جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

علامات العقل (نشانه‌هاى عقل)

زمان مطالعه: 19 دقیقه

5 / 1

آثارُ العَقلِ وَبَرَکاتُهُ

أعِقالُ الجَهلِ

88 . رسول اللّه صلى الله علیه و آله: إنَّ العَقلَ عِقالٌ مِنَ الجَهلِ، وَالنَّفسَ مِثلُ أخبَثِ الدَّوابِّ، فَإِن لَم تُعقَل‌حارَت، فَالعَقلُ عِقالٌ مِنَ الجَهلِ.(1)

ب مَعرِفَةُ اللّهِ

89 . رسول اللّه صلى الله علیه و آله: قَسَّمَ اللّهُ العَقلَ ثَلاثَةَ أجزاءٍ، فَمَن کُنَّ فیهِ کَمُلَ عَقلُهُ، ومَن لَم یَکُنَّ فَلا عَقلَ لَهُ: حُسنُ المَعرِفَةِ بِاللّهِ، وحُسنُ الطّاعَةِ لِلّهِ، وحُسنُ الصَّبرِ عَلى أمرِ اللّهِ.(2)

90 . تحف العقول: قَدِمَ المَدینَةَ رَجُلٌ نَصرانِیٌّ مِن أهلِ نَجرانَ، وکانَ فیهِ بَیانٌ ولَهُ‌وَقارٌ وهَیبَةٌ، فَقیلَ: یا رَسولَ اللّهِ، ما أعقَلَ هذَا النَّصرانِیَّ؟ ! فَزَجَرَ القائِلَ وقالَ: مَه! إنَّ العاقِلَ مَن وَحَّدَ اللّهَ وعَمِلَ بِطاعَتِهِ.(3)

5 / 1

آثار و فواید عقل

الف مهار شدن جهل

88 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: عقل، بازدارنده از جهل است و نفْس، به سانِ پلیدترین چارپاست که اگر مهار نگردد، سرگردان مى‌شود. پس عقل، مهار نادانى است.

ب شناخت خدا

89 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خداوند، خرد را بر سه پاره قسمت کرد. هر که این سه پاره را داشته باشد، خردش کامل است و هر که از آنها بى‌بهره باشد، از خرد نیز بى‌بهره است: شناختِ نیکو از خداوند، نیک فرمان‌بردارى از خداوند، و پایدارى شایسته [در پیروى]از دستورهاى خداوند.

90 . تحف العقول: مردى مسیحى از اهل نَجران، وارد مدینه شد. وى مردى سخنور و با وقار و هیبت بود.

گفته شد: اى پیامبر خدا! چه قدر این مسیحى، خردمند است!

پیامبر خدا، گوینده را از سخن باز داشت و فرمود: «ساکت! خردمند، کسى است که خدا را به یگانگى باور کند و به پیروى از او پایبند باشد» .

ج کَمالُ الدّینِ

91 . رسول اللّه صلى الله علیه و آله: ما تَمَّ دینُ إنسانٍ قَطُّ حَتّى یَتِمَّ عَقلُهُ.(4)

92 . عنه صلى الله علیه و آله: لا یُعجِبَنَّکَ إسلامُ امرِىً حَتّى تَنظُرَ ما مَعقولُ عَقلِهِ.(5)

93 . عنه صلى الله علیه و آله: لا یُعجِبکُم إسلامُ رَجُلٍ حَتّى تَعلَموا کُنهَ عَقلِهِ.(6)

94 . عنه صلى الله علیه و آله: لا دینَ لِمَن لا عَقلَ لَهُ.(7)

ه مَکارِمُ الأَخلاقِ

95 . رسول اللّه صلى الله علیه و آله لِمَن قالَ لَهُ: أخبِرنی عَنِ العَقلِ ما هُوَ؟ وکَیفَ هُوَ؟ ومایَتَشَعَّبُ مِنهُ وما لا یَتَشَعَّبُ؟ وصِف لی طَوائِفَهُ کُلَّها: إنَّ العَقلَ عِقالٌ مِنَ الجَهلِ، وَالنَّفسُ مِثلُ أخبَثِ الدَّوابِّ، فَإِن لَم تُعقَل حارَت، فَالعَقلُ عِقالٌ مِنَ الجَهلِ، وإنَّ اللّهَ خَلَقَ العَقلَ فَقالَ لَهُ: أقبِل فَأَقبَلَ، وقالَ لَهُ: أدبِر فَأَدبَرَ، فَقالَ اللّهُ تَبارَکَ وتَعالى: وعِزَّتی وجَلالی، ما خَلَقتُ خَلقًا أعظَمَ مِنکَ ولا أطوَعَ مِنکَ، بِکَ اُبدِئُ وبِکَ اُعیدُ، لَکَ الثَّوابُ وعَلَیکَ العِقابُ. فَتَشَعَّبَ مِنَ العَقلِ الحِلمُ، ومِنَ الحِلمِ العِلمُ، ومِنَ العِلمِ الرُّشدُ، ومِنَ الرُّشدِ العَفافُ، ومِنَ العَفافِ الصِّیانَةُ، ومِنَ الصِّیانَةِ الحَیاءُ، ومِنَ الحَیاءِ الرَّزانَةُ، ومِنَ الرَّزانَةِ المُداوَمَةُ عَلَى الخَیرِ، ومِنَ المُداوَمَةِ عَلَى الخَیرِ کَراهِیَةُ الشَّرِّ، ومِن کَراهِیَةِ الشَّرِّ طاعَةُ النّاصِحِ.(1)

ج کمال دین

91 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: دیندارى آدمى، به کمال نمى‌رسد، مگر آن هنگام که خردش کامل شود.

92 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هرگز شیفته مسلمانىِ کسى مشو، تا آن که ببینى خردورزى او چگونه است.

93 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: شیفته مسلمانىِ کسى نشوید، مگر آن که میزان خردش را بدانید.

94 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: آن که خرد ندارد، دین ندارد.

ه اخلاق شایسته

95 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله در پاسخ کسى که پرسید: خرد چیست و چگونه است؟ چه چیزهایى از خرد، پیدا مى‌شود؟ و انواع خرد، کدام است؟ : خرد، بازدارنده از نادانى است. نفْس، به سانِ پلیدترینِ چارپایان است و اگر مهار نشود، حیران مى‌گردد. پس خرد، بازدارنده از نادانى است. و همانا خداوند، خرد را بیافرید و بدو فرمود: «روى آور» . پس روى آورد، و بدو گفت: «باز گرد» . پس باز گشت. آن گاه، خداوند به عزّت و جلال خویش سوگند یاد کرد که: «آفریده‌اى بزرگ‌تر از تو و فرمانبرتر از تو نیافریده‌ام. [نعمت‌هاى خود را]با تو آغاز مى‌کنم و با تو باز مى‌گردانم. پاداش و کیفر، از آنِ توست» .

