الکتاب
«مُحَمَّدٌ رَسُولُ اَللهِ وَ اَلَّذِینَ مَعَهُ أَشِدّاءُ عَلَى اَلْکُفّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ تَراهُمْ رُکَّعاً سُجَّداً یَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اَللهِ وَ رِضْواناً سِیماهُمْ فِی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ اَلسُّجُودِ ذلِکَ مَثَلُهُمْ فِی اَلتَّوْراةِ وَ مَثَلُهُمْ فِی اَلْإِنْجِیلِ کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوى عَلى سُوقِهِ یُعْجِبُ اَلزُّرّاعَ لِیَغِیظَ بِهِمُ اَلْکُفّارَ وَعَدَ اَللهُ اَلَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا اَلصّالِحاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظِیماً» .(1)
«اَلَّذِینَ آتَیْناهُمُ اَلْکِتابَ یَعْرِفُونَهُ کَما یَعْرِفُونَ أَبْناءَهُمْ وَ إِنَّ فَرِیقاً مِنْهُمْ لَیَکْتُمُونَ اَلْحَقَّ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ» .(2)
الحدیث
3655 . السیرة النبویّة لابن هشام عن ابن عبّاس: کَتَبَ رَسولُ اللهِ صلى الله علیه و آله إلى یَهودِ خَیبَرَ. . . : بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ، مِن مُحَمَّدٍ رَسولِ اللهِ صلى الله علیه و آله صاحِبِ موسى وأخیهِ، وَالمُصَدِّقِ لِما جاءَ بِهِ موسى، ألا إنَّ اللهَ قَد قالَ لَکُم یا مَعشَرَ أهلِ التَّوراةِ، وإنَّکُم لَتَجِدونَ ذلِکَ فی کِتابِکُم: «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اَللهِ وَ اَلَّذِینَ مَعَهُ أَشِدّاءُ عَلَى اَلْکُفّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ. . .»(3)
قرآن
«محمّد، پیامبر خداست و کسانى که با اویند، بر کافران، سختگیر [و] با همدیگر، مهرباناند آنان را در رکوع و سجود مىبینى. فضل و خشنودىِ خدا را خواستارند. علامت [ِ مشخّصه]آنان، بر اثر سجود در چهرههایشان است. این صفت ایشان است در تورات، و مَثَلِ آنها در انجیل، چون کِشتهاى است که جوانه خود را برآورَد و آن را مایه دهد تا سِتَبر شود و بر ساقههاى خود بِایستد و دهقانان را به شگفت آورد، تا از [انبوهىِ] آنان، [خدا] کافران را به خشم در اندازد خدا، به کسانى از آنان که ایمان آورده و کارهاى شایسته کردهاند، آمرزش و پاداش بزرگى وعده داده است»
«کسانى که به ایشان، کتاب [ِ آسمانى] دادهایم، همان گونه که پسران خود را مىشناسند، او (محمّد) را مىشناسند؛ و مسلّماً گروهى از ایشان، حقیقت را نهفته مىدارند و خودشان [هم] مىدانند»
حدیث
3655 . السیرة النبویّة، ابن هشام به نقل از ابن عبّاس : پیامبر خدا، به یهودیان خیبر. . . نوشت: «به نام خداوند بخشنده مهربان از محمّد، فرستاده خدا، دوست موسى و برادرش و تصدیق کننده هر آنچه موسى آورده است هان، اى جماعت پیرو تورات! خداوند به شما فرموده است و شما، این را در کتابتان مىیابید که: «محمّد، پیامبر خداست و کسانى که با اویند، بر کافران، سختگیر [و] با همدیگر، مهرباناند…»
3656 . رسول الله صلى الله علیه و آله: إنَّ موسى لَمّا نَزَلَت عَلَیهِ التَّوراةُ وقَرَأَها فَوَجَدَ فیها ذِکرَ هذِهِ الاُمَّةِ، فَقالَ: یا رَبِّ، إنّی أجِدُ فِی الأَلواحِ اُمَّةً هُمُ الآخِرونَ السّابِقونَ، فَاجعَلها اُمَّتی قالَ: تِلکَ اُمَّةُ أحمَدَ.
