جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

مدیریت زیر دستان و گرامی داشتن اقوام

زمان مطالعه: 2 دقیقه

«واجعل لکل انسان من خدمک عملا تأخذه به فانه احری الا یتواکلوا فی خدمتک و أکرم عشرتک، فانهم جناحک الذی به تطیر، و اصلک الذی الیه تصیر، و یدک التی بها تصول استودع الله دینک و دنیاک، و أساله خیر القضاء لک فی العاجلة و الآجلة، و الدنیا و الآخرة و السلام».

ترجمه:

برای هر یک از خدمتگزارانت کاری قرار ده که بتوانی از او بازخواست کنی و این سزاوارتر است تا در خدمتگزاری تو، کار را به یکدیگر واگذار نکنند، و خویشان خود را گرامی بدار که ایشان بال تو هستند که با آن پرواز

می کنی و ریشه ی تو هستند که به آن باز می گردی و دست تو هستند که با آن نبرد می کنی. و دین و دنیای تو را به خدا می سپارم و از او بهترین سرنوشت را برای تو در زود و دیر و دنیا و آخرت می خواهم. والسلام.

تفسیر و توضیح:

در این بخش آخر امام به دو مطلب اشاره دارد:

1. کیفیت مدیریت نسبت به خدمتگزاران چه در خانه و چه در بیرون خانه که هر کدام وظیفه ی خود را بدانند تا در هنگام قصور یا تقصیر در وظیفه بتوان از او بازخواست کرد و دیگر گرامی داشتن خویشان و نگهداشتن آنها برای مواردی که به کمک آنها نیاز است.

امام علیه السلام در ضمن خطبه ای می فرماید: «انه لا یستغنی الرجل و ان کان ذا مال عن عشیرته»(1) به یقین، آدمی هر چند مالدار باشد، از خویشانش بی نیاز نیست. و نیز می فرماید: «و من یقبض یده عن عشیرته فانما تقبض منه عنهم ید واحدة و تقبض منهم عنه اید کثیرة»(2) و آن کس دست دهنده ی خود را از خویشان خود باز دارد، همانا یک دست را از جانب خود از آنها گرفته و منع کرده، ولی دست های بسیار را از جانب آنها از خود منع کرده است.


1) نهج البلاغه، خطبه ی 23، بخش 8.

2) همان، بخش 10.