از خرد، بردبارى سرچشمه مى‌گیرد و از بردبارى، دانش و از دانش، رُشد و از رشد، پاک‌دامنى و از پاک‌دامنى، امنیّت و از امنیّت، حیا و از حیا، متانت (سنگینى) و از متانت، مداومت بر خوبى‌ها و از مداومت بر خوبى‌ها، پرهیز از بدى و از پرهیز

از بدى، پیروى از خیرخواهان.

96 . عنه صلى الله علیه و آله: التَّوَدُّدُ إلَى النّاسِ نِصفُ العَقلِ.(8)

97 . عنه صلى الله علیه و آله: حُسنُ الأَدَبِ دَلیلٌ عَلى صِحَّةِ العَقلِ.(9)

و مَحاسِنُ الأَعمالِ

الکتاب

«أَ فَمَنْ یَعْلَمُ أَنَّما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ اَلْحَقُّ کَمَنْ هُوَ أَعْمى إِنَّما یَتَذَکَّرُ أُولُوا اَلْأَلْبابِ- اَلَّذِینَ یُوفُونَ بِعَهْدِ اَللّهِ وَ لا یَنْقُضُونَ اَلْمِیثاقَ- وَ اَلَّذِینَ یَصِلُونَ ما أَمَرَ اَللّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَ یَخافُونَ سُوءَ اَلْحِسابِ».(10)

الحدیث

98 . رسول اللّه صلى الله علیه و آله: جَدَّ المَلائِکَةُ وَاجتَهَدوا فی طاعَةِ اللّهِ بِالعَقلِ، وجَدَّ المُؤمِنونَ مِن بَنی آدَمَ وَاجتَهَدوا فِی طاعَةِ اللّهِ عَلى قَدرِ عُقولِهِم، فَأَعمَلُهُم بِطاعَةِ اللّهِ أوفَرُهُم عَقلًا.(11)

99 . عنه صلى الله علیه و آله لَمّا سُئِلَ عَنِ العَقلِ: العَمَلُ بِطاعَةِ اللّهِ، وإنَّ العُمّالَ بِطاعَةِ اللّهِ‌هُمُ العُقَلاءُ.(12)

100 . تیسیر المطالب عن جابر بن عبد اللّه: إنَّ النَّبِیَّ صلى الله علیه و آله تَلا هذِهِ الآیَةَ: «وَ تِلْکَ اَلْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنّاسِ وَ ما یَعْقِلُها إِلاَّ اَلْعالِمُونَ» قالَ: العالِمُ الَّذی عَقَلَ عَنِ اللّهِ عز و جل فَعَمِلَ بِطاعَتِهِ وَاجتَنَبَ سَخَطَهُ.(13)

96 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: مهربانى با مردم، نیمى از خردمندى است.

97 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: ادب نیکو، نشانه سلامت خرد است.

و اعمال صالح

قرآن

«پس، آیا کسى که مى‌داند آنچه از جانب پروردگارت به تو نازل شده، حقیقت دارد، مانند کسى است که کوردل است؟ تنها خردمندان‌اند که عبرت مى‌گیرند؛ همانان که به پیمان خدا وفادارند و عهد [او]را نمى‌شکنند و آنان که به آنچه خدا به پیوستنش فرمان داده، مى‌پیوندند و از پروردگارشان مى‌ترسند و از سختى حساب، بیم دارند» .

حدیث

98 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: فرشتگان، با خرد، در فرمانبرى از خداوند، تلاش و کوشش کردند و مؤمنان نیز به اندازه خردشان، در فرمانبرى از خداوند، تلاش و کوشش نمودند. همانا آنان که از خردى بیشتر برخوردارند، بیشتر، از خداوند فرمانبرى مى‌کنند.

99 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله هنگامى که درباره خردمندى از ایشان سؤال شد: [خردمندى،]انجام دادن دستورهاى خداوندى است. همانا خردمندان، کسانى هستند که به دستورهاى الهى پایبندند.

100 . تیسیر المطالب به نقل از جابر بن عبد اللّه: پیامبر خدا این آیه را تلاوت کرد: «و این مثال‌ها را براى مردم مى‌زنیم. و جز دانشوران، درباره آنها نمى‌اندیشند» . آن گاه فرمود: «دانشور، کسى است که اندیشه‌اى خدایى دارد و از او فرمانبرى

مى‌کند و از خشمش مى‌پرهیزد» .

ز حُسنُ التَّدبیرِ

101 . رسول اللّه صلى الله علیه و آله: لا عَقلَ کَالتَّدبیرِ.(14)

ح التَّزَوُّدُ لِلآخِرَةِ

102 . رسول اللّه صلى الله علیه و آله مِن خُطبَةٍ لَهُ یَومَ الجُمُعَةِ: ألا وإنَّ مِن عَلاماتِ العَقلِ: التَّجافِیَ عَن دارِ الغُرورِ، وَالإِنابَةَ إلى دارِ الخُلودِ، وَالتَّزَوُّدَ لِسُکنَى القُبورِ، وَالتَّأَهُّبَ لِیَومِ النُّشورِ.(15)

ط النَّجاة

103 . رسول اللّه صلى الله علیه و آله: مَا استَودَعَ اللّهُ امرَأً عَقلًا إلَا استَنقَذَهُ بِهِ یَومًا.(16)

104 . التّاریخ الکبیر عن یزید بن جابر: أخبَرَنی شیخٌ بِالسّاحِلِ عَن رَجُلٍ مِن بَنی قُشَیرٍ یُقالُ لَهُ: قُرَّةُ بنُ هُبَیرَةَ، أنّه أتَى النَّبِیَّ صلى الله علیه و آله فَقالَ لَهُ: إنَّهُ کانَت لَنا أربابٌ تُعبَدُ مِن دونِ اللّهِ، فَبَعَثَکَ اللّهُ، فَدَعَوناهُنَّ فَلَم یُجِبنَ وسَأَلناهُنَّ فَلَم یُعطینَ، وجِئناکَ فَهَدانَا اللّهُ.

وقالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله: قَد أفلَحَ مَن رُزِقَ لُبًّا. قالَ: یا رَسولَ اللّهِ، اُکسُنی ثَوبَینِ مِن ثِیابِکَ قَد لَبِستَهُما، فَکَساهُ.

