8 / 1
الخصائص النفسیة
أ- حسن الخلق
966. رسول الله صلی الله علیه و آله: المؤمن حسن الخلق، و أحب الخلق الی الله عزوجل أحسنهم خلقا، ینال بحسن الخلق درجة الصائم القائم و هم راقد علی فراشه، لأنه قد رفع لقلبه عمل فهو یشاهد [مشاهدة](1).
967. عنه صلی الله علیه و آله: ان للمؤمن أربع علامات: وجها منبسطا، و لسانا لطیفا، و قلبا رحیما، ویدا معطیة.(2).
968. عنه صلی الله علیه و آله: أفضل الناس ایمانا أحسنهم خلقا.(3).
8 / 1
ویژگی های درونی
الف- خوش خویی
966. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: مؤمن نیک خوست، و محبوب ترین انسان ها نزد خداوند عزوجل، کسی است که نیک خوتر باشد. او با نیک خویی، به درجه ی روزه دار شب خیز می رسد، با این که در بسترش خفته است؛ زیر برای دل او، عملی بالا رفته که در نتیجه، [پرده های غیب، از جلوی دیده ی دلش کنار می رود و] همانند شهود روز قیامت، [حقایق را] مشاهده می کند.
967. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: مؤمن، چهار نشانه دارد: روی گشاده، زبان خوش، دل مهربان، و دست دهنده.
968. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: برترین مردم از نظر ایمان، خوش خوترین آنهاست.
969. عنه صلی الله علیه و آله- و قد سأله عمرو بن عبسة: أی الایمان أفضل؟ قال-: خلق حسن.(4).
970. عنه صلی الله علیه و آله: أکمل المؤمنین ایمانا أحسنهم خلقا.(5).
971. عنه صلی الله علیه و آله: ان من أکمل المؤمنین ایمانا أحسنهم خلقا و ألطفهم بأهله.(6).
972. معنی الأخبار عن أبی ذر عن رسول الله صلی الله علیه و آله، قال: قلت: أی المؤمنین أکمل ایمانا؟ قال: أحسنهم خلقا، قلت: و أی المؤمنین أفضل؟ قال: من سلم المسلمون من لسانه و یده.(7).
ب- تسره الحسنة و تسوءه السیئة
973. رسول الله صلی الله علیه و آله: من سرته حسنته و ساءته سیئته فهو مؤمن.(8).
974. عنه صلی الله علیه و آله: من ساءته سیئته و سرته حسنته فهی امارة المؤمن.(9).
975. عنه صلی الله علیه و آله: من عمل سیئة فکرهها حین یعمل و عمل حسنة فسر بها فهو مؤمن.(10).
969. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله- در پاسخ عمرو بن عبسه که پرسید: کدام ایمان، برتر است؟- : «خوی نیک، [برترین ایمان است]».
970. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: کامل ترین مؤمنان از نظر ایمان، خوش خوترین آنان است.
971. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: کامل ترین مؤمنان از نظر ایمان، کسی است که نیک خوترو با خانواده اش مهربان تر باشد.
972. معانی الأخبار- به نقل از ابوذر-: به پیامبر خدا گفتم: کدام یک از مؤمنان، ایمانش کامل تر است؟
فرمودک «آن کس که نیک خوتر است».
گفتم: کدام یک از مؤمنان برتر است؟
فرمود: «آن کس که مسلمانان، از دست و زبان او آسوده باشند».
ب- شاد شدن از خوبی و ناراحت شدن از بدی
973. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: آن که خوبی اش او را شاد سازد و بدی اش او را ناراحت گرداند، او مؤمن است.
974. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: کسی که بدی اش او را ناراحت سازد و خوبی اش او را شاد سازد. این، نشانه ی مؤمن است.
975. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: آن کس که کار بدی انجام دهد و در هنگام انجام دادن، آن را خوش نداشته باشد، و کار نیکی انجام دهد و از آن خوش حال شود، او مؤمن است.
976. عنه صلی الله علیه و آله: ان المؤمن اذا أحسن استبشر، و اذا أساء استغفر، و اذا ابتلی صبر، و اذا اعطی شکر، و اذا اسیء الیه غفر.(11).
977. عنه صلی الله علیه و آله: من أشفق من سیئة ورجا حسنة فهو مؤمن.(12).
978. مسند ابن حنبل عن أبی رزین العقیلی: أتیت رسول الله صلی الله علیه و آله فقلت:… یا رسول الله کیف لی أن أعلم أنی مؤمن؟
قال: ما من امتی- أو هذه الامة0 عبد یعمل حسنة فیعلم أنها حسنة أن الله عزوجل جازیه بها خیرا، و لا یعمل سیئة فیعلم أنها سیئة و استغفر الله عزوجل منها و یعلم انه لا یغفر الا هو، الا و هو مؤمن.(13).
979. المستدرک علی الصحیحین عن أبی ذر: أنه سأل رسول الله صلی الله علیه و آله عن الایمان فتلا هذه الایة (لیس البر أن تولوا وجوهکم قبل المشرق والمغرب و لک البر من ءامن بالله والیوم الأخر)(14) حتی فرغ من الآیة قال: ثم سأله أیضا فتلاها، ثم سأله أیضا فتلاها ثم سأله فقال: و اذا عملت حسنة أحبها قلبک و اذذا عملت سیئة أبغضها قلبک.(15).
980. سنن ابن ماجة عن عائشة: ان النبی صلی الله علیه و آله کان یقول: اللهم اجعلنی من الذین اذا أحسنوا استبشروا و اذا أساؤوا استغفروا.(16).
976. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: مؤمن، هر گاه کار نیک کند، شادمان می شود، و هر گاه کار بد کند، آمرزش می خواهد، و هر گاه گرفتار شود، شکیبایی می ورزد، و هر گاه به او عطا شود، سپاس می گوید، و هر گاه به او بدی شود، می بخشاید.
977. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: آن که از بدی کردن بیمناک باشد و به خوبی کردن امیدوار، او مؤمن است.
978. مسند ابن حنبل- به نقل از ابورزین عقیلی-: به نزد پیامبر خدا رفتم و گفتم: … ای پیامبر خدا! از کجا بدانم که من مؤمنم؟
فرمود: «هر بنده ای از امت من (یا: از این امت)(17)، کاری نیک کند و بداند که آن کار، نیک است و خدای عزوجل او را بر آن پاداش نیک می دهد، و کاری بد کند و بداند که آن کار، بد است و از خدای عزوجل برای آن آمرزش طلبد و بداند که تنها او می آمرزد، بی گمان، او مؤمن است.
979. المستدرک علی الصحیحین- درباره ی ابوذر-: او (ابوذر) از پیامبر خدا درباره ی ایمان پرسید. ایشان، این آیه را خواند: (طاعت، آن نیست که صورت خویش را به سوی مشرق و مغرب کنید؛ بلکه طاعت آن است که به خدا و روز واپسین، ایمان آورید).
چون قرائت آیه را تمام کرد، دوباره همان را پرسید و پیامبر صلی الله علیه و آله باز همان آیه را خواند. سه باره پرسید و باز پیامبر خدا همان آیه را خواند. دیگر باره پرسید. ایشان فرمود: «[یعنی] هر گاه کار نیکی کردی، دلت آن را دوست داشته باشد و هر گاه کاربدی کردی، دلت آن را ناخوش داشته باشد [این نشانه ی ایمان است]».
180. سنن ابن ماجة- به نقل از عایشه-: پیامبر صلی الله علیه و آله می گفت: «بار خدایا! مرا از آنان قرار ده که هر گاه کار نیک کنند، شاد می شوند و هر گاه کار بد کنند، آمرزش می طلبند».
ج- الصبر و الشکر
981. رسول الله صلی الله علیه و آله: الایمان نصفان، نصف فی الصبر و نصف فی الشکر.(18).
982. الایمان لابن أبی شیبة عن جابر بن عبدالله: قیل یا رسول الله صلی الله علیه و آله: أی الایمان أفضل؟ قال: الصبر و السماحة.(19).
د- الرفق
983. رسول الله صلی الله علیه و آله: المؤمنون هینون لینون.(20).
984. عنه صلی الله علیه و آله: المؤمنون هینون لینون کالجمل الأنف الذی ان قید انقاد، و اذا انیخ علی صخرة استناخ.(21).
985. عنه صلی الله علیه و آله: المؤمن لین هین سمح، له خلق حسن، والکافر فظ غلیظ له خلق سیی، و فیه جبریة.(22).
986. عنه صلی الله علیه و آله: المؤمن هین لین، تخاله من اللین أحمق.(23).
ج- شکیبایی و سپاس گزاری
981. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: ایمان، دو نیم است: نیمی در شکیبایی است و نیمی در سپاس گزاری.
982. الایمان، ابن ابی شیبه- به نقل از جابر بن عبدالله-: گفته شد: ای پیامبر خدا! کدام بخش ایمان، برتر است؟
فرمود: «شکیبایی و بخشندگی».
د- مدارا
983. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: مؤمنان، رام و نرم اند.
984. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: مؤمنان، رام و نرم اند. [مؤمن] مانند شتر رامی است که اگر مهارش را بکشی، به دنبالت می آید و اگر او را بر روی تخته سنگی هم بخوابانی، می خوابد.
985. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: مؤمن، نرم و رام و بخشنده است و خوی خوش دارد. کافر، درشت خوی و خشن و بد اخلاق است و روحیه ی زورگویی دارد.
986. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: مؤمن، رام و نرم است و از شدت نرمی، خیال می کنی احمق است.
هـ- الکرامة
987. رسول الله صلی الله علیه و آله: المؤمن غر(24) کریم، والفاجر خب(25) لئیم.(26).
و- الکیاسة
988. رسول الله صلی الله علیه و آله: المؤمن کیس فطن حذر.(27).
