2 / 1 التَّحذیرُ مِن الشِّرکِ
الکتاب
«وَ إِذْ قالَ لُقْمانُ لاِبْنِهِ وَ هُوَ یَعِظُهُ یا بُنَیَّ لا تُشْرِکْ بِاللّهِ إِنَّ اَلشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ» (1)
«إِنَّ اَللّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاءُ وَ مَنْ یُشْرِکْ بِاللّهِ فَقَدِ اِفْتَرى إِثْماً عَظِیماً» (2)
«إِنَّ اَللّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاءُ وَ مَنْ یُشْرِکْ بِاللّهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً بَعِیداً» (3)
«حُنَفاءَ لِلّهِ غَیْرَ مُشْرِکِینَ بِهِ وَ مَنْ یُشْرِکْ بِاللّهِ فَکَأَنَّما خَرَّ مِنَ اَلسَّماءِ فَتَخْطَفُهُ اَلطَّیْرُ أَوْ تَهْوِی بِهِ اَلرِّیحُ فِی مَکانٍ سَحِیقٍ» (4)
2 / 1
هشدار درباره شرک
قرآن
«و [یاد کن] هنگامى را که لقمان به پسر خویش در حالى که وى او را اندرز مىداد گفت: اى پسرک من! به خدا شرک میاور، که به راستى، شرک، ستمى بزرگ است» .
«مسلّماً خدا، این را که به او شرک ورزیده شود، نمىبخشاید و غیر از آن را براى هر که بخواهد، مىبخشاید و هر کس به خدا شرک ورزد، به یقین، گناهى بزرگ بر بافته است» .
«خداوند، این را که به او شرک آورده شود، نمىآمرزد؛ ولى فروتر از آن را براى هر که بخواهد، مىبخشاید و هر کس به خدا شرک ورزد، قطعاً دچار گمراهىِ دور و درازى شده است» .
«در حالى که گروندگانِ خالص به خدا باشید، نه شریک گیرندگان [براى] او! و هر کس به خدا شرک ورزد، چنان است که گویى از آسمان، فرو افتاده و مرغان [ِ شکارى،] او را ربودهاند، یا باد، او را به جایى دور، افکنده است» .
الحدیث
6288 . رسول اللّه صلى الله علیه و آله لِعَبداللّه بن مَسعودٍ : یابنَ مَسعودٍ، إیّاکَ أن تُشرِکَ بِاللّهِ طَرفَةَ عَینٍ وإن نُشِرتَ بِالمِنشارِ، أو قُطِّعتَ، أو صُلِبتَ، أو اُحرِقتَ بِالنارِ(5)
2 / 2 الاستِعانَةُ بالمُشرکینَ
6289 . رسول اللّه صلى الله علیه و آله: إنّا لا نَستَعِینُ بِمُشرِکٍ(6)
6290 . عنه صلى الله علیه و آله: إنّا لا نَستَعِینُ بِالمُشرکینَ عَلى المُشرکینَ(7)
6291 . المصنّف لابن أبی شیبة عن سعید بن المنذر: خَرَجَ رَسولُ اللّه علیه السلام إلى اُحد، فَلَمّا خَلَفَ ثَنیةَ الوِداعِ فَنَظَرَ خَلْفَهُ فَإذا کَتیبَةٌ خَشناءُ، فَقالَ مَنْ هؤلاء؟ قالُوا: عَبْداللّهِ بنِ أُبَیِ بْنِ سلول ومَوالیهِ مِنَ الیَهُودِ قالَ: أقْد أَسلموا؟ قالُوا: لا، بَلْ عَلى دینِهِم، قالَ: مُرُوهم فَلْیَرجِعُوا، فإنّا لا نَستَعِینُ بِالمُشرکینَ(8)
6292 . عنه صلى الله علیه و آله: اِرجِعْ، فَلَن أستَعِینَ بمُشرِکٍ(9)
6293 . عنه صلى الله علیه و آله: لا تَستَضیئُوا بِنارِ المُشرکینَ(10)
