2 / 1
قیمة التوحید
أ- نصف الدین
1159. رسول الله صلی الله علیه و آله: التوحید نصف الدین(1).
ب- کلمة التقوی
1160. رسول الله صلی الله علیه و آله- فی تفسیر «لا اله الا الله»-: قوله: «لا اله الا الله» یعنی وحدانیته، لا یقبل الأعمال الا بها، و هی کلمة التقوی، یثقل الله بها الموازین یوم القیامة.(2).
ج- ثمن الجنة
1161. رسول الله صلی الله علیه و آله: التوحید ثمن الجنة.(3).
2 / 1
ارزش توحید
الف- نیمه ی دین
1159. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: توحید، نیمی از دین است.
ب- کلمه ی تقوا
1160. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله- در تفسیر «لا اله الا الله»-: این سخن، یعنی [اقرار به] وحدانیت خدا که اعمال، جز بدان پذیرفته نمی شود و آن، کلمه ی تقواست که خدا در روز قیامت، ترازوها[ی سنجش اعمال] را بدان، سنگین می کند.
ج– بهای بهشت
1161. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: توحید، بهای بهشت است.
1162. عنه صلی الله علیه و آله: ان الله عزوجل قال: ما جزاء من أنعمت علیه بالتوحید الا الجنة.(4).
1163. عنه صلی الله علیه و آله: من مات و هو یعلم أنه لا اله الا الله دخل الجنة.(5).
1164. عنه صلی الله علیه و آله: من قال: «لا اله الا الله» مخلصا دخل الجنة، و اخلاصه أن تحجزه «لا اله الا الله» عما حرم الله عزوجل.(6).
1165. عنه صلی الله علیه و آله: ان «لا اله الا الله» کلمة عظیمة کریمة علی الله عزوجل، من قالها مخلصا استوجب الجنة، و من قالها کاذبا عصمت ماله و دمه، و کان مصیره الی النار.(7).
د- حصن الله
1166. رسول الله صلی الله علیه و آله: حدثنی جبرئیل سید الملائکة، قال: قال الله سید السادات عزوجل: انی أنا الله لا اله الا أنا، فمن أقر لی بالتوحید دخل حصنی، و من دخل حصنی أمن من عذابی.(8).
1162. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: خدای عزوجل فرمود: «جزای کسی که نعمت توحید را به وی ارزانی داشته ام، جز بهشت نیست».
1163. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: هر که بمیرد، در حالی که می داند خدایی جز خداوند یکتا نیست، به بهشت در می آید.
1164. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: هر کس خالصانه بگوید: «لا اله الا الله؛ خدایی جز خداوند یکتا نیست»، به بهشت در می آید و خلوص آن، یعنی این که «لا اله الا الله»، گوینده ی آن را از آنچه خداوند عزوجل حرام کرده است، باز می دارد.
1165. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: بی گمان، «لا اله الا الله»، نزد خداوند عزوجل سخنی بزرگ و عزیز است. هر کس آن را خالصانه بگوید، بهشت برایش واجب می شود و هر کس آن را به دروغ بگوید، دارایی و خونش حفظ می شود، اما ره به دوزخ می برد.
د- دژ خدا
1166. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: سرور فرشتگان، جبرئیل علیه السلام برایم حدیث کرد و گفت: سرور سروران، خداوند عزوجل فرمود: «من، تنها خدایم و خدایزی جز من نیست. پس هر که به یگانگی من اقرار کند، به دژ من در می آید و هر که به دژم در آید، از عذاب من، ایمن می شود».
هـ- أفضل الأعمال
1167. رسول الله صلی الله علیه و آله: «لا اله الا الله»، لا یسبقها عمل، و لا تترک ذنبا.(9).
و- سبب المغفرة
1168. رسول الله صلی الله علیه و آله: اذ قال العبد: «أشهد أن لا اله الا الله»، قال الله تعالی: یا ملائکتی، علم عبدی أنه لیس له رب غیری، أشهدکم أنی غفرت له.(10).
1169. عنه صلی الله علیه و آله: لا یزال قول: «لا اله الا الله» یرفع سخط الله عن العباد، حتی اذا نزلوا بالمنزل الذی لا یبالون ما نقص من دینهم اذا سلمت دنیاهم، فقالوا عند ذلک، قال الله تعالی لهم: کذبتم کذبتم.(11).
