7 / 1
الاِستِکانَةُ وَالتَّضَرُّعُ وَالخُشوعُ وَالخُضوعُ
الکتاب
«فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ وَهَبْنا لَهُ یَحْیى وَ أَصْلَحْنا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ کانُوا یُسارِعُونَ فِی اَلْخَیْراتِ وَ یَدْعُونَنا رَغَباً وَ رَهَباً وَ کانُوا لَنا خاشِعِینَ».(1)
«اُدْعُوا رَبَّکُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْیَةً إِنَّهُ لا یُحِبُّ اَلْمُعْتَدِینَ- وَ لا تُفْسِدُوا فِی اَلْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها وَ اُدْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً إِنَّ رَحْمَتَ اَللهِ قَرِیبٌ مِنَ اَلْمُحْسِنِینَ».(2)
«وَ لَقَدْ أَخَذْناهُمْ بِالْعَذابِ فَمَا اِسْتَکانُوا لِرَبِّهِمْ وَ ما یَتَضَرَّعُونَ».(3)
الحدیث
7724 . رسول الله صلى الله علیه و آله: رَفعُ الأَیدی مِنَ الاِستِکانَةِ الَّتی قالَ اللهُ عز و جل: «فَمَا اِسْتَکانُوا لِرَبِّهِمْ وَ ما یَتَضَرَّعُونَ».(4)
7 / 1
خاکسارى و خوارى و فروتنى و افتادگى
قرآن
«پس [دعاى] او (زکریّا) را اجابت کردیم، و یحیى را بدو بخشیدیم و همسرش را براى او شایسته [و آماده حمل] کردیم؛ زیرا آنان در کارهاى نیک شتاب مىکردند و ما را از روى رغبت و بیم مىخواندند و در برابر ما فروتن بودند».
«پروردگار خود را به زارى و نهانى بخوانید، که او از حد گذرندگان را دوست نمىدارد. و در زمین، پس از اصلاح آن، فساد مکنید و با بیم و امید، او را بخوانید. همانا رحمت خدا، به نیکوکاران نزدیک است».
«و به راستى، ایشان را به عذاب گرفتار کردیم، و [لى] نسبت به پروردگارشان خاکسارى نکردند و به زارى درنیامدند».
حدیث
7724 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: بلند کردن دستها [به دعا]، از همان خاکسارىاى است که خداوند عز و جل فرموده است: «ولى نسبت به پروردگارشان خاکسارى نکردند و به زارى درنیامدند».
7725 . عنه صلى الله علیه و آله: خِیارُ اُمَّتی فیما أنبَأَنِیَ المَلأَُ الأَعلى قَومٌ. . . یَدعونَهُ بِأَلسِنَتِهِم رَغَبا ورَهَبا، ویَسأَلونَهُ بِأَیدیهِم خَفضا ورَفعا، ویُقبِلونَ بِقُلوبِهِم عَودا(5) وبَدءا.(6)
7726 . مستدرک الوسائل عن عیاض بن سلیمان: قال رسول اللهِ صلى الله علیه و آله: ما مِن صَوتٍ أحَبُّ إلَى اللهِ مِن صَوتِ عَبدٍ لَهفانَ. قیلَ: وما هُوَ؟
قالَ: عَبدٌ یُصیبُ الذَّنبَ فَیَملأَ جَوفَهُ فَرَقا(7) مِنَ اللهِ، فَیَقولُ: یا رَبِّ.
فَیَقولُ اللهُ: أنَا رَبُّکَ، أغفِرُ لَکَ إذَا استَغفَرتَنی، واُجیبُکَ إذا دَعَوتَنی.(8)
7727 . رسول الله صلى الله علیه و آله فِی الدُّعاءِ : أسأَ لُکَ مَسأَلَةَ المُستَکینِ، وأبتَهِلُ إلَیکَ ابتِهالَ المُذنِبِ الذَّلیلِ، وأدعوکَ دُعاءَ الخائِفِ الضَّریرِ، مَن خَضَعَت لَکَ رَقَبَتُهُ، وفاضَت لَکَ عَیناهُ، وذَلَّ جَسَدُهُ، ورَغِمَ أنفُهُ لَکَ.(9)
7 / 2 البُکاءُ أوِ التَّباکی
7728 . رسول الله صلى الله علیه و آله: البُکاءُ مِن خَشیَةِ اللهِ مِفتاحُ الرَّحمَةِ، وعَلامَةُ القَبولِ، وبابُ الإِجابَةِ.(10)
7729 . عنه صلى الله علیه و آله: إذا أحسَستُم مِن أنفُسِکُم رِقَّةً، فَاغتَنِمُوا الدُّعاءَ.(11)
7725 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: بهترینهاى امّت من آن طور که آسمانیان (فرشتگان مقرّب الهى) به من خبر دادهاند مردمانىاند که. . . با زبانهایشان، از سرِ امید و بیم، او را مىخوانند و دستِ خواهش آنها، هماره در حال بالا رفتن و پایین آمدن است و با دلهایشان، یکپارچه، به او رو مىنمایند.
7726 . مستدرک الوسائل- به نقل از عیاض بن سلیمان: پیامبر خدا فرمود: «هیچ صدایى نزد خداوند، دوست داشتنىتر از صداى بنده اندوهناک نیست».
گفته شد: مقصود چیست؟
فرمود: «بندهاى گناه مىکند و بر اثر آن، ترس از خداوند، وجودش را مىآکَنَد و مىگوید: «پروردگارا!» و خدا مىفرماید: «منم پروردگار تو. تو را مىآمرزم، آن گاه که از من، آمرزش بطلبى، و پاسخت مىدهم، آن گاه که مرا بخوانى»».
7727 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله در دعا -: خاکسارانه از تو مىخواهم و چونان گنهکارِ خوار، به درگاهت التماس مىکنم و همچون نابیناى هراسان که در برابر تو گردن نهاده و چشمانش از اشک مىجوشد و فروتنى مىکند و در پیشگاهت خوار [و رام] است تو را مىخوانم.
7 / 2
گریستن یا حالت گریه به خود گرفتن
7728 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: گریستن از ترس خدا، کلیدِ رحمت و نشانه پذیرش و دَرِ اجابت [ِ دعا]است.
7729 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هر گاه در خود احساس رقّت قلب کردید، دعا کردن را غنیمت شمرید.
7730 . عنه صلى الله علیه و آله: اِغتَنِمُوا الدُّعاءَ عِندَ الرِّقَّةِ؛ فَإِنَّها رَحمَةٌ.(12)
7731 . إرشاد القلوب عن عائشة: قامَ رَسولُ اللهِ صلى الله علیه و آله یُصَلّی ویَقرَأُ القُرآنَ ویَبکی، ثُمَّ یَجلِسُ یَقرَأُ ویَدعو ویَبکی، ثُمَّ جَلَسَ یَقرَأُ ویَدعو ویَبکی، حَتّى إذا فَرَغَ اضطَجَعَ وهُوَ یَقرَأُ ویَبکی حَتّى بَلَّتِ الدُّموعُ خَدَّیهِ ولِحیَتَهُ.
قُلتُ: یا رَسولَ اللهِ، ألَیسَ اللهُ قَد غَفَرَ لَکَ ما تَقَدَّمَ مِن ذَنبِکَ وما تَأَخَّرَ؟
فَقالَ: بَلى، أفَلا أکونُ عَبدا شَکورا؟(13)
7 / 3 الإِسرارُ
الکتاب
«اُدْعُوا رَبَّکُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْیَةً إِنَّهُ لا یُحِبُّ اَلْمُعْتَدِینَ».(14)
«ذِکْرُ رَحْمَتِ رَبِّکَ عَبْدَهُ زَکَرِیّا- إِذْ نادى رَبَّهُ نِداءً خَفِیًّا».(15)
الحدیث
7732 . رسول الله صلى الله علیه و آله: خَیرُ الدُّعاءِ الخَفِیُّ، قالَ تَعالى: «اُدْعُوا رَبَّکُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْیَةً».(16)
7733 . عنه صلى الله علیه و آله: دُعاءُ السِّرِّ یَزیدُ عَلَى الجَهرِ سَبعینَ ضِعفا، وأثنَى اللهُ سُبحانَهُ عَلى زَکَرِیّا علیه السلام بِقَولِهِ: «إِذْ نادى رَبَّهُ نِداءً خَفِیًّا».(17)
7730 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: دعا کردن در هنگام رقّت قلب را غنیمت شمارید؛ زیرا رقّت قلب، رحمت است.
7731 . إرشاد القلوب به نقل از عایشه : پیامبر خدا به نماز ایستاد و قرآن خواند و گریست. سپس نشست و قرآن خواند و دعا کرد و گریست. باز نشست و قرآن خواند و دعا کرد و گریست و چون تمام کرد و به بستر رفت، باز قرآن خواند و گریست، چندان که گونهها و محاسنش از اشک، تَر شد.
گفتم: اى پیامبر خدا! آیا نه این است که خداوند، گناهان گذشته و آینده تو را آمرزیده است؟
فرمود: «چرا؛ امّا آیا بندهاى سپاسگزار نباشم؟».
7 / 3
نهان داشتن
قرآن
«پروردگار خود را به زارى و نهانى بخوانید که او از حد گذرندگان را دوست نمىدارد».
«[این،] یادى از رحمت پروردگار تو [در باره] بندهاش زکریّاست. آن گاه که [زکریّا] پروردگارش را آهسته ندا کرد».
