جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

مقدم داشتن مستضعفان

زمان مطالعه: 2 دقیقه

324. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله- در سخنانى به على علیه السلام، در هنگامى که او را بر یمن گماشت-: فرو دست را بر فرادست، مقدّم بدار، و ناتوان را بر زورمند.

325. امام على علیه السلام- در نامه اش به مالک اَشتر، آن گاه که او را بر مصر گماشت-: دیگر، آن که در باره ی طبقه ی فرودستِ درمانده، همچون مستمندان و نیازمندان و بینوایان و رنجوران، همواره خداى را در نظر بدار؛ زیرا در میان این طبقه، تهى دستانى هستند که دست به سوى این و آن مى گشایند و یا بدون آن که درخواستى کنند، نشان مى دهند که نیازمندند، و عدّه اى هم روى گدایى ندارند.(1)

حقّ آنان را- که خداوند عز و جل پاسداشت آن را از تو خواسته است-، پاس بدار و بخشى از بیت المالت را و بهره اى از غلّاتِ اراضىِ بازمانده براى دولت(2) اسلامى هر شهر و آبادى را براى آنان قرار ده؛ زیرا دورترینِ آنان، همانند نزدیک ترینشان سهم مى برد، و تو مسئول پاسدارى از حقّ او هستى، و مبادا سرمستى [از نعمت یا قدرت]، تو را از رسیدگى به این طبقه باز بدارد؛ چرا که نگهدارى از چیزى بسیار و مهم، عذر موجّهى براى تو در فرو نهادن امرى ناچیز، نخواهد بود. بنا بر این، همواره در اندیشه ی مشکلات این طبقه باش و متکبّرانه از آنان رخ متاب.

و به امور کسانى از آنان که به تو دسترس ندارند و در نگاه ها خُرد مى آیند و مردم، آنان را بى مقدار مى پندارند، رسیدگى کن و براى این کار، کسى را که مورد اعتماد توست و خدا ترس و فروتن است، بگمار تا احوال آنان را به تو گزارش دهد. آن گاه، در باره ی آنان، آن گونه رفتار کن که در روزى که خدا را ملاقات مى کنى، عذرت را بپذیرد؛ چرا که این دسته از مردم، بیش از دیگران به دادگرى نیازمندند. و با گزاردن حقّ هر کس، در پیشگاه خداوند عز و جل عذر و حجّتى داشته باش.

به یتیمان و سال خوردگانى که دستشان از همه جا کوتاه است و دست خواهش به سوى کسى دراز نمى کنند، توجّه کن، و این، بر حکمرانان گران است، و البتّه حق همیشه گران است؛ ولى خداوند، آن را بر مردمانى که طالب آخرت اند و در این راه سخت مى شکیبند و به راست بودنِ وعده اى که خداوند به آنان داده است، اطمینان دارند، سبک مى گرداند.

326. الکافى- به نقل از حبیب بن ابى ثابت-: براى امیر مؤمنان علیه السلام، از هَمِدان و حُلوان،(3) عسل و انجیر آمد. ایشان به کارگزاران قبایل فرمود تا یتیمان را بیاورند. آن گاه، سرِ خیک هاى عسل را به دست آنان داد تا بلیسند و خود، عسل ها را کاسه کاسه میان مردم تقسیم مى کرد. به ایشان گفته شد: اى امیر مؤمنان! چرا اینان سرِ خیک ها را مى لیسند؟ فرمود: «امام، پدر یتیمان است و من به صورتى که پدران، مراعات [کودکان خود را] مى کنند، گفتم اینها را بلیسند».


1) واژه ی «معترّ» در متن عربى حدیث، به کسى گفته مى شود که نادار است و نشانِ نادارى دارد، ولى درخواست کمک نمى کند.

2) واژه ی «صَوافى» در متن عربى حدیث، املاک و زمین هایى است که صاحبانشان آنها را ترک کرده اند، یا مرده اند و وارثى ندارند.

3) شهر «سر پُل ذهاب» کنونى.