الکتاب
«اَلَّذِینَ یَتَّبِعُونَ اَلرَّسُولَ اَلنَّبِیَّ اَلْأُمِّیَّ اَلَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوباً عِنْدَهُمْ فِی اَلتَّوْراةِ وَ اَلْإِنْجِیلِ یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهاهُمْ عَنِ اَلْمُنْکَرِ وَ یُحِلُّ لَهُمُ اَلطَّیِّباتِ وَ یُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ اَلْخَبائِثَ وَ یَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ اَلْأَغْلالَ اَلَّتِی کانَتْ عَلَیْهِمْ فَالَّذِینَ آمَنُوا بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اِتَّبَعُوا اَلنُّورَ اَلَّذِی أُنْزِلَ مَعَهُ أُولئِکَ هُمُ اَلْمُفْلِحُونَ» .(1)
«شَهْرُ رَمَضانَ اَلَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ اَلْقُرْآنُ هُدىً لِلنّاسِ وَ بَیِّناتٍ مِنَ اَلْهُدى وَ اَلْفُرْقانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْکُمُ اَلشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ وَ مَنْ کانَ مَرِیضاً أَوْ عَلى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَیّامٍ أُخَرَ یُرِیدُ اَللهُ بِکُمُ اَلْیُسْرَ وَ لا یُرِیدُ بِکُمُ اَلْعُسْرَ وَ لِتُکْمِلُوا اَلْعِدَّةَ وَ لِتُکَبِّرُوا اَللهَ عَلى ما هَداکُمْ وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ» .(2)
«لا یُکَلِّفُ اَللهُ نَفْساً إِلاّ وُسْعَها لَها ما کَسَبَتْ وَ عَلَیْها مَا اِکْتَسَبَتْ رَبَّنا لا تُؤاخِذْنا إِنْ نَسِینا أَوْ أَخْطَأْنا رَبَّنا وَ لا تَحْمِلْ عَلَیْنا إِصْراً کَما حَمَلْتَهُ عَلَى اَلَّذِینَ مِنْ قَبْلِنا رَبَّنا وَ لا تُحَمِّلْنا ما لا طاقَةَ لَنا بِهِ وَ اُعْفُ عَنّا وَ اِغْفِرْ لَنا وَ اِرْحَمْنا أَنْتَ مَوْلانا فَانْصُرْنا عَلَى اَلْقَوْمِ اَلْکافِرِینَ» .(3)
الحدیث
3636 . رسول الله صلى الله علیه و آله: إنَّ اللهَ عز و جل أعطى کُلَّ ذی حَقٍّ حَقَّهُ، ألا إنَّ اللهَ فَرَضَ فَرائِضَ، وسَنَّ سُنَنا، وحَدَّ حُدودا، وأحَلَّ حَلالاً، وحَرَّمَ حَراما، وشَرَعَ الدّینَ فَجَعَلَهُ سَهلاً سَمحا واسِعا، ولَم یَجعَلهُ ضَیِّقا.(4)
قرآن
«همانان که از این فرستاده، پیامبرِ درس نخوانده که [نام] او را نزد خود، در تورات و انجیل نوشته مىیابند پیروى مىکنند؛ [همان پیامبرى که] آنان را به کار پسندیده فرمان مىدهد، و از کار ناپسند باز مىدارد، و براى آنان چیزهاى پاکیزه را حلال و چیزهاى ناپاک را بر ایشان حرام مىگرداند، و از [دوش] آنان قید و بندهایى را که بر ایشان بوده است برمىدارد. پس کسانى که به او ایمان آوردند و بزرگش داشتند و یاریش کردند و نورى را که با او نازل شده است پیروى کردند، آنان همان رستگارانند»
«ماه رمضان [همان ماه] است که در آن، قرآن فرو فرستاده شده است، [کتابى] که مردم را راهبر، و [متضمّن] دلایل آشکار هدایت، و [میزان] تشخیص حق از باطل است. پس هر کس از شما این ماه را درک کند باید آن را روزه بدارد، و کسى که بیمار یا در سفر است [باید به شماره آن،] تعدادى از روزهاى دیگر [را روزه بدارد] خدا براى شما آسانى مىخواهد و براى شما دشوارى نمىخواهد؛ تا شماره [مقرر] را تکمیل کنید و خدا را به پاس آنکه شما را رهنمایى کرده است به بزرگى بستایید، و باشد که شکرگزارى کنید» .