حدیث
7732 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: بهترین دعا، دعاى نهانى است. خداوند متعال مىفرماید: «پروردگارتان را به زارى و نهانى بخوانید».
7733 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: دعاى نهانى، هفتاد برابر دعاى آشکار، ارزش دارد. خداوند متعال، زکریا علیه السلام را چنین ستوده است: «آن گاه که پروردگارش را نهانى ندا داد».
7734 . عنه صلى الله علیه و آله: دَعوَةٌ فِی السِّرِّ تَعدِلُ سَبعینَ دَعوَةً فِی العَلانِیَةِ.(18)
7735 . عنه صلى الله علیه و آله: إنّی لَمّا اُسرِیَ بِی إلَى السَّماءِ. . . نودیتُ. . . یا مُحَمَّدُ، ومَن کَثُرَت هُمومُهُ مِن اُمَّتِکَ، فَلیَدعُنی سِرّا.(19)
4 / 7
خَفضُ الصَّوتِ
الکتاب
«وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ اَلدّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی وَ لْیُؤْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ» .(20)
«وَ اُذْکُرْ رَبَّکَ فِی نَفْسِکَ تَضَرُّعاً وَ خِیفَةً وَ دُونَ اَلْجَهْرِ مِنَ اَلْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَ اَلْآصالِ وَ لا تَکُنْ مِنَ اَلْغافِلِینَ» .(21)
«قُلِ اُدْعُوا اَللهَ أَوِ اُدْعُوا اَلرَّحْمنَ أَیًّا ما تَدْعُوا فَلَهُ اَلْأَسْماءُ اَلْحُسْنى وَ لا تَجْهَرْ بِصَلاتِکَ وَ لا تُخافِتْ بِها وَ اِبْتَغِ بَیْنَ ذلِکَ سَبِیلاً» .(22)
الحدیث
7736 . عوالی اللآلی: رُوِیَ أنَّ سائِلاً سَأَلَ رَسولَ اللهِ صلى الله علیه و آله، فَقالَ: أقَریبٌ رَبُّنا فَنُناجِیَهُ، أم بَعیدٌ فَنُنادِیَهُ؟
فَنَزَلَ قَولُهُ تَعالى: «وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ»(20)الآیَةَ.(23)
7734 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: یک دعاى نهانى، با هفتاد دعاى آشکارا، برابرى مىکند.
7735 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: آن شب که مرا به آسمان بردند، . . . به من ندا دادند که: «. . . اى محمّد! هر گاه کسى از امّتت غمهایش بسیار شد، نهانى مرا بخواند».
7 / 4
آهستگى صدا
قرآن
«و هر گاه بندگان من، از تو در باره من بپرسند، [بگو که] من نزدیکم و دعاى دعاکننده را به هنگامى که مرا بخواند اجابت مىکنم. پس [آنان] باید فرمان مرا گردن نهند و به من ایمان آورند، باشد که راه یابند».
«و در دل خویش، پروردگارت را بامدادان و شامگاهان، با زارى و ترس، بى صداى بلند، یاد کن و از غافلان مباش».
«بگو: خدا را بخوانید یا رحمان را بخوانید؛ هر کدام را بخوانید، براى او نامهاى نیکوتر است. و نمازت را به آواز بلند مخوان و بسیار آهستهاش مکن، و میان این [و آن،]راهى [میانه]بجوى».
حدیث
7736 . عوالى اللّالى: روایت شده است که پرسندهاى از پیامبر خدا پرسید: آیا پروردگار ما نزدیک است تا آهسته بخوانیمش، یا دور است تا آوازش دهیم؟
پس این آیه نازل شد: «و هر گاه بندگانم از تو درباره من مىپرسند، [بگو که]من نزدیکم. . .».
7737 . رسول الله صلى الله علیه و آله فی قَولِهِ تَعالى: «وَ لا تَجْهَرْ بِصَلاتِکَ وَ لا تُخافِتْ بِها»(22): ذلِکَ فِی الدُّعاءِ، لا تَرفَع صَوتَکَ فِی الدُّعاءِ، فَتَذکُرَ ذُنوبَکَ، فَیُسمَعَ مِنکَ، فَتُعَیَّرَ بِها.(24)
7738 . عنه صلى الله علیه و آله: إنَّ اللهَ کَرِهَ لَکُم ثَلاثا: اللَّغوَ عِندَ القُرآنِ، ورَفعَ الصَّوتِ فِی الدُّعاءِ، وَالتَّخَصُّرَ(25) فِی الصَّلاةِ.(26)
7739 . عنه صلى الله علیه و آله: إنَّ اللهَ تَعالى کَرِهَ لَکُم ثَلاثا: اللَّغوَ عِندَ قِراءَةِ القُرآنِ، وَالتَّخَصُّرَ فِی الصَّلاةِ، ورَفعَ الأَصواتِ بِالدُّعاءِ، وعِندَ الدُّعاءِ.(27)
7740 . إرشاد القلوب: سَمِعَ رَسولُ اللهِ صلى الله علیه و آله أقواما یُجاهِرونَ بِالدُّعاءِ، فَقالَ: لا تَرفَعوا بِأَصواتِکُم؛ فَإِنَّ رَبَّکُم لَیسَ بِأَصَمَّ.(17)
7741 . صحیح البخاری عن أبی موسى الأشعری: لَمّا غَزا رَسولُ اللهِ صلى الله علیه و آله خَیبَرَ أو قالَ: لَمّا تَوَجَّهَ رَسولُ اللهِ صلى الله علیه و آله أشرَفَ النّاسُ عَلى وادٍ، فَرَفَعوا أصواتَهُم بِالتَّکبیرِ: اللهُ أکبَرُ، اللهُ أکبَرُ، لا إلهَ إلَا اللهُ.
فَقالَ رَسولُ اللهِ صلى الله علیه و آله: اِربَعوا(28)عَلى أنفُسِکُم، إنَّکُم لا تَدعونَ أصَمَّ ولا غائِبا،
إنَّکُم تَدعونَ سَمیعا قَریبا، وهُوَ مَعَکُم.(29)
7737 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله درباره این سخن خداوند متعال که: «و نمازت را با صداى بلند و یا با صداى بسیار آهسته مخوان» : این، در دعاست. در هنگام دعا کردن، صدایت را بلند مکن که چون گناهانت را یاد کنى، دیگران بشنوند و بدانها سرزنشت کنند.
7738 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خداوند، سه کار را از شما ناخوش مىدارد: بیهوده گویى در هنگام [تلاوت]قرآن، بلند کردن صدا در دعا، و دست بر کمر نهادن در حال نماز.(30)
7739 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خداوند متعال، سه چیز را از شما ناخوش مىدارد: بیهودهگویى در هنگام قرائت قرآن، دست به کمر نهادن در نماز، و بلند کردن صدا به دعا، هنگام دعا کردن.
7740 . إرشاد القلوب: پیامبر خدا شنید که عدّهاى با صداى بلند، دعا مىکنند. فرمود: «صداهایتان را بلند نکنید. پروردگار شما کَر نیست» .
7741 . صحیح البخارى به نقل از ابو موسى اشعرى : چون پیامبر خدا به جنگ خیبر رفت (یا گفته شده [به سوى خیبر]حرکت کرد) ، مردم به وادىاى رسیدند و فریاد تکبیر، سر دادند: الله اکبر، الله اکبر، لا إله إلّا الله!
پیامبر خدا فرمود: «آرام باشید. شما شخص کَر یا غایبى را که صدا نمىزنید! شما کسى را صدا مىزنید که شنوا و نزدیک است و در کنارِ شماست» .
7742 . سنن أبی داوود عن أبی موسى الأشعری: کُنتُ مَعَ رَسولِ اللهِ صلى الله علیه و آله فی سَفَرٍ، فَلَمّا دَنَوا مِنَ المَدینَةِ کَبَّرَ النّاسُ ورَفَعوا أصواتَهُم.
فَقالَ رَسولُ اللهِ صلى الله علیه و آله: یا أیُّهَا النّاسُ! إنَّکُم لا تَدعونَ أصَمَّ ولا غائِبا، إنَّ الَّذی تَدعونَهُ بَینَکُم وبَینَ أعناقِ رِکابِکُم.(31)
7742 . سنن أبى داوود به نقل از ابو موسى اشعرى : در سفرى با پیامبر خدا بودم. چون مردم به نزدیکىِ مدینه رسیدند، بانگ تکبیر برآوردند. پیامبر خدا فرمود: «اى مردم! شما شخص کَر یا غایبى را که نمىخوانید! آن کسى که او را مىخوانید، بین شما و گردن مَرکبهاى شماست» .(32)
توضیحى درباره بلند کردن صدا در دعا
دعا، سخن گفتن با کسى است که هیچ کس به اندازه او به انسانْ نزدیک نیست(33) و بلکه از رگ گردن نیز به انسانْ نزدیکتر است(34) و بدین جهت، بلند کردن صدا در دعا، خلاف ادب شمرده مىشود، چنان که پیامبر خدا به ایننکته اشاره مىفرماید:
اِربَعوا عَلى أنفُسِکُم. إنَّکُم لا تَدعونَ أصَمَّ و لا غائِبا. إنَّکُم تَدعونَ سَمیعا قَریبا، و هُوَ مَعَکُم.(35)
صدایتان را پایین بیاورید؛ چرا که شما ناشنوایى یا غایبى را صدا نمىزنید؛ بلکه شنواى نزدیکى را صدا مىزنید که همواره با شماست.
بر این اساس، بلند دعا کردن، بخصوص اگر موجب آزار دیگران باشد، عقلاً و نقلاً(36) مذموم و بلکه ممنوع است.
