جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

ستم و سرکشى و رفاه زدگى و سرمستى

زمان مطالعه: 3 دقیقه

قرآن

(و [مردم] آن شهرها چون بیدادگرى کردند، هلاکشان کردیم، و براى هلاکتشان موعدى مقرّر داشتیم).

(و قطعاً نسل هاى پیش از شما را هنگامى که ستم کردند، به هلاکت رساندیم، و پیامبرانشان، دلایل آشکار برایشان آوردند؛ و [لى] بر آن نبودند که ایمان بیاورند. این گونه، مردم گناهکار را جزا مى دهیم).

(و کسانى که کافر شدند، به پیامبرانشان گفتند: «شما را از سرزمین خودمان بیرون خواهیم کرد، مگر این که به کیش ما بازگردید». پس پروردگارشان به آنان وحى کرد که حتماً ستمگران را هلاک خواهیم کرد).

(و پیش تر [از همه ی آنها] قوم نوح را [عذاب کردیم]؛ زیرا که آنان، ستمگرتر و سرکش تر بودند).

(و چه بسیار شهرها را که [مردمش] ستمکار بودند، درهم شکستیم، و پس از آنها، قومى دیگر پدید آوردیم. پس چون عذاب ما را احساس کردند، به ناگاه از آن مى گریختند. [هان!] مگریزید و به سوى آنچه در آن متنعّم بودید و [به سوى] سراهایتان بازگردید. باشد که مورد پرسش قرار گیرید. گفتند: «اى واى بر ما، که ما واقعاً ستمگر بودیم!». سخنشان، پیوسته همین بود، تا آنان را دروشده ی بى جان گردانیدیم).

(و چه بسیار شهرها که [مردمش را] هلاک کردیم؛ [زیرا] زندگى خوش، آنها را سرمست کرده بود. این است سراهایشان که پس از آنان، جز براى عدّه ی کمى، مورد سکونت قرار نگرفته است و ماییم که وارث آنان بودیم).

ر. ک: انعام: آیه ی 32و 33و 42ـ 45، اعراف: آیه ی 165، توبه: آیه ی 70، هود: آیه ی 116و 117، ابراهیم: آیه ی 13، حج: آیه ی 45، مؤمنون: آیه ی 233، فرقان: آیه ی 37ـ 39، روم: آیه ی 9، زخرف: آیه ی 23ـ 25، نجم: آیه ی 50ـ 52.

حدیث

58. امام على علیه السلام: ستم، گام را مى لغزاند، نعمت ها را مى بَرد و امّت ها را نابود مى کند.

59. امام على علیه السلام ـ از نامه ی ایشان به سرداران سپاه، آن گاه که به خلافت رسید ـ: امّا بعد، آنچه پیشینیانِ شما را نابود کرد، این بود که مردم را از حق، باز داشتند. در نتیجه، مردم، حق را فروختند. آنان مردم را به باطل کشاندند و مردم [نیز ناگزیر]، از آن باطل، پیروى نمودند. (1)

60. امام زین العابدین علیه السلام: از رفتارى که خداوند با ستمگران کرده و در کتاب خویش، شما را از آن برحذر داشته است، برحذر باشید و خویشتن را از این که برخى از تهدیدهایى که خداوند در قرآن، درباره ی مردمان ستمگر کرده است، شما را فرو گیرد، ایمن مپندارید.

به خدا سوگند، خداوند در کتاب خود، شما را به [سرگذشت] دیگران، پند داده است. پس خوش بخت، کسى است که از دیگران، پند گیرد. خداوند، کارى را که با مردمان ستمگر آبادى هاى پیش از شما کرده، به گوش شما رسانیده و فرموده است: (و چه بسیار شهرها را که [مردمش] ستمکار بودند، درهم شکستیم). مقصود از آبادى، مردم آن است؛ زیرا مى فرماید: (و پس از آنها قومى دیگر، پدید آوردیم). پس فرمود: (پس چون عذاب ما را احساس کردند، به ناگاه از آن مى گریختند)؛ یعنى گریزگاهى مى جستند. فرمود: ([هان!] مگریزید و به سوى آنچه در آن متنعّم بودید و [به سوى] سراهایتان بازگردید. باشد که شما مورد پرسش قرار گیرید)، و چون عذاب بر آنان فرود آمد، (گفتند: «اى واى بر ما، که ما واقعاً ستمگر بودیم!». سخنشان پیوسته همین بود، تا آنان را درو شده ی بى جان گردانیدیم). به خدا سوگند که این، براى شما پند و ترساندن است، اگر اهل پند گرفتن و ترسیدن باشید.


1) ابن ابى الحدید مى گوید: یعنى مردم را از حقّشان محروم ساختند و در نتیجه، مردم با رشوه و پول، حق را از آنان خریدند. یعنى کارها را در جایگاه خود قرار ندادند و منصب ها را به شایستگان آن نسپردند و امور دینى و دنیایىِ ایشان، بر وفق هوس و اغراض فاسد مى گشت. لذا مردم، میراث و حقوق را، همچون کالا، با پول مى خریدند. سپس فرمود: «و مردم را به باطل گرفتند و آنان، از آن پیروى نمودند»؛ یعنى آنان را به باطل کشاندند و در نتیجه، خَلَف از پى سَلَف آمد و به پیروى از پدران و اسلاف خود، باطل را به گمان آن که حقّ است، مرتکب شدند؛ چرا که با آن باطل، نشو و نما یافتند و بِدان، خو گرفتند (شرح نهج البلاغة: ج 18 ص 77).