جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

تعلیم الطفل و تربیته (آموزش و پرورش)

زمان مطالعه: 21 دقیقه

7 / 1

قِیمَةُ طَلَبِ العِلمِ فِی الصِّغَرِ

5272. رسول الله صلى الله علیه و آله: مَثَلُ الَّذی یَتَعلَّمُ فی صِغَرِهِ کَالنَّقشِ فِی الحَجَرِ، ومَثَلُ الَّذی یَتَعلَّمُ فی کِبَرِهِ کَالَّذی یَکتُبُ عَلَى الماءِ.(1)

7 / 2

قیمَةُ التَّربِیَةِ

5273. رسول الله صلى الله علیه و آله: حَقُّ الوَلَدِ عَلى والدِهِ أن یُحسِنَ اسمَهُ، وَ یُحسِنَ مِن مُرضِعِهِ، و یُحسِنُ أدَبَهُ.(2)

5274. عنه صلى الله علیه و آله: ما وَرَّثَ والِدٌ وَلَدا خیرا مِن أدَبٍ حَسَنٍ.(3)

5275. عنه صلى الله علیه و آله: ما نَحَلَ(4) والِدٌ وَلَدا مِن نُحلٍ أفضَلَ مِن أدَبٍ حَسَنٍ.(5)

7 / 1

ارزش دانش آموختن در کودکى

5272. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: حکایت کسى که در کودکى مى‌آموزد، همانند نقشْ کَندن بر سنگ است و حکایت کسى که در بزرگ‌سالى مى‌آموزد، همانند کسى است که بر آب مى‌نویسد

7 / 2

ارزش تربیت

5273. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: حقّ فرزند بر پدرش، این است که نام نیک بر او بگذارد و دایه نیک برایش گزیند و او را به نیکى تربیت کند

5274. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هیچ پدرى چیزى بهتر از تربیت نیک، براى فرزندش به ارث نگذاشته است

5275. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هیچ پدرى، هدیه‌اى برتر از تربیتِ نیک، به فرزندش نبخشیده است

5276. عنه صلى الله علیه و آله: أکرِموا أولادَکُم، وأحسِنوا أدَبَهُم؛ یُغفَر لَکُم.(6)

5277. عنه صلى الله علیه و آله: مِن حَقِّ الوَلَدِ عَلى والِدِهِ أن یُحسِنَ أدَبَهُ، و ألّا یَجحَدَ نَسَبَهُ.(7)

7 / 3

مَسؤولِیَّةُ التَّعلیمِ و التَّربِیَةِ

5278. رسول الله صلى الله علیه و آله: ألا کُلُّکُم راعٍ و کُلُّکُم مَسؤولٌ عَن رَعِیَّتِه؛ فَالأَمیرُ الَّذی عَلَى النّاسِ راعٍ و هُوَ مَسؤولٌ عَن رَعِیَّتِهِ، وَالرَّجُلُ راعٍ عَلى أَهلِ بَیتِهِ و هُوَ مَسؤولٌ عَنهُم، وَ المرأةُ راعِیةٌ عَلى بَیتِ بَعلِها و وُلدِهِ و هِیَ مَسؤولَةٌ عَنهُم، وَ العَبدُ راعٍ عَلى مالِ سَیِّدِهِ و هُو مَسؤولٌ عَنهُ، ألا فَکُلُّکُم راعٍ و کُلُّکُم مَسؤولٌ عَن رَعِیَّتِهِ.(8)

7 / 4

أهَمُّ ما یَجِبُ تَعلیمُهُ

أ العَقائِدُ الإِسلامِیَّةُ ولا سِیَّما التَّوحیدُ

5279. رسول الله صلى الله علیه و آله: مَن رَبَّى صَغیرا حَتَّى یَقولَ: «لا إلهَ إلَا اللهُ» لَم یُحاسِبهُ اللهُ عز و جل.(9)

5280. عنه صلى الله علیه و آله: إذا أفصَحَ أولادُکُم فَعَلِّموهُم «لا إلهَ إلَا اللهُ»، ثُمَّ لا تُبالوا مَتى ماتوا، وَإذا اثَّغَروا(10) فَمُروهُم بِالصَّلاةِ.(11)

5276. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: فرزندانتان را تکریم کنید و آنان را به نیکى تربیت کنید تا آمرزیده شوید

5277. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: از حقّ فرزند بر پدرش، این است که او را به نیکى تربیت کند و نسب او را انکار نکند

7 / 3

مسئولیت آموزش و پرورش

5278. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: بدانید که همه شما مسئولید و هر یک از شما، نسبت به زیردستانش بازخواست مى‌شود فرمان‌رواى مردم، مسئول مردم است و نسبت به زیردستانش بازخواست مى‌شود مرد، سرپرست خانواده است و نسبت به آنان، بازخواست مى‌شود زن نیز مسئول خانه شوهر و فرزندان اوست و در برابر آنها، بازخواست مى‌شود برده، مسئول مال مالک خود است و در برابر آن، مسئول است پس بدانید که همه شما مسئولید و همه‌تان در برابر زیردستان خود، بازخواست مى‌شوید

7 / 4

مهم‌ترین آموختنى‌هاى واجب

الف باورهاى اسلامى، بویژه توحید

5279. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: کسى که خردسالى را تربیت کند تا بگوید: «لا إله إلّا الله»، خداوند عز و جلاز او حساب نمى‌کشد

5280. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هر گاه کودکانتان زبان گشودند، «لا إله إلّا الله» را به آنان بیاموزید سپس بیم نداشته باشید که چه وقت مُردند و هر گاه دندان [شیرى] آنها افتاد، آنان را به نماز، امر کنید

5281. عنه صلى الله علیه و آله: اِفتَحوا عَلى صِبیانِکُم أوَّلَ کَلِمَةٍ ب «لا إلهَ إلَا اللهُ»، ولَقِّنوهُم عِندَ المَوتِ «لا إلهَ إلَا اللهُ»، فَإِنَّهُ مَن کانَ أوَّلُ کَلامِهِ «لا إلهَ إلّا اللهُ» وَآخِرُ کلامِهِ «لا إله إلَا اللهُ» ثُمَّ عاشَ ألفَ سَنَةٍ، ما سُئِلَ عَن ذَنبٍ واحِدٍ.(12)

ب الفَرائِضُ سِیَّما الصَّلاةُ والصَّومُ

الکتاب

«وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاةِ وَ اِصْطَبِرْ عَلَیْها لا نَسْئَلُکَ رِزْقاً نَحْنُ نَرْزُقُکَ وَ اَلْعاقِبَةُ لِلتَّقْوى».(13)

«وَ اُذْکُرْ فِی اَلْکِتابِ إِسْماعِیلَ إِنَّهُ کانَ صادِقَ اَلْوَعْدِ وَ کانَ رَسُولاً نَبِیًّا وَ کانَ یَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاةِ وَ اَلزَّکاةِ وَ کانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِیًّا».(14)

الحدیث

5282. رسول الله صلى الله علیه و آله لَمّا سُئِلَ عَنِ الصَّبِیِ مَتى یُصَلّی؟ : إذا عَرَفَ یَمینَهُ مِن شِمالِهِ فَمُروهُ بِالصَّلاةِ.(15)