در این جا این سؤالْ پیش مىآید که اگر بلند دعا کردنْ مذموم است، چرا گاهى در سیره پیشوایان اسلام، مواردى دیده مىشود که بلند دعا مىکردهاند؟
پاسخ، این است که نکوهیده بودن بلندى صدا در دعا، یک موضوع عُرفى
است و لذا داورى عرف، در کیفیت و کمّیت بلندى صدا دخالت دارد. بىتردید، فرق است میان کسى که مانند طلبکار با فریاد و بىادبانه چیزى از خدا مىخواهد و کسى که مانند امام حسین علیه السلام در عرفات، در اثناى دعا، حالى به او دست مىدهد که با نهایت خاکسارى و افتادگى و با ناله و تضرّع و اشکریزان و دلسوزان، اما با صداى بلند، «یا أسمَعَ السّامِعینَ؛ اى شنواترینِ شنوندگان»(37) مىگوید و یا مانند امام صادق علیه السلام در پایان شب، هنگام قیام براى شبزندهدارى، نداى «اللهُمَّ أعِنّى عَلى هَولِ المُطَّلَعِ ووَسِّع عَلَىَّ ضیقَ المَضجَعِ؛ خداوندا! مرا به هنگام هراسیدنم در جایگاه وارسى یارى کن و برایم تنگناى قبر را وسیع نما»(38) سر مىدهد که نه تنها موجب آزار دیگران نبوده است، بلکه بىتردید، اهلبیت ایشان، علاقهمند به شنیدن مناجات روحبخش آن بزرگوار در دل شب بودهاند.
به عبارت دیگر، پایین بودن صدا در هنگام دعا، هم مقتضاى تعظیم و تواضع در محضر خداوند است و هم موجب جلب خشنودى او و پیدایش حال توجّه و اُنس بیشتر در دعا کننده. این، نکتهاى است که عقل و فطرت انسان، به خوبى آن را درک و تصدیق مىکنند.
بنا بر این، اقتضاى حالات و مقامات مختلف، متفاوت است و عقل و فطرت، در هر حال و مقام، میزان مقبول پنهان و یا آشکار بودن صدا را به خوبى درک مىکنند و با حفظ اصل آهستگى و پرهیز از شیون و فریاد، هر یک از حالات و مقامات (درخواست، سوز و گداز، نالش از غم هجران، حال خوش وصل و اُنس، دعاى جمعى و فردى، ضمیمه شدن مسئله تعلیم و تربیت به اصل دعا) را از دیگر مقامات و حالات، تمیز مىدهند.
7 / 5 رَفعُ الیَدَینِ
7743 . رسول الله صلى الله علیه و آله لِعَلِیٍّ علیه السلام : عَلَیکَ بِرَفعِ یَدَیکَ إلى رَبِّکَ، وکَثرَةِ تَقَلُّبِها.(39)
7744 . الإمام الحسین علیه السلام: کانَ رَسولُ اللهِ صلى الله علیه و آله یَرفَعُ یَدَیهِ إذَا ابتَهَلَ ودَعا، کَما یَستَطعِمُ المِسکینُ.(40)
7745 . المعجم الأوسط عن ابن عبّاس: رَأَیتُ رَسولَ اللهِ صلى الله علیه و آله یَدعو بِعَرَفَةَ، ویَداهُ إلى صَدرِهِ کَاستِطعامِ المِسکینِ.(41)
7746 . مسند إسحاق بن راهویه عن عائشة: فَقَدتُ رَسولَ اللهِ صلى الله علیه و آله ذاتَ لَیلَةٍ، فَخَرَجتُ فی أثَرِهِ، فَإِذا رَسولُ اللهِ صلى الله علیه و آله فِی البَقیعِ، رافِعا یَدَیهِ إلَى السَّماءِ یَدعو.(42)
7747 . صحیح مسلم عن أنس: رَأَیتُ رَسولَ اللهِ صلى الله علیه و آله یَرفَعُ یَدَیهِ فِی الدُّعاءِ، حَتّى یُرى بَیاضُ إبطَیهِ.(43)
7748 . کنزالعمّال عن البَراء بن عازب: کانَ [النَّبِیُّ صلى الله علیه و آله]إذا أصابَتهُ شِدَّةٌ فَدَعا، رَفَعَ یَدَیهِ حَتّى یُرى بَیاضُ إبطَیهِ.(44)
7749 . المصنّف لعبد الرزّاق عن طاووس: دَعَا النَّبِیُّ صلى الله علیه و آله عَلى قَومٍ فَرَفَعَ یَدَیهِ جِدّا فِی السَّماءِ،
فَجالَتِ(45) النّاقَةُ، فَأَمسَکَها بِإِحدى یَدَیهِ، وَالاُخرى قائِمَةٌ فِی السَّماءِ.(46)
7 / 5
بلند کردن دستها
7743 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله به على علیه السلام -: بر تو باد بلند کردن دستهایت به سوى پروردگارت، و بسیار پشت و رو کردن آنها.
7744 . امام حسین علیه السلام -: پیامبر خدا، هر گاه درخواست و دعایى مىکرد، دستانش را همچون مستمندى که غذا مىطلبد، دراز مىکرد.
7745 . المعجم الأوسط به نقل از ابن عبّاس -: پیامبر خدا را دیدم که در عرفه، دعا مىکند و دستانش را تا سینهاش بالا برده است، آن گونه که مستمند، غذا مىطلبد.
7746 . مسند اسحاق بن راهویه به نقل از عایشه -: شبى متوجّه شدم که پیامبر خدا [در اتاق]نیست. در جستجوى او بیرون رفتم. دیدم پیامبر خدا در بقیع، دستانش را به سوى آسمان برداشته است و دعا مىکند.
7747 . صحیح مسلم به نقل از اَنس -: من دیدم که پیامبر خدا در هنگام دعا، دستانش را بلند مىکرد، به طورى که سپیدىِ زیر بغلهایش دیده مىشد.
7748 . کنز العمّال به نقل از بَراء بن عازب -: پیامبر صلى الله علیه و آله هر گاه مشکلى برایش پیش مىآمد و دعا مىکرد، دستانش را بالا مىبرد، چنان که سپیدىِ زیر بغلهایش دیده مىشد.
7749 . المصنّف، عبد الرزّاق به نقل از طاووس -: پیامبر صلى الله علیه و آله قومى را نفرین کرد و دستانش را
کاملاً به آسمان برداشت. در این هنگام، ناقه برگشت. پیامبر صلى الله علیه و آله با یک دستش، آن را نگهداشت و دست دیگرش همچنان به سوى آسمان، بلند بود.
7750 . سنن النسائی عن اُسامة بن زید: کُنتُ رَدیفَ النَّبِیِّ صلى الله علیه و آله بِعَرَفاتٍ، فَرَفَعَ یَدَیهِ یَدعو، فَمالَت بِهِ ناقَتُهُ فَسَقَطَ خِطامُها(47)، فَتَناوَلَ الخِطامَ بِإِحدى یَدَیهِ وهُوَ رافِعٌ یَدَهُ الاُخرى.(48)
7750 . سنن النسائى به نقل از اُسامة بن زید -: من در عرفات، بر ترکِ پیامبر صلى الله علیه و آله سوار بودم. ایشان، دستانش را به دعا بلند کرد. ناقهاش به یک سو گشت و مهارش افتاد. با یک دستش مهار را گرفت و دست دیگرش، همچنان بالا بود.
تحلیلى درباره بلند کردن دست به سوى آسمان در هنگام دعا
یکى از آداب دعا، بلند کردن دستها به سوى آسمان است. سیره پیامبر خدا چنین بود که گاه به هنگام دعا، دستهاى خود را آن قدر بلند مىکرد که سپیدى زیر بغل ایشان دیده مىشد(49) و مانند بیچارهاى که با بلند کردن و حرکت دادن دست، از کسى چیزى مىخواهد، درخواست خود را با خداوند متعال در میان مىگذاشت.
در این جا، این سؤال پیش مىآید که با توجّه به این که خداوند متعالْ همه جا هست، چرا نیایشگر باید به هنگام دعا، دست خود را به سوى آسمان، بالا ببرد؟
برخى تصوّر کردهاند که بلند کردن دست به سوى آسمان، نشانه اعتقاد به تجسیم و مکان داشتن حضرت حق است، در صورتى که جسم و مکان، از اوصاف سلبیه خداوند متعال است. او جسم نیست و در همه جا هست. بنا بر این، در دعا، تفاوتى میان بلند کردن دست یا بلند نکردن آن، وجود ندارد. اینان، بدینسان، منکر ادب بودنِ این رفتار شدهاند.
