جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

رسالة المبلغ (رسالت مبلغ) (1)

زمان مطالعه: 24 دقیقه

3 / 1

الدَّعوَةُ إلى مَصالِحِ الدّینِ وَالدُّنیا

الکتاب

«مَنْ کانَ یُرِیدُ ثَوابَ اَلدُّنْیا فَعِنْدَ اَللهِ ثَوابُ اَلدُّنْیا وَ اَلْآخِرَةِ وَ کانَ اَللهُ سَمِیعاً بَصِیراً».(1)

الحدیث

4954. الإرشاد: إنَّ النَّبِیَّ صلى الله علیه و آله جَمَعَ خاصَّةَ أهلِهِ وعَشیرَتِهِ فِی ابتِداءِ الدَّعوَةِ إلَى الإِسلامِ فَعَرَضَ عَلَیهِمُ الإِیمانَ.. ثُمَّ قالَ.. : یا بَنی عَبدِ المُطَّلِبِ، إنَّ اللهَ بَعَثَنی إلَى الخَلقِ کافَّةً، وبَعَثَنی إلَیکُم خاصَّةً، فَقالَ عز و جل: «وَ أَنْذِرْ عَشِیرَتَکَ اَلْأَقْرَبِینَ»، وأنَا أدعوکُم إلى کَلِمَتَینِ خَفیفَتَینِ عَلَى اللِّسانِ، ثَقیلَتَینِ فِی المیزانِ، تَملِکونَ بِهِمَا العَرَبَ وَالعَجَمَ، وتَنقادُ لَکُم بِهِمَا الاُمَمُ، وتَدخُلونَ بِهِمَا الجَنَّةَ، وتَنجونَ بِهِما مِنَ النّارِ: شَهادَةِ أن لا إلهَ إلَا اللهُ، وأ نّی رَسولُ اللهِ.(2)

3 / 1

دعوت به مصالح دین و دنیا

قرآن

«هر کس پاداش دنیا بخواهد، پاداش دنیا و آخرت، نزد خداست، و خداوند، شنواى بیناست».

حدیث

4954. الإرشاد: پیامبر صلى الله علیه و آله در آغاز دعوت به اسلام، گروهى برگزیده‌از خانواده و تبار خود را گِرد آورد و ایمان را بر آنان، عرضه کرد آن گاه فرمود… : «اى فرزندان عبد المطّلب! خداوند، مرا براى تمام مردم و بخصوص شما برانگیخته است و فرموده است: «و خاندان نزدیکت را هشدار ده». من شما را به دو کلمه که بر زبانْ سبُک‌بار، امّا در میزان [عمل] گران‌بارند، دعوت مى‌کنم. شما به کمک این دو کلمه، عرب و عجم را مالک خواهید شد و امّت‌ها به کمک این دو، فرمان‌بُردار شما خواهند شد و با این دو، وارد بهشت شده، از آتش، نجات خواهید یافت. [آن دو کلمه این است:] شهادت به این که خدایى جز الله نیست، و شهادت به رسالت من».

3 / 2

الدَّعوَةُ إلَى الإِیمانِ بِالمَعادِ

الکتاب

«أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناکُمْ عَبَثاً وَ أَنَّکُمْ إِلَیْنا لا تُرْجَعُونَ».(3)

الحدیث

4955. رسول الله صلى الله علیه و آله: یا بَنی عَبدِ المُطَّلِبِ، إنَّ الرّائِدَ لا یَکذِبُ أهلَهُ، وَالَّذی بَعَثَنی بِالحَقِّ لَتَموتُنَّ کَما تَنامونَ، ولَتُبعَثُنَّ کَما تَستَیقِظونَ، وما بَعدَ المَوتِ دارٌ إلّا جَنَّةٌ أو نارٌ، وخَلقُ جَمیعِ الخَلقِ وبَعثُهُم عَلَى اللهِ عز و جل کَخَلقِ نَفسٍ واحِدَةٍ وبَعثِها؛ قالَ اللهُ تَعالى: «ما خَلْقُکُمْ وَ لا بَعْثُکُمْ إِلاّ کَنَفْسٍ واحِدَةٍ».(4)

4956. الإمام زین العابدین علیه السلام: کانَ رَسولُ اللهِ صلى الله علیه و آله إذا خَطَبَ حَمِدَ اللهَ وأثنى عَلَیهِ، ثُمَّ قالَ: «أمّا بَعدُ، فَإِنَّ أصدَقَ الحَدیثِ کِتابُ اللهِ، وأفضَلَ الهُدى هُدى مُحَمَّدٍ، وشَرَّ الاُمورِ مُحدَثاتُها، وکُلَّ بِدعَةٍ ضَلالَةٌ»، ویَرفَعُ صَوتَهُ، وتَحمارُّ وَجنَتاهُ، ویُذَکِّرُ السّاعَةَ وقِیامَها، حَتّى کَأَنَّهُ مُنذِرُ جَیشٍ؛ یَقولُ: «صَبَّحَتکُمُ السّاعَةُ، مَسَّتکُمُ السّاعَةُ»، ثُمَّ یَقولُ: «بُعِثتُ أنَا وَالسّاعَةُ کَهاتَینِ ویَجمَعُ بَینَ سَبّابَتَیهِ مَن تَرَکَ مالاً فَلِأَهلِهِ، ومَن تَرَکَ دَینا فَعَلَیَّ وإلَیَّ».(5)

3 / 2

دعوت به ایمان آوردن به معاد

قرآن

«آیا پنداشتید که شما را بیهوده آفریده‌ایم و این که شما به سوى ما بازگردانیده نمى‌شوید؟».

حدیث

4955. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: اى فرزندان عبد المطّلب! هیچ بَلَدى [و راهنمایى] به خانواده‌اش دروغ نمى‌گوید سوگند به آن که مرا به حق برانگیخته است، همان گونه که مى‌خوابید، خواهید مُرد و همان گونه که از خواب بر مى‌خیزید، برانگیخته خواهید شد پس از مرگ، خانه‌اى جز بهشت یا آتش نیست و آفرینش و برانگیختنِ تمام آفریده‌ها براى خداوند عز و جل، به سانِ آفرینش و برانگیختن یک آفریده است. خداوند متعال مى‌فرماید: «آفرینش و برانگیختن شما [در نزد ما] جز مانند [آفرینش] یک تن نیست».

4956. امام زین العابدین علیه السلام: پیامبر صلى الله علیه و آله، هر گاه خطبه مى‌خوانْد، خداوند را ستایش کرده، او را ثنا مى‌گفت، آن گاه مى‌فرمود: «امّا بعد، همانا راست‌ترین گفتار، کتاب خدا و بالاترین هدایت، هدایت محمّد و بدترین کارها، نوآمدهاىِ آنهاست و هر بدعتى گم‌راهى است».

وقتى قیامت و رستاخیز را به مردم یادآور مى‌شد، صدایش بلند و گونه‌هایش سرخ مى‌شد، به گونه‌اى که گویا لشکرى را هشدار مى‌دهد. مى‌فرمود: «قیامت، بامداد و شبانگاه، به شما روى آورده است».

آن گاه، در حالى که دو انگشت شهادت و وسط خود را جمع مى‌کرد، مى‌فرمود: «میان بعثت من و قیامت، این‌چنین است (یعنى میان بعثت من و زمان ظهور قیامت، به فاصله دو انگشت، فاصله است) هر کس مالى را بر جاى گذاشته، براى خانواده‌اش خواهد بود و هر کس دَینى را بر جاى نهاده، بر عهده من و به سوى من خواهد بود».