فَلَمّا کانَ بِالمَوقِفِ فی عَرَفاتٍ قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله: أعِد عَلَیَّ مَقالَتَکَ، فَأَعادَ عَلَیهِ، فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله: أفلَحَ مَن رُزِقَ لُبًّا.(17)

ز نیکویى تدبیر

101 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هیچ خردورزى‌اى، مانند دوراندیشى نیست.

ح توشه‌گیرى براى آخرت

102 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله در یکى از خطبه‌هاى روز جمعه: بدانید که از نشانه‌هاى خردمندى، [دل]کندن از خانه فریبنده [ى دنیا]و رو کردن به سراى جاودانه و توشه‌گیرى براى خانه قبر و آمادگى براى روز رستاخیز است.

ط نجات

103 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خداوند، خرد را به کسى به امانت نمى‌سپرد، مگر آن که روزى، او را بدان نجات مى‌بخشد.

104 . التاریخ الکبیر به نقل از یزید بن جابر: شیخى در ساحل، مرا خبر داد از مردى از قبیله بنى قُشَیر به نام قُرّة بن هُبَیره که وى نزد پیامبر خدا آمد و گفت: ما را خدایانى بود که به جاى خداوند، پرستیده مى‌شدند، تا این که خداوند، تو را بر انگیخت. هر چه آنها را خواندیم، اجابت نکردند و هر چه از آنان خواستیم، چیزى ندادند؛ امّا به سوى تو آمدیم و خداوند، ما را هدایت کرد.

پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: «آن که از خردْ برخوردار باشد، رستگار شده است» .

قُرّه گفت: اى پیامبر خدا! دو قطعه از لباس‌هایى که خود، پیش‌تر پوشیده‌اى، به من بپوشان.

پیامبر صلى الله علیه و آله چنین کرد.

هنگامى که قرّه در عرفات بود، پیامبر خدا به وى فرمود: «سخنت را تکرار کن» .

او تکرار کرد. آن گاه، پیامبر خدا فرمود: «آن که از خردْ برخوردار باشد، رستگار شده است» .

ی الخَتمُ بِالجَنَّةِ

105 . رسول اللّه صلى الله علیه و آله فی وَصِیَّتِهِ لِعَلِیٍّ علیه السلام: العَقلُ مَا اکتُسِبَت بِهِ الجَنَّةُ، وطُلِبَ بِهِ رِضَا الرَّحمنِ.(18)

106 . عنه صلى الله علیه و آله: کَم مِن عاقِلٍ عَقَلَ عَنِ اللّهِ أمرَهُ وهُوَ حَقیرٌ عِندَ النّاسِ ذَمیمُ المَنظَرِ یَنجو غَدًا! وکَم مِن ظَریفِ اللِّسانِ جَمیلِ المَنظَرِ عِندَ النّاسِ یَهلِکُ غَدًا فِی القِیامَةِ!(19)

107 . ربیع الأبرار عن أنس: قیلَ: یا رَسولَ اللّهِ، الرَّجُلُ یَکونُ حَسَنَ العَقلِ کَثیرَ الذُّنوبِ؟

قالَ: ما مِن آدَمِیٍّ إلّا ولَهُ ذُنوبٌ وخَطایا یَقتَرِفُها، فَمَن کانَت سَجِیَّتُهُ العَقلَ وغَریزَتُهُ الیَقینَ لَم تَضُرَّهُ ذُنوبُهُ.

قیلَ: کَیفَ ذلِکَ یا رَسولَ اللّهِ؟

قالَ: لِأَنَّهُ کُلَّما أخطَأَ لَم یَلبَث أن تَدارَکَ ذلِکَ بِتَوبَةٍ ونَدامَةٍ عَلى ما کانَ مِنهُ، فَیَمحو ذُنوبَهُ، ویَبقى لَهُ فَضلٌ یَدخُلُ بِهِ الجَنَّةَ.(20)

5 / 2

إختِبارُ العَقلِ

108 . رسول اللّه صلى الله علیه و آله: سَبعَةُ أشیاءَ تَدُلُّ عَلى عُقولِ أصحابِها: المالُ یَکشِفُ عَن مِقدارِ عَقلِ

صاحِبِهِ، وَالحاجَةُ تَدُلُّ عَلى عَقلِ صاحِبِها، وَالمُصیبَةُ تَدُلُّ عَلى عَقلِ صاحِبِها إذا نَزَلَت بِهِ، وَالغَضَبُ یَدُلُّ عَلى عَقلِ صاحِبِهِ، وَالکِتابُ یَدُلُّ عَلى عَقلِ صاحِبِهِ، وَالرَّسولُ یَدُلُّ عَلى عَقلِ مَن أرسَلَهُ، وَالهَدِیَّةُ تَدُلُّ عَلى مِقدارِ عَقلِ مُهدیها.(21)

ى راهیابى به بهشت

105 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله در سفارش به على علیه السلام: خرد، آن چیزى است که بهشت با آن به دست مى‌آید و خشنودىِ خداوند، با آن طلب مى‌گردد.

106 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: چه بسیار خردمندانى که فرمان الهى را با بینشى الهى، از او دریافت کرده‌اند، امّا در نزد مردم، بى‌مقدارند و ظاهرى نکوهیده دارند؛ ولى در فرداى قیامت، رستگارند. و چه بسیارند کسانى که زبانى خوش دارند و در نزد مردم، خوش‌نام‌اند؛ ولى در قیامت، هلاک مى‌شوند!

107 . ربیع الأبرار به نقل از اَنَس: سؤال شد: اى پیامبر خدا! ممکن است مردى از خردى نیکو برخوردار باشد و با این حال، گناهان بسیار داشته باشد؟

پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: «هیچ انسانى نیست، مگر این که گناهان و لغزش‌هایى را مرتکب شده است. پس هر که سرشتش خردمندى و نهادش یقین باشد، گناهانْ بدو آسیبى نمى‌رسانند» .

گفته شد: اى پیامبر خدا! چگونه ممکن است؟

فرمود: «زیرا [خردمند]هر گاه مرتکب لغزشى گردد، آن را با توبه و پشیمانى، جبران مى‌کند و گناهانش را پاک مى‌گرداند و برایش خوبى باقى مى‌ماند که با آن، وارد بهشت مى‌گردد» .

5 / 2

آزمودن عقل

108 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هفت چیز بر خردمندىِ صاحبان خرد، دلالت دارد: ثروت، از میزان

خرد صاحب مال، پرده بر مى‌دارد؛ نیازمندى، بر خرد نیازمند، دلالت دارد؛ بلا، بر خرد بلا دیده، دلالت مى‌کند؛ و خشم، بر خرد خشمگین، دلالت دارد؛ نوشته بر خرد نویسنده دلالت مى‌کند؛ فرستاده، بر خرد فرستنده، دلالت دارد؛ و هدیه، بر اندازه خرد هدیه دهنده، دلالت مى‌کند.