ج القُرآنُ

5283. رسول الله صلى الله علیه و آله: سورَةُ الواقِعَةِ سورَةُ الغِنى، فَاقرَؤوها، و عَلِّموها أولادَکُم.(16)

5284. عنه صلى الله علیه و آله: حَقُّ الوَلَدِ عَلَى الوالِدِ أن یُعَلِّمَهُ الکِتابَةَ وَ السِّباحَةَ وَالرَّمیَ، و أن یُوَرِّثَهُ طیِّبا.(17)

5281. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: زبان کودکانتان را با «لا إله إلّا الله» باز کنید و هنگام مرگ، «لا إله إلّا الله» را به آنان تلقین کنید؛ چرا که هر کس اوّلین سخنش «لا إله إلّا الله» و آخرین سخنش «لا إله إلّا الله» باشد و هزار سال هم عمر کند، از هیچ گناهى بازخواست نمى‌شود

ب واجبات، بویژه نماز و روزه

قرآن

«و خانواده‌ات را به نماز، امر کن و خود، بر آن شکیبا باش از تو روزى نخواسته‌ایم، روزى‌ات را مى‌دهیم و فرجام [نیک]، براى تقواست».

«و در این کتاب، از اسماعیل یاد کن بى‌تردید، او درستْ وعده و فرستاده‌اى پیامبر بود و همواره خانواده‌اش را به نماز و زکات، فرمان مى‌داد و نزد پروردگارش پسندیده [رفتار] بود».

حدیث

5282. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله هنگامى که از ایشان پرسیده شد: کودک، چه هنگام نماز بخواند؟ : هر گاه دست راستش را از دست چپش شناخت، او را به نماز، وا دارید

ج قرآن

5283. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: سوره واقعه، سوره بى‌نیازى است آن را بخوانید و به فرزندانتان نیز بیاموزید

5284. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: حقّ فرزند بر پدر، آن است که [خواندن و] نوشتن و شنا کردن و تیراندازى را به او یاد دهد و مال حلال برایش به ارث بگذارد

د المَسائِلُ الصِّحِّیّةُ

5285. رسول الله صلى الله علیه و آله: لِکُلِّ شَیءٍ حیلَةٌ، وحیلَةُ الصِّحَّةِ فِی الدُّنیا أربَعُ خِصالٍ: قِلَّةُ الکَلامِ، و قِلَّةُ المَنامِ، و قِلَّةُ المَشیِ، و قِلَّةُ الطَّعامِ.(18)

5286. عنه صلى الله علیه و آله: اُمُّ جَمیعِ الأَدوِیَةِ قِلَّةُ الأَکلِ.(19)

5287. عنه صلى الله علیه و آله: المَعِدَةُ بَیتُ کُلِّ داءٍ، وَالحِمیَةُ رأسُ کُلِّ دَواءٍ.(20)

ه السِّباحَةُ وَالرِّمایَةُ

5288. رسول الله صلى الله علیه و آله: عَلِّموا أولادَکُمُ السِّباحَةَ وَالرِّمایَةَ.(21)

5289. عنه صلى الله علیه و آله: عَلِّموا أبناءَکُمُ السِّباحَةَ وَالرَّمیَ، وَالمَرأةَ المِغزَلَ(22) (23)

5290. عنه صلى الله علیه و آله: عَلِّموا بَنیکُم الرَّمیَ؛ فَإنَّهُ نِکایَةُ العَدُوِّ.(24)

د بهداشت

5285. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هر کارى چاره‌اى دارد و چاره تن‌درستى در دنیا، چهار چیز است: کم سخن گفتن، کم خفتن، کم راه رفتن، و کم خوردن

5286. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: مادر همه داروها، کم‌خورى است

5287. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: معده، خانه همه دردهاست و پرهیز، ریشه همه درمان‌ها

ه شنا و تیراندازى

5288. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: به فرزندانتان، شنا و تیراندازى یاد دهید

5289. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: به پسرانتان، شنا وتیراندازى یاد دهید و به دختر، ریسندگى.(25)

5290. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: به پسرانتان، تیراندازى یاد دهید؛ چراکه مایه پیروزى بر دشمن است

تحلیلى درباره روش‌هاى تربیت کودک

برخى از دانشمندان براى تربیت کودک، چهار الگوى تربیتى ارائه کرده‌اند با مطالعه منابع اسلامى، مى‌توان الگوى پنجمى را نیز افزود در ادامه، این پنج الگو را بررسى مى‌کنیم:

1 الگوى تربیتىِ مبتنى بر سختگیرى

این الگوى تربیتى که بیشتر در میان نسل گذشته جریان داشت، کودکانى تربیت مى‌کرد که چون محبّت نمى‌دیدند، از نظر عاطفى و روانى، دچار اضطراب، تنش، افسردگى و گاهى خودکشى مى‌شدند؛ امّا بر اثر سختگیرى، پُرتلاش و مسئولیت‌پذیر بودند والدین، به این جهت به فرزندان خود محبّت نمى‌کردند که آنها به اصطلاح، لوس نشوند و معتقد بودند که تعریف و تمجید، موجب لوس شدن آنها مى‌شود.

2 الگوى تربیتىِ مبتنى بر محبّت و عدم قاطعیت

در این الگو، که در واکنش به الگوى اوّل شکل گرفت، فرزندانى لوس، ضعیف‌النفس، وابسته، پُرتوقّع و از لحاظ عاطفى، کودکْ صفت، تربیت مى‌شوند، در برابر مشکلات، مقاوم و صبور نیستند و در زندگى خانوادگى و اجتماعى‌شان،

به شدّت دچار مشکل مى‌شوند، هر چند از لحاظ عاطفى، کمتر احساس کمبود مى‌کنند در این الگو، والدین معتقدند که حق، همیشه با فرزندان است کودک، هر چه مى‌خواهد، باید در اختیارش گذاشت و نباید گذاشت که ناراحت شود.

3 الگوى تربیتىِ مبتنى بر عدم محبّت و عدم قاطعیت

این الگوى تربیتى، کودکانى تربیت مى‌کند که چون محبّت نمى‌بینند، از نظر عاطفى، دچار اختلال هستند و چون قاطعیت درباره آنان وجود ندارد، مبتلا به بزهکارى و خلافکارى مى‌شوند.

4 الگوى تربیتىِ مبتنى بر محبّت و قاطعیت

در این الگوى تربیتى، کودکان، هم از لحاظ عاطفى ارضا مى‌شوند، و هم سختکوش، صبور و مسئولیت‌پذیر تربیت مى‌شوند دانشمندان، این الگو را بهترین الگوى تربیت کودک مى‌دانند.(26)

امّا نظر اسلام در این باره چیست؟

در آموزه‌هاى دین، مباحث بسیار و پراکنده‌اى در این باره وجود دارد؛ امّا مهم این است که نظام حاکم بر آنها را بشناسیم و الگوى تربیتى‌اى از آنها به دست آوریم به نظر مى‌رسد الگویى که از مجموع متون قرآن و حدیث به دست مى‌آید، همان است که در الگوى پنجم از آن سخن خواهیم گفت.