چند حدیث اخیر، نشان مىدهند که این سؤال، در صدر اسلام، به طور جدّى
مطرح بوده است و پیامبر صلى الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام به آن، پاسخ گفتهاند. در مجموع، چهار پاسخ به این پرسش داده شده است:
1. بلند کردن دست به هنگام دعا، خود، نوعى عبادت است که خداوند متعال، مردم را مکلّف به آن نموده است، چنان که توجّه کردن در نماز به سوى کعبه، رکوع و سجود و امثال اینها عبادت است.(50)
2. بلند کردن دست به هنگام دعا، سنّت نبوى است و پیامبر خدا از پیروان خود، خواسته است که چنین عمل کنند.(51)
3. حکمت بلند کردن دست به سوى آسمان در هنگام دعا، این است که آسمان، جایگاه انواع روزىهایى است که مورد نیاز و درخواست انساناند. بدین جهت، خداوند به اولیاى خود دستور داده که هنگام دعا، دستهاى خود را به سوى آسمان و عرش الهى دراز کنند.(52)
4. علّامه سیّد محمّدحسین طباطبایى در پاسخ این سؤال، اشاره مىکند که حقیقت همه عبادات بدنى (از جمله دعا) ، تنزیل و تمثیل معانى و مفاهیم و حقایق متعالى در قالب جسمانى است و بلند کردن دست در دعا هم از این باب است. متن سخن ایشان چنین است:
مخالفت برخى با بالا بردن دست به سوى آسمان به هنگام دعا، با استناد به این که این کار، نوعى جسم دانستن خداوند و اشاره به اوست، بیهوده و نادرست است؛ چرا که حقیقت همه عبادتهاى بدنى، فرو کاستن معناى قلبى وتوجّه درونى، به صورتْ و شکل ظاهر و نیز اظهار حقایقِ فراتر از مادّه در قالب جسم است، همان گونه که در نماز و روزه و حج و. . . و اجزا و شرایطشان هست و اگر چنین نبود، اصلاً عبادتهاى بدنى تحقّق نمىیافتند و از جمله عبادتها، دعاست که توجّه قلبى و درخواست درونى موجود در دعا را که در میان ما متداول و معهود است-
مىتوان شبیه کرد به درخواست نادار بینواى فرودست، از توانگر عزّتمند والا، آنجا که دستانش را باز مىکند و نیازش را با شکستگى و زارى طلب مىنماید.(53)
نکته قابل توجّه، این است که بلند کردن دست به سوى آسمان، در صورتى ادب و ارزش شمرده مىشود که نیایشگر، با معرفت، دست خود را بالا ببرد و بداند که خدا همه جا هست. تنها در این صورت است که دست به آسمانْ بلند کردن، ادب شمرده مىشود، وگرنه، کسى که مىپندارد خدا در آسمان است و دست به سوى او دراز مىکند، دست بلند کردن او ارزشى ندارد. همچنین است چشم دوختن به آسمان در هنگام دعا، و لذا امام صادق علیه السلام از پدران بزرگوار خود، نقل کرده است:
مَرَّ النَّبِىُّ صلى الله علیه و آله عَلى رَجُلٍ و هُوَ رافِعٌ بَصَرَهُ إلَى السَّماءِ یَدعو، فَقالَ لَهُ رَسولُ اللهِ صلى الله علیه و آله: غُضَّ بَصَرَکَ؛ فَإِنَّکَ لَن تَراهُ.
و مَرَّ النَّبِیُّ عَلى رَجُلٍ رافِعٍ یَدَیهِ إلَى السَّماءِ و هُوَ یَدعو، فَقالَ رَسولُ اللهِ صلى الله علیه و آله: اُقصُر مِن یَدَیکَ؛ فَإِنَّکَ لَن تَنالَهُ.(54)
گذر پیامبر صلى الله علیه و آله بر مردى افتاد که هنگام دعا چشمش را به سوى آسمانْ دوخته بود. پیامبر خدا به وى فرمود: «چشمت را فرو بند که تو هرگز او را نمىبینى».
و گذر پیامبر صلى الله علیه و آله بر مردى افتاد که در حال دعا، دستانش را به سوى آسمانْ بلند کرده بود. پیامبر خدا فرمود: «دستانت را پایین بیاور که تو هرگز به او نمىرسى».
البته ممکن است این دو حدیث، ناظر به خروج شخص از حال اعتدال در چشم دوختن به آسمان (رفع البصر) یا بلند کردن دستها (رفع الیدین) باشند.
7 / 6
عُلُوُّ الهِمَّةِ وعِظَمُ المَسأَلَةِ
7751 . رسول الله صلى الله علیه و آله: إذا دَعا أحَدُکُم فَلیُعظِمِ الرَّغبَةَ؛ فَإِنَّهُ لا یَتَعاظَمُ(55)عَلَى اللهِ شَیءٌ.(56)
7752 . عنه صلى الله علیه و آله: اِسأَ لُوا اللهَ وأجزِلوا؛ فَإِنَّهُ لا یَتَعاظَمُهُ شَیءٌ.(57)
7753 . عنه صلى الله علیه و آله: إنَّ اللهَ عز و جل یَعجَبُ مِن سائِلٍ یَسأَلُ غَیرَ الجَنَّةِ.(58)
7754 . عنه صلى الله علیه و آله: سَلُوا اللهَ الفِردَوسَ؛ فَإِنَّها سُرَّةُ(59)الجَنَّةِ.(60)
7755 . صحیح مسلم عن ربیعة بن کعب الأسلمی: کُنتُ أبیتُ مَعَ رَسولِ اللهِ صلى الله علیه و آله، فَأَتَیتُهُ بِوَضوئِهِ وحاجَتِهِ. فَقالَ لی: سَل. فَقُلتُ: أسأَ لُکَ مُرافَقَتَکَ فِی الجَنَّةِ.
قالَ: أوَ غَیرَ ذلِکَ؟ قُلتُ: هُوَ ذاکَ.
قالَ: فَأَعِنّی عَلى نَفسِکَ بِکَثرَةِ السُّجودِ.(61)
7756 . مسند ابن حنبل عن ربیعة بن کعب: قالَ لی رَسولُ اللهِ صلى الله علیه و آله: سَلنی اُعطِکَ. قُلتُ: یا رَسولَ اللهِ، أنظِرنی أنظُر فی أمری. قالَ: فَانظُر فی أمرِکَ.
قالَ: فَنَظَرتُ، فَقُلتُ: إنَّ أمرَ الدُّنیا یَنقَطِعُ، فَلا أرى شَیئا خَیرا مِن شَیءٍ آخُذُهُ لِنَفسی لآِخِرَتی! فَدَخَلتُ عَلَى النَّبِیِّ صلى الله علیه و آله، فَقالَ: ما حاجَتُکَ؟ فَقُلتُ: یا رَسولَ اللهِ، اشفَع لی إلى رَبِّکَ عز و جل فَلیُعتِقنی مِنَ النّارِ.
فَقالَ: مَن أمَرَکَ بِهذا؟ فَقُلتُ: لا وَاللهِ یا رَسولَ اللهِ، ما أمَرَنی بِهِ أحَدٌ، ولکِنّی نَظَرتُ فی أمری، فَرَأَیتُ أنَّ الدُّنیا زائِلَةٌ مِن أهلِها، فَأَحبَبتُ أن آخُذَ لآِخِرَتی.
قالَ: فَأَعِنّی عَلى نَفسِکَ بِکَثرَةِ السُّجودِ.(62)
7 / 6
بلند همّتى و بزرگىِ درخواست
7751 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هر گاه فردى از شما دعا مىکند، تقاضاهاى بزرگ بنماید؛ زیرا بر خداوند، هیچ چیزى بزرگ (سنگین) نمىآید.
7752 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: از خدا بخواهید و فراوان بخواهید؛ زیرا هیچ چیز براى او سنگین نیست.
7753 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خداوند عز و جل از درخواست کنندهاى که چیزى جز بهشت درخواست کند، تعجّب مىکند.
7754 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: از خداوند، پردیس را تقاضا کنید که آن جا، نافِ (وسط) بهشت است.
7755 . صحیح مسلم به نقل از ربیعة بن کعب اَسلَمى : من شب را با پیامبر خدا مىگذراندم. یک شب که برایش آبِ وضو و حاجتش را آوردم، به من فرمود: «چیزى بخواه».
گفتم: از تو مىخواهم که در بهشت با تو باشم.
فرمود: «غیر از این نمىخواهى؟».
گفتم: فقط همین!
فرمود: «پس با سجده فراوان، مرا در این خواهشت کمک کن».
7756 . مسند ابن حنبل به نقل از ربیعة بن کعب : پیامبر خدا به من فرمود: «از من چیزى بخواه تا به تو بدهم».
گفتم: اى پیامبر خدا! فرصت بده تا در این باره بیندیشم.
فرمود: «بیندیش».
من اندیشیدم و با خود گفتم: امور دنیوى به سر مىآیند. پس چیزى بهتر از آن نیست که براى آخرتم برگیرم. پس خدمت پیامبر صلى الله علیه و آله رفتم. فرمود: «چه مىخواهى؟».
گفتم: اى پیامبر خدا! نزد پروردگارت شفاعتم کن تا مرا از آتش دوزخ، آزاد کند.
فرمود: «چه کسى این را به تو گفت [که از من، چنین درخواستى کنى]؟» .
گفتم: نه به خدا- اى پیامبر خدا! ، هیچ کس این را به من نگفت؛ بلکه خودم در کارم اندیشیدم و دیدم که دنیا از کفِ دنیاداران مىرود. پس ترجیح دادم که براى آخرتم چیزى بستانم.
فرمود: «پس با سجده فراوان، مرا در این درخواستت یارى رسان».
7757 . الإمام علیّ علیه السلام: کانَ النَّبِیُّ صلى الله علیه و آله إذا سُئِلَ شَیئا فَإِذا أرادَ أن یَفعَلَهُ، قالَ: نَعَم، وإذا أرادَ أن لا یَفعَلَ سَکَتَ، وکانَ لا یَقولُ لِشَیءٍ لا.
فَأَتاهُ أعرابِیٌّ فَسَأَلَهُ، فَسَکَتَ، ثُمَّ سَأَلَهُ فَسَکَتَ، ثُمَّ سَأَلَهُ، فَقالَ لَهُ النَّبِیُّ صلى الله علیه و آله کَهَیئَةِ المُنتَهِرِ: سَل ما شِئتَ یا أعرابِیُّ، فَغَبَطناهُ، فَقُلنا: الآنَ یَسأَلُ الجَنَّةَ.
