جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

بحثى درباره مزد تبلیغ

زمان مطالعه: 9 دقیقه

چنان که گذشت، سیره قطعىِ پیامبران خدا، عدم درخواست مزد در برابر تبلیغ بوده است آنان به طور مکرّر و مؤکّد، اعلام مى‌کردند که در برابر تلاش‌هایى که براى ابلاغ پیام‌هاى الهى مى‌کنند، از مردمْ چیزى نمى‌خواهند. نخستین پیامبر اولو العزم، نوح علیه السلام، صریحا اعلام کرد که خدماتش به جامعه، رایگان است پیامبران دیگر، همچون: هود، صالح، لوط و شعیب علیهم السلام نیز بدین شیوه عمل مى‌کردند. امّا نکته در خور تأمّل، این است که پیامبر اسلام، به دستور خداوند متعال، مکلّف شد که به امّت اعلام کند:

«لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ اَلْمَوَدَّةَ فِی اَلْقُرْبى.(1)

در برابر آن (تبلیغ رسالت)، پاداشى از شما نمى‌خواهم، مگر دوستىِ خویشاوندان».

و در پاسخ این سؤال که حکمت این درخواست چیست، به امر الهى توضیح مى‌دهد:

«قُلْ ما سَأَلْتُکُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَکُمْ إِنْ أَجْرِیَ إِلاّ عَلَى اَللهِ.(2)

بگو: «آنچه از شما به عنوان مزد [ِ رسالت] خواستم، به سود شماست پاداش

من، فقط با خداست»».

یعنى: من هرگز چیزى در مقابل رساندن پیام الهى، از شما نمى‌خواهم و همچون دیگر پیامبران خدا، بى مزد و منّت، خدمت‌گزار مردم هستم و آنچه بر آن نامِ مزد نهاده‌ام، در واقع، چیزى نیست که منافع شخصىِ مرا تأمین کند؛ بلکه به عکس، براى تأمین منافع شماست و من با این تعبیر لطیف و عاطفى، خواستم شما را بر حفظ آن بر انگیزم تا پس از من، از راه صحیح و استوار، منحرف نگردید.

و براى توضیح بیشتر فرمود:

«ما أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلاّ مَنْ شاءَ أَنْ یَتَّخِذَ إِلى رَبِّهِ سَبِیلاً.(3)

براى آن (تبلیغ رسالتم)، مزدى نمى‌خواهم، مگر این که هر کس بخواهد، راهى به سوى پروردگارش [در پیش] گیرد».

بنا بر این، آنچه پیامبر اسلام به عنوان مزد رسالت خواسته، در حقیقت، انتخاب کردن راه خداست؛ همان راه ارزش‌هاى دینى و تکامل مادّى و معنوىِ انسان که تجسّم آن، در کامل‌ترین مصادیق رهبران الهى، یعنى رهبرى الهى تجسّم پیدا مى‌کند و اهل بیت پیامبر خدا علیهم السلام است.(4)

با عنایت به این مقدّمه در مورد مزد تبلیغ، چند پرسش، قابل طرح است:

1. حکمتِ آن همه تأکید انبیاى الهى، مبنى بر نخواستن مزد براى تبلیغ رسالت چیست؟ آیا با عنایت به سیره پیامبران الهى، مبلّغان که وارثان آنها هستند مى‌توانند در مقابل تبلیغ، از مردم، مزد طلب کنند؟

2. گرفتن مزد تبلیغ، بدون درخواست آن، چه حکمى دارد؟

3. در صورتى که تبلیغْ رایگان باشد، نیازهاى اقتصادى مبلّغ، چگونه تأمین مى‌گردد؟

الف آثار زیانبار درخواست مزد براى تبلیغ

براى پاسخ گفتن به سؤال اوّل و پى بردن به حکمت تأکید انبیاى الهى بر رایگان بودن تبلیغات آنها، کافى است قدرى در آثار زیانبار درخواست مزد براى تبلیغ، تأمّل کنیم:

1 از میان رفتن اخلاص

نخستین رکن اخلاقىِ تبلیغ دین، اخلاص است که با درخواست مزد براى تبلیغ، این رکن اساسى صدمه خواهد دید و مبلّغ، مصداق کسانى خواهد شد که امام على علیه السلام درباره آنان فرموده است:

یَطلُبُ الدُّنیا بِعَمَلِ الآخِرَةِ، وَلا یَطْلُبُ الآخِرَةَ بِعَمَلِ الدُّنیا.(5)