3 / 3

الدَّعوَةُ إلَى الاُلفَةِ وَاجتِنابِ الفُرقَةِ

الکتاب

«إِنَّ هذِهِ أُمَّتُکُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ أَنَا رَبُّکُمْ فَاعْبُدُونِ».(6)

«وَ اِعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اَللهِ جَمِیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا وَ اُذْکُرُوا نِعْمَتَ اَللهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً وَ کُنْتُمْ عَلى شَفا حُفْرَةٍ مِنَ اَلنّارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِنْها کَذلِکَ یُبَیِّنُ اَللهُ لَکُمْ آیاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ».(7)

الحدیث

4957. رسول الله صلى الله علیه و آله: مَا اختَلَفَت اُمَّةٌ بَعدَ نَبِیِّها إلّا ظَهَرَ أهلُ باطِلِها عَلى أهلِ حَقِّها.(8)

3 / 4

الدَّعوَةُ إلَى الحُرِّیَّةِ الهادِفَةِ

الکتاب

«قُلْ یا أَهْلَ اَلْکِتابِ تَعالَوْا إِلى کَلِمَةٍ سَواءٍ بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ أَلاّ نَعْبُدَ إِلاَّ اَللهَ وَ لا نُشْرِکَ بِهِ شَیْئاً وَ لا یَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اَللهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اِشْهَدُوا بِأَنّا مُسْلِمُونَ».(9)

«اَلَّذِینَ یَتَّبِعُونَ اَلرَّسُولَ اَلنَّبِیَّ اَلْأُمِّیَّ اَلَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوباً عِنْدَهُمْ فِی اَلتَّوْراةِ وَ اَلْإِنْجِیلِ یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهاهُمْ عَنِ اَلْمُنْکَرِ وَ یُحِلُّ لَهُمُ اَلطَّیِّباتِ وَ یُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ اَلْخَبائِثَ وَ یَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ اَلْأَغْلالَ اَلَّتِی کانَتْ عَلَیْهِمْ فَالَّذِینَ آمَنُوا بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اِتَّبَعُوا اَلنُّورَ اَلَّذِی أُنْزِلَ مَعَهُ أُولئِکَ هُمُ اَلْمُفْلِحُونَ».(10)

3 / 3

دعوت به اُلفت و پرهیز از تفرقه

قرآن

«این است امّت شما که امّتى یگانه است، و منم پروردگار شما پس مرا بپرستید».

«و همگى به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید، و نعمت خدا را بر خود، یاد کنید، آن گاه که دشمنان [یکدیگر] بودید، پس میان دل‌هاى شما اُلفت انداخت، تا به لطف او برادرانِ هم شدید؛ و بر کنارِ پرتگاه آتش بودید که شما را از آن رهانید. این گونه، خداوند، نشانه‌هاى خود را براى شما روشن مى‌کند باشد که شما راه یابید».

حدیث

4957. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هیچ امّتى پس از پیامبرشان اختلاف نکردند، جز آن که باطل‌کیشان بر حق‌مداران، چیره شدند

3 / 4

دعوت به آزادى هدفمند

قرآن

«بگو: اى اهل کتاب! بیایید بر سرِ سخنى که میان ما و شما یکسان است، بِایستیم که: جز الله را نپرستیم و چیزى را شریک او نگردانیم و بعضى از ما، بعضى دیگر را به جاى الله به خدایى نگیرد پس اگر [از این پیشنهاد] اِعراض کردند، بگویید: شاهد باشید که ما مسلمانیم [نه شما]».

«همانان که از این فرستاده، پیامبرِ درس نخوانده که [نام] او را نزد خود، در تورات و انجیل نوشته مى‌یابند پیروى مى‌کنند؛ [همان پیامبرى که] آنان را به کار پسندیده، فرمان مى‌دهد و از کار ناپسند، باز مى‌دارد و براى آنان، چیزهاى پاکیزه را حلال و چیزهاى ناپاک را حرام مى‌گردانَد و از [دوش] آنان، قید و بندهایى را که بر ایشان بوده است، بر مى‌دارد. پس کسانى که به او ایمان آوردند و بزرگش داشتند و یارى‌اش کردند و از نورى که با او نازل شده است، پیروى کردند، آنان، همان رستگاران‌اند».

الحدیث

4958. رسول الله صلى الله علیه و آله مِن کِتابِهِ إلى أهالی نَجرانَ : بِسمِ إلهِ إبراهیمَ وإسحاقَ ویَعقوبَ مِن مُحَمَّدٍ رَسولِ اللهِ إلى اُسقُفِّ نَجرانَ وأهلِ نَجرانَ، إن أسلَمتُم فَإِنّی أحمَدُ إلَیکُمُ اللهَ إلهَ إبراهیمَ وإسحاقَ ویَعقوبَ أمّا بَعدُ، فَإِنّی أدعوکُم إلى عِبادَةِ اللهِ مِن عِبادَةِ العِبادِ، وأدعوکُم إلى وَلایَةِ اللهِ مِن وَلایَةِ العِبادِ.(11)

3 / 5

الدَّعوَةُ إلَى التَّقوى

الکتاب

«إِذْ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ نُوحٌ أَ لا تَتَّقُونَ إِنِّی لَکُمْ رَسُولٌ أَمِینٌ».(12)

«کَذَّبَتْ عادٌ اَلْمُرْسَلِینَ إِذْ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ هُودٌ أَ لا تَتَّقُونَ».(13)

«إِذْ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ صالِحٌ أَ لا تَتَّقُونَ إِنِّی لَکُمْ رَسُولٌ أَمِینٌ فَاتَّقُوا اَللهَ وَ أَطِیعُونِ».(14)

«کَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ اَلْمُرْسَلِینَ إِذْ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ لُوطٌ أَ لا تَتَّقُونَ إِنِّی لَکُمْ رَسُولٌ أَمِینٌ».(15)

حدیث

4958. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله از نامه ایشان به اهالى نجران : به نام خداى ابراهیم و اسحاق و یعقوب از محمّد، پیامبر خدا، به اسقف نجران و مردم نجران اگر اسلام بیاورید، من با شما، الله خداى ابراهیم و اسحاق و یعقوب را ستایش خواهم کرد امّا بعد، من، شما را از عبادتِ بندگان به عبادت خداوند، و از ولایت بندگان به ولایت خداوند، فرا مى‌خوانم

3 / 5

دعوت به پرهیزگارى

قرآن

«چون برادرشان نوح به آنان گفت: آیا پروا ندارید؟ من براى شما، فرستاده‌اى در خورِ اعتمادم».

«عادیان، پیامبران [خدا] را تکذیب کردند، آن گاه که برادرشان هود به آنان گفت: آیا پروا ندارید؟».

«آن گاه که برادرشان صالح به آنان گفت: آیا پروا ندارید؟ من براى شما، فرستاده‌اى در خورِ اعتمادم. از خدا پروا کنید و مرا فرمان ببرید».

«قوم لوط، فرستادگان را تکذیب کردند، آن گاه که برادرشان لوط به آنان گفت: آیا پروا ندارید؟ من براى شما فرستاده‌اى در خورِ اعتمادم».

«کَذَّبَ أَصْحابُ اَلْأَیْکَةِ اَلْمُرْسَلِینَ إِذْ قالَ لَهُمْ شُعَیْبٌ أَ لا تَتَّقُونَ إِنِّی لَکُمْ رَسُولٌ أَمِینٌ فَاتَّقُوا اَللهَ وَ أَطِیعُونِ».(16)

الحدیث

4959. المراسیل عن هشام عن أبیه: أکثَرُ ما کانَ رَسولُ اللهِ صلى الله علیه و آله إذا قَعَدَ عَلَى المِنبَرِ یَقولُ: «اِتَّقُوا اَللهَ وَ قُولُوا قَوْلاً سَدِیداً»(17) (18)

3 / 6

الدَّعوَةُ إلى مَکارِمِ الأَخلاقِ

4960. رسول الله صلى الله علیه و آله: بُعِثتُ بِمَکارِمِ الأَخلاقِ ومَحاسِنِها.(19)

4961. عنه صلى الله علیه و آله: بُعِثتُ لِاُتَمِّمَ مَکارِمَ الأَخلاقِ.(20)

4962. عنه صلى الله علیه و آله: إنَّما بُعِثتُ لِاُتَمِّمَ حُسنَ الأَخلاقِ.(21)

4963. عنه صلى الله علیه و آله: إنَّما بُعِثتُ لِاُتَمِّمَ صالِحَ الأَخلاقِ.(22)

4964. عنه صلى الله علیه و آله: إنَّ اللهَ تَعالى بَعَثَنی بِتَمامِ مَکارِمِ الأَخلاقِ، وکَمالِ مَحاسِنِ الأَفعالِ.(23)

«اصحاب اَیکه، فرستادگان را تکذیب کردند، آن گاه که شعیب به آنان گفت: آیا پروا ندارید؟ من براى شما فرستاده‌اى در خورِ اعتمادم. از خدا پروا دارید و مرا فرمان ببرید».

حدیث

4959. المراسیل به نقل از هشام، از پدرش : پیامبر خدا، در بیشتر مواقعى که بر منبر مى‌نشست، مى‌فرمود: «از خدا پروا کنید و سخنى استوار بگویید».

3 / 6

دعوت به بزرگوارى‌هاى اخلاقى

4960. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: من به بزرگوارى‌هاى اخلاقى و نیکى‌هاى آن، برانگیخته شدم.

4961. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: براى تکمیلِ بزرگوارى‌هاى اخلاقى، برانگیخته شدم.