989. عنه صلی الله علیه و آله: لا یلدغ المؤمن من جحر واحد مرتین.(28).
990. عنه صلی الله علیه و آله: لا یسلع المؤمن من جحر مرتین.(29).
991. عوالی اللآلی: ان أبا غرة الجمحی وقع فی الأسر یوم بدر، فقال: یا محمد انی ذو عیلة فامنن علی، فمن علیه أن لا یعود الی القتال، فمر الی مکة و قال: سخرت بمحمد، فأطلقنی. و عاد الی القتال یوم احد، فدعا علیه رسول الله صلی الله علیه و آله أن لا یفلت فوقع فی الأسر فقال: انی ذو عیلة فامنن علی، فقال علیه السلام: حتی ترجع الی مکة فتقول فی نادی قریش سخرت بمحمد؟! لا یسلع المؤمن من جحر مرتین، و قتله بیده.(30).
راجع: دانش نامه ی عقاید اسلامی: المعرفة / القسم الثالث / الفصل الثالث: علامات الجهل / أجهل الناس.
هـ- بزرگ منشی
987. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: مؤمن، ساده دل(31) و بزرگ منش است؛ ولی شخص فاجر، حیله گر است و فرومایه.
و- زیرکی
988. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: مؤمن، زیرک و باهوش هشیار است.
989. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: مؤمن، از یک سوراخ، دو بار گزیده نمی شود.
990. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: مؤمن، از یک سوراخ، دو بار نیش نمی خورد.
991. عوالی اللآلی: ابو غره جمحی در جنگ بدر، اسیر شد. به پیامبر خدا گفت: ای محمد! من شخصی عیالوارم. پس بر من منتی نه [و آزادم کن].
پیامبر صلی الله علیه و آله او را آزاد کرد، به شرط آن که دوباره به جنگ نیاید. او به مکه رفت و گفت: محمد را بازی دادم و آزادم کرد!
او در روز احد، به جنگ [با مسلمانان] باز آمد. پیامبر خدا دعا کرد که نگریزد. از این رو، به اسارت افتاد. باز گفت: من عیالوارم. بر من منتی نه.
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «تا به مکه بروی و در انجمن قریش بگویی: “محمد را بازی دادم”؟! مؤمن، از یک سوراخ، دوبار گزیده نمی شود». و با دست خود، او را کشت.
ر.ک: دانش نامه ی عقاید اسلامی: معرفت شناسی / بخش سوم / فصل سوم: نشانه های نادانی / نادان ترین مردم.
ز- التوبة
992. رسول الله صلی الله علیه و آله: ان المؤمن مفتن تواب.(32).
993. عنه صلی الله علیه و آله: المؤمن موه(33) راقع،(34)،(35).
ح- الزهد
994. رسول الله صلی الله علیه و آله- فی صفة المؤمن-: یعد نفسه ضیفا فی بیته و روحه عاریة فی بدنه.(36).
ط- تلک الخصال
995. رسول الله صلی الله علیه و آله: ان لایمان عفیف، عفیف عن المحارم، عفیف عن المطامع.(37).
996. عنه صلی الله علیه و آله: و أما علامة المؤمن فانه یرؤف و یفهم و یستحیی.(38).
997. عنه صلی الله علیه و آله: الایمان هیوب(39)،(40).
ز- توبه
992. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: مؤمن [به گناه] آزموده می شود، ولی توبه می کند.
993. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: مؤمن، شکافنده و وصله کننده است.(41).
ح- زهد
944. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله- در وصف مؤمن-: خود را در خانه اش میهمان، و روحش را در بدنش عاریت می شمارد.
ط- این ویژگی ها
995. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: ایمان، خویشتنداری است؛ خویشتنداری از حرام ها، خویشتنداری از طمع ها.
996. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: نشانه ی مؤمن، این است که مهربان و فهیم و با حیاست.
997. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: [صاحب] ایمان، خویشتندار است.(42).
998. عنه صلی الله علیه و آله- فی علائم المؤمن-: ألا من کان فیه ست خصال فانه منهم؛ من صدق حدیثه، و أنجز وعده، و أدی أمانته وبر والدیه، و وصل رحمه، و استغفر من ذنبه، فهو مؤمن.(43).
999. عنه صلی الله علیه و آله: أفضل المؤمنین رجل سمح البیع، سمح الشراء، سمح القضاء، سمح الاقتضاء.(44).
1000. تنبیه الخواطر عن عائشة : سألت رسول الله صلی الله علیه و آله: بم یعرف المؤمن؟ قال: بوقاره ولین کلامه و صدق حدیثه.(45).
1001. الامام الصادق علیه السلام: أتی رجل النبی صلی الله علیه و آله فقال: یا رسول الله أی الناس أفضلهم ایمانا؟ قال: أبسطهم کفا.(46).
1002. تاریخ بغداد عن عبدالله بن عمرو: قال رسول الله صلی الله علیه و آله لمن عنده: أی المؤمنین أفضل؟ قال بعضهم: المؤمن الغنی الذی یعطی فیتصدق، فقال رسول الله صلی الله علیه و آله: لیس کذلک، و لکن أفضل المؤمنین ایمانا الذی اذا سئل أعطی، و اذا لم یعط استغنی.(47).
1003. مسند الشامیین عن عبدالله بن عمرو: قیل للنبی صلی الله علیه و آله: أی الناس أفضل؟ قال: مؤمن مخموم القلب صدوق اللسان، قیل له: و ما المخموم القلب؟ قال: التقی لله النقی لا اثم فیه و لا بغی و لا غل و لا حسد، قالوا: فمن یلیه یا رسول الله؟ قال: الذی نسی الدنیا و یحب الآخرة… قالوا: فمن یلیه؟ قال: مؤمن فی خلق حسن.(48).
998. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله- در بیان نشانه های مؤمن-: بدانید که هر کس دارای شش خصلت باشد، از مؤمنان است: کسی که راست گفتار باشد، به وعده اش عمل کند، امانتدار باشد، به پدر و مادرش نیکی کند، صله ی رحم به جا آورد، و از گناهش آمرزش بطلبد. نین کسی مؤمن است.
999. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: برترین مؤمنان، مردی است که در خرید و فروش و پس دادن قرض و پس گرفتن قرض، جوانمرد باشد.
1000. تنبیه الخواطر- به نقل از عایشه-: از پیامبر خدا پرسیدم: مؤمن به چه چیز شناخته می شود؟
فرمود: «به وقارش و نرمی گفتارش و راستگویی اش».
1001. امام صادق علیه السلام: مردی نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و گفت: ای پیامبر خدا! کدام یک از مردم، ایمانش برتر است؟
فرمود: «گشاده دست ترین آنان».
1002. تاریخ بغداد- به نقل از عبدالله بن عمرو-: پیامبر خدا به کسانی که نزد ایشان بودند، فرمود: «کدام مؤمن برتر است؟»
یکی از آنان گفت: مؤمن توانگری که عطا کند و صدقه دهد.
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «چنین نیست؛ بلکه آن مؤمنی ایمانش برتر است که هر گاه زا او درخواست شد، عطا کند و هر گاه به او عطا نشد، بی نیازی جوید».
1003. مسند الشامیین- به نقل از عبدالله بن عمرو-: از پیامبر صلی الله علیه و آله سؤال شد: برترنی مردم کیست؟
فرمود: «مؤمن رفته دل راست زبان».
گفته شد: رفته دل چیست؟
فرمود: «[دل] خداترس پاکیزه ی پاک از گناه و ستم و حسد و کینه».
پرسیدند: پس از او چه کسی- ای پیامبر خدا-؟
فرمود: «کسی که دنیا را فراموش کند و آخرت را دوست بدارد…».
پرسیدند: سپس چه کسی؟
فرمود: «مؤمن نیک خوی».
8 / 2
الخصائص الاجتماعیة
أ- الأمن والأمانة
1004. رسول الله صلی الله علیه و آله: المؤمن من أمنه الناس.(49).
1005. عنه صلی الله علیه و آله- فی وصیته لعلی علیه السلام-: یا علی، المؤمن من أمنه المسلمون علی أموالهم و دمائهم.(50).
1006- عنه صلی الله علیه و آله: ألا انبئکم بالمؤمن؟ من ائتمنه المؤمنون علی أنفسهم و أموالهم.(51).
1007. عنه صلی الله علیه و آله: ألا أنبئکم بالمؤمن؟ المؤمن من ائتمنه المؤمنون علی أموالهم و امورهم.(52).
1008. عنه صلی الله علیه و آله- فی حجة الوداع-: ألا اخبرکم بالمؤمن؟ من أمنه الناس علی أموالهم و أنفسهم.(53).
1009. عنه صلی الله علیه و آله: ألا انبکم لم سمی المؤمن مؤمنا؟ لایمانه الناس علی أنفسهم و أموالهم.(54).
1010. عنه صلی الله علیه و آله: أشرف الایمان أن یأمنک الناس، و أشرف الاسلام أن یسلم الناس من لسانک ویدک.(55).
8 / 2
ویژگی های اجتماعی
الف- امنیت و امانتداری
1004. پیمبر خدا صلی الله علیه و آله: مؤمن، کسی است که مردم، او را بر مال و جان خود، امین بدانند.
1005. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله- در سفارش به علی علیه السلام-: ای علی! مؤمن کسی است که مسلمانان، او را بر مال و جان خود، امین بدانند.
1006. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: آیا شما را از مؤمن خبر ندهم؟ کسی است که مؤمنان، او را بر جان و مال خود، امین بدانند.
1007. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: آیا شما را از مؤمن خبر ندهم؟ مؤمن، کسی است که مؤمنان، او را بر اموال و امور خود، امین بدانند.
1008. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله- در حجة الوداع-: آیا شما را از مؤمن خبر ندهم؟ کسی است که مردم، او را بر جان و مال خویش، امین بدانند.