«خداوند، هیچ کس را جز به قدر توانایىاش تکلیف نمىکند. آنچه [از خوبى] به دست آورده، به سود او، و آنچه [از بدى] به دست آورده، به زیان اوست. پروردگارا! اگر فراموش کردیم یا به خطا رفتیم، بر ما مگیر پروردگارا! هیچ بار گرانى بر [دوش] ما مگذار، آنچنان که بر [دوشِ] کسانى که پیش از ما بودند، نهادى. پروردگارا! و آنچه تاب آن نداریم، بر ما تحمیل مکن و از ما در گذر و ما را ببخشاى و بر ما رحمت آور سَرور ما تویى پس، ما را بر گروه کافران، پیروز کن» .
حدیث
3636 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خداوند عز و جل حقّ هر حقدارى را به او داد بدانید که خداوند، وظایفى را مقرّر داشت و قوانینى را بر نهاد و حدودى را تعیین نمود و چیزهایى را حلال و چیزهایى را حرام قرار داد و دین را وضع کرد و آن را نرم و آسان و گسترده، قرار داد و تنگ قرارش نداد
3637 . المصنّف لعبد الرزاق عن محمّد بن واسع: إنَّ رَجُلاً قالَ: یا رَسولَ اللهِ! جَرٌّ مُخَمَّرٌ(5) جَدیدٌ أحَبُّ إلَیکَ أن تَتَوَضَّأَ مِنهُ، أو مِمّا یَتَوَضَّأُ النّاسُ مِنهُ أحَبُّ؟
قالَ: أحَبُّ الأَدیانِ إلَى اللهِ الحَنیفِیَّةُ، قیلَ: ومَا الحَنیفِیَّهُ؟ قالَ: السَّمحَةُ، قالَ: الإِسلامُ الواسِعُ.(6)
3638 . مسند ابن حنبل عن ابن عبّاس: قیلَ لِرَسولِ اللهِ صلى الله علیه و آله: أیُّ الأَدیانِ أحَبُّ إلَى اللهِ؟ قالَ: الحَنیفِیَّةُ السَّمحَةُ.(7)
3639 . المعجم الأوسط عن ابن عمر: قُلتُ: یا رَسولَ اللهِ، الوُضوءُ مِن جَرٍّ جَدیدٍ مُخَمَّرٍ أحبُّ إلَیکَ، أم مِنَ المَطاهِرِ؟
فقالَ: لا، بَل مِنَ المَطاهِرِ؛ إنَّ دینَ اللهِ الحَنیفِیَّةُ السَّمحَةُ.(8)
3640 . رسول الله صلى الله علیه و آله: لا زِمامَ ولا خِزامَ ولا رَهبانِیَّةَ ولا تَبَتُّلَ ولا سِیاحَةَ فِی الإِسلامِ.(9)
3637 . المصنّف، عبد الرزّاق به نقل از محمّد بن واسع : مردى گفت: اى پیامبر خدا! دوستتر مىدارید که از یک سبوى درپوشدارِ نو وضو بگیرى، یا از آنچه [بقیّه] مردم وضو مىگیرند؟
فرمود: «محبوبترینِ دینها نزد خداوند، دین حنیف است»
گفته شد: حنیف چیست؟
فرمود: «تسامحپذیر»
[سپس] فرمود: «اسلامِ فَراخ (پُر گُنجایش)»
3638 . مسند ابن حنبل به نقل از ابن عبّاس : به پیامبر خدا گفته شد: کدام دین نزد خدا محبوبتر است؟
فرمود: «دین راستینِ داراى تسامح»
