باب یکم این بخش، ویژه «امامت و رهبرى» است در بیست و یک فصل. در فصل یکم، از ضرورت استمرار امامت و هدایت پس از پیامبر صلى الله علیه و آله سخن رفته است و پس از آن، از جایگاه امام و حکمت امامت و شناخت ژرف و دقیق امام، سخن گفته شده است. در این قسمت، روایات تکان دهندهاى آمده است درباره این که مؤمن باید پیشوایش را بشناسد و به شدّت هشدار داده شده است که هرگز مباد انسان، پیشوایش را نشناسد و بدون شناخت او زندگى را به پیش بَرد و آن را بدرود گوید که:
مَن ماتَ و لا یَعرِفُ إمامَهُ ماتَ میتَةً جاهِلِیَّةً.(1)
هر کس بمیرد و امامش را نشناسد، به مرگ جاهلى مُرده است.
این همه، براى آن بوده و هست که امّت بدانند زمام زندگى را به کسى بسپُرند که شایستگى بردن جامعه را به سوى سرچشمههاى نور داشته باشد، و به واقع، یکسر، هشدارى است براى این که انسانهاى به لحاظ فطرت تشنه «آب حیات» پیشوایى، به «سراب» حیرت و سر در گمى گرفتار نیایند. از این رو و به لحاظ برخى سخنان سستْ بنیاد درباره این گونه احادیث، پس از گزارش آنها پژوهشى درباره این روایات است نشانگر این حقیقت که آن پیشوایى که انسان باید به دنبال آن باشد، کدام است و داراى چه ویژگىهایى است.
پس از این همه، احادیثى از پیامبر خدا گزارش مىشود نشانگر این که پیشوا باید «تعیین شده به وسیله خداوند» باشد و به چه ویژگىها و خصلتهاى والایى آراسته باشد و از زشتىها و پلشتىها و هوا و هوسها و خصلتهاى ناپسند پیراسته باشد و این که چون زمام امور را به دست گرفت، عدالت را بگسترد و با مردمان با مهر، صمیمیت و صفا زندگى کند. بدین سان، فصل هفتم این بخش با عنوان «وظایف امام» به تبیین و تفصیل مسئولیتهاى پیشوا مىپردازد. روشن است امامى که براى تحقّق بخشیدن به آموزههاى الهى در جامعه «تعیین» شده، اگر همراهى امّت را با خود نداشته باشد، کارآمد نخواهد بود و صدایش پژواکى نخواهد داشت. پس پیشواى داراى آن ویژگىها، بر امّت، حقوقى دارد که در فصل هشتم، با عناوینى چون: اطاعت، نصیحت، بزرگدارى، ارجگزارى و. . . گزارش شده است. سپس احادیث نبوى درباره تعداد امامانِ پس از پیامبر صلى الله علیه و آله آمده است.
در فصل نهم نیز با طُرُق مختلف، روایات گونهگون و تعبیرهاى متفاوتِ رسیده درباره امامان، مانند: «اثنا عشر أمیرا» ، «إماما» ، و «وصیّا» آمده و فرجام این فصل، پژوهشى است درباره احادیث نبوى مربوط به تعداد امامان علیهم السلام به لحاظ سند، محتوا و فقه الحدیث، با گزارش آراى مختلف، پرسشهاى مرتبط با دیدگاه پذیرفته شده
و پاسخ پرسشها. آن گاه، بحث «حدیث ثقلین» با روایت راویان مکتب اهل بیت علیهم السلام و نیز مکتب خلفا آمده است با گزارش خواندنى و جالب مکانهایى که پیامبر خدا حدیث ثقلین را بیان کرده، با تحلیلى از معناى «عترت» در حدیث ثقلین.
حدیث ثقلین، قطعا متواتر است و نشانگر مرجعیت علمى، فکرى و دینى امامان علیهم السلام. از این رو، تبیین و تفسیر درست آن، و پاسخگویى به پرسشهاى مرتبط با آن، نشان دادن استوارى سند آن و آن گاه، تحلیل محتوا و فرایند محتوایى آن و نتایجى که بدان استوار مىشود، بسیار مهم است و عالمان شیعه، این مرزداران ساحت اندیشه دینى، در گذرگاه زمان در میان نسلها و در گستره عصرها بدان پرداختهاند.(2) اکنون در این بخش و در پى آنچه آمد، بحث از استمرار رهبرى، هدایت و امامت است بر پایه سخنان حکیمانه پیامبر خدا درباره امامان علیهم السلام. پس، امامت آن عزیزان بر پایه حدیث ثقلین، گزارش مىشود و از سند آن، راویان آن، مکانهاى صدور آن، محتواى آن، مرجعیت عام و عالى علمى اهل بیت به استناد آن، و. . . بحث مىشود و سپس دلالت آن بر امامت مهدى علیه السلام و غیبت آن بزرگوار و سرانجام، مراد از «تمسّک جُستن» در حدیث ثقلین تبیین مىگردد.
