39 / 1
النَّهیُ عنِ الغِیبةِ
الکتاب
«یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا اِجْتَنِبُوا کَثِیراً مِنَ اَلظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ اَلظَّنِّ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا وَ لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً أَیُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتُمُوهُ وَ اِتَّقُوا اَللّهَ إِنَّ اَللّهَ تَوّابٌ رَحِیمٌ».(1)
الحدیث
6843 . رسول اللّه صلى الله علیه و آله – فی خُطبَةِ حِجّةِ الوَداعِ -: أیّها الناسُ، إنَّ دِماءَکُم و أموالَکُم و أعراضَکُم علَیکُم حَرامٌ، کَحُرمَةِ یَومِکُم هذا فی شَهرِکُم هذا فی بَلَدِکُم هذا، إنَّ اللّهَ حَرَّمَ الغِیبَةَ کما حَرَّمَ المالَ و الدمَ.(2)
6844 . عنه صلى الله علیه و آله – لَمّا قالَت لَهُ عائشةُ: حَسبُکَ مِن صَفِیَّةَ کذا و کذا! تَعنِی قَصیرَةً -: لقد قلتِ کَلِمَةً لو مُزِجَت بماءِ البَحرِ لَمَزَجَتهُ.(3)
39 / 1
نهى از غیبت
قرآن
«اى کسانى که ایمان آوردهاید! از بسیارى از گمانها بپرهیزید که پارهاى از گمانها گناه است، و جاسوسى مکنید و بعضى از شما غیبت بعضى را نکند. آیا کسى از شما دوست دارد که گوشت برادر مُردهاش را بخورد؟ از آن کراهت دارید. [پس] از خدا بترسید، که خدا توبهپذیرِ مهربان است».
حدیث
6843 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله – در خطبه ی حَجة الوداع -: اى مردم! همانا خونها و اموال و اَعراض شما بر شما حرام (محترم) است، همچون حرمت این روزِ شما در این ماهِ شما در این شهرِ شما. هر آینه، خداوند، غیبت را حرام کرد، همچنان که مال و خون را حرام گردانید.
6844 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله – در پاسخ به عایشه که به ایشان گفت: تو را از صفیّه همین بس که چنین و چنان است، و مقصودش این بود که قدْ کوتاه است : هر آینه، سخنى گفتى که اگر با آب دریا آمیخته شود، آن را مىآلاید.
6845 . عنه صلى الله علیه و آله: مَرَرتُ لیلةَ اُسرِیَ بی على قَومٍ یَخمِشُونَ وُجوهَهُم بأظفارِهمِ، فقلتُ: یا جَبرَئیلُ، مَن هؤلاءِ؟ فقالَ: هؤلاءِ الذینَ یَغتابُونَ الناسَ و یَقَعُونَ فی أعراضِهِم.(4)
6846 . عنه صلى الله علیه و آله: لمّا عُرِجَ بی مَرَرتُ بقَومٍ لَهُم أظفارٌ مِن نُحاسٍ، یَخمِشُونَ وُجوهَهُم و صُدورَهُم! فقلتُ: مَن هؤلاءِ یا جِبریلُ؟ قالَ: هؤلاءِ الذینَ یَأکُلونَ لُحومَ الناسِ و یَقَعونَ فی أعراضِهِم.(5)
6847 . عنه صلى الله علیه و آله: تَرکُ الغِیبَةِ أحَبُّ إلَى اللّهِ عزوجل مِن عَشرَةِ آلافِ رَکعَةٍ تَطَوُّعا.(6)
6848 . المعجم الأوسط عن جابر بن عبداللّه و أبی سعید الخدری: قالَ رسولُ اللّه صلى الله علیه و آله: الغِیبَةُ أشَدُّ مِن الزِّنا، قیلَ: و کیفَ؟ قالَ: الرجلُ یَزنی ثُمّ یَتوبُ فَیَتُوبُ اللّهُ علَیهِ، و إنّ صاحِبَ الغِیبَةِ لایُغفَرُ لَهُ حتّى یَغفِرَ لَهُ صاحِبُهُ.(7)
39 / 2
الغِیبةُ و إشاعةُ الفاحِشَةِ
الکتاب
«إِنَّ اَلَّذِینَ یُحِبُّونَ أَنْ تَشِیعَ اَلْفاحِشَةُ فِی اَلَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ فِی اَلدُّنْیا وَ اَلْآخِرَةِ وَ اَللّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ».(8)
الحدیث
6849 . مستدرک الوسائل: عن أمیرِ المؤمنین علیه السلام أنَّه قال لهُ النَّبیُّ صلى الله علیه و آله: لو رَأیتَ رَجُلاً على
6845 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: در شب معراج، مردمى را دیدم که چهرههاى خود را با ناخنهایشان مىخراشند. پرسیدم: «اى جبرئیل! اینها کیستند؟».
گفت: اینها کسانى هستند که غیبت مردم را مىکنند و آبرویشان را مىبرند.
6846 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: چون به معراج بُرده شدم، بر مردمى گذشتم که ناخنهایى از مس داشتند و چهرهها و سینههاى خود را ناخن مىکشیدند. پرسیدم: «اینها کیستند، اى جبرئیل؟».
گفت: اینان، کسانى هستند که گوشتِ مردم را مىخورند و با آبروى آنها بازى مىکنند.
6847 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: غیبت نکردن نزد خداوند عز و جل، محبوبتر از ده هزار رکعت نماز مستحبّى است.
6848 . المعجم الأوسط – به نقل از جابر بن عبد اللّه و ابوسعید خُدرى -: پیامبر خدا فرمود: «غیبت کردن، بدتر از زِناست» .