ز- سبب دفع البلاء
1170. رسول الله صلی الله علیه و آله: «لا اله الا الله» تدفع عن قائلها تسعة و تسعین بابا من البلاء أدناها الهم.(12).
ح- سبب الفلاح
1171. رسول الله صلی الله علیه و آله قولوا: «لا اله الا الله» تفلحوا.(13).
ه- برترین عمل ها
1167. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: هیچ عملی بر «لا اله الا الله» پیشی نمی گیرد و گناهی باقی نمی نهد.
و- سبب آمرزش
1168. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: چون بنده بگوید: «أشهد أن لا اله الا الله؛ گواهی می دهم که خدایی جز خداوند نیست»، خداوند متعال می فرماید: «ای فرشتگان من! بنده ام دانست که جز من، پروردگاری ندارد، شما را گواه می گیرم که او را آمرزیدم».
1169. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: سخن «لا اله الا الله»، هماره خشم خدا را از بندگان بر می دارد تا آن که به چنان جایگاه پایینی آیند که اگر دنیایشان سالم بماند، اندیشناک کمبود در دین خود نشنوند. پس چون در این حال آن را بگویند، خداوند متعال به ایشان می فرماید: «دروغ می گویید؛ دروغ می گویید!».
ز- سبب دور شدن بلا
1170. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: «لا اله الا الله»، نود و نه بلا را از گوینده اش دور می کند که کمترین آن، اندوه است.
ح- سبب رستگاری
1171. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: بگویید: «لا اله الا الله»، تا رستگار شوید.
2 / 2
تفسیر التوحید
1172. رسول الله صلی الله علیه و آله: ان لکل شیء نسبة، و ان نسبة الله: (قل هو الله أحد)(14)،(15).
1173. عنه صلی الله علیه و آله: التوحید ظاهره فی باطنه، و باطنه فی ظاهره، ظاهره موصوف لا یری، وب اطنه موجود لا یخفی، یطلب بکل مکان و لم یخل منه مکان طرفة عین، حاضر غیر محدود، و غائب غیر مفقود.(16).
1174. عنه صلی الله علیه و آله: اله واحد واحدی المعنی، والانسان واحد ثنوی المعنی؛ جسم و عرض و بدن و روح.(17).
التوحید فی الأفعال
ان التوحید فی الأفعال، یعنی: کل فعل یحدث فی هذا العالم هو تحت سلطنة الخالق و بمشیئته و تقدیره تعالی، و لیس ثمة فاعل یوازی الخالق أو مستقل عنه، و ینطبق هذا المعنی علی جمیع الأفعال الالهیة، و من بین الأفعال الالهیة المهمة: الخلق، والربوبیة، والتدبیر، من هنا طرحت فی ذیل التوحید فی الأفال.
2 / 3
التوحید فی الخالقیة
الکتاب
(قل من رب السموت والأرض قل الله قل أفاتخذتم من دونه أولیاء لا یملکون لأنفسهم نفعا
2 / 2
معنای توحید
1172. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: هر چیزی را شناس نامه ای است و شناس نامه ی خداوند، (قل هو الله أحد) (سوره ی توحید) است.
1173. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: [معنای] توحید آن است که ظاهرش، در باطن او و باطنش در ظاهر اوست. ظاهرش وصف کردنی و نادیدنی و باطنش، موجود و پنهان ناشده است. در هر جا طلب می شود و هیچ جایی، حتی یک لحظه از او خالی نیست. حاضر است؛ اما نه محدود، و غایب است، اما نه مفقود.
1174. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: خداوند، یکی است و تجزیه ناپذیر، و انسان، یکی است و تجزیه پذیر: کالبد و عرض، و بدن و روح.
توحید در افعال
توحید در افعال: یعنی هر فعلی که در عالم ایجاد شود، آن فعل در تحت سلطه و به خواست و تقدیر خالق است، و در آن جا هیچ فاعلی به موازات خالق یا مستقل از او وجود ندارد، و این معنا منطبق بر همه افعال الهی است، و از جمله آن افعال الهی: خلق، ربوبیت و تدبیر است، و به همین جهت در این جا تحت عنوان توحید در افعال مطرح شده است.
2 / 3
توحید در آفرینش
قرآن
(بگو: پروردگار آسمان ها و زمین کیست؟ بگو: خدآ! بگو: پس آیا جز او سرپرستانی گرفته اید
و لا ضرا قل هو یستوی الأعمی والبصیر أم هل تستوی الظلمات والنور أم جعلوا الله شرکاء خلقوا کخلقه فتشبه الخلق علیهم قل الله خلق کل شیء و هو الوحد القهر).(18).
