13 / 1
الطَّهارَةُ
الکتاب
«وَ قَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ اَلْجاهِلِیَّةِ اَلْأُولى وَ أَقِمْنَ اَلصَّلاةَ وَ آتِینَ اَلزَّکاةَ وَ أَطِعْنَ اَللهَ وَ رَسُولَهُ إِنَّما یُرِیدُ اَللهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ اَلرِّجْسَ أَهْلَ اَلْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً» .(1)
الحدیث
3224 . رسول الله صلى الله علیه و آله: إنّا أهلُ بَیتٍ قَد أذهَبَ اللهُ عَنَّا الفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنها وما بَطَنَ.(2)
3225 . عنه صلى الله علیه و آله: إنَّ اللهَ عز و جل قَسَّمَ الخَلقَ قِسمَینِ، فَجَعَلَنِی فی خَیرِهِما قِسمًا، وذلِکَ قَولُهُ: «وَ أَصْحابُ اَلْیَمِینِ» و «أَصْحابُ اَلشِّمالِ» فَأَنَا مِن أصحابِ الیَمینِ، وأنَا خَیرُ أصحابِ الیَمینِ ثُمَّ جَعَلَ القِسمَینِ أثلاثًا، فَجَعَلَنی فی خَیرِها ثُلُثاً، فَذلِکَ قَولُهُ تَعالى: «فَأَصْحابُ اَلْمَیْمَنَةِ» «وَ اَلسّابِقُونَ اَلسّابِقُونَ»(3) فَأَنَا مِنَ السّابِقینَ، أنَا خَیرُ السّابِقینَ.
ثُمَّ جَعَلَ الأَثلاثَ قَبائِلَ، فَجَعَلَنی فی خَیرِها قَبیلَةً، وذلِکَ قَولُ اللهِ تَعالى: «وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اَللهِ أَتْقاکُمْ إِنَّ اَللهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ»(4) وأنَا أتقى وُلدِ آدَمَ وأکرَمُهُم عَلَى اللهِ ولا فَخرَ ثُمَّ جَعَلَ القَبائِلَ بُیوتًا فَجَعَلَنی فی خَیرِها بَیتًا، وذلِکَ قَولُهُ عز و جل: «إِنَّما یُرِیدُ اَللهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ اَلرِّجْسَ أَهْلَ اَلْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً» فَأَنَا وأهلُ بَیتی مُطَهَّرونَ مِنَ الذُّنوبِ.(5)
13 / 1
طهارت
قرآن
«و در خانههایتان قرار گیرید و مانند روزگار جاهلیّتِ نخست، زینتهاى خود را آشکار مکنید، و نماز بر پا دارید و زکات بدهید و خدا و فرستادهاش را فرمان برید. خداوند، فقط مىخواهد آلودگى را از شما خاندان [پیامبر] بزُداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند» .
حدیث
3224 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خداوند، هر گونه تبهکارىِ پنهان و پیدا را از ما اهل بیت، دور کرده است.
3225 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خداوند عز و جل خلایق را به دو گروه تقسیم کرده است و مرا بهترینِ آن دو گروه قرار داده است؛ چرا که فرموده: «وَ أَصْحابُ اَلْیَمِینِ» و «أَصْحابُ اَلشِّمالِ» . من از اصحاب یمین و از بهترین اصحاب یمین هستم.
سپس خداوند، این دو گروه را به سه گروه تقسیم کرده است و مرا بهترینِ آن سه گروه قرار داده و این، همان سخن خداوند متعال است که: «پس اصحاب میمنه» ، «آنها که سبقت جستهاند و اینک، پیش افتادهاند» .
من، جزء «سابقون» و بهترینِ ایشان هستم.
سپس خداوند، این سه گروه را قبیلههایى قرار داده است و مرا در بهترین قبیله نهاده است و این است مفهوم سخن خداوند متعال که: «و شما را جماعتها و قبیلهها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید. هر آینه، گرامىترینِ شما نزد خدا، پرهیزگارترین شماست همانا خدا، دانا و کاردان است» و من، پرهیزگارترین فرزند آدم و گرامىترینِ ایشان نزد خدا هستم، بدون آن که بدان ببالم.
سپس، خداوند، قبایل را خانه خانه گردانْد و مرا در بهترین خانه نهاد و این است سخن خداوند متعال که: «خداوند، فقط مىخواهد آلودگى را از شما خاندان [پیامبر] بزُداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند» . پس من و اهل بیتم، از گناهان، پاک هستیم.
3226 . عنه صلى الله علیه و آله: أنَا وعَلِیٌّ والحَسَنُ والحُسَینُ وتِسعَةٌ مِن وُلدِ الحُسَینِ مُطَهَّرونَ مَعصومونَ.(6)
3227 . عنه صلى الله علیه و آله: الأَئِمَّةُ بَعدِی اثنا عَشَرَ عَدَدُ نُقَباءِ بَنی إسرائیلَ، کُلُّهمُ اُمَناءُ أتقِیاءُ مَعصومونَ.(7)
3228 . عنه صلى الله علیه و آله: نَحنُ أهلُ بَیتٍ طَهَّرَهُمُ اللهُ، مِن شَجَرَةِ النُّبُوَّةِ، ومَوضِعِ الرِّسالَةِ، ومُختَلَفِ المَلائِکَةِ، وبَیتِ الرَّحمَةِ، ومَعدِنِ العِلمِ.(8)
3229 . عنه صلى الله علیه و آله: مَن سَرَّهُ أن یَنظُرَ إلَى القَضیبِ الأَحمَرِ الَّذی غَرَسَهُ اللهُ بِیَدِهِ ویَکونَ مُتَمَسِّکًا بِهِ فَلیَتَوَلَّ عَلِیًّا والأَئِمَّةَ مِن وُلدِهِ، فَإِنَّهُم خِیَرَةُ اللهِ عز و جل وصَفوَتُهُ، وهُمُ المَعصومونَ مِن کُلِّ ذَنبٍ وخَطیئَةٍ.(9)
3226 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: من و على و حسن و حسین و نُه تن از فرزندان حسین، پاک و معصوم هستیم.
3227 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: امامان پس از من، دوازده تن هستند، به شمار نقیبان بنى اسرائیل، و همه آنها امین و پرهیزگار و معصوماند
3228 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: ما خاندانى هستیم که خداوند، پاکشان گردانیده است این خاندان، از شجره نبوّت و جایگاه رسالت و محلّ آمد و شدِ فرشتگان و خانه رحمت و معدن دانشاند
3229 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هر کس نگریستن به شاخه سُرخى که خداوند با دستِ خود آن را نشانده، شادش مىکند و مىخواهد بدان چنگ در زند، باید على و امامان از نسل او را دوست بدارد؛ چرا که آنها منتخب و برگزیدگان خداوند عز و جل هستند و از هر گونه گناه و خطایى مصوناند.
توضیحى درباره استدلال به ویژگى طهارت
باید دانست که طهارت، ویژه اهل بیت و در عرصههاى عقیده، اخلاق و عمل است و زیرساز ویژگىهایى است که موجب شایستگى آنان براى هدایت و راهبرى امّت اسلام مىگردد. از همین رو، در صدر همه ویژگىهاى آنهاست و در مقام اثباتِ حقّانیت آنان در برابر کسانى که حقوق ایشان را نادیده مىانگاشتند، بارها بدان استدلال شده است. امام على علیه السلام در جریان سقیفه(10) و خوددارى از بیعت با ابو بکر، ضمن بر شمردن فضایل خود، خطاب به او فرمود:
تو را به خدا سوگند مىدهم: آیا در روز کسا، من و خانوادهام و فرزندانم مشمول دعاى پیامبر خدا شدیم، یا تو، آن جا که فرمود: “اینان، خاندان من هستند به سوى تو رواناند، نه آتش”؟
و البتّه ابو بکر در پاسخ گفت: تو و خانواده و فرزندانت.(11)
نیز در جریان فَدَک، براى اثبات حقّانیت فاطمه علیهاالسلام، خطاب به ابو بکر، به آیه تطهیر استدلال مىکند و مىفرماید:
درباره این آیه شریف: «خداوند، فقط مىخواهد آلودگى را از شما خاندان
[پیامبر]بزُداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند» ، به من بگو در حقّ چه کسى نازل شده است؛ در حقّ ما، یا دیگران؟
که در این جا هم ابو بکر گفت: در حقّ شما.(12)
همچنین، در ماجراى شورایى که به فرمان عمر براى تعیین خلیفه بعد از او تشکیل شد، على علیه السلام براى اثبات شایستگى خود، به آیه تطهیر استدلال مىفرماید و خطاب به شورا مىگوید:
شما را به خدا، آیا کسى در میان شما هست که آیه تطهیر در حقّ او نازل شده باشد؟
و البتّه جواب حاضران در شورا، منفى بود.(13)
نیز در زمان خلافت عثمان، در جمع مهاجران و انصار، هنگامى که آنها در مسجد پیامبر صلى الله علیه و آله فضایل خود را مىگفتند و از على علیه السلام مىخواستند او هم چیزى بگوید، ضمن تأیید خدمات آنان به اسلام، در بیان فضیلت خود، به واقعه کسا و آیه تطهیر اشاره کرد.(14)
ایشان همچنین، در جریان فتنه ناکثین و جنگافروزان جمل، هنگامى که آنان را به بیعت مجدّد دعوت فرمود، براى اثبات حقّانیت خود، ضمن بر شمردن فضایل خویش، به ویژگى طهارت، اشاره کرد و فرمود:
هان! ما اهل بیتى هستیم که خداوند، هر گونه پلیدى را از آنها دور کرده و کاملاً پاکشان گردانیده است.(15)
امام على علیه السلام همچنین در نامهاى به معاویة بن ابى سفیان، بر همین ویژگى تأکید مىفرماید و مىنویسد:
ما خاندانى هستیم که خداوند، هر گونه پلیدى را از آنها دور کرده و کاملاً پاکشان گردانیده است.(16)
در واقعه صِفّین نیز، هنگامى که دو لشکر در برابر هم صفآرایى کردند، امام علیه السلام ضمن خطابهاى، به رویداد کسا اشاره مىفرماید.(17)
همچنین، فرزندان آن بزرگوار، چه آنها که در واقعه کسا حضور داشتند (مانند امام حسن و امام حسین علیهماالسلام) و چه آنها که حضور نداشتند (مانند امام زین العابدین، امام باقر و امام رضا علیهم السلام) ، در مقام اثبات حقّانیت اهل بیت، به رویداد کسا و آیه تطهیر استناد کردهاند.