109 . عنه صلى الله علیه و آله: اِعتَبِروا عَقلَ الرَّجُلِ فی ثَلاثٍ: فی طولِ لِحیَتِهِ، وکُنیَتِهِ، ونَقشِ‌فَصِّ خاتَمِهِ. (22)

5 / 3

صِفاتُ العُقَلاءِ

110 . رسول اللّه صلى الله علیه و آله: صِفَةُ العاقِلِ أن یَحلُمَ عَمَّن جَهِلَ عَلَیهِ، ویَتَجاوَزَ عَمَّن ظَلَمَهُ، ویَتَواضَعَ لِمَن هُوَ دونَهُ، ویُسابِقَ مَن فَوقَهُ فی طَلَبِ البِرِّ، وإذا أرادَ أن یَتَکَلَّمَ تَدَبَّرَ فَإِن کانَ خَیرًا تَکَلَّمَ فَغَنِمَ، وإن کانَ شَرًّا سَکَتَ فَسَلِمَ، وإذا عَرَضَت لَهُ فِتنَةٌ استَعصَمَ بِاللّهِ وأمسَکَ یَدَهُ ولِسانَهُ، وإذا رَأى فَضیلَةً انتَهَزَ بِها، لا یُفارِقُهُ الحَیاءُ، ولا یَبدو مِنهُ الحِرصُ، فَتِلکَ عَشرُ خِصالٍ یُعرَفُ بِهَا العاقِلُ.(23)

111 . عنه صلى الله علیه و آله فی بَیانِ ما یَتَشَعَّبُ مِنَ العَقلِ: أمَّا الرَّزانَةُ فَیَتَشَعَّبُ مِنهَا: اللُّطفُ وَالحَزمُ، وأداءُ الأَمانَةِ وتَرکُ الخِیانَةِ، وصِدقُ اللِّسانِ، وتَحصینُ الفَرجِ، وَاستِصلاحُ المالِ، وَالاِستِعدادُ لِلعَدُوِّ، وَالنَّهیُ عَنِ المُنکَرِ، وتَرکُ السَّفَهِ، فَهذا ما أصابَ العاقِلُ بِالرَّزانَةِ. فَطوبى لِمَن تَوَقَّرَ، ولِمَن لَم تَکُن لَهُ خِفَّةٌ ولا جاهِلِیَّةٌ، وعَفا وصَفَحَ.(24)

112 . عنه صلى الله علیه و آله: إنَّمَا العاقِلُ مَن عَقَلَ عَنِ اللّهِ أمرَهُ ونَهیَهُ.(25)

109 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خرد مرد را با سه چیز اندازه بگیرید: بلندى ریش وى، کنیه‌اش و نوشته نگین انگشترى‌اش.(26)

5 / 3

ویژگى‌هاى عاقلان

110 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: ویژگى خردمند، آن است که در برابر حماقت نادان، بردبارى مى‌کند؛ از آن که بر او ستم کرده، مى‌گذرد؛ نسبت به زیردستان، فروتنى مى‌نماید؛ با بالادستان، در جستجوى خوبى، رقابت مى‌ورزد؛ هر گاه خواست سخن بگوید، مى‌اندیشد تا اگر خوب بود، بر زبان آورَد و بهره جوید و اگر بد بود، سکوت کند و سالم بماند؛ اگر لغزشگاهى برایش پیش آمد، از خداوند، سلامت مى‌طلبد و دست و زبان خود را نگه مى‌دارد؛ اگر فضیلتى دید، به سرعت از آن بهره مى‌گیرد؛ حیا از او جدا نمى‌شود و آزمندى از او آشکار نمى‌گردد. اینها ویژگى‌هاى دهگانه‌اى هستند که خردمند، با آنها شناخته مى‌شود.

111 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله در توضیح آنچه از خرد سرچشمه مى‌گیرد: از متانت و سنگینى [ِ خردمند]، مهربانى، دوراندیشى، باز گرداندن امانت، ترک خیانت، راستگویى، پاک‌دامنى، سالم نگه داشتن ثروت، آمادگى در برابر دشمن، باز داشتن [ِ دیگران]از زشتى و کنار نهادن ابلهى، سرچشمه مى‌گیرند. اینها، ویژگى‌هایى هستند که از متانت، نصیب خردمند مى‌شوند. پس خوشا به حال کسى که با وقار باشد و سَبُک‌سَر و نادان نباشد و ببخشاید و بگذرد!

112 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: همانا خردمند، کسى است که امر و نهى الهى را از او دریافت کند [و از بصیرت الهى برخوردار باشد].

113 . عنه صلى الله علیه و آله: العاقِلُ یَستَریحُ فی وَحدَتِهِ إلى عَقلِهِ، وَالجاهِلُ یَتَوَحَّشُ مِن نَفسِهِ؛ لِأَنَّ صَدیقَ کُلِّ إنسانٍ عَقلُهُ، وعَدُوَّهُ جَهلُهُ. (27)

114 . عنه صلى الله علیه و آله: العاقِلُ لا یَکشِفُ إلّا عَن فَضلٍ وإن کانَ عَیِیًّا مَهینًا عِندَ النّاسِ. (28)

115 . عنه صلى الله علیه و آله: العاقِلُ کَثیرُ الوَجَلِ، قَلیلُ الأَمانی وَالأَمَلِ.(29)

116 . عنه صلى الله علیه و آله: اللَّبیبُ مَنِ اشتَغَلَ بِدینِهِ عَن کُلِّ أحَدٍ.(29)

5 / 4

عَلاماتُ کَمالِ العَقلِ

117 . رسول اللّه صلى الله علیه و آله: قَسَّمَ اللّهُ العَقلَ ثَلاثَةَ أجزاءٍ، فَمَن کُنَّ فیهِ کَمُلَ عَقلُهُ، ومَن لَم یَکُنَّ فَلا عَقلَ لَهُ: حُسنُ المَعرِفَةِ بِاللّهِ، وحُسنُ الطّاعَةِ لِلّهِ، وحُسنُ الصَّبرِ عَلى أمرِ اللّهِ.(30)

118 . عنه صلى الله علیه و آله: لَم یُعبَدِ اللّهُ عز و جل بِشَیءٍ أفضَلَ مِنَ العَقلِ، ولا یَکونُ المُؤمِنُ عاقِلًاحَتّى یَجتَمِعَ فیهِ عَشرُ خِصالٍ: الخَیرُ مِنهُ مَأمولٌ، وَالشَّرُّ مِنهُ مَأمونٌ، یَستَکثِرُ قَلیلَ الخَیرِ مِن غَیرِهِ، ویَستَقِلُّ کَثیرَ الخَیرِ مِن نَفسِهِ، ولا یَسأَمُ مِن طَلَبِ العِلمِ طولَ عُمرِهِ، ولا یَتَبَرَّمُ بِطُلّابِ الحَوائِجِ قِبَلَهُ، الذُّلُّ أحَبُّ إلَیهِ مِنَ العِزِّ، وَالفَقرُ أحَبُّ إلَیهِ مِنَ الغِنى، نَصیبُهُ مِنَ الدُّنیَا القوتُ، وَالعاشِرةُ ومَا العاشِرَةُ: لا یَرى أحَدًا إلّا قالَ: هُوَ خَیرٌ مِنّی وأتقى.