6294 . شرح نهج البلاغة عن الواقدی: کانَ خُبیبُ بنُ یِسافٍ رجُلاً شُجاعا، وکان یَأبَى الإسلامَ، فلَمّا خَرَجَ النبیُّ صلى الله علیه و آله إلى بَدرٍ خَرَجَ هُو وقیسُ بنُ محرّثٍ ویقالُ: ابنُ الحارثِ
وهُما عَلى دِینِ قَومِهِما، فَأدرَکا رسولَاللّهِ صلى الله علیه و آله بالعَقیقِ، وخُبیبٌ مُقَنَّعٌ فی الحَدِیدِ، فَعَرَفَهُ رسولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله مِن تَحتِ المِغفَرِ، فالتَفَتَ إلى سعدِ بنِ مُعاذٍ وهُو یَسِیرُ إلى جَنبِهِ، فقالَ: ألیسَ بِخُبیبِ بنِ یِسافٍ؟ قالَ: بَلى، فَأقبَلَ خُبیبٌ حتّى أخَذَ بِبِطانِ ناقَةِ رسولِ اللّهِ صلى الله علیه و آله: فقالَ لَهُ ولقیسِ بنِ محرّثٍ: ما أخرَجَکُما؟ قالَ: کنتَ ابنَ اُختِنا وجارَنا وخَرَجنا مِن قومِنا لِلغَنیمَةِ، فقال صلى الله علیه و آله: لا یَخرُجَنَّ مَعَنا رَجُلٌ لَیسَ على دِینِنا.
فقالَ خُبیبٌ: لقد عَلِمَ قَومی أ نّی عَظیمُ الغَناءِ فی الحَربِ، شَدیدُ النِّکایَةِ، فَاُقاتِلُ مَعکَ لِلغَنیمَةِ ولا اُسلِمُ، فقالَ رسولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله: لا، ولکنْ أسلِمْ ثُمّ قاتِلْ! فَلَمّا کانَ بالرَّوحاءِ جاءَ فقالَ: یا رسولَ اللّهِ، أسلَمتُ لِرَبِّ العالَمِینَ وشَهِدتُ أ نَّکَ رسولُ اللّهِ، فَسُرَّ بذلکَ، وقالَ: أمضِهِ، فکانَ عظیمَ الغَناءِ فی بَدرٍ وفی غیرِ بَدرٍ، وأمّا قیسُ بنُ الحارِثِ فَأبى أن یُسلِمَ، فَرَجَعَ إلى المدینَةِ، فَلَمّا قَدِمَ النبیُّ صلى الله علیه و آله مِن بَدرٍ أسلَمَ وشَهِدَ اُحُدا فَقُتِلَ(11)
حدیث
6288 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله به عبد اللّه بن مسعود : اى پسر مسعود! مبادا آنى به خدا شرک ورزى، حتّى اگر ارّه شوى یا تکّه تکّهات کنند یا به دارت آویزند و یا به آتشت سوزانند
2 / 2
کمک گرفتن از مشرکان
6289 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: ما از مشرک، کمک نمىگیریم
6290 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: ما در برابر مشرکان، از مشرکان [ِ دیگر] یارى نمىجوییم
6291 . المصنَّف، ابن ابى شیبه به نقل از سعید بن منذر : پیامبر صلى الله علیه و آله عازم اُحُد شد و وقتى ثنیة الوداع (12) را پشت سر گذاشت، پشت سرش را نگاه کرد و ناگهان گروهى را دید که حامل سلاح فراوان بودند. پرسید: «اینان کیاناند؟» .
گفته شد: عبد اللّه بن اُبَىّ بن سلّول و همپیمانان یهودىِ اویند.
فرمود: «آیا ایمان آوردهاند؟» .
جواب داده شد: خیر؛ بلکه همچنان به دین خودشان هستند.
فرمود: «فرمان بدهید برگردند؛ چون ما از مشرکان، کمک نمىگیریم» .