4962. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: تنها براى تکمیل اخلاق نیکو، برانگیخته شدم

4963. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: تنها براى تکمیل اخلاق شایسته، برانگیخته شدم

4964. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خداوند متعال، مرا به تکمیل بزرگوارى‌هاى اخلاقى و نیکى‌هاى اعمال، برانگیخته است.

4965. عنه صلى الله علیه و آله لِمُعاذٍ لَمّا بَعَثَهُ إلَى الیَمَنِ : یا مُعاذُ، عَلِّمهُم کِتابَ اللهِ، وأحسِن أدَبَهُم عَلَى الأَخلاقِ الصّالِحَةِ.(24)

4966. مسند ابن حنبل عن أنس: ما خَطَبَنا نَبِیُّ اللهِ صلى الله علیه و آله إلّا قالَ: لا إیمانَ لِمَن لا أمانَةَ لَهُ، ولا دینَ لِمَن لا عَهدَ لَهُ.(25)

4967. الإمام زین العابدین علیه السلام: کانَ رَسولُ اللهِ صلى الله علیه و آله یَقولُ فی آخِرِ خُطبَتِهِ: طوبى لِمَن طابَ خُلقُهُ، وطَهُرَت سَجِیَّتُهُ، وصَلُحَت سَریرَتُهُ، وحَسُنَت عَلانِیَتُهُ، وأنفَقَ الفَضلَ مِن مالِهِ، وأمسَکَ الفَضلَ مِن قَولِهِ، وأنصَفَ النّاسَ مِن نَفسِهِ.(26)

3 / 7

الدَّعوَةُ إلى مَحاسِنِ الأَعمالِ

الکتاب

«مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ».(27)

الحدیث

4968. سنن الدّارمیّ عن عمران بن حصین: ما خَطَبَنا رَسولُ اللهِ صلى الله علیه و آله إلّا أمَرَنا فیها بِالصَّدَقَةِ، ونَهانا عَنِ المُثلَةِ.(28)

4965. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله به مُعاذ، آن هنگام که او را به سوى یمن فرستاد : اى مُعاذ! کتاب خدا (قرآن) را به آنان بیاموز و بر اخلاق شایسته، آنان را بپرور.

4966. مسند ابن حنبل به نقل از اَ نَس : پیامبر خدا براى ما سخنرانى نمى‌کرد، مگر آن که مى‌فرمود: «آن کس که امانتدار نیست، ایمان ندارد و آن کس که پیمان‌شکن است، دین ندارد».

4967. امام زین العابدین علیه السلام: پیامبر صلى الله علیه و آله در پایان خطابه‌اش مى‌فرمود: «خوشا به حال آن کسى که خویَش نیکو، رفتارش پاک، نهانش شایسته و ظاهرش نیک باشد و مازادِ مالش را انفاق کند و از زیاده‌گویى اجتناب کند و به مردم از جانب خود، انصاف دهد».

3 / 7

دعوت به کارهاى نیکو

قرآن

«هر کس از مرد یا زن، کارِ شایسته کند و مؤمن باشد، قطعاً او را با زندگى پاکیزه‌اى، حیات [ِ حقیقى] مى‌بخشیم، و مسلّماً به آنان، بهتر از آنچه انجام مى‌دادند، پاداش خواهیم داد».

حدیث

4968. سنن الدارِمى به نقل از عمران بن حَصین : پیامبر خدا براى ما سخنرانى نمى‌کرد، جز آن که در آن، ما را به دادن صدقه امر مى‌کرد و از بُریدن اعضاى بدن، نهى مى‌کرد.

3 / 8

الدَّعوَةُ إلى عِبادَةِ اللهِ

الکتاب

«وَ ما خَلَقْتُ اَلْجِنَّ وَ اَلْإِنْسَ إِلاّ لِیَعْبُدُونِ».(29)

«یا أَیُّهَا اَلنّاسُ اُعْبُدُوا رَبَّکُمُ اَلَّذِی خَلَقَکُمْ وَ اَلَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ».(30)

الحدیث

4969. رسول الله صلى الله علیه و آله: أفضَلُ النّاسِ مَن عَشِقَ العِبادَةَ فَعانَقَها، وأحَبَّها بِقَلبِهِ، وباشَرَها بِجَسَدِهِ، وتَفَرَّغَ لَها، فَهُو لا یُبالی عَلى ما أصبَحَ مِنَ الدُّنیا؛ عَلى عُسرٍ أم عَلى یُسرٍ.(31)

3 / 9

الدَّعوَةُ إلى مَحَبَّةِ اللهِ

الکتاب

«وَ مِنَ اَلنّاسِ مَنْ یَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اَللهِ أَنْداداً یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اَللهِ وَ اَلَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلّهِ وَ لَوْ یَرَى اَلَّذِینَ ظَلَمُوا إِذْ یَرَوْنَ اَلْعَذابَ أَنَّ اَلْقُوَّةَ لِلّهِ جَمِیعاً وَ أَنَّ اَللهَ شَدِیدُ اَلْعَذابِ».(32)

«قُلْ إِنْ کانَ آباؤُکُمْ وَ أَبْناؤُکُمْ وَ إِخْوانُکُمْ وَ أَزْواجُکُمْ وَ عَشِیرَتُکُمْ وَ أَمْوالٌ اِقْتَرَفْتُمُوها وَ تِجارَةٌ تَخْشَوْنَ کَسادَها وَ مَساکِنُ تَرْضَوْنَها أَحَبَّ إِلَیْکُمْ مِنَ اَللهِ وَ رَسُولِهِ وَ جِهادٍ فِی سَبِیلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتّى یَأْتِیَ اَللهُ بِأَمْرِهِ وَ اَللهُ لا یَهْدِی اَلْقَوْمَ اَلْفاسِقِینَ».(33)

3 / 8

دعوت به پرستش خداوند

قرآن

«و جِنّ و اِنس را نیافریدم، جز براى آن که مرا بپرستند».

«اى مردم! پروردگارتان را که شما و کسانى را که پیش از شما بوده‌اند، آفریده است، پرستش کنید باشد که به تقوا بگرایید».

حدیث

4969. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: برترینِ مردم، کسى است که عاشق عبادت شود و ملازم آن گردد و با جانش دوستش داشته باشد و با بدنش انجامش دهد و خود را براى [انجام دادن] آن، فارغ سازد. چنین کسى بر رُخدادهاى دنیا که به سوى سختى یا آسانى‌اند، باکى نخواهد داشت.

3 / 9

دعوت به محبّت خداوند

قرآن

«و برخى از مردم، در برابر خدا، همانندهایى [براى او] بر مى‌گزینند، و آنها را چون دوستىِ خدا، دوست مى‌دارند؛ ولى کسانى که ایمان آورده‌اند، به خدا محبّت بیشترى دارند. کسانى که [با برگزیدن بت‌ها، به خود] ستم نموده‌اند، اگر مى‌دانستند هنگامى که عذاب را مشاهده کنند، تمام نیرو [ها] از آنِ خداست و خدا، سختْ‌کیفر است [، به پذیرفتن حق گردن مى‌نهادند]».

«بگو: اگر پدران و پسران و برادران و زنان و خاندان شما و اموالى که گِرد آورده‌اید و تجارتى که از کسادش بیمناکید و سراهایى را که خوش مى‌دارید، نزد شما از خدا و پیامبرش و جهاد در راه وى دوست‌داشتنى‌تر است، پس منتظر باشید تا خداوند، فرمانش را [به اجرا در] آورد و خداوند، گروه فاسقان را راهنمایى نمى‌کند».

الحدیث

4970. رسول الله صلى الله علیه و آله: أوحَى اللهُ إلى نَجِیِّهِ موسَى بنِ عِمرانَ علیه السلام: یا موسى، أحبِبنی، وحَبِّبنی إلى خَلقی قالَ: یا رَبَّ، إنّی اُحِبُّکَ، فَکَیفَ اُحَبِّبُکَ إلى خَلقِکَ؟ قالَ: اُذکُر لَهُم نَعمائی عَلَیهِم وبَلائی عِندَهُم؛ فَإِنَّهُم لا یَذکُرونَ؛ إذ لا یَعرِفونَ مِنّی إلّا کُلَّ خَیرٍ.(34)

4971. عنه صلى الله علیه و آله: إنَّ داوودَ علیه السلام قالَ فی ما یُخاطِبُ رَبَّهُ عز و جل: یا رَبِّ، أیُّ عِبادِکَ أحَبُّ إلَیکَ، اُحِبُّهُ بِحُبِّکَ؟ قالَ: یا داوودُ، أحَبُّ عِبادی إلَیَّ: نَقِیُّ القَلبِ، نَقِیُّ الکَفَّینِ، لا یَأتی إلى أحَدٍ سوءا، ولا یَمشی بِالنَّمیمَةِ، تَزولُ الجِبالُ ولا یَزولُ، وأحَبَّنی، وأحَبَّ مَن یُحِبُّنی، وحَبَّبَنی إلى عِبادی.

