5 / 1
مَدحُ قُوَّةِ البَدَنِ
الکتاب
» وَقَالَ لَهُمْ نَبِیُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَکُمْ طَالُوتَ مَلِکًا قَالُواْ أَنَّى یَکُونُ لَهُ الْمُلْکُ عَلَیْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْکِ مِنْهُ وَلَمْ یُؤْتَ سَعَةً مِّنَ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَیْکُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِى الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللَّهُ یُؤْتِى مُلْکَهُ مَن یَشَاءُ وَاللَّهُ وَ سِعٌ عَلِیمٌ » . (1)
» یَیَحْیَى خُذِ الْکِتَبَ بِقُوَّةٍ وَ ءَاتَیْنَهُ الْحُکْمَ صَبِیًّا » . (2)
الحدیث
4159.رسول اللّه صلى الله علیه و آله : طوبى لِمَن أسلَمَ وکانَ عَیشُهُ کَفافا وقُواهُ سَدادا . (3)
4160.عنه صلى الله علیه و آله : المؤمِنُ القَوِیُ خَیرٌ وأحَبُّ إلَى اللّه ِ مِنَ المُؤمِنِ الضَّعیفِ وفی کُلٍّ خَیرٌ . (4)
5 / 1
ستایش نیرومندى بدن
قرآن
«و پیامبرشان به آنان گفت: در حقیقت، خداوند، طالوت را بر شما به پادشاهى گماشته است . گفتند: چگونه او را بر ما پادشاهى باشد ، با آن که ما از وى به پادشاهى سزاوارتریم و به او از حیث مال، گشایشى داده نشده است؟ پیامبرشان گفت: «در حقیقت، خدا او را بر شما برترى داده و او را در دانش و [نیروى] بدن ، بر شما برترى بخشیده است، و خداوند ، پادشاهىِ خود را به هر کس که بخواهد ، مى دهد و خدا گشایشگر داناست»» .
«اى یحیى! کتاب [خدا] را به نیرومندى بگیر . و از کودکى به او نبوّت دادیم» .
حدیث
4159.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : خوشا به حال آن که اسلام آورَد و [امکاناتِ] زندگى اش به اندازه لازم باشد و نیروهایش استوار .
4160.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : مؤمنِ نیرومند ، بهتر و نزد خداوند ، محبوب تر از مؤمن ناتوان است ، و در هر کدام ، خوبى هایى است .
5 / 2
التّخطیط للنزهة و اللذائذ المحلّلة
4161.رسول اللّه صلى الله علیه و آله – فی ذِکرِ ما فی صُحُفِ إبراهیمَ علیه السلام: وعَلَى العاقِلِ مالَم یَکُن مَغلوبا عَلى عَقلِهِ أن یَکونَ لَهُ ساعاتٌ : ساعَةٌ یُناجی فیها رَبَّهُ عز و جلوساعَةٌ یُحاسِبُ نَفسَهُ ، وساعَةٌ یَتَفَکَّرُ فیما صَنَعَ اللّه ُ عز و جلإلَیهِ ، وساعَةٌ یَخلو فیها بَحَظِّ نَفسِهِ مِن الحَلالِ ؛ فَإِنَّ هذِهِ السّاعَةَ عَونٌ لِتِلکَ السّاعاتِ وَاستِجمامٌ لِلقُلوبِ ، وتَوزیعٌ لَها. (5)
4162.عنه صلى الله علیه و آله : یَنبَغی لِلعاقِلِ إذا کانَ عاقِلاً أن یَکونَ لَهُ أربَعُ ساعاتٍ مِنَ النَّهارِ : ساعَةٌ یُناجی فیها رَبَّهُ ، وساعَةٌ یُحاسِبُ فیها نَفسَهُ ، وساعَةٌ یَأتی أهلَ العِلمِ الَّذینَ یُبَصِّرونَهُ أمرَ دینِهِ ویَنصَحونَهُ ، وساعَةٌ یُخَلّی بَینَ نَفسِهِ ولَذَّتِها مِن أمرِ الدُّنیا فیما یَحِلُّ ویَجمُلُ. (6)
5 / 3
التَّرفِیهُ المُحَلَّلُ
4163.رسول اللّه صلى الله علیه و آله : اِلهَوا وَالعَبوا فَإِنِی أکرَهُ أن یُرى فی دینِکُم غِلظَةً. (7)
5 / 4
السِّباحَةُ، الفُروسِیَّة، الرِّمایَة
الکتاب
» فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَکِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَمَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَکِنَّ اللَّهَ رَمَى وَلِیُبْلِىَ الْمُؤْمِنِینَ مِنْهُ بَلَاءً حَسَنًا إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ » . (8)
5 / 2
برنامه ریزى براى تفریح و لذّت هاى حلال
4161.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله – در گزارش تعالیم صحف ابراهیم علیه السلام -: بر خردمند است تا عقلش شکست نخورده ، [برنامه]وقت هایش چنین باشد : زمانى را با پروردگار عز و جلراز و نیاز کند ، زمانى را به حسابرسى از خود اختصاص دهد ، زمانى را در آنچه خداوندِ عز و جل برایش آفریده ، بیندیشد ، و زمانى را براى بهره بُردن از [خوشى هاى] حلال بگذارد؛ زیرا این زمان (زمان بهره بردن از خوشى هاى حلال) ، یارى کننده دیگر زمان هاست و دل ها را آرام و فارغ مى گردانَد .
4162.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : بر خردمند است تا هنگامى که عقلش پایدار است ، برنامه روزانه اش چهار بخش باشد : زمانى را به راز و نیاز با پروردگار بپردازد ، زمانى را به حسابرسى از خود ، اختصاص دهد ، زمانى را نزد دانشمندان برود تا او را در کار دین ، بینا کنند و وى را اندرز دهند ، و زمانى را به خوشى هاى حلال و زیباى دنیا اختصاص دهد .
5 / 3
سرگرمى حلال
4163.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : سرگرمى داشته باشید و تفریح کنید؛ چرا که خوش نمى دارم در دین شما سختى دیده شود .
5 / 4
شنا ، اسب سوارى ، تیراندازى
قرآن
«و شما آنان را نکشتید ؛ بلکه خدا آنان را کُشت. و چون [تیر به سوى آنان] افکندى، تو نیفکندى ؛ بلکه خدا افکند [تا کافران را مغلوب کند] و تا بدین وسیله مؤمنان را به آزمایشى نیکو، بیازماید. قطعاً خدا شنواى داناست» .
الحدیث
4164.رسول اللّه صلى الله علیه و آله : خَیرُ لَهوِ المُؤمِنِ السِّباحَةُ. (9)
4165.عنه صلى الله علیه و آله : عَلِّموا أولادَکُمُ السِّباحَةَ وَالرِّمایَةَ. (10)
4166.عنه صلى الله علیه و آله : حَقُّ الوَلَدِ عَلى والِدِهِ أن یُعَلِّمَهُ الکِتابَةَ وَالسِّباحَةَ وَالرِّمایَةَ . (11)
4167.عنه صلى الله علیه و آله : أحَبُّ اللَّهوِ إلَى اللّه ِ تَعالى إجراءُ الخَیلِ وَالرَّمیُ . (12)
4168.الدرّ المنثور عن سلیمان التَّیمیّ : کانَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله یُعجِبُهُ أن یَکونَ الرَّجُلُ سابِحا رامیا. (13)
4169.صحیح مسلم عن عبد الرحمن بن شَماسَة : قالَ [رسول اللّه صلى الله علیه و آله] : مَن عَلِمَ الرَّمیَ ثمّ تَرَکَهُ فلَیسَ مِنّا ، أو قد عَصى . (14)
4170.رسول اللّه صلى الله علیه و آله – فی تفسیرِ قولِهِ تعالى : «وأعِدُّوا لَهُم .: ألا إنَّ القُوَّةَ الرَّمْیُ ، ألا إنَّ القُوَّةَ الرَّمیُ ، ألا إنّ القُوَّةَ الرَّمیُ . (15)
4171.عنه صلى الله علیه و آله : علَیکُم بالرَّمیِ فإنّهُ مِن خَیرِ لَهوِکُم . (16)
حدیث
4164.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : بهترین تفریح مؤمن ، شناست .