گفته شد: چگونه؟
فرمود: «مرد، زنا مىکند و سپس توبه مىنماید و خدا توبهاش را مىپذیرد؛ امّا غیبت کننده آمرزیده نمىشود، تا زمانى که غیبت شونده، او را ببخشد» .
39 / 2
غیبت و شایع کردن زشتکارى
قرآن
«کسانى که دوست دارند زشتکارى در میان آنان که ایمان آوردهاند، شیوع پیدا کند، براى آنان در دنیا و آخرت، عذابى پُر درد خواهد بود؛ و خدا [ست که] مىداند و شما نمىدانید».
حدیث
6849 . مستدرک الوسائل: پیامبر خدا به امیر مؤمنان فرمود: «اگر مردى را در حال ارتکاب فحشایى دیدى [، چه مىکنى]؟».
گفت: او را مىپوشانم.
فرمود: «اگر دوباره او را دیدى؟».
فاحِشَةٍ؟ قالَ: أستُرُهُ، قالَ: إن رَأیتَهُ ثانیا؟ قالَ: أستُرُهُ بِإزارِی ورِدائی، إلى ثلاثِ مَرّاتٍ، فقالَ النبیُّ صلى الله علیه و آله: لافَتى إلّا علیٌّ و قالَ صلى الله علیه و آله: اُستُروا على إخوانِکُم.(9)
39 / 3
الغِیبةُ و الدِّینُ
6850 . رسول اللّه صلى الله علیه و آله: الغِیبَةُ أسرَعُ فی دِینِ الرجُلِ المُسلمِ مِن الآکِلَةِ فی جَوفِهِ.(10)
6851 . عنه صلى الله علیه و آله: مَنِ اغتابَ مُسلِما أو مُسلمَةً لم یَقبَلِ اللّهُ صَلاتَهُ و لاصیامَهُ أربَعینَ یَوما و لَیلةً، إلّا أن یَغفِرَ لَهُ صاحِبُهُ.(11)
6852 . عنه صلى الله علیه و آله: یُؤتى بأحَدٍ یَومَ القِیامَةِ یُوقَفُ بینَ یَدَیِ اللّهِ و یُدفَعُ إلَیهِ کتابُهُ فلا یَرى حَسَناتِهِ، فیقولُ: إلهی، لیسَ هذا کتابِی! فإنّی لا أرى فیها طاعَتی؟ ! فیقالُ لَهُ: إنّ رَبَّکَ لا یَضِلُّ و لا یَنسى، ذَهَبَ عَمَلُکَ بِاغتِیابِ الناسِ ثُمّ یُؤتى بآخَرَ و یُدفَعُ إلَیهِ کتابُهُ فَیَرى فیهِ طاعاتٍ کثیرَةً، فیقولُ: إلهی، ما هذا کتابِی! فإنّی ما عَمِلتُ هذهِ الطَّاعاتِ! فیقالُ: لأنَّ فلانا اغتابَکَ فَدُفِعَت حَسَناتُهُ إلَیکَ.(12)
6853 . عنه صلى الله علیه و آله: إنَّ الرَّجُلَ لَیُؤتى کتابَهُ مَنشورا فیقولُ: یا ربِّ، فأینَ حَسَناتٌ کذا و کذا عَمِلتُها لَیسَت فی صَحِیفَتی؟ ! فیقولُ: مُحِیَت باغتِیابِکَ الناسَ.(13)
6854 . عنه صلى الله علیه و آله: مَنِ اغتابَ مُسلما فی شَهرِ رَمَضانَ لم یُؤجَرْ على صِیامِهِ.(14)
گفت: تا سه بار با اِزار و رَدایم او را مىپوشانم.(15)
پس پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: «جوانمردى جز على نیست».
همچنین فرمود: «براى برادران خود، پردهپوشى کنید».
39 / 3
غیبت و دین
6850 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: غیبت کردن، در [نابودى] دین مرد مسلمان، زودتر کارگر مىافتد تا بیمارى خوره در اندرون او.
6851 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هر کس از مرد یا زن مسلمانى غیبت کند، خداوند تا چهل شبانه روز، نماز و روزه ی او را نمىپذیرد، مگر این که غیبت شونده او را ببخشد.
6852 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: روز قیامت، فردى را مىآورند و او رادر پیشگاه خدا نگه مىدارند و کارنامهاش را به او مىدهند، امّا حسنات خود را در آن نمىبیند. مىگوید: الهى! این، کارنامه ی من نیست؛ زیرا من در آن، طاعات خود را نمىبینم.
به او گفته مىشود: «پروردگار تو، نه خطا مىکند و نه فراموش. عمل تو به سبب غیبت کردن از مردم، بر باد رفت».
سپس مرد دیگرى را مىآورند و کارنامهاش را به او مىدهند. در آن، طاعت بسیارى را مشاهده مىکند. مىگوید: الهى! این، کارنامه ی من نیست؛ زیرا من این طاعات را به جا نیاوردهام.
گفته مىشود: «فلانى از تو غیبت کرد و من، حسنات او را به تو دادم».
6853 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: کارنامه ی گشوده شده ی مرد را به او مىدهند و او مىگوید: پروردگارا! پس فلان و بهمان کارهاى نیک که کردهام، کجاست؟ در کارنامهام نیستند.
خداوند مىفرماید: «با غیبت کردن از مردم، آنها را نابود کردى».
6854 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هر کس در ماه رمضان از مسلمانى غیبت کند، براى روزهاش مزدى دریافت نخواهد کرد.