(هو الله الخلق الباری المصور له الأسماء الحسنی یسبح له ما فی السموات والأرض و هو العزیز الحکیم).(19).
(یأیها الناس أذکروا نعمت الله علیکم هل من خلق غیر الله یرزقکم من السماء والأرض لا اله الا هو فانی توفکون).(20).
الحدیث
1175. رسول الهل صلی الله علیه و آله- فی الدعاء-: یا لا اله الا أنت، لیس خالقا و لا رازقا سواک یا الله، و أسألک باسمک الظاهر فی کل شیء بالقدرة والکبریاء و البرهان والسلطان یا الله.(21).
1176. عنه صلی الله علیه و آله: قال الله عزوجل: و من أظلم ممن ذهب یخلق کخلقی! فلیخلقوا ذرة(22) أو لیخلقوا حبة أو شعیرة.(23).
1177. عنه صلی الله علیه و آله: سبحانک الذی لا اله غیره… بدیع السماوات والأرض، المبدع غیر المبتدع، خالق ما یری و ما لا یری.(24).
که اختیار سود و زیان خود را ندارند؟ بگو: آیا نابینا و بینا یکسان اند؟ یا تاریکی ها و روشنایی برابرند؟ یا برای خدا شریکانی پنداشته اند که مانند آفرینش او آفریده اند و در نتیجه، [این دو] آفرینش بر آنان مشتبه شده است؟ بگو: خدا، آفریننده ی هر چیزی است؛ و اوست یگانه ی قهار).
(اوست خدای خالق نوساز صورتگر [که] بهترین نام ها [و صفات] از آن اوست. آنچه در آسمان ها و زمین است، [جمله] تسبیح او می گویند؛ و او شکست ناپذیر فرزانه است).
(ای مردم! نعمت خدا را بر خود یاد کنید. آیا غیر از خدا آفریدگاری است که شما را از آسمان و زمین، روزی دهد؟ خدایی جز او ینست. پس چگونه [از حق] انحراف می یابید؟).
حدیث
1175. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله- در دعا-: ای آن که جز تو خدایی نیست، ای خدا! نه آفریدگاری جز تو هست و نه روزی دهنده ای. ای خدا! به نامت که در هر چیز با قدرت و شوکت و دلیل و برهان، آشکار است، از تو می خواهم.
1176. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: خدای عزوجل می فرماید: «و چه کس، ستمکارتر ز آن کس است که می رود [تا به خیال خود] همچون آفریده ی من بیافریند؟! [اگر می تواند،] مورچه ی کوچک یا یک دانه گندم و جو بیافریند».
1177. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: منزهی ای کسی که جز تو خدایی نیست… پدید آورنده ی آسمان ها و زمین، سازنده ی ساخته نشده، آفریدگار دیدنی ها و نادیده ها!
2 / 4
التوحید فی الربوبیة
الکتاب
(قل من یرزقکم من السماء والأرض أمن یملک السمع والأبصر و من یخرج الحی من المیت و یخرج المیت من الحی و من یدبر الأمر فسیقولون الله فقل أفلا تتقون).(25).
الحدیث
1178. رسول الله صلی الله علیه و آله: یا الله لا اله الا أنت وحدک لا شریک لک و لا اله غیرک، أنت رب الأرباب، و مالک الرقاب، و صاحب العفو والعقاب، أسألک بالربوبیة التی انفردت بها أن تعتقنی من النار بقدرتک.(26).
1179. عنه صلی الله علیه و آله- فی دعاء الجوشن الکبیر-: یا من لا یدبر الأمر الا هو.(27).
2 / 5
التوحید فی العبادة
الکتاب
(و ما أرسلنا من قبلک من رسول الا نوحی الیه أنه لا اله الا أنا فاعبدون).(28).
(ایاک نعبد و ایاک نستعین).(29).
(ألا لله الدین الخالص والذین اتخذوا من دونه أولیاء ما نعبدهم الا لیقربونا الی الله زلفی ان
2 / 4
توحید ربوبی
قرآن
(بگو: «کیست که از آسمان و زمین، به شما روزی می بخشد؟ یا کیست که حاکم بر گوش ها و دیدگان است؟ و کیست که زنده را از مرده بیورن می آورد و مرده را از زنده خارج می سازد؟ و کیست که کارها را تدبیر می کند؟». خواهند گفت: «خدا». پس بگو: «آیا پروا نمی کنید؟»).