قالَ: یا رَبِّ، إنَّکَ لَتَعلَمُ أنّی اُحِبُّکَ، واُحِبُّ مَن یُحِبُّکَ، فَکَیفَ اُحَبِّبُکَ إلى عِبادِکَ؟ قالَ: ذَکِّرهُم بِآیاتی وبَلائی ونَعمائی.(35)

4972. عنه صلى الله علیه و آله: قالَ اللهُ عز و جل لِداوودَ علیه السلام: أحبِبنی، وحَبِّبنی إلى خَلقی قالَ: یا رَبِّ، نَعَم أنَا اُحِبُّکَ، فَکَیفَ اُحَبِّبُکَ إلى خَلقِکَ؟ قالَ: اُذکُر أیادِیَّ عِندَهُم؛ فَإِنَّکَ إذا ذَکَرتَ لَهُم ذلِکَ أحَبّونی.(36)

4973. عنه صلى الله علیه و آله: حَبِّبُوا اللهَ إلى عِبادِهِ یُحِبَّکُمُ اللهُ.(37)

حدیث

4970. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خداوند به همرازش موسى به عمران علیه السلام وحى کرد: «اى موسى! مرا دوست بدار و مرا نزد بندگانم محبوب گردان».

[موسى] گفت: پروردگارا! من تو را دوست دارم؛ امّا چگونه تو را نزد بندگانت محبوب گردانم؟

[خداوند] فرمود: «نعمت‌ها و آزمایش‌هایم را به یادشان آور؛ زیرا آنان به یاد نمى‌آورند، که از من، جز خوبى نمى‌شناسند».

4971. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: داوود علیه السلام در گفتگویش با پروردگار عز و جل گفت: پروردگارا! کدام یک از بندگانت نزدت محبوب‌تر است که به خاطر دوستىِ تو، او را دوست بدارم؟

[خداوند] فرمود: «اى داوود! محبوب‌ترین بندگان نزد من، پاکْ‌دلِ پیراسته‌دست است که به کسى بدى نمى‌رسانَد، دنبال سخن‌چینى نمى‌رود، کوه‌ها از جا کَنْده مى‌شوند و او از جا کَنْده نمى‌شود، و دوستدار من و آن کسى است که مرا دوست مى‌دارد، و مرا نزد بندگانم محبوب مى‌گردانَد».

[داوود علیه السلام] گفت: پروردگارا! تو نیک مى‌دانى که من، تو را دوست دارم و دوستدار کسى هستم که تو را دوست بدارد؛ امّا چگونه تو را نزد بندگانت محبوب سازم؟

[خداوند] فرمود: «نشانه‌ها، آزمایش‌ها و نعمت‌هایم را به یادشان آور».

4972. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خداوند عز و جل به داوود علیه السلام فرمود: «مرا دوست بدار و مرا نزد آفریده‌هایم محبوب گردان».

داوود علیه السلام گفت: پروردگارا! من تو را دوست دارم؛ امّا چگونه تو را نزد مردم، محبوب گردانم؟

[خداوند] فرمود: «مرحمت‌هایم را به یادشان آور، که اگر آنها را به یادشان آورى، مرا دوست خواهند داشت».

4973. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خدا را نزد بندگانش محبوب گردانید تا خداوند، شما را دوست داشته باشد.

3 / 10

التَّذکیرُ بِأَیّامِ اللهِ

الکتاب

«وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسى بِآیاتِنا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَکَ مِنَ اَلظُّلُماتِ إِلَى اَلنُّورِ وَ ذَکِّرْهُمْ بِأَیّامِ اَللهِ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِکُلِّ صَبّارٍ شَکُورٍ».(38)

الحدیث

4974. الإمام علیّ علیه السلام: کانَ رَسولُ اللهِ صلى الله علیه و آله یَخطُبُنا، فَیُذَکِّرُنا بِأَیّامِ اللهِ، حَتّى نَعرِفَ ذلِکَ فی وَجهِهِ، وکَأَ نَّهُ نَذیرُ قَومٍ یُصَبِّحُهُمُ الأَمرُ غُدوَةً وکانَ إذا کانَ حَدیثَ عَهدٍ بِجِبریلَ لَم یَتَبَسَّم ضاحِکا حَتّى یَرتَفِعَ عَنهُ.(39)

3 / 11

التَّعلیمُ وَالتَّزکِیَةُ

الکتاب

«رَبَّنا وَ اِبْعَثْ فِیهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِکَ وَ یُعَلِّمُهُمُ اَلْکِتابَ وَ اَلْحِکْمَةَ وَ یُزَکِّیهِمْ إِنَّکَ أَنْتَ اَلْعَزِیزُ اَلْحَکِیمُ».(40)

«هُوَ اَلَّذِی بَعَثَ فِی اَلْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ اَلْکِتابَ وَ اَلْحِکْمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ».(41)

«کَما أَرْسَلْنا فِیکُمْ رَسُولاً مِنْکُمْ یَتْلُوا عَلَیْکُمْ آیاتِنا وَ یُزَکِّیکُمْ وَ یُعَلِّمُکُمُ اَلْکِتابَ وَ اَلْحِکْمَةَ وَ یُعَلِّمُکُمْ ما لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ».(42)

3 / 10

یادآورى روزهاى خدا

قرآن

«و در حقیقت، موسى را با آیات خود فرستادیم [و به او گفتیم] که: قوم خود را از تاریکى‌ها به سوى روشنایى، بیرون آور و روزهاى خدا را به آنان یادآورى کن، که قطعاً در این [یادآورى]، براى هر شکیباىِ سپاس‌گزارى عبرت‌هاست».

حدیث

4974. امام على علیه السلام: پیامبر خدا براى ما خطبه مى‌خواند و روزهاى خدا را به یاد ما مى‌آورد، به‌گونه‌اى که نشانِ آن را در چهره او مى‌دیدیم که گویا به مردمى هشدار مى‌دهد که خطر، فردا دامنگیرشان مى‌شود. هرگاه به تازگى با جبرئیل علیه السلام دیدار داشت، تا برطرف شدن اثر آن، خنده بر لب نداشت

3 / 11

تعلیم و تزکیه

قرآن

«پروردگارا! در میان آنان، فرستاده‌اى از خودشان برانگیز تا آیات تو را بر آنان بخوانَد و کتاب و حکمت به آنان بیاموزد و پاکیزه‌شان کند؛ زیرا تو خود، شکست‌ناپذیرِ حکیمى».

«اوست آن کس که در میان بى‌سوادان، فرستاده‌اى از خودشان برانگیخت تا آیات او را بر آنان بخوانَد و پاکشان گردانَد و کتاب و حکمت بدیشان بیاموزد، و [آنان] قطعاً پیش از آن، در گم‌راهى آشکارى بودند».

«همان طور که در میان شما، فرستاده‌اى از خودتان روانه کردیم [که] آیات ما را بر شما مى‌خوانَد و شما را پاک مى‌گردانَد و به شما، کتاب و حکمت مى‌آموزد و آنچه را

نمى‌دانستید، به شما یاد مى‌دهد».

