جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

دلیل همگونى امت ها در تقابل با پیامبران

زمان مطالعه: 2 دقیقه

از منظر قرآن کریم، امّت هاى گذشته، در تقابل با ادیان راستین و رهبران دینى، مشابه (1) عمل کرده اند. آنان انبیاى الهى را تکذیب مى کردند، منکر زندگىِ پس از مرگ بودند، خود را در انجام دادن کارهاى ناشایسته، مجبور و معذور مى دانستند و به خدا افترا مى بستند.

در این جا با عنایت به فطرى بودن دین، این سؤال، قابل طرح است که: اگر دینْ فطرى است، دلیل همگونى امّت ها در تقابل با آن چیست؟

پاسخ، این است که اوّلاً: قرآن، تصریح مى کند که مخالفان پیامبران، مُترفان و مستکبران بوده اند، نه توده ی مردم:

(وَ مَا أَرْسَلْنَا فِى قَرْیَةٍ مِّن نَّذِیرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُم بِهِ کَافِرُونَ- وَ قَالُواْ نَحْنُ أَکْثَرُ أَمْوَالًا وَ أَوْلَادًا وَ مَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِینَ. (2)

ما در هیچ شهرى، هشداردهنده اى نفرستادیم، مگر آن که اسرافکارانِ آن گفتند: «ما منکر پیامى هستیم که شما براى آن فرستاده شده اید» و مى گفتند: «ما دارایى و فرزندانِ بیشترى داریم و [لذا] عذاب نمى شویم»).

مستکبران بودند که گاه، توده ی مستضعف را هم به دنبال خود مى کشیدند:

(یَقُولُ الَّذِینَ اسْتُضْعِفُواْ لِلَّذِینَ اسْتَکْبَرُواْ لَوْلَا أَنتُمْ لَکُنَّا مُؤْمِنِینَ. (3)

[در قیامت] مستضعفان به مستکبران مى گویند: «اگر شما نبودید، حتماً ما از ایمان آورندگان مى بودیم»).

وگاه، توده ی مستضعف، در برابر مستکبران، از انبیا حمایت مى کردند، چنان که در مورد قوم صالح علیه السلام مى خوانیم:

(قَالَ الْمَلأُ الَّذِینَ اسْتَکْبَرُواْ مِن قَوْمِهِ لِلَّذِینَ اسْتُضْعِفُواْ لِمَنْ ءَامَنَ مِنْهُمْ أَتَعْلَمُونَ أَنَّ صَالِحًا مُّرْسَلٌ مِّن رَّبِّهِ قَالُواْ إِنَّا بِمَا أُرْسِلَ بِهِ مُؤْمِنُونَ- قَالَ الَّذِینَ اسْتَکْبَرُواْ إِنَّا بِالَّذِى ءَامَنتُم بِهِ کَافِرُونَ. (4)

سران قوم او که استکبار ورزیدند، به مستضعفان که ایمان آورده بودند، گفتند: «آیا مى دانید که صالح، از سوى پروردگارش فرستاده شده است؟ [شاید دروغ بگوید!]». گفتند: «بى تردید، ما به آنچه وى بدان رسالت یافته است، ایمان داریم». مستکبران گفتند: «ما به آنچه شما به آن ایمان دارید کافریم»).

انبیاى الهى با حمایت همین مردم مستضعف، دین خدا را به جهانیان عرضه کردند. بنابراین، منظور از امّت هایى که در طول تاریخ با دین و رهبران دینى مقابله کرده اند، مستکبران و زورمداران اند.

ثانیاً: علّت همگونىِ امّت هاى مستکبر گذشته در تقابل با پیامبران، این است که خصلت استکبار، ضدّیّت با حق و عدل است که اساس دعوت انبیاى الهى است. بنابراین، آن همگونى، منافاتى با فطرى بودنِ دین ندارد.

نکته قابل توجّه، این است که احادیث اسلامى، تأکید مى کنند آنچه در امّت هاى پیشین تحقّق یافته، در امّت اسلامى نیز تحقّق خواهد یافت:

کُلُّ ما کانَ فِی الاُمَمِ السّالِفَةِ فَإنَّهُ یَکونُ فى هذِهِ الاُمَّةِ مِثلُهُ؛ حَذوَ النَّعلِ بِالنَّعلِ، وَ القُذَّةِ بِالقُذَّةِ. (5)

هر چه در امّت هاى پیشین بوده، در این امّت هم خواهد بود، دقیق و مو به مو.

لیکن تکرار حوادث امّت هاى گذشته، در ادوار میانىِ تاریخ امّت اسلامى خواهد بود؛ زیرا امّت اسلامى، فضایل (ارزش ها و برترى ها) و ویژگى هایى دارد که در نهایت، حق بر باطل پیروز خواهد شد. در حدیث نبوى آمده:

خَیرُ اُمَّتى أوَّلُها وآخِرُها، وَفى وَسَطِها الکَدَرُ. (6)

بهترینِ امّت من، آغاز و پایانِ آن است؛ ولى در میانه اش، تیرگى خواهد بود.


1) ر. ک: ص 133 (امّت / فصل پنجم: نقاط تشابه امّت ها).

2) سبأ: آیه ی 34و 35. نیز، ر. ک: اعراف: آیه ی 76 ـ 88.

3) سبأ: آیه ی 31.

4) اعراف: آیه ی 215.

5) ر. ک: ص 210 ح 215.

6) ر. ک: ص 210 ح 214.