حدیث
1178. پیامبر خدا صلی الله علیه وآله: خداوندا! خدایی جز تو نیست. یگانه و بی همتایی و معبودی جز تو نیست. تو خدای خدایانی و صاحب جان هایی و اختیاردار بخشش و کیفر. از تو می خواهم به [حق] ربوبیتی که تنها از آن توست، مرا با قدرتت از آتش برهانی.
1179. پیامبر خدا صلی الله علیه وآله- در دعای «جوشن کبیر»-: ای آن که کسی جز او، کارها را تدبیر نمی کنأ!
2 / 5
توحید در عبادت
قرآن
(و پیش از تو هیچ پیامبری نفرستادیم، مگر این که به او وحی کردیم که: خدایی جز من نیست. پس مرا بپرستید).
(تو را می پرستیم، تنها و بس. بجز تو نجوییم یاری ز کس).
(آگاه باشید: آیین پاک از آن خداست، و کسانی که به جای او دوستانی برای خود گرفته اند [به این بهانه که:] ما آنها را جز برای این که ما را هر چه بیشتر به خدا نزدیک گردانند، نمی پرستیم. البته خدا میان آنان درباه ی آنچه که بر سر آن اختلاف دارند، داوری خواهد
الله یحکم بینهم فی ما هم فیه یختلفون ان الله لا یهدی من هو کذب کفار).(30).
(قل یأهل الکتب تعالوا الی کلمة سواء بیننا و بینکم ألا نعبد الا الله و لا نشرک به شیئا و لا یتخذ بعضنا بعضا أربابا من دون الله فان تولوا فقولوا اشهدوا بأنا مسلمون).(31).
(قل یأیها الناس ان کنتم فی شک من دینی فلا أعبد الذین تعبدون من دون الله و لکن أعبد الله الذی یتوفئکم و أمرت أن أکون من المؤمنین- و أن أقم وجهک للدین حنیفا و لا تکونن من المشرکین- و لا تدع من دون الله ما لا ینفعک و لا یضرک فان فعلت فانک اذا من الظالمین)(32).
(قل ان صلاتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین- لا شریک له و بذلک دمرت و أنا أول المسلمین).(33).
(قل انما انا بشر مثلکم یوحی الی أنما الهکم اله واحد فمن کان یرجوا لقاء ربه فلیعمل عملا صالحا و لا یشرک بعبادة ربه أحدا).(34).
راجع: البقرة: 82، یوسف: 40
الحدیث
1180. المعجم الکبیر عن شداد بن أوس: قال النبی صلی الله علیه وآله: اذا جمع الله الأولین و الآخرین ببقیع(35) واحد ینفذهم البصر و یسمعهم الداعی، قال: أنا خیر شریک، کل عمل کان عمل لی فی دار الدنیا کان لی فیه شریک فأنا أدعه الیوم،؛ و لا أقبل الیوم الا خالصا. ثم قرأ: (الا عبادالله المخلصین)(36) (من کان یرجوا لقاء ربه فلیعمل عملا صالحا و لا یشرک
کرد. در حقیقت، خدا آن کسی را که دروغ پرداز ناسپاس است هدایت نمی کند).
(بگو: «ای اهل کتاب! بیایید بر سر سخنی که میان ما و شما یکسان است، بایستیم که: جز خدا را نپرستیم و چیزی را شریک او نگردانیم، و بعضی از ما، بعضی دیگر را به جای خدا به خدایی نگیرد». پس اگر [از این پیشنهاد] اعراض کردند، بگویید: «شاهد باشید که ما مسلمانیم [نه شما]»)
(بگو: ای مردم! اگر در دین من تردید دارید، پس [بدانید که من] کسانی را که به جای خدا می پرستید، نمی پرستم؛ بلکه خدایی را می پرستم که جان شما را می ستاند؛ و دستور یافته ام که از مؤمنان باشم. و [به من دستور داده شده است] که به دین حنیف روی آور، و زنهار از مشرکان مباش. و به جای خدا، چیزی را که سود و زیانی به تو نمی رساند، مخوان؛ که اگر چنین کنی، در آن صورت، قطعا از جمله ی ستمکارانی).
(بگو: در حقیقت، نماز من و [سایر] عبادات من و زندگی و مرگ من، برای خدا، پروردگار جهانیان است [که] او را شریکی نیست، و بر این [کار] دستور یافته ام؛ و من، نخستین مسلمانم).