دنیا را با عملى طلب مى‌کند که از آنِ آخرت است، و آخرت را با عملى که از آنِ دنیاست، طلب نمى‌کند بدین سان، کسى که مى‌تواند اُمور مربوط به زندگى دنیوىِ خود را با انگیزه الهى، به اُمور اخروى تبدیل نماید، اینک با درخواست پاداش براى تبلیغ که امرى الهى و معنوى است، آن را وسیله امرار معاش و تأمین زندگى و به تعبیر امام على علیه السلام: دنیا خواهى کرده است در این باره، از امام صادق علیه السلام روایت شده است:

مَنِ احتاجَ النّاسُ إلَیهِ لِیُفَقِّهَهُم فی دینِهِم، فَیَسألُهُمُ الاُجرَةَ، کانَ حَقیقا عَلَى اللهِ أنْ یُدخِلَهُ نارَ جَهَنَّمَ.(6)

هر کس که مردم براى فراگیرىِ دینشان به او نیازمند باشند و او از آنان مزد بخواهد، بر خداوند رواست که او را در آتش جهنّم در اندازد

2 کاهش اثر تبلیغ

با صدمه دیدن رکن اخلاقىِ اخلاص، اثر تبلیغ در سازندگى دیگران، کاهش مى‌یابد و گاه به صفر مى‌رسد؛ بلکه نتیجه عکس مى‌دهد؛ زیرا مردم حق دارند به کسانى که دین خدا را وسیله تأمین دنیاى خود کرده‌اند، با دیده اتّهام بنگرند و آنان را ناصح و خیرخواه خود ندانند، چنان که عیسى علیه السلام در این زمینه مى‌فرمود:

الدِّینارُ داءُ الدِّین، وَ العالِمُ طَبیبُ الدِّینِ؛ فَإِذا رَأیتُمُ الطَّبیبَ یَجُرُّ الدّاءَ إلى نَفسِهِ فاتَّهِموهُ، واعلَموا أَنَّه غَیرُ ناصِحٍ لِغَیرِهِ.(7)

دینار، بیمارىِ دین است و عالم، طبیب دین پس اگر طبیبى را دیدید که بیمارى را به سوى خود مى‌کشد، به او بدگمان باشید و بدانید که او خیرخواه دیگرى نیست

3 تحریف ارزش‌هاى دینى

زیانبارترین اثر «تبلیغ در برابر پاداش»، تحریف ارزش‌هاى دینى است هنگامى که تبلیغ به صورت کالا در آید، مبلّغ به جاى آن که نیاز مخاطب را در نظر بگیرد، خواست او را مورد توجّه قرار مى‌دهد و از این رو، سعى مى‌کند کالاى خود را مطابق میل وى تنظیم کند و بدین سان، چه بسا ناگزیر شود که ارزش‌هاى دینى را تحریف کند تا دنیاى خود را تأمین سازد.

از دیدگاه قرآن کریم، تحریف کتب آسمانى پیشین، به همین ریشه خطرناک مى‌رسد که جمعى از مبلّغان و پیشوایان دینى، در برابر بهایى اندک، براى تأمین خواست خداوندان زور و زر، حقایق دینى را تحریف کرده‌اند.(8)

ب گرفتن مزد تبلیغ، بدون درخواست

آثار زیانبارى که بدانها اشارت رفت، هنگامى پدید مى‌آیند که مبلّغ، درست به عکسِ انبیاى الهى عمل کند؛ یعنى انبیا مى‌گفتند ما مزد تبلیغ نمى‌خواهیم؛ امّا او بگوید که مزد تبلیغ مى‌خواهد و با دین خدا مانند یک کالا معامله کند امّا اگر مبلّغ، درخواست مزد نداشته باشد، لیکن مردم براى تأمین زندگى‌اش چیزى به وى اهدا کنند، پذیرفتن آن منعى ندارد در این باره، از امام صادق علیه السلام روایت شده است:

المعلّم لا یعلّم بالأجر، و یَقْبَلُ الهدیةَ إذا اُهدى إلیه.(9)

معلّم، براى مزد تعلیم نمى‌دهد؛ امّا اگر هدیه‌اى به او داده شود، آن را قبول مى‌کند

همچنین حمزة بن حُمران، روایت مى‌کند:

سَمِعتُ الإمامَ الصّادِقَ علیه السلام یَقولُ: «مَنِ استَأکَلَ بِعِلمِهِ افتَقَرَ». فَقُلتُ لَهُ: جُعِلتُ فِداکَ! إنَّ فی شیعَتِکَ وَ مَوالیکَ قَوما یَتَحمَّلونَ عُلومَکُم وَیَبُثُّونها فى شیعَتِکُم، فَلا یَعدَمونَ عَلى ذَلِکَ مِنهُمُ: البِرَّ وَ الصِّلَة وَالإِکرامَ فَقالَ: «لَیسَ اُولَئِکَ بِمُستأکِلینَ».(10)

شنیدم که امام صادق علیه السلام مى‌فرماید: «هر کس، از راه علمش نان بخورد، مستمند خواهد شد».