1009. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: آیا به شما نگویم که چرا مؤمن را مؤمن نامیده اند؟ چون مردم را در جان و مالشان، تأمین داده است.
1010. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: برترین ایمان، آن است که مردم، تو را امین بدانند و برترین اسلام، آن است که مردم، از زبان و دست تو آسوده باشند.
ب- العدل
1011. رسول الله صلی الله علیه و آله: العدل زینة الایمان.(56).
ج- المواساة
1012. رسول الله صلی الله علیه و آله: المؤمنون کرجل واحد ان اشتکی رأسه تداعی له سائر الجسد بالحمی والسهر.(57)
1013. عنه صلی الله علیه و آله: ان المؤمن من أهل الایمان بمنزلة الرأس من الجسد، یألم المؤمن لأهل الایمان کما یألم الجسد لما فی الرأس.(58).
1014. عنه صلی الله علیه و آله: ألا و ان المؤمنین اذا تحابا فی الله جل و عز و تصافیا فی الله کانا کالجسد الواحد، اذا اشتکی أحدهما من جسده موضعا وجد الآخر ألم ذلک الموضع.(59).
1015. عنه صلی الله علیه و آله: ان حقا علی المؤمنین أن یتوجع بعضهم لبعض، کما یألم الجد للرأس .(60).
1016. عنه صلی الله علیه و آله: تری المؤمنین فی تراحمهم و توادهم و تعاطفهم کمثل الجسد، اذا اشتکی عضوا تداعی له سائر جسده بالسهر والحمی.(61).
1017. عنه صلی الله علیه و آله: المؤمنون کرجل واحد، ان اشتکی رأسه اشتکی کله، و ان اشتکی عینهاشتکی کله.(62).
ب- دادگری
1011. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: دادگری، زیور ایمان است.
ج- همدردی
1012. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: مؤمنان، همانند یک فردند که هرگاه سرش درد بگیرد، دیگرش اعضایش نیز با تب و بی خوابی، با او هم صدا می شوند.
1013. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: مؤمن نسبت به [دیگر] اهل ایمان، چونان سر نسبت به بدن است. مؤمن با اهل ایمان، همدردی می کند، همان گونه که با درد گرفتن سر، تمام بدن نیز دردمند می شود.
1014. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: بدانید که هر گاه دو مؤمن، برای خداوند عزوجل با یکدیگر دوستی کنند و برای خدا با هم صمیمی باشند، همانند یک پیکر خواهند بود؛ هر گاه یکی از آنان عضوی از بدنش درد بگیرد، دیگری نیز در همان عضو خویش، احساس درد می کند.
1015. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: سزاوار است که مؤمنان با یکدیگر، همدردی کنند، چنان که تن با سر [هرگاه درد بگیرد]، همدرد می شود.
1016. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: مؤمنان را در مهرورزی و دوستی و عطوفت نسبت به یکدیگر، چونان یک پیکر می بینی که هرگاه عضوی از آن به درد آید، دیگر اعضا را نیز بی خوابی و تب فرا می گیرد.
1017. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: مؤمنان، همانند یک شخص اند که اگر سرش درد بگیرد، تمام بدنش دردمند می شود و اگر چشمش درد بگیرد، تمام بدنش دردمند می شود.
1018. عنه صلی الله علیه و آله: ان المؤمن للمؤمن کالبنیان یشد بعضه بعضا وشبک أصابعه.(63).
د- الدفاع عن المجتمع الاسلامی
1019. رسول الله صلی الله علیه و آله: المؤمنون اخوة تتکافأ دماؤهم و هم ید علی من سواهم.(64).
ه- یرضی للناس ما یرضی لنفسه
1020. رسول الله صلی الله علیه و آله: ألا و ان المؤمن حاکم علی نفسه، یرضی للناس ما یرضی لنفسه.(65).
1021. عنه صلی الله علیه و آله: لا یؤمن أحدکم حتی یحب لأخیه ما یحب لنفسه.(66).
1022. عنه صلی الله علیه و آله: أحب للناس ما تحب لنفسک تکن مؤمنا.(67).
1023. عنه صلی الله علیه و آله: لا یکون المؤمن مؤمنا حتی یحب للمؤمنین ما یحب لنفسه.(68).
و- نفسه منه فی تعب والناس منه فی راحة
1024. رسول الله صلی الله علیه و آله: انما المؤمن الذی نفسه منه فی عناء والناس منه فی راحةک.(69).
1025. عنه صلی الله علیه و آله: المؤمن من أتعب نفسه لنفسه و أراح منه الناس.(70).
1018. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: مؤمن برای مؤمن، به سان ساختمان است که اجزای آن، یکدیگر را محکم می سازند؛ (برای نشان دادن انجام و هم بستگی مؤمنان) انگشتان خود را در هم فرو برد).
د- دفاع از جامعه ی اسلامی
1019. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: مؤمنان برادرند، خون هایشان برابر است و در برابر دیگران، «یک» دست اند.
هـ- برای مردم، آن پسندد که برای خود می پسندد
1020. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: هان! مؤمن، داور خویش است؛ برای مردم، همان چیزی را می پسندد که برای خود می پسندد.
1021. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: هیچ یک از شما مؤمن نیست، مگر این که آنچه را برای خود دوست می دارد، برای برادرش نیز دوست داشته باشد.
1022. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: آنچه برای خود دوست می داری، برای مردم نیز دوست بدار تا مؤمن باشی.
1023. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: مؤمن، مؤمن نیست، مگر این که برای مؤمنان نیز همان چیزی را دوست بدارد که برای خویشتن دوست می دارد.
و- جانش از او در رنج است و مردم از او در آسایش اند
1024. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: مؤمن، کسی است که نفسش از او در رنج باشد، ولی مردم از او در آسایش.
1025. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: مؤمن، کسی است که خود را برای خویشتن به زحمت اندازد و مردم را از خود، آسوده گرداند.
1026. عنه صلی الله علیه و آله: المؤمن کالغریب فی الدنیا، لا ینافس فی عزها و لا یجزع من ذلها، للناس حال مقبلون علیها، و له حال، الناس منه فی راحة و جسده منه فی عناء.(71).
ز- الأنس بالاخوان
1027. رسول الله صلی الله علیه و آله: ان المؤمن یسکن الی المؤمن کما یسکن قلب الظمآن الی الماء البارد.(72).
1028. عنه صلی الله علیه و آله: المؤمن مؤلف، و لا خیر فیمن لا یألف و لا یؤلف.(73).
راجع: دانش نامه ی میزان الحکمة: ج 3 ص 58 (ایذاء الجار).
ح- مرآة لأخیه المؤمن
1029. رسول الله صلی الله علیه و آله: المؤمن مرآة أخیه.(74).
1030. عنه صلی الله علیه و آله: المؤمن مرآة المؤمن.(75).
1031. عنه صلی الله علیه و آله: المؤمن مرآة المؤمن، والمؤمن أخو المؤمن، یکف علیه ضیعته و یحوطه من ورائه.(76).
1032. عنه صلی الله علیه و آله: ان أحدکم مرآة أخیه، فاذا رأی به أذی فلیمطه عنه.(77).
1026. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: مؤمن، در دنیا چونان غریب است؛ برای عزت و قدرت آن نمی کوشد و از ضعف و خواری در آن، بی تابی نمی کند. مردم در عالم خود هستند و او در عالم خود. مردم از او در آسایش اند، ولی جسمش از او در رنج است.
ز- خو گرفتن با برادران
1027. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: مؤمن، به مؤمن آرام می گیرد، چنان که دل شخص تشنه، به آب خنک آرام می گیرد.
1028. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: مؤمن، اهل انس و الفت است. و در کسی که الفت نگیرد و با او الفت نگیرد، خیری نیست.
ر.ک: دانش نامه ی میزان الحکمة: ج 3 ص 59 (آزار دادن همسایه).
ح- آینه ی برادر مؤمن
1029. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: مؤمن، آینه ی برادر خویش است.
1030. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: مؤمن آینه مؤمن است.
1031. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: مؤمن، آینه ی مؤمن است. مؤمن، برادر مؤمن است؛ گرفتاری او را برطرف می سازد و هوای او را دارد.
1032. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: هر یک از شما آینه ی برادر خود است. پس هر گاه در او رنجی دید، باید آن را از وی بزداید.
1033. عنه صلی الله علیه و آله: المسلم مرآة المسلم، فاذا رأی به شیئا فیأخذه.(78).
1034. عنه صلی الله علیه و آله: المؤمن مرآة لأخیه المؤمن، ینصحه اذا غاب عنه، و یمیط عنه ما یکره اذا شهد، و یوسع له فی المجلس.(79).
ط- النصح للاخوان
1035. رسول الله صلی الله علیه و آله: المؤمنون بعضهم لبعض نصحة و آدون و ان افترقت منازلهم و أبدانهم والفجرة بعضهم لبعض غششة فیتجادلون و ان اجتمعت منازلهم و أبدانهم.(80).
ی- الحذر فی معاشرة الناس
1036. رسول الله صلی الله علیه و آله: المؤمن کیس فطن حذر.(81).
1037. عنه صلی الله علیه و آله: من صفات المؤمن أن یکون.. کثیر الحذر، قلیل الزلل.(82).
ک- کل شیء من أمره منفعة
1038. رسول الله صلی الله علیه و آله: المؤمن ان ماشیته نفعک، و ان شاورته نفعک، و ان شارکته نفعک، و کل شیء من أمره منفعة.(83).
ل- لا یشکر معروفه
1039. رسول الله صلی الله علیه و آله: المؤمن مکفر.(84).
ل- لا یشکر معروفه
1039. رسول الله صلی الله علیه و آله: المؤمن مکفر.(85).