قالَ: یا رَبِّ، إنّی أجِدُ فِی الأَلواحِ اُمَّةً هُمُ السّابِقونَ(4) المَشفوعُ لَهُم، فَاجعَلها اُمَّتی قالَ: تِلکَ اُمَّةُ أحمَدَ.
قالَ: یا رَبِّ، إنّی أجِدُ فِی الأَلواحِ اُمَّةً هُمُ المُستَجیبونَ المُستَجابُ لَهُم، فَاجعَلها اُمَّتی قالَ: تِلکَ اُمَّةُ أحمَدَ.
قالَ: یا رَبِّ، إنّی أجِدُ فِی الأَلواحِ اُمَّةً أناجیلُهُم فی صُدورِهِم یَقرَؤونَها ظاهِراً، فَاجعَلها اُمَّتی قالَ: تِلکَ اُمَّةُ أحمَدَ.
قالَ: یا رَبِّ، إنّی أجِدُ فِی الأَلواحِ اُمَّةً یَأکُلونَ الفَیءَ، فَاجعَلها اُمَّتی قالَ: تِلکَ اُمَّةُ أحمَدَ.
قالَ: یا رَبِّ، إنّی أجِدُ فِی الأَلواحِ اُمَّةً یَجعَلونَ الصَّدَقَةَ فی بُطونِهِم یُؤجَرونَ عَلَیها، فَاجعَلها اُمَّتی قالَ: تِلکَ اُمَّةُ أحمَدَ.
قالَ: یا رَبِّ، إنّی أجِدُ فِی الأَلواحِ اُمَّةً إذا هَمَّ أحَدُهُم بِحَسَنَةٍ فَلَم یَعمَلها کُتِبَ لَهُ حَسَنَةٌ واحِدَةٌ، فَإِن عَمِلَها کُتِبَت لَهُ عَشرُ حَسَناتٍ، فَاجعَلها اُمَّتی قالَ: تِلکَ اُمَّةُ أحمَدَ.
قالَ: یا رَبِّ، إنّی أجِدُ فِی الأَلواحِ اُمَّةً إذا هَمَّ أحَدُهُم بِسَیِّئَةٍ ولَم یَعمَلها لَم تُکتَب، وإن عَمِلَها کُتِبَت عَلَیهِ سِیِّئَةٌ واحِدَةً، فَاجعَلها اُمَّتی قالَ: تِلکَ اُمَّةُ أحمَدَ.
قالَ: یا رَبِّ، إنّی أجِدُ فِی الأَلواحِ اُمَّةً یُؤتَونَ العِلمَ الأَوَّلَ وَالعِلمَ الآخِرَ،
فَیَقتُلونَ قُرونَ الضَّلالَةِ [وَ] المَسیحَ الدَّجّالَ(5)، فَاجعَلها اُمَّتی قالَ: تِلکَ اُمَّةُ أحمَدَ.
قالَ: یا رَبِّ، فَاجعَلنی مِن اُمَّةِ أحمَدَ! فَاُعطِیَ عِندَ ذلِکَ خَصلَتَینِ فَقالَ: «یا مُوسى إِنِّی اِصْطَفَیْتُکَ عَلَى اَلنّاسِ بِرِسالاتِی وَ بِکَلامِی فَخُذْ ما آتَیْتُکَ وَ کُنْ مِنَ اَلشّاکِرِینَ»(6)، قالَ: قَد رَضیتُ یا رَبِّ.(7)
3656 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: موسى علیه السلام زمانى که تورات بر او نازل شد و آن را خواند و یاد این امّت را در آن یافت، گفت: پروردگارا! من در الواح، امّتى را مىیابم که آخرینِ امّتهایند و [در ورود به بهشت،]پیشگام آن را امّت من قرار ده.
خداوند فرمود: «آن، امّت احمد است» .
گفت: پروردگارا! من در الواح، امّتى را مىیابم که پیشى گیرندهاند و برایشان شفاعت مىشود آن را امّت من قرار ده.