نیز یکى از همسران بزرگوار پیامبر صلى الله علیه و آله و جمعى از یاران پیامبر خدا (مانند: ابن عبّاس، سعد بن ابى وقّاص و واثلة بن اسقع) در موارد گوناگون، به طهارت اهل بیت علیهم السلام استدلال نمودهاند.(18)
13 / 2
عِدلُ القُرآنِ
3230 . صحیح مسلم عن زَید بن أرقَم: قامَ رَسولُ اللهِ صلى الله علیه و آله یَومًا فینا خَطیبًا بِماءٍ یُدعى «خُمًّا» بَینَ مَکَّةَ والمَدینَةِ، فَحَمِدَ اللهَ وأثنى عَلَیهِ ووَعَظَ وذَکَّرَ، ثُمَّ قالَ: أمّا بَعدُ، ألا أیُّهَا النّاسُ، فَإِنَّما أنَا بَشَرٌ یوشِکُ أن یَأتِیَ رَسولُ رَبّی فَاُجیبَ، وأنَا تارِکٌ فیکُم ثَقَلَینِ: أوَّلُهُما کتابُ اللهِ فیهِ الهُدى والنّورُ، فَخُذوا بِکتابِ اللهِ واستَمسِکوا بِهِ فَحَثَّ عَلى کِتابِ اللهِ ورَغَّبَ فیهِ، ثُمَّ قالَ: وأهلُ بَیتی، اُذَکِّرُکُمُ اللهَ فی أهلِ بَیتی، اُذَکِّرُکُمُ اللهَ فی أهلِ بَیتی، اُذَکِّرُکُمُ اللهَ فی أهلِ بَیتی.(19)
13 / 3
خُلَفاءُ النَّبِیِّ وأوصیاؤه
3231 . کمال الدین عن عبدالله بن عباس عن رسول الله صلى الله علیه و آله: إنَّ خُلَفائی وأوصِیائی وحُجَجَ اللهِ عَلَى الخَلقِ بَعدِی اثنا عَشَرَ، أوَّلُهُم أخی وآخِرُهُم وَلَدی، قیلَ: یا رَسولَ اللهِ، ومَن أخوکَ؟ قالَ: عَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ قیلَ: فَمَن وَلَدُکَ؟ قالَ: المَهدِیُّ الَّذی یَملَؤُها قِسطًا وعَدلاً کَما مُلِئَت جَورًا وظُلمًا.(20)
3232 . رسول الله صلى الله علیه و آله: أنَا سَیِّدُ الأَنبِیاءِ والمُرسَلینَ وأفضَلُ مِنَ المَلائِکَةِ المُقَرَّبینَ، وأوصِیائی سادَةُ أوصِیاءِ النَّبِیّینَ والمُرسَلینَ.(21)
13 / 2
همتاى قرآن
3230 . صحیح مسلم به نقل از زید بن ارقم : پیامبر خدا، روزى در میان ما در آبگیرى که «خُم» نامیده مىشود و میان مکّه و مدینه قرار دارد، به خطبه برخاست و خداوند را ستود و پند داد و موعظه کرد و سپس فرمود: «امّا بعد، هان، اى مردم! من هم بشرى هستم که به زودى، پیکِ پروردگارم نزد من مىآید و من نیز او را پاسخ مىگویم. من در میان شما دو چیز گرانبها به یادگار مىنهم: نخستین آن دو، کتاب خداست که در آن، هدایت و نور، نهفته است پس کتاب خدا را بگیرید و بدان، چنگ در زنید»
پیامبر صلى الله علیه و آله به کتاب خدا ترغیب کرد و تشویق نمود و سپس فرمود: «و اهل بیت من! خدا را در حقّ اهل بیتم به شما یادآور مىشوم؛ خدا را در حقّ اهل بیتم به شما یادآور مىشوم؛ خدا را در حقّ اهل بیتم به شما یادآور مىشوم!» .
13 / 3
جانشینان و اوصیاى پیامبر
3231 . کمال الدین به نقل از عبد الله بن عبّاس : پیامبر خدا فرمود: «جانشینان و اوصیاى من و حجّتهاى خدا بر خلق، پس از من، دوازده تن هستند که نخستینِ آنها برادر من است و آخرین ایشان، فرزند من» .
گفته شد: اى پیامبر خدا! برادر تو کیست؟
فرمود: «على بن ابى طالب» .
گفته شد: فرزندت کیست؟
فرمود: «مهدى که زمین را همان گونه که از ظلم و ستم پر شده است، از داد و عدل، پُر مىکند» .
3232 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: من، سَرور پیامبران و فرستادگان و برتر از فرشتگان مقرّب هستم و اوصیاى من نیز سَرور اوصیاى پیامبران و فرستادگان هستند.
3233 . عنه صلى الله علیه و آله: أنَا سَیِّدُ النَّبِیّینَ، وعَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ سَیِّدُ الوَصِیّینَ، وإنَّ أوصِیائی بَعدِی اثنا عَشَرَ، أوَّلُهُم عَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ وآخِرُهُمُ القائِمُ.(22)
3234 . عنه صلى الله علیه و آله: لِکُلِّ نَبِیٍّ وَصِیٌّ ووارِثٌ، وإنَّ عَلِیًّا وَصِیّی ووارِثی.(23)
3235 . المعجم الکبیر عن سَلمان: قُلتُ: یا رَسولَ اللهِ، لِکُلِّ نَبِیٍّ وَصِیٌّ فَمَن وَصِیُّکَ؟ فَسَکَتَ عَنّی، فَلَمّا کانَ بَعدُ رَآنی فَقالَ: یا سَلمانُ، فَأَسرَعتُ إلَیهِ قُلتُ: لَبَّیکَ، قالَ: تَعلَمُ مَن وَصِیُّ موسى؟ قُلتُ: نَعَم، یوشَعُ بنُ نونٍ، قالَ: لِمَ؟ قُلتُ: لِأَنَّهُ کانَ أعلَمَهُم، قالَ: فَإِنَّ وَصِیّی ومَوضِعَ سِرِّی وخَیرَ مَن أترُکُ بَعدی ویُنجِزُ عِدَتی ویَقضی دَینی عَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ.(24)
3236 . رسول الله صلى الله علیه و آله فی حَدیثِ المِعراجِ : یا رَبِّ، ومَن أوصِیائی؟ فَنودیتُ: یا مُحَمَّدُ، أوصِیاؤُکَ المَکتوبونَ عَلى ساقِ عَرشی، فَنَظَرتُ وأنَا بَینَ یَدَی رَبّی جَلَّ جَلالُهُ إلى ساقِ العَرشِ، فَرَأَیتُ اثنَی عَشَرَ نورًا، فی کُلِّ نورٍ سَطرٌ أخضَرُ مَکتوبٌ عَلَیهِ اسمُ وَصِیٍّ مِن أوصِیائی، أوَّلُهُم عَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ، وآخِرُهُم مَهدِیُّ اُمَّتی.
فَقُلتُ: یا رَبِّ، هؤُلاءِ أوصِیائی مِن بَعدی؟ فَنودیتُ: یا مُحَمَّدُ، هؤُلاءِ أولِیائی وأحِبّائی وأصفِیائی وحُجَجی بَعدَکَ عَلى بَرِیَّتی، وهُم أوصِیاؤُکَ وخُلَفاؤُکَ وخَیرُ خَلقی بَعدَکَ.(25)
3237 . عنه صلى الله علیه و آله لِابنَتِهِ فاطِمَةَ علیهاالسلام وقَد بَکَت لَمّا رَأتهُ فی مَرَضِهِ الَّذی قُبِضَ فیهِ وشَکَت إلَیهِ خَوفَها عَلى نَفسِها ووَلَدَیها الضَّیعَةَ بَعدَهُ : یا فاطِمَةُ، أما عَلِمتِ أنّا أهلُ بَیتٍ اختارَ اللهُ عز و جل لَنَا الآخِرَةَ عَلَى الدُّنیا، وأنَّهُ حَتَمَ الفَناءَ عَلى جَمیعِ خَلقِهِ، وأنَّ اللهَ تَبارَکَ وتَعالَى اطَّلَعَ إلَى الأَرضِ اطِّلاعَةً فَاختارَنی مِن خَلقِهِ فَجَعَلَنی نَبِیًّا ثُمَّ اطَّلَعَ إلَى الأَرضِ اطِّلاعَةً ثانِیَةً فَاختارَ مِنها زَوجَکِ، وأوحى إلَیَّ أن اُزَوِّجَکِ إیّاهُ، وأتَّخِذَهُ وَلِیًّا ووَزیرًا، وأن أجعَلَهُ خَلیفَتی فی اُمَّتی، فَأَبوکِ خَیرُ أنبِیاءِ اللهِ ورُسُلِهِ، وبَعلُکِ خَیرُ الأَوصِیاءِ، وأنتِ أوَّلُ مَن یَلحَقُ بی مِن أهلی ثُمَّ اطَّلَعَ إلَى الأَرضِ اطِّلاعَةً ثالِثَةً فَاختارَکِ ووَلَدَیکِ، فَأَنتِ سَیِّدَةُ نِساءِ أهلِ الجَنَّةِ، وابناکِ حَسَنٌ وحُسَینٌ سَیِّدا شَبابِ أهلِ الجَنَّةِ، وأبناءُ بَعلِکِ أوصِیائی إلى یَومِ القِیامَةِ، کُلُّهُم هادونَ مَهدِیّونَ، وأوَّلُ الأَوصِیاءِ بَعدی أخی عَلِیٌّ، ثُمَّ حَسَنٌ، ثُمَّ حُسَینٌ، ثُمَّ تِسعَةٌ مِن وُلدِ الحُسَینِ فی دَرَجَتی، ولَیسَ فِی الجَنَّةِ دَرَجَةٌ أقرَبُ إلَى اللهِ مِن دَرَجَتی ودَرَجَةِ أبی إبراهیمَ.(26)
3233 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: من، سَرور پیامبران هستم و على بن ابى طالب، سَرور اوصیاست اوصیاى پس از من، دوازده تن هستند که نخستینِ آنها على بن ابى طالب و آخرین ایشان، قائم است.
3234 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هر پیامبرى وصى و وارثى دارد و على، وصى و وارث من است.
3235 . المعجم الکبیر به نقل از سلمان : گفتم: اى پیامبر خدا! هر پیامبرى وصىاى دارد. وصىّ شما کیست؟
پیامبر صلى الله علیه و آله در پاسخ من، سکوت کرد. بعداً چون مرا دید، فرمود: «اى سلمان!» .
من با سرعت گفتم: بله.
فرمود: «مىدانى وصىّ موسى که بود؟» .
گفتم: آرى؛ یوشع بن نون.
فرمود: «چرا؟» .
گفتم: زیرا او داناترینِ ایشان بود.
فرمود: «وصى و رازدان من و بهترین کسى که پس از خود به یادگار مىگذارم که به وعده من تحقّق مىبخشد و قرضم را مىپردازد، على بن ابى طالب است» .
3236 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله در حدیث معراج : [گفتم:] بار خدایا! اوصیاى من کیاناند؟
ندا در رسید که: «اى محمّد! نام اوصیاى تو بر پایه عرش من، نوشته شده است» .
من، در حالى که در برابر پروردگار عز و جل قرار داشتم، به پایه عرش نگریستم و دوازده نور را دیدم که در هر نور، سطرى سبزرنگ بود که نام وصىاى از اوصیاى من بر آن نوشته شده بود. نخستینِ آنها على بن ابى طالب و آخرینِ ایشان، مهدى امّتم بود.