39 / 4
تفسیرُ الغِیبةِ
6855 . رسول اللّه صلى الله علیه و آله: الغِیبَةُ أن تَذکُرَ الرجُلَ بما فیهِ مِن خَلفِهِ.(16)
6856 . عنه صلى الله علیه و آله: مَن ذَکَرَ رجُلاً بما فیهِ فَقدِ اغتابَهُ.(17)
6857 . عنه صلى الله علیه و آله: الغِیبَةُ ذِکرُکَ أخاکَ بما یَکرَهُ.(18)
6858 . عنه صلى الله علیه و آله: ما کَرِهتَ أن تُواجِهَ أخاکَ فهُو غِیبَةٌ.(19)
6859 . مکارم الأخلاق عن أبی ذرٍّ عن رسول اللّه صلى الله علیه و آله: یا أباذرٍّ، إیّاکَ و الغِیبَةَ؛ فإنَّ الغِیبَةَ أشَدُّ مِن الزِّنا. . . قلتُ: یارسولَ اللّهِ، و ما الغِیبَةُ؟ قالَ: ذِکرُکَ أخاکَ بما یَکرَهُ، قلتُ: یا رسولَ اللّهِ، فإن کانَ فیهِ ذاکَ الذی یُذکَرُ بهِ؟ قالَ: اِعلَمْ أنَّکَ إذا ذَکَرتَهُ بما هو فیهِ فقدِ اغتَبتَهُ، و إذا ذَکَرتَهُ بما لیسَ فیهِ فَقَد بَهَتَّهُ.(20)
6860 . تفسیر القرطبی عن أبی هریرة: إنّ رسولَ اللّهِ صلى الله علیه و آله قالَ: أتَدرُونَ ما الغِیبَةُ؟ قالوا: اللّهُ و رسولُهُ أعلَمُ، قالَ: ذِکرُکَ أخاکَ بما یَکرَهُ قیلَ: أفَرَأیتَ إن کانَ فی أخِی ما أقولُ؟ قالَ: إن کانَ فیهِ ما تَقولُ فقدِ اغتَبتَهُ، و إنْ لم یکُن فیهِ [ما تَقولُ] فقد بَهَتَّهُ.(21)
39 / 4
معناى غیبت
6855 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: غیبت، آن است که آنچه [از عیب] در کسى هست، پشت سرِ او بگویى.
6856 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هر کس از کسى چیزى بگوید که در او هست، غیبتش را کرده است.
6857 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: غیبت، آن است که از برادرت چیزى بگویى که خوش ندارد.
6858 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هر چیزى که خوش ندارى رو به روى برادرت بگویى، آن غیبت است.
6859 . مکارم الأخلاق – به نقل از ابوذر -: پیامبر خدا فرمود: «اى ابوذر! از غیبت بپرهیز که غیبت، بدتر از زِناست. . .».
گفتم: اى پیامبر خدا! غیبت چیست؟
فرمود: «غیبت، این است که از برادرت چیزى بگویى که خوش ندارد».
گفتم: اى پیامبر خدا! اگر آنچه درباره ی او گفته مىشود، در او باشد، چه؟
فرمود: «بدان که اگر آنچه در او هست، بگویى، غیبتش را کردهاى و اگر آنچه در او نیست، بگویى، به او بهتان زدهاى».
6860 . تفسیر القُرطُبى – به نقل از ابو هُرَیره -: پیامبر خدا فرمود: «آیا مىدانید غیبت چیست؟» .
گفتند: خدا و پیامبر او بهتر مىدانند.
فرمود: «این که از برادرت چیزى بگویى که خوش ندارد».
گفته شد: اگر آنچه مىگویم، در برادرم بود، چه؟
فرمود: «اگر آنچه مىگویى در او باشد، غیبتش را کردهاى و اگر آنچه مىگویى در او نباشد، به وى بهتان زدهاى».
39 / 5
مَن یَحرُمُ اغتِیابُهُ
6861 . رسول اللّه صلى الله علیه و آله: مَن عامَلَ الناسَ فلم یَظلِمْهُم، و حَدَّثَهُم فلم یَکذِبْهُم، و وَعَدَهُم فلم یُخلِفْهُم، فهُو ممَّن کَمُلَت مُرُوءَتُهُ، و ظَهَرَت عَدالَتُهُ، و وَجَبَت اُخُوَّتُهُ، و حَرُمَت غِیبَتُهُ.(22)
39 / 6
مَن یَجوزُ اغتِیابُهُ
الکتاب
«لا یُحِبُّ اَللّهُ اَلْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ اَلْقَوْلِ إِلاّ مَنْ ظُلِمَ وَ کانَ اَللّهُ سَمِیعاً عَلِیماً».(23)
«وَ لا تُطِعْ کُلَّ حَلاّفٍ مَهِینٍ – هَمّازٍ مَشّاءٍ بِنَمِیمٍ».(24)
الحدیث
6862 . رسول اللّه صلى الله علیه و آله: أربَعةٌ لَیست غِیبَتُهُم غِیبَةً: الفاسِقُ المُعلِنُ بِفِسقِهِ، و الإمامُ الکَذّابُ إن أحسَنتَ لم یَشکُرْ وإن أسَأتَ لم یَغفِرْ، و المُتَفَکِّهونَ بالاُمَّهاتِ، و الخارِجُ عنِ الجَماعَةِ الطاعِنُ على اُمَّتِی الشاهِرُ علَیها بسَیفِهِ.(25)
6863 . عنه صلى الله علیه و آله: ثلاثةٌ لیسَ علَیهِم غِیبَةٌ: مَن جَهَرَ بِفِسقِهِ، و مَن جارَ فی حُکمِهِ، و مَن خالَفَ
39 / 5
کسى که غیبتش حرام است
6861 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: کسى که با مردم معامله کند و به آنان ستم نکند و با آنان سخن بگوید و دروغ نگوید و وعدهشان دهد و خُلفِ وعده نکند، او از کسانى است که جوانمردىاش کامل و عدالتش آشکار است و برادرى کردن با او واجب و غیبت کردنش حرام است.