4165.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : به فرزندان خود ، شنا و تیراندازى بیاموزید .
4166.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : از حقوق فرزند بر پدر ، آن است که به او نوشتن ، شنا و تیراندازى بیاموزد .
4167.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : دوست داشتنى ترین تفریح نزد خداوند متعال ، اسب سوارى و تیراندازى است .
4168.الدرّ المنثور – به نقل از سلیمان تَیمى -: پیامبر خدا ، دوست مى داشت هر مردى ، شناگر و تیرانداز باشد .
4169.صحیح مسلم – به نقل از عبد الرحمان بن شماسه -: پیامبر خدا فرمود : «کسى که تیراندازى را یاد بگیرد و سپس آن را ترک کند ، از ما نیست». یا فرمود : «به تحقیق ، گناه کرده است» .
4170.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله – در تفسیر این سخن خداوند عز و جل : «و هر چه: آگاه باشید! به درستى که «قوّت» ، تیراندازى است . آگاه باشید! به درستى که «قوّت» ، تیراندازى است . آگاه باشید! به درستى که «قوّت» ، تیراندازى است .
4171.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : بر شما باد تیراندازى . به درستى که آن ، از بهترین سرگرمى هاى شماست .
4172.عنه صلى الله علیه و آله : مَن تَرَکَ الرَّمیَ بعدَما عُلِّمَهُ رَغبَةً عنهُ فإنّها نِعمَةٌ کَفَرَها . (17)
4173.عنه صلى الله علیه و آله : مَن تَعَلَّمَ الرَّمیَ ثُمّ تَرَکَهُ فقد عَصانی . (18)
4174.عنه صلى الله علیه و آله : ارْکَبُوا وارمُوا وإن تَرمُوا أحَبُّ إلَیَّ مِن أن تَرکَبُوا … ألَا إنَّ اللّه َ عز و جل لَیُدخِلُ فی السَّهمِ الواحِدِ الثلاثَةَ الجَنَّةَ : عامِلَ الخَشَبَةِ ، والمُقَوّیَ بهِ فی سَبِیلِ اللّه ِ ، والرامِیَ بهِ فِی سبیلِ اللّه ِ . (19)
5 / 5
المُصارَعَة
4175.مستدرک الوسائل : إنَّ النَّبِیَّ صلى الله علیه و آله خَرَجَ یَوما إلَى الأَبطَحِ ، فَرَأى أعرابِیّا یَرعى غَنَما لَهُ کانَ مَوصوفا بِالقُوَّةِ ، فَقالَ لِرَسولِ اللّه ِ صلى الله علیه و آله : هَل لَکَ أن تُصارِعَنی؟ فَقَال صلى الله علیه و آله : ماتَسبِقُ لی؟ فَقالَ : شاةً ، فَصارَعَهُ فَصَرَعَهُ النَّبِیُّ صلى الله علیه و آله فَقالَ لَهُ الأَعرابِیُّ : هَل لَکَ إلَى العَودِ؟ فَقالَ صلى الله علیه و آله : ماتَسبِقُ؟ قالَ : شاةً اُخرى ، فَصارَعَهُ فَصَرَعَهُ النَّبِیُّ صلى الله علیه و آله . فَقالَ الأَعرابِیُّ : اِعرِض عَلَیَّ الإِسلامَ فَما أحَدٌ صَرَعَنی غَیرُکَ ، فَعَرَض عَلَیهِ الإِسلامَ فَأَسلَمَ ، ورَدَّ عَلَیهِ غَنَمَهُ. (20)
4176.المناقب لابن شهر آشوب عن إسحاق بن بشار : إنَّ رُکانَةَ بنَ عَبدِ بنِ زیدِ بنِ هاشِمٍ کانَ مِن أشَدِّ قُرَیشٍ فَحلاً (21) ، فَقالَ لَهُ النَّبِیُّ صلى الله علیه و آله فی وادی أصَم : یارُکانَةُ ، ألا تَتَّقِی اللّه َ وَتقبَلُ ما أدعوکَ إلَیهِ؟ قَال : إنّی لَو أعلَمُ أنَّهُ حَقٌّ لاَ تَّبَعتُکَ. فَقالَ النَّبِیُّ صلى الله علیه و آله : أفَرَأَیتَ إن صَرَعتُکَ أتَعلَمُ أنَّ ما أقولُ حَقٌّ؟ قالَ : نَعَم . قالَ : قُم حَتّى اُصارِعَکَ . قالَ : فَقامَ إلَیهِ رُکانَةُ فَصارَعَهُ ، فَلَمّا بَطَشَ بِهِ رَسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله أضجَعَهُ ، قالَ : فَعُد ، فَعادَ فَصَرَعَهُ. (22)
4172.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : کسى که تیراندازى را پس از یادگیرى آن ، در حالتى که از آن رو برگردانده ، ترک کند ، به درستى نعمتى را کفران کرده است .