6292 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: بر گرد؛ چون من هرگز از مشرک، مدد نمىگیرم
6293 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: از آتش مشرکان، روشنایى مخواهید
6294 . شرح نهج البلاغة به نقل از واقدى : خُبَیب بن یِساف، مردى دلیر بود؛ ولى اسلام نمىآورد هنگامى که پیامبر صلى الله علیه و آله به سوى بدر حرکت کرد، او و قیس بن محرّث و
به قولى، ابن حارث که بر آیین مردم خود بودند، نیز به راه افتادند و در [وادىِ] عقیق، به پیامبر خدا رسیدند خبیب، غرق در آهن بود پیامبر خدا او را از زیر کلاهخُود شناخت و به سعد بن مُعاذ که در کنارش حرکت مىکرد، رو کرد و فرمود: «او خبیب بن یساف نیست؟» .
گفت: چرا.
پس خبیب جلو آمد و تنگِ ناقه پیامبر خدا را گرفت پیامبر صلى الله علیه و آله به او و قیس بن محرّث فرمود: «شما چرا آمدهاید؟» .
خبیب گفت: تو خواهرزاده ما و همسایه ما (در پناه ما) هستى و ما براى غنیمت آمدهایم.
پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: «کسى که همدین ما نیست، نباید همراه ما به جنگ بیاید» .
خبیب گفت: قوم من مىدانند که من مردى بسیار جنگآور و سختْگزند هستم بنا بر این، براى غنیمت در کنار تو مىجنگم؛ امّا اسلام نمىآورم.
پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: «نه؛ بلکه مسلمان شو و سپس بجنگ!» .
وى باز در منطقه روحاء نزد پیامبر صلى الله علیه و آله آمد و گفت: اى پیامبر خدا! من به پروردگار جهانیان ایمان آوردم و گواهى مىدهم که تو فرستاده خدایى.
پیامبر صلى الله علیه و آله خوشحال شد و فرمود: «حالا به راهت ادامه بده» .
او در بدر و جاهاى دیگر، شجاعت بسیارى از خود نشان داد.
امّا قیس بن محدّث [در آن زمان] از مسلمان شدن امتناع کرد و به مدینه بر گشت؛ ولى وقتى پیامبر صلى الله علیه و آله از بدر باز گشت، او هم مسلمان شد و در جنگ اُحُد شرکت کرد و کشته شد
6295 . شرح نهج البلاغة عن الواقدی فی ذِکِر غَزوةِ اُحُدٍ : فلَمّا انتَهى إلى رَأسِ الثَّنِیَّةِ، التَفَتَ فَنَظَرَ إلى کَتِیبَةٍ خَشناءَ لَها زَجَلٌ خَلفَهُ، فقالَ: ما هذهِ؟ قالَ: هذِهِ حُلَفاءُ ابنِ اُبیٍّ مِن الیَهُودِ، فقالَ رسولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله: لا نَستَنصِرُ بِأهلِ الشِّرکِ على أهلِ الشِّرکِ(13)
2 / 3 الإقامةُ فی بلادِ الشِّرکِ
6296 . رسول اللّه صلى الله علیه و آله: مَن أقامَ مَع المُشرِکِینَ فقد بَرِئَتْ مِنهُ الذِّمَّةُ(14)
6295 . شرح نهج البلاغة به نقل از واقدى، درباره غزوه اُحُد : هنگامى که پیامبر صلى الله علیه و آله به رأس الثنیّه رسید، بر گشت و پشت سرش را نگاه کرد چشمش به یک گردان مسلّحِ نیزهدار افتاد پرسید: «اینها کیستند؟» .
گفتند: یهودیانِ همپیمان [عبد اللّه] بن اُبَى هستند.
پیامبر خدا فرمود: «ما در برابر مشرکان، از مشرکان یارى نمىگیریم» .