گفتم: بار خدایا! اینان، اوصیاى پس از من هستند؟
ندا در رسید که: «اى محمّد! اینان، اولیا، دوستان، برگزیدگان و حجّتهاى من بر مردم، پس از تو هستند. ایشاناند اوصیا و جانشینان تو و بهترینِ خلقم پس از تو» .
3237 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله به دختر خود، فاطمه علیهاالسلام که از دیدن بیمارى پیامبر صلى الله علیه و آله که منجر
به رحلت ایشان شد، گریست و نزد پیامبر صلى الله علیه و آله از هراس بر خود و نابودى دو فرزندش پس از وفات ایشان، شِکوه کرد : اى فاطمه! آیا هنوز ندانستهاى ما از خاندانى هستیم که خداوند عز و جلآخرت را بر دنیاى ما برگزیده است و این که او، مرگ را بر همه خلایقش محتوم ساخته است؟ خداوند تبارک و تعالى به زمین نگریسته و از میان خلقش مرا برگزیده و پیامبر گردانیده است و پس از دومین نگریستن، همسر تو را برگزیده و به من وحى کرده است که تو را به ازدواج او در آورم و او را یاور و دستیار خود بگیرم و او را جانشین خود در میان امّتم قرار دهم. پس پدر تو، بهترین پیامبر و فرستاده خداست و شوهر تو، بهترینِ اوصیاست و تو، نخستین کس از خاندان من هستى که به من مىپیوندى. سپس خداوند، براى سومین بار به زمین نگریسته و تو و دو فرزندت را برگزیده است. پس، تو بانوى زنان بهشتى هستى و دو فرزند تو، حسن و حسین، سَرور جوانان بهشتىاند و فرزندان شوهر تو، اوصیاى من تا روز رستاخیز هستند و همه آنها، هدایتگر و رهیافتهاند. نخستینِ اوصیاى پس از من، برادرم على است و سپس حسن و در پىِ او حسین است و به دنبال او نُه تن از فرزندان حسین هستند که منزلتى چون من دارند و در بهشت، جایگاهى نزدیکتر به خدا از جایگاه من و پدرم ابراهیم علیه السلام نیست.
13 / 4
أحَبُّ الخَلقِ إلَى النَّبِیِّ صلى الله علیه و آله
3238 . کشف الغمة عن اُمّ سَلَمَةَ: إنَّ النَّبِیَّ صلى الله علیه و آله بَینا هُوَ ذاتَ یَومٍ جالِسًا إذ أتَتهُ فاطِمَةُ علیها السلام بِبُرمَةٍ فیها عَصیدَةٌ، فَقالَ النَّبِیُّ صلى الله علیه و آله: أینَ عَلِیٌّ وابناهُ؟ قالَت: فِی البَیتِ، قالَ: ادعیهِم لی فَأَقبَلَ عَلِیٌّ وَالحَسَنُ وَالحُسَینُ بَینَ یَدَیهِ وفاطِمَةُ أمامَهُ فَلَمّا بَصُرَ بِهِمُ النَّبِیُّ صلى الله علیه و آله تَناوَلَ کِساءا کانَ عَلَى المَنامَةِ خَیبَریّا، فَجَلَّلَ به نَفسَهُ وعَلِیاً والحَسَنَ وَالحُسَینَ وفاطِمَةَ، ثُمَّ قالَ اللهُمَّ إنَّ هؤُلاءِ أهلُ بَیتی وأحَبُّ الخَلقِ إلَیَّ فَأَذهِب عَنهُمُ الرِّجسَ وطَهِّرهُم تَطهیرا فَأَنزَلَ اللهُ تَعالى: «إِنَّما یُرِیدُ اَللهُ لِیُذْهِبَ» الآیة.(27)
3239 . الإمام علیّ علیه السلام: أتى رَجُلٌ إلَى النَّبِیِّ صلى الله علیه و آله فَقالَ: یا رَسولَ اللهِ، أیُّ الخَلقِ أحَبُّ إلَیکَ؟
فَقالَ رَسولُ اللهِ صلى الله علیه و آله وأنَا إلى جَنبِهِ: هذا وابناهُ واُمُّهُما، هُم مِنّی وأنَا مِنهُم، وهُم مَعی فِی الجَنَّةِ هکَذا وجَمَعَ بَینَ إصبَعَیهِ.(28)
13 / 4
محبوبترینِ مردم نزد پیامبر
3238 . کشف الغمّة به نقل از امّ سلمه : یک روز پیامبر صلى الله علیه و آله نشسته بود که فاطمه علیها السلام قابلمهاى آورد که در آن کاچى بود. پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: «على و دو پسرش کجایند؟» .
فاطمه علیهاالسلام گفت: در خانه.
پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: «آنان را به سوى من بخوان» .
على علیه السلام در حالى که حسن و حسین علیهماالسلام، جلوى او قرار داشتند و فاطمه علیها السلام پیشاپیش آنها در حرکت بود، به سوى پیامبر صلى الله علیه و آله آمدند. پیامبر صلى الله علیه و آله همین که آنها را دید، عباى خیبرى خود را که بر بستر بود، برداشت و خود را به همراه على و حسن و حسین و فاطمه علیهم السلام با آن پوشاند و سپس فرمود: «بار خدایا! اینان، اهل بیت من و محبوبترین مردم نزد من هستند. پس پلیدى را از آنها دور بدار و کاملاً پاکشان گردان» .
در این هنگام، خداوند، آیه: «خداوند، فقط مىخواهد آلودگى را از شما خاندان [پیامبر] بزُداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند» را نازل فرمود.
3239 . امام على علیه السلام: مردى خدمت پیامبر صلى الله علیه و آله رسید و گفت: اى پیامبر خدا! چه کسى نزد تو محبوبتر است؟
پیامبر صلى الله علیه و آله در حالى که من در کنارش بودم فرمود: «این و دو فرزندش و مادرِ فرزندانش. آنها از من هستند و من از آنها هستم ایشان در بهشت با من چنیناند» و دو انگشتش را به یکدیگر چسبانْد.
13 / 5
أفضَلُ الخَلقِ
3240 . رسول الله صلى الله علیه و آله: خَیرُ رِجالِکُم عَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ، وخَیرُ شَبابِکُمُ الحَسَنُ والحُسَینُ، وخَیرُ نِسائِکُم فاطِمَةُ بِنتُ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللهُ عَلَیهِما.(29)
3241 . عنه صلى الله علیه و آله: أنَا وأهلُ بَیتی صَفوَةُ اللهِ وخِیَرَتُهُ مِن خَلقِهِ.(30)
3242 . عنه صلى الله علیه و آله: یا فاطِمَةُ، ونَحنُ أهلُ بَیتٍ قَد أعطانَا اللهُ سَبعَ خِصالٍ لَم یُعطَ أحَدٌ قَبلَنا ولا یُعطى أحَدٌ بَعدَنا: أنَا خاتِمُ النَّبِیّینَ وأکرَمُ النَّبِیّینَ عَلَى اللهِ وأحَبُّ المَخلوقینَ إلَى اللهِ عز و جل، وأنَا أبُوکِ ووَصِیّی خَیرُ الأَوصِیاءِ وأحَبُّهُم إلَى اللهِ وهُوَ بَعلُکِ، وشَهیدُنا خَیرُ الشُّهَداءِ وأحَبُّهُم إلَى اللهِ، وهُوَ عَمُّکِ حَمزَةُ بنُ عَبدِ المُطَّلِبِ وهُوَ عَمُّ أبیکِ وعَمُّ بَعلِکِ، ومِنّا مَن لَهُ جَناحانِ أخضَرانِ یَطیرُ فِی الجَنَّةِ مَعَ المَلائِکَةِ حَیثُ یَشاءُ وهُوَ ابنُ عَمِّ أبیکِ وأخو بَعلِکِ، ومِنّا سِبطا هذِهِ الاُمَّةِ وهُمَا ابناکِ الحَسَنُ والحُسَینُ وهُما سَیِّدا شَبابِ أهلِ الجَنَّةِ، وأبوهُما والَّذی بَعَثَنی بِالحَقِّ خَیرٌ مِنهُما یا فاطِمَةُ والَّذی بَعَثَنی بِالحَقِّ إنَّ مِنهُما مَهدِیَّ هذِهِ الاُمَّةِ.(31)
3243 . عنه صلى الله علیه و آله: أنَا سَیِّدُ النَّبِیّینَ، وعَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ سَیِّدُ الوَصِیِّینَ، والحَسَنُ والحُسَینُ سَیِّدا شَبابِ أهلِ الجَنَّةِ، والأَئِمَّةُ بَعدَهُما ساداتُ المُتَّقینَ، وَلِیُّنا وَلِیُّ اللهِ، وعَدُوُّنا عَدُوُّ اللهِ، وطاعَتُنا طاعَةُ اللهِ، ومَعصِیَتُنا مَعصِیَةُ اللهِ عز و جل، وحَسبُنَا اللهُ ونِعمَ الوَکیلُ.(32)
13 / 5
برترینِ مردم
3240 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: بهترین مردانِ شما على بن ابى طالب است و بهترینِ جوانانتان، حسن و حسیناند و بهترینِ زنانتان، فاطمه دختر محمّد است که درود خدا بر آن دو باد
3241 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: من و خاندانم، برگزیدگان خدا و منتخبان او از میان خلایقش هستیم.
3242 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: اى فاطمه! ما خاندانى هستیم که خداوند، هفت خصلت به ما بخشیده که به هیچ کس پیش از ما و پس از ما عطا نفرموده است: من، خاتمِ پیامبران و گرامىترینِ ایشان نزد خدا و محبوبترین خلق نزد او هستم من، پدر تو هستم و وصىّ من، بهترینِ اوصیا و محبوبترینِ ایشان نزد پروردگار است که همان شوهر توست شهیدِ ما بهترینِ شهیدان و محبوبترینِ آنها نزد خداست که همان عموى تو حمزة بن عبد المطّلب است و عموى پدر تو و عموى شوهر تو نیز هست از ماست کسى که با دو بال سبز در بهشت، به همراه فرشتگان به هر سو که بخواهد، پرواز مىکند. او همان پسر عموى پدر تو و برادر شوهر توست از مایند دو نوه این امّت، که دو فرزند تو، حسن و حسیناند و سَرور جوانان بهشتىاند و پدر آن دو سوگند به آن که مرا به حق برانگیخت از آن دو بهتر است. اى فاطمه! سوگند به کسى که مرا به حق برانگیخت، مهدىِ این امّت از همین دو تن است.
3243 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: من، سَرور پیامبرانم و على بن ابى طالب، سَرور اوصیاست و حسن و حسین، دو سَرور جوانان بهشتىاند و امامان پس از آن دو، سَروران پرهیزگاراناند.
دوستدار ما، دوستدارِ خداست و دشمن ما، دشمن خداست و فرمانبرى از ما، فرمانبرى از خداست و سرکشى از ما، سرکشى از خداوند عز و جل است. خدا ما را بس و نیکو کارگزارى است.