فَقالَ الأَعرابِیُّ: أسأَ لُکَ راحِلَةً، فَقالَ لَهُ النَّبِیُّ صلى الله علیه و آله: لَکَ ذاکَ، ثُمَّ قالَ: سَل، قالَ: أسأَ لُکَ زادا، قالَ: ولَکَ ذاکَ، فَتَعَجَّبنا مِن ذلِکَ. فَقالَ النَّبِیُّ صلى الله علیه و آله: کَم بَینَ مَسأَلَةِ الأَعرابِیِّ وعَجوزِ بَنی إسرائیلَ!
ثُمَّ قالَ صلى الله علیه و آله: إنَّ موسى علیه السلام لَمّا أُمِرَ أن یَقطَعَ البَحرَ فَانتَهى إلَیهِ، فَضُرِبَت وُجوهُ الدَّوابِّ، فَرَجَعَت، فَقالَ موسى علیه السلام: ما لی یا رَبِّ؟ قالَ لَهُ: إنَّکَ عِندَ قَبرِ یوسُفَ، فَاحتَمِل عِظامَهُ مَعَکَ، وقَدِ استَوَى القَبرُ بِالأَرضِ، فَجَعَلَ موسى علیه السلام لا یَدری أینَ هُوَ، قالوا: إنکانَ أحَدٌمِنکُم یَعلَمُأینَ هُوَفَعَجوزُبَنی إسرائیلَ، لَعَلَّها تَعلَمُ أینَ هُوَ.
فَأَرسَلَ إلَیها موسى علیه السلام، قالَ: هَل تَعلَمینَ أینَ قَبرُ یوسُفَ علیه السلام؟ قالَت: نَعَم. قالَ: فَدُلّینی عَلَیهِ. قالَت: لا وَاللهِ حَتّى تُعطِیَنی ما أسأَ لُکَ. قالَ: ذاکِ لَکِ، قالَت: فَإِنّی أسأَ لُکَ أن أکونَ مَعَکَ فِی الدَّرَجَةِ الَّتی تَکونُ فیها فِی الجَنَّةِ.
قالَ: سَلِی الجَنَّةَ، قالَت: لا وَاللهِ، [إلّا](63) أن أکونَ مَعَکَ، فَجَعَلَ موسى یُرادُّها، فَأَوحَى اللهُ تَبارَکَ وتَعالى إلَیهِ: أن أعطِها ذلِکَ؛ فَإِنَّهُ لا یُنقِصُکَ شَیئا، فَأَعطاها ودَلَّتهُ عَلَى القَبرِ، فَأَخرَجَ العِظامَ وجاوَزَ البَحرَ.(64)
7757 . امام على علیه السلام: شیوه پیامبر صلى الله علیه و آله چنین بود که هر گاه چیزى از او خواسته مىشد، اگر مىخواست انجامش دهد، مىفرمود: «باشد» و اگر نمىخواست انجامش دهد، سکوت مىکرد و هرگز، پاسخ «نه» نمىداد.
روزى، بادیهنشینى نزد ایشان آمد و چیزى خواست. پیامبر صلى الله علیه و آله سکوت کرد. دوباره خواست. باز هم سکوت کرد. بار سوم خواست. پیامبر صلى الله علیه و آله با حالت تَشَر، به او فرمود: «اى اَعرابى! هر چه مىخواهى، تقاضا کن».
ما به حال او غبطه خوردیم و گفتیم: الآن، بهشت را تقاضا مىکند.
بادیهنشین گفت: مَرکبى از تو مىخواهم.
پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: «باشد».
سپس فرمود: «باز هم بخواه».
گفت: توشه هم مىخواهم.
فرمود: «باشد».
ما از این درخواستها تعجّب کردیم. پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: «چه قدر فرق است میان درخواست این بادیهنشین و درخواست آن پیرِ زن بنى اسرائیل!».
آن گاه فرمود: «موسى علیه السلام چون فرمان یافت که از دریا بگذرد و به آن رسید، مَرکبها را هِى زدند؛ امّا آنها بازگشتند و به دریا نزدند. موسى علیه السلام گفت: مرا چه شده است، اى پروردگارم؟
بدو فرمود: «تو نزدیک قبرِ یوسف هستى. استخوانهاى او را هم با خودت ببر».
امّا قبر با زمین، یکسان شده بود و موسى علیه السلام نمىدانست کجاست. گفتند: اگر از شما کسى باشد که جاى قبر را بداند، آن کس، پیر زنى از بنى اسرائیل است. شاید او بداند که قبر کجاست.
موسى علیه السلام او را احضار کرد و فرمود: تو مىدانى قبر یوسف علیه السلام کجاست؟ .
گفت: آرى.
فرمود: آن را نشانم بده.
گفت: نه به خدا، مگر آن که آنچه از تو مىخواهم، به من بدهى.
فرمود: باشد.
گفت: از تو مىخواهم که در بهشت، با تو در یک درجه باشم.
فرمود: [فقط] بهشت را بخواه.
گفت: نمىشود. فقط با تو باشم.
موسى علیه السلام سعى داشت او را از نظرش منصرف کند که خداوند تبارک و تعالى به او وحى فرمود که: «هر چه مىخواهد، به او عطا کن؛ زیرا از [درجه] تو، چیزى کم نمىکند». موسى علیه السلام به آن پیرزن، قول داد و او جاى قبر را نشانش داد و موسى علیه السلام استخوانها را بیرون آورد و از دریا گذشت».
7 / 7
السُّؤالُ مِن فَضلِ اللهِ
الکتاب
«وَ لا تَتَمَنَّوْا ما فَضَّلَ اَللهُ بِهِ بَعْضَکُمْ عَلى بَعْضٍ لِلرِّجالِ نَصِیبٌ مِمَّا اِکْتَسَبُوا وَ لِلنِّساءِ نَصِیبٌ مِمَّا اِکْتَسَبْنَ وَ سْئَلُوا اَللهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اَللهَ کانَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیماً».(65)
الحدیث
7758 . رسول الله صلى الله علیه و آله: سَلُوا اللهَ مِن فَضلِهِ؛ فَإِنَّ اللهَ عز و جل یُحِبُّ أن یُسأَلَ.(66)
7759 . عنه صلى الله علیه و آله: لَتَسَلُنَّ اللهَ أو لَیَقضِیَنَّ عَلَیکُم، إنَّ للهِِ عِبادا یَعمَلونَ فَیُعطیهِم، وآخَرینَ یَسأَلونَهُ صادِقینَ فَیُعطیهِم، ثُمَّ یَجمَعُهُم فِی الجَنَّةِ، فَیَقولُ الَّذینَ عَمِلوا: رَبَّنا! عَمِلنا فَأَعطَیتَنا، فَبِما أعطَیتَ هؤُلاءِ؟
فَیَقولُ: عِبادی(67)! أعطَیتُکُم اُجورَکُم ولَم ألِتکُم(68)مِن أعمالِکُم شَیئا، وسَأَلَنی
هؤُلاءِ فَأَعطَیتُهُم، وهُوَ فَضلی اُوتیهِ مَن أشاءُ.(57)
7 / 7
خواستن از فضل خداوند
قرآن
«و آنچه را خداوند به [سببِ] آن، بعضى از شما را بر بعضى [دیگر] برترى داده، آرزو مکنید. براى مردان، از آنچه [به اختیار]کسب کردهاند، بهرهاى است، و براى زنان [نیز] از آنچه [به اختیار]کسب کردهاند، بهرهاى است. و از فضل خدا درخواست کنید، که خدا به هر چیزى داناست».
حدیث
7758 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: از خداوند، فضلش را درخواست کنید؛ زیرا خداى عز و جل دوست مىدارد که از او درخواست شود.
7759 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: یا از خدا درخواست مىکنید و یا علیه شما حکم مىکند. خداوند بندگانى دارد که عمل مىکنند و او [مزد عملشان را] به ایشان مىدهد، و دیگرانى هستند که صادقانه از او درخواست مىکنند و به آنها نیز عطا مىکند. سپس همه آنان را در بهشت، گِرد مىآورد. آنان که عمل کردهاند، مىگویند: پروردگارا! ما عمل کردیم، پس به ما عطا فرمودى. اینان را به چه سبب، عطا کردى؟
خداوند مىفرماید: «بندگان من! مزد شما را دادم و چیزى از مزد کارتان نکاستم،
و اینان، از من درخواست کردند و من هم به آنها عطا کردم و این، فضل من است که به هر که بخواهم، مىدهم».