به ایشان گفتم: فدایت شوم! میان شیعیان و دوستداران شما گروهى هستند که دانش‌هاى شما را فرا مى‌گیرند و آن را میان شیعیانتان منتشر مى‌سازند و در مقابل، از نیکى و انعام و هدایاى آنان، بى‌بهره نمى‌مانند.

فرمود: «اینان، کسانى نیستند که [از راه علم خود] نان مى‌خورند».

نکته در خورِ توجّه، این است که گرفتن پاداش تبلیغ، بدون درخواست آن،

هر چند منعى ندارد و با برخى از مراتب اخلاص نیز سازگار است، امّا ترک آن، اولى محسوب مى‌شود؛ چرا که انبیاى الهى و رهروان کامل آنها، از پذیرفتن پاداش‌هایى این گونه اجتناب مى‌کرده‌اند و نه تنها در مورد تبلیغ، بلکه در مورد هر کارى که عمل اُخروى محسوب مى‌شود و براى خدا انجام گرفته باشد، حتّى در سخت‌ترین شرایط اقتصادى، حاضر نبوده‌اند پاداشى دریافت کنند در این باره، داستان بسیار آموزنده‌اى از موسى علیه السلام نقل شده است که در پى مى‌آید.

داستانى از اخلاص موسى

موسى علیه السلام، قبل از نبوّت، پس از آن که از چنگ فرعونیان گریخت، با تحمّل مشکلات فراوان، خود را به شهر «مَدیَن»، محلّ زندگى شعیب علیه السلام رساند در نزدیکى‌هاى شهر، چاه آبى بود که شبان‌ها براى آب دادن گوسفندان خود، اطراف آن جمع شده بودند پشت سر شبانان، دو دختر را مشاهده کرد که به چاه، نزدیک نمى‌شوند متوجّه شد که آنان براى آب دادن گوسفندان خود، نیاز به کمک دارند به آنها کمک کرد تا گوسفندان سیراب شدند و دختران همراه گوسفندان خود، باز گشتند. گرسنگى، موسى علیه السلام را سخت آزار مى‌داد دست به دعا برداشت و گفت:

«رَبِّ إِنِّی لِما أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ.(11)

پروردگارا! من به هر خیرى که به سویم بفرستى، سختْ نیازمندم».

امام على علیه السلام در این باره مى‌فرماید:

فَواللهِ ما سَأَلَ إلَا خُبزا یَأکُلُهُ!(12)

سوگند به خدا که موسى علیه السلام جز نانى براى خوردن، درخواست نکرد

در این هنگام، یکى از آن دو دختر، باز گشت و به موسى علیه السلام گفت:

«إِنَّ أَبِی یَدْعُوکَ لِیَجْزِیَکَ أَجْرَ ما سَقَیْتَ لَنا.(13)

پدرم تو را مى‌طلبد تا در پاداش آب دادن [گوسفندان] براى ما، به تو مزد دهد».

موسى علیه السلام، همراه او به خانه آنها رفت معلوم شد دخترانى که در کنار چاه آب دیده و به آنها کمک کرده بود، فرزندان شعیبِ پیامبر هستند. هنگامى که موسى علیه السلام وارد خانه شعیب علیه السلام شد، وقت شام بود و غذا آماده.

شعیب علیه السلام به جوان تازه وارد، تعارف کرد و فرمود: «اى جوان! بنشین و شام بخور»؛ امّا موسى علیه السلام، همچنان ایستاده بود و بر سرِ سفره نمى‌نشست و در پاسخ میزبان گفت: «به خدا پناه مى‌برم!».

شعیب علیه السلام که از این برخورد او شگفت‌زده شده بود، گفت: «چرا چنین مى‌گویى؟ آیا تو گرسنه نیستى؟».

موسى علیه السلام در پاسخ گفت:

بَلى! وَلکِن أخافُ أن یَکونَ هذا عِوَضا لِما سَقیتُ لَهُما، وَ إنّا أهلُ بَیتٍ لا نَبیعُ شَیئا مِن عَمَلِ الآخِرَة بِمِلىَ الأرضِ ذَهَبا!