4173.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : کسى که تیراندازى را یاد بگیرد و سپس آن را ترک کند ، مرا نافرمانى کرده است .
4174.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : سوار شوید، تیراندازى کنید و اگر تیراندازى کنید ، نزد من محبوب تر است از این که سوار شوید… آگاه باشید که به تحقیق ، خداوند عز و جل به سبب [ساختن] یک تیر، سه نفر را به بهشت مى برد : سازنده چوب ، و تقویت کننده به وسیله آن در راه خداوند (کسى که آن تیر را به دست پرتاب کننده بدهد)، و پرتاب کننده آن تیر در راه خداوند .
5 / 5
کُشتى
4175.مستدرک الوسائل : روزى پیامبر صلى الله علیه و آله به سمت درّه اى مى رفت . مردى بادیه نشین را دید که گوسفند مى چرانَد و آن مرد ، به نیرومندى شُهره بود . چوپان به پیامبر خدا گفت : میل دارى با من کُشتى بگیرى؟ فرمود : «[اگر پیروز شوم ،] چه چیزى جایزه مى دهى؟» . گفت : یک گوسفند . پیامبر صلى الله علیه و آله با او کُشتى گرفت و او را بر زمین زد . مرد بادیه نشین گفت : حاضرى یک بار دیگر ، کشتى بگیرى؟ فرمود : «چه جایزه مى دهى؟» . گفت : یک گوسفند دیگر . پیامبر صلى الله علیه و آله با او کُشتى گرفت و او را بر زمین زد . مرد بادیه نشین گفت : اسلام را بر من عرضه بدار . کسى تاکنون مرا به زمین نزده است . پیامبر خدا ، اسلام را بر او عرضه داشت . آن مرد ، اسلام آورد و پیامبر صلى الله علیه و آله گوسفندانش را به وى باز گردانْد .
4176.المناقب ، ابن شهر آشوب – به نقل از اسحاق بن بشّار -: رُکانة بن عبد بن زید بن هاشم ، از نیرومندترین مردمان قریش بود . روزى پیامبر صلى الله علیه و آله در سرزمینى سفت و سنگلاخ به وى فرمود : «اى رُکانه! از خدا نمى ترسى که دعوت مرا نمى پذیرى؟» . گفت : اگر بدانم بر حقّى ، از تو پیروى مى کنم . پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود : «اگر در کُشتى تو را بر زمین بزنم ، خواهى دانست که بر حقّم؟» . گفت : آرى . [پیامبر صلى الله علیه و آله] فرمود : «بلند شو تا کُشتى بگیریم» . رُکانه بلند شد و کُشتى گرفتند . چون پیامبر صلى الله علیه و آله بر او یورش بُرد ، او را به پهلو خوابانْد . رکانه گفت : یک بار دیگر کشتى بگیریم . یک بار دیگر کشتى گرفتند و پیامبر صلى الله علیه و آله او را بر زمین زد .