1033. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: مسلمان، آینه ی مسلمان است. پس هر گاه در او چیزی دید، آن را بر می دارد.
1034. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: مؤمن، آینه ی برادر مؤمن خویش است؛ در غیابش، خیرخواه اوست و در حضورش، آنچه را ناخوش می دارد، از او دور می کند و در مجلس، برایش جا می گشاید.
ط- خیرخواهی برای برادران
1035. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: مؤمنان نسبت به یکدیگر، خیرخواه و مهرورزند؛ هر چند منزل ها و بدن هایشان از همدیگر دور باشند. ولی بدکرداران نسبت به یکدیگر، خیانتکار و دغلکارند؛ هر چند منزل ها و بدن هایشان در کنار هم باشند.
ی- هشیار در معاشرت بامردم
1036. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: مؤمن، زیرک و باهوش و [در معاشرت با مردم] محتاط است.
1037. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: از صفات مؤمن این است که… [در معاشرت با مردم] پر احتیاط و کم لغزش است.
ک- سودمندی همه ی کارهای مؤمن
1038. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: مؤمن، چنان است که اگر با او راه بروی، برایت سودمند است؛ اگر با او مشورت کنی، برایت سودمند است؛ اگر با او شریک شوی، برایت سودمند است. در هر یک از حالات او، سودی هست.
ل- بی سپاس ماندن نیکی مؤمن
1039. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: مؤمن، ناسپاسی می شود.
1040. الامام علی علیه السلام: کان رسول الله صلی الله علیه و آله مکفرا لا یشکر معروفه… و کذلک نحن أهل البیت مکفرون لا یشکروننا(86) و خیار المؤمنین مکفرون لا یشکر معروفهم.(87).
8 / 3
الخصائص العملیة
أ- الاجتهاد فی العمل
1041. رسول الله صلی الله علیه و آله: تجد المؤمن یجتهد فیما یطیق متلهفا علی ما لا یطیق.(88).
ب- الصلاة
1042. رسول الله صلی الله علیه و آله: علم الایمان الصلاة، فمن فرغ لها قلبه و حاذ علیها(89) بحدها و وقتها و سننها فهو مؤمن.(90).
1043. عنه صلی الله علیه و آله- فی وصیته لعلی علیه السلام-: یا علی، للمؤمن ثلاث علامات: الصلاة، والزکاة، والصوم.(91).
ج- خفة المؤونة
1044. رسول الله صلی الله علیه و آله: المؤمن یسیر المؤونة.(92).
1040. امام علی علیه السلام: پیامبر خدا ناسپاسی شونده(93) بود و از خوبی هایش تشکر نمی شد… ما اهل بیت نیز ناسپاسی شونده ایم و از ما تشکر نمی کنند. مؤمنان برگزیده هم ناسپاسی شونده اند و از خوبی هایشان سپاس گزاری نمی شود.
8 / 3
ویژگی های عملی
الف- جدیت در کار
1041. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: مؤمن را در آنچه می تواند، کوشا می یابی و به آنچه نمی تواند، مشتاق.
ب- نمازگزاری
1042. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: نشانه ی ایمان، نماز است. پس هر کس دل خود را برای آن فارغ گرداند و با رعایت حدود و وقت و احکامش، آن را پاس بدارد، او مؤمن است.
1043. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله- در سفارش به علی علیه السلام-: ای علی! مؤمن، سه نشانه دارد: نماز، زکات و روزه.
ج- کم هزینه بودن
1044. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: مؤمن، کم هزینه است.
8 / 4
جوامع خصائص المؤمن
الکتاب
(انما المؤمنون الذین اذا ذکر الله و جلت قلوبهم و اذا تلیت علیهم ءایته زادتهم ایمانا و علی ربهم یتوکلون- الذین یقیمون الصلوة و مما رزقناهم ینفقون- أولئک هم المؤمنون حقا لهم درجات عند ربهم و مغفرة و رزق کریم).(94).
(قد أفلح المؤمنون- الذین هم فی صلاتهم خشعون- والذین هم عن اللغو معرضون- والذین هم للزکوة فعلون- والذین هم لفروجهم حفظون- الا علی أزواجهم أو ما ملکت أیمنهم فانهم غیر ملومین- فمن ابتغی وراء ذلک فأولئک هم العادون- والذین هم لأمنتهم و عهدهم رعون- والذین هم علی صلوتهم یحافظون).(95).
(انما المؤمنون الذین ءامنوا بالله و رسوله ثم لم یرتابوا و جهدوا بأمولهم و أنفسهم فی سبیل الله أولئک هم الصادقون).(96).
(انما یؤمن بءیتنا الذین اذا ذکروا بها خروا سجدا و سبحوا بحمد ربهم و هم لا یستکبرون).(97).
الحدیث
1045. رسول الله صلی الله علیه و آله: من أخلاق المؤمن حسن الحدیث اذا حدث، و حسن الاستماع اذا حدث، و حسن البشر اذا لقی، و وفاء بالوعد اذا وعد.(98).
1046. عنه صلی الله علیه و آله: أربع من کن فیه أکمل ایمانه و ان کان من قرنه الی قدمه خطایا: الصدق و أداء
8 / 4
ویژگی های کلی مؤمن
قرآن
(مؤمنان، همان کسانی اند که چون خدا یاد شود، دل هایشان بترسد و چون آیات او بر آنان خوانده شود، بر ایمانشان بیفزاید، و بر پروردگار خود توکل می کنند؛ همانان که نماز را به پا می دارند و از آنچه به ایشان روزی داده ایم، انفاق می کنند. آنان هستند که حقا مؤمن اند که نزد پروردگارشان، درجات و آمرزش و روزی نیکو خواهند داشت).
(به راستی که مؤمنان، رستگار شدند؛ همانان که در نمازشان فروتن اند، و آنان که از بیهوده روی گردان اند، و آنان که زکات می پردازند، و آنان که عورت های خود را می پوشانند، مگر برای همسرانشان یا کنیزانی که به دست آورده اند، که در این صورت، بر آنان نکوهشی نیست. پس کسانی که فراتر از این می جویند، آنان، از حد درگذرنده اند. و آنان که امانت ها و پیمان خود را رعایت می کنند، و آنان که بر نمازهایشان مواظبت می نمایند).
(در حقیقت، مؤمنان، کسانی اند که به خدا و یامبر او گرویده اند و [دیگر] شک نیاورده اند و با مال و جانشان در راه خدا جهاد کرده اند اینان اند که راست کردارند).
(تنها کسانی به آیات ما می گروند که چون آن [آیات] را به ایشان یادآوری کنند، سجده کنان به روی در می افتند، و به ستایش پروردگارشان، تسبیح می گویند؛ و آنان، بزرگی نمی فروشند).
حدیث
1045. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: از اخلاق مؤمن، آن است که هر گاه سخن می گوید، نیکو سخن بگوید، و هر گاه با او سخن می گویند، نیکو گوش دهد و در برخوردهایش خوش رو باشد، و هر گاه وعده داد، به آن وعده وفا کند.
1046. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: چهار چیز است که هر کس آنها را در خود داشته باشد، ایمانش را کامل
الأمانة والحیاء و حسن الخلق.(99).
1047. عنه صلی الله علیه و آله: العلم خلیل المؤمن، والحلم وزیره، والعقل دلیله، والعمل قیمه، والصبر أمیر جنوده، والرفق والده، والبر أخوه.(100).
1048. عنه صلی الله علیه و آله: المؤمن من هو بماله متبرع، و عن مال غیره متورع.(101).
1049. عنه صلی الله علیه و آله- لمعاذ بن جبل-: یا معاذ، ان المؤمن لدی الحق أسیر، ان المؤمن قیده القرآن عن کثیر من شهواته و أن یهلک فیما یهوی.
یا معاذ، ان المؤمن لا تسکن روعته و لا اضطرابه حتی یخلف الجسر وراء ظهره.
فالقرآن دلیله، والخوف محجته، والشوق مطیته، والصلاة کهفه، والصوم جنته، والصدقة فکاکه، والصدق أمیره، والحیاء وزیره، و ربه من وراء ذلک بالمرصاد.(102).
1050. عنه صلی الله علیه و آله- لمعاذ بن جبل-: یا معاذ، ان المؤمن لدی الحق أسیر، یعلم أن علیه رقیبا، علی سمعه و بصره و لسانه و یده و رجله و بطنه و فرجه، حتی اللمحة ببصره و فتات الطین باصبعه و کحل عینیه و جمیع سعیه، ان المؤمن لا یأمن قلبه و لا یسکن روعته و لا یأمن اضطرابه، یتوقع الموت صباحا و مساء، فالتقوی رقیبه، والقرآن دلیله، والخوف حجته، والشرف مطیته، والحذر قرینه، الوجل شعاره، والصلاة کهفه، والصیام جنته، والصدقة فکاکه، والصدق وزیره، والحیاء أمیره، و ربه تعالی من وراء ذلک کله بالمرصاد.
گردانیده؛ هر چند که از سر تا پایش را خطاها پوشانده باشند: راستگویی، امانتداری، شرم، و خوش اخلاقی.
1047. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: دانش، دوست مؤمن است، بردباری دست یار او، خرد راه نمایش، عمل کارگزار او، شکیبایی فرمانده سپاه او، نرمش پدر او و نیکی کردن برادرش.
1048. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: کسی مؤمن است که نسبت به مال خودش بخشنده، و نسبت به مال دیگران، پرهیزکار و محتاط باشد.
1049. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله- به معاذ بن جبل-: ای معذ! مؤمن در بند حق است. مؤمن را قرآن، در بسیاری از شهواتش و از این که قربانی هوسش شود، به بند کشیده است.
