه باش، و من از جمله گواهان خواهم بود».
4952. مسند ابن حنبل به نقل از سَمَرة بن جُندب : پیامبر خدا فرمود: «اى مردم! شما را به خدا سوگند مىدهم، اگر مىدانید که من در رساندن چیزى از رسالتهاى پروردگارم کوتاهى کردهام، مرا از آن، باخبر سازید تا رسالتهاى پروردگارم را چنان که شایسته رساندن است، ابلاغ کنم و اگر مىدانید که من، رسالتهاى پروردگارم را رساندهام، مرا از آن، باخبر کنید».
اشخاصى برخاستند و گفتند: گواهى مىدهیم که تو، رسالتهاى پروردگارت را ابلاغ کردهاى و براى امّتت، خیرخواهى کردهاى و آنچه بر عهده داشتهاى، ادا کردهاى
4953. المستدرک على الصحیحین به نقل از اَ نَس : آخرین سخنى که پیامبر خدا فرمود، این جمله بود: «اى پروردگارِ باجلالت و بلندمرتبه! ابلاغ کردم» و آن گاه، جان به جانآفرین، تسلیم کرد
1) فصّلت: 33.
2) الکافی: ج 1 ص 403 ح 1 عن عبد الله بن أبی یعفور، بحار الأنوار: ج 2 ص 148 ح 22؛ سنن ابن ماجة: ج 1 ص 86 ح 236 عن أنس بن مالک.
3) سنن الترمذی: ج 5 ص 34 ح 2657 عن عبد الله بن مسعود؛ کنز الفوائد: ج 2 ص 31 وفیه «فأدّاه» بدل «فبلّغه»، بحار الأنوار: ج 2 ص 160 ح 11.
4) مجمع البیان: ج 2 ص 807 عن الحسن؛ الفردوس: ج 3 ص 586 ح 5834 عن ثوبان.
5) کنز العمّال: ج 10 ص 152 ح 28779 نقلاً عن ابن النجّار عن أبی هریرة.
6) النوادر للراوندی: ص 132 ح 166 عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام، بحار الأنوار: ج 1 ص 154 ح 30؛ کنز العمّال: ج 2 ص 288 ح 4027 عن الإمام علیّ علیه السلام عنه صلى الله علیه و آله.
7) الأعراف: 6.
8) المائدة: 99. الشورى: 48.
9) الکافی: ج 2 ص 606 ح 9 عن جابر عن الإمام الباقر علیه السلام، بحار الأنوار: ج 7 ص 283 ح 8.
10) الصافّات: 24 و 25.
11) سنن الترمذی: ج 5 ص 364 ح 3228.
12) مسند ابن حنبل: ج 6 ص 33 ح 16934 عن معاویة بن أبی سفیان.
13) معجم السفر: ص 320 ح 1079 عن عمر بن الخطّاب.
14) الجامع الصغیر: ج 1 ص 291 ح 1911 نقلاً عن الطبرانی فی المعجم الأوسط عن ابن عمر.
15) أعلام الدین: ص 80 وراجع: الفردوس: ج 4 ص 84 ح 6262.
16) النحل: 43.
17) المعجم الأوسط: ج 5 ص 298 ح 5365 عن جابر.
18) سنن أبی داوود: ج 3 ص 127 ح 2918.
19) عوالی اللآلی: ج 1 ص 292 ح 163، بحار الأنوار: ج 77 ص 165 ح 2.
20) منیة المرید: ص 243، بحار الأنوار: ج 108 ص 16.
21) فی الطبعة المعتمدة: «کما»، والصحیح ما أثبتناه.
22) الفردوس: ج 4 ص 193 ح 6597 عن ابن عبّاس.
23) المعجم الکبیر: ج 8 ص 91 ح 7461 عن أبی اُمامة.
24) المعجم الکبیر: ج 17 ص 285 ح 786 عن عقبة بن عامر.
25) حلیة الأولیاء: ج 10 ص 44 ح 468 عن ابن عبّاس؛ منیة المرید: ص 371، بحار الأنوار: ج 2 ص 152 ح 43.
26) مشکاة الأنوار: ص 240 ح 692، بحار الأنوار: ج 2 ص 24 ح 73؛ شعب الإیمان: ج 1 ص 367 ح 409 عن أنس بن مالک نحوه.
27) بصائر الدرجات: ص 5 ح 16 عن محمّد بن الحمّاد الحارثی عن أبیه عن الإمام الصادق علیه السلام، بحار الأنوار: ج 2 ص 18 ح 44.
28) سنن ابن ماجة: ج 1 ص 88 ح 240 عن معاذ بن أنس عن أبیه؛ إرشاد القلوب: ص 14 وفیه «إلى یوم القیامة» بدل «لا ینقص من أجر العامل».
29) الموطّأ: ج 1 ص 218 ح 41 عن أبی هریرة.
30) تفسیر التبیان: ج 6 ص 372؛ سنن ابن ماجة: ج 1 ص 75 ح 205 عن أنس بن مالک نحوه.
31) مسند ابن حنبل: ج 5 ص 375 ح 15852 عن بلال بن الحارث المزنی وراجع: الأمالی للطوسی: ص 536 ح 1162.
32) مسند زید: ص 390.
33) الزهد للحسین بن سعید: ص 81 ح 45 عن زید بن علیّ عن آبائه عن الإمام علیّ علیهم السلام، بحار الأنوار: ج 77 ص 134 ح 44.
34) کنز العمّال: ج 3 ص 73 ح 5552 نقلاً عن یعقوب بن سفیان فی مشیخته والفردوس عن عبد الله بن جراد.
35) الکافی: ج 4 ص 27 ح 4 عن ابن القدّاح عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام، بحار الأنوار: ج 71 ص 16 ح 28؛ مسند ابن حنبل: ج 8 ص 319 ح 22423 عن شاذان.
36) الخصال: ص 138 ح 156 عن السکونی عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام، بحار الأنوار: ج 100 ص 76 ح 24.
37) الاحتجاج: ج 1 ص 9 ح 2 عن یوسف بن محمّد بن زیاد وعلیّ بن محمّد بن سیّار عن الإمام العسکری عن آبائه علیهم السلام، بحار الأنوار: ج 2 ص 2 ح 1.
38) الأعراف: 59 62.
39) الأعراف: 65 68.
40) الأعراف: 73 79.
41) یس: 13 27.
42) غافر: 28 34.
43) الخصال: ص 487 ح 63، بحار الأنوار: ج 21 ص 381 ح 8 وراجع: مسند ابن حنبل: ج 7 ص 376 ح 20720.
44) بحار الأنوار: ج 37 ص 191 ح 74 نقلاً عن کتاب منقبة المطهّرین.
45) مسند ابن حنبل: ج 7 ص 265 ح 20198.
46) المستدرک على الصحیحین: ج 3 ص 59 ح 4387.