3639 . المعجم الأوسط به نقل از ابن عمر : گفتم: اى پیامبر خدا! وضو گرفتن از سبوى نوِ درپوشدار را دوستتر مىدارى یا از آفتابهها را؟
فرمود: «از آفتابهها را دین خدا، راستین و تسامحپذیر است»
3640 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: مهار زدن [بر خود]، حلقه در بینى کردن، رَهبانیت، ترک زن کردن و گوشهنشینى در اسلام نیست.(10)
3641 . المعجم الکبیر عَن سَعیدِ بنِ العاصِ: إنَّ عُثمانَ بنَ مَظعونٍ(11) قالَ: یا رَسولَ اللهِ، ائذَن لی فِی الاِختِصاءِ(12)، فَقالَ لَهُ: یا عُثمانُ، إنَّ اللهَ قَد أبدَلَنا بِالرَّهبانِیَّةِ الحَنفِیَّةَ(13) السَّمحَةَ، وَالتَّکبیرَ عَلى کُلِّ شَرَفٍ، فَإِن کُنتَ مِنّا فَاصنَع کَما نَصنَعُ.(14)
3642 . رسول الله صلى الله علیه و آله: إنَّ اللهَ تَعالى رَضِیَ لِهذهِ الاُمَّةِ الیُسرَ، وکَرِهَ لَهَا العُسرَ قالَها ثَلاثا.(15)
3643 . عنه صلى الله علیه و آله: إنَّکُم اُمَّةٌ اُریدَ بِکُمُ الیُسرَ.(16)
3644 . عنه صلى الله علیه و آله: إنَّ اللهَ وَضَعَ عَن اُمَّتِیَ الخَطَأَ وَالنِّسیانَ ومَا استُکرِهوا عَلَیهِ.(17)
3645 . النوادر للأشعری عن ربعی عن أبی عبدالله [الصادق] علیه السلام: قالَ رَسولُ اللهِ صلى الله علیه و آله: عُفِیَ عَن اُمَّتی ثَلاثٌ: الخَطَأُ، وَالنِّسیانُ، وَالاِستِکراهُ.
وقالَ أبو عَبدِ اللهِ علیه السلام: وفیها رابِعَةٌ: وما لا یُطیقونَ .(18)
3646 . رسول الله صلى الله علیه و آله: رُفِعَ عَن اُمَّتی أربَعُ خِصالٍ: خَطاؤُها، ونِسیانُها، وما اُکرِهوا عَلَیهِ، وما لَم یُطیقوا، وذلِکَ قَولُ اللهِ عز و جل: «رَبَّنا لا تُؤاخِذْنا إِنْ نَسِینا أَوْ أَخْطَأْنا رَبَّنا وَ لا تَحْمِلْ عَلَیْنا إِصْراً کَما حَمَلْتَهُ عَلَى اَلَّذِینَ مِنْ قَبْلِنا رَبَّنا وَ لا تُحَمِّلْنا ما لا طاقَةَ لَنا بِهِ»(3) ، و قَولُهُ: «إِلاّ مَنْ أُکْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِیمانِ»(19).(20)
3641 . المعجم الکبیر به نقل از سعید بن عاص : عثمان بن مَظعون(21) گفت: اى پیامبر خدا! اجازه مىدهى که خودم را خواجه سازم.
فرمود: «اى عثمان! خداوند به ما، به جاى رهبانیت، آیین راستین تسامحپذیر و تکبیر گفتن بر هر بلندى را داده است پس اگر از ما هستى، همان کارى را بکن که ما مىکنیم» .