الحدیث

4975. سنن ابن ماجة عن عبد الله بن عمرو: خَرَجَ رَسولُ اللهِ صلى الله علیه و آله ذاتَ یَومٍ مِن بَعضِ حُجَرِهِ فَدَخَلَ المَسجِدَ فَإِذا هُوَ بِحَلقَتَینِ: إحداهُما یَقرَؤونَ القُرآنَ ویَدعونَ اللهَ، وَالاُخرى یَتَعَلَّمونَ ویُعَلِّمونَ فَقالَ النَّبِیُّ صلى الله علیه و آله: کُلٌّ عَلى خَیرٍ؛ هؤُلاءِ یَقرَؤونَ القُرآنَ ویَدعونَ اللهَ، فَإِن شاءَ أعطاهُم وإن شاءَ مَنَعَهُم، وهؤُلاءِ یَتَعَلَّمونَ ویُعَلِّمونَ، وإنَّما بُعِثتُ مُعَلِّما فَجَلَسَ مَعَهُم.(43)

3 / 12

مُکافَحَةُ البِدَعِ

4976. رسول الله صلى الله علیه و آله: إذا ظَهَرَتِ البِدَعُ فی اُمَّتی فَلیُظهِرِ العالِمُ عِلمَهُ، فَمَن لَم یَفعَل فَعَلَیهِ لَعنَةُ اللهِ.(44)

4977. عنه صلى الله علیه و آله: إذا ظَهَرَتِ البِدَعُ ولَعَنَ آخِرُ هذِهِ الاُمَّةِ أوَّلَها، فَمَن کانَ عِندَهُ عِلمٌ فَلیَنشُرهُ؛ فَإِنَّ کاتِمَ العِلمِ یَومَئِذٍ کَکاتِمِ ما أنزَلَ اللهُ عَلى مُحَمَّدٍ.(45)

4978. عنه صلى الله علیه و آله: إنَّ للهِ‌ِ عِندَ کُلِّ بِدعَةٍ تَکیدُ الإِسلامَ وأهلَهُ مَن یَذُبُّ عَنهُ، ویَتَکَلَّمُ بِعَلاماتِهِ، فَاغتَنِموا تِلکَ المَجالِسَ بِالذَّبِّ عَنِ الضُّعَفاءِ، وتَوَکَّلوا عَلَى اللهِ، وکَفى بِاللهِ وَکیلاً.(46)

4979. عنه صلى الله علیه و آله: إنَّ فی کُلِّ خَلَفٍ مِن اُمَّتی عَدلاً مِن أهلِ بَیتی؛ یَنفی عَن هذَا الدّینِ تَحریفَ الغالینَ، وَانتِحالَ المُبطِلینَ، وَتَأویلَ الجاهِلینَ.(47)

حدیث

4975. سنن ابن ماجة به نقل از عبد الله بن عمرو : روزى پیامبر خدا، از یکى از اتاق‌هاى خود بیرون آمد و وارد مسجد شد در مسجد، دو حلقه جمعیت دید: یک دسته قرآن مى‌خواندند و به مناجات با خدا مشغول بودند و حلقه دوم، مشغول آموختن و آموزش دادن بودند. پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: «همگى، کار خوبى انجام مى‌دهید. این دسته، مشغول تلاوت قرآن و مناجات با خدایند اگر خداوند بخواهد، به آنان مى‌بخشد یا دریغ مى‌کند، و این دسته، مى‌آموزند و آموزش مى‌دهند و به راستى، من، معلّم برانگیخته شدم». آن گاه با آنان (حلقه دوم) نشست

3 / 12

مبارزه با بدعت‌ها

4976. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: وقتى بدعت‌ها در میان امّتم آشکار گردد، عالِم باید علمش را آشکار سازد هر کس چنین نکند، لعنت خدا بر او باد!

4977. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هنگامى که بدعت‌ها پدیدار شوند و آخرِ این امّت، اوّلِ آن را لعنت کند، هر کس علمى داشته باشد، باید آن را منتشر سازد. همانا پنهان کننده دانش در چنین روزى، همچون پنهان کننده آن چیزى است که خداوند بر محمّد، نازل کرده است

4978. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: در هر بدعتى که در صدد نیرنگ به اسلام و مسلمانان باشد، خداوند، کسى را دارد که از اسلام دفاع کند و نشانه‌هاى آن را باز گوید پس با دفاع از ضعیفان، این مجالس را غنیمت بشمارید و بر خدا توکّل کنید که خداوند، براى اعتماد به او بسنده است.

4979. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: در هر پشتى از امّتم، عادلى‌از اهل‌بیتم‌هست که تحریف غلو کنندگان،

دین‌تراشىِ باطل‌کیشان و تأویل نادانان را از این دین، دور سازد.

3 / 13

التَّبشیرُ وَالإِنذارُ

الکتاب

«یا أَیُّهَا اَلنَّبِیُّ إِنّا أَرْسَلْناکَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِیراً وَ داعِیاً إِلَى اَللهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنِیراً».(48)

«وَ بَشِّرِ اَلْمُؤْمِنِینَ بِأَنَّ لَهُمْ مِنَ اَللهِ فَضْلاً کَبِیراً».(49)

«وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاّ کَافَّةً لِلنّاسِ بَشِیراً وَ نَذِیراً وَ لکِنَّ أَکْثَرَ اَلنّاسِ لا یَعْلَمُونَ».(50)

الحدیث

4980. سنن الدّارمیّ عن النّعمان بن بشیر: سَمِعتُ رَسول اللهِ صلى الله علیه و آله یَخطُبُ فَقالَ: أنذَرتُکُمُ النّارَ! أنذَرتُکُمُ النّارَ! أنذَرتُکُمُ النّارَ! فَما زالَ یَقولُها حَتّى لَو کانَ فی مَقامی هذا لَسَمِعَهُ أهلُ السّوقِ، وحَتّى سَقَطَت خَمیصَةٌ کانَت عَلَیهِ عِندَ رِجلَیهِ.(51)

4981. الإمام علیّ علیه السلام فی وَصفِ رَسول اللهِ صلى الله علیه و آله : أمینُ وَحیِهِ، وخاتَمُ رُسُلِهِ، وبَشیرُ رَحمَتِهِ، ونَذیرُ نِقمَتِهِ.(52)

3 / 13

نوید و هشدار دادن

قرآن

«اى پیامبر! ما تو را [به سِمَتِ] گواه و بشارتگر و هشداردهنده فرستادیم و دعوت کننده به سوى خدا به فرمان او و چراغى تابناک».

«و مؤمنان را مژده دِه که براى آنان، از جانب خدا بخشایشى فراوان خواهد بود».

«و ما تو را جز [به سِمَتِ] بشارتگر و هشداردهنده براى تمام مردم، نفرستادیم؛ لیکن بیشتر مردم نمى‌دانند».

حدیث

4980. سنن الدارِمى به نقل از نعمان بن بشیر : شنیدم که پیامبر خدا سخنرانى مى‌کرد فرمود: «شما را از آتش، بیم مى‌دهم؛ شما را از آتش، بیم مى‌دهم؛ شما را از آتش، بیم مى‌دهم!».

پیوسته این جمله را مى‌فرمود، به گونه‌اى که اگر در این جا مى‌بود، بازاریان آن را مى‌شنیدند، تا جایى که جامه سیاه نقشدار ایشان، زیر پایش افتاد

4981. امام على علیه السلام در توصیف پیامبر خدا : او امینِ وحى و خاتمِ فرستادگان و بشارت دهنده رحمت و هشدار دهنده عقوبت خداست.

4982. عنه علیه السلام: إنَّ اللهَ بَعَثَ مُحَمَّدا صلى الله علیه و آله نَذیرا لِلعالَمینَ.(53)

4983. عنه علیه السلام فی ذِکرِ النَّبِیِّ صلى الله علیه و آله : بَلَّغَ عَن رَبِّهِ مُعذِرا، ونَصَحَ لِاُمَّتِهِ مُنذِرا، ودَعا إلَى الجَنَّةِ مُبَشِّرا، وخَوَّفَ مِنَ النّارِ مُحَذِّرا.(54)

4984. عنه علیه السلام: إنَّ اللهَ جَعَلَ مُحَمَّدا صلى الله علیه و آله عَلَما لِلسّاعَةِ، ومُبَشِّرا بِالجَنَّةِ، ومُنذِرا بِالعُقوبَةِ.(55)

3 / 14

إقامَةُ الحُجَّةِ

الکتاب

«رُسُلاً مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرِینَ لِئَلاّ یَکُونَ لِلنّاسِ عَلَى اَللهِ حُجَّةٌ بَعْدَ اَلرُّسُلِ وَ کانَ اَللهُ عَزِیزاً حَکِیماً».(56)

«وَ لَوْ أَنّا أَهْلَکْناهُمْ بِعَذابٍ مِنْ قَبْلِهِ لَقالُوا رَبَّنا لَوْ لا أَرْسَلْتَ إِلَیْنا رَسُولاً فَنَتَّبِعَ آیاتِکَ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَذِلَّ وَ نَخْزى».(57)

الحدیث

4985. رسول الله صلى الله علیه و آله فی خُطبَةٍ لَهُ : بَعَثَ إلَیهِمُ الرُّسُلَ لِتَکونَ لَهُ الحُجَّةُ البالِغَةُ عَلى خَلقِهِ، ویَکونَ رُسُلُهُ إلَیهِم شُهَداءَ عَلَیهِم، وَابتَعَثَ فیهِمُ النَّبِیّینَ مُبَشِّرینَ ومُنذِرینَ؛ لِیَهلِکَ مَن هَلَکَ عَن بَیِّنَةٍ، ویَحیا مَن حَیَّ عَن بَیِّنَةٍ، ولِیَعقِلَ العِبادُ عَن رَبِّهِم ما جَهِلوهُ؛ فَیَعرِفوهُ بِرُبوبِیَّتِهِ بَعدَ ما أنکَروا، ویُوَحِّدوهُ بِالإِلهِیَّةِ بَعدَ ما عَضَدوا.(58)

4982. امام على علیه السلام: خداوند، محمّد صلى الله علیه و آله را هشداردهنده‌اى براى جهانیان برانگیخت.