إنَّمَا النّاسُ رَجُلانِ فَرَجُلٌ هُوَ خَیرٌ مِنهُ وأتقى وآخَرُ هُوَ شَرٌّ مِنهُ وأدنى، فَإِذا رَأى مَن هُوَ خَیرٌ مِنهُ وأتقى تَواضَعَ لَهُ لِیَلحَقَ بِهِ، وإذا لَقِیَ الَّذی هُوَ شَرٌّ مِنهُ وأدنى قالَ:

عَسى خَیرُ هذا باطِنٌ، وشَرُّهُ ظاهِرٌ، وعَسى أن یُختَمَ لَهُ بِخَیرٍ، فَإِذا فَعَلَ‌ذلِکَ فَقَد عَلا مَجدُهُ وسادَ أهلَ زَمانِهِ.(31)

113 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خردمند، در تنهایى، با خردِ خود اُنس مى‌گیرد؛ ولى نادان، از خویشتن وحشت دارد؛ چرا که دوست هر انسانى، خرد اوست و دشمنش، نادانى او.

114 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خردمند، جز از فضیلت، پرده بر نمى‌دارد، هر چند نزد مردم، درمانده و ناتوان باشد.

115 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خردمند، بسیار در هراس است و آمال و آرزوهایش کم است.

116 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خردمند، کسى است که به دین خود، چندان بپردازد که از دیگران فارغ باشد.

5 / 4

نشانه‌هاى بلوغ عقل

117 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خداوند، خرد را سه قسمت کرده است. هر که این سه قسمت در او باشد، خردش کامل است و هر که در او هیچ نباشد، خردمند نیست: شناختى نیکو از خداوند، پیروى نیکو از او، و پایدارى شایسته بر فرمانش.

118 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خداوند عز و جل با چیزى شایسته‌تر از خرد، عبادت نشد و مؤمن، خردمند نیست، مگر آن که ده فضیلت در او جمع شود: خوبى از او امید برود، و بدى از او انتظار نرود؛ خوبىِ اندکِ دیگران را بسیار بشمرد، و خوبى‌هاى بسیارِ خود را کم بشمرد؛ در سراسر زندگى‌اش از دانش‌طلبى خسته نگردد؛ از رفت و آمد نیازمندان به نزد خویش، دل‌تنگ نشود؛ خوارى [در راه دفاع از ارزش‌هاى دینى]نزد او دوست‌داشتنى‌تر از عزّت [دنیوى]باشد؛ فقر را بهتر از ثروتمندى دوست بدارد؛ بهره او از دنیا قوت (نیازمندى‌هاى ضرورى زندگى) باشد.

و امّا دهم و چیست دهم؟ ! : کسى را نبیند، جز آن که بگوید: او از من بهتر و پارساتر است.

همانا مردمان، دو دسته‌اند: دسته‌اى که از مؤمن، بهتر و پارساترند و دسته‌اى دیگر، که بدتر از او و پایین‌تر از وى‌اند. پس هنگامى که مؤمن، بهتر و پارساتر از خود را ببیند، در برابر او فروتنى مى‌کند تا به او برسد، و هنگامى که بدتر و پایین‌تر از خود را ببیند،

مى‌گوید: شاید خوبى‌اش پنهان است و بدى‌اش آشکار، و شاید پایان کارش به خیر ختم شود. هر گاه چنین کند، عظمتش افزایش مى‌یابد و بر مردم زمانش سَرورى مى‌کند.

5 / 5

أعقَلُ النّاسِ

119 . رسول اللّه صلى الله علیه و آله: أکمَلُ النّاسِ عَقلًا أطوَعُهُم لِلّهِ وأعمَلُهُم بِطاعَتِهِ.(32)

120 . عنه صلى الله علیه و آله: أکمَلُ النّاسِ عَقلًا أخوَفُهُم لِلّهِ وأطوَعُهُم لَهُ.(33)

121 . عنه صلى الله علیه و آله: أحسَنُکُم عَقلًا أورَعُکُم عَن مَحارِمِ اللّهِ و أعمَلُکُم(34) بِطاعَةِ اللّهِ.(35)

122 . تنبیه الخواطر: قال صلى الله علیه و آله: إنَّ لِلّهِ تَعالى خَواصًّا مِن خَلقِهِ یُسکِنُهُمُ الرَّفیعَ الأَعلى مِنَ الجِنانِ لِأَنَّهُم کانوا أعقَلَهُم فِی الدُّنیا.

قیلَ: وکَیفَ کانوا؟

قالَ: کانَت هِمَّتُهُمُ المُسارَعَةَ إلى رَبِّهِم فیما یُرضیهِ، فَهانَتِ الدُّنیا عَلَیهِم ولَم یَرغَبوا فی فُضولِها، فَصَبَروا قَلیلًا وَاستَراحوا طَویلًا.(36)

123 . رسول اللّه صلى الله علیه و آله: ألا وإنَّ أعقَلَ النّاسِ عَبدٌ عَرَفَ رَبَّهُ فَأَطاعَهُ، وعَرَفَ عَدُوَّهُ فَعَصاهُ، وعَرَفَ دارَ إقامَتِهِ فَأَصلَحَها، وعَرَفَ سُرعَةَ رَحیلِهِ فَتَزَوَّدَ لَها.(37)

5 / 5

عاقل‌ترینِ مردم

119 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: کامل‌ترینِ مردم در خرد، مطیع‌ترینِ آنان در برابر خداوند و عامل‌ترینِ آنان به دستورهاى اویند.

120 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: کامل‌ترینِ مردم در خرد، کسى است که از خداوند، بیشتر هراس دارد و از او بیشتر اطاعت مى‌کند.

121 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: نیکوترینِ شما در خردمندى، کسى است که از محرّمات الهى، بیشتر اجتناب کند و به دستورهاى الهى، بیشتر عمل کند.