2 / 3
اقامت در دیار مشرکان
6296 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هر که با مشرکان در یک جا زندگى کند، دیگر در پناه خدا نخواهد بود
6297 . عنه صلى الله علیه و آله: مَن جامَعَ المُشرِکَ وسَکَنَ مَعهُ فإنّهُ مِثلُهُ(15)
6298 . عنه صلى الله علیه و آله: بَرِئَتِ الذِّمَةُ مِمَّن أقامَ مَع المُشرکینَ فی دِیارِهِم(16)
2 / 4 الشِّرکُ الخَفیُّ
الکتاب
«وَ ما یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُمْ بِاللّهِ إِلاّ وَ هُمْ مُشْرِکُونَ» (17)
الحدیث
6299 . رسول اللّه صلى الله علیه و آله: إیّاکَ وما یُعتَذَرُ مِنهُ، فإنَّ فیهِ الشِّرکَ الخَفِیَّ(18)
6300 . کنز العمّال عن أبی موسى الأشعَری: خَطَبَنا رسولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله ذاتَ یَومٍ فَقالَ: یا أیُّها الناسُ! اتَّقُوا الشِّرکَ؛ فإنّهُ أخفى مِن دَبِیبِ النَّملِ، فقالَ مَن شاءَ أن یقولَ: وکیفَ نَتَّقِیهِ وهُو أخفى مِن دَبِیبِ النَّملِ، یا رسولَ اللّهِ؟ ! قالَ: قُولُوا: اللّهُمّ إنّا نَعُوذُ بکَ أن نُشرِکَ بکَ ونحنُ نَعلَمُهُ، ونَستَغفِرُکَ لِما لا نَعلَمُهُ(19)
6297 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هر که با مشرک، اجتماع و همنشینى کند، همانند او خواهد بود
6298 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: هر که در دیار مشرکان، با آنان زندگى کند، دیگر در امان و پناه خدا نخواهد بود
2 / 4
شرک پنهان
قرآن
«و بیشترشان به خدا ایمان نمىآورند، جز این که [با او چیزى را] شریک مىگیرند» .
حدیث
6299 . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: از کارى که موجب عذرخواهى مىشود، بپرهیز؛ زیرا در آن، شرکِ پنهان هست
6300 . کنز العمّال به نقل از ابو موسى اشعرى : روزى پیامبر خدا به ما فرمود: «اى مردم! از شرک، دورى کنید، که آن، نامحسوستر از حرکت مورچه است» .
سپس فرمود: «شاید کسى بخواهد بپرسد: اى پیامبر خدا! از شرکى که ناپیداتر از حرکت مورچه است، چگونه دورى کنیم؟ [دعا کنید و] بگویید: «بار خدایا! از شرک آگاهانه، به تو پناه مىبریم و از شرک ناآگاهانه، از تو آمرزش مىطلبیم»» .
1) لقمان:13.
2) النساء:48.
3) النساء:116.
4) الحجّ:31.
5) مکارم الأخلاق: ج 2 ص 357 ح 2660 عن عبداللّه بن مسعود، بحارالأنوار: ج 77 ص 107 ح 1.
6) کنز العمّال: ج 4 ص 358 ح 10887 عن عائشة.
7) کنز العمّال: ج 4 ص 358 ح 10888 عن خبیب بن یساف.
8) المصنّف لابن أبی شیبة: ج 8 ص 489 ح 26.
9) کنز العمّال: ج 4 ص 436 ح 11293 عن عائشة.
10) کنز العمّال: ج 16 ص 21 ح 43759 عن أنس.
11) شرح نهج البلاغة: ج 14 ص 110.
12) محلّى در بیرون مدینه، که مسافران در آن مکان، بدرقه مىشدند.
13) شرح نهج البلاغة: ج 14 ص 227.
14) کنز العمّال: ج 4 ص 383 ح 11028 عن جریر.
15) کنز العمّال: ج 4 ص 383 ح 11029 عن سمرة.
16) کنز العمّال: ج 4 ص 384 ح 11030 عن جریر.
17) یوسف:106.
18) بحار الأنوار: ج 78 ص 200 ح 28.
19) کنز العمّال: ج 3 ص 816 ح 8849.