39 / 6
کسى که غیبتش رَواست
قرآن
«خداوند، بانگ برداشتن به بدزبانى را دوست ندارد، مگر [از] کسى که بر او ستم رفته باشد؛ و خدا شنواىِ داناست».
«و از هر سوگندخورنده ی فرومایهاى فرمان مبر، [که] عیبجوست و براى خبرچینى گام برمىدارد».
حدیث
6862 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: چهار نفرند که غیبت کردن از آنها غیبت نیست: فاسقى که فسق خود را آشکار مىسازد؛ پیشواى دروغگویى که اگر خوبى کنى، سپاسگزارى نمىکند و اگر بدى کنى، نمىبخشد؛ کسانى که از سرِ شوخى فحشِ مادر مىدهند؛ و کسى که از جماعت مسلمانان، کناره گیرد و بر امّت من عیب گیرد و به روى آنها شمشیر بکشد.
6863 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: سه نفرند که بدگویى از آنها غیبت نیست: کسى که گناه خود را آشکارا انجام دهد؛ کسى که در داورى (حکومت) بىعدالتى ورزد؛ و کسى که گفتارش
قولُهُ فِعلَهُ.(26)
6864 . عنه صلى الله علیه و آله: ثلاثةٌ لا تَحرُمُ علَیکَ أعراضُهُم: المُجاهِرُ بالفِسقِ، و الإمامُ الجائرُ، و المُبتَدِعُ.(27)
6865 . عنه صلى الله علیه و آله: لیسَ للفاسِقِ غِیبَةٌ.(28)
6866 . عنه صلى الله علیه و آله: لیسَ للفاجِرِ غِیبَةٌ.(29)
6867 . عنه صلى الله علیه و آله: مَن لا حَیاءَ لَهُ لاغِیبَةَ لَهُ.(30)
6868 . عنه صلى الله علیه و آله: أتَرعَوُونَ عن ذِکرِ الفاجِرِ أن تَذکُرُوهُ؟ ! فَاذکُروهُ یَعرِفْهُ الناسُ.(31)
6869 . عنه صلى الله علیه و آله: أتَرعَوُونَ عن ذِکرِ الفاجِرِ حتّى یَعرِفَهُ الناسُ؟ ! فَاذکُرُوا الفاجِرَ بما فیهِ یَحذَرْهُ الناسُ.(32)
6870 . عنه صلى الله علیه و آله: حتّى مَتى تَرعَوُونَ عن ذِکرِ الفاجِرِ؟ ! اِهتِکُوهُ حتّى یَحذَرَهُ الناسُ.(33)
39 / 7
أقسامُ الغِیبةِ
6871 . رسول اللّه صلى الله علیه و آله: ما اُحِبُّ أنّی حَکَیتُ إنسانا و أنَّ لی کذا و کذا.(34)
خلافِ کردارش باشد.
6864 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: سه نفرند که آبروى آنها بر تو حرمت ندارد: تظاهر کننده ی به گناه، پیشواىِ ستمگر، و بدعتگذار.
6865 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: فاسق، غیبت ندارد.
6866 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: فاجر، غیبت ندارد.
6867 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: کسى که حیا ندارد، غیبتى بر او نیست.
6868 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: آیا از بردن نام فاجر، خوددارى مىورزید؟ نامش را ببرید، تا مردم او را بشناسند.
6869 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: آیا از بردن نام فاجر که مردم او را بشناسند، باز مىایستید؟ فاجر را با اعمال و کردارش معرّفى کنید، تا مردم از او بر حذر باشند.
6870 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: تا کى از بردن نام فاجر، خوددارى مىکنید؟ رسوایش سازید تا مردم از او بر حذر باشند.
39 / 7
انواع غیبت
6871 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: من خوش ندارم اداى کسى را در بیاورم و [در مقابل آن] براى من، چنین و چنان (اموال فراوان) باشد.
6872 . الترغیب و الترهیب عن عَمرُو بن شُعَیبٍ – عن أبیهِ عن جدِّهِ -: أنّهم ذَکَرُوا عندَ رسولِ اللّهِ صلى الله علیه و آله رجُلاً فقالوا: لا یَأکُلُ حتّى یُطعَمَ، و لا یَرحَلُ حتى یُرحَلَ لَهُ، فقالَ النبیُّ صلى الله علیه و آله: اغتَبتُمُوهُ، فقالوا: یا رسولَ اللّهِ، إنّما حَدَّثْنا بما فیهِ! قال: حَسبُکَ إذا ذَکَرتَ أخاکَ بما فیهِ.(35)
6872 . الترغیب و الترهیب به نقل از عمرو بن شعیب، از پدرش، از جدّش -: در حضور پیامبر خدا از مردى سخن به میان آوردند و گفتند: باید غذا را در دهانش بگذارند و جهاز شترش را [دیگران] براى او ببندند.
پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: «غیبتش را کردید».
گفتند: اى پیامبر خدا! ما چیزى را [از معایب] گفتیم که در او هست.
فرمود: «[براى غیبت، همین] کافى است که درباره ی برادرت، آنى را بگویى که در او هست».
توضیحى درباره ی انواع غیبت
فقیه بزرگوار شیخ زین الدین عامِلى معروف به شهید ثانى رحمهالله(36) در بیان اقسام غیبت مىگوید: چون دانستى که مراد از غیبت، این است که درباره ی برادرت چیزى بگویى که اگر به گوش او برسد، یا به خودش بگویى، یا به او گوشزد کنى، ناراحت مىشود، اینک بدان که این غیبت، شامل ذکر عیب و نقص جسمى، خانوادگى، اخلاقى، رفتارى، گفتارى، دینى و دنیایى او و حتّى معایب لباس و خانهاش مىشود.
