1 / 1
حَقیقَةُ العَقلِ
1 . رسول اللّه صلى الله علیه و آله: العَقلُ نورٌ خَلَقَهُ اللّهُ لِلإِنسانِ، وجَعَلَهُ یُضیءُ عَلَى القَلبِ لِیَعرِفَ بِهِ الفَرقَ بَینَ المُشاهَداتِ مِنَ المُغَیَّباتِ.(1)
2 . عنه صلى الله علیه و آله: العَقلُ نورٌ فِی القَلبِ، یُفَرِّقُ بِهِ بَینَ الحَقِّ والباطِلِ.(2)
3 . عنه صلى الله علیه و آله: مَثَلُ العَقلِ فِی القَلبِ کَمَثَلِ السِّراجِ فی وَسَطِ البَیتِ.(3)
1 / 2
خَلقُ العَقلِ وَالجَهلِ
الکتاب
«وَ نَفْسٍ وَ ما سَوّاها- فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها» .(4)
1 / 1
حقیقت عقل
1 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: عقل، نورى است که خداوند آن را براى انسان آفرید و وسیله روشنىبخشىِ دل قرار داد تا بِدان، تفاوت دیدنىها را از نادیدنىها باز شناسد.
2 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: عقل، نورى است در دل که دل به وسیله آن، حق را از باطل جدا مىکند.
3 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: عقل در دل، مانند چراغ در میان خانه است.
1 / 2
آفرینش عقل و جهل
قرآن
«سوگند به نَفْس و آن کس که آن را درست کرد؛ سپس پلیدکارى و پرهیزگارىاش را به آن الهام کرد» .
«وَ لا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اَللَّوّامَةِ».(5)
«وَ ما أُبَرِّئُ نَفْسِی إِنَّ اَلنَّفْسَ لَأَمّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاّ ما رَحِمَ رَبِّی إِنَّ رَبِّی غَفُورٌ رَحِیمٌ».(6)
الحدیث
4 . رسول اللّه صلى الله علیه و آله: إنَّ اللّهَ عز و جل خَلَقَ العَقلَ مِن نورٍ مَخزونٍ مَکنونٍ فی سابِقِ عِلمِهِ الَّذی(7) لَم یَطَّلِع عَلَیهِ نَبِیٌّ مُرسَلٌ ولا مَلَکٌ مُقَرَّبٌ، فَجَعَلَ العِلمَ نَفسَهُ، وَالفَهمَ روحَهُ، وَالزُّهدَ رَأسَهُ، وَالحَیاءَ عَینَیهِ، وَالحِکمَةَ لِسانَهُ، وَالرَّأفَةَ هَمَّهُ(8)، وَالرَّحمَةَ قَلبَهُ. ثُمَّ حَشّاهُ وقَوّاهُ بِعَشَرَةِ أشیاءَ: بِالیَقینِ، وَالإِیمانِ، وَالصِّدقِ، وَالسَّکینَةِ، وَالإِخلاصِ، وَالرِّفقِ، وَالعَطِیَّةِ، وَالقُنوعِ، وَالتَّسلیمِ، وَالشُّکرِ. ثُمَّ قالَ عز و جل: أدبِر، فَأَدبَرَ، ثُمَّ قالَ لَهُ: أقبِل، فَأَقبَلَ، ثُمَّ قالَ لَهُ: تَکَلَّم.
فَقالَ: الحَمدُ للّهِِ الَّذی لَیسَ لَهُ ضِدٌّ ولا نِدٌّ، ولا شَبیهٌ ولا کُفوٌ، ولا عَدیلٌ ولا مِثلٌ، الَّذی کُلُّ شَیءٍ لِعَظَمَتِهِ خاضِعٌ ذَلیلٌ.
فَقالَ الرَّبُّ تَبارَکَ وتَعالى: وعِزَّتی وجَلالی ما خَلَقتُ خَلقا أحسَنَ مِنکَ، ولا أطوَعَ لی مِنکَ، ولا أرفَعَ مِنکَ، ولا أشرَفَ مِنکَ، ولا أعَزَّ مِنکَ، بِکَ اُؤاخِذُ وبِکَ اُعطی، وبِکَ اُوَحَّدُ وبِکَ اُعبَدُ، وبِکَ اُدعى وبِکَ اُرتَجى وبِکَ اُبتَغى، وبِکَ اُخافُ وبِکَ اُحذَرُ، وبِکَ الثَّوابُ وبِکَ العِقابُ.(9)
«و [باز]نه! سوگند به وجدان سرزنشگر!» .
«و من نفس خود را تبرئه نمىکنم؛ چرا که نفس قطعاً به بدى امر مىکند، مگر کسى را که خدا رحم کند؛ زیرا پروردگار من آمرزنده مهربان است» .