4983. امام على علیه السلام در یادکرد از پیامبر صلى الله علیه و آله : رسالت پروردگار خود را ابلاغ کرد تا بهانه‌اى نمانَد و با هشدار دادن، براى امّت خود، خیرخواهى نمود و با بشارت دادن، به بهشت فرا خوانْد و با هشدار دادن، از آتش ترسانْد

4984. امام على علیه السلام: خداوند، محمّد صلى الله علیه و آله را نشانِ قیامت، بشارت دهنده به بهشت و هشدار دهنده از عقوبت قرار داد

3 / 14

بر پا داشتن حجّت

قرآن

«پیامبرانى که بشارتگر و هشدار دهنده بودند، تا براى مردم، پس از [فرستادن] پیامبران، در مقابل خدا [بهانه و] حجّتى نباشد، و خداوند، توانا و حکیم است».

«و اگر ما آنان را قبل از [آمدنِ قرآن] به عذابى هلاک مى‌کردیم، قطعاً مى‌گفتند: پروردگارا! چرا پیامبرى به سوى ما نفرستادى تا پیش از آن که خوار و رسوا شویم، از آیات تو پیروى کنیم؟».

حدیث

4985. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله در خطبه‌اى از ایشان : [خداوند] فرستادگان را به سوى مردم برانگیخت تا حجّت رساى او بر مردم، از آنِ او باشد و فرستادگانش بر مردم، شاهد باشند و در میان آنان، پیامبران را براى نوید و هشدار دادن مبعوث کرد، تا آن که هلاک مى‌شود، از روى دلیلِ آشکار باشد و آن که حیات مى‌یابد، از روى دلیل آشکار باشد، و تا بندگان، آنچه را درباره پروردگارشان نمى‌دانند، به عقلشان دریابند و او را پس از انکار، به پروردگارى بشناسند و پس از انباز قرار دادن براى او، به یکتایى او در خداوندگارى گردن نهند.

3 / 15

دَعوَةُ الأَقرِباءِ قَبلَ دَعوَةِ الآخَرینَ

الکتاب

«وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاةِ وَ اِصْطَبِرْ عَلَیْها لا نَسْئَلُکَ رِزْقاً نَحْنُ نَرْزُقُکَ وَ اَلْعاقِبَةُ لِلتَّقْوى».(59)

«وَ أَنْذِرْ عَشِیرَتَکَ اَلْأَقْرَبِینَ».(60)

«یا أَیُّهَا اَلنَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ إِنْ کُنْتُنَّ تُرِدْنَ اَلْحَیاةَ اَلدُّنْیا وَ زِینَتَها فَتَعالَیْنَ أُمَتِّعْکُنَّ وَ أُسَرِّحْکُنَّ سَراحاً جَمِیلاً».(61)

«یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ ناراً وَقُودُهَا اَلنّاسُ وَ اَلْحِجارَةُ عَلَیْها مَلائِکَةٌ غِلاظٌ شِدادٌ لا یَعْصُونَ اَللهَ ما أَمَرَهُمْ وَ یَفْعَلُونَ ما یُؤْمَرُونَ».(62)

«وَ اُذْکُرْ فِی اَلْکِتابِ إِسْماعِیلَ إِنَّهُ کانَ صادِقَ اَلْوَعْدِ وَ کانَ رَسُولاً نَبِیًّا وَ کانَ یَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاةِ وَ اَلزَّکاةِ وَ کانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِیًّا».(63)

الحدیث

4986. صحیح البخاری عن ابن عبّاس: لَمّا اُنزِلَت: «وَ أَنْذِرْ عَشِیرَتَکَ اَلْأَقْرَبِینَ» صَعِدَ النَّبیُّ صلى الله علیه و آله

عَلَى الصَّفا، فَجَعَلَ یُنادی: «یا بَنی فِهرٍ، یا بَنی عَدِیٍّ» لِبُطونِ قُرَیشٍ، حَتَّى اجتَمَعوا، فَجَعَلَ الرَّجُلُ إذا لَم یَستَطِع أن یَخرُجَ أرسَلَ رَسولاً لِیَنظُرَ ما هُوَ فَجاءَ أبو لَهَبٍ وقُرَیشٌ، فَقالَ: «أرَأَیتَکُم لَو أخبَرتُکُم أنَّ خَیلاً بِالوادی تُریدُ أن تُغیرَ عَلَیکُم أکُنتُم مُصَدِّقِیَّ». قالوا: نَعَم، ما جَرَّبنا عَلَیکَ إلّا صِدقاً قالَ: «فَإِنّی نَذیرٌ لَکُم بَینَ یَدَی عَذابٍ شَدیدٍ». فَقالَ أبو لَهَبٍ: تَبّا لَکَ سائِرَ الیَومِ! ألِهذا جَمَعتَنا؟ ! فَنَزَلَت: «تَبَّتْ یَدا أَبِی لَهَبٍ وَ تَبَّ ما أَغْنى عَنْهُ مالُهُ وَ ما کَسَبَ»(64) (65)

3 / 15

فرا خواندن نزدیکان، پیش از فرا خواندن دیگران

قرآن

«و کسان خود را به نماز، فرمان ده و خود بر آن شکیبا باش. ما از تو جویاى روزى نیستیم ما به تو روزى مى‌دهیم، و فرجام [نیک] براى پرهیزگارى است».

«و خویشانِ نزدیکت را هشدار ده».

«اى پیامبر! به همسرانت بگو: اگر خواهان زندگى دنیا و زینتِ آنید، بیایید تا مَهرتان را بدهم و [خوش و] خُرّم، شما را رها کنم».

«اى کسانى که ایمان آورده‌اید! خودتان و کسانتان را از آتشى که سوخت آن، مردم و سنگ‌هاست، حفظ کنید [و] بر آن [آتش،] فرشتگانى خشن [و] سختگیر [گمارده شده] اند. از آنچه خدا به آنان دستور داده، سرپیچى نمى‌کنند و آنچه را که مأمورند، انجام مى‌دهند».

«و در این کتاب، از اسماعیل یاد کن؛ چرا که او درستْ‌وعده و فرستاده‌اى پیامبر بود و خاندان خود را به نماز و زکات، فرمان مى‌داد و همواره نزد پروردگارش پسندیده [رفتار] بود».

حدیث

4986. صحیح‌البخارى به نقل از ابن عبّاس : هنگامى‌که‌آیه: «خویشاوندان نزدیکت را هشدار ده» نازل شد، پیامبر صلى الله علیه و آله از صفا بالا رفت و خطاب به تیره‌هاى قریش، آواز سر داد: «اى فرزندان فِهر! اى فرزندان عُدَى!».

آنان گِرد آمدند حتّى آن که نمى‌توانست بیاید، فرستاده‌اى فرستاد تا از نزدیک، شاهد ماجرا باشد ابو لهب و قریش آمدند پس [پیامبر صلى الله علیه و آله] فرمود: «به نظرتان اگر به شما خبر دهم که سپاهى در دشت مى‌خواهد بر شما هجوم آورد، مرا تصدیق مى‌کنید؟».

گفتند: آرى ما به تجربه، جز راستى از تو ندیده‌ایم.

فرمود: «من، شما را از عذابى سخت در پیش رویتان، بیم مى‌دهم».

ابو لهب گفت: مرگ بر تو باد، همه روزگار! آیا ما را بدین خاطر، گِرد آورده‌اى؟

در پِى آن، این آیه فرود آمد: «بُریده باد دو دست ابو لهب و مرگ بر او باد! دارایى او و آنچه اندوخت، بى‌نیازش نکرد».

سخنى درباره مهم‌ترین وظایف مبلّغ

وظایف مبلّغ، در واقع، همان وظایف انبیاى الهى است که قرآن، آن را «تبلیغ رسالت‌هاى خدا» مى‌نامد، با این تفاوت که انبیا، پیام خدا را از طریق وحى دریافت مى‌کردند؛ اما مبلّغ، پیام خدا را از طریق انبیا و اوصیاى آنان دریافت مى‌نماید.

بنابراین، وظیفه مبلّغ، رساندن همه پیام‌هاى اعتقادى، اخلاقى و عملى پیامبران خدا به مردم و آشنا کردن آنان با تمام برنامه‌هایى است که آفریدگار انسان، براى تکامل مادّى و معنوى او ارائه کرده است.