امام صادق علیه السلام در [حدیث منسوب به ایشان در] مصباح الشریعة(37) به این موارد اشاره کرده و فرموده است که با گفتن عیب جسمى و رفتارى و معاملاتى و مذهبى و بىسوادى و امثال اینها، غیبت صورت مىپذیرد. ذکر معایب جسمى، مانند این که بگویى: فلانى، چشمانش عیبناک است، لوچ است، یکْ چشم است، کچل است، قدکوتاه است، دراز قد است، سیاه است، زرد است، و خصوصیات دیگرى از این قبیل که از شنیدن آنها ناراحت مىشود.
ذکر معایب نژادى و خانوادگى، مانند این که بگویى: پدرش فاسق یا پلید یا خسیس یا پینهدوز یا بافنده است، و هر چیز دیگرى از این دست که خوشش نیاید.
ذکر معایب اخلاقى مانند این که بگویى: بداخلاق است، بخیل است، متکبّر است، ریاکار است، بدخشم است، ترسوست، بُزدل است و امثال اینها.
معایب رفتارى که به مسائل دینى مربوط مىشود، مثل این که بگویى: دزد است، دروغگوست، شرابخوار است، خیانتکار است، ستمگر و حقکُش است، به نماز اهمّیتى نمىدهد، رکوع و سجده را خوب بلد نیست، از نجاست، پرهیز نمىکند، به پدر و مادرش نیکى نمىکند و از غیبت و آبروریزى خوددارى نمىورزد.
معایب رفتارى مربوط به مسائل دنیوى، مانند این که بگویى: بىادب است، مردم را تحقیر مىکند، براى هیچ کس بر خود، حقّى قائل نیست، پُرحرف است، پُرخور است، پُرخواب است، جاى نشستنش را در مجالس بلد نیست و امثال اینها.
و امّا عیبگویى از لباس او عبارت از این است که مثلاً بگویى: آستینهایش گشاد است، درازدامن است، لباسهایش کثیف و چرکین است و جز اینها.
بدان که غیبت کردن به زبان منحصر نمىشود؛ بلکه غیبت زبانى از این رو حرام شده که سبب فهماندن عیب و نقص برادرت به دیگران و معرّفى کردن او به صفاتى است که خوشش نمىآید.
بنا بر این، گوشه و کنایه زدن نیز مانند آشکارا گفتن است و با عمل این کار را کردن، مانند گفتن و اشاره و ایما و چشم و ابرو جنباندن و کنایه زدن و حرکات دست است و خلاصه، هر عمل و حرکتى که رساننده ی مقصود باشد، داخل در غیبت است و با غیبت زبانى فرقى نمىکند.
از عایشه روایت شده است که گفت: زنى بر ما وارد شد. چون رفت، من با دستم اشارهاى کردم، یعنى قد کوتاه است. پیامبر خدا فرمود: «غیبتش را کردى» .
تقلید و اداى رفتار دیگران را در آوردن، مانند این که در راه رفتن اداى افراد لَنگ
را درآورى، این نیز غیبت و بلکه بدتر از غیبت است؛ زیرا این عمل به مراتب، گویاتر از گفتار زبانى طرف را معرّفى و مقصودت را مىرساند. با کتاب و نوشته نیز غیبت تحقّق مىیابد؛ زیرا همچنان که گفتهاند، کتاب و نوشته، یکى از دو زبان است.
غیبتِ کتابى این است که نویسنده، در کتاب خود از شخص معیّنى نام ببرد و از سخنان او عیب و ایراد بگیرد، مگر این که در سخنان او عذرهایى باشد که موجب گردد نام او برده شود، مانند مسائل مربوط به اجتهاد که براى رسیدن به فتوا و اقامه ی دلیل بر مطلوب، لازم است سست و بىپایه بودنِ سخنان دیگرى بیان شود و امثال اینها. امّا در این باره نیز باید به همان اندازهاى که نیاز برطرف شود، بسنده کرد. البته اگر شخصى در کتاب خود بگوید: «عدّهاى چنین گفتهاند» و شخص معیّنى را نام نبرد، این غیبت نیست؛ امّا اگر شخصى بگوید: «فردى که امروز از کنار ما گذشت یا فردى که امروز او را دیدیم، چنین و چنان است» و مخاطب بفهمد که آن شخص کیست، این کار، غیبت است؛ زیرا آنچه منع شده است، صِرف فهماندن و معرّفى کردن است و فرقى نمىکند که از چه راهى صورت گیرد. امّا اگر از این نحوه ی بیان ما، شخص معیّنى فهمیده نشود، اشکالى ندارد. پیامبر خدا، هر گاه رفتار ناخوشایندى از کسى مىدید، مىفرمود: «چه شده است که عدّهاى چنین و چنان مىکنند؟» و شخص معیّنى را نام نمىبرد.