فرمود: «آن، امّت احمد است» .
گفت: پروردگارا! من در الواح، امّتى را مىیابم که اجابت کننده [ى دعوت خدا]و اجابت شونده [ى دعا] هستند آن را امّت من قرار ده.
فرمود: «آن، امّت احمد است» .
گفت: پروردگارا! من در الواح، امّتى مىیابم که انجیلهاى (کتابهاى آسمانى) آنان در سینههاى آنهاست و از حفظ، آن را مىخوانند آن را امّت من قرار ده.
فرمود: «آن، امّت احمد است» .
گفت: پروردگارا! من در الواح، امّتى مىیابم که غنیمت مىخورند آن را امّت من قرار ده.
فرمود: «آن، امّت احمد است» .
گفت: پروردگارا! من در الواح، امّتى را مىبینم که صدقه در شکمهاى [نیازمندان] خود جاى مىدهند و براى این کار، پاداش مىیابند آن را امّت من قرار ده.
فرمود: «آن، امّت احمد است» .
گفت: پروردگارا! من در الواح، امّتى را مىیابم که هر گاه یکى از آنان، نیّت کار نیک کند و به کار نبندد، براى آن یک ثواب نوشته مىشود و اگر به کار ببندد، ده ثواب برایش نوشته مىشود آن را امّت من قرار ده.
فرمود: «آن، امّت احمد است» .
گفت: پروردگارا! من در الواح، امّتى را مىیابم که هر گاه یکى از آنان، نیّت کار بد کند، امّا آن را به کار نبندد، به حسابش نوشته نمىشود و اگر به کار بندد، یک گناه برایش نوشته مىشود آن را امّت من قرار ده.
فرمود: «آن، امّت احمد است» .
گفت: پروردگارا! من در الواح، امّتى را مىیابم که همه علوم از اوّل تا آخر به آنان داده
مىشود و سردمداران گمراهى و(8) مسیح دجّال(9) را مىکُشند آن را از امّت من قرار ده.
فرمود: «آن، امّت احمد است» .
گفت: پروردگارا! پس مرا از امّت احمد قرار ده.
در این هنگام، دو امتیاز به او داده شد خداوند فرمود: «اى موسى! تو را با رسالتهایم و با سخن گفتنم [با تو] بر مردم [روزگار] برگزیدم پس آنچه را به تو دادم، بگیر و از سپاسگزاران باش» .
موسى علیه السلام گفت: راضى شدم، اى پروردگار!
3657 . عنه صلى الله علیه و آله: أنَا أشبَهُ النّاسِ بِآدَمَ علیه السلام، وإبراهیمُ علیه السلام أشبَهُ النّاسِ بی؛ خَلقُهُ وخُلُقُهُ(10)، وسَمّانِی اللهُ عز و جل مِن فَوقِ عَرشِهِ عَشَرَةَ أسماءٍ، وبَیَّنَ اللهُ وَصفی، وبَشَّرَنی عَلى لِسانِ کُلِّ رَسولٍ بَعَثَهُ إلى قَومِهِ، وسَمّانی ونَشَرَ فِی التَّوراةِ اسمی، وبَثَّ ذِکری فی أهلِ التَّوراةِ وَالإِنجیلِ، وعَلَّمَنی کِتابَهُ، ورَفَعَنی فی سَمائِهِ، وشَقَّ لِیَ اسما مِن أسمائِهِ، فَسَمّانی مُحَمَّدا وهُوَ مَحمُودٌ، وأخرَجَنی فی خَیرِ قَرنٍ مِن اُمَّتی، وجَعَلَ اسمی فِی التَّوراةِ أحیَدَ، وهُوَ مِنَ التَّوحیدِ؛ فَبِالتَّوحیدِ حَرَّمَ أجسادَ اُمَّتی عَلَى النّارِ، وسَمّانی فِی الإِنجیلِ أحمَدَ؛ فَأَنَا مَحمودٌ فی أهلِ السَّماءِ، وجَعَلَ اُمَّتِیَ الحامِدینَ، وجَعَلَ اسمی فِی الزَّبورِ ماحٍ؛ مَحَا اللهُ عز و جل بی مِنَ الأَرضِ عِبادَةَ الأَوثانِ، وجَعَلَ اسمی فِی القُرآنِ مُحَمَّدا؛ فَأَنَا مَحمودٌ فی جَمیعِ القِیامَةِ فی فَصلِ القَضاءِ، لایَشفَعُ أحَدٌ غَیری.(11)