3642 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خداوند متعال براى این امّت، آسانى پسندیده است و سختى را براى آنان خوش نداشته است (این جمله را سه بار فرمود)
3643 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: شما امّتى هستید که برایتان، آسانى خواسته شده است
3644 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خداوند، خطا و فراموشى و آنچه را بر آن مجبور شوند، از امّت من برداشته است [و به خاطر این سه امر، آنان را مجازات نمىکند]
3645 . النوادر، اشعرى به نقل از رِبْعى : از امام صادق علیه السلام نقل شده که پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: «سه چیز، از امّت من، بخشوده شده است: خطا، فراموشى، و اجبار» .
امام صادق علیه السلام فرمود: «و چهارم، آنچه را از طاقتشان خارج است» .
3646 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: چهار چیز، از [افراد] امّت من، برداشته شده است: خطا کردن، فراموشى، آنچه به زور به آن وادار شوند، و آنچه تاب آن را ندارند این سخن خداوند عز و جلاست
که: «پروردگارا! اگر فراموش یا خطا کردیم، ما را مؤاخذه مفرما. پروردگارا! تکلیفهاى سنگین را بر ما بار مکن، آنچنان که بر پیشینیان ما بار کردى پروردگارا! و بر ما آنچه را که تاب آن را نداریم، تحمیل مکن» ، و نیز این سخن او: «مگر آن که وادار شود، در حالى که دلش مطمئن به ایمان است» .
3647 . عنه صلى الله علیه و آله: وُضِعَ عَن اُمَّتی تِسعُ خِصالٍ: الخَطاءُ، وَالنِّسیانُ، وما لا یَعلَمونَ، وما لا یُطیقونَ، ومَا اضُطرّوا إلَیهِ، ومَا استُکرِهوا عَلَیهِ، وَالطِّیَرَةُ(22)، وَالوَسوَسَةُ فِی التَّفَکُّرِ فِی الخَلقِ، وَالحَسَدُ ما لَم یَظهَر بِلِسانٍ أو یَدٍ.(23)
3648 . عنه صلى الله علیه و آله: أعطانِی اللهُ عز و جل فاتِحَةَ الکِتابِ، وَالأَذانَ، وَالجَماعَةَ فِی المَسجِدِ، ویَومَ الجُمُعَةِ، وَالصَّلاةَ عَلَى الجَنائِزِ وَالإِجهارَ فی ثَلاثِ صَلَواتٍ، وَالرُّخصَةَ لِاُمَّتی عِندَ الأَمراضِ وَالسَّفَرِ، وَالشَّفاعَةَ لِأَصحابِ الکَبائِرِ مِن اُمَّتی.(24)
3649 . الإمام الباقر علیه السلام: قالَ رَسولُ اللهِ صلى الله علیه و آله: إنَّ اللهَ تَبارَکَ وتَعالى أهدى إلَیِّ وإلى اُمَّتی هَدِیَّةً، لَم یُهدِها إلى أحَدٍ مِنَ الاُمَمِ کَرامَةً مِنَ اللهِ عز و جل لَنا قالوا: وما ذاکَ یا رَسولَ اللهِ؟
قالَ: الإِفطارُ فِی السَّفَرِ، وَالتَّقصیرُ فِی الصَّلاةِ، فَمَن لَم یَفعَل ذلِکَ فَقَد رَدَّ عَلَى اللهِ عز و جل هَدِیَّتَهُ.(25)
3647 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: [مسئولیت] نُه چیز، از امّت من، برداشته شده است: خطا، فراموشى، آنچه ندانند، آنچه نتوانند، آنچه بِدان ناچار باشند، آنچه به زور به آن وادار شوند، فالِ بد زدن، وسوسه در اندیشیدن در آفرینش، و رَشک بردن تا زمانى که به زبان یا دستْ آشکار نشود
3648 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خداوند عز و جل چند چیز به من عطا فرمود: فاتحة الکتاب، اذان، [نماز]جماعت در مسجد، [نماز] روز جمعه، نماز خواندن بر جنازه، بلند خواندن سه نماز [صبح و مغرب و عشا]، رخصت یافتن امّتم در هنگام بیمارى و سفر، و شفاعت از آن دسته از امّتم که مرتکب گناهان کبیره مىشوند
3649 . امام باقر علیه السلام: پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: «خداوند تبارک و تعالى به من و امّتم هدیهاى داد که آن را به هیچ یک از امّتها اهدا نکرد و این، لطف و کرامتى بود از جانب خداوند به ما» .