3244 . عنه صلى الله علیه و آله: عَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ والأَئِمَّةُ مِن وُلدِهِ بَعدی سادَةُ أهلِ الأَرضِ وقادَةُ الغُرِّ المُحَجَّلینَ یَومَ القِیامَةِ.(33)
3245 . عنه صلى الله علیه و آله لِعَلیٍّ علیه السلام : یا عَلِیُّ أنَا وأنتَ والأَئِمَّةُ مِن وُلدِکَ سادَةٌ فِی الدُّنیا ومُلوکٌ فِیالآخِرَةِ، مَن عَرَفَنا فَقَد عَرَفَ اللهَ، ومَن أنکَرَنا فَقَد أنکَرَ اللهَ عز و جل.(34)
3246 . ینابیع المودّة عن ابن عَبّاسٍ: قالَ رَسولُ اللهِ صلى الله علیه و آله لِعَبدِ الرَّحمانِ بنِ عَوفٍ: یا عَبدَ الرَّحمانِ، أنتُم أصحابی وعَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ مِنّی وأنَا مِن عَلِیٍّ، فَهُوَ بابُ عِلمی ووَصِیّی، وهُوَ وفاطِمَةُ والحَسَنُ والحُسَینُ هُم خَیرُ الأَرضِ عُنصُرًا وشَرَفًا وکَرَمًا.(35)
13 / 6
مُباهَلَةُ النَّبِیِّ بِهِم
3247 . دلائل النبوّة لأبی نعیم عن الشعبی عن جابر: قَدِمَ عَلَى النَّبِیِّ صلى الله علیه و آله العاقِبُ والطَّیِّبُ فَدَعاهُما إلَى الإِسلامِ، فَقالا: أسلَمنا یا مُحَمَّدُ قَبلَکَ! قالَ: کَذَبتُما، إن شِئتُما أخبَرتُکُما ما یَمنَعُکُما مِنَ الإِسلامِ قالوا: فَهاتِ أنبِئنا قالَ: حُبُّ الصَّلیبِ وشُربُ الخَمرِ وأکلُ لَحمِ الخِنزیرِ، قالَ جابِرٌ: فَدَعاهُما إلَى المُلاعَنَةِ، فَواعَداهُ عَلى أن یُغادِیاهُ بِالغَداةِ، فَغَدا رَسولُاللهِ صلى الله علیه و آله وأخَذَ بِیَدِ عَلِیٍّ وفاطِمَةَ والحَسَنِ والحُسَینِ علیهم السلام، ثُمَّ أرسَلَ إلَیهِما فَأَبَیا أن یُجیباهُ وأقَرّا لَهُ، فَقالَ رَسولُ اللهِ صلى الله علیه و آله: والَّذی بَعَثَنی بِالحَقِّ، لَو فَعَلا لَأَمطَرَ الوادِی عَلَیهِما نارًا قالَ جابِرٌ: فیهِم نَزَلَت: «فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ. . .» .(36)
قالَ الشَّعبِیُّ: قالَ جابِرٌ: «أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ» رَسولُ اللهِ صلى الله علیه و آله وعَلِیٌّ علیه السلام، «أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ» الحَسَنُ والحُسَینُ علیهماالسلام، «وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ» فاطِمَةُ علیهاالسلام(37).
3244 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: على بن ابى طالب و امامان از نسل او پس از من، سَروران زمینیان و طلایهدارِ روسِپیدان و دست و پا سپیدان(38) در روز رستاخیز هستند.
3245 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله به على علیه السلام : اى على! من و تو و امامانِ از نسل تو، سَروران دنیا و شهریاران سراى دیگریم. هر که ما را بشناسد، خدا را شناخته است و هر که ما را نشناسد، خداوند عز و جل را نشناخته است.
3246 . ینابیع المودّة به نقل از ابن عبّاس : پیامبر خدا به عبد الرحمان بن عوف فرمود: «اى عبد الرحمان! شما یاران من هستید و على بن ابى طالب، از من است و من از على هستم او درِ دانش و وصىّ من است. او و فاطمه و حسن و حسین، بهترینِ مردم در تیره و شرافت و کرامتاند» .
13 / 6
مباهله پیامبر به همراهى اهل بیت
3247 . دلائل النبوّة، ابو نعیم به نقل از شعبى، از جابر : عاقِب و طَیّب، نزد پیامبر صلى الله علیه و آله آمدند و ایشان آن دو را به اسلام فرا خواند. گفتند: اى محمّد! ما پیش از تو اسلام آوردهایم!
پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: «دروغ مىگویید و اگر بخواهید، به شما مىگویم که چه چیز، مانع مسلمان شدن شما مىشود» .
گفتند: آگاهمان کن.
پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: «دوست داشتن صلیب و مىگسارى و خوردن گوشت خوک» .
پیامبر صلى الله علیه و آله آن دو را به نفرین کردن، فرا خواند و آن دو براى صبح زودِ روز بعد، قرار گذاشتند. پیامبر صلى الله علیه و آله صبحِ زود به راه افتاد و دست على، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام را گرفت و در پىِ آن دو فرستاد که بیایند؛ ولى آن دو از آمدن، خوددارى ورزیدند و به حقّانیت پیامبر صلى الله علیه و آله اعتراف کردند.
پیامبر خدا فرمود: «سوگند به آن که مرا به حق برانگیخت، اگر آنچه گفتند، انجام مىدادند، این درّه بر آنان آتش مىباراند» .
این آیه، در حقّ آنها نازل شد: «بگو: بیایید تا ما فرزندان خود را و شما فرزندان خود را، ما زنان خود را و شما زنان خود را، ما جانهاى خود را و شما جانهاى خود را فرا بخوانیم» .
مقصود از «ما جانهاى خود را و شما جانهاى خود را» ، پیامبر صلى الله علیه و آله و على علیه السلام اند و مقصود از «ما فرزندان خود را و شما فرزندان خود را» ، حسن و حسین علیهماالسلام اند و مقصود از «ما زنان خود را و شما زنان خود را» ، فاطمه علیهاالسلام است.
3248 . الکشّاف: رُوِیَ أنَّهُم لَمّا دَعاهُم إلَى المُباهَلَةِ قالوا: حَتّى نَرجِعَ ونَنظُرَ، فَلَمّا تَخالَوا قالوا لِلعاقِبِ، وکانَ ذا رَأیِهِم: یا عَبدَ المَسیحِ، ما تَرى؟ فَقالَ: وَاللهِ لَقَد عَرَفتُم یا مَعشَرَ النَّصارى أنَّ مُحَمَّدًا نَبِیٌّ مُرسَلٌ، ولَقَد جاءَکُم بِالفَصلِ مِن أمرِ صاحِبِکُم وَاللهِ، ما باهَلَ قَومٌ نَبِیًّا قَطُّ فَعاشَ کَبیرُهُم ولا نَبَتَ صَغیرُهُم، ولَئِن فَعَلتُم لَتَهلِکُنَّ، فَإِن أبَیتُم إلّا إلفَ دینِکُم والإِقامَةَ عَلى ما أنتُم عَلَیهِ فَوادِعوا الرَّجُلَ وَانصَرِفوا إلى بِلادِکُم.
فَأَتى رَسولُ اللهِ صلى الله علیه و آله وقَد غَدا مُحتَضِنًا الحُسَینَ آخِذًا بِیَدِ الحَسَنِ وفاطِمَةُ تَمشی خَلفَهُ وعَلِیٌّ خَلفَها وهُوَ یَقولُ: إذا أنَا دَعَوتُ فَأَمِّنوا، فَقالَ اُسقُفُ نَجرانَ: یا مَعشَرَ النَّصارى، إنّی لَأَرى وُجوهًا لَو شاءَ اللهُ أن یُزیلَ جَبَلاً مِن مَکانِهِ لَأَزالَهُ بِها، فَلا تُباهِلوا فَتَهلِکوا ولا یَبقى عَلى وَجهِ الأَرضِ نَصرانِیٌّ إلى یَومِ القِیامَةِ، فَقالوا: یا أبَا القاسِمِ، رَأَینا أن لا نُباهِلَکَ وأن نُقِرَّکَ عَلى دینِکَ ونَثبُتَ عَلى دینِنا قالَ: فَإِذا أبَیتُمُ المُباهَلَةَ فَأَسلِموا یَکُن لَکُم ما لِلمُسلِمینَ وعَلَیکُم ما عَلَیهِم، فَأَبَوا قالَ: فَإِنّی اُناجِزُکُم، فَقالوا: ما لَنا بِحَربِالعَرَبِ طاقَةٌ، ولکِن نُصالِحُکَ عَلى أن لاتَغزُوَنا ولا تُخیفَنا ولا تَرُدَّنا عَن دینِنا عَلى أن نُؤدِّیَ إلَیکَ کُلَّ عامٍ ألفَی حُلَّةٍ، ألفًا فی صَفَرٍ، وألفًا فی رَجَبٍ، وثَلاثینَ دِرعًا عادِیَّةً مِن حَدیدٍ.
فَصالَحَهُم عَلى ذلِکَ وقالَ: والَّذی نَفسی بِیَدِهِ، إنَّ الهَلاکَ قَد تَدَلّى عَلى أهلِ نَجرانَ، ولَو لاعَنوا لَمُسِخوا قِرَدَةً وخَنازیرَ، ولَاضطَرَمَ عَلَیهِمُ الوادی نارًا، ولَاستَأصَلَ اللهُ نَجرانَ وأهلَهُ حَتَّى الطَّیرَ عَلى رُؤوسِ الشَّجَرِ، ولَما حالَ الحَولُ عَلَى النَّصارى کُلِّهِم حَتّى یَهلِکوا. . .
ثم قال الزّمخشری: وقدّمهم فی الذّکرِ على الأَنفس لیُنبّه على لطف مکانهم وقرب منزلتهم، ولیؤذن بأَنّهم مقدّمون على الأَنفس مُفدَون بها، وفیه دلیل لا شیء أقوى منه على فضل أصحاب الکساء علیهم السلام.(39)
3248 . الکشّاف: روایت شده است هنگامى که پیامبر صلى الله علیه و آله آنها (مسیحیان نجران) را به مباهله فرا خواند، آنها گفتند: باشد تا باز گردیم و بیندیشیم.
چون با یکدیگر خلوت کردند، به عاقِب که اندیشمند ایشان بود، گفتند: اى عبد مسیح! چه مىگویى؟
او گفت: اى گروه مسیحیان! به خدا سوگند، دانستهاید که محمّد، پیامبرِ فرستاده شده است و کلامِ فصلِ خدایى به همراه آورده است. به خدا سوگند، هرگز قومى با پیامبرى مباهله نکرده، مگر آن که بزرگشان نمىزیَد و خُردشان نمىرویَد. اگر شما چنین کنید، هر آینه نابود مىشوید. پس اگر شما چیزى جز اُنس با دینتان و بر پا داشتن رسوم کنونىِ خود نمىپذیرید، با این مرد، صلح کنید و به سوى سرزمینهایتان باز گردید.