7760 . عنه صلى الله علیه و آله: إنَّ الرِّزقَ لَیَنزِلُ مِنَ السَّماءِ إلَى الأَرضِ، عَلى عَدَدِ قَطرِ المَطَرِ، إلى کُلِّ نَفسٍ بِما قُدِّرَ لَها، ولکِن للهِِ فُضولٌ، فَاسأَ لُوا اللهَ مِن فَضلِهِ.(69)
7 / 8
بَثُّ الحاجَةِ
7761 . رسول الله صلى الله علیه و آله: إنَّ اللهَ لَیُمسِکُ الخَیرَ الکَثیرَ عَن عَبدِهِ، فَیَقولُ: لا اُعطیهِ حَتّى یَسأَلَنی.(70)
7 / 9
العَزمُ
7762 . رسول الله صلى الله علیه و آله: إذا دَعا أحَدُکُم فَلیَعزِم فِی الدُّعاءِ، ولا یَقُل: اللهُمَّ، إن شِئتَ فَأَعطِنی؛ فَإِنَاللهَ لا مُستَکرِهَ لَهُ.(71)
7763 . عنه صلى الله علیه و آله: إذا دَعا أحَدُکُم فَلا یَقُل: اللهُمَّ اغفِر لی إن شِئتَ، ولکِن لِیَعزِمِ المَسأَلَةَ، وَلیُعَظِّمِ الرَّغبَةَ، فَإِنَّ اللهَ لا یَتَعاظَمُهُ شَیءٌ أعطاهُ.(72)
7764 . عنه صلى الله علیه و آله: لا یَقولَنَّ أحَدُکُم: اللهُمَّ اغفِر لی إن شِئتَ، اللهُمَّ ارحَمنی إن شِئتَ، لِیَعزِمِ المَسأَلَةَ؛ فَإِنَّهُ لا مُکرِهَ لَهُ.(73)
7760 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: روزى، از آسمان به شمارِ قطرات باران، به زمین مىریزد، براى هر کس به اندازهاى که برایش مقدّر شده است؛ امّا خداوند، زیادههایى هم دارد. پس، از زیادههاى خدا از او درخواست کنید.
7 / 8
اظهار کردن نیاز
7761 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خداوند، بسیارى از خوبىها را از بندهاش دریغ مىدارد و مىفرماید: «به او نمىدهم تا از من بخواهد».
7 / 9
قاطعیّت
7762 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هر گاه یکى از شما دعا کرد، در دعا قاطع باشد و نگوید: خدایا! اگر مىخواهى، بده؛ چرا که خداوند، وادار کنندهاى ندارد.
7763 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هر گاه فردى از شما دعا مىکند، نگوید: بار خدایا! اگر خواستى، مرا بیامرز؛ بلکه در خواهش کردن، قاطع باشد و درخواستِ بزرگ کند؛ زیرا عطاى هیچ چیز براى خداوند، گران نیست.
7764 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هرگز کسى از شما نگوید: خدایا! اگر خواستى، مرا بیامرز. خدایا! اگر خواستى، به من رحم کن؛ بلکه قاطعانه بخواهد؛ زیرا خداوند، وادار کنندهاى ندارد.
7 / 10 التَّعمیمُ
7765 . رسول الله صلى الله علیه و آله: إذا دَعا أحَدُکُم فَلیَعُمَّ؛ فَإِنَّهُ أوجَبُ لِلدُّعاءِ.(74)
7766 . عنه صلى الله علیه و آله: ما مِن دُعاءٍ أحَبُّ إلَى اللهِ من أن یَقولَ العَبدُ: اللهُمَّ ارحَم اُمَّةَ مُحَمَّدٍ رَحمَةً عامَّةً.(75)
7767 . عنه صلى الله علیه و آله: مَن عَمَّ بِدُعائِهِ المُؤمِنینَ وَالمُؤمِناتِ، استُجیبَ لَهُ.(76)
7768 . عنه صلى الله علیه و آله: أعمِم [یَعنی فِی الدُّعاءِ]فَفَضلُ ما بَینَ العُمومِ وَالخُصوصِ کَما بَینَ السَّماءِ وَالأَرضِ.(77)
7769 . عنه صلى الله علیه و آله: ثَلاثٌ لا یَغُلُّ عَلَیهِنَّ قَلبُ مُؤمِنٍ: إِخلاصُ الدَّعوَةِ للهِِ تَعالى، وَالنَّصیحَةُ لِوُلاةِ الأَمرِ فِی الحَقِّ حَیثُ کانَ، وأن یَعُمَّ بِدَعوَتِهِ جَمیعَ المُسلِمینَ، فَإِنَّ الدَّعوَةَ تُحیطُ مِن وَرائِهِم.(78)
7770 . عنه صلى الله علیه و آله: لا یَؤُمَّ رَجُلٌ قَوما فَیَخُصَّ نَفسَهُ بِالدُّعاءِ دونَهُم؛ فَإِن فَعَلَ فَقَد خانَهُم.(79)
7771 . عنه صلى الله علیه و آله: مَن صَلّى بِقَومٍ فَاختَصَّ نَفسَهُ بِالدُّعاءِ، فَقَد خانَهُم.(80)
7772 . صحیح البخاری عن أبی هریرة: قامَ رَسولُ اللهِ صلى الله علیه و آله فی صَلاةٍ وقُمنا مَعَهُ، فَقالَ أعرابِیٌّ وهُوَ فِی الصَّلاةِ: اللهُمَّ ارحَمنی ومُحَمَّدا، ولا تَرحَم مَعَنا أحَدا.
فَلَمّا سَلَّمَ النَّبِیُّ صلى الله علیه و آله، قالَ لِلأَعرابِیِّ: لَقَد حَجَّرتَ واسِعا(81) !(82)
7 / 10
دعا کردن براى همگان
7765 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هر گاه یکى از شما دعا کرد، براى همه دعا کند؛ زیرا این، دعا را به اجابتْ نزدیکتر مىسازد.
7766 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هیچ دعایى نزد خداوند، محبوبتر از این نیست که بنده بگوید: بار خدایا! امّت محمّد را مشمول رحمتِ عامّ خود گردان.
7767 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هر کس دعایش را به همه مردان و زنان مؤمن تعمیم دهد، دعایش مستجاب مىشود.
7768 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: [در دعا] عمومیّت ببخش؛ زیرا میان دعاى عمومى و خصوصى، از زمین تا آسمان فرق است.
7769 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: سه چیز است که اندیشه خیانت در دل مؤمن نسبت به آنها راه ندارد: دعوت خالصانه براى خداوند متعال؛ تذکّر خیرخواهانه دادن به فرمانروایان درباره حق، هر جا که باشد؛ و این که در دعایش همه مسلمانان را داخل گردانَد؛ چرا که دعا از هر سو، آنان را در میان مىگیرد.
7770 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هیچ مردى نباید امامتِ [جماعت] عدّهاى را برعهده گیرد، ولى براى خودش دعا کند و آنها را دعا نکند، که اگر چنین کند، به آنان خیانت ورزیده است.
7771 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هر کس پیشنماز عدّهاى شود و فقط براى خودش دعا کند، به آنان خیانت کرده است.
7772 . صحیح البخارى به نقل از ابو هریره : پیامبر خدا به نماز ایستاد و ما به او اقتدا کردیم. بادیهنشینى در نمازش گفت: بار خدایا! من و محمّد را رحمت فرما و کس دیگرى را با ما، مورد رحمتت قرار مده.
چون پیامبر صلى الله علیه و آله نمازش را سلام داد، به آن بادیهنشین فرمود: «امر گستردهاى را محدود ساختى!».(83)
7 / 11
الإِکثارُ
الکتاب
«وَ اِصْبِرْ نَفْسَکَ مَعَ اَلَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ اَلْعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجْهَهُ وَ لا تَعْدُ عَیْناکَ عَنْهُمْ تُرِیدُ زِینَةَ اَلْحَیاةِ اَلدُّنْیا وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِکْرِنا وَ اِتَّبَعَ هَواهُ وَ کانَ أَمْرُهُ فُرُطاً».(84)
الحدیث
7773 . رسول الله صلى الله علیه و آله: إذا سَأَلَ أحَدُکُم فَلیُکثِر؛ فَإِنَّهُ یَسأَلُ رَبَّهُ.(85)
7774 . عنه صلى الله علیه و آله: لَقَد بارَکَ اللهُ لِرَجُلٍ فی حاجَةٍ أکثَرَ الدُّعاءَ فیها، اُعطِیَها أو مُنِعَها.(86)
7 / 12
الإِلحاحُ
7775 . رسول الله صلى الله علیه و آله: إنَّ اللهَ یُحِبُّ السّائِلَ اللَّحوحَ.(87)
7 / 11
بسیار خواستن
قرآن
«و با کسانى که پروردگارشان را صبح و شام مىخوانند [و] خشنودى او را مىخواهند، شکیبایى پیشه کن، و دو دیدهات را از آنان برمگیر که زیور زندگىِ دنیا را بخواهى، و از آن کس که قلبش را از یاد خود غافل ساختهایم و از هوس خود پیروى کرده و [اساس]کارش بر زیادهروى است، اطاعت مکن».
حدیث
7773 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هر گاه یکى از شما مىخواهد، بسیار بخواهد؛ چرا که از پروردگار خویش درخواست مىکند.
7774 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خداوند به کسى که براى حاجتى بسیار دعا کند، برکت مىدهد؛ خواه حاجتش داده شود یا داده نشود.
7 / 12
پافشارى
7775 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خداوند، درخواست کننده مُصِر را دوست دارد.