5 الگوى تربیتىِ مبتنى بر محبّت، قاطعیت و کرامت

از دیدگاه اسلام، محبّت، یکى از اصول تربیت کودک است که به شدّت مورد

تأکید قرار گرفته(27) و محبّت نکردن، به شدّت نکوهش شده است؛(28) امّا در عین حال، از افراط در محبّت نیز نهى شده است لذا در کنار محبّت، صلابت و دقّت در تربیت کودک نیز مورد توجّه بسیار، قرار گرفته است.

بر این اساس، کودک با این که محبّت مى‌بیند، امّا یله و رها نیست تا هر کارى که خواست، انجام دهد از سوى دیگر، با این که تربیت مى‌شود، مورد مهر و محبّت و مدارا نیز واقع مى‌شود و به همین جهت، از افراط در ملامت‌ها و خشونت(29) که از شاخصه‌هاى الگوى سختگیرىِ بدون محبّت هستند نهى شده است.

و امّا الگوى تربیتى اسلام، بُعد سومى نیز دارد که عبارت است از «تکریم».

تکریم، احترام گذاشتن به کودک و ارزش قائل شدن براى اوست از دیدگاه اسلام، کودک، چون کودک است، نباید تحقیر شود و احساس بى‌ارزشى و یا کم‌ارزشى کند هرچند کودک، بیشتر محتاج محبّت است و بزرگ‌سال محتاج احترام،(30) ولى این بدان معنا نیست که شخصیت کودک، نباید محترم شمرده شود، همان گونه که مهر و عطوفت نسبت به بزرگ‌سال نیز، نباید فراموش شود.

کودکى که باارزش قلمداد مى‌شود و شخصیت او محترم شمرده مى‌شود، به احساس خودْ ارزشمندى (عزّت و کرامت نفس) دست مى‌یابد و کسى که براى خودش ارزش قائل باشد، خود را به زشتى‌ها آلوده نمى‌کند.(31)

کرامت نفس، محور اساسى اخلاق و تربیت اسلامى است و مهم‌ترین راه آن، تکریم انسان، بویژه در دوران کودکى است البتّه بخشى از کرامت‌پرورى، به آموزش زشتى‌ها و زیبایى‌ها مربوط مى‌شود؛ ولى تکریم، ارزش و اهمیّت بسیارى دارد.

یکى از مهم‌ترین نکات تربیتى که در تکریم شخصیت کودک باید مورد توجّه قرار گیرد، جدّى گرفتن احساسات او در هفت سال آغاز زندگى است. این موضوع، آن قدر اهمّیت دارد که این دوران در حدیثى از پیامبر خدا، دوران سَرورى و آقایىِ کودک شمرده شده است:

الوَلَدُ سَیّدٌ سَبعَ سِنینَ.(32)

فرزند، هفت سال سَرور است

مقتضاى سَرورى و آقایىِ کودک، فرماندهى او و اطاعت والدین است، بدین معنا که کودک در هفت سال آغاز زندگى، باید در خانواده، آقایى و فرماندهى کند از این رو هر چه مى‌خواهد، در صورتى که براى او زیانبار نباشد و در توان پدر و مادر باشد، باید تأمین شود.

نتیجه تربیتىِ فرماندهى کودک در هفت سال آغاز زندگى و فرمانبرى صحیح پدر و مادر از او، فرمانبرى مطلق توأم با محبّت کودک در هفت سال بعدىِ زندگى کودک خواهد بود. از این رو، در ادامه همان حدیث آمده است:

و عَبدٌ سَبعَ سِنینَ

و در هفت سال دوم، بنده است

حال، عبودیت و بندگىِ کودک نسبت به پدر و مادر، نتیجه همان اعتمادى است که در هفت سال آغاز زندگى نسبت به آنها پیدا کرده است. پیدایش این حالت در کودک در هفت سالِ دوم زندگى، با عنایت به این که این ایّام، دوران تعلیم و تربیت اوست، فوق العاده براى سازندگى او اهمّیت دارد.

پس از سپرى شدن هفت سالِ دوم زندگىِ کودک، دوران وزارت او در خانواده فرا مى‌رسد، چنان که در ادامه حدیث مى‌خوانیم:

و وَزیرٌ سَبعَ سِنینَ.

و در هفت سال سوم، دستْ‌یار (و مشاور) است

در این دوران، کودک، دیگر بنده و فرمانبر نیست. تکریم شخصیت او در این دوران، ایجاب مى‌کند که او همانند وزیر خانواده، مورد مشورت قرار گیرد و کارهایى که از او بر مى‌آید، به وى واگذار گردد (تا مسئولیت‌پذیر شود) و بدین سان، مسئولیت خانواده در تعلیم و تربیت کودک، به پایان مى‌رسد.

7 / 5

وَقتُ تَربِیَةِ الطِّفلِ(33)

5291. رسول الله صلى الله علیه و آله: الوَلَدُ سَیِّدٌ سَبعَ سِنینَ، وعَبدٌ سَبعَ سِنینَ، ووَزیرٌ سَبعَ سِنینَ، فَإِن رَضیتَ مُکانَفَتَهُ لِاءِحدى وعِشرینَ وإلّا فَاضرِب عَلى جَنبِهِ؛ فَقَدِ اعتَذَرتَ الَى اللهِ عز و جل.(34)

7 / 6

المَنهَجُ التَّربَوِیُّ الإِسلامِیُّ

أ التَّکریمُ وَالرِّفقُ وَالرَّحمَةُ وَالمَحَبَّةُ

5292. رسول الله صلى الله علیه و آله: أَکرِموا أولادَکُم، وأحسِنوا أدَبَهُم.(35)

5293. مسند ابن حنبل عن عمّ أبی رافع بن عمرو الغفاری: کُنتُ وأنا غُلامٌ أرمی نَخلاً لِلأَنصارِ، فَأتَى النَّبیُ صلى الله علیه و آله فَقیلَ: إنَّ هاهُنا غُلاما یَرمی نَخلَنا! فَاُتِیَ بی إلَى النَّبِیِ صلى الله علیه و آله، فَقالَ: یا غُلامُ! لِمَ تَرمِی النَّخلَ؟ قالَ: قُلتُ: آکُلُ. قالَ: فَلا تَرمِ النَّخلَ وکُل ما یَسقُطُ فی أسافِلِها. ثُمَّ مَسَحَ رَأسی وقالَ: اللهُمَّ أشبِع بَطنَهُ.(36)

7 / 5

زمان تربیت کودک(37)

5291. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: فرزند تا هفت سال، آقاست، هفت سال خدمتکار و هفت سال وزیر است اگر در بیست و یک سالگى از تربیت او راضى بودى، که خوب، وگرنه، به پهلویش بزن [تا دنبال کار خودش برود] که نزد خداوند، معذورى

7 / 6

شیوه تربیت اسلامى

الف تکریم و مدارا و دلسوزى و محبّت

5292. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: کودکانتان را تکریم کنید و آنان را خوبْ تربیت کنید

5293. مسند ابن حنبل به نقل از عموى ابو رافع بن عمرو غِفارى : من کودک بودم که به درخت خرماى انصار، سنگ پرتاب مى‌کردم پیامبر صلى الله علیه و آله که آمد، به ایشان گفته شد: این جا کودکى هست که به درخت خرماى ما سنگ مى‌زند.

مرا نزد پیامبر صلى الله علیه و آله بردند و ایشان فرمود: «اى پسر! چرا به درخت خرما سنگ مى‌اندازى؟».