3658 . عنه صلى الله علیه و آله وقَد سُئِلَ أینَ کُنتَ وآدَمُ فِی الجَنَّةِ؟ کُنتُ فی صُلبِهِ(12)، وهُبِطَ بی إلَى الأَرضِ فی صُلبِهِ. ولَم یَزَلِ اللهُ عز و جلیَنقُلُنی مِن الأَصلابِ الطَّیِّبَةِ إلَى الأَرحامِ الطّاهِرَةِ. وأَثبَتَ فِی التَّوراةِ وَالإِنجیلِ ذِکری، ورَقى بی إلى سَمائِهِ، وشَقَّ لِیَ اسما مِن أسمائِهِ الحُسنى، اُمَّتِیَ الحَمّادونَ، فَذُو العَرشِ مَحمودٌ وأنَا مُحَمَّدٌ.(13)
3657 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: من، شبیهترینِ مردم به آدم علیه السلام هستم و ابراهیم علیه السلام شبیهترینِ مردم به من بوده است، هم اخلاقش هم چهرهاش خداوند، از فراز عرش خود، ده نام بر من نهاد و اوصاف مرا بیان فرمود و از زبانِ هر پیامبرى که به سوى قومش فرستاد، مژده ظهور مرا داد و نامم را بُرد نام مرا در تورات، نشر داد و نام مرا در میان پیروان تورات و انجیل پراکَنْد و کتابش را به من آموخت و در آسمانش، مرا رفعت بخشید و نام مرا از نامهاى خود برگرفت و مرا «محمّد» نامید و او نامش «محمود» است مرا در میان بهترین نسل از امّتم ظاهر گردانید نام مرا در تورات، «اَحْیَد» نهاد که برگرفته از توحید است و به واسطه توحید، بدن امّت مرا بر آتش، حرام ساخت در انجیل، از من با نام «احمد» یاد کرد پس من در میان آسمانیان، محمود (ستوده و پسندیده) ام و امّت مرا، حمد کننده قرار داد در زبور، نامم را «ماحى» نهاد خداوند عز و جل به واسطه من، بتپرستى را از زمین، محو مىکند در قرآن، نامم را «محمّد» نهاد پس در سرتاسر قیامت، قضاوت نهایى از سوى من، پسندیده [و پذیرفته]مىشود و کسى جز من، شفاعت نمىکند
3658 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله وقتى از ایشان سؤال شد: آن گاه که آدم علیه السلام در بهشت بود، کجا بودى؟: در پشت او، و در همان پشتِ او [همراه با آدم علیه السلام] به زمین فرود آورده شدم. . . و از آن پس، پیوسته، خداى عز و جل مرا از پشتهاى پاک به زِهدانهاى پاک، منتقل مىکرد. . . در تورات و انجیل، نام
مرا آورد و مرا به آسمان خویش، بالا بُرد و از نامهاى نیکویش، نامى براى من مشتق ساخت امّت من، «حمّادون (ستایندگان)» اند و خداوندگار عرش، «محمود» است و من، «محمّد»م
3659 . حلیة الأولیاء عن سعید بن أبی هلال: إنَّ عَبدَ اللهِ بنَ عَمرٍو قالَ لِکَعبٍ: أخبِرنی عَن صِفَةِ مُحَمَّدٍ صلى الله علیه و آله واُمَّتِهِ.