حدیث
4. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خداوند عز و جل، عقل را از نورى ذخیره و پنهان در علم ازلىِ خود آفرید و هیچ پیامبرِ فرستاده شده و فرشته مقرّبى را بر آن آگاه نساخت. دانش را جان آن، فهم را روحش، زهد را سرش، حیا را چشمانش، حکمت را زبانش، مهر را همّتش، و رحمت را دلش قرار داد و آن گاه ده چیز را در او جا داد و او را به آنها توانایى بخشید: یقین، ایمان، راستى، آرامش، اخلاص، مدارا، دَهِش، قناعت، تسلیم بودن و سپاسگزارى.
سپس فرمود: «پشت کن» و عقل، پشت کرد. آن گاه به او فرمود: «رو کن» و او رو آورد. و آن گاه به او فرمود: «حرف بزن» . عقل گفت: ستایش، از آنِ خدایى است که ضد و انبازى ندارد، مشابه و همترازى ندارد، و معادل و همانندى برایش نیست؛ خدایى که همه چیز در برابر عظمتش خاضع و رام است.
آن گاه پروردگار تبارک و تعالى فرمود: «به عزّت و جلالم سوگند، آفریدهاى بهتر از تو نیافریدم و فرمانبردارتر از تو برایم نیست و برتر از تو و شریفتر و عزیزتر از تو وجود ندارد. با تو مؤاخذه مىکنم و با تو مىبخشم. با تو به یگانگى شناخته مىشوم و با تو پرستیده مىشوم. با تو خوانده مىشوم و با تو به من پناه مىآورند و در پى من هستند. با تو از من مىترسند و بیمناک مىشوند. و ثواب و عقاب با توست» .
5 . عنه صلى الله علیه و آله: أوَّلُ ما خَلَقَ اللّهُ سُبحانَهُ وتَعالَى العَقلُ.(10)
6 . عنه صلى الله علیه و آله فی حَدیثِ خَلقِ العَقلِ: . . . ثُمَّ خَلَقَ العَقلَ فَاستَنطَقَهُ فَأَجابَهُ، فَقالَ: وعِزَّتی وجَلالی ما خَلَقتُ خَلقًا هُوَ أحَبُّ إلَیَّ مِنکَ، [بِکَ](11) آخُذُ، وبِکَ اُعطی، وعِزَّتی لَاُکَمِّلَنَّکَ فیمَن أحبَبتُ، ولَأَنقُصَنَّکَ فیمَن أبغَضتُ.(12)
5 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: عقل، نخستین آفریده خداوند سبحان است.
6 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: . . . سپس خداوند، عقل را آفرید. سپس او را به سخن آورد و او پاسخ داد. آن گاه، خداوند [به عقل]فرمود: «سوگند به عزّت و جلالم که آفریدهاى دوستداشتنىتر از تو نیافریدهام؛ به وسیله تو مىگیرم و به وسیله تو مىبخشم. به جلالم سوگند که هر آینه تو را در هر که دوست بدارم، کامل مىسازم و در هر کس که مبغوض بدارم، ناقص مىگذارم» .
1) عوالی اللآلی: ج 1 ص 248 ح 4.
2) إرشاد القلوب: ص 198؛ ربیع الأبرار: ج 3 ص 137.
3) علل الشرائع: ص 98 ح 1 عن عمر بن علی عن أبیه الإمام علی علیه السلام، بحار الأنوار: ج 1 ص 99 ح 14.
4) الشمس:7 و 8.
5) القیامة:2.
6) یوسف:53.
7) فی المصدر: «التی» ، وما فی المتن أثبتناه من معانی الأخبار.
8) فی معانی الأخبار: «فمه» بدل «همّه».
9) الخصال: ص 427 ح 4 عن یزید بن الحسن عن الإمام الکاظم عن آبائه علیهم السلام، معانی الأخبار: ص 313 ح 1 عن یزید بن الحسین الکحّال عن أبیه عن الإمام الکاظم عن آبائه عنه علیهم السلام، الأمالی للطوسی: ص 542 ح 1164 عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام نحوه، بحار الأنوار: ج 1 ص 107 ح 3.
10) حلیة الأولیاء: ج 7 ص 318 عن عائشة؛ عوالی اللآلی: ج 4 ص 99 ح 141، بحار الأنوار: ج 1 ص 97 ح 8.
11) مابین المعقوفین سقط من المصدر، وهو ممّا یقتضیه السیاق.
12) مسند زید: ص 409 عن زید بن الإمام زین العابدین عن أبیه عن الإمام علیّ علیهم السلام وراجع نوادر الاُصول: ج 2 ص 60.