برکت در لغت ، به معناى تداوم ، رشد و گسترشِ «خیر» است. (1) از این رو ، ابن عبّاس ، برکت را به «فراوانى در هر خیرى» (2) و امام صادق علیه السلام واژه «مبارک» را به «نفّاع (بسیار سودمند)» (3) تفسیر کرده اند. علّامه طباطبایى – رضوان اللّه تعالى علیه – پس از نقل کلام راغب اصفهانى درباره برکت ، (4) مى فرماید: برکت ، در حقیقت ، خیرى است که در چیزى پایدار ، و همراه آن است؛ مانند: برکت در نسل ، که به معناى فراوانى نسل و فرزندان یا جاودانه ماندن نام به سبب آنان است؛ و برکت در غذا ، آن است که به طور مثال ، گروه بسیارى با آن سیر شوند؛ و برکت در وقت ، آن است که کارى در آن بگنجد که معمولاً در وقتى همانند آن نمى گنجد. (5) با نگاه کلّى به متون، به دست مى آید که گستره کاربرد واژه «برکت» در قرآن و
حدیث در ابعاد و زمینه هاى گوناگون ، تا چه حد است. از این رو ، تحقیق و تحلیل این متون ، فوق العاده حایز اهمیّت است . در مورد اسباب برکت ، چند نکته قابل توجّه اند :
1 . پیوند عوامل مادّى و معنوى
در بررسىِ اسباب برکت از نگاه قرآن و حدیث ، نخستین نکته مهمّى که جلب توجّه مى کند ، این است که در متون اسلامى ، اسباب معنوى برکت ، در کنار اسباب مادّى آن ، قرار دارند . از یک سو ، روایات ما: پروا ، عبادت ، طهارت ، دعا ، نماز ، حج ، استغفار و مانند اینها را زمینه هاى برکت و توسعه در زندگى معرّفى مى کنند و از سوى دیگر ، دامدارى ، کشاورزى ، تجارت و کار را پشتوانه و مایه برکت و توسعه مى دانند . آنچه از همجوارى این دو دسته از اسباب برمى آید ، این است که در جهان بینى اسلامى ، اعتقاد به تأثیر معنویّت در خیر و برکت و توسعه و شکوفایى مادّى ، به معناى نفىِ اسباب مادّى یا کم رنگ کردن نقش آنها در توسعه نیست ؛ بلکه بدین معناست که اسلام ، علاوه بر اسباب مادّىِ شناخته شده براى توسعه ، اسباب ناشناخته و نامرئى دیگرى را هم مؤثّر مى داند و معتقد است که باورهاى صحیح دینى ، اخلاق شایسته ، و اعمال نیکو نیز در شکوفایى و توسعه اقتصادى جامعه، نقش دارند . قرآن کریم در این باره تصریح مى کند که: «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى ءَامَنُواْ وَاتَّقَوْاْ لَفَتَحْنَا عَلَیْهِم بَرَکَتٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَالأَْرْضِ . (6) اگر اهل آبادى ها ایمان آورده بودند و پروا مى ورزیدند ، برکت هایى را از آسمان و زمین بر آنان مى گشادیم» .
خداوند ، در آیه دیگرى از قول حضرت نوح علیه السلام مى فرماید : «فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُواْ رَبَّکُمْ إِنَّهُو کَانَ غَفَّارًا – یُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَیْکُم مِّدْرَارًا – وَ یُمْدِدْکُم بِأَمْوَ لٍ وَ بَنِینَ وَ یَجْعَل لَّکُمْ جَنَّتٍ وَ یَجْعَل لَّکُمْ أَنْهَرًا . (7) پس گفتم: از پروردگارتان آمرزش بخواهید ، که او آمرزنده است . باران آسمان را فراوان بر شما فرو مى ریزد و شما را با اموال و فرزندان ، یارى مى رساند و براى شما باغ هایى قرار مى دهد و برایتان نهرهایى قرار مى دهد» . افزون بر این ، «برکت» و شکوفایى اقتصادى و توسعه پایدارِ جامعه انسانى ، با ارزش هاى اعتقادى ، اخلاقى و عملى ، همراه است و بدون این همراهى ، برکات مادّى هم دوام نخواهند داشت. (8)
2 . جوشش برکات معنوى از درون برکات مادّى
نکته بسیار مهمّ دیگر ، این است که از نگاه اسلام ، نه تنها ارزش هاى معنوى ، در برکات مادّى و توسعه پایدار اقتصادى و تداوم آن تأثیر دارند ، بلکه عکس آن نیز درست است؛ یعنى برکات مادّى هم در چارچوب ره نمودهاى اسلامى ، موجب تقویت و شکوفایى ارزش ها و برکات معنوى مى گردند . اصولاً در برنامه ریزى اسلام براى تکامل انسان و جامعه انسانى ، تکامل معنوى از توسعه مادّى جدا نیست . از این رو ، در فصل سوم این بخش ، برکات مادّى ، در کنار برکات معنوى مطرح شده اند؛ چرا که برکات مادّى ، از درون برکات معنوى مى جوشند و برکات معنوى ، از متن برکات مادّى پدید مى آیند .