گفتند: آن هدیه چیست، اى پیامبر خدا؟
فرمود: «روزه نگرفتن در سفر و شکسته خواندن نماز هر که چنین نکند، هدیه خداوند عز و جل را رد کرده است» .
1) الأعراف:157.
2) البقرة:185.
3) البقرة:286.
4) المعجم الکبیر: ج 11 ص 170 ح 11532 عن ابن عبّاس.
5) التخمیرُ: التغطیة (النهایة: ج 2 ص 77 «خمر»).
6) المصنّف لعبد الرزّاق: ج 1 ص 74 ح 338.
7) مسند ابن حنبل: ج 1 ص 508 ح 2107.
8) المعجم الأوسط: ج 1 ص 242 ح 794.
9) غریب الحدیث لابن قتیبة: ج 1 ص 179 عن طاووس. وقال ابن قتیبة فی شرح الحدیث: «لا زمام ولا خزام» الزمام فی الأنف ولا یکون فی غیره، یقال: زممت البعیر أزمّه زمّا والخِزام والخِزامة واحد، وقد یکون الخزام جمعا لخزامة؛ وهی حلقة من شعر تجعل فی أحد جانبی المنخرین، فإن کانت تلک الحلقة من صفر فهی برة أراد علیه الصلاة والسلام ما کان عبّاد بنی إسرائیل یفعلونه من حرق التراقی وزمّ الاُنوف. قوله: «ولا رهبانیّة» یرید فعل الرهبان من مواصلة الصوم ولبس المسوح، وترک أکل اللَّحم وأشباه ذلک، وأصل الرهبانیّة من الرهبة، ثُمَّ صارت اسما لما فضل عن المقدار، واُفرط فیه. وقوله: «ولا تبتُّل» یرید ترک النکاح، وأصلُ البتل القطعُ. وقوله: «ولا سیاحة» یرید مفارقة الأمصار والذهاب فی الأرض، کفعل یحیى بن زکریّا علیه السلام حین ساح ولزم أطراف الأرض وفعل غیره من عبّاد بنی إسرائیل، ومن هذا قیل «ماسح وسائح» إذا جرى فذهب، وأراد أنّ الله جلّ وعزّ قد وضع هذا عن المسلمین، وبعثه بالحنیفیّة السمحة.
10) ابن قتیبه در شرح این حدیث مىگوید: زمام، مهار زدن در بینى است و در غیر آن به کار نمىرود خزام، حلقهاى مویین است که در یکى از دو پرده بینى قرار مىدهند اگر این حلقه، مِسى باشد، به آن «بره» گویند مراد پیامبر صلى الله علیه و آله، کارى است که عابدان بنى اسرائیل مىکردند؛ یعنى ترقوههاى خود را مىسوزاندند و در بینىشان مهار مىزدند منظور از رَهبانیت، عمل راهبان است که روزه پى در پى مىگرفتند و گلیم مىپوشیدند و گوشت نمىخوردند و. . . مراد از «تبتّل» ، ترک ازدواج است تبتّل، در اصل به معناى قطع و بریدن است مراد از «سیاحت» نیز ترک شهرها گفتن و سیر و سفر در زمین است؛ کارى که عابدان بنى اسرائیل مىکردند مقصود پیامبر صلى الله علیه و آله این است که خداوند عز و جل این راه و رسمها را از مسلمانان برداشت و پیامبر صلى الله علیه و آله را با آیین تساهل و تسامح و به دور از سختگیرىهاى آنچنانى فرستاد.
