4211.رسول اللّه صلى الله علیه و آله – مِن خُطبَتِهِ فی حَجَّةِ الوَداعِ -: فَوا عَجَبا لِقَومٍ ألهَتهُم أموالُهُم ، وطالَت آمالُهُم ، وقَصُرَت آجالُهُم وهُم یَطمَعونَ فی مُجاوَرَةِ مَولاهُم ، ولا یَصِلونَ إلى ذلِکَ إلّا بِالعَمَلِ ، ولا یَتِمُّ العَمَلُ إلّا بِالعَقلِ. (1)
4212.عنه صلى الله علیه و آله – فی دُعاءِ الأَسماءِ الحُسنى -: وهذِهِ یَدایَ یا سَیِّداه یا مَولایاه مَرفوعَةٌ إلَیکَ ، ومُتَوَکِّلٌ عَلَیکَ وتائِبٌ إلَیکَ فیما أتَیتُ مِن سوءِ فِعالی وقَبیحِ أعمالی وطولِ آمالی. (2)
4213.المعجم الکبیر عَن اُمِّ الوَلیدِ بِنتِ عُمَرَ : اِطَّلَعَ رَسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله ذاتَ عَشِیَّةٍ فَقالَ : یا أیُّهَا النّاسُ أما تَستَحیونَ؟ قالوا : مِمَّ ذاکَ یا رَسولَ اللّه ِ ؟! قالَ : تَجمَعونَ ما لا تَأکُلونَ ، وتَبنونَ ما لا تَعمُرونَ ، وتَأمُلونَ ما لا تُدرِکونَ ، ألا تَستَحیونَ ذلِکَ؟ ! (3)
4214.رسول اللّه صلى الله علیه و آله – فی وَصِیَّتِهِ لِأَبی ذَرٍّ -: یا أبا ذَرٍّ ، إیّاکَ وَالتَّسویفَ بِأَمَلِکَ ، فَإِنَّکَ بِیَومِکَ ولَستَ بِما بَعدَهُ ، فَإِن یَکُن غَدٌ لَکَ تَکُن فِی الغَدِ کَما کُنتَ فِی الیَومِ ، وإن لَم یَکُن غَدٌ لَکَ لَم تَندَم عَلى ما فَرَّطتَ فِی الیَومِ. (4)
4211.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله – از سخنرانى ایشان در حَجَّةُ الوداع -: شگفتا از آن مردمى که دارایى هایشان، سرگرمشان ساخته است و آرزوهایشان ، دراز است و عمرهایشان ، کوتاه ؛ به زیستن در جوار پروردگارشان چشم دوخته اند ، حال آن که بدین آرزو نمى رسند ، مگر با عمل، و عمل انجام نمى گیرد ، مگر با خِرد.
4212.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله – در دعاى «اسماى حُسنا» -: این دو دست من – اى سروَر و اى مولاى من! – به سوى تو بلند شده است و تکیه ام به توست و از کردارهاى بد و رفتارهاى زشت خویش و آرزوهاى دور و درازم ، به درگاه تو توبه آورده ام.
4213.المعجم الکبیر – به نقل از اُمّ ولید، دختر عمر -: یک روز عصر ، پیامبر خدا بیرون آمد و فرمود: «اى مردم! آیا شرم نمى کنید؟» . گفتند : از چه ، اى پیامبر خدا؟! فرمود: «گِرد مى آورید چیزى را که نمى خورید و مى سازید آنچه را در آن سکونت نمى کنید و آرزو مى کنید آنچه را که به آن نمى رسید. آیا از این کارها شرم نمى کنید؟!» .
4214.پیامبر خدا صلى الله علیه و آله – در سفارش به ابو ذر -: اى ابو ذر! از به فردا افکندن آرزویت بپرهیز؛ زیرا تو در امروزِ خویش هستى ، نه در فردا . پس اگر فردایى برایت بود ، در آن فردا نیز چنان خواهى بود که امروز هستى و اگر فردایى برایت نبود ، افسوس نخواهى خورد که امروز ، کوتاهى کرده اى .
1) جامع الأخبار : ص 397 ح 1100 عن جابر بن عبد اللّه الأنصاری ، بحار الأنوار : ج 52 ص 264 ح 148.
2) البلد الأمین : ص 421 ، بحار الأنوار : ج 93 ص 266 ح 1.
3) المعجم الکبیر : ج 25 ص 172 ح 421.
4) الأمالی للطوسی : ص 526 ح 1162 عن أبی ذرّ ، بحار الأنوار : ج 77 ص 75 ح 3.