122 . تنبیه الخواطر: پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: «خداوند، بندگان برگزیده‌اى دارد که آنان را در برترین جاى بهشت اِسکان مى‌دهد؛ زیرا آنان در دنیا خردمندتر از دیگران بوده‌اند» .

گفته شد: آنان چگونه بوده‌اند؟

فرمود: «همّت آنان، سبقت جستن به سوى چیزهایى بود که خدا را خشنود مى‌کرد. از این رو، دنیا در نزد آنان سبُک بود و به زیادتىِ دنیا رغبتى نداشتند. آنان مدّتى اندک، شکیبایى ورزیدند و زمانى دراز در راحتى به سر مى‌برند» .

123 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: آگاه باشید که خردمندترین انسان، کسى است که خداوند را بشناسد و از او پیروى کند؛ دشمنانِ خدا را بشناسد و آنان را نافرمانى کند؛ جایگاه اقامت خود را بشناسد و آن را آباد سازد؛ و بداند که به زودى، سفر خواهد کرد، پس توشه بردارد.

124 . عنه صلى الله علیه و آله: أعقَلُ النّاسِ مُحسِنٌ خائِفٌ، وأجهَلُهُم مُسیءٌ آمِنٌ. (38)

125 . عنه صلى الله علیه و آله: أعقَلُ النّاسِ أشَدُّهُم مُداراةً لِلنّاسِ.(39)

5 / 6

ما یَجِبُ عَلَى العاقِلِ

الکتاب

«قُلْ لا یَسْتَوِی اَلْخَبِیثُ وَ اَلطَّیِّبُ وَ لَوْ أَعْجَبَکَ کَثْرَةُ اَلْخَبِیثِ فَاتَّقُوا اَللّهَ یا أُولِی اَلْأَلْبابِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ» .(40)

«أَعَدَّ اَللّهُ لَهُمْ عَذاباً شَدِیداً فَاتَّقُوا اَللّهَ یا أُولِی اَلْأَلْبابِ اَلَّذِینَ آمَنُوا قَدْ أَنْزَلَ اَللّهُ إِلَیْکُمْ ذِکْراً».(41)

الحدیث

126 . تحف العقول: قالَ [رَسولُ اللّهِ]صلى الله علیه و آله: أربَعَةٌ تَلزَمُ کُلَّ ذی حِجًى وعَقلٍ مِن اُمَّتی.

قیلَ: یا رَسولَ اللّهِ، ما هُنَّ؟

قالَ: اِستِماعُ العِلمِ، وحِفظُهُ، ونَشرُهُ، وَالعَمَلُ بِهِ.(42)

127 . رسول اللّه صلى الله علیه و آله: إنَّ العاقِلَ مَن أطاعَ اللّهَ، وإن کانَ ذَمیمَ المَنظَرِ حَقیرَ الخَطَرِ.(43)

128 . عنه صلى الله علیه و آله لَمّا سُئِلَ عَنِ العَقلِ: العَمَلُ بِطاعَةِ اللّهِ، وإنَّ العُمّالَ بِطاعَةِ اللّهِ هُمُ العُقَلاءُ.(12)

124 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خردمندترینِ مردم، نیکوکارِ ترسان است و نادان‌ترینِ مردم، بدکارى است که احساس امنیت کند.

125 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خردمندترینِ مردم، کسى است که بیشتر با مردم مدارا کند.

5 / 6

آنچه بر عاقل، واجب است

قرآن

«بگو: پلید و پاک، یکسان نیستند، هر چند کثرت پلید [ها]تو را به شگفت آوَرَد. پس اى خردمندان از خدا پروا کنید. باشد که رستگار شوید» .

«خدا براى آنان عذابى سخت آماده کرده است. پس اى خردمندانى که ایمان آورده‌اید از خدا بترسید. راستى که خدا به سوى شما تذکارى فرو فرستاده است» .

حدیث

126 . تحف العقول: پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: «چهار چیز بر هر هوشیار و خردمندى از امّت من، واجب است» .

گفته شد: اى پیامبر خدا! آن چهار چیز، کدام‌اند؟

فرمود: «شنیدن دانش، نگهدارى آن، نشر آن و عمل بِدان» .

127 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خردمند، کسى است که خداوند را اطاعت کند، گرچه زشتْ‌چهره و داراى موقعیتى پایین باشد.

128 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله هنگامى‌که از ایشان در مورد خرد سؤال شد: [خرد،]عمل به طاعت خداست. به راستى که عمل کنندگان به دستورهاى خداوند، همان خردمندان‌اند.

129 . عنه صلى الله علیه و آله: أطِع رَبَّکَ تُسَمّى عاقِلًا، ولا تَعصِهِ تُسَمّى جاهِلًا. (44)

5 / 7

ما یَنبَغی لِلعاقِلِ

130 . رسول اللّه صلى الله علیه و آله: یَنبَغی لِلعاقِلِ إذا کانَ عاقِلًا أن یَکونَ لَهُ أربَعُ ساعاتٍ مِنَ‌النَّهارِ: ساعَةٌ یُناجی فیها رَبَّهُ، وساعَةٌ یُحاسِبُ فیها نَفسَهُ، وساعَةٌ یَأتی أهلَ العِلمِ الَّذینَ یُبَصِّرونَهُ أمرَ دینِهِ ویَنصَحونَهُ، وساعَةٌ یُخَلّی بَینَ نَفسِهِ ولَذَّتِها مِن أمرِ الدُّنیا فیما یَحِلُّ ویَجمُلُ.(45)

131 . تنبیه الغافلین عن أبی ذرّ الغفاریّ: قُلتُ: یا رَسولَ اللّهِ، ما کانَ فی صُحُفِ إبراهیمَ؟

قالَ: کانَ فیها أمثالٌ وعِبَرٌ: یَنبَغی لِلعاقِلِ ما لَم یَکُن مَغلوبًا فی عَقلِهِ أن یَکونَ‌حافِظًا لِلِسانِهِ، عارِفًا بِزَمانِهِ، مُقبِلًا عَلى شَأنِهِ، فَإِنَّهُ مَن حَسَبَ کَلامَهُ مِن عَمَلِهِ قَلَّ کَلامُهُ إلّا فیما یَعنیهِ.(46)

132 . رسول اللّه صلى الله علیه و آله: یَنبَغی لِلعاقِلِ أن لا یَکونَ شاخِصًا إلّا فی ثَلاثٍ: طَلَبٍ لِمَعاشٍ، أو خُطوَةٍ لِمَعادٍ، أو لَذَّةٍ فی غَیرِ مُحَرَّمٍ.(47)

133 . عنه صلى الله علیه و آله فی وَصِیَّتِهِ لِعَلِیٍّ علیه السلام: یا عَلِیُّ، لا یَنبَغی لِلعاقِلِ أن یَکونَ ظاعِنًا إلّافی ثَلاثٍ: مَرَمَّةٍ لِمَعاشٍ، أو تَزَوُّدٍ لِمَعادٍ، أو لَذَّةٍ فی غَیرِ مُحَرَّمٍ.(48)

129 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: از خداوند، پیروى کن تا خردمند نامیده شوى، و از او نافرمانى مکن که نادان نامیده مى‌شوى.