سیر منطقى مباحث تبلیغى

مبلّغ، براى انجام دادن این رسالت سنگین، علاوه بر تلاش در احراز شرایط تبلیغ و زمینه‌سازى براى تحقّق ارکان علمى، اخلاقى و عملى آن در کار خویش، باید با شیوه تبلیغ از جهت القاى پیام‌هاى تبلیغى، به ترتیب اهمّیت آنها آشنا باشد مبلّغ باید بداند که براى آشنا کردن مردم، بخصوص نسل جوان با پیام دین، چه باید بگوید، از کجا باید آغاز کند، و جهت‌گیرى مباحث او به کدام سو باید باشد.

آنچه در این فصل آمده، در واقع، اشاره‌اى به پاسخ این سؤالات و سیر منطقى مباحث تبلیغى بر اساس اهمّیت پیام‌هاست.(66)

مبلّغ، در نخستین گام براى آشنا کردن مخاطب خود با مکتب انبیا، باید براى بیدارسازى فطرت و وجدان او برنامه‌ریزى نماید و کارى کند که او به اندیشه و تفکّر، وادار شود.(67)

انسان با بازگشت به فطرت و باز شدن راه تعقّل و تفکّر بر او، در حقیقتْ از تاریکى جهل خارج مى‌شود و به روشنایى نور فطرت و عقل، گام مى‌نهد و بدین سان، زمینه براى شناخت حقایقى که انبیاى الهى براى هدایت بشر به راه تکامل آورده‌اند، فراهم مى‌گردد.(68)

پس از آماده شدن مخاطب براى دریافت پیام خداوند متعال، نخستین پیامى که باید به او منتقل شود، این است که برنامه تکاملى‌اى که خداوند از طریق پیامبران براى انسان فرستاده، تنها شامل مصالح معنوى و اُخروى او نیست؛ بلکه مصالح مادّى و دنیوى وى را نیز تأمین خواهد کرد و در صورت تحقّق جامعه انسانىِ مورد نظر انبیا، از بهترین زندگى‌ها در دنیا و آخرتْ برخوردار خواهد بود (بند 1).

انسان، موجودى است ناشناخته علم با همه پیشرفت‌هایى که داشته، هنوز نتوانسته رازهاى این موجود پیچیده را به درستى کشف کند از این رو، اندیشه بشر از ارائه راه تکامل مادّى و معنوى او ناتوان است و باید براى آشنایى با این راه، با جهان غیبْ ارتباط پیدا کند و آن جهان را بشناسد و باور کند چنین ارتباطى، جز از طریق انبیاى الهى امکان‌پذیر نیست (بند 2).(69)

نخستین پیام تکامل‌آفرین انبیا که خلاصه همه برنامه‌هاى آنهاست، توحید

است.(70)

نخستین پیام اجتماعى توحید، قیام براى تحقّق عدالت اجتماعى است و این هدف بلند، جز از طریق الفت و اتّحاد مردم و اجتماع آنان در پیرامون امام عادل، امکان‌پذیر نیست (بند 3).(71) تحقّق و تداوم حاکمیت عدالت در جامعه، در گرو وجود آزادى‌هاى مشروع و سازنده، و انتخاب آگاهانه مردم است و مبلّغ، وظیفه دارد تا در توسعه این آزادى‌ها تلاش کند (بند 4).

یکى از مسائل بسیار مهمّى که زمینه را براى تحقّق و تداوم حاکمیت عدالت اجتماعى آماده مى‌کند، توانمندى توده‌هاى مردم در تجزیه و تحلیل مسائل فرهنگى، سیاسى و اجتماعى است مبلّغ باید مردم را به گونه‌اى تربیت کند که حق‌گرا باشند و نه مطلق‌گرا و از هیچ کس، کورکورانه تبعیت نکنند معیار آنان براى پیروى از شخصیت‌ها و احزاب، حق باشد و نه شخصیت‌هاى بزرگ و مورد احترام حق را با معیار حق بشناسند، نه با معیار شخصیت‌ها؛ بلکه شخصیت‌ها را نیز با عیار حق، محک بزنند.(72)

عدالت اجتماعى در مکتب انبیاى الهى، مقدمه شکوفا شدن استعدادهاى انسانى و رسیدن انسان به مقصد اعلاى انسانیت است آنچه آدمى را به این هدفْ نزدیک مى‌کند، پرهیز از اخلاق و رفتار نکوهیده و اتّصاف به مکارم اخلاق و محاسن اعمال است (بند 5 و 6 و 7).

در فرهنگ انبیاى الهى، همه کارهایى که انسان را با خدا مرتبط مى‌کنند و از این طریق، او را به تکامل مادّى و معنوى مى‌رساند، عبادت نامیده مى‌شوند (بند 8).

مهم‌ترین رسالت مبلّغ

آنچه بیش از هر چیز دیگر براى تأثیرگذارى تبلیغات بر سازندگى انسان‌ها اهمّیت دارد، هدف‌گیرى و سمت و سوى تبلیغات است مبلّغ، باید نقطه‌اى را هدف‌گیرى کند که بیشترین آثار و برکات را براى سازندگى انسان و نزدیک کردن او به کمال مطلق داشته باشد و آن نقطه، محبّت به خداست (بند 9).

محبّت خدا، کیمیاى خود سازى و سازندگى است عشق به حق تعالى، همه زشتى‌هاى اخلاقى و عملى را یک‌جا درمان مى‌کند و همه صفات نیکو را یک‌جا به عاشق، هدیه مى‌کند.(73)

بنابراین، مهم‌ترین رسالت مبلّغ، این است که هدف نهایى وى، عاشق سازى باشد و نه مقدّس سازى، و براى رسیدن به این هدف، همه برنامه‌هاى تبلیغى او باید چاشنى محبّت داشته باشند.

براى دستیابى مخاطب به کیمیاى محبّت، مبلّغ باید همه ابزارهاى تبلیغاتى را به سوى این هدف نشانه‌گیرى کند گفتارهاى و نوشتارهاى تبلیغى او، مواعظ، تذکّرات و خطابه‌هاى او، تعلیم و تربیت او، امر به معروف و نهى از منکر او، پیکارهاى او با بدعت‌ها و سرانجام، بشارت‌ها و بیم‌هاى او، همه و همه باید سمت و سوى محبّت داشته باشد، بوى محبّت بدهد و از عطر دل‌انگیز محبّت، برخودار باشد (بند 11 14).(74)

بهترین روش نفوذ تبلیغات در دل

این راهکار تبلیغى (به کارگیرى محبّت)، بهترین روش عبور دادن پیام‌هاى الهى از مرز حسّ و عقل و نفوذ دادن آنها به عمق جان‌هاست پیام الهى، علاوه بر نفوذ در عقل‌ها، باید در دل‌ها نفوذ کند و در عمق روح وارد شود تا همه قواى انسان را در اختیار بگیرد.(75)

مبلّغ، با تکیه بر شیوه تبلیغاتى «محبّت»، به سادگى مى‌تواند از عهده این کار برآید و با نفوذ دادن پیام‌هاى سازنده الهى در عمق جان، انسان را متحوّل سازد و او را در راه رسیدن به مقصد اعلاى انسانیت و جامعه برتر توحیدى به حرکت درآورد.

بزرگ‌ترین پاداش مبلّغ

برکات به کارگیرى این شیوه سازندگى براى مبلّغ، فراتر از برکات آن براى مخاطب است؛ زیرا خداوند متعال، عاشق مبلّغى مى‌شود که «عاشق خدا» مى‌سازد(76) و کسى که عاشق او شود، رنگ خدایى پیدا مى‌کند که در حدیث قُرب نوافل مى‌خوانیم:

فإذا أحببته، کنت سمعه الّذى یسمع به، و بصره الّذى یبصر به، ولسانه الّذى ینطق به، ویده التى یبطش بها إن دعانى أجبته، و إن سألنى أعطیته.(77)

پس هر گاه دوستش داشته باشم، گوشش خواهم بود که بدان مى‌شنود، و چشمش خواهم بود که با آن مى‌بیند، و زبانش خواهم بود که با آن سخن مى‌گوید، و دستش خواهم بود که با آن نیرو مى‌گیرد اگر مرا بخواند، اجابتش خواهم کرد، و

اگر از من درخواستى کند، به او خواهم بخشید.