یکى از زشتترین و پلیدترین انواع غیبت، آن است که افراد متّصف به فهم و دانش، امّا ریاکار، غیبت کنند؛ زیرا این اشخاص در زیر نقاب پاکدامنى و پرهیزگارى، مقصود خود را مىفهمانند تا هم دامن خود را از غیبت، پاک نشان دهند و هم مقصودشان را برسانند. این نادانان نمىدانند که با این عمل خود، همزمان دو کار زشت انجام دادهاند: ریا و غیبت. براى مثال، در حضور چنین شخصى از کسى
سخن به میان مىآید و او مىگوید: «خدا را شکر که ما را به ریاستطلبى یا دنیادوستى یا فلان خصوصیت مبتلا نکرد» یا مىگوید: «پناه به خدا از بىشرمى و بىتوفیقى». یا مىگوید: «خدا ما را از فلان چیز، حفظ کند!». حتّى مجرّد حمد و شکر گفتن خدا براى چیزى، اگر از آن فهمیده شود که شخصى که صحبتِ او در میان بودهاست، صفتى مخالف آن چیز را دارد، اینخود، غیبت است که شخص با عبارت دعا و در لباس اهلِ صلاح و پاکى کرده است و قصدى جز این ندارد که در قالب نوعى گفتار، عیب او را بگوید؛ گفتارى که هم غیبت در آن هست، هم ریا و هم ادّعاى دور بودن از رذایل؛ که این ادعا خود، نقطه ی افتادن در ورطه ی رذایل و بلکه در زشتترینِ آنهاست.
یکى دیگر از موارد غیبت، این است که گاهى اوقات، فرد از کسى که مىخواهد غیبتش را بکند، در ابتدا تعریف و تمجید مىنماید. مثلاً مىگوید: «خوش به حال فلانى! در عبادات کوتاهى نمىکند، امّا گاه دستْخوش ِ سستى در عبادت مىشود و مثل همه ی ما کم صبر و حوصله مىشود». این غیبت کننده، خودش را نکوهش مىکند، امّا مقصودش این است که هم دیگرى را نکوهش کند و هم به تقلید از پارسایان، که خودشان را نکوهش مىکنند، خویشتن را بستاید. چنین کسى هم غیبتگر است، هم ریاکار و هم خودستا و بنابراین، همزمان، سه گناه و زشتکارى را در خود فراهم آورده است؛ ولى از روى نادانى گمان مىکند که از افراد پاکدامن و مبرّا از غیبت است. آرى شیطان، این چنین، افراد نادان را به بازى مىگیرد؛ افرادى را که خود را به علم یا عمل مشغول داشتهاند، امّا راه را به درستى نمىشناسند. شیطان، این افراد را تعقیب مىکند و با مکر و دسیسههاى خود، اعمال [عبادى] آنها را بر باد فنا مىدهد و به آنان مىخندد.
یکى دیگر از انواع غیبت، این است که شخصى از کسى عیبگویى کند و بعضى حاضران به او توجّه نکنند و او براى جلب توجّه آنها و این که به سخنان او گوش کنند، مىگوید: «سبحان اللّه!». عجیب است! خداوند سبحان را یاد مىکند و نام او را ابزارى براى تحقّق بخشیدن به نیّت باطل و پلید خود مىکند و از روى جهل و غفلت، بر خدا منّت مىنهد که ذکر او را گفته است.
نیز از جمله ی غیبت است، این که بگوید: «از فلانى چنین خطایى سر زد و به فلان بلا مبتلا شد» یا بگوید: «از رفیق یا دوست ما، فلان کار نادرست، سر زد. خدا، ما و او را ببخشد!»، او اظهار دعا و همدردى و دوستى و رفاقت مىکند؛ امّا خدا از نیّت پلید و باطن نادرست او آگاه است. این نادان نمىداند که خود را در معرضِ خشم الهىاى قرار داده است که به مراتب، بزرگتر از خشمى است که خداوند بر افراد بىاطّلاع و نادانى که آشکارا غیبت مىکنند، مىگیرد.
یکى از اقسام غیبتِ ناپیدا، گوش دادن به غیبت است، با اظهار تعجّب و شگفتى، و شخص، هدفش از اظهار تعجّب، این است که شخص غیبت کننده را به نشاط آورد تا بیشتر غیبت کند. گویى با این روش، از دهان او غیبت مىکشد. مثلاً مىگوید: «از حرفهایى که زدى تعجّب مىکنم! تا به حال خبر نداشتم. نمىدانستم فلانى چنین آدمى است». او با این کار مىخواهد سخنان غیبت کننده را تصدیق کند و با چربزبانى کارى کند که بیشتر غیبت کند. در حالى که تصدیقِ غیبت، خود غیبت است. حتّى گوش کردن به غیبت و بلکه سکوت کردن هنگام شنیدنِ غیبت نیز غیبت است.(38)
39 / 8
الحَثُّ علَى رَدِّ الغِیبةِ
6873 . رسول اللّه صلى الله علیه و آله: مَن تَطَوَّلَ على أخِیهِ فی غِیبةٍ سَمِعَها فیهِ فی مَجلِسٍ فَرَدَّها عَنهُ، رَدَّ اللّهُ عَنهُ ألفَ بابٍ مِن السُّوءِ فی الدنیا و الآخِرَةِ.(39)
6874 . عنه صلى الله علیه و آله: مَن اُغتِیبَ عِندَهُ أخوهُ المسلمُ، فاستَطاعَ نَصرَهُ فلم یَنصُرْهُ، خَذَلَهُ اللّهُ فی الدنیا و الآخِرَةِ.(40)
6875 . عنه صلى الله علیه و آله: مَن رَدَّ عن أخیهِ غِیبَةً سَمِعَها فی مَجلِسٍ، رَدَّ اللّهُ عزوجل عنهُ ألفَ بابٍ مِن الشرِّ فی الدنیا و الآخِرَةِ، فإن لم یَرُدَّ عَنهُ و أعجَبَهُ کانَ علَیهِ کَوِزرِ مَنِ اغتابَ.(41)
6876 . عنه صلى الله علیه و آله: مَن ذَبَّ عن عِرضِ أخیهِ بِالمَغیبِ کانَ حقّا علَى اللّهِ عزوجل أن یُعتِقَهُ مِن النارِ.(42)
6877 . عنه صلى الله علیه و آله: مَن رَدَّ عَن عِرضِ أخیهِ المُسلِمِ وَجَبَت لَهُ الجَنَّةُ البَتَّةَ.(43)
6878 . عنه صلى الله علیه و آله – لَمّا نالَ رَجُلٌ مِن عِرضِ رَجُلٍ عِندَهُ فَردَّ رَجُلٌ مِنَ القَومِ عَلَیهِ -: مَن رَدَّ عَن عِرضِ أخیهِ کانَ لَهُ حِجابا مِنَ النّارِ.(44)
6879 . عنه صلى الله علیه و آله: مَن اغتِیبَ عندَهُ أخوهُ المسلمُ فلم یَنصُرْهُ، و هُو یَستَطیعُ نَصرَهُ، أدرَکَهُ إثمُهُ
39 / 8
تشویق به واکُنش در برابر غیبت
6873 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هر کس در مجلسى بشنود که از برادرش غیبت مىشود و آن را از او دفع کند، خداوند، هزار باب بدى را در دنیا و آخرت، از او دفع مىکند.