گفتم: [از آن] مى‌خورم.

فرمود: «به درخت، سنگ نینداز و هر چه پایین آن ریخت، بخور».

سپس دست بر سر من کشید، [برایم دعا کرد] و فرمود: «خداوندا! شکم او را سیر گردان».

5294. المعجم الکبیر عن أسد بن وداعة: أنَّ رَجُلاً یُقالُ لهُ: «جُزءٌ» أتَى النَّبِیَ صلى الله علیه و آله فَقالَ: یا رَسولَ اللهِ، إنَّ أهلی یُغضِبونّی فَبِمَ اُعاقِبُهُم؟ فَقالَ: تَعفو، ثُمَّ قالَ الثّانِیَة، حَتّى قالَها ثَلاثا، قالَ: فَإِن عاقَبتَ فَعاقِب بِقَدرِ الذَّنبِ، وَاتَّقِ الوَجهَ.(38)

ب الصَّلابَةُ وعَدَمُ المُداهَنَةِ

الکتاب

«یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ ناراً وَقُودُهَا اَلنّاسُ وَ اَلْحِجارَةُ عَلَیْها مَلائِکَةٌ غِلاظٌ شِدادٌ لا یَعْصُونَ اَللهَ ما أَمَرَهُمْ وَ یَفْعَلُونَ ما یُؤْمَرُونَ».(39)

الحدیث

5295. صحیح مسلم عن أبی هریرة: لَمَّا اُنزِلَت هذِهِ الآیَةُ: «وَ أَنْذِرْ عَشِیرَتَکَ اَلْأَقْرَبِینَ»(40) دَعا رَسولُ اللهِ صلى الله علیه و آله قُرَیشا فَاجتَمَعوا، فَعَمَّ وخَصَّ، فَقالَ:

یا بَنی کَعبِ بنِ لُؤیٍ(41) ! أنقِذوا أنفُسَکُم مِنَ النّارِ.

یا بَنی مُرَّةَ بنِ کَعبٍ(42) ! أنقِذوا أنفُسَکُم مِنَ النّارِ.

یا بَنِی عَبدِ شَمسٍ! أنقِذوا أنفُسَکُم مِنَ النّارِ.

یا بَنی عَبدِ مَنافٍ! أنقِذُوا أنفُسَکُم مِنَ النّارِ.

یا بَنی هاشِمٍ(43) ! أنقِذُوا أنفُسَکُم مِنَ النّارِ.

یا بَنی عَبدِ المُطَّلِبِ(44) ! أنقِذوا أنفُسَکُم مِنَ النّارِ.

یا فاطِمَةُ! أنقِذی نَفسَکِ مِنَ النّارِ؛ فَإِنّی لا أملِکُ لَکُم مِنَ اللهِ شَیئا، غَیرَ أنَّ لَکُم رَحِما سَأَبُلُّها بِبِلالِها(45) (46)

5294. المعجم الکبیر به نقل از اسد بن وداعه : مردى به نام جُزء، نزد پیامبر صلى الله علیه و آله آمد و گفت: اى پیامبر خدا! خانواده‌ام مرا خشمگین مى‌سازند با چه چیزى آنان را مجازات کنم؟

فرمود: «درگذر».

سپس بار دوم گفت، تا این که سه بار تکرار کرد.

پیامبر خدا فرمود: «پس اگر مجازات مى‌کنى، فقط به اندازه اشتباه، مجازات کن و از [زدن به] صورت، بپرهیز».

ب قاطعیت و عدم سازشکارى

قرآن

«اى کسانى که ایمان آورده‌اید! خودتان و کسانتان را از آتشى که سوختِ آن، مردم و سنگ‌هاست، حفظ کنید. بر آن [آتش]، فرشتگانى خشن [و] سختگیر [گمارده شده] اند که از آنچه خدا به آنان دستور داده، سرپیچى نمى‌کنند و آنچه را که دستور دارند، انجام مى‌دهند».

حدیث

5295. صحیح مسلم به نقل از ابو هریره : وقتى این آیه نازل شد که: «و خویشان نزدیکت را هشدار ده»، پیامبر خدا، قریش را دعوت کرد و آنان جمع شدند سپس به همه و به یکایک فرمود: «اى فرزندان کعب بن لُؤَى!(47) خودتان را از آتش، نجات دهید.

اى فرزندان مُرّة بن کعب!(48) خودتان را از آتش، نجات دهید.

اى فرزندان عبد شمس! خودتان را از آتش، نجات دهید.

اى فرزندان عبد مناف! خودتان را از آتش، نجات دهید.

اى فرزندان هاشم!(49) خودتان را از آتش، نجات دهید.

اى فرزندان عبد المطّلب!(50) خودتان را از آتش، نجات دهید.

اى فاطمه!(51) خودت را از آتش، نجات ده؛ چرا که من از جانب خداوند، هیچ چیز را براى شما تضمین نمى‌کنم، جز این که شما حقّ خویشاوندى‌اى دارید که من بدان، با شما [در دنیا] ارتباط دارم [و به کار آخرت نمى‌آید]».

5296. الدرّ المنثور عن زید بن أسلم: تَلا رَسولُ اللهِ صلى الله علیه و آله هذِهِ الآیَةَ: «قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ ناراً»، فَقالوا: یا رَسولَ اللهِ، کَیفَ نَقِی أهلَنا نارا؟

قالَ: تَأمرونَهُم بِما یُحِبُّهُ اللهُ، وتَنهَونَهُم عَمَّا یَکرَهُ اللهُ.(52)

7 / 7

آفات التأدیب

أ التَّأدیبُ عِندَ الغَضَبِ

5297. الکافی عن علیّ بن أسباط عن بعض أصحابنا(53) : نَهى رَسولُ اللهِ صلى الله علیه و آله عَنِ الأَدَبِ عِندَ الغَضَبِ.(54)

5296. الدرّ المنثور به نقل از زید بن اسلم : پیامبر خدا، این آیه را تلاوت فرمود: «خودتان و خانواده‌تان را از آتش، نگه دارید».

گفتند: اى پیامبر خدا! چگونه خانواده‌مان را از آتش، نگه داریم؟

فرمود: «آنان را به آنچه خداوند دوست دارد، امر کنید و از آنچه خداوند ناخوش مى‌دارد، نهى کنید».

7 / 7

آفت‌هاى تربیت

الف تربیت هنگام خشم

5297. الکافى به نقل از على بن اسباط، از بعضى شیعیان : پیامبر خدا، از ادب کردن

هنگام خشم، نهى فرمود

ب الخُشونَةُ

5298. الکافی عن یونس بن رباط عن الإمام الصادق علیه السلام: قالَ رَسولُ اللهِ صلى الله علیه و آله: رَحِمَ اللهُ مَن أعانَ وَلَدَهُ عَلى بِرِّهِ.