ای معاذ! ترس و اضطراب مؤمن، آرام نمی شود، تا آن گاه که پل [- صراط] را پشت سر نهد. پس [در این راه،] قرآن، راه نمای اوست، ترس شیوه اش، شوق مرکبش، نماز جان پناهش، روزه سپرش، صدقه مایه ی آزادی اش [از آتش]، راستی فرماندهش، حیا دست یارش، و در پس همه ی اینها، پروردگارش در کمین است.
1050. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله- به معاذ بن جبل-: ای معاذ! مؤمن، اسیر حق است. می داند که کسی مراقب او هست؛ بر گوش و چشم و زبان و دست و پا و شکم و شهوت او، حتی بر پلک زدن چشم او و بر ذره گل انگشت او، و بر سرمه ی چشمان او [خلاصه] بر همه ی کارهای او. مؤمن، دلش آرام نمی گیرد و ترسش فرو نمی نشیند و اضطرابش برطرف نمی شود؛ [چرا که] صبح و شب، منتظر مرگ است. از این رو، تقوا مراقب اوست، قرآن راه نمایش، ترس حجتش، شرافت مرکبش، هشیاری و احتیاط همراهش، هراس نشانش، نماز جان پناهش، روزه سپرش، صدقه مایه ی آزادی اش [از آتش]، راستی دست یارش، حیا فرماندهش، و در پس همه ی اینها پروردگارش در کمین است.
یا معاذ، ان المؤمن قیده القرآن عن کثیر من هوی نفسه و شهواته، و حال بینه و بین أن یهلک فیما یهوی باذن الله.
یا معاذ، انی احب لک من احب لنفسی، و أنهیت الیک ما أنهی الی جبریل علیهالسلام، فلا أعرفنک توافینی یوم القیامة و أحد أسعد بما أتاک الله عزوجل منک.(103).
1051. عنه صلی الله علیه و آله: ان من أخلاق المؤمن: قوة فی دین، و حزما فی لین، و ایمانا فی یقین، و حرصا فی علم، و شفقة فی مقة، و حلما فی علم، و قصدا فی غنی، و تجملا فی فاقة، و تحرجا عن طمع، و کسبا فی حلال، وبرا فی استقامة، و نشاطا فی هدی، و نهیا عن شهوة، و رحمة للمجهود.
و ان المؤمن من عباد الله لا یحیف علی من یبغض، و لا یأثم فیمن یحب، و لا یضیع ما استودع، و لا یحسد، و لا یطعن، و لا یلعن، و یعترف بالحق و ان لم یشهد علیه، و لا یتنابز بالألقاب، فی الصلاة متخشعا، الی الزکاة مسرعا، فی الزلازل وقورا، فی الرخاء شکورا، قانعا بالذی له، لا یدعی ما لیس له، و لا یجمع فی الغیظ، و لا یغلبه الشح عن معروف یریده، یخالط الناس کی یعلم، و یناطق الناس کی یفهم، و ان ظلم و بغی علیه صبر حتی یکون الرحمن هو الذی ینتصر له.(104).
1052. عنه صلی الله علیه و آله: لا یحق العبد حق صریح الایمان حت یحب لله تعالی و یبغض لله، فاذا أحب لله تبارک و تعالی و أبغض لله تبارک و تعالی فقد استحق الولاء من الله.(105).
ای معاذ! مؤمن را قرآن، در بسیاری از هوس ها و خواهش های نفسش، مقید کرده و به اذن خداوند، مانع از آن شده که هوسش او را به هلاکت افکند.
ای معاذ! من آنچه را برای خودم دوست دارم، برای تو نیز دوست می دارم و آنچه را جبرئیل علیه السلام به من رساند، به تو رساندم. پس مبادا روز قیامت، در حالی نزد من آیی که دیگری از آنچه خداوند عزوجل به تو داده است، بهره مند تر باشد تا تو.
1051. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: از خصوصیات مؤمن، آن است که: در دین، نیرومند است و در عین نرمی، قاطع. ایمانش توأم با یقین است و در علم، آزمند. دلسوز و با محبت است و در عین دانایی، بردبار. در هنگام توانگری، میانه رو است و در وقت ناداری، خود را آراسته نشان می دهد. از طمع، دوری می کند و در پی کسب حلال است. در نیکوکاری، پایدار و در پیمودن راه راست، کوشا و با نشاط است. از شهوت، خوددار است و به رنجور خسته، ترحم می ورزد.
بنده ی مؤمن خدا، به کسی که دشمن می دارد، ستم روا نمی دارد و به خاطر دوست داشتن کسی، مرتکب گناه نمی شود. آنچه را به او [امانت] سپرده شده، تباه نمی کند. حسادت نمی ورزد. بدگویی نمی کند. لعنت نمی کند. به حق اعتراف می کند؛ هر چند شهادتی بر ضد او داده نشده باشد.(106) به لقب بد و زشت، کسی را نمی خواند. در نماز، خاکسار است و در دادن زکات می شتابد. در حوادث تکان دهنده، استوار است و در هنگام آسایش و برخورداری، سپاس گزار. به آنچه دارد. قانع است و آنچه را مال او نیست، ادعا نمی کند. در حال خشم، تصمیم نمی گیرد.(107) و در کار خیری که می خواهد انجام دهد، بخل بر او چیره نمی آید. با مردم می آمیزد برای آن که بیاموزد و با مردم هم سخن می شود برای آن که بفهمد، و اگر به او ستم و تعدی شود، شکیبایی می کند تا این که خداوند مهربان، خود، انتقام او را بگیرد.
1052. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: بنده، چنان که باید، سزامند ایمان ناب نمی شود، مگر آن گاه که مهر و کین ورزی او، از بهر خداوند متعال باشد. پس هر گاه از بهر خداوند- تبارک و تعالی- مهر و کین ورزد، آن گاه، سزامند دوستی از جانب خداست.
1053. عنه صلی الله علیه و آله: أفضل الایمان عندالله عزوجل ایمان لاشک فیه، و غزو لا غلول فیه، و حج مبرور.(108).
1054. عنه صلی الله علیه و آله: من لم یأنف من ثلاث فهو مؤمن حقا: خدمة العیال، والجلوس مع الفقراء، والأکل مع الخادم. هذه الأفعال من علامات المؤمنین الذین وصفهم الله فی کتابه (أولئک هم المؤمنون حقا).(109)،(110).
1055. عنه صلی الله علیه و آله: خمس من الایمان من لم یکن فیه شیء منهن فلا ایمان له: التسلیم لأمر الله، والرضا بقضاء الله، والتفویض الی الله، والتوکل علی الله، والصبر عند الصدمة الاولی.(111).
1056. عنه صلی الله علیه و آله: لن ینال عبد صریح الایمان حتی یصل من قطعه و یعفو عمن ظلمه و یغفر لمن شتمه و یحسن الی من أساء الیه.(112).
1057. التحمیص: روی أن رسول الله صلی الله علیه و آله قال: لا یکمل المؤمن ایمانه حتی یحتوی علی مئة و ثلاث خصال: فعل و عمل و نیة و باطن و ظاهر.
فقال أمیرالمؤمنین علی علیه السلام: یا رسول الله ما یکون المئة و ثلاث خصال؟
فقال: یا علی، من صفات المؤمن أن یکون جوال الفکر، جهوری الذکر(113)،
1053. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: برترین ایمان(114) نزد خداوند عزوجل، ایمانی است که در آن شک نباشد، و جهادی که در [غنایم] آن کژدستی نشود، و حجی که پذیرفته آید.
1054. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: هر کس از سه کار عار نداشته باشد، او مؤمن واقعی است: خدمت به خانواده، نشستن با فقیران، و غذا خوردن با خدمتکار. این کارها از نشانه های مؤمنانی است که خداوند در کتابش، در وصف آنان فرموده است: (آنان، همان مؤمنان راستین اند).
1055. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: پنج چیز از ایمان است و هر کس چیزی از اینها در او نباشد، ایمان ندارد: سرسپردن به فرمان خدا، خشنودی به قضای خدا، سپردن [همه ی کارها] به خدا، توکل بر خدا، و شکیبایی در هنگام ضربه(115) نخستین.
1056. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: هیچ بنده ای به حقیقت ایمان نمی رسد، مگر آن گاه که با کسی که از او بریده است، بپیوندد، و از کسی که به او ستم کرده است، درگذرد، و کسی را که به او ناسزا گفته است، ببخشد، و به کسی که به او بدی کرده است، نیکی کند.
1057. التمحیص: پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «مؤمن، ایمانش کامل نمی شود، تا آن گاه که یکصد و سه خصلت در او باشد؛ در کردار و رفتار و اندیشه و درون و برون».
امام علی علیه السلام گفت: ای پیامبر خدا! آن یکصد و سه خصلت، چیست؟
پیامبر خدا فرمود: «ای علی! از صفات مؤمن، آن است که: اندیشه اش پویاست، بلند آواز(116) و پر دانش و بس بردبار است. ستیز زیبا دارد و خوش مناظره است.
کثیرا علمه، عظیما حلمه، جمیل المنازعة، کریم المراجعة، أوسع الناس صدرا، و أذلهم نفسا، ضحکه تبسما، و اجتماعه تعلما، مذکر الغافل، معلم الجاهل، لا یؤذی من یؤذیه، و لا یخوض فیما لا یعنیه، و لا یشمت بمصیبة، و لا یذکر أحدا بغیبة، بریئا من المحرمات، واقفا عند الشبهات، کثیر العطاء، قلیل الأذی، عونا للغریب، و أبا للیتیم، بشره فی وجهه، و خوفه(117) فی قلبه، مستبشرا بفقره، أحلی من الشهد(118) و أصلد من الصلد(119)، لا یکشف سرا، و لا یهتک سترا، لطیف الجهات، حلو المشاهدة، کثیر العبادة، حسن الوقار، لین الجانب، طویل الصمت، حلیما اذا جهل علیه، صبورا علی من أساء الیه، یجل الکبیر، و یرحم الصغیر، أمینا علی الأمانات، بعیدا من الخیانات، الفه التقی، و خلقه(120) الحیاء، کثیر الحذر، قلیل الزلل، حرکاته أدب، و کلامه عجب، مقیل العثرة، و لا یتبع العورة، وقورا، صبورا، رضیا، شکورا، قلیل الکلام، صدوق اللسان، برا مصونا، حلیما، رفیقا، عفیفا، شریفا، لا لعان، و لا نمام، و لا کذاب، و لا مغتاب، و لا سباب، و لا حسود، و لا بخیل، هشاشا بشاشا، لا حساس(121) و لا جساس(122).