آرى [گرسنه‌ام]؛ امّا مى‌ترسم که این شام در مقابل آب دادن به آن دو دختر باشد، و ما خاندانى هستیم که هیچ عملى را که براى‌آخرت باشد، به کره زمینِ انباشته از طلا نمى‌فروشیم شعیب علیه السلام گفت: «اى جوان! به خدا قصد ما این نیست؛ بلکه این مرام من و پدران من است که میهمان را مى‌نوازیم و اطعام مى‌کنیم».

در این هنگام، موسى علیه السلام، کنار سفره نشست و مشغول خوردن شد.(14)

ج راه‌هاى تأمین نیاز مالى مبلّغ

اگر مزد تبلیغ از نظر اسلام، در هر صورتْ نکوهیده است، این سؤال قابل طرح است که: نیازهاى مبلّغ، از چه طریقى باید تأمین شوند؟

1 کسب در کنار تبلیغ

جمعى از روشن‌فکرْنماها، از حدود نیم قرن پیش، مى‌پنداشتند که روحانى بودن، اساسا شغل نیست و مبلّغان باید ضمن شغل‌هاى دیگر، به ترویج ارزش‌هاى دینى و هدایت مردم بپردازند آنان مى‌گفتند: اگر روحانیان در کنار تبلیغ، به کسب و کار نیز بپردازند و نیازى به مردم نداشته باشند، مى‌توانند اسلام را آن گونه که هست، به مردم ارائه کنند و تحت تأثیر خواست کسانى که نیازهاى اقتصادىِ آنان را تأمین مى‌کنند، قرار نگیرند.

هرچند نیاز مستقیم روحانیان به مردم، آثار زیانبارى دارد که توضیح آن گذشت؛ امّا این راه حل هم صحیح نیست و به فرموده امام خمینى رحمه‌الله، این فکر، بیشتر از ناحیه کسانى مطرح شده است که با اساس روحانیت و اسلام، مخالف هستند روحانى (مبلّغ دین) بودن، کارى است مثل کارهاى دیگر و در شرایط کنونى، ممکن نیست کسى بخواهد در رشته‌هاى مختلف علوم اسلامى تخصّص داشته باشد و در ضمن، به کار دیگرى هم براى تأمین نیازهاى زندگى بپردازد.

2 تأمین نیاز اقتصادىِ مبلّغ توسّط حکومت

در شرایطى که نظام اسلامى، موفّق به اجراى احکام نورانى اسلام به طور کامل شده باشد و بیت‌المال مسلمانان، به طور متمرکز در اختیار دولت اسلامى باشد و از سوى دیگر، نیازى به نظارت حوزه‌هاى علمیه و پیشوایان دینى بر دستگاه‌هاى اجرایى و تقنینى و قضایى نباشد، شاید بهترین راه تأمین نیازهاى اقتصادى روحانیان و

مبلّغان، دولت اسلامى باشد؛ امّا چنین شرایطى، شاید تنها در عصر حکومت امام مهدى عجّل الله فرجه تحقّق یابد.

در شرایط کنونى، استقلال اقتصادى روحانیان، ضرورى به نظر مى‌رسد و عدم استقلال روحانیان، به معناى تبعیّت و دنباله‌روى از سیاست‌هاى حکومت خواهد بود، در صورتى که روحانیان باید راه‌نما و مرشد زمامداران باشند.

3 خودگردانى اقتصادى

سومین راه تأمین نیازهاى اقتصادى مبلّغان، خودگردانى اقتصادى طبقه روحانى است؛ بدین معنا که مدیران حوزه‌هاى علمیه، بودجه‌هاى ویژه تحصیل و تبلیغ علوم دینى را به گونه‌اى سامان دهند که بتوانند زندگى متوسّط و شرافتمندانه‌اى را براى همه محصّلان، محقّقان و مبلّغان فراهم سازند تردیدى نیست که با مدیریت صحیح بودجه‌هایى که در حال حاضر در اختیار روحانیان است (مانند: خمس، زکات، هدایاى مردمى و…)، تأمین نیازهاى اقتصادى طبقه روحانى و نظام روحانیت، به سادگى امکان پذیر است.

4 تقویت بنیه معنوى

شاید برخى وقتى مى‌شنوند که تقویت معنویت، یکى از راه‌هاى تأمین نیازهاى اقتصادى است، شگفت‌زده شوند؛ ولى عقل و نقل، و روایت و درایت، مؤیّد این مدّعاست.