قالَ: قُلتُ: کَیفَ یُعینُهُ عَلى بِرِّهِ؟

قالَ: یَقبَلُ مَیسورَهُ، ویَتَجاوَزُ عَن مَعسورِهِ، ولا یُرهِقُهُ، ولا یَخرَقُ بِهِ(55)، فَلَیسَ بَینَهُ وبَینَ أن یَصیرَ فی حَدٍّ مِن حُدودِ الکُفرِ إلّا أن یَدخُلَ فی عُقوقٍ أو قَطیعَةِ رَحِمٍ.(56)

5299. صحیح مسلم عن عائشة: ما ضَرَبَ رَسولُ اللهِ صلى الله علیه و آله شَیئا قَطُّ بِیَدِهِ، ولَا امرَأَةً وَلا خادِما، إلّا أن یُجاهِدَ فی سَبیلِ اللهِ.(57)

7 / 8

التَّربِیَةُ الجِنسِیَّةُ

أ التَّفریقُ فِی المَضاجِعِ

5300. رسول الله صلى الله علیه و آله: الصَّبِیُ وَالصَّبِیُ، وَالصَّبِیُ وَالصَّبِیَّةُ، وَالصَّبِیَّةُ وَالصَّبِیَّةُ یُفرَّقُ بَینَهُم فی المَضاجِعِ لِعَشرِ سِنینَ.(58)

ب خشونت

5298. الکافى به نقل از یونس بن رباط، از امام صادق علیه السلام : پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: «خدا رحمت کند کسى را که فرزندش را بر فرمانبَرى از خدا، یارى کند».

[کسى] پرسید: چگونه او را بر فرمانبَرى یارى مى‌کند؟

فرمود: «آنچه را در توانش بوده، بپذیرد و از آنچه در توانش نیست، بگذرد و او را به آنچه نمى‌تواند، وا ندارد و بر او سخت نگیرد؛ چرا که میان او و ورود در قلمروى از قلمروهاى کفر، چیزى جز این نیست که وارد نافرمانى [والدین] و یا بُریدن ارتباط خویشاوندى شود».

5299. صحیح مسلم به نقل از عایشه : پیامبر خدا هیچ گاه کسى را با دست خویش نزد، و نه زنى را و نه خدمتکارى را، مگر آن هنگام که در حال جهاد در راه خدا بود

7 / 8

تربیت جنسى

الف جداسازى بستر کودکان

5300. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: بسترهاى پسر و پسر، پسر و دختر، و دختر و دختر از ده سالگى، از هم جدا شوند

5301. عنه صلى الله علیه و آله: إذا بَلَغَ أولادُکُم سَبعَ سِنینَ فَفَرِّقوا بَینَ فُرُشِهِم.(59)

ب النَّهیُ عَنِ النَّظَرِ اِلى عَورَةِ الطِّفلِ وبِالعَکسِ

5302. رسول الله صلى الله علیه و آله: لَیسَ لِلوالِدَینِ أن یَنظُرا إلى عَورَةِ الوَلَدِ، ولَیسَ لِلولَدِ أن یَنظُرَ إلى عَورَةِ الوَالِدِ.(60)

5303. المستدرک على الصحیحین عن محمّد بن بیاض: رُفِعتُ إلى رَسولِ اللهِ صلى الله علیه و آله فی صِغَری وعَلَیَ خِرقَةٌ وقَد کُشِفَت عَورَتی، فَقالَ: غَطُّوا حُرمَةَ عَورَتِهِ؛ فَإِنَّ حُرمَةَ عَورَةِ الصَّغیرِ کَحُرمَةِ عَورَةِ الکَبیرِ، ولا یَنظُرُ اللهُ إلى کاشِفِ عَورَةٍ.(61)

ج حَدُّ جَوازِ تقبیل الجارِیَةِ وَالغُلامِ

5304. رسول الله صلى الله علیه و آله: إذا بَلَغَتِ الجارِیَةُ سِتَّ سِنینَ فَلا تُقَبِّلها، وَالغُلامُ لا یُقَبِّلُ المَرأَةَ إذا جاوَزَ سَبعَ سِنینَ.(62)

د الاِستِئذانُ لِلدُّخولِ إلَى الوالِدَینِ

الکتاب

«یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا لِیَسْتَأْذِنْکُمُ اَلَّذِینَ مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ وَ اَلَّذِینَ لَمْ یَبْلُغُوا اَلْحُلُمَ مِنْکُمْ ثَلاثَ مَرّاتٍ

مِنْ قَبْلِ صَلاةِ اَلْفَجْرِ وَ حِینَ تَضَعُونَ ثِیابَکُمْ مِنَ اَلظَّهِیرَةِ وَ مِنْ بَعْدِ صَلاةِ اَلْعِشاءِ ثَلاثُ عَوْراتٍ لَکُمْ لَیْسَ عَلَیْکُمْ وَ لا عَلَیْهِمْ جُناحٌ بَعْدَهُنَّ طَوّافُونَ عَلَیْکُمْ بَعْضُکُمْ عَلى بَعْضٍ کَذلِکَ یُبَیِّنُ اَللهُ لَکُمُ اَلْآیاتِ وَ اَللهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ وَ إِذا بَلَغَ اَلْأَطْفالُ مِنْکُمُ اَلْحُلُمَ فَلْیَسْتَأْذِنُوا کَمَا اِسْتَأْذَنَ اَلَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ کَذلِکَ یُبَیِّنُ اَللهُ لَکُمْ آیاتِهِ وَ اَللهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ».(63)

5301. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هر گاه کودکانتان به هفت سالگى رسیدند، بسترهایشان را جدا کنید

ب نهى از نگاه کردن به شرمگاه کودک و برعکس

5302. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: براى پدر و مادر، روا نیست که به شرمگاه فرزند نگاه کنند و براى فرزند روا نیست که به شرمگاه پدر [و مادر]، نگاه کند

5303. المستدرک على الصحیحین به نقل از محمّد بن بیاض : در خردسالى‌ام مرا خدمت پیامبر خدا بردند پاره لباسى بر تنم بود و عورتم آشکار شد.

ایشان فرمود: «حریم عورتش را بپوشانید؛ چرا که حرمت عورت کودک، همانند حرمت عورت بزرگ‌سال است و البتّه خداوند، به آشکار کننده عورت، توجّه نمى‌کند».

ج حدّ جواز بوسیدن دختر و پسر

5304. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: چون دختر شش ساله شد، او را مبوس و پسر نیز چون از هفت سالگى گذشت، زن را نبوسد

د اجازه خواستن براى ورود به خلوت پدر و مادر

قرآن

«اى کسانى که ایمان آورده‌اید! باید غلام و کنیزهاى شما و کسانى از شما که به [سنّ] بلوغ نرسیده‌اند، سه بار [در شبانه‌روز] از شما کسب اجازه کنند: پیش از نماز بامداد، و

نیم‌روز که جامه‌هاى خود را بیرون مى‌آورید و پس از نماز شامگاهان. [این،] سه هنگامِ برهنگىِ شماست. نه بر شما و نه بر آنان، گناهى نیست که غیر از این [سه هنگام]، گرد یکدیگر بچرخید [و با هم معاشرت کنید]. خداوند، آیات [خود] را این گونه براى شما بیان مى‌کند، و خدا داناى سنجیده‌کار است. و چون کودکان شما به [سنّ] بلوغ رسیدند، باید از شما کسب اجازه کنند، همان گونه که آنان که پیش از ایشان بودند، کسب اجازه کردند. خدا آیات خود را این گونه براى شما بیان مى‌دارد، و خدا داناى سنجیده‌کار است».