یطلب من الامور أعلاها، و من الأخلاق أسناها، مشمولا لحفظ الله، مؤیدا بتوفیق الله، ذا قوة فی لین، و عزمة فی یقین، لا یحیف علی من یبغض، و لا یأثم
گشاده دل ترین مردم است و خاکسارترین آنان. خنده اش لبخند است و گرد آمدنش برای آموختن. پند دهنده ی غافلان است و آموزگار نادانان. آن را که آزارش دهد، نمی آزارد و به آنچه بیهوده است، نمی پردازد. از مصیبت و گرفتاری [-دشمنش]، شاد نمی شود و از کسی غیبت نمی کند. از حرام ها می پرهیزد و در آنچه شبهه ناک است، درنگ می کند. پر بخشش است و کم آزار. یاور غریبان است و پدر یتیمان. شادی اش در چهره ی اوست و ترسش(123) در دل او. به درویشی خویش شادان است. از عسل شیرین تر است و از صخره سخت تر. رازی را فاش نمی سازد، پرده دری نمی کند. حرکاتش با ظرافت است و دیدارش شیرین. پر عبادت است و خوش وقار و نرم خو و پر سکوت. هر گاه به او نادانی و جسارت شود، بردباری می ورزد و در برابر آن که به او بدی کند، شکیباست.
به بزرگ سالان احترام می نهد و با خردسالان مهربان است. در امانت ها درستکار است و از خیانت به دور. همدمش پرهیزگاری است و خوش اش شرم و آزرم. پر احتیاط است و کم لغزش. رفتارهایش آموزنده است و گفتارش جذاب. از لغزش و خطا، در می گذرد و عیبجویی نمی کند. سنگین است و شکیبا. خشنود است و سپاس گزار. کم سخن است و راستگو. نیکوکار است و پاک دامن. بردبار است و ملایم، خویشتندار است و شرافتمند. نه لعنتگر است، نه سخن چین، نه دروغگو، نه غیبت کننده، نه ناسزاگو، نه حسود، و نه بخیل. خوش و خرم است. اهل کنجکاوی و جاسوسی نیست.
از کارها، عالی ترین آنها را می جوید و از خوی ها، والاترینشان را. خداوند، همراه و نگهدار اوست توفیق الهی پشتیبانش. در عین نرمش، اقتدار دارد و تصمیماتش توأم با یقین است. به کسی که مبغوض اوست، ستم و بی انصافی نمی کند و به خاطر کسی که دوستش دارد، مرتکب گناه نمی شود. در سختی ها صبور است، ستم و تعدی نمی کند و هوسران نیست.
فیمن یحب، صبور فی الشدائد، لا یجور و لا یعتدی، و لا یأتی بما یشتهی.
الفقر شعاره، والصبر دثاره، قلیل المؤونة، کثیر المعونة، کثیر الصیام، طویل القیام، قلیل المنام، قلبه تقی، و عمله زکی، اذا قدر عفا، و اذا وعد وفی، یصوم رغبا و یصلی رهبا، و یحسن فی عمله کأنه ینظر الیه، غض الطرف(124)، سخی الکف، لا یرد سائلا و لا یبخل بنائل، متواصلا الی الاخوان، مترادفا للاحسان، یزن کلامه، و یخرس لسانه، لا یغرق فی بضه، و لا یهلک فی محبته، لا یقبل الباطل من صدیقه، و لا یرد الحق من عدوه، لا یتعلم الا لیعلم، و لا یعلم الا لیعمل.
قلیلا حقده، کثیرا شکره، یطلب النهار معیشته، و یبکی اللیل علی خطیئته، ان سلک مع أهل الدنیا کان أکیسهم، و ان سلک مع أهل الآخرة کان أورعهم، لا یرضی فی کسبه بشبهة، و لا یعمل فی دینه برخصة، یعطف علی أخیه بزلته، و یرعی ما مضی من قدیم صحبته.(125).
1058. مسند ابن حنبل عن معاذ. أنه سأل رسول الله صلی الله علیه و آله عن أفضل الایمان؟ قال: أفضل الایمان أن تحب لله و تبغض فی الله و تعمل لسانک فی ذکر الله قال: و ماذا یا رسول الله؟ قال: و أن تحب للناس ما تحب لنفسک و تکره لهم ما تکره لنفسک، و أن تقول خیرا، أو تصمت.(126).
درویشی، زیرپوش اوست(127) و شکیبایی، روپوشش. کم هزینه است و بسیار کمک رسان. بسیار روزه می گیرد، فراوان نماز و عبادت می کند و کم می خوابد. دلش پرهیزگار است و کردارش پاکیزه. هر گاه [بر دشمنش] توانا شود، می بخشد و هر گاه وعده دهد، وفا می کند. به امید [ثواب]، رزه می گیرد و از بیم [عذاب] نماز می گزارد. کار نیک انجام می دهد؛ چنان که گویی آن را می بیند.(128) نگاهش [از حرام] فروهشته است. دست بخشنده دارد، هیچ سائلی را رد نمی کند و از هیچ بخششی بخل نمی ورزد. به برادران رسیدگی می کند و پیاپی احسان می نماید. سخنش را می سنجد و زبانش را نگه می دارد. نه در دشمنی اش غرق می شود و نه در دوستی اش خود را به هلاکت می افکند. باطل را از دوست خود هم نمی پذیرد و حق را از دشمنش هم رد نمی کند. نمی آموزد، مگر برای آن که بداند و علم به دست نمی آورد، مگر برای آن که [بدان] عمل کند.
کم کینه است و پر سپاس. روزها در پی معاش خود می رود و شب هنگام، بر گناهان خویش می گرید. اگر با اهل دنیا به سر برد، زیرک ترین آنهاست و اگر با اهل آخرت به سر برد، پارساترین ایشان. در کسب و کارش، به درآمدهای شبهه ناک رضایت نمی دهد و در دینش، به رخصت ها عمل نمی کند. از لغزش برادرش چشم می پوشد و حرمت دوستی دیرین او را پاس می دارد».
1058. مسند ابن حنبل- به نقل از معاذ-: از پیامبر خدا درباره ی برترین ایمان پرسیدم. فرمود: «برترین [مرتبه] ایمان، آن است که دوستی و دشمنی ات، برای خدا باشد و زبانت را در ذکر خدا به کار گیری».
پرسیدم: دیگر چه؟ ای پیامبر خدا!
فرمود: «و این که برای مردم، همان را بپسندی که برای خود می پسندی و آنچه را بر خود نمی پسندی، برای آنان نیز نپسندی، و این که زبان به خیر بگشایی یا خاموش بمانی».
1) فی هامش المصدر: الزیادة عن مختصر ابن منظور ج 3 ص 27. و بالأصل: «یشاهده القیامة» و حذفنا «الهاء» فی یشاهده لتوافق عبارة المختصر.
2) أعلام الدین: ص 122.
3) معانی الأخبار: ص 196ح 1 عن أبی حمزة الثمالی عن الامام الصادق علیه السلام، بحارالأنوار: ج 71 ص 383 ح 20؛ سنن ابن ماجة: ج 2 ص 1423 ح 4259 عن ابن عمر.
4) مسند ابن حنبل: ج 7 ص 112 ح 19452.
5) سنن أبی داوود: ج 4 ص 220 ح 4682 عن ابی هریرة؛ الأمالی للطوسی: ص 140 ح 227 عن محمد بن علی بن عبدالله بن جعفر بن ابی طالب عن الامام الصادق عن ابیه عن جده علیهم السلام عنه صلی الله علیه و آله، بحارالأنوار: ج 71 ص 373 ح 1.
6) سنن الترمذی: ج 5 ص 9 ح 2612 عن عائشة؛ عیون أخبار الرضا علیه السلام: ج 2 ص 38 ح 109 عن داوود بن سلیمان الفرا عن الامام الرضا عن آبائه علیهم السلام و فیه «أحسن الناس» بدل «ان من أکمل المؤمنین» و زاد فی آخره «و انا الطفکم بأهلی»، بحارالأنوار: ج 71 ص 387 ح 34.
7) معانی الأخبار: ص 333 ح 1، بحارالأنوار: ج 77 ص 70 ح 1؛ صحیح ابن حبان: ج 2 ص 76 ح 361 و فیه «أسلم» بدل «أفضل» و «الناس» بدل «المسلمون».
8) الخصال: ص 47 ح 49، بحارالأنوار: ج 8 ص 35 ح 5؛ سنن الترمذی: ج 4 ص 466 ح 2165 عن عمر.
9) التاریخ الکبیر: ج 4 ص 155 الرقم 2306 عن عمر.
10) المستدرک علی الصحیحین: ج 1 ص 58 ح 32 و ص 121 ح 177 کلاهما عن أبی موسی.
11) عوالی اللآلی: ج 1 ص 437 ح 151، بحارالأنوار: ج 71 ص 259 ح 2.
12) کنزالعمال: ج 1 ص 160 ح 801 نقلا عن ابن النجار عن ابن عمر و ح 802 نقلا عن الخطیب البغدادی فی التاریخ عن عمر و فیه «امارة المؤمن» بدل «مؤمن».
13) مسند ابن حنبل: ج 5 ص 470 ح 16194.