پیش از هر گونه توضیح در این باره، گفتنى است که در مورد تأمین هزینه زندگىِ روحانیان، وظیفه‌اى بر عهده مدیران مراکز دینى و تبلیغى است و وظیفه‌اى نیز بر عهده آحاد کسانى است که متصدّى ارشاد و هدایت مردم هستند وظیفه مدیران مجامع روحانى چنان که بدان اشاره شد، ساماندهى بودجه‌هایى است که در

اسلام براى این امر، پیش‌بینى شده است؛ امّا آنچه در این جا در صدد بیان آن هستیم، وظیفه شخص مبلّغ است، که نه تنها منافاتى با وظیفه مدیران روحانیان ندارد، بلکه مکمّل آن است.

تضمین اقتصادى خداوند متعال

در احادیث متعدّدى تصریح شده است که خداوند متعال، علاوه بر این که ضامن روزىِ همه مردم و همه جنبندگان است،(15) ضمانت ویژه‌اى براى اهل علم و کسانى که خود را وقف ارشاد و هدایت مردم کرده‌اند، دارد. پیامبر خدا در این باره مى‌فرماید:

إنَّ اللهَ تَعالى قَد تَکَفَّلَ لِطالِبِ العِلمِ بِرِزقِهِ خاصَّةً عَمّا ضَمِنَهُ لِغَیرِهِ.(16)

خداوند متعال، روزى‌اى را که براى دیگران ضمانت کرده، براى طالب علم، بخصوص متکفّل شده است

مَن تَفَقَّهَ فى دینِ اللهِ، کَفاهُ اللهُ هَمَّهُ و رَزِقَهُ مِن حَیثُ لا یَحتَسِبُ.(17)

هر کس در دین خداوند به ژرف‌اندیشى بپردازد، خداوند، کار او را کفایت مى‌کند و از آن جا که گمان نمى‌برد، روزى‌اش را مى‌رساند

این احادیث، در حقیقت، شرح این آیه است که تصریح مى‌کند:

«وَ مَنْ یَتَّقِ اَللهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ، وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اَللهِ فَهُوَ حَسْبُهُ.(18)

و هر کس، از خدا پروا کند، [خدا] براى او راه بیرون شدن قرار مى‌دهد و از جایى که حسابش را نمى‌کند، به او روزى مى‌رساند و هر کس بر خدا اعتماد کند، او براى وى بس است».

بى‌تردید، یکى از مصادیق بارز تقوا و توکّل، تفقّه (ژرف‌اندیشى) در دین براى خدا و خدمت به خلق است خداوند متعال، ضمانت کرده که زندگىِ کسى را که بنیه معنوىِ خود را تقویت کند و با سرمایه تقوا و توکّل، به فراگیرىِ دانش و تحقیق و ارشاد مردم بپردازد، «مِن حیث لا یحتسب» و از راهى که تنها خدا مى‌داند، تأمین کند تجربه قطعىِ اهل علم نیز مؤیّد عملى شدن این وعده قرآن کریم و احادیث اسلامى است.


1) شورا: آیه 23.

2) سبأ: آیه 47.

3) فرقان: آیه 57.

4) ر ک: اهل بیت علیهم السلام در قرآن و حدیث: بخش هشتم / فصل سوم: عناوین حقوق اهل بیت، نیز، ر ک: رهبرى در اسلام: ص 88.

5) نهج البلاغة: خطبه 32، بحار الأنوار: ج 78 ص 5.

6) عوالى اللآلى: ج 4 ص 71، بحار الأنوار: ج 2 ص 78.

7) الخصال: ص 113، روضة الواعظین: ص 468، بحار الأنوار: ج 2 ص 107.

8) ر ک: بقره: آیه 41.

9) تهذیب الأحکام: ج 6 ص 365 ح 1047.

10) معانى الأخبار: ص 181 ح 1.

11) قصص: آیه 24.

12) نهج البلاغة: خطبه 160، بحار الأنوار: ج 13 ص 50.

13) قصص: آیه 25.

14) میزان الحکمة: باب 1032، بحار الأنوار: ج 13 ص 21 و ج 77 ص 103.

15) «وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِی اَلْأَرْضِ إِلاّ عَلَى اَللهِ رِزْقُها؛ و هیچ جنبنده‌اى در زمین نیست، مگر آن که روزى‌اش بر [عهده] خداوند است» (هود: آیه 6).

16) منیة المرید: ص 160، الأنوار النعمانیّة: ج 3 ص 341.

17) جامع بیان العلم: ج 1 ص 45 نیز، ر ک: علم و حکمت در قرآن و حدیث: بخش پنجم: آموختن / فصل دوم / بهره‌هاى جستجوى دانش / به عهده گرفتن روزى.

18) طلاق: آیه 2 3.