11) عثمان بن مظعون بن حبیب بن وهب الجمحی، أبو السائب: صحابی، کان من حکماء العرب فی الجاهلیّة، یحرّم الخمر، وأسلم بعد ثلاثة عشر رجلاً، وهاجر إلى أرض الحبشة مرّتین وأراد التبتّل والسیاحة فی الأرض زهدا بالحیاة، فمنعه رسول الله، فاتّخذ بیتا یتعبّد فیه، فأتاه النبیّ صلى الله علیه و آله فأخذ بعضادتی البیت، وقال: یا عثمان إنّ الله لم یبعثنی بالرهبانیّة (مرّتین أو ثلاثا) وإنّ خیر الدین عند الله الحنفیة السمحة وشهد بدرا ولمّا مات جاءه النبیّ صلى الله علیه و آله فقبّله میتا، حتى رؤیت دموعه تسیل على خدّ عثمان وهو أوّل من مات بالمدینة من المهاجرین، وأوّل من دفن بالبقیع منهم (الأعلام: ج 4 ص 214).
12) خصیتَ الفحلَ خِصاءً: ا ءذا سللتَ خُصیَیْهِ (الصحاح: ج 6 ص 2328 «خصى»).
13) فی کنز العمّال: ج 3 ص 47 ح 5419 «الحنیفیّة» بدل «الحنفیّة».
14) المعجم الکبیر: ج 6 ص 62 ح 5519.
15) المعجم الکبیر: ج 20 ص 298 ح 707 عن محجن بن الأدرع.
16) مسند ابن حنبل: ج 7 ص 297 ح 20368 عن محجن بن الأدرع.
17) سنن ابن ماجة: ج 1 ص 659 ح 2045 عن ابن عبّاس.
18) النوادر للأشعری: ص 74 ح 158، بحار الأنوار: ج 5 ص 304 ح 16.
19) النحل:106.
20) الکافی: ج 2 ص 462 ح 1 عن عمرو بن مروان عن الإمام الصادق علیه السلام، بحار الأنوار: ج 5 ص 306 ح 27.
21) ابو سائب عثمان بن مظعون بن حبیب بن وَهْب جمحى، از یاران پیامبر صلى الله علیه و آله و از خِردمندان عرب در زمان جاهلیت بود او شراب را حرام مىدانست و پس از سیزده نفر، اسلام آورد وى دوبار به حبشه هجرت کرد او از سرِ زهد و بىرغبتى به زندگى، خواست ازدواج را ترک کند و صحراگردى اختیار کند؛ امّا پیامبر خدا، او را از این کار، منع فرمود لذا عثمان، اتاقى درست کرد و به عبادت پرداخت پیامبر صلى الله علیه و آله نزد او آمد و دو چارچوب درِ اتاق را گرفت و فرمود: «اى عثمان! خداوند، مرا براى رَهبانیت نفرستاده است (این جمله را دو یا سه بار فرمود) بهترین دین نزد خداوند، آیین راستین تسامحپذیر است» . عثمان، در جنگ بدر شرکت داشت هنگامى که عثمان، نزد پیامبر صلى الله علیه و آله آمد، پیامبر صلى الله علیه و آله او را بوسید و حتّى دیده شد که اشکهاى ایشان بر گونه عثمان، جارى شد او نخستین مهاجرى است که در مدینه درگذشت و نخستین مهاجرى است که در بقیع، دفن شد.
22) الطِّیَرَةُ وقد تُسکّن: هی التشاؤم بالشیء (النهایة: ج 3 ص 152 «طیر»).
23) الکافی: ج 2 ص 463 ح 2 عن الإمام الصادق علیه السلام، بحار الأنوار: ج 77 ص 153 ح 123.
24) الخصال: ص 355 ح 36 عن الحسن بن عبد الله عن آبائه عن جدّه الإمام الحسن علیه السلام، بحار الأنوار: ج 89 ص 268 ح 6.
25) الخصال: ص 12 ح 43 عن السکونی عن الإمام الصادق، بحار الأنوار: ج 89 ص 58 ح 24.