14) البقرة: 177.
15) المستدرک علی الصحیحین: ج 2 ص 299 ح 3077.
16) سنن ابن ماجة: ج 2 ص 1255 ح 3820.
17) تردید، از راوی است.
18) تحف العقول: ص 48، بحارالأنوار: ج 77 ص 151 ح 99؛ شعب الایمان: ج 7 ص 123 ح 9715 عن أنس.
19) الایمان لابن أبی شیبة: ص 25 ح 43.
20) مسند الشهاب: ج 1 ص 115 ح 140 عن مکحول؛ غررالحکم: ح 3534، بحارالأنوار: ج 67 ص 356 ح 59.
21) الزهد لابن المبارک: ص 13 ح 387 عن مکحول؛ الجعفریات: ص 170 عن الامام الکاظم عن آبائه علیهم السلام عنه صلی الله علیه و آله نحوه، بحارالأنوار: ج 67 ص 355 ح 58.
22) الأمالی للطوسی: ص 366 ح 77 عن علی بن علی بن رزین عن الامام الرضا عن آبائه علیهم السلام عن النزال بن سبرة عن الامام علی علیه السلام، بحارالأنوار: ج 71 ص 391 ح 53؛ الفردوس: ج 4 ص 174 ح 6541 عن الامام علی علیه السلام عنه صلی الله علیه و آله بزیادة «جواد» قبل «سمح.
23) شعب الایمان: ج 6 ص 272 ح 8127 عن أبی هریرة.
24) فیه المؤمن غر کریم: أی لیس بذی نکر فهو ینخدع لانقیاده ولینه، و یرید أنه المحمود من طبعه الغرارة و قلة الفطنة للشر و ترک البحث عنه، و لیس ذلک منه جهلا و لکنه کرم و حسن خلق (النهایة فی غریب الحدیث: ج 3 ص 354) و فی بعض نسخ بحارالأنوار: الاعز المأمون.
25) الخب: الخداع (المصباح المنیر: ص 162).
26) سنن أبی داوود: ج 4 ص 251 ح 4790 عن أبی هریرة؛ الأمالی للطوسی: ص 462 ح 1030 عن حسین بن زید بن علی عن الامام الصادق عن آبائه علیهم السلام عنه صلی الله علیه و آله، بحارالأنوار: ج 67 ص 298 ح 6.
27) الدعوات: ص 39 ح 94، بحارالأنوار: ج 67 ص 307 ح 40.
28) صحیح مسلم: ج 4 ص 2295 ح 63 عن أبی هریرة؛ مشکاة الأنوار: ص 551 ح 1854، بحارالأنوار: ج 19 ص 346 ح 83.
29) صحیح مسلم ج 4 ص 2295 ح 63 عن أبی هریرة؛ مشکاة الأنوار: ص 551 ح 1854، بحارالأنوار: ج 19 ص 346 ح 83.
30) عوالی اللآلی: ج 1 ص 228 ح 122، بحارالأنوار: ج 20 ص 79 ح 16؛ السنن الکبری: ج 6 ص 520 ح 12839 عن أبی هریرة نحوه.
31) به گفته ی ابن اثیر، این که «مؤمن، ساده دل است»، یعنی: اهل رد و انکار نیست و به جهت روح تسلیم و رامش، فریب می خورد. مراد، ستوده بودن مؤمن است که طبیعتش سادگی است و قلت فطانت در برابر شر و پی آن نبودن و این، نه از سر نادانی، که از سر بزرگواری و خوش خویی است.
32) الکافی: ج 2 ص 424 ح 1 عن سلام المستنیر عن الامام الباقر علیه السلام، بحارالأنوار: ج 6 ص 42 ح 78.
33) اسم فاعل من أوهی بمعنی أضعف و أصلها موهی (هامش المجازات النبویة).
34) قال الشریف الرضی رحمة الله علیه: و هذه استعارة، والمراد أن المؤمن اذا أساء أحسن و اذا أخطأ ندم: فکأنه یوهی دینه بمعصیة، و یرقعه بتوبته، فشبهه علیه الصلاة والسلام بمن یخرق ثوبا، ثم یبادر رقع ما خرق، و رتق ما فتق.
35) المجازات النبویة: ص 172 ح 132؛ تاریخ بغداد: ج 4 ص 114 عن جابر.
36) تاریخ دمشق: ج 5 ص 395 ح 1311 عن أنس.
37) تاریخ اصفهان: ج 2 ص 338 الرقم 1896 عن أسماء بنت عمیس.
38) تحف العقول: ص 20، بحارالأنوار: ج 1 ص 120 ح 11.
39) قال الشریف الرضی رحمته الله فی ذیل الحدیث: و فی هذا الکلام مجاز، لأن فیه تقدیر کلام محذوف، فکأنه علیه الصلاة والسلام قال: صاحب الایمان هیوب. والعرب تقول: الباب لئیم، أی مغلق الباب دون الأضیاف، والمراد أن صاحب الایمان بما معه من حواجز ایمانه و بصائر ایقانه یهاب تطرق الحوب و مواقعة الذنوب، فلا یقدم علیها اقدام المرتکس الهاویو الضال الغاوی.
40) المجازات النبویة: ص 231 ح 187.
41) سید رضی رحمته الله می گوید: این، استعاره است و مراد این است که مؤمن، هر گاه بدی کند، بلافاصله خوبی می کند و هرگاه گناه کند، پشیمان می شود. پس گویا با ارتکاب گناهی، دینش را می درد و با توبه، آن را وصله می زند. پس پیامبر صلی الله علیه و آله مؤمن را به کسی تشبیه کرده که جامه ای را می شکافد و سپس شکاف آن را به هم می آورد و آنچه را دریده، می دوزد.
42) سید رضی رحمته الله در ذیل این حدیث می گوید: در این سخن، مجاز به کار رفته است؛ زیرا یک کلمه ی آن محذوف و مقدر است. گویا پیامبر خدا فرموده است: صاحب ایمان، با هیبت است، چنان که عرب می گوید: «الباب لئیم؛ در، فرومایه است»؛ یعنی کسی که در خانه اش به روی میهمانان بسته، فرومایه است. مراد این است که شخص با ایمان، به سبب ایمان و یقینی که دارد، از دست زدن به گناه و معصیت می ترسد و مانند انسان منحرف و گم راه، بی محابا مرتکب گناه نمی شود.
43) الأمالی للصدوق: ص 347 ح 419 عن ابن عباس، بحارالأنوار: ج 67 ص 291 ح 13.
44) المعجم الأوسط: ج 7 ص 297ح 7544 عن أبی سعید الخدری.
45) تنبیه الخواطر: ج 1 ص 43 و ج 2 ص 31 ح 352؛ ربیع الأبرار: ج 2 ص 590.
46) الکافی: ج 4 ص 40 ح 7 عن أبی عبدالرحمن.
47) تاریخ بغداد: ج 1 ص 311 الرقم 191.
48) مسند الشامیین: ج 2 ص 218 ح 1218.
49) سنن الترمذی: ج 5 ص 17 ح 2627 عن أبی هریرة.
50) کتاب من لا یحضره الفقیه: ج 4 ص 362 ح 5762 عن حماد بن عمرو و أنس بن محمد عن أبیه جمیعا عن الامام الصادق عن آبائه علیهم السلام، بحارالأنوار: ج 77 ص 53 ح 3.
51) الکافیک ج 2 ص 235 ح 19 عن سلیمان بن خالد عن الامام الباقر علیه السلام و ص 234 ح 12 عن سلیمان بن خالد عن الامام الباقر علیه السلام، بحارالأنوار: ج 67 ص 358 ح 62.
52) المحاسن: ج 1 ص 444 ح 1030 عن أبی النعمان عن الامام الباقر علیه السلام، بحارالأنوار: ج 67 ص 302 ح 31.
53) مسند ابن حنبلک ج 9 ص 249 ح 24013 و ص 251 ح 24022 کلاهما عن فضالة بن عبید؛ نزهة الناظر: ص 22 لیس فیه «ألا اخبرکم».
54) علل الشرائع: ص 523 ح 2 عن مسعدة بن صدقة عن الامام الصادق عن أبیه علیهماالسلام، بحارالأنوار: ج 67 ص 60 ح 3.
55) المعجم الصغیر: ج 1 ص 12 عن ابن عمر.
56) جامع الأخبار: ص 337 ح 947، بحارالأنوار: ج 77 ص 131 ح 41.
57) صحیح مسلم: ج 4 ص 200 ح 67 عن النعمان بن بشیر.
58) مسند ابن حنبل: ج 8 ص 443 ح 22940 عن سهل بن سعد.
59) کنز الفوائد: ج 1 ص 352، بحارالأنوار: ج 74 ص 281 ح 7.
60) التوبیخ والتنبیه: ج 86 ح 53 عن محمد بن کعب.
61) صحیح البخاری: ج 5 ص 2238 ح 5665 عن النعمان بن بشیر؛ المؤمن: ص 39 ح 92 عن الامام الصادق علیه السلام نحوه، بحارالأنوار: ج 74 ص 274 ح 19.
62) مسند ابن حنبل: ج 6 ص 382 ح 18421 و ص 391 ح 18461 عن النعمان بن بشیر.
63) صحیح البخاری: ج 1 ص 182 ح 467 و ج 2 ص 163 ح 2314 عن أبی موسی؛ جامع الأخبار: ص 216 ح 542.
64) الکافی: ج 1 ص 404 ح 2 عن سفیان الثوری عن الامام الصادق علیه السلام، بحارالأنوار: ج 21 ص 138 ح 33؛ مسند الطیالسی: ص 299 ح 2258 عن شعیب عن أبیه نحوه.
65) تاریخ دمشق: ج 5 ص 395 ح 1311 عن أنس و ج 2 ص 61.