قالَ: أجِدُهُم فی کِتابِ اللهِ تَعالى أنّ أحمَدَ واُمَّتَهُ حَمّادونَ، یَحمَدونَ اللهَ عز و جل عَلى کُلِّ خَیرٍ وشَرٍّ، یُکَبِّرونَ اللهَ عَلى کُلِّ شَرَفٍ(14)، ویُسِبِّحونَ اللهَ فی کُلِّ مَنزِلٍ، نِداؤُهُم فی جَوِّ السَّماءِ، لَهُم دَوِیٌّ فی صَلاتِهِم کَدَوِیِّ النَّحلِ عَلَى الصَّخرِ، یِصُفّونَ فِی الصَّلاةِ کَصُفوفِ المَلائِکَةِ، ویَصُفّونَ فِی القِتالِ کَصُفوفِهِم فِی الصَّلاةِ، إذا غَزَوا فی سَبیلِ اللهِ کانَتِ المَلائِکَةُ بَینَ أیدیهِم ومِن خَلفِهِم بِرِماحٍ شِدادٍ، إذا حَضَرُوا الصَّفَّ فی سَبیلِ اللهِ کانَ اللهُ عَلَیهِم مُظِلّاً وأشارَ بِیَدِهِ کَما تُظِلُّ النُّسورُ عَلى وُکورِها، لا یَتَأَخَّرونَ زَحفاً أبَداً حَتّى یَحضُرَهُم جِبریلُ علیه السلام.(15)
3659 . حلیة الأولیاء به نقل از سعید بن ابى هلال : عبد الله بن عمرو به کعب گفت: مرا از اوصاف محمّد صلى الله علیه و آله و امّت او خبر ده.
کعب گفت: آنان را در کتاب خداى متعال، چنین مىیابم که: احمد و امّت او ستایندگاناند و خداى عز و جل را بر هر خوب و بدى مىستایند در هر بلندى، خدا را به بزرگى یاد مىکنند و در هر منزلگاهى، خدا را به پاکى مىستایند بانگ آنان، در میان آسمان مىپیچد و در نمازهاشان، همهمهاى چونان همهمه زنبوران عسل در کوهسار دارند در نماز، همچون صفوف فرشتگان، صف مىبندند و در جنگ، آن گونه صف مىکشند که در نماز هر گاه در راه خدا به جنگ بروند، فرشتگان با نیزههاى محکم، در پیشِ رو و پشتِ سرشان قرار مىگیرند هر گاه در راه خدا به صف مىایستند، خداوند بر آنان سایه مىافکنَد (با دستش نشان داد) ، آن گونه که عقابها بر لانههایشان بال مىگسترانند و هرگز از پیشروى باز نمىایستند، مگر آن که جبرئیل علیه السلام به آنان بپیوندد
1) الفتح:29.
2) البقرة:146.
3) السیرة النبویّة لابن هشام: ج 2 ص 193.
4) فی تفسیر الطبری: ج 6 الجزء 9 ص 65 وابن کثیر: ج 3 ص 476: «هم المشفّعون» بدل «هم السابقون».
5) فی تفسیر الطبری وتفسیر ابن کثیر: «الأعور الکذّاب» بدل «المسیح الدّجال».
6) الأعراف:144.
7) دلائل النبوة لأبی نعیم: ج 1 ص 68 ح 31 عن أبی هریرة.
8) این افزوده، برگرفته از الخصائص الکبرى است.
9) در تفسیر الطبرى و تفسیر ابن کثیر، به جاى «مسیح دجّال» ، «یک چشمِ دروغگو» آمده است.
10) فی المصدر: «خلقة وخلقة» ، والصواب ما أثبتناه کما فی المصادر الاُخرى.
11) الخصال: ص 425 ح 1 عن جابر بن عبد الله، بحار الأنوار: ج 16 ص 92 ح 27.
12) الصُّلْب: الظهر (النهایة: ج 3 ص 44 «صلب»).
13) الأمالی للصدوق: ص 723 ح 989 عن یحیى بن أبی إسحاق عن الإمام الصادق عن أبیه عن جده علیهم السلام، بحار الأنوار: ج 16 ص 314 ح 2.
14) الشَّرَفُ: العُلُوّ: (المصباح المنیر: ص 310 «شرف»).
15) حلیة الأولیاء: ج 5 ص 386.