(بگو: من هم مثل شما بشری هستم، و[لی] به من وحی می شود که: خدای شما، خدایی یگانه است. پس هر کس به لقای پروردگار خود امید دارد، باید به کار شایسته بپردازد و هیچ کس را در پرستش پروردگارش شریک نسازد).
ر.ک: بقره: آیه ی 83، یوسف: آیه ی 40 .
حدیث
1180. المعجم الکبیر- به نقل از شداد بن اوس-: پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: «چون خداوند، اولین و آخرین را در جایی وسیع، گرد آورد، به رؤیت آنان می رساند و دعوتگر، آنان را می شنواند و خدا می گوید: “من، بهترین شریکم. هر عملی که در سرای دنیا برایم انجام شده و در آن شریک داشته ام، آن را امروز [به آن شریک] وا می نهم و امروز، جز عمل خالص را نمی پذیرم”».
سپس قرائت کرد: «(جز بندگان مخلص خدا)، (هر کس به دیدار پروردگارش امید داشته
بعبادة ربه أحدا).(37).
1181. رسول الله صلی الله علیه وآله: لم آتکم الا بخیر؛ آتیتکم أن تعبدوا الله وحده لا شریک له… و أن تدعوا اللات والعزی.(38).
باشد، باید کار شایسته کند و هیچ کس را در پرستش پروردگارش شریک نسازد)».
1181. پیامبر خدا صلی الله علیه وآله: جز خیر برای شما نیاورده ام. فقط خدای یگانه و بی شریک را بپرستید… و [بت های] لات و عزا را وا نهید.
سخنی درباره ی توحید در عبادت
عبادت، در لغت به معنای نرمش و فروتنی است(39) و عبادت خدا، به معنای فروتنیز و خضوع در برابر اوست. توحید در عبادت، در قرآن و روایات اسلامی در دو معنا به کار می رود:
1. اطاعت از خدای یگانه و ترک پرستش غیر او، مانند این آیه:
(و لقد بعثنا فی کل أمة رسولا أن اعبدوا الله و اجتنبوا الطاغوت.(40).
و در هر امتی فرستاده ای برانگیختیم که: خدا را بپرستید و از طاغوت بپرهیزید).
و نیز:
(والذین اجتنبوا الطاغوت أن یعبدوها و أنابوا الی الله لهم البشری.(41).
و مژده باد آنان را که از پرستش طاغوت پرهیز کردند و به سوی خدا بازگشتند!).
این معنا از توحید در عبادت، همان توحید در اطاعت است که پیش از این
توضیح داده شد.
2. خالص کردن انگیزه در پرستش خدای یگانه
البته لازمه ی توحید در اطاعت، توحید در عبادت نیز هست؛ زیرا اطاعت از اوامر الهی به طور مطلق، مستلزم اخلاص و پاک سازی انگیزه است؛ اما به دلیل اهمیت این معنا و مراتب اخلاص در عبادت، عنوان مستقلی دارد.
بالاترین مراتب توحید
بالاترین مراتب اخلاص و یا توحید در عبادت، آن است که انسان در عبادت و اطاعت، از خداوند متعال مزد طلب نکند؛ بلکه عشق و محبت خدا، او را به اطاعت از او وادار نماید؛ چنان که امام صادق علیه السلام می فرماید:
مردم، خدای عزوجل را به سه گونه عبادت می کنند: گروهی او را از سر رغبت به پاداش، عبادت می نمایند که این، عبادت حریصان و همان طمع است. گروهی دیگر، او را از سر بیم از آتش عبادت می کنند که این، عبادت بردگان و همان ترس است. اما من، از سر محبت به او عبادتش می کنم که این، عبادت بزرگ منشان و این، همان آسودگی است.(42).
1) التوحید: ص 68 ح 24 عن داوود بن سلیمان الفراء عن الامام الرضا عن آبائه علیهم السلام، بحارالأنوار: ج 3 ص 240 ح 25.
2) علل الشرائع: ص 251 ح 8 عن الحسن بن عبدالله عن أبیه عن جده الامام الحسن علیه السلام، بحارالأنوار: ج 9 ص 294 ح 5.
3) الأمالی للطوسی: ص 570 ح 1178 عن محمد بن علی بن الحسین بن زید عن الامام الرضا عن آبائه علیهم السلام، بحارالأنوار: ج 3 ص 3 ح 3.