6874 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هرگاه در حضور کسى از برادر مسلمانش غیبت شود و او بتواند یارىاش دهد؛ امّا به یارى (دفاع) از او برنخیزد، خداوند در دنیا و آخرت، تنهایش مىگذارد.
6875 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هر کس در مجلسى غیبتى درباره ی برادر خود بشنود و آن را از او دفع کند، خداوند عزوجل هزار چشمه ی شر را در دنیا و آخرت، از او دفع مىکند، و اگر غیبت را از او دفع نکند و خوشحال هم بشود، گناهش همچون گناهِ کسى است که غیبت کرده است.
6876 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هر کس در غیاب برادرش از آبروى او دفاع کند، بر خداست که او را از آتش بِرَهاند.
6877 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هر که از آبروى برادر مسلمان خود دفاع کند، البته بهشت بر او واجب مىشود.
6878 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله – به مردى که در حضورش از دیگرى بدگویى کرد و از میان جمع حاضر، مردى پاسخ او را داد -: هر که از آبروى برادر خود دفاع کند، این کار، حجابى میان او و آتش خواهد شد.
6879 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: کسى که در حضورش از برادر مسلمان او غیبت شود و با آن که
فی الدنیا و الآخِرَةِ.(45)
6880 . عنه صلى الله علیه و آله: إذا وُقِعَ فی الرجُلِ و أنتَ فی مَلَأٍ، فکُن للرجُلِ ناصِرا، و للقَومِ زاجِرا، و قُمْ عَنهُم.(46)
39 / 9
کفّارةُ الاغتِیابِ
6881 . رسول اللّه صلى الله علیه و آله – و قد سُئلَ عن کَفّارَةِ الاغتِیابِ -: تَستَغفِرُ اللّهَ لِمَنِ اغتَبتَهُ کُلَّما ذَکَرتَهُ.(47)
6882 . عنه صلى الله علیه و آله: کفّارَةُ الاغتِیابِ أن تَستَغفِرَ لِمَنِ اغتَبتَهُ.(48)
6883 . عنه صلى الله علیه و آله: کفّارَةُ مَنِ اغتَبتَ أن تَستَغفِرَ لَهُ.(49)
6884 . عنه صلى الله علیه و آله: إذا اغتابَ أحَدُکُم أخاهُ فلْیَستَغفِرِ اللّهَ؛ فإنَّها کفّارَةٌ لَهُ.(50)
6885 . عنه صلى الله علیه و آله: إنَّ مِن کفّارَةِ الغِیبَةِ أن تَستَغفِرَ لِمَنِ اغتَبتَهُ.(51)
6886 . عنه صلى الله علیه و آله: مَنِ اغتابَ أخاهُ المسلمَ، فَاستَغفَرَ لَهُ، فإنّها کَفّارَةٌ.(52)
مىتواند به یارى او برخیزد، یارىاش ندهد، گناهش در دنیا و آخرت دامنگیرش مىشود.
6880 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: اگر در میان جمعى بودى و از کسى غیبت شد، به یارى آن مرد برخیز و آن جمع را از غیبت کردن، باز دار و از میانشان برخیز و برو.
39 / 9
کفّاره ی غیبت
6881 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله – در پاسخ این سؤال که: کفّاره ی غیبت چیست؟ -: کفّارهاش این است که هرگاه به یاد کسى که از او غیبت کردهاى، افتادى، از خداوند برایش آمرزش بخواهى.
6882 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: کفّاره غیبت، این است که براى شخصى که از او غیبت کردهاى، آمرزش بطلبى.
6883 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: کفّاره ی [گناه] کسى که غیبتش راکردهاى، این است که برایش آمرزش بطلبى.
6884 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هرگاه یکى از شما غیبت برادرشرا کرد، از خداوند آمرزش بطلبد؛ زیرا این، کفّاره ی گناه اوست.
6885 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: از جمله کفّاره ی غیبت، این است که براى شخصى که غیبتش را کردهاى، آمرزش بطلبى.
6886 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هر کس از برادر مسلمان خود غیبت کند، برایش آمرزش بطلبد که این خود، کفّارهاى است.
1) الحجرات:12.
2) شرح نهج البلاغة: ج 9 ص 62.
3) کنز العمّال: ج 3 ص 589 ح 8040 عن عائشة.
4) تنبیه الخواطر: ج 1 ص 115 عن انس، بحارالأنوار: ج 75 ص 222.
5) المعجم الأوسط: ج 1 ص 7 عن أنس بن مالک.