پس پیامبر صلى الله علیه و آله آمد، در حالى که حسین علیه السلام را در آغوش گرفته بود و دست حسن علیه السلام را در دست داشت و فاطمه علیهاالسلام پشت سرِ او و على علیه السلام پشت سرِ فاطمه در حرکت بودند. پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: «هر گاه من دعا کردم، شما آمین بگویید» .
اسقف نجران گفت: اى گروه مسیحیان! من چهرههایى را مىبینم که اگر خدا به سبب آنها بخواهد کوهى را از جایش بر کَنَد، چنین مىکند. با آنها مباهله نکنید که نابود مىشوید و دیگر تا روز رستاخیز، هیچ مسیحىاى بر زمین باقى نمىمانَد.
آنها گفتند: اى ابو القاسم! ما صلاح، آن دیدیم که با تو مباهله نکنیم و تو را بر دینَت پایدار بداریم و خود بر دینمان، ثابت بمانیم.
پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: «اگر از مباهله خوددارى مىکنید، پس اسلام بیاورید تا آنچه براى مسلمانان است، براى شما و هر چه بر ایشان است، بر شما باشد».
آنها از پذیرشِ این نیز دریغ ورزیدند. پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: «پس ما با شما نبرد مىکنیم».
آنها گفتند: ما را توان جنگ با عرب نیست؛ ولى با شما مصالحه مىکنیم که اگر با ما نجنگید و ما را نهراسانید و از دینمان، باز ندارید، سالانه دو هزار جامه فاخر به شما بدهیم، هزار [جامه] در ماه صفر و هزار [جامه] در ماه رجب، به همراه سى جوشن عادى (منسوب به قوم عاد) که در آن آهن به کار برده شده باشد.
پیامبر صلى الله علیه و آله با این شرط با آنها مصالحه کرد و فرمود: «سوگند به آن که جان من در دستِ قدرت اوست، نابودى بر سر مردم نجران، آویخته شده بود و اگر به مباهله مىپرداختند، به میمون و خوک، تبدیل مىشدند و این وادى بر آنها آتش بر مىافروخت و خداوند، نجران و مردم آن را چنان ریشهکن مىکرد که دیگر حتّى پرندهاى بر درخت نمىمانْد و بر نصارا سالى نمىگذشت، مگر آن که همه آنها از میان مىرفتند. . .» .
خداوند، «ابناء» و «نساء» را بر «اَنفُس» ، مقدّم داشته است تا والایىِ جایگاه ایشان و نزدیکى پایگاهشان را گوشزد کند و اعلان نماید که آنها بر جانها مقدّم هستند و همه جانها فداى ایشان است، و در این تقدیم، قوىترین دلیل بر فضیلت «اصحاب کسا» نهفته است
13 / 7
اُولُو الأَمرِ
الکتاب
«یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اَللهَ وَ أَطِیعُوا اَلرَّسُولَ وَ أُولِی اَلْأَمْرِ مِنْکُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اَللهِ وَ اَلرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللهِ وَ اَلْیَوْمِ اَلْآخِرِ ذلِکَ خَیْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْوِیلاً» .(40)
الحدیث
3249 . الإمام علیّ علیه السلام: قالَ رَسولُ اللهِ صلى الله علیه و آله: شُرَکائِیَ الَّذینَ قَرَنَهُمُ اللهُ بِنَفسِهِ وبی وأنزَلَ فیهِم: «یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اَللهَ وَ أَطِیعُوا اَلرَّسُولَ» ، فَإِن خِفتُم تَنازُعًا فی أمرٍ فَأَرجِعوهُ إلَى اللهِ والرَّسولِ واُولِی الأَمرِ، قُلتُ: یا نَبِیَّ اللهِ، مَن هُم؟ قالَ: أنتَ أوَّلُهُم.(41)
13 / 7
اولو الأمر
قرآن
«اى کسانى که ایمان آوردهاید! خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولیاى امر خود را [نیز] اطاعت کنید. پس هر گاه در امرى [دینى] اختلاف نظر یافتید، اگر به خدا و روز بازپسین ایمان دارید، آن را به [کتاب] خدا و [سنّت] پیامبر [او] عرضه بدارید. این، بهتر و نیکْفرجامتر است» .
حدیث
3249 . امام على علیه السلام: پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: «شریکان من، کسانى هستند که خداوند، آنها را به خودش و به من، پیوند داد و این آیه را درباره آنها نازل فرمود: «اى کسانى که ایمان آوردهاید! خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولیاى امر خود را [نیز] اطاعت کنید. . .» . پس اگر از اختلاف در امرى ترسیدید، آن را به خدا و فرستاده و اولو الأمر، ارجاع دهید».
گفتم: اى پیامبر خدا! ایشان کیاناند؟
فرمود: «تو نخستینِ آنهایى».
13 / 8
أهلُ الذِّکرِ
3250 . رسول الله صلى الله علیه و آله فی قَولِ اللهِ عز و جل: «فَسْئَلُوا أَهْلَ اَلذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ»(42) : الذِّکرُ أنا، والأَئِمَّةُ أهلُ الذِّکرِ.(43)
13 / 9
أرکان الدّینِ وحفظنه
3251 . رسول الله صلى الله علیه و آله لِعَلیٍّ علیه السلام : یا عَلِیُّ، أنا وأنتَ وابناکَ الحَسَنُ والحُسَینُ وتِسعَةٌ مِن وُلدِ الحُسَینِ أرکانُ الدّینِ ودَعائِمُ الإِسلامِ، مَن تَبِعَنا نَجا، ومَن تَخَلَّفَ عَنّا فَإِلَى النّارِ.(44)
3252 . عنه صلى الله علیه و آله: إنَّ فی کُلِّ خَلَفٍ مِن اُمَّتی عَدلاً مِن أهلِ بَیتی، یَنفی عَن هذَا الدّینِ تَحریفَ الغالینَ وانتِحالَ المُبطِلینَ وتَأویلَ الجاهِلینَ وإنَّ أئِمَّتَکُم قادَتُکُم إلَى اللهِ عز و جل، فَانظُروا بِمَن تَقتَدونَ فی دینِکُم وصَلاتِکُم.(45)
13 / 10
أبوابُ اللهِ
3253 . رسول الله صلى الله علیه و آله: نَحنُ بابُ اللهِ الَّذی یُؤتى مِنهُ بِنا یَهتَدِی المُهتَدونَ.(46)
13 / 8
اهل ذکر
3250 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله درباره سخن خداوند عز و جل: «اگر نمىدانید، از اهل ذکر بپرسید» : همانا «ذکر» منم و «اهل ذکر» امامان هستند.
13 / 9
ستونهاى دین و پاسداران آنها
3251 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله به على علیه السلام : اى على! من و تو و دو فرزندت حسن و حسین و نُه فرزند حسین، بنیانها و پایههاى اسلام هستیم. هر که از ما پیروى کند، رهایى مىیابد و هر که از ما باز مانَد، رو به سوى آتش [جهنّم] دارد.
3252 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: در هر نسلى از امّت من، دادگرى از اهل بیتِ من حضور دارد که تحریف زیادهروان، در لباس دین در آمدنِ مُبطلان و تأویل جاهلان را از این دین، دور مىکند. امامان شما، همان راهبران شما به سوى خداوند عز و جل هستند. پس بنگرید که در دین و نماز خود، به چه کسانى اقتدا مىکنید
13 / 10
درهاى خداوند
3253 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: ما، درِ خدا هستیم که از آن وارد مىشوند. در پرتو وجود ما، هدایتجویان، ره مىیابند.
13 / 11
عُرفاءُ اللهِ
3254 . رسول الله صلى الله علیه و آله لِعَلِیٍّ علیه السلام : ثَلاثٌ اُقسِمُ أنَّهُنَّ حَقٌّ: إنَّکَ والأَوصِیاءَ مِن بَعدِکَ عُرفاءُ لا یُعرَفُ اللهُ إلّا بِسَبیلِ مَعرِفَتِکُم، وعُرفاءُ لا یَدخُلُ الجَنَّةَ إلّا مَن عَرَفَکُم وعَرَفتُموهُ، وعُرفاءُ لا یَدخُلُ النّارَ إلّا مَن أنکَرَکُم وأنکَرتُموهُ.(47)
3255 . عنه صلى الله علیه و آله لِعَلِیٍّ علیه السلام : یا عَلِیُّ، أنتَ والأَوصِیاءُ مِن وُلدِکَ أعرافٌ بَینَ الجَنَّةِ والنّارِ، لا یَدخُلُها إلّا مَن عَرَفَکُم وعَرَفتُموهُ، ولا یَدخُلُ النّارَ إلّا مَن أنکَرَکُم وأنکَرتُموهُ.(48)
13 / 12
أرکانُ العالَمِ
3256 . رسول الله صلى الله علیه و آله فی صِفَةِ الأَئِمَّةِ مِن وُلدِ عَلِیٍّ علیهم السلام : خُلَفائی وأوصِیائی وأولادی وعِترَتی. . . بِهِم یُمسِکُ اللهُ عز و جل السَّماءَ أن تَقَعَ عَلَى الأَرضِ إلّا بِإِذنِهِ، وبِهِم یَحفَظُ اللهُ الأَرضَ أن تَمیدَ بِأَهلِها.(49)
13 / 13
أمانُ أهلِ الأَرضِ
3257 . رسول الله صلى الله علیه و آله: النُّجومُ أمانٌ لِأَهلِ السَّماءِ، إذا ذَهَبَتِ النُّجومُ ذَهَبَ أهلُ السَّماءِ، وأهلُ بَیتی أمانٌ لِأَهلِ الأَرضِ، فَإِذا ذَهَبَ أهلُ بَیتی ذَهَبَ أهلُ الأَرضِ.(50)
13 / 11
کارگزاران داناى خداوند
3254 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله به على علیه السلام : سه چیز است که به حق بودنشان سوگند مىخورم: این که تو و اوصیاى پس از تو، کارگزاران داناى الهى هستید که جز از راه شناخت شما، خداوند شناخته نمىگردد؛ و کارگزاران داناى الهى هستید که کسى به بهشت در نمىآید، مگر آن که شما را بشناسد و شما هم او را بشناسید؛ و کارگزاران داناى الهى هستید که کسى به آتش در نمىآید، مگر آن که شما را نشناسد و شما هم او را نشناسید.
3255 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله به على علیه السلام : اى على! تو و اوصیا از نسل تو، اعرافِ (کارگزاران) میان بهشت و دوزخ هستید که کسى بدان در نمىآید، مگر آن که شما را بشناسد و شما هم او را بشناسید، و به آتش در نمىآید، مگر آن که شما را [بر حق] نشناسد و شما هم او را [بر راه حق] نشناسید.
13 / 12
تکیهگاههاى جهان
3256 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله در توصیف امامانِ از فرزندان على علیه السلام : آنها جانشینان، اوصیا، فرزندان و خاندان من هستند. . . خداوند عز و جل با آنها آسمان را نگاه داشته، تا جز به اذن او بر زمین فرو نیفتد و خداوند، با آنها زمین را از این که اهلش را بلرزانَد، حفظ کرده است.