4) التوحید: ص 28 ح 29 عن اسماعیل بن موسی عن أبیه الامام الکاظم عن آبائه علیهم السلام، بحارالأنوار: ج ص 3 ح 2؛ تاریخ أصبهان: ج 1 ص 280 الرقم 468 عن أنس بن مالک نحوه.
5) صحیح مسلم: ج 1 ص 55 ح 43؛ التوحید: ص 29 ح 30 و فیه «أن الله حق» بدل «أنه لا اله الا الله» کلاهما عن عثمان بن عفان، بحارالأنوار: ج 3 ص 10 ح 20.
6) التوحید: ص 28 ح 27 عن زید بن أرقم، بحارالأنوار: ج 93 ص 197 ح 22؛ تاریخ بغداد: ج 12 ص 64 الرقم 6455 عن أنس نحوه.
7) التوحید: ص 23 ح 18 عن أحمد بن عبدالله الجویباری عن الامام الرضا عن آبائه علیهم السلام، بحارالأنوار: ج 3 ص 5 ح 13.
8) عیون أخبار الرضا علیه السلام: ج 2 ص 135 ح 3 عن أحمد بن محمد بن ابراهیم بن هاشم عن الامام العسکری عن آبائه علیهم السلام، بحارالأنوار: ج 3 ص 10 ح 22؛ کنزالعمال: ج 1 ص 47 ح 127 نقلا عن الشیرازی عن الامام علی علیه السلام عنه صلی الله علیه و آله.
9) سنن ابن ماجة: ج 2 ص 1248 ح 3797 عن ام هانی.
10) تاریخ دمشق: ج 7 ص 621 ح 1617 عن أنس.
11) نوادر الأصول: ج 2 ص 73 عن أنس و راجع: ثواب الأعمال: ص 20 ح 4.
12) تاریخ دمشق: ج 17 ص 172 ح 4087 عن ابن عباس و راجع: المقنع: ص 297.
13) مسند ابن حنبل: ج 5 ص 423 ح 16023 عن ربیعة بن عباد؛ المناقب لابن شهر آشوب: ج 1 ص 56 عن طارق المحاربی، بحارالأنوار: ج 18 ص 202.
14) الاخلاص: 1.
15) المعجم الأوسط: ج 1 ص 222 ح 732 عن أبی هریرة.
16) معانی الأخبار: ص 10 ح 1 عن عمر بن علی عن أبیه الامام علی علیه السلام، بحارالأنوار: ج 4 ص 264 ح 12.
17) العدد القویة: ص 82 ح 143 عن ابن عباس، بحارالأنوار: ج 3 ص 304 ح 40.
18) الرعد: 16.
19) الحشر: 24.
20) فاطر: 3.
21) البلد الأمین: ص 415، بحارالأنوار: ج 93 ص 259 ح 1.
22) الذر: صغار النمل واحدته: ذرة. و قیل: الذرة لیس لها وزن و یراد بها ما یری فی شعاع الشمس الداخل فی النافذة (لسان العرب: ج 4 ص 304 «ذرر»).
23) صحیح البخاری: ج 6 ص 2747 ح 7120 عن أبی هریرة.
24) العظمة: ص 53 ح 110 عن اسامة بن زید.
25) یونس: 31.
26) مهج الدعوات: ص 100، بحارالأنوار: ج 94 ص 218 ح 17.
27) البلد الأمین: ص 410، بحارالأنوار: ج 94 ص 396.
28) الأنبیاء: 25.
29) الفاتحة: 5.
30) الزمر: 3.
31) آل عمران: 64.
32) یونس: 104- 106.
33) الأنعام: 162 و 163.
34) الکهف: 110.
35) البقیع: المکان المتسع (المصباح المنیر: ص 57).
36) الصافات: 40.
37) المعجم الکبیر: ج 7 ص 291 ح 7167.
38) مسند ابن حنبل: ج 9 ص 48 ح 23188.
39) عبد، دو ریشه دارد که گویا از نظر معنا، متضادند. یکی از این دو بر نرمی و خاکساری و کرنش و پرستش، و دیگری بر شدت و تندی و قوت و صلابت، دلالت می کند (معجم مقاییس اللغة: ج 4 ص 205).
40) نحل: آیه ی 36.
41) زمر: آیه ی 17.
42) ر.ک: دوستی در قرآن و حدیث: بخش دوم / فصل یکم: پرستش دوستداران.