6) الدعوات: ص 293 ح 43، بحارالأنوار: ج 75 ص 261 ح 66.
7) المعجم الاوسط: ج 6 ص 348.
8) النور:19.
9) مستدرک الوسائل: ج 12 ص 426 ح 14515 نقلاً عن القطب الراوندی فی لب اللباب.
10) الکافی: ج 2 ص 357 ح 1 عن السکونی عن الإمام الصادق علیه السلام، بحارالأنوار: ج 75 ص 220 ح 1.
11) جامع الأخبار: ص 412 ح 1141، بحار الأنوار: ج 75 ص 258 ح 53.
12) جامع الأخبار: ص 412 ح 1144 عن سعید بن جبیر، بحارالأنوار: ج 75 ص 259 ح 53.
13) الترغیب و الترهیب: ج 3 ص 515 ح 30 عن ابی امامة.
14) جامع الأخبار: ص 412 ح 1142، بحارالأنوار: ج 75 ص 258 ح 53.
15) ممکن است مقصود، این باشد که پیامبر صلى الله علیه و آله تا سه مرتبه سؤال را تکرار کرد و امام على علیه السلام در هر مرتبه، همان پاسخ اول را ارائه کرد.
16) کنز العمّال: ج 3 ص 584 ح 8014 نقلاً عن الخرائطی فی مساوی الأخلاق عن المطلب بن عبد اللّه بن حنطب.
17) کنز العمّال: ج 3 ص 587 ح 8033 عن أبی هریرة.
18) کنز العمّال: ج 3 ص 586 ح 8024 عن أبی هریرة.
19) کنز العمّال: ج 3 ص 584 ح 8030 نقلاً عن ابن عساکر عن أنس.
20) مکارم الأخلاق: ج 2 ص 378 ح 2661، بحارالأنوار: ج 77 ص 89 ح 3.
21) تفسیر القرطبی: ج 5 ص 381.
22) الخصال: ص 208 ح 28 عن عامر بن سلیمان الطائی عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام، بحارالأنوار: ج 70 ص 1 ح 1.
23) النساء:148.
24) القلم:10 و 11.
25) النوادر للراوندی: ص 133 عن الإمام الکاظم عن آبائه علیهم السلام، بحارالأنوار: ج 75 ص 261 ح 64.
26) تنبیه الخواطر: ج 2 ص 252.
27) کنز العمّال: ج 3 ص 595 ح 8068 نقلاً عن ابن أبی الدنیا فی ذمّ الغیبة عن الحسن.
28) کنز العمّال: ج 3 ص 595 ح 8071 عن معاویة بن حیدة.
29) کنز العمّال: ج 3 ص 596 ح 8075 نقلاً عن الشیرازی فی الألقاب عن بهز بن حکیم عن أبیه عن جدّه.
30) کنز العمّال: ج 3 ص 595 ح 8073 نقلاً عن الخرائطی فی مساوی الأخلاق و ابن عساکر عن ابن عبّاس.
31) کنز العمّال: ج 3 ص 595 ح 8069 عن أبی هریرة.
32) کنز العمّال: ج 3 ص 595 ح 8070 عن بهز بن حکیم عن أبیه عن جدّه.
33) کنز العمّال: ج 3 ص 596 ح 8074 عن معاویة بن حیدة.
34) کنز العمّال: ج 3 ص 588 ح 8035 عن عائشة.
35) الترغیب و الترهیب: ج 3 ص 506 ح 13.
36) وى از بزرگان فقهاى امامیه است که در سال 966 ق، در راه قسطنطنیه در ساحل دریا به شهادت رسید.
37) ر ک: مصباح الشریعة: ص 204.
38) ر ک: بحارالأنوار: ج 75 ص 223-225.
39) الأمالی للصدوق: ص 516 ح 707 عن الحسین بن زید عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام، بحارالأنوار: ج 75 ص 247 ح 10.
40) کتاب من لا یحضره الفقیه: ج 4 ص 372 ح 5762 عن حماد بن عمرو و انس بن محمد عن أبیه جمیعا عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام، بحارالأنوار: ج 77 ص 58 ح 3.
41) ثواب الأعمال: ص 335 ح 1 عن ابی هریرة و عبداللّه بن عبّاس، بحارالأنوار: ج 76 ص 364 ح 30.
42) المعجم الکبیر: ج 24 ص 176.
43) ثواب الأعمال: ص 175 ح 1 عن أبی زیاد السکونی عن الإمام الصادق علیه السلام، بحارالأنوار: ج 75 ص 254 ح 38.
44) الأمالی للمفید: ص 338 ح 2 عن أبی الدرداء، بحارالأنوار: ج 75 ص 253 ح 34.
45) الترغیب و الترهیب: ج 3 ص 518 ح 40 عن انس.
46) کنز العمّال: ج 3 ص 586 ح 8028 نقلاً عن ابن أبی الدنیا فی ذمّ الغیبة عن أنس.
47) الکافی: ج 2 ص 357 ح 4 عن حفص بن عمر عن الإمام الصادق علیه السلام، بحارالأنوار: ج 75 ص 241 ح 4.
48) الأمالی للطوسی: ص 192 ح 325 عن انس، بحارالأنوار: ج 75 ص 253 ح 29.
49) کنز العمّال: ج 3 ص 588 ح 8036 نقلاً عن ابن أبی الدنیا فی الصمت عن أنس.
50) کنز العمّال: ج 3 ص 588 ح 8037 عن سهل بن سعد.
51) کنز العمّال: ج 3 ص 593 ح 8064 عن أنس.
52) کنز العمّال: ج 3 ص 593 ح 8065 نقلاً عن الخطیب فی المتّفق و المفترق عن سهل بن سعد.