4177.الإمام علیّ علیه السلام : قَعَدَ رَسولُ اللّه صلى الله علیه و آله مَوضِعَ الجَنائِزِ و أنَا مَعَهُ فَطَلَعَ الحَسَن وَالحُسَین فَاعتَرَکا فَقالَ النَّبِیُّ صلى الله علیه و آله : إیها حَسَن خُذ حُسَینا . فَقالَ عَلِیٌّ علیه السلام : یا رَسولَ اللّه أعَلى حُسَین تُوالیهِ وهُوَ أکبَرُهُما؟ فَقالَ : هذا جِبریل یَقولُ : إیها حُسَین. (23)
4178.الأمالی للطوسی عن أبی هریرة : اِصطَرَعَ الحَسَن والحُسَین علیهماالسلام فَقالَ رَسولُ اللّه صلى الله علیه و آله : إیهِ حَسَن . فَقالَت فاطِمَة علیهاالسلام : یا رَسولَ اللّه تَقولُ : إیهِ حَسَن وهُوَ أکبَرُالغُلامَینِ؟ فَقالَ رَسولُ اللّه صلى الله علیه و آله : أقولُ : إیهِ حَسَن وجَبرَئیل یَقولُ : إیهِ حُسَین. (24)
4177.امام على علیه السلام : پیامبر خدا ، در کنار گورستان نشست و من ، همراه وى بودم . حسن و حسین علیهماالسلامآمدند و شروع به کُشتى گرفتن کردند . پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود : «حسن! حسین را بگیر» . على علیه السلام گفت : اى پیامبر خدا! آیا [حسن را] در برابر حسین تشویق مى کنى ، با این که حسن ، بزرگ تر است؟ فرمود : «جبرئیل دارد حسین را تشویق مى کند» .
4178.الأمالى ، طوسى – به نقل از ابو هریره -: حسن و حسین علیهماالسلام کُشتى گرفتند . پیامبر خدا فرمود : «حسن! برو جلو» . فاطمه علیهاالسلام گفت : اى پیامبر خدا! حسن را تشویق مى کنى ، با این که بزرگ تر است؟ فرمود : «من ، حسن را تشویق مى کنم و جبرئیل ، حسین را» .
5 / 6
المُسابَقَة
4179.رسول اللّه صلى الله علیه و آله : ما یَشهَدُ المَلائِکَة مِن لَهوِکُم إلَا الرِّهانَ والنِّضالَ. (25)
4180.عنه صلى الله علیه و آله : رِهانُ الخَیلِ طِلقٌ. (26)
4181.الإمام علیّ علیه السلام : إنَّ رَسولَ اللّه صلى الله علیه و آله ، رَخَّصَ فِی السَّبقِ بَینَ الخَیلِ ، وسابَقَ بَینها ، وجَعَلَ فی ذلِکَ أواقِیَّ مِن فِضَّةٍ. (27)
4182.الإمام الباقر علیه السلام : إنَّ رَسولَ اللّه صلى الله علیه و آله أجرَى الخَیلَ الَّتی اُضمِرَت مِنَ الحَفیاء إلى مَسجِدِ بَنی زُرَیق وسَبَّقَها مِن ثَلاثِ نَخَلاتٍ فَأَعطَى السّابِق عُذقا ، و أعطَى المُصَلِّیَ عُذقا ، وأعطَى الثّالِثَ عُذقا. (28)
4183.مسند ابن حنبل عن ابن عمر : سَبَّقَ رسولُ اللّه صلى الله علیه و آله بَینَ الخَیلِ فَأَرسَلَ ماضُمِّرَ مِنها مِنَ الحَفیاء ، أو الحَیفاء إلى ثَنِیَّةِ الوَداع ، وأرسَلَ ما لَم یُضَمَّر مِنها مِن ثَنِیَّةِ الوَداع إلى مَسجِدِ بَنی زُرَیق ، قالَ عَبدُاللّه : فَکُنتُ فارِسا یَومَئِذٍ فَسَبَقتُ النّاسَ طَفَّفَ بِیَ الفَرَسُ مَسجِدَ بَنی زُرَیق. (29)
4184.عوالی اللآلی : رُوِیَ إنَّهُ صلى الله علیه و آله مَرَّ بِقَومٍ مِنَ الأَنصار یَتَرامَونَ ، فَقالَ رَسولُ اللّه صلى الله علیه و آله : أنَا فِی الحِزبِ الَّذی فیهِ ابنُ الأَدرَع . فَأَمسَکَ الحِزبُ الآخَرُ ، وقالوا : لَن یُغلَبَ حِزبٌ فیهِ رَسولُ اللّه صلى الله علیه و آله . قالَ : اِرموا فَإِنّی أرمی مَعَکُم . فَرَمى مَعَ کُلِّ واحِدٍ رَشقا فَلَم یَسبِق بَعضُهُم بَعضا ، فَلَم یَزالوا یَتَرامَونَ وأولادُهُم وأولادُ أولادِهِم ، لایَسبِقُ بَعضُهُم بعَضا. (30)
5 / 6
مسابقه
4179.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : در میان سرگرمى هاى شما ، فرشتگان ، تنها در مسابقه اسب سوارى و تیراندازى ، حضور مى یابند .