66) صحیح البخاری: ج 1 ص 14 ح 13 عن أنس.
67) سنن ابن ماجة: ج 2 ص 1410 ح 4217 عن أبی هریرة؛ ارشاد القلوب: ص 118.
68) المعجم الکبیر: ج 8 ص 308 ح 8154 عن عبدالله بن ضمیرة عن ابیه.
69) تاریخ بغداد: ج 14 ص 325 عن أنس؛ الکافی: ج 2 ص 230 ح 1 عن عبدالله بن یونس عن الامام الصادق عن الامام علی علیهماالسلام و ص 240 ح 30 عن أبی بصیر عن الامام الصادق عن الامام علی علیهماالسلام و فیه «شغل» بدل «عناء»، بحارالأنوار: ج 67 ص 271 ح 3.
70) تنبیه الخواطر: ج 2 ص 119، بحارالأنوار: ج 67 ص 345 ح 51.
71) الفردوس: ج 4 ص 182 ح 6565 عن أنس.
72) الجعفریات: ص 197 عن اسماعیل بن موسی عن الامام الکاظم عن آبائه علیهم السلام، بحارالأنوار: ج 74 ص 280 ح 6؛ الفردوس: ج 1 ص 191 ح 717 عن الامام علی علیه السلام عنه صلی الله علیه و آله.
73) مسند ابن حنبلک ج 3 ص 363 ح 9209 عن أبی هریرة و ج 8 ص 435 ح 22903 عن سهل بن سعد الساعدی و فیه «مألفة» بدل «مؤلف»؛ الکافی: ج 2 ص 102 ح 17 عن عبدالله بن میمون القداح عن الامام الصادق عن الامام علی علیهماالسلام و فیه «مألوف» بدل «مؤلوف»، بحارالأنوار: ج 71 ص 381 ح 15.
74) المجازات النبویة: ص 79 ح 47؛ کنزالعمال: ج 1 ص 154 ح 768 عن العسکری فی الأمثال عن أبی هریرة بزیادة «المؤمن» بعد «أخیه».
75) المعجم الأوسط: ج 2 ص 325 ح 2114 عن أنس؛ بحارالأنوار: ج 74 ص 270 ذیل ح 9 نقلا عن الکافی.
76) سنن أبی داوود: ج 4 ص 280 ح 4918 عن أبی هریرة.
77) سنن الترمذی: ج 4 ص 325 ح 1929 عن أبی هریرة؛ جامع الأحادیث: ص 117 نحوه.
78) کنزالعمال: 1 ص 149 ح 742 نقلا عن أحمد بن منیع عن أبی هریرة.
79) الجعفریات: ص 197 عن اسماعیل بن موسی عن الامام الکاظم عن آبائه علیهم السلام، بحارالأنوار: ج 74 ص 233 ح 29.
80) شعب الایمان: ج 6 ص 114 ح 7648 عن أنس.
81) الدعوات: ص 39 ح 94، بحارالأنوار: 67 ص 307 ح 40.
82) التمحیص: ص 74 ح 171، بحارالأنوار: ج 67 ص 311 ح 310.
83) حلیة الأولیاء: ج 8 ص 129 عن ابن عمر.
84) المستدرک علی الصحیحین: ج 4 ص 280 ح 7640 عن سعد بن أبی وقاص؛ مشکاة الأنوار: ص 499 ح 1673، بحارلأنوار: ج 67 ص 238 ح 56.
85) المستدرک علی الصحیحین: ج 4 ص 280 ح 7640 عن سعد بن أبی وقاص؛ مشکاة الأنوار: ص 499 ح 1673، بحارالأنوار: ج 67 ص 238 ح 56.
86) فی بحارالأنوار: «لا یشکر معروفنا» و هو الأنسب.
87) علل الشراع: ص 560 ح 3 عن الحسین بن موسی عن أبیه عن الامام الکاظم عن آبائه علیهم السلام، بحارالأنوار: ج 16 ص 223 ح 21.
88) الزهد لابن حنبل: ص 470 عن عبید بن عمیر.
89) حاذ علیها: أی حافظ علیها (النهایة: ج 1 ص 457 «حوذ»).
90) تاریخ أصبهان: ج 2 ص 241 الرقم 1565 عن أبی سعید.
91) کتاب من لا یحضره الفقیه: ج 4 ص 361 ح 5762 عن حماد بن عمرو و أنس بن محمد عن أبیه جمیعا عن الامام الصادق عن آبائه علیهم السلام، بحارالأنوار: ج 77 ص 53 ح 2.
92) تاریخ بغداد: ج 5 ص 315 عن أبی هریرة؛ بحارالأنوار: ج 67 ص 307 ح 39.
93) در اصل عربی حدیث، «مکفر» آمده است که یعنی: شخص نیکوکاری که از کارهایش سپاس گزاری نمی شود. به اصطلاح عامیانه، کسی که «دستش نمک ندارد.
94) الأنفاق: 2- 4.
95) المؤمنون: 1- 9.
96) الحجرات: 15.
97) السجدة: 15.
98) الفردوس: ج 3 ص 637 ح 5997 عن أنس.
99) التمحیص: ص 67 ح 158 عن الامام علی علیه السلام، بحارالأنوار: ج 67 ص 295 ح 19.
100) تحف العقول: ص 55 و ص 46 نحوه، بحارالأنوار: ج 69 ص 367 ح 3؛ شعب الایمان: ج 4 ص 161 ح 4659 عن الحسن نحوه.
101) تنبیه الخواطر: ج 1 ص 61 عن حذیفة.
102) حلیة الأولیاءک ج 1 ص 31 عن معاذ بن جبل.
103) حلیة الأولیاء: ج 1 ص 26 عن معاذ بن جبل.
104) نوادر الأصول: ج 2 ص 262 عن جندب بن عبدالله.
105) مسند ابن حنبل: ج 5 ص 293 ح 15549 عن عمرو بن الجموح.
106) یعنی: در محکمه ای که حق به زیان اوست، بی آن که شاهدی در کار باشد، خودش اعتراف می کند.
107) یا: «در وقت خشم، افسار گسیخته نمی شود»؛ اگر- چنان که در برخی منابع آمده است- «لا یجمح» باشد.
108) مسند ابن حنبل: ج 3 ص 446 ح 9706 و ص 609 ح 10761 نحوه و کلاهما عن أبی هریرة؛ صحیفة الامام الرضا علیه السلام: ص 83 ح 8 عن الامام الرضا عن آبائه علیهم السلام عنه صلی الله علیه و آله و فیه «أفضل الأعمال» بدل «افضل الایمان»، بحارالأنوار: ج 69 ص 393 ح 75.
109) الأنفال: 74.
110) تهذیب تاریخ دمشق: ج 6 ص 29 ح 1396 عن أبی هریرة.
111) کنز العمال: ج 1 ص 37 ح 68 عن البزار عن ابن عمر.
112) مکارم الأخلاق لابن أبی الدنیا: ص 23 ح 22 عن أبی هریرة.
113) فی المصدر: «جوهری الذکر»، و ما أثبتناه من بحارالأنوار. قال العلامة المجلسی قدس سره: «جوال الفکر» أی فکره فی الحرکة دائما. «جهوری الذکر» فی القاموس: کلام جهوری: أی عال، أی یعلن ذکر الله، أو ذکره عال فی الناس. و فی بعض النسخ: «جوهری» و کأنه کنایة عن خلوص ذکره و فاسته، والظاهر أنه تصحیف (بحارالأنوار: ج 67 ص 313).
114) در صحیفة الامام الرضا علیه السلام (ص 83، ح 8)، به جای «برترین ایمان»، «برترین اعمال» آمده است.
115) صدمه: شوک، تکان روانی، صدمه ی روحی. مقصود از ضربه ی نخستین، هجوم و ضربه ی اولیه ی مصیبت استکه ناگهان بر شخص وارد می شود و شدید است.
116) یعنی: با صدای بلند، ذکر خدا می گوید، یا در میان مردم، نامش بلند و پر آوازه است.
117) فی بحارالأنوار: «حزنه» و هو الأنسب.
118) الشهد: العسل فی شمعها و جمعه: شهاد (المصباح المینر: ص 324).
119) الصلد- و یکسر-: الصلب الأملس، و صلدت الأرض: صلبت (القاموس المحیط: ج 1 ص 308).
120) فی بحارالأنوار: «حلفه» و هو الأنسب.
121) الحس: الجلبة، والقتل، والاستئصال و بالکسر: الصوت، والحسوس: الجاسوس، وحسست به بالکسر: أیقنت، و أحسست: ظننت و وجدت و أبصرت، والتحسس: الاستماع لحدیث القوم، و طلب خبرهم فی الخیر (القاموس المحیط: ج 2 ص 206).
122) الجس: تفحص الأخبار کالتجسس، و منه الجاسوس. «و لا تجسسوا»: أی خذوا ما ظه و دعوا ما ستر الله عزوجل، أولا تفحصوا عن بواطن الامور، أو لا تبحثوا عن العورات (القاموس المحیط: ج 2 ص 204).
123) در بحارالأنوار: «اندوهش» آمده که این، مناسب تر است.
124) فی المصدر: «المطوف»، والتصویب من بحارالأنوار.
125) التمحیص: ص 74 ح 171، بحارالأنوار: ج 67 ص 310 ح 45.
126) مسند ابن حنبل: ج 8 ص 266 ح 22193.
127) یعنی: این، مرام همیشگی اوست و آن را از خود جدا نمی سازد، ولی آن را به رخ می کشد و عیان نمی کند؛ در مقابل شکیبایی او که آن نیز همیشه همراه اوست، ولی آشکار است.
128) یعنی: با دیده ی یقین، آن را می بیند، یا: گویا خدا را می بیند، یا: گویا آن را ناظر بر خویش قرار می دهد.