از یک سو ، قرآن تأکید دارد که اگر ایمان و پروامندى در جامعه فراگیر شود ، برکات الهى از آسمان و زمین ، مردم را فرا خواهد گرفت و جامعه بشرى ، شاهد برکات همه جانبه مادّى و توسعه اقتصادى بیش از حدّ تصوّر ، خواهد بود . متون اسلامى صراحت دارند که امورى مانند: نماز ، حج و دعا ، در برکات مادّى و توسعه اقتصادى نقش دارند . از سوى دیگر ، در اسلام ، کارِ سالم براى تأمین زندگى آبرومندانه – که یکى از مهم ترین اصول توسعه اقتصادى و برکات مادّى است – از بزرگ ترین عبادت ها و ارزش هاى معنوى شمرده مى شود . این فرمایش پیامبر خدا ، در بیان همین مطلب است: العِبادَةُ سَبعونَ جُزءا ؛ أفضَلُها طَلَبُ الحَلالِ . (9) عبادت ، هفتاد بخش است که برترینِ آنها ، کسب [درآمد] حلال است. در پرتو این نگرش ، اسلام ، همه تلاش هایى را که در جهت پدید آوردن برکات مادّى صورت مى گیرند ، چنانچه با انگیزه صحیح و در جهت سازندگى انسان باشند ، عبادت شمرده ، مقدّس مى داند و معتقد است که برکات مادّى و معنوى ، تنها درکنار هم پدید خواهند آمد .
3 . نقش نظام آفرینش در تکامل انسان
تأمّل در آنچه در بخش اوّل و دوم این مجموعه با عنوان «اسبابِ خیر» یا «اسباب برکت» آمده ، نشان مى دهد که آفریدگار هستى ، در نظام آفرینش ، همه گونه امکانات و ابزار را از درون و برون ، براى تکامل مادّى و معنوى انسان ، فراهم ساخته و نعمت هاى ظاهرى و باطنى را بر انسان تمام کرده است. نیز این آیه نورانى تداعى
مى شود که : «أَلَمْ تَرَوْاْ أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَکُم مَّا فِى السَّمَوَ تِ وَ مَا فِى الْأَرْضِ وَ أَسْبَغَ عَلَیْکُمْ نِعَمَهُو ظَهِرَةً وَ بَاطِنَةً . (10) آیا ندیدند که خداوند ، آنچه را در آسمان ها و آنچه را در زمین است ، براى شما مسخّر گردانید و نعمت هاى آشکار و نهان خود را براى شما سرشار ساخت؟» . این آیه ، بیانگر آن است که به انسان از درون ، «عقل» و «فطرت» و «قواى باطنى» ، و از بیرون ، «وحى» داده شده تا وى به یارى آنها ، راه کمالش را بپیماید . به عبارت دیگر ، آنچه در آسمان و زمین است ، در اختیار انسان قرار داده شده تا وى از برکات آنها براى تکامل خویش و رساندن خود به مقصد (انسانیّت ، کمال مطلق و لقاى خداوند) بهره بگیرد. به گفته حافظ شیرازى: اى دل! به کوى عشق ، گذارى نمى کنى؟ اسباب جمع دارى و کارى نمى کنى؟ میدان به کام خاطر و گویى نمى زنى بازى چنین به دست و شکارى نمى کنى؟ (11) بنا بر این ، همه ارزش هاى اعتقادى ، اخلاقى و عملى ، و همه آنچه در زمین و آسمان در اختیار انسان است ، داراى «خیر» و «برکت»اند و اگر در متون اسلامى ، تنها شمارى از صفات و کارهاى نیکو ، «خیر» شمرده شده است ، یا شمارى از مکان ها ، زمان ها ، حیوانات ، نباتات ، غذاها و آب ها ، مبارک (داراى برکت) به شمار آمده است ، به آن معنا نیست که سایر صفاتِ نیکو و کارهاى پسندیده ، یا سایر مکان ها و زمان ها و… ، بدون برکت اند ؛ بلکه مقصود ، آن است که این موارد ، بیش از سایر موارد از «برکت» برخوردارند .
4 . نقش ضدّ ارزش ها در رفتن برکت
همان گونه که ارزش هاى اعتقادى ، اخلاقى و عملى در به وجود آمدن «خیر» و «برکت» مؤثّرند ، ضدّ ارزش ها نیز در از بین رفتن «خیر» و «برکت» نقش دارند؛ لیکن شمارى از ضدّ ارزش ها هستند که تأثیر و نقش بیشترى در از بین رفتن «خیر» و «برکت» دارند؛ مانند: سوء نیّت ، خیانت ، شرابخوارى ، ظلم ، زنا ، و ترک امر به معروف و نهى از منکر ، که به طور مشروح ، در فصل سوم خواهند آمد .
1) در معجم مقاییس اللغة آمده است که: «برک» یک ریشه است و به معناى ثبات چیزى است. سپس معانى دیگرى که به هم نزدیک اند ، از آن برگرفته شده است. خلیل گفته است: «برکت ، از فزونى و رشد است» . در قاموس اللغة است که: «برکت ، یعنى رشد و افزایش» و در مجمع البیان است که: «برکت ، یعنى ثبات خیر به سبب رشد آن» (ج 10 ، ص 73).
2) لسان العرب : ج 10 ص 766.
3) ر . ک : الأمالى ، صدوق: ص 606 ح 841.
4) اصل «برک» ، سینه شتر است که بر زمین قرار مى گیرد.
5) المیزان فى تفسیر القرآن : ج 7 ص 381.
6) اعراف : آیه 96.
7) نوح : آیه 10 – 12.
8) ر.ک : خیر و برکت از نگاه قرآن و حدیث : بخش دوم / فصل سوم : موانع برکت و توسعه اقتصادى بر پایه قرآن و حدیث : بخش پنجم : آفات توسعه.
9) الکافی : ج 5 ص 78 ؛ الفردوس : ج 3 ص 79 . نیز ، ر . ک : توسعه اقتصادى بر پایه قرآن و حدیث : بخش دوم / فصل سوم : کار / آنچه پیشه ور را سزاست / جستجوى حلال.
10) لقمان : آیه 20.
11) دیوان حافظ.