4180.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : مسابقه اسب سوارى ، حلال است .
4181.امام على علیه السلام : پیامبر خدا ، اجازه برگزارى مسابقه اسب سوارى داد و خود ، آن را اجرا کرد و هفت مثقال نقره ، [جایزه]مقرّر کرد .
4182.امام باقر علیه السلام : پیامبر خدا ، اسب هایى را که براى مسابقه ورزیده شده بودند ، (31) از محلّه حَفیا (32) تا مسجد بنى زُرَیق (33) به مسابقه وا داشت و سه نخله خرما ، جایزه آن قرار داد . به نفر اوّل ، یک نخله ، به نفر دوم [که سرِ اسب او مقابل کَفَل اسب اوّل بود ،]یک نخله ، و به نفر سوم هم یک نخله خرما بخشید .
4183.مسند ابن حنبل – به نقل از عبد اللّه بن عمر -: پیامبر خدا ، میان اسب ها مسابقه برقرار کرد . اسب هایى را که براى مسابقه ورزیده شده بودند ، از محلّه حفیا (یا حیفا) تا محلّه ثَنیّة الوداع و اسب هایى را که براى مسابقه ورزیده نشده بودند ، از محلّه ثنیّة الوداع تا مسجد بنى زُرَیق به حرکت در آورد . من ، سوارکارى ورزیده بودم و از همه مردم ، پیشى گرفتم . اسب ، مرا تا مسجد بنى زُرَیق بُرد .
4184.عوالى اللآلى : روایت شده است که پیامبر صلى الله علیه و آله ، از کنار گروهى از انصار گذشت که تیراندازى مى کردند . فرمود : «من در گروهى هستم که ابن اَدرَع در آن است» . گروه دیگر ، دست از مسابقه کشیدند و گفتند : گروهى که پیامبر صلى الله علیه و آله در آن است ، شکست نمى خورد . پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود : «تیراندازى کنید . من با هر دو گروه ، تیراندازى مى کنم» و با هر گروه ، تیرى انداخت . هیچ یک از دو گروه نتوانستند برنده شوند . آنها پیوسته تیراندازى مى کردند و فرزندان خود و فرزندانِ فرزندان خود را نیز شرکت دادند؛ ولى هیچ یک از دو گروه ، برنده نشد .