13 / 13
اَمان زمینیان
3257 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: ستارگان، موجب امانِ آسمانیان هستند و هر گاه ستارگان ناپدید شوند،
آسمانیان نیز مىروند. اهل بیت من، موجب امان زمینیان هستند و هر گاه اهل بیتِ من بروند، زمینیان نیز خواهند رفت.
3258 . عنه صلى الله علیه و آله: النُّجومُ أمانٌ لِأَهلِ السَّماءِ، وأهلُ بَیتی أمانٌ لِأَهلِ الأَرضِ، فَإِذا ذَهَبَ أهلُ بَیتی جاءَ أهلَ الأَرضِ مِنَ الآیاتِ ما کانوا یوعَدونَ.(51)
13 / 14
مَعدِنُ الرِّسالَةِ
3259 . رسول الله صلى الله علیه و آله: نَحنُ أهلُ بَیتِ شَجَرَةِ النُّبُوَّةِ، ومَعدِنُ الرِّسالَةِ، لَیسَ أحَدٌ مِنَ الخَلائِقِ یَفضُلُ أهلَ بَیتی غَیری.(52)
13 / 15
دَعائِمُ الحَقِّ
3260 . رسول الله صلى الله علیه و آله فی صِفَةِ الأَئِمَّةِ علیهم السلام : أئِمَّةٌ أبرارٌ، هُم مَعَ الحَقِّ والحَقُّ مَعَهُم.(53)
13 / 16
سِلمُهُم سِلمُ النَّبِیِّ وحَربُهُم حَربُهُ
3261 . سنن الترمذی عن زید بن أرقم: إنَّ رَسولَاللهِ صلى الله علیه و آله قالَ لِعَلِیٍّ وفاطِمَةَ والحَسَنِ والحُسَینِ علیهم السلام: أنَا حَربٌ لِمَن حارَبتُم، وسِلمٌ لِمَن سالَمتُم.(54)
3258 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: ستارگان، موجب امانِ آسمانیان، و اهل بیت من، موجب امان زمینیان هستند. پس هر گاه اهل بیت من بروند، بر زمینیان، نشانههاى تهدید ظاهر مىشود.
13 / 14
معدن رسالت
3259 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: ما، خاندان شجره نبوّت و معدن رسالت هستیم و هیچ کس جز من بر اهل بیتم برترى نمىیابد.
13 / 15
مِحورهاى حق
3260 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله در توصیف امامان علیهم السلام : امامانى هستند نیکوکار. آنها با حق هستند و حق با آنهاست.
13 / 16
آشتى و جنگ با آنها، آشتى و جنگ با پیامبر است
3261 . سنن الترمذى به نقل از زید بن ارقم : پیامبر خدا به على و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام فرمود: «من با هر که با شما سرِ جنگ داشته باشد، سرِ جنگ دارم و با هر که آشتى شما را در پیش گیرد، آشتى در پیش مىگیرم» .
3262 . تاریخ دمشق عن زَید بن أرقَمَ: إنَّ رَسولَ اللهِ صلى الله علیه و آله حَنا فی مَرَضِهِ الَّذی قُبِضَ فیهِ عَلى عَلِیٍّ وفاطِمَةَ وحَسَنٍ وحُسَینٍ، فَقالَ: أنَا حَربٌ لِمَن حارَبَکُم، وسِلمٌ لِمَن سالَمَکُم.(55)
3263 . مسند ابن حنبل عن أبی هُرَیرَةَ: نَظَرَ النَّبِیُّ صلى الله علیه و آله إلى عَلِیٍّ وحَسَنٍ وحُسَینٍ وفاطِمَةَ علیهم السلام فَقالَ: أنَا حَربٌ لِمَن حارَبَکُم، وسِلمٌ لِمَن سالَمَکُم.(56)
3264 . شرح نهج البلاغة عن زَید بن أرقَمَ: کُنّا مَعَ رَسولِ اللهِ صلى الله علیه و آله وهُوَ فِی الحُجرَةِ یوحى إلَیهِ ونَحنُ نَنتَظِرُهُ حَتَّى اشتَدَّ الحَرُّ، فَجاءَ عَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ ومَعَهُ فاطِمَةُ وحَسَنٌ وحُسَینٌ علیهم السلام؛ فَقَعَدوا فی ظِلِّ حائِطٍ یَنتَظِرونَهُ، فَلَمّا خَرَجَ رَسولُ اللهِ صلى الله علیه و آله رَآهُم فَأَتاهُم، ووَقَفنا نَحنُ مَکانَنا، ثُمَّ جاءَ إلَینا وهُوَ یُظِلُّهُم بِثَوبِهِ، مُمسِکًا بِطَرَفِ الثَّوبِ، وعَلِیٌّ مُمسِکٌ بِطَرَفِهِ الآخَرِ وهُوَ یَقولُ: اللهُمَّ إنّی اُحِبَّهُم، فَأَحِبَّهُم، اللهُمَّ إنّی سِلمٌ لِمَن سالَمَهُم، وحَربٌ لِمَن حارَبَهُم، فَقالَ ذلِکَ ثَلاثَ مَرّاتٍ.(57)
3265 . رسول الله صلى الله علیه و آله: یا مَعاشِرَ المُسلِمینَ، أنَا سِلمٌ لِمَن سالَمَ أهلَ الخَیمَةِ(58)، وحَربٌ لِمَن حارَبَهُم، ووَلِیٌّ لِمَن والاهُم، لا یُحِبُّهُم إلّا سَعیدُ الجَدِّ(59)، طَیِّبُ المَولِدِ، ولا یُبغِضُهُم إلّا شَقِیُّ الجَدِّ، رَدیءُ الوِلادَةِ.(60)
3266 . الإمام زین العابدین علیه السلام: کانَ رَسولُ اللهِ صلى الله علیه و آله ذاتَ یَومٍ جالِسًا وعِندَهُ عَلِیٌّ وفاطِمَةُ والحَسَنُ والحُسَینُ علیهم السلام، فَقالَ: والَّذی بَعَثَنی بِالحَقِّ بَشیرًا، ما عَلى وَجهِ الأَرضِ خَلقٌ أحَبَّ إلَى اللهِ عز و جل ولا أکرَمَ عَلَیهِ مِنّا، إنَّ اللهَ تَبارَکَ وتَعالى شَقَّ لِیَ اسمًا مِن أسمائِهِ فَهُوَ مَحمودٌ وأنَا مُحَمَّدٌ، وشَقَّ لَکَ یا عَلِیُّ اسمًا مِن أسمائِهِ فَهُوَ العَلِیُّ الأَعلى وأنتَ عَلِیٌّ، وشَقَّ لَکَ یا حَسَنُ اسمًا مِن أسمائِهِ فَهُوَ المُحسِنُ وأنتَ حَسَنٌ، وشَقَّ لَکَ یا حُسَینُ اسمًا مِن أسمائِهِ فَهُوَ ذُو الإِحسانِ وأنتَ حُسَینٌ، وشَقَّ لَکِ یا فاطِمَةُ اسمًا مِن أسمائِهِ فَهُوَ الفاطِرُ وأنتِ فاطِمَةُ.
ثُمَّ قالَ صلى الله علیه و آله: اللهُمَّ إنّی اُشهِدُکَ أنّی سِلمٌ لِمَن سالَمَهُم، وحَربٌ لِمَن حارَبَهُم، ومُحِبٌّ لِمَن أحَبَّهُم، ومُبغِضٌ لِمَن أبغَضَهُم، وعَدُوٌّ لِمَن عاداهُم، ووَلِیٌّ لِمَن والاهُم، لِأَنَّهُم مِنّی وأنَا مِنهُم.(61)
3262 . تاریخ دمشق به نقل از زید بن ارقم : پیامبر خدا در بیمارىاى که خداوندْ در آن، جان او را گرفت، به على و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام مهر ورزید و فرمود: «من با هر که با شما سرِ جنگ داشته باشد، سرِ جنگ دارم و با هر که آشتى شما را در پیش گیرد، آشتى در پیش مىگیرم» .
3263 . مسند ابن حنبل به نقل از ابو هریره : پیامبر صلى الله علیه و آله به على، حسن، حسین و فاطمه علیهم السلام نگریست و فرمود: «من با هر که با شما سرِ جنگ داشته باشد، سرِ جنگ دارم و با هر که آشتى شما را در پیش گیرد، آشتى در پیش مىگیرم» .
3264 . شرح نهج البلاغة به نقل از زید بن ارقم : در خدمت پیامبر خدا بودیم. به ایشان در اتاقِ خود، وحى مىشد و ما منتظر او بودیم، تا گرما شدّت گرفت. پس على بن ابى طالب به همراه فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام آمدند و در سایه دیوارى نشستند و منتظر پیامبر صلى الله علیه و آله شدند. چون پیامبر خدا بیرون آمد، آنها را دید و به سوى آنها رفت و ما در جاى خود، ایستاده بودیم. سپس پیامبر صلى الله علیه و آله به سوى ما آمد، در حالى که با جامهاش بر سرِ آنها سایه انداخته بود. یک سرِ جامه را پیامبر و سرِ دیگر آن را على علیه السلام گرفته بود و پیامبر صلى الله علیه و آله مىفرمود: «بار خدایا! من آنها را دوست دارم پس آنها را دوست بدار. بار خدایا! من با هر که با آنها آشتى در پیش گیرد، آشتى در پیش مىگیرم و با هر که با آنها سرِ جنگ داشته باشد، سرِ جنگ دارم» .
پیامبر صلى الله علیه و آله این سخن را سه بار تکرار فرمود.
3265 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: اى گروه مسلمانان! من با هر که با اهل خیمه (یعنى على، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام که در خیمه بودند) آشتى در پیش گیرد، آشتى در پیش مىگیرم و با هر که با ایشان سرِ جنگ داشته باشد، سرِ جنگ دارم و دوستدار کسى هستم که دوستدار آنهاست. آنها را دوست ندارد، مگر انسان نیکبخت حلالزاده، و آنها را دشمن نمىدارد، مگر نگونبختِ ناپاکزاده.
3266 . امام زین العابدین علیه السلام: روزى پیامبر خدا نشسته بود و على و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام نزد او بودند. فرمود: «سوگند به کسى که مرا به حق مژدهرسان برانگیخت، بر روى زمین، هیچ کس نزد خداوند عز و جل محبوبتر و گرامىتر از ما نیست. خداوند تبارک و تعالى نام مرا از یکى
از نامهاى خود، مشتق ساخت. او “محمود” است و من، محمّدم. اى على! خداوند، نام تو را از نامهاى خود، مشتق ساخته است. اوست “علىّ اعلى” و تو على هستى. و تو، اى حسن خداوند، نامت را از نامهاى خود، بر گرفته که او “محسن” است و تو حسن هستى و تو، اى حسین! خداوند، نام تو را نیز از نامهاى خود گرفته که او «ذو الإحسان» است و تو حسین هستى و تو، اى فاطمه! خداوند، نام تو را نیز از نامهاى خود برگرفته که او «فاطر» است و تو فاطمهاى» .