7776 . عنه صلى الله علیه و آله: إنَّ اللهَ یُحِبُّ المُلِحّینَ فِی الدُّعاءِ.(88)
7777 . عنه صلى الله علیه و آله فی دُعاءِ الجَوشَنِ الکَبیرِ : یا مَن لا یُبرِمُهُ(89) إلحاحُ المُلِحّینَ.(90)
7778 . الإمام الصادق علیه السلام: قالَ رَسولُ اللهِ صلى الله علیه و آله: رَحِمَ اللهُ عَبدا طَلَبَ مِنَ اللهِ عز و جل حاجَةً فَأَلَحَّ فِی الدُّعاءِ، استُجیبَ لَهُ أو لَم یُستَجَب لَهُ، وتَلا هذِهِ الآیَةَ: «وَ أَدْعُوا رَبِّی عَسى أَلاّ أَکُونَ بِدُعاءِ رَبِّی شَقِیًّا»(91) .(92)
7779 . رسول الله صلى الله علیه و آله: وَالَّذی نَفسی بِیَدِهِ، إنَّ العَبدَ لَیَدعُو اللهَ وهُوَ عَلَیهِ غَضبانُ فَیُعرِضُ عَنهُ، ثُمَّ یَدعوهُ فَیُعرِضُ عَنهُ، فَیَقولُ لِمَلائِکَتِهِ: أبى عَبدی أن یَدعُوَ غَیری فَقَدِ استَحیَیتُ مِنهُ، یَدعونی واُعرِضُ عَنهُ، اُشهِدُکُم أنّی قَدِ استَجَبتُ لَهُ.(93)
7 / 13 التَّثلیثُ
7780 . صحیح مسلم عن ابن مسعود: کانَ [النَّبِیُّ صلى الله علیه و آله]إذا دَعا دَعا ثَلاثا، وإذا سَأَلَ سَأَلَ ثَلاثا.(94)
7781 . سنن أبی داوود عن ابن مسعود: إنَّ رَسولَ اللهِ صلى الله علیه و آله کانَ یُعجِبُهُ أن یَدعُوَ ثَلاثا، ویَستَغفِرَ ثَلاثا.(95)
7776 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خداوند، سماجت کنندگان در دعا را دوست مىدارد.
7777 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله در دعاى «جوشن کبیر» : اى کسى که پافشارىِ پاىافشاران، او را به ستوه نمىآورد!
7778 . امام صادق علیه السلام: پیامبر خدا فرمود: «خداوند رحمت کند بندهاى را که از خداوند عز و جل حاجتى بخواهد و در دعایش پافشارى ورزد؛ خواه دعایش مستجاب شود، خواه نشود» و این آیه را تلاوت کرد: «پروردگارم را مىخوانم. امیدوارم که در خواندن پروردگارم، محروم نباشم» .
7779 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: سوگند به آن که جانم در دست اوست، [گاه] بنده خدا را مىخواند، در حالى که خداوند از او در خشم است. پس، از او روى مىگرداند و او دوباره مىخواندش و باز، خدا از او روى مىگرداند؛ امّا به فرشتگانش مىگوید: «بندهام از خواندن غیر من، اِبا ورزید؛ پس من از او شرم کردم که مرا بخواند و من، از او روى بگردانم. گواه باشید که اجابتش کردم».
7 / 13
سه بار گفتن
7780 . صحیح مسلم به نقل از ابن مسعود -: [پیامبر صلى الله علیه و آله] هر گاه دعا مىکرد، سه بار دعا مىکرد و هر گاه درخواست مىکرد، سه بار درخواستش را بازگو مىکرد.
7781 . سنن أبى داوود به نقل از ابن مسعود : پیامبر خدا، خوش داشت که سه بار دعایش را تکرار کند و سه بار، آمرزش بطلبد.
7782 . رسول الله صلى الله علیه و آله: مَن سَأَلَ اللهَ الجَنَّةَ ثَلاثَ مَرّاتٍ، قالَتِ الجَنَّةُ: اللهُمَّ أدخِلهُ الجَنَّةَ، ومَنِ استَجارَ مِنَ النّارِ ثَلاثَ مَرّاتٍ، قالَتِ النّارُ: اللهُمَّ أجِرهُ مِنَ النّارِ.(96)
7 / 14
السُّجودُ
7783 . رسول الله صلى الله علیه و آله: إذا سَجَدتُم فَاجتَهِدوا فِی الدُّعاءِ، فَإِنَّهُ قَمِنٌ(97) أن یُستَجابَ لَکُم.(98)
7784 . عنه صلى الله علیه و آله: أقرَبُ ما یَکونُ العَبدُ مِن رَبِّهِ وهُوَ ساجِدٌ؛ فَأَکثِرُوا الدُّعاءَ.(99)
7 / 15
حُسنُ الظَّنِّ بِالإِجابَةِ
7785 . رسول الله صلى الله علیه و آله: یَقولُ اللهُ عز و جل: عَبدی عِندَ ظَنِّهِ بی، وأنَا مَعَهُ إذا دَعانی.(100)
7786 . عنه صلى الله علیه و آله: اُدعُوا اللهَ وأنتُم موقِنونَ بِالإِجابَةِ، وَاعلَموا أنَّ اللهَ لا یَستَجیبُ دُعاءً مِن قَلبٍ غافِلٍ لاهٍ.(101)
7782 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هر کس، سه بار از خداوند بهشت را درخواست کند، بهشت مىگوید: «بار خدایا! او را وارد بهشت گردان» و هر کس سه بار از دوزخ به خدا پناه ببَرد، دوزخ مىگوید: «بار خدایا! او را از دوزخ، پناه ده».
7 / 14
سجده کردن
7783 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هر گاه به سجده رفتید، در دعا پافشارى ورزید؛ زیرا سزاوار است که [در این حال،]دعایتان مستجاب شود.
7784 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: نزدیکترین حالتِ بنده به پروردگارش، زمانى است که در سجده است. پس [در این حالت،]بسیار دعا کنید.
7 / 15
خوشبین بودن به اجابت
7785 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خداوند عز و جل مىفرماید: «[کارِ] بندهام، در گروِ گمانى است که به من مىبَرَد، و من با او هستم، هرگاه مرا بخواند» .
7786 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خدا را با یقین داشتن به اجابت، دعا کنید و بدانید که خداوند، دعایى را که از دلى غافل و بىتوجّه برآید، مستجاب نمىکند.
1) الأنبیاء:90.
2) الأعراف:55 و 56.
3) المؤمنون:76.
4) المستدرک على الصحیحین: ج 2 ص 586 ح 3981 عن الأصبغ بن نباتة عن الإمام علیّ علیه السلام؛ مجمع البیان: ج 10 ص 837 عن الأصبغ بن نباتة عن الإمام علیّ علیه السلام عنه صلى الله علیه و آله نحوه، بحار الأنوار: ج 84 ص 352 ح 1.
5) عودا وبدءا: أی أوّلاً وآخرا (مجمع البحرین: ج 2 ص 1290 «عود»).
6) المستدرک على الصحیحین: ج 3 ص 19 ح 4294 عن عیاض بن سلیمان.
7) الفَرَق: الخوف والفزع (النهایة: ج 3 ص 438 «فرق»).
8) مستدرک الوسائل: ج 5 ص 318 ح 5982 نقلاً عن القطب الراوندی فی لبّ اللباب؛ حلیة الأولیاء: ج 8 ص 216 عن أنس نحوه.
9) المعجم الکبیر: ج 11 ص 140 ح 11405 عن ابن عبّاس؛ بحار الأنوار: ج 94 ص 225 ح 1 نقلاً عن اختیار ابن الباقی عن عبد الله بن جعفر عن الإمام الصادق علیه السلام.
10) إرشاد القلوب: ص 98.
11) کنز العمّال: ج 2 ص 108 ح 3370 نقلاً عن الدیلمی عن ابن عمر.
12) مسند الشهاب: ج 1 ص 402 ح 692 عن زید بن أسلم؛ الدعوات: ص 30 ح 60، بحار الأنوار: ج 93 ص 313 ح 17.
13) إرشاد القلوب: ص 91.
14) الأعراف:55.
15) مریم:2 و 3.
16) إرشاد القلوب: ص 154 عن سعد بن مالک.
17) إرشاد القلوب: ص 154.
18) الدعوات: ص 18 ح 7، بحار الأنوار: ج 93 ص 312 ح 17؛ الفردوس: ج 2 ص 214 ح 3046 عن أنس.
19) البلد الأمین: ص 506 عن الإمام الباقر عن الإمام علیّ علیهماالسلام، بحار الأنوار: ج 95 ص 309 ح 1.
20) البقرة:186.
21) الأعراف:205.
22) الإسراء:110.
23) عوالی اللآلی: ج 2 ص 82 ح 218، بحارالأنوار: ج 90 ص 53.
24) التاریخ الکبیر: ج 3 ص 256 الرقم 882.
25) الاختصار فی الصلاة: وضع الید على الخاصرة وهو من فعل الیهود (مجمع البحرین: ج 1 ص 517 «خصر»).
26) الزهد لابن المبارک: ص 544 ح 1560 عن یحیى بن أبی کثیر.
27) کنز العمّال: ج 16 ص 46 ح 43870 نقلاً عن الدیلمی عن جابر.
28) اربَعْ على نفسک: أی ارفق بنفسک وکُفّ (مجمع البحرین: ج 2 ص 668 «ربع»).
29) صحیح البخاری: ج 4 ص 1541 ح 3968؛ عدّة الداعی: ص 244 نحوه، بحار الأنوار: ج 93 ص 343 ح 11.
30) بعضى شارحان حدیث، واژه «تخصُّر» را در متن روایت، به معناى تکیه دادن بر عصا و مانند آن دانستهاند.
31) سنن أبی داوود: ج 2 ص 87 ح 1526.
32) کنایه از این که خداوند از گردنِ مرکبهایى که بر آنها سوارید، به شما نزدیکتر است.
33) «وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ؛ هرگاه بندگان من، از تو درباره من بپرسند، [بگو:] من نزدیکم» (بقره: آیه 186).
34) «وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ اَلْوَرِیدِ ؛ وما از رگ گردن به او نزدیکتریم» (ق: آیه 16).
35) ر. ک: نهج الدعاء با ترجمه فارسى: ج 1 ص 170 ح 256.
36) ر. ک: دانشنامه میزان الحکمه: ج 3 ص 39 (عبادت آزار دهنده).