4185.عوالی اللآلی عن أبی لُبَید : سُئِلَ ابنُ مالِک : هَل کُنتُم تَتَراهَنونَ عَلى عَهدِ رَسولِ اللّه صلى الله علیه و آله ؟ فَقالَ : نَعَم ، راهَنَ رَسولُ اللّه صلى الله علیه و آله عَلى فَرَسٍ لَهُ ، فَسَبَقَ فَسُرَّ بِذلِکَ وأعجَبَهُ. (34)
4186.السنن الکبرى عن الحسن : إنَّ النَّبِیَّ صلى الله علیه و آله قالَ لِعَلِیٍّ علیه السلام : یا عَلِیُّ ، قَد جَعَلتُ إلَیکَ هذِهِ السُّبقَةَ بَینَ النّاسِ . فَخَرَجَ عَلِیٌّ فَدَعا سُراقَةَ بنَ مالِک ، فَقالَ : یا سُراقَة ، إنّی قَد جَعَلتُ إلَیکَ ما جَعَلَ النَّبِیُّ صلى الله علیه و آله فی عُنُقی مِن هذِهِ السُّبقَةِ فی عُنُقِکَ ، فَإِذا أتَیتَ المیطار . [قالَ أبوعَبدِالرَّحمن : وَالمیطار مُرسِلُها مِنَ الغایَةِ ،] فَصُفَّ الخَیلَ ، ثُمَّ نادِ هَل مُصَلٍّ لِلِجامٍ ، أو حامِلٌ لِغُلامٍ ، أو طارِحٌ لِجُلٍّ؟ فَإِذا لَم یُجِبکَ أحَدٌ فَکَبِّرَ ثَلاثا ، ثُمَّ خَلِّها عِندَ الثّالِثَةِ یُسعِدِ اللّه ُ بِسَبَقِهِ مَن شاءَ مِن خَلقِهِ . وکانَ عَلِیٌّ علیه السلام یَقعُدُ عِندَ مُنتَهَى الغایَةِ ، وَیَخُطُّ خَطّا یُقیمُ رَجُلَینِ مُتَقابِلَینِ عِندَ طَرَفِ الخَطِّ ، طَرفُهُ بَینَ إبهامِ أرجُلِهِما ، وتَمُرُّ الخَیلُ بَینَ الرَّجُلَینِ ، ویَقولُ لَهُما : إذا خَرَجَ أحَدُ الفَرَسَینِ عَلى صاحِبِهِ بِطَرَفِ أذُنَیهِ أو اُذُنٍ أو عِذارٍ ، فَاجعَلُوا السُّبقَةَ لَهُ ، فَإِن شَکَکتُما فَاجعَلوا سَبَقَهُما نِصفَینِ ، فَإِذا قَرَنتُمُ الشَّیئَینِ فَاجعَلُوا الغایَةَ مِن غایَةِ أصغَرِ الشَّیئَینِ ، و لاجَلَبَ و لاجَنَبَ و لاشِغارَ فِی الإِسلام. (35)
4185.عوالى اللآلى – به نقل از ابو لُبَید -: از ابن مالک سؤال شد : آیا شماها در زمان پیامبر صلى الله علیه و آله بر سر چیزى مسابقه مى دادید؟ گفت : بله . پیامبر خدا ، اسب خود را به عنوان جایزه تعیین کرد و [خودش] در مسابقه برنده شد و از این کار ، خشنود گشت .
4186.السنن الکبرى – به نقل از حسن [بصرى] -: پیامبر صلى الله علیه و آله به على علیه السلام فرمود : «اى على! اجراى این مسابقه را در میان مردم ، بر عهده تو نهادم» . على علیه السلام ، بیرون آمد و سُراقة بن مالک را فرا خواند و گفت : «اى سراقه! آنچه را پیامبر صلى الله علیه و آله در کار اجراى مسابقه بر گردنم نهاد ، بر گردن تو نهادم . پس ، هر گاه به محلّ حرکت اسب ها (نقطه آغاز مسابقه) رسیدى ، اسب ها را به صف کن و فریاد بر آور : آیا کسى هست که اسب خود را لجام نزده باشد ، یا کودکى به همراه داشته باشد و یا اسب خود را زین نکرده باشد؟ (36) اگر کسى پاسخ نداد ، سه بار تکبیر بگو و با تکبیر سوم ، فرمان حرکت بده . خداوند ، هر که را بخواهد ، پیروز مى گرداند» . على علیه السلام ، خود ، در نقطه پایان مسابقه مى نشست و خطّى مى کشید و دو مرد را رو در رو در دو طرف خط مى نشاند ، به گونه اى که خط ، رو به روى انگشت شَست پاى آنان باشد و اسب ها از میان دو نفر عبور کنند ، و به آن دو مرد مى فرمود : «اگر یکى از اسب ها یا دو گوش یا یک گوش و یا افسار از خط گذشت ، آن را برنده بدانید و جایزه را به [سوارکارِ] آن بدهید و اگر تردید داشتید ، هر دو را برنده بدانید و جایزه را تقسیم کنید ، و اگر دو اسب با هم به خط رسیدند ، کوچک تر بودن اسب را ملاک [پیروزى] قرار دهید . و [بدانید که] در اسلام ، جَلَب (آزار دادن اسب و فریاد زدن بر سرِ اسب به جهت افزودن بر سرعتش) و جَنَب (اسبِ یدک به همراه داشتن که در نیمه راه مسابقه ، از آن استفاده کنند) و شِغار (کمک کردن به یکى از مسابقه دهندگان) ، منع شده است» .