سپس فرمود: «بار خدایا! تو را گواه مىگیرم که با هر کس با ایشان آشتى در پیش گیرد، آشتى در پیش مىگیرم و با هر که با ایشان سرِ جنگ داشته باشد، سرِ جنگ دارم و دوستدار کسى هستم که ایشان را دوست داشته باشد و کینه کسى را در دل دارم که کینه ایشان را در دل دارد و دشمن کسى هستم که دشمن آنهاست و دوست کسى هستم که دوست آنهاست؛ زیرا آنها از مناند و من از آنهایم» .
13 / 17
بِهِم فُتِحَ الدّینُ وبِهِم یُختَمُ
3267 . رسول الله صلى الله علیه و آله لِعَلِیٍّ علیه السلام : یا عَلِیُّ، إنَّ بِنا خَتَمَ اللهُ الدّینَ کَما بِنا فَتَحَهُ، وبِنا یُؤَلِّفُ اللهُ بَینَ قُلوبِکُم(62) بَعدَ العَداوَةِ والبَغضاءِ.(63)
3268 . الإمام علیّ علیه السلام فی حَدیثٍ أخبَرَهُ فیهِ النَّبِیُّ صلى الله علیه و آله بِما یَقَعُ عَلى اُمَّتِهِ مِنَ الفِتَنِ بَعدَهُ صلى الله علیه و آله حَتّى یُدرِکَهُمُ العَدلُ : یا رَسولَ اللهِ، العَدلُ مِنّا أم مِن غَیرِنا؟
فَقالَ: بَل مِنّا، بِنا فَتَحَ اللهُ وبِنا یَختِمُ، وبِنا ألَّفَ اللهُ بَینَ القُلوبِ بَعدَ الشِّرکِ، وبِنا یُؤَلِّفُ بَینَ القُلوبِ بَعدَ الفِتنَةِ، فَقُلتُ: الحَمدُ للهِِ عَلى ما وَهَبَ لَنا مِن فَضلِهِ.(64)
13 / 17
دین با آنان آغاز مىگردد و با آنان پایان مىگیرد
3267 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله به على علیه السلام : اى على! خداوند، دین را با ما به پایان برده، چنان که آن را با ما آغاز کرده است و خداوند، در پرتو ما، دلهاى شما را پس از دشمنى و نفرت، اُلفت بخشیده است.
3268 . امام على علیه السلام در بیان حدیثى که پیامبر صلى الله علیه و آله او را از فتنههایى آگاه کرد که پس از ایشان بر امّت مىرسد تا زمانى که عدالت آنها را فرا بگیرد : [گفتم:] اى پیامبر خدا! عدالت از ماست یا از غیر ما؟
پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: «از ماست. خداوند، دین را با ما آغاز کرد و با ما به پایان مىبرد و در پرتو وجود ما، پس از شرک، میان دلها اُنس افکنْد و به خاطر وجود ما، پس از فتنه، به دلها الفت مىبخشد».
گفتم: ستایش، خداى را به سبب آنچه از فضل خود به ما بخشیده است.
3269 . المعجم الأوسط عن عُمَر بن عَلِیٍّ عَن أبیهِ الإِمامِ عَلِیٍّ علیه السلام: أنَّهُ قالَ لِلنَّبِیِّ صلى الله علیه و آله: أمِنّا المَهدِیُّ أم مِن غَیرِنا یا رَسولَ اللهِ؟ قالَ: بَل مِنّا (بِنا) یَختِمُ اللهُ کَما بِنا فَتَحَ، وبِنا یُستَنقَذونَ مِنَ الشِّرکِ، وبِنا یُؤَلِّفُ اللهُ بَینَ قُلوبِهِم بَعدَ عَداوَةٍ بَیِّنَةٍ، کَما بِنا ألَّفَ بَینَ قُلوبِهِم بَعدَ عَداوَةِ الشِّرکِ.(65)
3270 . الإمام علیّ علیه السلام: قالَ لی رَسولُ اللهِ صلى الله علیه و آله: یا عَلِیُّ، بِکُم یُفتَحُ هذَا الأَمرُ، وبِکُم یُختَمُ، عَلَیکُم بِالصَّبرِ، فَإِنَّ العاقِبَةَ لِلمُتَّقینَ.(66)
13 / 18
لا یُقاسُ بِهِم أحَدٌ
3271 . رسول الله صلى الله علیه و آله: نَحنُ أهلُ بَیتٍ لا یُقاسُ بِنا أحَدٌ.(67)
3272 . عنه صلى الله علیه و آله: نَحنُ أهلَ البَیتِ لا یُقابَلُ بِنا أحَدٌ، مَن عادانا فَقَد عادَى اللهَ.(68)
13 / 19
جَوامِعُ خَصَائِصِهِم
3273 . رسول الله صلى الله علیه و آله: إنَّ اللهَ تَعالى جَمَعَ فِیَّ وفی أهلِ بَیتِیَ الفَضلَ والشَّرَفَ والسَّخاءَ والشَّجاعَةَ والعِلمَ والحِلمَ، وإنَّ لَنَا الآخِرَةَ ولَکُمُ الدُّنیا.(69)
3274 . عنه صلى الله علیه و آله: اُعطینا أهلَ البَیتِ سَبعَةً لَم یُعطَهُنَّ أحَدٌ قَبلَنا ولا یُعطاها أحَدٌ بَعدَنا:
الصَّباحَةَ، والفَصاحَةَ، والسَّماحَةَ، والشَّجاعَةَ، والحِلمَ، والعِلمَ، والمَحَبَّةَ مِنَ النِّساءِ.(70)
3269 . المعجم الأوسط به نقل از عمر بن على، درباره پدرش امام على علیه السلام : وى (على علیه السلام) به پیامبر صلى الله علیه و آله گفت: اى پیامبر خدا! آیا مهدى از ماست، یا از غیر ما؟
فرمود: «از ماست. خداوند، با ما پایان مىبخشد و با ما آغاز مىکند و همه با ما از شرک رهایى مىیابند و خداوند با ما دلها را پس از خصومتى آشکار، الفت مىبخشد، چنان که پس از دشمنىِ شرک، دلهایشان را با یکدیگر مأنوس ساخت» .
3270 . امام على علیه السلام: پیامبر صلى الله علیه و آله به من فرمود: «اى على! این امر (امامت) ، با شما آغاز مىشود و با شما پایان مىپذیرد. شکیبایى در پیش گیرید که انجام کار، از آنِ پرهیزگاران است» .
13 / 18
هیچ کس با ایشان سنجیده نمىشود
3271 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: ما خاندانى هستیم که هیچ کس با ما سنجیده نمىشود.
3272 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: ما خاندانى هستیم که هیچ کس با ما برابر نهاده نمىشود و هر که به دشمنى با ما برخیزد، به دشمنى با خدا برخاسته است.
13 / 19
کلّیات ویژگىهاى ایشان
3273 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خداوند متعال، فضیلت، بزرگوارى، بخشش، دلیرى، دانش و بردبارى را در من و خاندانم گِرد آورده است و آخرت، از آنِ ما و دنیا از آنِ شماست.
3274 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: به ما اهل بیت، هفت ویژگى داده شده است که به هیچ کس پیش از ما یا پس از ما داده نشده و نخواهد شد: زیبایى، گشادهزبانى، بخشش، دلیرى، بردبارى، دانش، و دوست داشتن زنان.
3275 . عنه صلى الله علیه و آله: لَقَد دَعَوتُ اللهَ تَبارَکَ وتَعالى أن یَجعَلَ العِلمَ والحِکمَةَ فی عَقِبی وعَقِبِ عَقِبی، وفی زَرعی وزَرعِ زَرعی إلى یَومِ القِیامَةِ، فَاستُجیبَ لی.(71)
3276 . عنه صلى الله علیه و آله: جَمَعَ اللهُ عز و جل لَنا عَشرَ خِصالٍ لَم یَجمَعها لِأَحَدٍ قَبلَنا ولا تَکونُ فی أحَدٍ غَیرِنا: فینَا الحُکمُ، والحِلمُ، والعِلمُ، والنُّبُوَّةُ، والسَّماحَةُ، والشَّجاعَةُ، والقَصدُ، والصِّدقُ، والطَّهورُ، والعَفافُ ونَحنُ کَلِمَةُ التَّقوى، وسَبیلُ الهُدى، والمَثَلُ الأَعلى، والحُجَّةُ العُظمى، والعُروَةُ الوُثقى، والحَبلُ المَتینُ، ونَحنُ الَّذینَ أمَرَ اللهُ لَنا بِالمَوَدَّةِ «فَما ذا بَعْدَ اَلْحَقِّ إِلاَّ اَلضَّلالُ فَأَنّى تُصْرَفُونَ»(72).(73)
3277 . عنه صلى الله علیه و آله فی صِفَةِ عَلِیٍّ علیه السلام : هُوَ سَیِّدُ الأَوصِیاءِ، اللُّحوقُ بِهِ سَعادَةٌ، والمَوتُ فی طاعَتِهِ شَهادَةٌ، وَاسمُهُ فِی التَّوراةِ مَقرونٌ إلَى اسمِی، وزَوجَتُهُ الصِّدّیقَةُ الکُبرى ابنَتی، وابناهُ سَیِّدا شَبابِ أهلِ الجَنَّةِ ابنایَ، وهُوَ وهُما والأَئِمَّةُ بَعدَهُم حُجَجُ اللهِ عَلى خَلقِهِ بَعدَ النَّبِیّینَ، وهُم أبوابُ العِلمِ فی اُمَّتی، مَن تَبِعَهُم نَجا مِنَ النّارِ، ومَنِ اقتَدى بِهِم هُدِیَ إلى صِراطٍ مُستَقیمٍ، لَم یَهَبِ اللهُ عز و جل مَحَبَّتَهُم لِعَبدٍ إلّا أدخَلَهُ اللهُ الجَنَّةَ.(74)
3275 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: من از خداوند تبارک و تعالى خواستهام که دانش و حکمت را در فرزندان و نوادگان من و در کِشتههاى من و کِشتههاى ایشان تا روز رستاخیز، قرار دهد و خداوند هم دعاى مرا مستجاب کرده است.
3276 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خداوند عز و جل ده سرشت در ما گِرد آورده که نه براى پیشینیان و نه براى دیگران، گِرد نیاورده است: در ماست حُکم، حکمت، بردبارى، دانش، نبوّت، بخشش، دلیرى، میانهروى، راستى، پاکى، و پاکدامنى. ماییم آیین پرهیزگارى و راه هدایت و الگوهاى والا و برترین حجّت و استوارترین دستاویز و ریسمان ناگسستنى. ماییم که خداوند به دوستى ما فرمان داده است: «پس از حق، جز گمراهى چه خواهد بود؟ پس به کجا روى مىآورید؟» .