الحدیث

5305. السنن الکبرى عن عطاء بن یسار: أنَّ رَسولَ اللهِ صلى الله علیه و آله سَأَلَهُ رَجُلٌ فَقالَ: أستَأذِنُ یا رَسولَ اللهِ عَلى اُمِّی؟

فَقالَ: نَعَم. فَقالَ: إنِّی مَعَها فِی البَیتِ!

فَقالَ: اِستَأذِن عَلَیها. فَقالَ الرَّجُلُ: إنّی خادِمُها!

فَقالَ: أتحِبُّ أن تَراها عُریانَةً؟ ! قالَ: لا.

قالَ: فَاستَأذِن عَلَیها.(64)

ه خَطَرُ نَظَرِ الأَطفالِ إلى وِقاعِ الوَالِدَینِ

5306. رسول الله صلى الله علیه و آله: وَالَّذی نَفسی بِیَدِهِ، لَو أنَّ رَجُلاً غَشِیَ امرَأَتَهُ وفِی البَیتِ صَبِیٌ مُستَیقِظٌ یَراهُما ویَسمَعُ کَلامَهُما ونَفَسَهُما ما أفلَحَ أبَدا؛ إذا کانَ غُلاما کانَ زانِیا، أو جارِیَةً کانَت زانِیَةً.(65)

حدیث

5305. السنن الکبرى به نقل از عطاء بن یسار : کسى از پیامبر خدا پرسید: اى پیامبر خدا! آیا براى وارد شدن بر مادرم، اجازه بگیرم؟

فرمود: «آرى».

گفت: من در خانه با او زندگى مى‌کنم.

فرمود: «براى وارد شدن بر او، اجازه بگیر».

مرد گفت: من، خدمت‌گزار او هستم.

فرمود: «آیا دوست دارى او را برهنه ببینى؟ !».

گفت: نه.

فرمود: «پس براى وارد شدن بر او، اجازه بگیر».

ه خطر نگاه کودکان به آمیزش پدر و مادر

5306. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: سوگند به کسى که جانم به دست اوست، اگر کسى با همسرش درآمیزد و در اتاق، کودکى بیدار باشد که آنان را ببیند و سخن گفتن و صداى نَفَس آنان را بشنود، هرگز رستگار نمى‌شود اگر پسر باشد، مردى زناکار، و اگر دختر باشد، زنى زناکار مى‌گردد

سخنى درباره تربیت جنسى

غریزه جنسى، همانند دیگر ابعاد انسان، نیازمند «تربیت» است و هر فرهنگ و اندیشه‌اى، نوع خاصّى از تربیت را در پیش مى‌گیرد از دیدگاه اسلام، تربیت جنسى، یعنى: فراهم‌سازى زمینه‌هاى رشد و پرورش غریزه جنسى، به گونه‌اى که هم «عفّت جنسى» حاصل شود و هم «سلامت جنسى». این از ویژگى‌هاى دیدگاه دین است که علاوه بر سلامت جنسى، به عفّت جنسى نیز مى‌اندیشد.

نکته مهمّ دیگر، این است که تلاش براى تحقّق این اهداف، متوقّف بر فرا رسیدن دوران بلوغ نیست در دیدگاه دین، تربیت جنسى، پیش از دوران بلوغ جنسى و تقریبا از آغاز تولّد، شروع مى‌شود این نیز از ویژگى‌هاى دیدگاه دین است بر همین اساس، تأمین این اهداف در هر دوره سنّى، نیازمند اقدامات و تدبیرهاى خاصّى است که در متون دینى به آنها پرداخته شده است کودکى، مهم‌ترینِ این دوره‌هاست اشتباه در این دوره، پیامدهاى غیر قابل جبرانى براى آینده خواهد داشت.

تدبیرهاى لازم براى عفّت جنسى

برخى از خانواده‌ها، به دلیل نابالغ بودن کودکان، دقّت کافى در امور جنسىِ کودک ندارند این، در حالى است که بسیارى از آنچه کودک مى‌بیند یا مى‌شنود، نقش تعیین کننده‌اى در آینده جنسى او دارد عفاف و انحراف جنسى، هر دو، در دوره کودکى پایه‌گذارى مى‌شوند نباید فراموش کرد که یادگیرى در کودکى، بسیار

تأثیرگذار است و هر آنچه در این دوره نقش ببندد، همانند نقش بر سنگ، پایدار خواهد بود و هر آنچه به او داده شود، مى‌پذیرد از این رو، اسلام به این بخش از زندگى کودک، توجّه ویژه‌اى داشته و آموزه‌هاى کاربردىِ مفیدى را عرضه نموده است که در ادامه، به آنها اشاره مى‌گردد:

الف پوشاندن عورت

نگاه به عورت کودک، و نگاه کودک به عورت بزرگ‌سال، دو جنبه فقهى و تربیتى دارد نگاه کردن براى کودک، حرمت فقهى ندارد و براى بزرگ‌سال نیز به شرط عدم ریبه، حرام نیست؛ امّا نمى‌توان آثار تربیتىِ پوشیدگى و عریانى را نادیده گرفت چه کودک، عورت دیگران را ببیند و چه دیگران، عورت وى را ببینند، قبحِ این کار را از میان مى‌بَرَد و موجب بى‌مبالاتى و بى‌پروایى مى‌گردد و هرزگى را نهادینه مى‌کند امّا کودکانى که با این گونه موارد مواجه نبوده‌اند، توان مقاومتشان در برابر انحراف جنسى و میزان عفافشان، بیشتر از دیگران است از این رو، در متون دینى، توصیه شده که نه به عورت کودک نگاه کنید، و نه بگذارید به عورت دیگران نگاه کنند همچنین کودکان را به گونه‌اى به حمّام نبرید که موجب رؤیت عورت گردد.(66)

ب بوسیده نشدن کودک توسّط نامحرم

بوسیده شدن کودک توسّط نامحرم، هرچند در صورت عدم ریبه، حرمت فقهى ندارد، امّا اثر منفى آن بر کودک ممیّز، پوشیده نیست ارتباط بوسه‌اىِ نامحرم با کودک، در روح او نقش مى‌بندد و در آینده، رابطه با نامحرم را تسهیل مى‌کند و حفظ عفاف را با مشکل رو به رو مى‌سازد از این رو، نامحرمان به نبوسیدن کودکان توصیه شده‌اند.(67)

ج بازى نکردن با اعضاى جنسى کودک

بازى با اعضاى جنسى کودک، مى‌تواند موجب تحریک جنسى و بلوغ زودرس او گردد، ناهنجارىِ جنسى را به کودک یاد دهد و موجب انحراف وى شود در برخى احادیث، از این گونه بازى‌ها به عنوان شاخه‌اى از زنا یاد شده است این تعبیر، نشان دهنده تأثیر منفى آن بر کودک است از این رو، در متون دینى، از این کار نهى شده است.