5 / 7

آنچه شایسته عاقل است

130 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: سزاوار است که خردمند، اوقاتش چهار بخش باشد: در وقتى، با خداوند مناجات کند؛ در وقتى، به حسابرسى خویش بپردازد؛ وقتى را نزد دانشمندانى برود که او را با دین، آشنا مى‌سازند و برایش خیرخواهى مى‌کنند؛ و وقتى را به خوشى‌هاى دنیایى‌اى که حلال و زیبایند، اختصاص دهد.

131 . تنبیه الغافلین به نقل از ابو ذر غفارى: از پیامبر خدا پرسیدم: اى پیامبر خدا! در صحف ابراهیم علیه السلام چه بود؟

فرمود: «در آن، مَثَل‌ها و پندهایى بود [از این دست]: «سزاوار است که خردمند، اگر خردش [در مقابل هوسش]شکست نخورده است، زبانش را نگه بدارد، زمانش را بشناسد و به کار خویش روى آورد. به راستى، هر که سخن گفتن را از کارهایش به حساب آورد، سخن گفتنش کم مى‌شود، مگر در آنچه او را به کار آید»» .

132 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: سزاوار است که خردمند به راه نیفتد، مگر براى سه چیز: به دست آوردن خرج زندگى، برداشتن گامى به سوى رستاخیز، و به دست آوردن لذّت غیر حرام.

133 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله در سفارش به على علیه السلام: سزاوار نیست که خردمند، جز در طلب سه چیز، گام بر دارد: گذران زندگى، فراهم کردن توشه آخرت، و به دست آوردن لذّت غیر حرام.

134 . عنه صلى الله علیه و آله: عَلَى العاقِلِ أن یَکونَ بَصیرًا بِزَمانِهِ. (49)

135 . عنه صلى الله علیه و آله لَمّا سُئِلَ عَن صُحُفِ إبراهیمَ علیه السلام: کانَت أمثالاً کُلُّها: . . . وعَلَى العاقِلِ أن یَکونَ بَصیرا بِزَمانِهِ، مُقبِلًا عَلى شَأنِهِ، حافِظًا لِلِسانِهِ.(50)

136 . عنه صلى الله علیه و آله: رَأسُ العَقلِ بَعدَ الإِیمانِ بِاللّهِ عز و جل الحَیاءُ وحُسنُ الخُلُقِ.(51)

137 . عنه صلى الله علیه و آله: رَأسُ العَقلِ بَعدَ الإِیمانِ بِاللّهِ عز و جل التَّحَبُّبُ إلَى النّاسِ.(52)

138 . عنه صلى الله علیه و آله: رَأسُ العَقلِ بَعدَ الدّینِ التَّوَدُّدُ إلَى النّاسِ، وَاصطِناعُ الخَیرِ إلى کُلِّ بَرٍّ وفاجِرٍ.(53)

139 . عنه صلى الله علیه و آله: رَأسُ العَقلِ المُداراةُ.(54)

140 . عنه صلى الله علیه و آله: رَأسُ العَقلِ بَعدَ الإِیمانِ بِاللّهِ مُداراةُ النّاسِ فی غَیرِ تَرکِ حَقٍّ.(55)

134 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: بر خردمند است که به زمانه خویش بینا باشد.

135 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله هنگامى که از صحف ابراهیم علیه السلام سؤال شد: تمام آن، مَثَل بود: «. . . بر خردمند است که به زمانه خویش بینا باشد، به کار خود روى آورد، و نگه‌دارنده زبانش باشد» .

136 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: اوج خردمندى، پس از ایمان به خداوند عز و جل، آزرم و خوش‌خُلقى است.

137 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: اوج خردمندى، پس از ایمان به خداوند عز و جل، اظهار دوستى به مردم است.

138 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: اوج خردمندى، پس از دیندارى، اظهار دوستى به مردم و نیکى کردن به هر خوب و بد است.

139 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: بنیاد خردمندى، مدارا کردن است.

140 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: اوج خردمندى، پس از ایمان به خداوند، مدارا کردن با مردم، جز در مورد مخالفت با حق است.


1) تحف العقول: ص 15، بحار الأنوار: ج 1 ص 117 ح 11.

2) تحف العقول: ص 54، بحار الأنوار: ج 1 ص 106 ح 1.

3) تحف العقول: ص 54، بحار الأنوار: ج 77 ص 158 ح 146.

4) تیسیر المطالب: ص 164؛ شعب الإیمان: ج 6 ص 255 ح 8061 عن أنس وفیه «المسلم» بدل «إنسان».

5) جامع الأحادیث للقمّی: ص 136.

6) مسند الشهاب: ج 2 ص 88 ح 942 عن أبی أمامة الباهلی.

7) تحف العقول: ص 54، بحار الأنوار: ج 1 ص 94 ح 19؛ شُعب الإیمان: ج 4 ص 157 ح 4644 عن جابر.

8) الکافی: ج 2 ص 643 ح 4 عن السکونی عن الإمام الصادق علیه السلام، بحار الأنوار: ج 74 ص 168 ح 35؛ حلیة الأولیاء: ج 3 ص 195 عن الأصمعی عن الإمام الصادق علیه السلام.

9) إرشاد القلوب: ص 199.

10) الرعد:19 21.

11) تیسیر المطالب: ص 313.

12) روضة الواعظین: ص 8، بحار الأنوار: ج 1 ص 131 ح 20.

13) تیسیر المطالب: ص 146.

14) کتاب من لا یحضره الفقیه: ج 4 ص 372 ح 5762 عن حمّاد بن عمرو وأنس بن محمّد عن أبیه جمیعًا عن الإمام الصادق عن أبیه عن جدّه عن الإمام علیّ علیهم السلام، بحار الأنوار: ج 75 ص 100 ح 17 عن الإمام علیّ علیه السلام؛ المعجم الکبیر: ج 2 ص 157 ح 1651 عن أبی ذرّ.

15) أعلام الدین: ص 333 عن أبی الدرداء، بحار الأنوار: ج 77 ص 176 ح 10.