1) البقرة : 247.
2) مریم : 12.
3) النوادر للراوندی : ص 90 ح 23 عن الإمام الکاظم عن آبائه عن الإمام علیّ علیهم السلام ، بحارالأنوار : ج 72 ص 67 ح 27.
4) صحیح مسلم : ج 4 ص 2052 ح 34 عن أبی هریرة.
5) الخصال : ص 525 ح 13 عن أبی ذرّ ، بحارالأنوار : ج 12 ص 71 ح 14.
6) روضة الواعظین : ص 8 عن الإمام علیّ علیه السلام ، بحارالأنوار : ج 1 ص 131 ح 23.
7) شُعب الإیمان : ج 5 ص 247 ح 6542 عن المطلب.
8) الأنفال : 17.
9) کنز العمّال : ج 15 ص 211 ح 40611 عن ابن عبّاس.
10) الکافی : ج 6 ص 47 ح 4 عن الإمام علیّ علیه السلام.
11) کنز العمّال : ج 16 ص 443 ح 45340 عن أبی رافع.
12) کنز العمّال : ج 4 ص 344 ح 10812 عن ابن عمر.
13) الدرّ المنثور : ج 4 ص 87.
14) صحیح مسلم : ج 3 ص 1523 ح 169.
15) صحیح مسلم : ج 3 ص 1522 ح 167 عن عقبة بن عامر.
16) کنز العمّال : ج 4 ص 350 ح 10841 نقلاً عن البزار عن سعد.
17) کنز العمّال : ج 4 ص 351 ح 10844 عن عقبة بن عامر.
18) کنز العمّال : ج 4 ص 351 ح 10847 عن عقبة بن عامر.
19) الکافی : ج 5 ص 50 ح 13.
20) مستدرک الوسائل : ج 14 ص 82 ح 16153 نقلاً عن ابن أبی جمهور فی دُرَر اللآلی.
21) فی المصدر «فخلاً» وما أثبتناه لعلّه هو الأصحّ کما فی هامش المصدر.
22) المناقب لابن شهر آشوب : ج 1 ص 125 ، بحار الأنوار : ج 16 ص 178 ح 19.
23) تاریخ دمشق : ج 14 ص 165 ح 3498 عن علیّ بن أبی علیّ اللهبی عن الإمام الصادق عن أبیه عن جدّه عن الإمام علیّ علیه السلام.
24) الأمالی للطوسی : ص 513 ح 1123 ، بحارالأنوار : ج 43 ص 265 ح 21.
25) المعجم الکبیر : ج 12 ص 305 ح 13474 عن ابن عمر.
26) کنز العمّال : ج 4 ص 344 ح 10815 نقلاً عن سمویه و الضیاء عن رفاعة بن رافع.
27) دعائم الإسلام : ج 1 ص 345.
28) الکافی : ج 5 ص 48 ح 5 عن طلحة بن زید عن الإمام الصادق علیه السلام.
29) مسند ابن حنبل : ج 2 ص 206 ح 4487.
30) عوالی اللآلی : ج 3 ص 266 ح 5.
31) رسم عرب بر این بود که جهت آماده سازى اسب براى مسابقه ، ابتدا مدّتى آن را فربه مى کردند و سپس ، آن را لاغر مى نمودند . به این عمل ، «اِضمار (ورزیده کردن)» مى گفتند . م.
32) محلّى در چند کیلومترى مدینه.
33) نام قبیله اى از انصار در مدینه.
34) عوالی اللآلی : ج 3 ص 265 ح 2.
35) السنن الکبرى : ج 10 ص 37 ح 19781.
36) این پرسش ها براى اطمینان از آمادگى مسابقه دهندگان بوده است . م.