د جداسازى بستر کودکان

یکى بودن بستر کودکانى که به سنّ تمیز مى‌رسند، ممکن است به تماس‌هاى بدنىِ نادرست، تحریک جنسىِ زودهنگام و حتّى روابط نامشروع منجر شود یکى از تدبیرهاى دین براى جلوگیرى از این آسیب، جداسازى بستر کودکان از یکدیگر است.(68)

ه پنهان بودن روابط زناشویى والدین

آگاهى فرزندان از روابط زناشویى والدین، از عوامل بسیارْ تأثیرگذار در انحراف جنسى است از دیدگاه احادیث، این عامل، تأثیر تقریبا حتمى و غیر قابل انکارى دارد و براى جلوگیرى از آن، دو تدبیر اندیشیده شده است: یکى اجازه خواستن کودک براى ورود به خلوت والدین(69) و دیگرى، انجام گرفتن روابط زناشویى در خارج از محلّ حضور کودک.(70)


1) کنز العمّال: ج 10 ص 249 ح 29336 نقلاً عن الطبرانی عن أبی الدرداء.

2) شعب الإیمان: ج 6 ص 401 ح 8667 عن عائشة.

3) المعجم الأوسط: ج 4 ص 77 ح 3658 عن سالم بن عبد الله عن أبیه.

4) النُّحْل: العطیّة والهبة ابتداءً من غیر عوَض ولا استحقاق (النهایة: ج 5 ص 29 «نحل»).

5) سنن الترمذی: ج 4 ص 338 ح 1952 عن أیّوب بن موسى عن أبیه عن جدّه.

6) مکارم الأخلاق: ج 1 ص 478 ح 1651، بحارالأنوار: ج 104 ص 95 ح 44؛ سنن ابن ماجة: ج 2 ص 1211 ح 3671 عن أنس ولیس فیه «یغفر لکم».

7) تاریخ المدینة: ج 2 ص 568 عن ابن عبّاس.

8) صحیح مسلم: ج 3 ص 1459 ح 20 عن ابن عمر.

9) المعجم الأوسط: ج 5 ص 130 ح 4865 عن عائشة.

10) الإثغارُ: سُقوطُ سِنّ الصَّبِیِ وَ نَبَاتِها (النهایة: ج 1 ص 213 «ثغر»).

11) عمل الیوم واللیله للدینوری: ص 150 ح 423 عن عمرو بن شعیب.

12) شعب الإیمان: ج 6 ص 398 ح 8649 عن ابن عبّاس.

13) طه: 132.

14) مریم: 54 و 55.

15) سنن أبی داوود: ج 1 ص 134 ح 497 عن معاذ بن عبدالله بن خبیب الجهنی.

16) الدرّ المنثور: ج 8 ص 3 عن أنس.

17) السنن الکبرى: ج 10 ص 26 ح 19742 عن أبی رافع.

18) الفضائل: ص 129 عن ابن مسعود، بحار الأنوار: ج 8 ص 144 ح 67.

19) المواعظ العددیّة: ص 213.

20) طبّ النبیّ صلى الله علیه و آله: ص 11، بحارالأنوار: ج 62 ص 290.

21) الکافی: ج 6 ص 47 ح 4 عن الإمام علی علیه السلام؛ اُسد الغابة: ج 1 ص 412 الرقم 488 عن عبدالله بن الربیع الأنصاری وفیه «أبناءکم» بدل «أولادکم».

22) یجب تعلیم کلّ الذکور والاُناث، ما یحتاجه ویتطابق مع ما یقتضیه جنسه؛ رغم أنّ حالات ذلک قد تکون مختلفة حسب مقتضیات الزمان، وعلى سبیل المثال فإنّ المراد من الرمی فیما یتعلّق بالبنین، الفنون العسکریة، لا الرمی بالسهم فحسب، کما أنّ تعلیم الغزل بالنسبة إلى الفتیات لا یصدق فی کلّ الأزمنة، بل إنّ ذلک کان یمثل حاجة فی ذلک العصر، والیوم فإنّ علیهنّ أن یکتسبن المهارات اللازمة بما یتناسب مع الزمان وحاجاتهن المعاصرة.

23) شعب الإیمان: ج 6 ص 401 ح 8664 عن ابن عمر.

24) الفردوس: ج 3 ص 11 ح 4008 عن جابر.

25) به هر یک از فرزندان دختر و پسر، باید همان چیزى را آموخت که بدان نیاز دارند و مناسب آنهاست، هرچند ممکن است به تناسب مقتضیات زمان، موارد آن متفاوت باشد. مثلاً درباره پسران، مراد از تیراندازى، فنون نظامى است، نه تنها تیراندازى با کمان همچنین، درباره دختران، آموزش ریسندگى در همه زمان‌ها خصوصیت ندارد؛ بلکه نیازى براى آن زمان بوده است و اکنون، به تناسب زمان و نیازهایشان، باید مهارت‌هاى لازم زندگى را آموزش ببینند.

26) موفّقیت در تربیت فرزندان: ص 61 به بعد.

27) ر ک: حکمت‌نامه کودک: ص 207 (تشویق به دوست داشتن فرزندان و دلسوزى با آنان).

28) ر ک: حکمت‌نامه کودک: ص 215 (نکوهش محبّت نکردن به کودکان).

29) ر ک: حکمت‌نامه کودک: ص 189 (تربیت هنگام خشم) و ص 191 (خشونت).

30) در خطبه شعبانیه آمده است: «وقّروا کبارَکم وارحموا صغارَکم؛ بزرگانِ خود را احترام بگذارید و با کودکان خود، مهربانى کنید» (الأمالى، صدوق: ص 154).

31) این نکته، در احادیث چندى آمده است، از جمله: «من کرمت علیه نفسه لم یهنها بالمعصیة؛ هر کس جانش برایش محترم باشد، آن را با گناه، خوار نمى‌کند» (مستدرک الوسائل: ج 11 ص 339). «من کرمت نفسه قَلّ شقاقه و خلافه؛ هر کس جانش برایش گرامى باشد، ستیز و دعوایش کم مى‌شود» (عیون الحکم والمواعظ: ص464 ح 8448). «من کرمت علیه نفسه هانت علیه شهوته؛ هر کس جانش برایش محترم باشد، هوسش کوچک مى‌شود» (بحار الأنوار: ج 70 ص 78 ح 12).

32) المعجم الأوسط: ج 6 ص 170 ح 6104؛ مکارم الأخلاق: ج 1 ص 478 ح 1649.

33) یعدّ الطفل البالغ من العمر ستّ سنوات أکثر قدرة من الناحیة الذهنیة بالنسبة إلى الطفل ابن العامین فی قبول الطلب والإرشاد وعرض سلوکیات الآخرین (حیث یعملون کنموذج لتقلید الطفل)، أو العلاقات الاُخرى ذات النزعة إلى السیطرة، وبمؤازاة نمو الطفل، فإنّ هذا النوع من المعطیات الداخلیة سوف تتمخض بشکل متزاید عن آثار جزئیة ودقیقة، ومن الممکن أن یستدعی طلب السلوکیات المعقدة والمتتالیة هذه القدرات فی الطفل البالغ ستّ سنوات وتدفعه إلى الإجابة، فی حین الأطفال البالغین من العمر سنتین یفقدون فی أغلب الحالات المستلزمات المعرفیة للاستجابة لهذا النوع من التعلیمات. کما تدلّ العلاقات القائمة على محور السیطرة من الطفل إلى الجانب الآخر على التغیرات المرتبطة بالسنّ فی مرحلة الطفولة، فالطفل ابن العامین یمکنه أن یسیطر بشکل واضح على سلوک المحیطین به بأسالیب ظریفة، ومع ذلک فإنّه لا یستطیع أبدا أن یدفع الآخرین، کما هو الحال بالنسبة إلى الطفل ابن الستّ سنوات إلى إبراز السلوکیات الّتی یریدها بشکل هادف وبتوظیف التعلیمات الّتی هی أحیانا جزئیة من کلام أو حرکات بدنیة، أو عروض جسمیة وما شاکل ذلک. وأخیرا فإنّ الطفل الّذی هو فی حالة النمو یکتسب القدرة لئن یضبط سلوکه بشکل متزاید (رشد شناختى «فارسى» : ص 106).