16) نهج البلاغة: الحکمة 407؛ الفردوس: ج 4 ص 90 ح 6279 عن أنس.

17) التاریخ الکبیر: ج 7 ص 181 الرقم 810.

18) کتاب من لا یحضره الفقیه: ج 4 ص 369 ح 5762 عن حمّاد بن عمرو وأنس بن محمّد عن أبیه جمیعًا عن الإمام الصادق عن أبیه عن جدّه عن الإمام علیّ علیهم السلام، بحار الأنوار: ج 77 ص 59 ح 3.

19) تیسیر المطالب: ص 156، بحار الأنوار: ج 70 ص 290 ح 26؛ کنزالعمّال: ج 3 ص 154 ح 5940.

20) ربیع الأبرار: ج 3 ص 137؛ تنبیه الخواطر: ج 1 ص 62 ولیس فیه «ویبقى له فضل. . .» ، تیسیر المطالب: ص 147 نحوه.

21) معدن‌الجواهر: ص 60.

22) الفردوس: ج 1 ص 89 ح 287 عن عمرو بن العاص؛ الخصال: ص 103 ح 60 عن عبد الأعلى مولى آل سام عن الإمام الصادق علیه السلام، بحار الأنوار: ج 1 ص 107 ح 2.

23) تحف العقول: ص 28، بحار الأنوار: ج 1 ص 129 ح 12.

24) تحف العقول: ص 17، بحار الأنوار: ج 1 ص 118 ح 11.

25) حلیة الأولیاء: ج 9 ص 387 عن ذی النون المصری.

26) درازى ریش و رها کردن و برخى کُنیه‌ها و شهرت‌هایى که افراد براى خود برمى‌گزینند (مثل: ابو هرّه، ابو بَطّه، ابو حمار و. . . در عربى و هفت خط، خُرمالو، کَفتار، خفّاش و. . . در فارسى) و نیز برخى از چیزهایى که بر انگشتر و زینت‌آلات و لباس و وسایل خود مى‌نگارند (مثل: هوس، بر باد رفته، بخت برگشته، عشق و نفرت) ، از نشانه‌هاى نقصان عقل، شمرده مى‌شوند. م.

27) کنز الفوائد: ج 2 ص 32.

28) تاریخ بغداد: ج 13 ص 223 عن أبی الدرداء.

29) تنبیه الخواطر: ج 2 ص 118.

30) تحف العقول: ص 54، بحار الأنوار: ج 77 ص 158 ح 145؛ حلیة الأولیاء: ج 1 ص 21 عن أبی سعید.

31) الخصال: ص 433 ح 17 عن سلیمان بن خالد عن الإمام الباقر علیه السلام، بحار الأنوار: ج 1 ص 108 ح 4.

32) تاریخ بغداد: ج 13 ص 40 الرقم 6997 عن زید بن علیّ عن آبائه علیهم السلام.

33) تحف العقول: ص 50، بحار الأنوار: ج 77 ص 154 ح 126.

34) فی المصدر: «وأعلمکم» والصحیح ما أثبتناه کما فى سبل الهدى و الرشاد: ج9 ص330 وفتح القدیر: ج2 ص484.

35) الدرّ المنثور: ج 4 ص 404 نقلًا عن الحاکم النیسابوری فی التاریخ عن ابن عمر.

36) تنبیه الخواطر: ج 2 ص 214؛ حلیة الأولیاء: ج 1 ص 17 عن البرّاء بن عازب نحوه.

37) أعلام الدین: ص 337 ح 15 عن ابن عمر، بحار الأنوار: ج 77 ص 179 ح 15.

38) عوالی اللآلی: ج 1 ص 292 ح 171، بحار الأنوار: ج 1 ص 131 ح 17.

39) کتاب من لا یحضره الفقیه: ج 4 ص 395 ح 5840 عن یونس بن ظبیان عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام، بحار الأنوار: ج 75 ص52 ح 5.

40) المائدة:100.

41) الطلاق:10.

42) تحف العقول: ص 57، بحار الأنوار: ج 77 ص 160 ح 169.

43) کنز الفوائد: ج 1 ص 56، بحار الأنوار: ج 1 ص 160 ح 39.

44) حلیة الأولیاء: ج 6 ص 345 عن أبی سعید الخدری وأبی هریرة.

45) روضة الواعظین: ص 8 عن الإمام علیّ علیه السلام، بحار الأنوار: ج 1 ص 131 ح 23؛ الزهد لابن المبارک: ص 105 ح 313 نحوه.

46) تنبیه الغافلین: ص 216 ح 275.

47) تاریخ بغداد: ج 1 ص 338 الرقم 250 عن الحارث الأعور عن الإمام علیّ علیه السلام؛ تحف العقول: ص 10 وفیه «مرمّة» بدل «طلب» ، بحارالأنوار: ج 77 ص 64 ح 5.

48) کتاب من لا یحضره الفقیه: ج 4 ص 356 ح 5762 عن الإمام الباقر عن جدّه عن الإمام علیّ علیهم السلام، بحار الأنوار: ج 77 ص49 ح 3.

49) الخصال: ص 525 ح 13 عن أبی ذرّ، بحار الأنوار: ج 71 ص 279 ح 119؛ الترغیب والترهیب: ج 3 ص 189 ح 24 و ص 531 ح 28 کلاهما عن أبی ذرّ.

50) معانی الأخبار: ص 334 ح 1 عن أبی ذرّ، بحار الأنوار: ج 14 ص 39 ح 20؛ صحیح ابن حبّان: ج 2 ص 78 ح 361 عن أبی ذرّ.

51) الفردوس: ج 2 ص 270 ح 3257 عن أنس.

52) الخصال: ص 15 ح 55 عن الحسین بن زید عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام، بحار الأنوار: ج 1 ص 131 ح 18؛ المعجم الأوسط: ج 5 ص 120 ح 4847 عن الحسین بن زید عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام عنه صلى الله علیه و آله و ج 6 ص 156 ح 6070 عن أبی هریرة.

53) شُعب الإیمان: ج 6 ص 256 ح 8062؛ صحیفة الإمام الرضا علیه السلام: ص 105 ح 54 کلاهما عن أحمد بن عامر الطائی عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام، بحار الأنوار: ج 74 ص 409 ح 13.

54) شُعب الإیمان: ج 6 ص 344 ح 8446 عن أبی هریرة.

55) تحف العقول: ص 42، بحار الأنوار: ج 77 ص 145 ح 49؛ قضاءالحوائج: ص 32 ح 17 عن سعید بن المسیّب ولیس فیه ذیله.