3277 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله در توصیف على علیه السلام : او سَرور اوصیاست. نیکبختى به او پیوند خورده است و مرگ در راهِ فرمانبرى از او، شهادت است. نام او در تورات، کنار نام من است. همسر او صدّیقه کبرا، دختر من است. دو پسرِ او، سَروران جوانان بهشتى، دو پسر من هستند. او با آن دو و امامانِ پس از ایشان، حجّتهاى خدا بر خلق او پس از پیامبراناند. آنها درهاى دانش در میان امّت من هستند. هر که از ایشان پیروى کند، از آتش رهایى مىیابد و هر که به آنها اقتدا کند، به راه راست هدایت مىشود. خداوند عز و جل محبّت آنها را به بندهاى نبخشیده، مگر آن که او را در بهشت، وارد کرده است.
1) الأحزاب:33.
2) الفردوس: ج 1 ص 54 ح 144 عن الإمام علیّ علیه السلام.
3) الواقعة:27 و 41 و 8 و 10.
4) الحُجرات:13.
5) دلائل النبوّة للبیهقی: ج1 ص170؛ المناقب للکوفی: ج 1 ص 127 ح 70 وص 406 ح 324، بحارالأنوار: ج 16 ص 315 ح 4.
6) کمال الدین: ص 280 ح 28 عن ابن عبّاس، بحارالأنوار: ج 25 ص 201 ح 13؛ فرائد السمطین: ج 2 ص 133 ح 430 عن ابن عبّاس.
7) جامع الأخبار: ص62 ح80.
8) الدرّ المنثور: ج6 ص606 عن الضحّاک بن مزاحم.
9) الأمالی للصدوق: ص 467 ح 26 عن محمّد بن علیّ التمیمیّ عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام، بحارالأنوار: ج 25 ص 193 ح 2.
10) ر. ک: شرح نهج البلاغة: ج 2 ص 21.
11) الخصال: ص 550، الاحتجاج: ج 1 ص 308.
12) الاحتجاج: ج 1 ص 238، علل الشرائع: ص 191، تفسیر القمّى: ج 2 ص 156.
13) المناقب، ابن مغازلى: ص 118 نیز، ر. ک: شرح الأخبار: ص 189 190 ح 529، الاحتجاج: ج 1 ص 322.
14) الاحتجاج: ج 1 ص 345، کتاب سلیم بن قیس: ج 2 ص 646.
15) الاحتجاج: ج 1 ص 371، بحار الأنوار: ج 30 ص 136.
16) الغارات: ج 1 ص 199 نیز، ر. ک: بحار الأنوار: ج 33 ص 133.
17) کتاب سلیم بن قیس: ج 2 ص 761.
18) ر ک: اهل بیت علیهم السلام در قرآن و حدیث: بخش سوم / فصل یکم: مهمترین ویژگىهاى اهل بیت / کاوشى درباره حدیث ثقلین.
19) صحیح مسلم: ج 4 ص 1873 ح 2408.
20) کمال الدین: ص 280 ح 27، بحارالأنوار: ج 51 ص 71 ح 12؛ فرائد السمطین: ج 2 ص 312 ح 562.
21) الأمالی للصدوق: ص 245 ح 12 عن ابن عبّاس، بحارالأنوار: ج 8 ص 22 ح 15.
22) کمال الدین: ص 280 ح 29؛ فرائد السمطین: ج 2 ص 313 ح 564 کلاهما عن ابن عبّاس.
23) الفردوس: ج 3 ص 336 ح 5009 عن ابن بریدة عن أبیه.
24) المعجم الکبیر: ج 6 ص 221 ح 6063؛ کشف الغمّة: ج1 ص157 نحوه، بحارالأنوار: ج 38 ص 12 ح 17.
25) علل الشرائع: ص6 ح1 عن عبد السلام بن صالح الهرویّ عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام، بحارالأنوار: ج 18 ص 346 ح 56.
26) کمال الدین: ص 263 ح 10 عن سلمان الفارسی، بحارالأنوار: ج 28 ص 52 ح 21.
27) کشف الغمّة: ج 1 ص 45، بحار الأنوار: ج 25 ص 240.
28) الأمالی للطوسی: ص 452 ح 100 عن زید بن علیّ عن آبائه علیهم السلام، بحارالأنوار: ج 37 ص 44 ح 21.
29) تاریخ بغداد: ج 4 ص 392 الرقم 2280 عن عبدالله.
30) إحقاق الحقّ: ج 9 ص 483 نقلاً عن رسالة الاعتقاد عن أنس.
31) المعجم الکبیر: ج 3 ص 57 ح 2675 عن علیّ المکّی الهلالیّ وراجع: الأمالی للطوسی: ص 154 ح 256.
32) الأمالی للصدوق: ص 448 ح 16 عن أبی الطفیل عن الإمام الحسن علیه السلام، بحارالأنوار: ج 36 ص 228 ح 6.
33) الأمالی للصدوق: ص 466 ح 24 عن عمر بن أبی سلمة عن اُمّه سلمى، بحارالأنوار: ج 23 ص 127 ح 56.
34) الأمالی للصدوق: ص 523 ح 6 عن سلیمان بن مهران عن الإمام الصادق عن آبائه عن الإمام علیّ علیهم السلام، بحارالأنوار: ج 23 ص 128 ح 59.
35) ینابیع المودّة: ج 2 ص 333 ح 973 وراجع: مئة منقبة: ص 122.
36) آل عمران:61.
37) دلائل النبوّة لأبی نعیم: ج 2 ص 353 ح 244؛ الطرائف: ص46 ح38، بحارالأنوار: ج 35 ص 262.
38) مقصود، مؤمنان هستند که در ارجمندى، به اسبان پیشانى سفید، مانند شدهاند.
39) الکشّاف: ج1 ص193 وراجع: تفسیر الفخر الرازی: ج8 ص 88 وقال فی ذیل الروایة: واعلم أنّ هذه الروایة کالمتّفق على صحّتها عند أهل التفسیر والحدیث؛ الإرشاد: ج1 ص166، بحارالأنوار: ج 35 ص 258.
40) النساء:59.
41) شواهد التنزیل: ج 1 ص 189 ح 202 عن سُلیم بن قیس.
42) النّحل:43.
43) الکافی: ج 1 ص 210 ح 1 عن عبدالله بن عجلان عن الإمام الباقر علیه السلام، بحارالأنوار: ج 16 ص 359 ح 55.
44) الأمالی للمفید: ص 217 ح 4 عن جابر بن یزید عن الإمام الباقر عن آبائه علیهم السلام، بحارالأنوار: ج 36 ص 271 ح 93.
45) کمال الدین: ص 221 ح 7 عن أبی الحسن اللیثیّ عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام.
46) فضائل الشیعة: ص50 ح7 عن أبی سعید الخدریّ، بحارالأنوار: ج 25 ص 2 ح 3.
47) الخصال: ص 150 ح 183، بحارالأنوار: ج 23 ص 99 ح 2.
48) دعائم الإسلام: ج1 ص25، بحارالأنوار: ج 39 ص 225؛ ینابیع المودّة: ج 1 ص 304 ح 3 عن سلمان الفارسیّ.
49) کمال الدین: ص 258 ح 3 عن علیّ بن أبی حمزة عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام، بحارالأنوار: ج 27 ص 119 ح 99.
50) فضائل الصحابة لابن حنبل: ج 2 ص 671 ح 1145 عن الإمام علیّ علیه السلام؛ الأمالی للطوسی: ص 379 ح 812 عن ابن عبّاس وفیه «لاُمّتی» بدل «لأهل الأرض» ، بحارالأنوار: ج 27 ص 309 ح 3.
51) ینابیع المودّة: ج 1 ص 71 ح 2 عن أنس وراجع: المناقب للکوفی: ج 2 ص 142 ح 623.
52) الأمالی للشجری: ج1 ص154 عن الإمام علیّ علیه السلام؛ إحقاق الحقّ: ج9 ص378 نقلاً عن المناقب لابن المغازلی.
53) کفایة الأثر: ص177 عن عطاء عن الإمام الحسین علیه السلام، بحارالأنوار: ج 36 ص 345 ح 211.
54) سنن الترمذی: ج 5 ص 699 ح 3870؛ المناقب للکوفی: ج 2 ص 156 ح 634 و ص 178 ح 655، بحارالأنوار: ج 29 ص 341 ح 9.
55) تاریخ دمشق: ج 14 ص 157 ح 3481 وراجع: الأمالی للطوسی: ص 336 ح 680.
56) مسند ابن حنبل: ج 3 ص 446 ح 9704؛ روضة الواعظین: ص175، بحارالأنوار: ج 37 ص 79 ح 48.
57) شرح نهج البلاغة: ج3 ص207.
58) وکان فی الخیمة: علیّ وفاطمة والحسن والحسین علیهم السلام.
59) الجدّ: الحظّ (القاموس المحیط: ج1 ص281).
60) المناقب للخوارزمی: ص 297 ح 291 عن أبی بکر.
61) معانی الأخبار: ص 55 ح3 عن عبد الله بن الفضل الهاشمیّ عن الإمام الصادق عن أبیه علیهماالسلام، بحارالأنوار: ج 37 ص 47 ح 23.
62) کذا فی المصدر، ولعلّها «قلوبهم» والله تعالى هو العالم.
63) الأمالی للمفید: ص 251 ح 4 عن عمر بن علیّ عن الإمام علیّ علیه السلام، بحارالأنوار: ج 23 ص 142 ح 94.
64) الأمالی للطوسی: ص66 ح96 عن عمر بن علیّ، بحارالأنوار: ج 32 ص 298 ح 257؛ شرح نهج البلاغة: ج9 ص206 قال بعد الحدیث: قد رواه کثیر من المحدّثین.
65) المعجم الأوسط: ج 1 ص 57 ح 157.
66) الأمالی للمفید: ص 110 ح 9 عن محمّد بن عبدالله عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام، بحارالأنوار: ج 23 ص 142 ح 93.
67) الفردوس: ج 4 ص 283 ح 6838 عن أنس.
68) إرشاد القلوب: ص404.
69) ینابیع المودّة: ج 2 ص 302 ح 863؛ إحقاق الحقّ: ج18 ص532.
70) الجعفریّات: ص182، بحارالأنوار: ج 26 ص 265 ح 51؛ المناقب لابن المغازلی: ص 295 ح 337 عن إسماعیل عن أبیه الإمام الکاظم عن آبائه علیهم السلام عنه صلى الله علیه و آله.
71) ینابیع المودّة: ج 1 ص 74 ح 9؛ کفایة الأثر: ص 165 نحوه وکلاهما عن الحسن بن الحسن بن علیّ بن أبی طالب علیه السلام عن أبیه الإمام الحسن علیه السلام، بحارالأنوار: ج 36 ص 332 ح 191.
72) یونس:32.
73) الخصال: ص 432 ح 14 عن عبدالله بن عبّاس، بحارالأنوار: ج 36 ص 244 ح 5.
74) الأمالی للصدوق: ص28 ح5 عن جابر بن عبدالله الأنصاریّ، بحارالأنوار: ج 38 ص 92 ح 6.