34) المعجم الأوسط: ج 6 ص 170 ح 6104 عن أبی جبیرة.

35) سنن ابن ماجة: ج 2 ص 1211 ح 3671 عن أنس.

36) مسند ابن حنبل: ج 7 ص 296 ح 20364.

37) کودک شش ساله از لحاظ ذهنى، نسبت به کودک دو ساله، در قبول تقاضا و درخواست و راه‌نمایى و نمایش رفتارهاى دیگران (که به عنوان الگویى براى تقلید کودک عمل مى‌کنند)، یا دیگر ارتباطهاى کنترل‌مدار، تواناتر است به موازات رشد کودک، این گونه درون‌دادهاى ارتباطى، به صورت فزاینده‌اى آثار جزئى و ظریفى به بار مى‌آورند درخواست انجام دادن رفتارهاى متوالى پیچیده، ممکن است این توانایى‌ها را در کودک شش ساله فرا خوانَد و او را به پاسخ وا دارد، در حالى که در اغلب موارد، کودکان دو ساله، فاقد تجهیزات شناختى براى اجابت این گونه درخواست‌ها هستند. ارتباطات کنترلْ‌مدار از کودک به جانب دیگر نیز، نشانگر تغییرات وابسته به سن در اوان کودکى است کودک دو ساله، آشکارا مى‌تواند رفتار اطرافیان خود را به شیوه‌هاى ظریف، کنترل کند و چنین نیز مى‌کند با وجود این، او هرگز نمى‌تواند همانند کودکان شش ساله، دیگران را به گونه‌اى هدفمند، با بهره‌گیرى از درخواست‌هاى گاه جزئى، کلامى، حرکات بدنى، نمایش‌هاى جسمانى و مانند آنها، به ابراز رفتارهاى مورد نظر خود، وا دارد سرانجام، کودک در حال رشد، توان مى‌یابد تا به صورتى روزافزون، بر رفتار خود، مهار زند (ر. ک: رشد شناختى: ص 106).

38) المعجم الکبیر: ج 2 ص 269 ح 2130.

39) التحریم: 6.

40) الشعراء: 214. کعب بن لؤی، الجدّ السابع لرسول.

41) کعب ابن لؤی، الجدّ السابع لرسول الله صلى الله علیه و آله.

42) مرّة بن کعب الجدّ السادس لرسول الله صلى الله علیه و آله.

43) هاشم، الابن الأکبر لعبد مناف الّذی اکتسب شرفا کبیرا بعد أبیه وأصبح سیّد البطحاء، وهو الجدّ الثانی للنبیّ صلى الله علیه و آله.

44) عبدالمطّلب، ابن هاشم اکتسب بین قومه سیادة ورئاسة واسعة جدّا، وکان یؤمن بالتوحید والمعاد، ولذلک سمّی إبراهیم الثانی، وهو الجدّ الأوّل لرسول الله صلى الله علیه و آله.

45) إنّ لکم رحما سأُبلّها ببلالها: أی أصلکم فی الدنیا ولا اُغنی عنکم من الله شیئا (النهایة: ج 1 ص 153 «بلل»).

46) صحیح مسلم: ج 1 ص 192 ح 348.

47) کعب بن لؤى، جدّ هفتم پیامبر خداست.

48) مرّة بن کعب، جدّ ششم پیامبر خداست.

49) هاشم، پسر بزرگ عبد مناف بود که بعد از پدر، شرافتى فراوان یافت و سروَر بطحا گشت وى، جدّ دوم پیامبر خداست.

50) عبد المطّلب، فرزند هاشم است که در میان قومش سیادت و ریاستى فراگیر یافت و به توحید و معاد، باور داشت لذا او را ابراهیمِ دوم نامیدند وى، جدّ اوّل پیامبر خداست.

51) نظر به این که فاطمه زهرا علیهاالسلام در این تاریخ (یوم الدار / سال سوم بعثت)، یا متولّد نشده بوده و یا طفلى بیش نبوده است، محتمل است که مقصود از «فاطمه» در این جا، فاطمه‌اى دیگر از قریش یا بنى‌هاشم (مثل: فاطمه بنت اسد، مادر خوانده پیامبر خدا) باشد م.

52) الدرّ المنثور: ج 8 ص 225 نقلاً عن ابن مردویه.

53) فی المحاسن: ج 1 ص 427 ح 984 «عن بعض أصحابنا عن علیّ بن أسباط رفعه..».

54) الکافی: ج 7 ص 260 ح 3، بحار الأنوار: ج 79 ص 102 ح 2.

55) قوله «ولا یرهقه» : أی لا یسفّه علیه ولا یظلمه؛ من الرَّهَق محرَّکَة. أو: لا یحمل علیه ما لا یطیقه من الإرهاق یقال: لا یرهقنی لا أرهقَکَ الله أی لا أعسَرَک الله؛ والخرق بالضمّ والتحریک: ضدّ الرفق (مرآة العقول: ج 21 ص 87).

56) الکافی: ج 6 ص 50 ح 6.

57) صحیح مسلم: ج 4 ص 1814 ح 79.

58) کتاب من لا یحضره الفقیه: ج 3 ص 436 ح 4509 عن عبدالله بن میمون عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام وفی ح 4508 وروى «إنّه یفرّق بین الصبیان فی المضاجع ستّ سنین»، بحار الأنوار: ج 104 ص 96 ح 50.

59) المستدرک على الصحیحین: ج 1 ص 317 ح 721.

60) الکافی: ج 6 ص 503 ح 36 عن الإمام الصادق علیه السلام.

61) المستدرک على الصحیحین: ج 3 ص 288 ح 5119.

62) مکارم الأخلاق: ج 1 ص 479 ح 1659، بحارالأنوار: ج 104 ص 96 ح 51.

63) النور: 58 و 59.

64) السنن الکبرى: ج 7 ص 157 ح 13558.

65) الکافی: ج 5 ص 500 ح 2 عن الحسین بن زید عن الإمام الصادق علیه السلام.

66) ر ک: حکمت‌نامه کودک: ص 193 (نهى از نگاه کردن به شرمگاه کودک و برعکس).

67) ر ک: حکمت‌نامه کودک: ص 195 (حدّ جواز بوسیدن دختر و پسر).

68) ر ک: حکمت‌نامه کودک: ص 193 (جداسازى بستر کودکان).

69) ر ک: حکمت‌نامه کودک: ص 197 (اجازه خواستن براى ورود به خلوت پدر و مادر).

70) ر ک: حکمت‌نامه کودک: ص 199 (خطر نگاه کودکان به آمیزش پدر و مادر).