اقامه حجّت

آنچه تا کنون در باره وظایف مبلّغْ بدان اشارت رفت، در جایى است که مخاطبْ آمادگى دارد تا سخن حق را بپذیرد و راه درست زندگى را انتخاب کند؛ و امّا مسئولیت مبلّغ در مواردى که مخاطب از این آمادگى برخوردار نیست، اقامه حجّت بر اوست، تا راه هر گونه بهانه جویى را بر او ببندد و نتواند به خدا اعتراض کند که:

لَوْلَا أَرْسَلْتَ إِلَیْنَا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ ءَایَتِکَ مِن قَبْلِ أَن نَّذِلَّ وَ نَخْزَى؟(78) (بند 14).

چرا پیامبرى به سوى ما نفرستادى تا پیش از آن که خوار و رسوا شویم، از آیات تو پیروى کنیم؟

دعوت نزدیکان

و آخرین نکته درباره وظایف مبلّغ، این است که در انجام رسالت تبلیغى، به پیامبر اسلام تأسّى کند (بندِ 15) و دعوت به ارزش‌هاى دینى را از نزدیکان خود آغاز نماید که در این صورت، توفیق بیشترى در هدایت دیگران خواهد داشت.


1) النساء: 134.

2) الإرشاد: ج 1 ص 49.

3) المؤمنون: 115.

4) الاعتقادات: ص 64 ح 19، بحار الأنوار: ج 7 ص 47 ح 31.

5) الأمالی للمفید: ص 211 ح 1 عن غیاث بن إبراهیم عن الإمام الصادق عن أبیه علیهماالسلام، بحار الأنوار: ج 16 ص 256 ح 36؛ صحیح مسلم: ج 2 ص 592 ح 43 عن عبدالوهاب بن المجید عن الإمام الصادق عن أبیه علیهماالسلامعن جابر نحوه.

6) الأنبیاء: 92.

7) آل عمران: 103.

8) المعجم الأوسط: ج 7 ص 370 ح 7754 عن ابن عمر؛ کتاب سلیم بن قیس: ج 2 ص 570 ح 2 عن الإمام علیّ علیه السلام، بحار الأنوار: ج 32 ص 270 ح 534.

9) آل عمران: 64.

10) الأعراف: 157.

11) دلائل النبوّة: ج 5 ص 385 عن سلمة بن عبد یشوع عن أبیه عن جده؛ تاریخ الیعقوبی: ج 2 ص 81 وفیه «وکتب إلى نجران: بسم الله، من محمّد رسول الله إلى أسقفة نجران: بسم الله» بدل «بسم إله إبراهیم… إن أسلمتم»، بحار الأنوار: ج 21 ص 285.

12) الشعراء: 106 و 107.

13) الشعراء: 123 و 124.

14) الشعراء: 142 144.

15) الشعراء: 160 162.

16) الشعراء: 176 179.

17) الأحزاب: 70.

18) المراسیل: ص 93 ح 9.

19) الأمالی للطوسی: ص 596 ح 1234 عن إسحاق بن جعفر عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام، بحار الأنوار: ج 16 ص 287 ح 142.

20) مسند الشهاب: ج 2 ص 192 ح 1165 عن أبی هریرة؛ مکارم الأخلاق: ج 1 ص 36، بحار الأنوار: ج 16 ص 210.

21) الطبقات الکبرى: ج 1 ص 193 عن مالک.

22) مسند ابن حنبل: ج 3 ص 323 ح 8961 عن أبی هریرة.

23) المعجم الأوسط: ج 7 ص 74 ح 6895 عن جابر.

24) تحف العقول: ص 25، بحار الأنوار: ج 77 ص 126 ح 33.

25) مسند ابن حنبل: ج 4 ص 271 ح 12386.

26) الکافی: ج 2 ص 144 ح 1 عن أبی حمزة الثمالی، بحار الأنوار: ج 75 ص 30 ح 22.

27) النحل: 97.

28) سنن الدارمی: ج 1 ص 418 ح 1611؛ الأمالی للطوسی: ص 359 ح 747 نحوه، بحارالأنوار: ج 104 ص 216 ح 4.

29) الذاریات: 56.

30) البقرة: 21.

31) الکافی: ج 2 ص 83 ح 3 عن عمرو بن جمیع عن الإمام الصادق علیه السلام، بحار الأنوار: ج 70 ص 253 ح 10.

32) البقرة: 165.

33) التوبة: 24.

34) الأمالی للطوسی: ص 484 ح 1058 عن أیّوب بن نوح عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام، بحار الأنوار: ج 70 ص 18 ح 12.

35) شُعب الإیمان: ج 6 ص 119 ح 7668 عن ابن عبّاس.

36) قصص الأنبیاء: ص 205 ح 266، بحار الأنوار: ج 14 ص 37 ح 16.

37) المعجم الکبیر: ج 8 ص 91 ح 7461 عن أبی اُمامة.

38) إبراهیم: 5.

39) مسند ابن حنبل: ج 1 ص 354 ح 1437 عن عبد الله بن سلمة.

40) البقرة: 129.

41) الجمعة: 2.

42) البقرة: 151.

43) سنن ابن ماجة: ج 1 ص 83 ح 229 وراجع منیة المرید: ص 106.

44) الکافی: ج 1 ص 54 ح 2، بحار الأنوار: ج 57 ص 234؛ الفردوس: ج 1 ص 321 ح 1271 عن أبی هریرة.

45) کنز العمّال: ج 1 ص 179 ح 903 و ج 10 ص 216 ح 29140 کلاهما نقلاً عن ابن عساکر عن معاذ.

46) حلیة الأولیاء: ج 10 ص 400 ح 691 عن أبی هریرة.

47) کمال الدین: ص 221 ح 7 عن أبی الحسین اللیثی عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام، بحار الأنوار: ج 23 ص 30 ح 46؛ کنز العمّال: ج 10 ص 176 ح 28919 نقلاً عن المستدرک على الصحیحین عن إبراهیم بن عبد الرحمن العذری وفیه «یرث هذا العلم من کلّ خلف..» ولیس فیه «من أهل بیتی».

48) الأحزاب: 45 و 46.

49) الأحزاب: 47.

50) سبأ: 28.

51) سنن الدارمی: ج 2 ص 786 ح 2708.

52) نهج البلاغة: الخطبة 173، بحار الأنوار: ج 34 ص 249 ح 1000.

53) نهج البلاغة: الخطبة 26، بحار الأنوار: ج 18 ص 226 ح 68.

54) نهج البلاغة: الخطبة 109، غرر الحکم: ح 4457 وفیه إلى قوله: «مبشّرا».

55) نهج البلاغة: الخطبة 160، بحار الأنوار: ج 16 ص 285 ح 136.

56) النساء: 165.

57) طه: 134.

58) التوحید: ص 45 ح 4 عن إسحاق بن غالب عن الإمام الصادق علیه السلام، بحار الأنوار: ج 4 ص 287 ح 19.

59) طه: 132.

60) الشعراء: 214.

61) الأحزاب: 28.

62) التحریم: 6.

63) مریم: 54 و 55.

64) المسد: 1 و 2.

65) صحیح البخارى: ج 4 ص 1787 ح 4492.

66) ر ک: تبلیغ در قرآن و حدیث: فصل ششم: آداب تبلیغ / مراعات ترتیب اهمیّت.

67) تبلیغ در قرآن و حدیث: فصل سوم: رسالت مبلّغ / برانگیختن فطرت و عقل.

68) تبلیغ در قرآن و حدیث: فصل سوم: رسالت مبلّغ / خارج ساختن مردم از تاریکى‌ها به نور.

69) تبلیغ در قرآن و حدیث: فصل سوم: رسالت مبلّغ / دعوت به ایمان آوردن به غیب و دعوت به ایمان آوردن به نبوت.

70) تبلیغ در قرآن و حدیث: فصل سوم: رسالت مبلّغ / دعوت به ایمان آوردن به توحید.

71) تبلیغ در قرآن و حدیث: فصل سوم: رسالت مبلّغ / دعوت به برپا داشتن قسط و دعوت به رهبرى امام عادل.

72) تبلیغ در قرآن و حدیث: فصل سوم: رسالت مبلّغ / دعوت به شناخت حق‌مداران از روى حق.

73) ر ک: دوستى در قرآن و حدیث و کیمیاى محبّت، از نگارنده.

74) تبلیغ در قرآن و حدیث: فصل سوم: رسالت مبلّغ / امر به معروف و نهى از منکر.

75) ر ک: تبلیغ و مبلّغ در آثار شهید مطهرى، ص 70.

76) ر ک: ص 25، ح 4935.

77) ر ک: دوستى در قرآن و حدیث: بخش دوم / فصل هفتم: آثار خدا دوستى.

78) طه، آیه 134.