معنا و مراد از «اهل بیت» ، در فصل یازدهم آمده است و در ادامه آن، پژوهشى درباره حدیث کسا، استوارى این حدیث و آن گاه، چگونگى آنچه به حدیث کسا شهرت یافته است. سپس، دیدگاه برخى اصحاب درباره معناى «اهل بیت» و تفسیر امامان علیهم السلام از «اهل بیت» و چگونگى سلام دادن پیامبر خدا بر اهل بیت علیهم السلام پس از نزول آیه تطهیر و در پایان، گزارش احادیث با گونههاى مختلف پژوهشى درباره چگونگى سلام دادن پیامبر صلى الله علیه و آله بر اهل بیت با بررسى نقلهاى آن در جُستارى با عنوان «پژوهشى درباره احادیث سلام دادن پیامبر صلى الله علیه و آله به اهل بیت علیهم السلام» .
جایگاه اهل بیت علیهم السلام در فصل دوازدهم آمده است، از جمله، مانند کردن آن بزرگواران به «کشتى نوح» ، «ستارگان آسمان» ، «خانه خداوند» و. . . .
در فصل سیزدهم، از «ویژگىهاى اهل بیت علیهم السلام» سخن رفته است و از جمله طهارت آنها و نزول آیه تطهیر درباره آنها و احتجاج به این جایگاه و فضیلت. در ادامه، دیگر ویژگىهاى ارجمند، هیجانبار، والا و فخرآفرین آنان، همچون «همتاى قرآن» بودن، «برترینِ خلق» بودن، «اهل ذکر» بودن، «ابواب خداوند» بودن، «معدن رسالت» بودن و. . . و در نهایت، این حقیقت که: بر گستره زمین، هیچ کس را نشاید که کسى را بدانها مانند کند.
فصل چهاردهم، درباره ویژگىهاى علمى اهل بیت علیهم السلام است و در فصل پانزدهم، از حقوق آن عزیزان که بر عهده امّت است، چونان: مودّت آنان، تمسّک بدانان، اقتدا به آنها، یاد کردن از آنها و. . . سخن رفته است.
احادیث مرتبط با «محبّت اهل بیت علیهم السلام» در فصل شانزدهم آمده است: فضیلت مهر ورزیدن به اهل بیت، ویژگى دوست داشتن آن بزرگواران (و از جمله این که این دوستى، شرط توحید و نشانه ایمان است) ، ضرورت تربیت فرزندان با دوستى آنان، و نشانهها و آثار دوستى اهل بیت علیهم السلام. آن گاه در فصل هفدهم، سخن از کینورزى به اهل بیت علیهم السلام و دشمنى با آنان آمده است و نسبت به این خصلت بسیار زشت، هشدار داده شده و آثار آن در ادامه این فصل، آمده است. ستم کردن بر اهل بیت علیهم السلام و چگونگى آن و هشدار درباره این که امّت، هرگز چنین شیوهاى را پیشه نکنند، در فصل هجدهم آمده است و سپس از دولت اهل بیت علیهم السلام سخن رفته است و در نهایت، چگونگى غلو درباره آنان و هشدار دادن نسبت به غلو. این بخش با گزارش احادیث نشانگر جایگاه پیروان اهل بیت علیهم السلام در قیامت، پایان مىپذیرد.
1) الکافى: ج 2 ص 20 ح 6، بحار الأنوار: ج 23 ص 90 ح 35.
2) ر. ک: دانشنامه میزان الحکمة: فصل دوازدهم: دلایل استمرار امامت اهلبیت تا روز رستاخیز / پژوهشى درباره حدیث ثقلین و دلالت آن بر استمرار امامت اهلبیت. نیز، ر. ک: دانشنامه امیرالمؤمنین علیه السلام: بخش سوم: کوششهاى پیامبر براى رهبرى على پس از خود / درآمد: موضع پیامبر در برابر آینده رسالت / حدیث ثقلین.