37) البلد الأمین: ص 258، الإقبال: ج 2 ص 87، بحار الأنوار: ج 98 ص 224 ح 2.
38) الکافی: ج 2 ص 539 ح 13، کتاب من لا یحضره الفقیه: ج 1 ص 480 ح 1389، بحار الأنوار: ج 87 ص 192 ح 6.
39) المحاسن: ج 1 ص 82 ح 48 عن الإمام الصادق علیه السلام، بحار الأنوار: ج 85 ص 201 ح 12.
40) مکارم الأخلاق: ج 2 ص 8 ح 1981، بحار الأنوار: ج 93 ص 294 ح 23؛ تاریخ بغداد: ج 8 ص 63 الرقم 4138 عن محمّد وزید ابنی علیّ عن أبیهما عن أبیه الإمام الحسین علیه السلام.
41) المعجم الأوسط: ج 3 ص 189 ح 2892.
42) مسند إسحاق بن راهویه: ج 2 ص 327 ح 850.
43) صحیح مسلم: ج 2 ص 612 ح 5.
44) کنز العمّال: ج 7 ص 71 ح 18008 نقلاً عن أبی یعلى.
45) یقال: جال یجول جولة: إذا دار (النهایة: ج 1 ص 317 «جول»).
46) المصنّف لعبد الرزّاق: ج 2 ص 247 ح 3233.
47) الخِطام: الحبل الذی یقاد به البعیر (النهایة: ج 2 ص 51 «خطم»).
48) سنن النسائی: ج 5 ص 254.
49) از اَنَس نقل شده که پیامبر صلى الله علیه و آله تنها در استسقا (باران خواهى) دست خود را در دعا بالا مىبرد (صحیح البخارى: ج 3 ص 1307 ح 3372) و از سلیمان بن داوود روایت شده است که از پیامبر صلى الله علیه و آله، بالا بردن کامل دست را جز در سه جا به یاد ندارد: هنگام درخواست باران، درخواست کمک بر ضدّ کافران و شامگاه عرفه. در غیر اینها هم دست را بالا مىبرد؛ امّا پایینتر از اینها (المراسیل: ص 124 ح 13) . با عنایت به احادیثى که در این باب گذشت، باید گفت پیامبر صلى الله علیه و آله در موارد مهم، دستها را خیلى بالا مىبرد و در غیر این موارد، کمتر بالا مىبرد و گاه هم بالا نمىبرد؛ اما در مورد روایت انس، با عنایت به سایر احادیث، باید گفت آنچه وى گفته است، مشاهدات شخص اوست و منافاتى با روایت دیگران ندارد.
50) ر. ک: نهج الدعاء با ترجمه فارسى: ج 1 ص 180 ح 271.
51) ر. ک: نهج الدعاء با ترجمه فارسى: ج 1 ص 176 ح 261 265 وص 178 ح 266 268.
52) ر. ک: نهج الدعاء با ترجمه فارسى: ص 178 ح 269 270.
53) المیزان فى تفسیر القرآن: ج 2 ص 38.
54) التوحید: ص 107 ح 1، الجعفریّات: ص 38 از امام کاظم از پدرانش از امام على علیهم السلام، بحار الأنوار: ج 93 ص 307 ح 4.
55) لا یتعاظمنی: أی لا یعظم علیَّ (النهایة: ج 3 ص 260 «عظم»).
56) صحیح ابن حبّان: ج 3 ص 177 ح 896 عن أبی هریرة.
57) عدّة الداعی: ص 36، بحار الأنوار: ج 93 ص 302 ح 39.
58) تاریخ بغداد: ج 9 ص 267 الرقم 4832 عن عمرو بن شعیب عن أبیه عن جدّه.
59) أی وسطها وجوفها، من سُرّة الإنسان؛ فإنّها فی وسطه (النهایة: ج 2 ص 360 «سرر»).
60) المستدرک على الصحیحین: ج 2 ص 402 ح 3402 عن أبی اُمامة.
61) صحیح مسلم: ج 1 ص 353 ح 226 وراجع: الدعوات: ص 39 ح 95 وبحار الأنوار: ج 93 ص 326 ح 10.
62) مسند ابن حنبل: ج 5 ص 571 ح 16578.
63) ما بین المعقوفین أثبتناه من کنز العمّال: ج 2 ص 617 ح 4896.
64) المعجم الأوسط: ج 7 ص 374 ح 7767 عن حبّة العرنی؛ الدعوات: ص 40 ح 100 نحوه، بحار الأنوار: ج 93 ص 327 ح 10.
65) النساء:32.
66) سنن الترمذی: ج 5 ص 565 ح 3571 عن عبد الله بن مسعود؛ الدعوات: ص 19 ح 12، بحار الأنوار: ج 93 ص 300 ح 37.
67) فی المصدر: «هؤلاء عبادی» ، وحذفنا کلمة «هؤلاء» طبقا لِما فی بحار الأنوار؛ إذ هو الأنسب للسیاق.
68) یقال: ألَتَهُ یألتهُ، إذا نقصَهُ (النهایة: ج 1 ص 59 «ألت»).
69) قرب الإسناد: ص 117 ح 411 عن الحسین بن علوان عن الإمام الصادق عن أبیه علیهماالسلام، بحار الأنوار: ج 93 ص 288 ح 4.
70) مستدرک الوسائل: ج 5 ص 175 ح 5603 نقلاً عن القطب الراوندی فی لبّ اللباب.
71) صحیح مسلم: ج 4 ص 2063 ح 7 عن أنس.
72) صحیح مسلم: ج 4 ص 2063 ح 8 عن أبی هریرة.
73) صحیح البخاری: ج 5 ص 2334 ح 5980 عن أبی هریرة.
74) الکافی: ج 2 ص 487 ح 1 عن ابن القدّاح عن الإمام الصادق علیه السلام، بحار الأنوار: ج 93 ص 386 ح 16.
75) تاریخ بغداد: ج 6 ص 157 الرقم 3202 عن أبی هریرة.
76) کنز العمّال: ج 5 ص 32 ح 11916 نقلاً عن الدیلمی عن ابن عبّاس.
77) السنن الکبرى: ج 3 ص 185 ح 5351 عن عمرو بن شعیب.
78) الجعفریّات: ص 223 عن الإمام الکاظم عن آبائه علیهم السلام.
79) سنن أبی داوود: ج 1 ص 23 ح 90 عن ثوبان.
80) تهذیب الأحکام: ج 3 ص 281 ح 831 عن سلیمان بن سماعة عن عمّه عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام.
81) یقال: حجرتُ الأرضَ، إذا ضربت علیها منارا تمنعها به عن غیرک. و «تحجّرتَ واسعا» أی: ضیّقت ما وسّعه الله. وخصصت به نفسک دون غیرک (النهایة: ج 1 ص 241 242 «حجر»).
82) صحیح البخاری: ج 5 ص 2238 ح 5664.
83) یعنى: آنچه را که خداوند گسترده ساخته است (رحمتش را) ، تو محدود ساختى و آن را به خودت اختصاص دادى (النهایة: ج 1 ص 241 242 «حجر»).
84) الکهف:28.
85) صحیح ابن حبّان: ج 3 ص 172 ح 889 عن عائشة؛ نثر الدرّ: ج 1 ص 206 وفیه «تمنّى» بدل «سأل».
86) شُعب الإیمان: ج 2 ص 50 ح 1135 عن جابر بن عبد الله.
87) عدّة الداعی: ص 143، بحار الأنوار: ج 93 ص 374 ح 16.
88) نوادر الاُصول: ج 2 ص 19 عن عائشة؛ الدعوات: ص 20 ح 15، بحار الأنوار: ج 93 ص 378 ح 22.
89) بَرِمَ به: إذا سئمه ومَلّه (النهایة: ج 1 ص 121 «برم»).
90) المصباح للکفعمی: ص 348، بحار الأنوار: ج 95 ص 155 ح 2.
91) مریم:48.
92) الکافی: ج 2 ص 475 ح 6 عن ابن القدّاح، بحار الأنوار: ج 93 ص 370 ح 8.
93) حلیة الأولیاء: ج 6 ص 208 عن جابر بن عبد الله وراجع: تنبیه الخواطر: ج 1 ص 7 وبحار الأنوار: ج 93 ص 375 ح 16.
94) صحیح مسلم: ج 3 ص 1418 ح 107؛ المواعظ العددیّة: ص 394، بحار الأنوار: ج 16 ص 237 ح 35.
95) سنن أبی داوود: ج 2 ص 86 ح 1524.
96) سنن الترمذی: ج 4 ص 700 ح 2572 عن أنس.
97) قَمَنٌ وقَمِن وقمین: أی خلیق وجدیر (النهایة: ج 4 ص 111 «قمن»).
98) سنن النسائی: ج 2 ص 218 عن ابن عبّاس؛ معانی الأخبار: ص 279 نحوه.
99) صحیح مسلم: ج 1 ص 350 ح 215 عن أبی هریرة؛ بحار الأنوار: ج 86 ص 216 ح 31 نقلاً عن جامع البزنطی عن أبی بصیر عن الإمام الصادق علیه السلام وفیه «فادع الله واسأله الرزق».
100) مسند ابن حنبل: ج 3 ص 525 ح 10228 وص 646 ح 10961 کلاهما عن أبی هریرة.
101) سنن الترمذی: ج 5 ص 517 ح 3479 عن أبی هریرة؛ فلاح السائل: ص 99 ح 36، بحار الأنوار: ج 93 ص 321 ح 31.